eitaa logo
اشعار محمد جواد شیرازی
869 دنبال‌کننده
35 عکس
9 ویدیو
0 فایل
این کانال توسط ادمین اداره می شود. مشاهده بانک جامع اشعار در وبلاگ: http://Sabuo.blog.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
خیالِ راحت من، سایه و خیال شدی! رشیده ی علی از چه چنین هلال شدی؟! دوباره دست به پهلو گرفته ای زهرا چرا مقابل من رو گرفته ای زهرا؟! بگو چه کار برایت کنم که خوب شوی؟ دوباره نزد علی کاشف الکروب شوی شده بریده چرا ناله ات؟! هراسانم من از لباس پر از لاله ات هراسانم قسم به حرمت چشم ترت، بیا و بمان قسم به چادر روی سرت، بیا و بمان تمام روز و شب از درد سینه گریانی نماز نیمه شبت را نشسته می خوانی میان سجده، مرا باز جان به لب کردی چرا عزیز دلم مرگ را طلب کردی؟! نگاه کن به دل مضطر حسین و حسن بیا به گیسوی زینب دوباره شانه بزن مرا چگونه غمت باز خونجگر نکند به زخم های تنت مرهمی اثر نکند شکسته اند به داغت دل صبورم را شکسته اند شبیه پرت، غرورم را منی که پشت سر خود زره نمی بستم به پیش چشم تو، بین طناب شد دستم خدا کند که به زخمی دگر نمک نخورد به پیش دیده ی مردش زنی کتک نخورد https://eitaa.com/abdorroghaye
چند ماه است که رنگ غم و ماتم دارد خنده ی فاطمه را بیت علی کم دارد از قنوت سحر فاطمه باید پرسید گیسوی زینب او را، که منظم دارد؟! تا که پا می شود از بستر خود، می افتد چون که جز دیده ی تارش، قد خم هم دارد آب شد آب ولی باز غم حیدر را بر تمامیِ غم خویش مقدم دارد همه ی خانه بهم ریخته، یعنی حیدر تا ابد، روضه درین بیت مکرم دارد دردش انداخته از فایده مرهم ها را شکوه از وضع بد فاطمه، مرهم دارد هر که آمد به عیادت، دل زهرا خون شد بس که از مردم این شهر به دل غم دارد می شود گریه و حسرت همه ی روز و شبش محسنش را که در آغوش، مجسم دارد قول داده به حسینش که به جای کفنش جامه ای با پر زخمی اش فراهم دارد *** ساربان کاش نمی دید، میان گودال بین دستش پسر فاطمه، خاتم دارد https://eitaa.com/abdorroghaye
تبدارِ خانه ام نشده کم حرارتت پایان نداشته غم و داغ و مصیبتت اینجا محارمت همه جمعند فاطمه آخر چرا نقاب زدی روی صورتت هجده بهار دیدی و رنگ خزان شدی حوریه ی علی چه شده قد و قامتت این بچه ها به شوق نگاه تو زنده اند هستند باز تشنه ی جام محبتت یادم نرفته ضربه ی دیوار و میخ داغ یادم نرفته لحظه ی سخت اصابتت ای کاش مرده بود علی و نمی شنید تا آرزوی مرگ کنی وقت خلوتت با هر تکان، دوباره تنت تیر می کشد بهتر نشد گمان کنم اصلا جراحتت تا سرفه می کنی و رخت زرد می شود من آب می شوم به خدا از خجالتت خورشید خانه ام نرو، وقت غروب نیست از ما نگیر فاطمه جان نور رحمتت با تو بهشت بود فقط خانه ی علی ویرانه است خانه ی بعد از شهادتت https://eitaa.com/abdorroghaye
خوردی زمین و خورد زمین لشگر علی خاکی شدی و ریخت چه خاکی سر علی نشناختند قدر تو را قدر مرتضی تکثیر خیرهای علی، کوثر علی غم نیست، غصه نیست سلامم کسی نکرد کافی است یک سلام کند همسر علی هجده بهار دیده ی من، با علی بگو... از ساقه از چه خم شده نیلوفر علی؟! کُشتی مرا به نافله های نشسته ات ای در عبادت دل شب یاور علی تا صبح ناله کردی و تا صبح سوختم حوریه ی بهشتیِ نوحه گر علی گرچه شبیه سایه ولی سایه ی سری زهرا تویی پناه دل مضطر علی قلبم شکست، روی مگیر از منِ غریب پوشیه می زنی ز چه رو محضر علی؟! تو پا به ماه بودی و ماه علی ببخش خوردی زمین مقابل چشم تر علی هر بار با نفس زدنت وقت پاشدن تکرار می شود غم زجر آور علی وقتی که بار بستی و از خانه می روی از سینه می رود نفس آخر علی شکر خدا سرت روی دامان زینب است وای از سر حسین و دل دختر علی این سه کفن برای تو و مجتبی و من سهمش حصیر شد پسر دیگر علی https://eitaa.com/abdorroghaye
آیینه ام، اگرچه سراسر مکسری اما هنوز قوت زانوی حیدری می سوزم از حرارت آهی که می کشی تبدار مرتضی شدی و بین بستری مثل لباسِ در بدنت، زار می زنم زهرا، چه آمده سرت اینقدر لاغری؟! گفتم خدا بخیر کند، خوب می شوی نسبت به قبل، دیدمت انگار بدتری از شرمِ دستِ زخمی تو آب می شوم بین قنوت، نام علی را که می بری آرام تر نفس بکش و کم تکان بخور با هر تکان، دچار عذابی مکرری دست حسن چه می کند این گوشواره ات؟! از من چه کرده ای تو نهان، زیر روسری؟! پلکت سه ماه، خواب خوشی را به خود ندید هر شب به یاد محسنت از خواب می پری بر پشتِ دست می زنم و آه می کشم دشمن گرفت از منِ بی کس، چه همسری داری وصیتی که فقط سهم زینب است با چشم خیس، خیره به چشمان دختری ذکر حسینِ زیر لبت گفت با علی زهرا به فکر بوسه ی زینب به حنجری باشد قرار ما لب گودال قتلگاه وقتی حسین باشد و ضربات خنجری https://eitaa.com/abdorroghaye
یادته از اُحد اومده بودم پُر بود از زخما تموم وجودم سر و روم رو دیدی غرقِ خون بودش تازه اول عروسیمون بودش میدیدی روی تنم سرتا پا زخم دیدی روی بدنم نودتا زخم دونه دونه زخمامو دوا زدی باز منو پسر عمو صدا زدی با دعات کار علی نخورد گره خندیدی دردِ تنم یادم بره قول دادم بهت تلافی بکنم دور بسترت توافی بکنم تو که گفتی بی علی نمی تونی چرا روتو از علی می پوشونی این همه حرف نزدن برا چیه؟! بغضای زهرای من برا چیه؟! پهلوتو تکون میدی تیر میکشه! زخم سینه ات آهِ شبگیر می کشه! اشکِ ریخته روی دامنت چیه؟! جریانِ گل های پیرهنت چیه؟! غصه های ما تمومی نداره سرتو بستی چرا باز دوباره؟! زینبت میون تب میگه بمون اگه میشه دو سه شب دیگه بمون چی دیده که فضه ناامید شده؟! دیدی موی حسنت سفید شده؟! خوب شو تا خونه رو زیر و رو کنیم خونِ رو دیوارو شست و شو کنیم تو فقط گریه نکن جونِ علی بعد تو زنده نمیمونه علی جواب منو با این سکوت نده به کسی سفارش تابوت نده مرگو تو سجده هات آروزو نکن اینقد این بقچه رو زیر و رو نکن بیشتر از سه تا کفن جور نمیشه برا کربلا کفن جور نمیشه قسمت اینه پسرت تشنه باشه زیر کوه نیزه و دشنه باشه قسمت اینه سرشو جدا کنن دور قتلگه سر و صدا کنن قسمت اینه زیر و رو بشه تنش قسمت اینه تو حصیر بپیچنش قسمت اینه بمونه رو خاک داغ زینبم بمونه و غم فراق https://eitaa.com/abdorroghaye
بمیرد زینبت مادر، چرا از درد می نالی؟! گذشته چند ماه اما کماکان ناخوش احوالی چنان گیسوی من احوال بازویت پریشان است نزن موی مرا شانه، ندارد هیچ اشکالی چه معنا دارد این که در جوانی قدکمان باشی؟! چه معنا دارد اصلا این علامات کهنسالی؟! شنیدم که شبانه رفته ای تا خانه ی انصار شنیدم که دلت خون شد از ایمان های پوشالی طلوعت را مگیر اینقدر از شام سرای ما تمام روز می بندی چرا بر صورتت شالی؟! دو ماه و نیم، دلتنگِ لب خندان تو بودم شنیدم پیش اسما خنده کردی، جای من خالی همان میخی که بر در کوفت بابا کار دستت داد امان از تیزی میخ و امان ازین بداقبالی پرت سرخ و رخت زرد و تبت پایین نمی آید نمانده از جراحاتت برای دخترت حالی حسین آبی طلب کرد و پریشان گشت احوالت مزن بر سینه ات با اینچنین وضع پر و بالی تو خود در قتلگه رفتی به پشت در ولی مادر در این اوقات پایانی فقط در فکر گودالی الهی هیچ وقتی بر سر پیراهنی را که... به زحمت بافتی، اصلا نبینم هیچ جنجالی الهی سم مرکب ها به دور از دلبرم باشند نبینم که شود جسمش ته گودال پامالی https://eitaa.com/abdorroghaye
از بس که در پیکر، جراحت داشت زهرا آه و فغان ساعت به ساعت داشت زهرا پای امیرالمؤمنین و حق مولا پرداخت هر آنچه بضاعت داشت زهرا شاهد طلب کردند از صدیقه، ای وای قلبی شکسته از اهانت داشت زهرا هر کس به یک قصدی عیادت رفت اما چشمی پر آب از هر عیادت داشت زهرا زن ها به هم گفتند با طعنه که روزی... چون سروِ رعنا قد و قامت داشت زهرا چرخاند حتی بسترش را رو به دیوار از دیدنِ برخی کراهت داشت زهرا پهلوی او نه، محور دین را شکستند بر دین خاتم، محوریت داشت زهرا ضربات سختی خورد پشت در، اگرچه... مانند ریحانه لطافت داشت زهرا نه فکر حالش بود و نه دربند جانش جان امامش، ارجحیت داشت زهرا می بست با شال نبی پیشانی اش را بدجور با دیوار اصابت داشت زهرا پهلوی ضربه خورده کاری کرد با او در هر تکان خوردن مشقت داشت زهرا اُمّ الشهید خانه شد قبل از شهادت چون غنچه ای بهر شهادت داشت زهرا https://eitaa.com/abdorroghaye
جهت سهولت در دسترسی مخاطبین محترم، تقسیم بندی اشعار موجود در کانال صورت پذیرفت: ۱_ اشعار مربوط به ایام فاطمیه: ۲_ اشعار مربوط به ایام محرم و صفر: ۳_ سایر اشعار: https://eitaa.com/abdorroghaye