#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه_روضه_بستر
خیالِ راحت من، سایه و خیال شدی!
رشیده ی علی از چه چنین هلال شدی؟!
دوباره دست به پهلو گرفته ای زهرا
چرا مقابل من رو گرفته ای زهرا؟!
بگو چه کار برایت کنم که خوب شوی؟
دوباره نزد علی کاشف الکروب شوی
شده بریده چرا ناله ات؟! هراسانم
من از لباس پر از لاله ات هراسانم
قسم به حرمت چشم ترت، بیا و بمان
قسم به چادر روی سرت، بیا و بمان
تمام روز و شب از درد سینه گریانی
نماز نیمه شبت را نشسته می خوانی
میان سجده، مرا باز جان به لب کردی
چرا عزیز دلم مرگ را طلب کردی؟!
نگاه کن به دل مضطر حسین و حسن
بیا به گیسوی زینب دوباره شانه بزن
مرا چگونه غمت باز خونجگر نکند
به زخم های تنت مرهمی اثر نکند
شکسته اند به داغت دل صبورم را
شکسته اند شبیه پرت، غرورم را
منی که پشت سر خود زره نمی بستم
به پیش چشم تو، بین طناب شد دستم
خدا کند که به زخمی دگر نمک نخورد
به پیش دیده ی مردش زنی کتک نخورد
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه_روضه_بستر
چند ماه است که رنگ غم و ماتم دارد
خنده ی فاطمه را بیت علی کم دارد
از قنوت سحر فاطمه باید پرسید
گیسوی زینب او را، که منظم دارد؟!
تا که پا می شود از بستر خود، می افتد
چون که جز دیده ی تارش، قد خم هم دارد
آب شد آب ولی باز غم حیدر را
بر تمامیِ غم خویش مقدم دارد
همه ی خانه بهم ریخته، یعنی حیدر
تا ابد، روضه درین بیت مکرم دارد
دردش انداخته از فایده مرهم ها را
شکوه از وضع بد فاطمه، مرهم دارد
هر که آمد به عیادت، دل زهرا خون شد
بس که از مردم این شهر به دل غم دارد
می شود گریه و حسرت همه ی روز و شبش
محسنش را که در آغوش، مجسم دارد
قول داده به حسینش که به جای کفنش
جامه ای با پر زخمی اش فراهم دارد
***
ساربان کاش نمی دید، میان گودال
بین دستش پسر فاطمه، خاتم دارد
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه_روضه_بستر
تبدارِ خانه ام نشده کم حرارتت
پایان نداشته غم و داغ و مصیبتت
اینجا محارمت همه جمعند فاطمه
آخر چرا نقاب زدی روی صورتت
هجده بهار دیدی و رنگ خزان شدی
حوریه ی علی چه شده قد و قامتت
این بچه ها به شوق نگاه تو زنده اند
هستند باز تشنه ی جام محبتت
یادم نرفته ضربه ی دیوار و میخ داغ
یادم نرفته لحظه ی سخت اصابتت
ای کاش مرده بود علی و نمی شنید
تا آرزوی مرگ کنی وقت خلوتت
با هر تکان، دوباره تنت تیر می کشد
بهتر نشد گمان کنم اصلا جراحتت
تا سرفه می کنی و رخت زرد می شود
من آب می شوم به خدا از خجالتت
خورشید خانه ام نرو، وقت غروب نیست
از ما نگیر فاطمه جان نور رحمتت
با تو بهشت بود فقط خانه ی علی
ویرانه است خانه ی بعد از شهادتت
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه_روضه_بستر
خوردی زمین و خورد زمین لشگر علی
خاکی شدی و ریخت چه خاکی سر علی
نشناختند قدر تو را قدر مرتضی
تکثیر خیرهای علی، کوثر علی
غم نیست، غصه نیست سلامم کسی نکرد
کافی است یک سلام کند همسر علی
هجده بهار دیده ی من، با علی بگو...
از ساقه از چه خم شده نیلوفر علی؟!
کُشتی مرا به نافله های نشسته ات
ای در عبادت دل شب یاور علی
تا صبح ناله کردی و تا صبح سوختم
حوریه ی بهشتیِ نوحه گر علی
گرچه شبیه سایه ولی سایه ی سری
زهرا تویی پناه دل مضطر علی
قلبم شکست، روی مگیر از منِ غریب
پوشیه می زنی ز چه رو محضر علی؟!
تو پا به ماه بودی و ماه علی ببخش
خوردی زمین مقابل چشم تر علی
هر بار با نفس زدنت وقت پاشدن
تکرار می شود غم زجر آور علی
وقتی که بار بستی و از خانه می روی
از سینه می رود نفس آخر علی
شکر خدا سرت روی دامان زینب است
وای از سر حسین و دل دختر علی
این سه کفن برای تو و مجتبی و من
سهمش حصیر شد پسر دیگر علی
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه_روضه_بستر
آیینه ام، اگرچه سراسر مکسری
اما هنوز قوت زانوی حیدری
می سوزم از حرارت آهی که می کشی
تبدار مرتضی شدی و بین بستری
مثل لباسِ در بدنت، زار می زنم
زهرا، چه آمده سرت اینقدر لاغری؟!
گفتم خدا بخیر کند، خوب می شوی
نسبت به قبل، دیدمت انگار بدتری
از شرمِ دستِ زخمی تو آب می شوم
بین قنوت، نام علی را که می بری
آرام تر نفس بکش و کم تکان بخور
با هر تکان، دچار عذابی مکرری
دست حسن چه می کند این گوشواره ات؟!
از من چه کرده ای تو نهان، زیر روسری؟!
پلکت سه ماه، خواب خوشی را به خود ندید
هر شب به یاد محسنت از خواب می پری
بر پشتِ دست می زنم و آه می کشم
دشمن گرفت از منِ بی کس، چه همسری
داری وصیتی که فقط سهم زینب است
با چشم خیس، خیره به چشمان دختری
ذکر حسینِ زیر لبت گفت با علی
زهرا به فکر بوسه ی زینب به حنجری
باشد قرار ما لب گودال قتلگاه
وقتی حسین باشد و ضربات خنجری
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه_روضه_بستر
#محاوره
یادته از اُحد اومده بودم
پُر بود از زخما تموم وجودم
سر و روم رو دیدی غرقِ خون بودش
تازه اول عروسیمون بودش
میدیدی روی تنم سرتا پا زخم
دیدی روی بدنم نودتا زخم
دونه دونه زخمامو دوا زدی
باز منو پسر عمو صدا زدی
با دعات کار علی نخورد گره
خندیدی دردِ تنم یادم بره
قول دادم بهت تلافی بکنم
دور بسترت توافی بکنم
تو که گفتی بی علی نمی تونی
چرا روتو از علی می پوشونی
این همه حرف نزدن برا چیه؟!
بغضای زهرای من برا چیه؟!
پهلوتو تکون میدی تیر میکشه!
زخم سینه ات آهِ شبگیر می کشه!
اشکِ ریخته روی دامنت چیه؟!
جریانِ گل های پیرهنت چیه؟!
غصه های ما تمومی نداره
سرتو بستی چرا باز دوباره؟!
زینبت میون تب میگه بمون
اگه میشه دو سه شب دیگه بمون
چی دیده که فضه ناامید شده؟!
دیدی موی حسنت سفید شده؟!
خوب شو تا خونه رو زیر و رو کنیم
خونِ رو دیوارو شست و شو کنیم
تو فقط گریه نکن جونِ علی
بعد تو زنده نمیمونه علی
جواب منو با این سکوت نده
به کسی سفارش تابوت نده
مرگو تو سجده هات آروزو نکن
اینقد این بقچه رو زیر و رو نکن
بیشتر از سه تا کفن جور نمیشه
برا کربلا کفن جور نمیشه
قسمت اینه پسرت تشنه باشه
زیر کوه نیزه و دشنه باشه
قسمت اینه سرشو جدا کنن
دور قتلگه سر و صدا کنن
قسمت اینه زیر و رو بشه تنش
قسمت اینه تو حصیر بپیچنش
قسمت اینه بمونه رو خاک داغ
زینبم بمونه و غم فراق
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه_روضه_بستر
بمیرد زینبت مادر، چرا از درد می نالی؟!
گذشته چند ماه اما کماکان ناخوش احوالی
چنان گیسوی من احوال بازویت پریشان است
نزن موی مرا شانه، ندارد هیچ اشکالی
چه معنا دارد این که در جوانی قدکمان باشی؟!
چه معنا دارد اصلا این علامات کهنسالی؟!
شنیدم که شبانه رفته ای تا خانه ی انصار
شنیدم که دلت خون شد از ایمان های پوشالی
طلوعت را مگیر اینقدر از شام سرای ما
تمام روز می بندی چرا بر صورتت شالی؟!
دو ماه و نیم، دلتنگِ لب خندان تو بودم
شنیدم پیش اسما خنده کردی، جای من خالی
همان میخی که بر در کوفت بابا کار دستت داد
امان از تیزی میخ و امان ازین بداقبالی
پرت سرخ و رخت زرد و تبت پایین نمی آید
نمانده از جراحاتت برای دخترت حالی
حسین آبی طلب کرد و پریشان گشت احوالت
مزن بر سینه ات با اینچنین وضع پر و بالی
تو خود در قتلگه رفتی به پشت در ولی مادر
در این اوقات پایانی فقط در فکر گودالی
الهی هیچ وقتی بر سر پیراهنی را که...
به زحمت بافتی، اصلا نبینم هیچ جنجالی
الهی سم مرکب ها به دور از دلبرم باشند
نبینم که شود جسمش ته گودال پامالی
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه_روضه_بستر
از بس که در پیکر، جراحت داشت زهرا
آه و فغان ساعت به ساعت داشت زهرا
پای امیرالمؤمنین و حق مولا
پرداخت هر آنچه بضاعت داشت زهرا
شاهد طلب کردند از صدیقه، ای وای
قلبی شکسته از اهانت داشت زهرا
هر کس به یک قصدی عیادت رفت اما
چشمی پر آب از هر عیادت داشت زهرا
زن ها به هم گفتند با طعنه که روزی...
چون سروِ رعنا قد و قامت داشت زهرا
چرخاند حتی بسترش را رو به دیوار
از دیدنِ برخی کراهت داشت زهرا
پهلوی او نه، محور دین را شکستند
بر دین خاتم، محوریت داشت زهرا
ضربات سختی خورد پشت در، اگرچه...
مانند ریحانه لطافت داشت زهرا
نه فکر حالش بود و نه دربند جانش
جان امامش، ارجحیت داشت زهرا
می بست با شال نبی پیشانی اش را
بدجور با دیوار اصابت داشت زهرا
پهلوی ضربه خورده کاری کرد با او
در هر تکان خوردن مشقت داشت زهرا
اُمّ الشهید خانه شد قبل از شهادت
چون غنچه ای بهر شهادت داشت زهرا
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
تقسیم بندی اشعار موجود در کانال:
۱_ اشعار مربوط به ایام فاطمیه:
#امام_زمان_عج_فاطمیه
#فاطمیه_مدح
#فاطمیه_روضه_فراق_پیامبر
#فاطمیه_روضه_بستر
#فاطمیه_روضه_کوچه
#فاطمیه_روضه_حمله_بر_آستان_وحی
#فاطمیه_روضه_شب_شهادت
#فاطمیه_روضه_شام_شهادت
#فاطمیه_ایام_پس_از_شهادت
۲_ اشعار مربوط به ایام محرم و صفر:
#امام_زمان_عج_محرم_و_صفر
#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_مسلم_بن_عقیل
#ورود_کاروان_به_کربلا
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#طفلان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیهم
#حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیهما_السلام
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_عاشورا
#گودال_قتلگاه
#غروب_عاشورا
#ورود_اسرا_به_کوفه
#دفن_ابدان_مطهر_شهدای_کربلا
#تنور_خولی_لعنة_الله_علیه
#امام_سجاد_علیه_السلام_شهادت
#ورود_کاروان_به_شام
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام_شهادت
#مناجات_امام_حسن_علیه_السلام
#اربعین
#پیامبر_اکرم_صلی_الله_علیه_وآله_شهادت
#امام_رضا_علیه_السلام_شهادت
۳_ سایر اشعار:
#پیامبر_اکرم_صلی_الله_علیه_وآله_ولادت
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام_غدیر
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام_شهادت
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها_ولادت
#امام_حسن_علیه_السلام_ولادت
#امام_حسین_علیه_السلام_ولادت
#امام_سجاد_علیه_السلام_ولادت
#امام_باقر_علیه_السلام_شهادت
#امام_صادق_علیه_السلام_شهادت
#باب_الحوائج_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام_ولادت
#جواد_الائمه_علیه_السلام_شهادت
#جواد_الائمه_علیه_السلام_ولادت
#امام_هادی_علیه_السلام_شهادت
#امام_هادی_علیه_السلام_ولادت
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام_شهادت
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام_ولادت
#امام_زمان_عج
#امام_زمان_عج_نیمه_شعبان
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام_ولادت
#حضرت_عباس_علیه_السلام_ولادت
#حضرت_سکینه_بنت_الحسین_سلام_الله_علیها
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#امام_خمینی_ره
#حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_سید_ابراهیم_رئیسی
#مناجات
#مناجات_روز_عرفه
#لیلة_الرغائب
#شب_جمعه
#مبعث
#کلیپ
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه_روضه_بستر
زهرا مگیر از حرمم آفتاب را
بر چهره ات مبند عزیزم نقاب را
شرمنده ام که پای غریبیِ مرتضی
کردی تحمل این همه رنج و عذاب را
در روزهای صبر علی، با خطابه ات
دادی جواب دشمن حاضر جواب را
دیدی فراریان اُحد با چه کینه ای
بستند دور گردن و دستم طناب را
لعنت بر آن که با لگدی فتح باب کرد
با که بگویم آخرِ این فتح باب را
در خانه ام زدند زنم را مقابلم
زهرا حلال کن، منِ خانه خراب را
سوزاند آن که غنچه ی نشکفته ی مرا
خواهد چشید آتش یوم الحساب را
زینب کنار بسترت از حال رفته است
از بس که خوانده سوره ی اُم الکتاب را
فهمیدم از نفس زدنت، درد پهلویت...
از پلک تار و بی رمقت برده خواب را
ریحانه ی مجلله و سرو قامتم
بیچاره کرده قد خمت، بوتراب را
حالا دگر سفارش تابوت می دهی؟!
بغضم شکسته، فاطمه کم کن شتاب را
هر شب حسین تشنه لب از خواب می پرد
بگذار بازهم به برش ظرف آب را
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye