eitaa logo
اشعار محمد جواد شیرازی
1.2هزار دنبال‌کننده
34 عکس
9 ویدیو
0 فایل
این کانال توسط ادمین اداره می شود. مشاهده بانک جامع اشعار در وبلاگ: http://Sabuo.blog.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
ای مهبط وحی، ای نسیم رحمت ای صاحب جامعه، ولیّ نعمت ای هادی و‌ علت موحد شدنم مهرت شده آمیخته با جان و تنم شد طاعت هر بنده به حبّت موکول با بندگی ات، بندگی ام شد مقبول آموخته ای به ما علی گفتن را در راه ولی فقط پذیرفتن را خوب است که دلتنگ حریمت شده ام دیوانه ی سیدالکریمت شده ام یادم که نرفته سرپناهم دادی یک عمر نجات از گناهم دادی فخر است مرا همین گدایت بودن هر لحظه گدای سامرایت بودن ذهنم شده از غریبی ات درمانده دل را غم تنها شدنت سوزانده یک فاجعه بر پلک ترت آتش زد تخریب حرم بر جگرت آتش زد با حمله سوی قبر اباعبدالله کردند خراب، حال و روزت را آه از ظلم و ستم بریدی و خسته شدی در پشت فرس دویدی و خسته شدی بر تکه ی ناخنت قسم دق کردم با یاد غمت شبانه هق هق کردم از آن همه بی مهری و آزار نگو از حمله سوی خانه ات، ای یار نگو شد درب حرم بدون اذنت تا باز بردند تو را شبانه در بین نماز از ظلمت قلب های تاریک ای وای رفتی به سوی خان صَعالیک ای وای با صد غم انباشته در دل رفتی رنجیده به بزم متوکل رفتی تا جام شراب را مقابل دیدی بر غربت عمه جانتان باریدی گیرم که شراب بود و ماتم بوده اصلا تو بگو که خیزران هم بوده؟! سهل است گریز روضه را خواندن، نه صد مرد اسیری برود، یک زن نه زن باشی و در رخت اسیری سخت است با معجر پاره رو بگیری سخت است زن باشی و بی پناه و تنها بشوی زن باشی و در زیر کتک تا بشوی هر غم که ندیده ای تو زینب دیده حتی گلوی بریده را بوسیده https://eitaa.com/abdorroghaye
دلبرا آیه بخوان، راه به ما یاد بده راه نزدیک به درگاه به ما یاد بده عشق بازیِ سحرگاه به ما یاد بده وَ بِکُم عَلَّمَنَا الله به ما یاد بده   بهترین نسخه ی هر غصه و هر دردی تو جامعه خواندی و ما را علوی کردی تو   رحمتت کاش به قلبم برسد، محتاجم گره کور دلم باز شود... محتاجم نظری کن به منِ خسته که بد محتاجم من به لطف و کرمت تا به ابد محتاجم   گوهر اشک به بازار غمت روزی کن سحری، روضه میان حرمت روزی کن   راه این روضه ی غمناک، مسیری سخت است دور از خانه غریبانه اسیری سخت است این همه جام بلا را بپذیری سخت است یادِ تخریب حرم روضه بگیری سخت است   آب بستند به صحن و حرم جدت آه سال ها سوختی از داغ اباعبدالله   رتبه ی فاطمی ات قابل تشکیک نبود این همه اذیت معصوم خدا، نیک نبود حق تو دیدن ویرانه ی تاریک نبود جایگاهت به خدا "خان صعالیک" نبود   کنج ویرانه دلت سوخت و در تب بودی مطمئنم که به یاد دل زینب بودی   حمله بر حصن حصین؟! بر متوکل لعنت طعنه بر هادی دین؟! بر متوکل لعنت خوردی آقا به زمین؟! بر متوکل لعنت آه از کوچه، همین... بر متوکل لعنت   بهر آزار، تو را بین طناب آوردند با چه رویی به سویت ظرف شراب آوردند؟!   خوب شد پاره، گریبان کسی این جا نیست خوب شد دختر حیران کسی این جا نیست خوب شد چوب به دستان کسی این جا نیست خواهری بی سر و سامان کسی این جا نیست   تا ز حلقوم حسین آیه به لب هاش نشست خیزران زود به دندان ثنایاش نشست https://eitaa.com/abdorroghaye
علت روی زمین ریختنم معلوم است اثر زهر به هر عضو تنم معلوم است   جگرم سوخته از زهر... تنم می سوزد لخته های جگرم در دهنم معلوم است   چقدر درد از این شهر به خاطر دارم از دل سوخته درد و محنم معلوم است   حق من رفتن در خان صعالیک نبود¹ در نگاهم غم هجر وطنم معلوم است   وسط سجده به کاشانه ی من ریخته اند رد پا روی عبا و بدنم معلوم است   از همین کوچه و توهین و دو دسته بسته روضه ی ارثیه از پنج تنم معلوم است   هتک حرمت جلوی اهل و عیالم شده ام شرم در چهره ی هر یاسمنم معلوم است   مردک پست به من باده تعارف کرده خجلتم در دل شعر و سخنم معلوم است   یک نفر هست کنار من و شکرش باقی است دور بالین من اشکِ حسنم معلوم است   حسنم روضه بخوان، روضه ی جسمی عریان من که بر روی تنم پیرهنم معلوم است   در میان کفنم تربت یک بی کفن است غربت جد من از این کفنم معلوم است   یاد تشنه شدن و پا زدنش افتادم تشنه ام علت پر پر زدنم معلوم است   https://eitaa.com/abdorroghaye
بی هوا درب خانه ات وا شد عده ای نانجیب آمده اند بین سجده، بدون عمامه پیِ تو ای غریب آمده اند    می کشیدند دست بسته تو را دل به تقدیر داده بودی تو دشمنانت سوار بر مرکب پشت مرکب پیاده بودی تو   جان فدایت که روضه خوان بودی یادِ نور دو عین افتادی عقب قافله زمین خوردی یادِ بنتُ الحسین افتادی   تا رسیدی به کاخ آن ملعون پر و بالت تمام خاکی شد ذره ای از بها نمی افتد گیرم اصلا امام خاکی شد   متوکل شراب آورد و...‌ بعد از آن بی حیا به تو خندید طعنه زد لااقل بخوان شعری شعر خواندی... وجودِ او لرزید   دل زهرایی ات شکست آن جا یادت افتاده بود بزم شراب یاد دندان و خیزران بودی یادت افتاده بود اشک رباب   یادت آمد که چوب دستی خورد به سر و روی و دیده ی جدت چشم عباس خیره شد ناگاه سوی رأس بریده ی جدت   می چکید اشکش از نوک نیزه سوز بغض گلویم این جا بود دختری زیر لب فقط می گفت: کاش الآن عمویم این جا بود https://eitaa.com/abdorroghaye
تقسیم بندی اشعار موجود در کانال: ۱_ اشعار مربوط به ایام فاطمیه: ۲_ اشعار مربوط به ایام محرم و صفر: ۳_ سایر اشعار: https://eitaa.com/abdorroghaye