#حضرت_عباس_علیه_السلام
قمرم غرقِ به خون در دل صحرا شده است
صورتش ریخته بر هم، چه معما شده است
با دو چشمی که شده تار، پِی اش می گشتم
آه چون مصحفِ پرپر شده، پیدا شده است
جای بوسه زدنم را به تنش پر کردند
تیرهایی که به هر عضو تنش جا شده است
به بغل هم که بگیرم، سر او می پاشد
چه کنم؟! وای چه بدجور سرش وا شده است
شده کوتاه چه آیات بلند قمرم
پیکرش کم شده است و کمرم تا شده است
می کشد پا به زمین و به خودش می پیچد
مُردم اینگونه که مشغولِ تقلا شده است
چشم هایش چقدر نافذ و زیبا بودند
چشم هایش چقدر ماتم عظمی شده است
این طرف گریه به دستان جدایش کردم
آن طرف قهقهه و هلهله برپا شده است
همه ی عمر، ارادت به بَنی الزّهرا داشت
ولی امروز دگر نوبت زهرا شده است
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_عباس_علیه_السلام
تمام عالم این شب ها پریشان ابالفضل است
دلم تنگِ نشستن زیر ایوان ابالفضل است
مسیر قرب می خواهی، برو از شارعُ العباس
صراط مستقیم حق، خیابان ابالفضل است
شفاعت کار زهرا باشد اما در صف محشر
به دست حضرت مرضیه، دستان ابالفضل است
به او ام البنین درس ادب آموخته، آری
ادب ریزه خور حُسنِ نمایان ابالفضل است
صد و سی و سه بار از دل بخوان باب الحوائج را
تمام روزی عالم از احسان ابالفضل است
نمی دانم چه دینی دارد اصلا ارمنیِ شهر
همیشه روز تاسوعا، مسلمان ابالفضل است
به جز این خانه نشناسیم، همه مدیون عباسیم
هر آن کس سینه زن گشته است مهمان ابالفضل است
نه تنها ذکر خاکی ها سخن از عبد صالح شد
میان عرشیان صحبت از ایمان ابالفضل است
فدای بچه های فاطمه بودن، مرام اوست
کفیل زینب است و حرمتش جان ابالفضل است
رقیه دارد آرامش، سر دوش ابوفاضل
دم لالایی اش ترتیل قرآن ابالفضل است
نشد تنها گذارد لحظه ای حتی حسینش را
فدایی اش شدن، همواره پیمان ابالفضل است
وفاداریِ او را جستجو از مشک آبش کن
نظر کن بر روی آن، جای دندان ابالفضل است
ابالفضلی ترین مرد جهان مهدی موعود است
امام عصر ما، پاره گریبان ابالفضل است
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_عباس_علیه_السلام
ای کشتی نجات مرا بادبان، نرو
ماه شب عشیره، ازین آسمان نرو
بازو به خاک می کشی و می کشی مرا
اینگونه نه... دلاور من، پهلوان نرو
بعد از تو خاک بر سر این روزگار پست
ای بهترین برادر دنیا بمان، نرو
از داغ اکبرم به خدا نیمه جان شدم
دیگر تو از کنار منِ نیمه جان نرو
با پیکری که پُر شده از پَر سراسرش
بی من مپر، به دایره ی لامکان نرو
دشمن به قدکمانی من خنده می کند
ذُخر الحسین، دلبر ابروکمان، نرو
خیره به مشکی و پُر اشک است دیده ات
فکر سکینه ای؟! عموی مهربان نرو
اهل حرم بدون تو آواره می شوند
حداقل به خاطر این دختران نرو
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_عباس_علیه_السلام
ای که نامت پناهِ عِلّیین
پاشو از جا سپاهِ عِلّیین
پاشو ای ماه، جلوه ی شب باش
پاشو از جا، کفیل زینب باش
پاشو تا سایه ی سرم باشی
تا نگهبانِ معجرم باشی
خواهرت آمده نگاهش کن
تکیه بر چادرِ سیاهش کن
آه... ای کُشته ی امان نامه
سر فرو بردی از چه در جامه؟!
زانویت را چرا بغل کردی؟!
تو که بر قول خود عمل کردی
خاطرت جمع، مردِ با احساس
هیچ کس باورش نشد، عباس
پاشو دلگرمی دلِ همه باش
قوّتِ قلب آل فاطمه باش
ماه من، بر رخت نقاب بزن
حرز انداز زود، بر گردن
کوفیان، چشمْ شور و نامردند
تیرهای سه شعبه آوردند
چشم هایت چقدر زیبایند
بازوانت مرا تسلایند
بوسه ی مرتضی بر آن خورده
چشم هایت دل خدا برده
من همین گونه هم پریشانم
تو نباشی دگر چه می دانم...
... شاید از گریه غرقِ غم بشوم
شاید اصلا اسیر هم بشوم
شاید اصلا سرم شکسته شود
دست من با طناب بسته شود
شاید از روی تل نگاه کنم
گریه، بالای قتلگاه کنم
چه کنم گر حسین تنها شد؟!
چه کنم قتلگاه غوغا شد؟!
شاید اصلا مرا زمین بزنند
کعب نی بر منِ حزین بزنند
پاسبانِ نمازم، ای عباس
تو نباشی چه سازم، ای عباس؟!
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_عباس_علیه_السلام
پشت و پناه خیمه برایت دلم شکست
از سوز بانگ أدرِک أخایت دلم شکست
این ها جمال حیدری ات را نظر زدند
چندین هزار تیر سویت بی خبر زدند
من ماندم و مصیبت و غم آن هم این همه
با چشم خیس آمده ام سوی علقمه
رخت سیاه بر تن افلاک می کنم
خونابه از دو چشم ترت پاک می کنم
پیچیده در زمین و زمان عطر مُشک تو
جانم فدای تشنگی و کام خشک تو
بر چشم های محترمت بوسه می زنم
بر دست مانده بر علمت بوسه می زنم
با نیزه های شان جگرت را گسسته اند
با خنده های شان کمرم را شکسته اند
برخیز و التماس مرا مستجاب کن
حداقل نظاره به اشک رباب کن
من مانده ام چگونه به سوی حرم روم
اصلا بگو چگونه سوی دخترم روم؟!
سقای بی مثال و قرینه بلند شو
عباس جان، به جان سکینه بلند شو
منظومه ام بدون قمر می شود نرو
بر سوی اهل خیمه نظر می شود نرو
اصلا بگو چه کار کنم با قبیله ام
وقتی که می روی تو کفیل عقیله ام
باید زنان لباس اسارت به تن کنند
گریه برای غارت گودال من کنند
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_عباس_علیه_السلام
دیگر میان خیمه صفایی نمانده است
جز حال گریه حال و هوایی نمانده است
از صبح تا غروب صدایم گرفته است
دیگر برام سوز صدایی نمانده است
دار و ندار من همه با هم فدا شدند
دیگر برای خیمه فدایی نمانده است
درمانده ام، کنار تنت گریه می کنم
قدم شکسته است... عصایی نمانده است
باید چه کرد با بدن پاره پاره ات
وقتی میان خیمه عبایی نمانده است
بی شرم ها کنار تو حرف از چه می زنند؟!
در فکر غارت اند، حیایی نمانده است
از بس که تیرها بدنت را گرفته اند
یک جا برای بوسه، خدایی نمانده است
اصلا چگونه من به سکینه خبر دهم
دیگر عموی عقده گشایی نمانده است
عباس جان همیشه علمدار من شدی
هر کس شهید شد تو مددکار من شدی
با خود نگفته ای پدری داغ دیده ام؟!
داغی عظیم دیده ام و قد خمیده ام
خسته شدم، سرم به خدا درد می کند
از بس که سوت و هلهله و کف شنیده ام
ادرک اخا شنیدم و بی تاب از حرم
تا علقمه خمیده خمیده دویده ام
خیلی به روی خاک، زمین خورده پیکرم
تا این که پای پیکرت آخر رسیده ام
مانند مصحف است دو دستت برای من
با احترام روی دو چشمم کشیده ام
دیگر نفس نمانده برایم بلند شو
رحمی نما به آه بریده بریده ام
خِس خس نکن، نفس بکش اما سخن نگو
با زحمت از لب و دهنت غنچه چیده ام
قطره به قطره آب شدم، دست و پا نزن
مانند آب مشک تو من هم چکیده ام
تنها میان راه کمین خورده ای چرا؟
آخر بدون دست زمین خورده ای چرا؟
ضرب عمود فرق سرت را شکافته
آثار سجده ی سحرت را شکافته
فهمیدم از نشانه ی دندان به روی مشک
تیغی حسود بال و پرت را شکافته
آبی نخورده ای و همین با وفایی ات
لب های خشک و شعله ورت را شکافته
از خنده های حرمله معلوم می شود
تیرش نگاه چون قمرت را شکافته
دیگر تکان نخور، بدنت تیر می کشد
از بس که تیرها کمرت را شکافته
تقصیر تو نبود، خجالت نکش، بس است
دشمن اگر که مشک ترت را شکافته
ای وای از قساوت این نیزه دار پست
مابین خاک و خون جگرت را شکافته
این نور فاطمه است که در بین علقمه
گرد و غبار دور و برت را شکافته
شکر خدا که ام بنین علقمه نبود
بالا سرت کنار من و فاطمه نبود
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_عباس_علیه_السلام
یابن الحسن عموی تو را بی هوا زدند؟!
در علقمه به پیکرش از خون حنا زدند
مقتل نوشته است به قد رشید او
چندین هزار تیر، کماندارها زدند
در ازدحام هلهله، تیر سه شعبه را
بر چشم های نافذ آن دلربا زدند
در بین نخل های کنار شریعه بود...
شمشیر بر دو دست عموی شما زدند
مشک پرآب را که به دندان خود گرفت
آتش به قلب ساقی اهل ولا زدند
شرمنده ی سکینه شد و کودک رباب
با تیر تا که مشک ابالفضل را زدند
دیدند دست، در بدنش نیست، ناگهان
ضرب عمود بر سر آن مقتدا زدند
افتاد از بلندی مرکب بدون دست...
بر خاک، تا که ضربه به او از قفا زدند
وقتی رمق نداشت به تن، چند بی حیا
نیزه به پهلوی پسر مرتضی زدند
عباس رفت و خنجر و چوب و سنان و سنگ
بر جسم شاه تشنه لب کربلا زدند
یابن الحسن، همین که حرم بی کفیل شد
آتش به خیمه و حرم هَل أتی زدند
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_عباس_علیه_السلام
غلامم غلام ابوفاضلم
اسیر مرام ابوفاضلم
نمک گیر نام ابوفاضلم
فقیر مقام ابوفاضلم
به هر گوشه این حرف رایج شده
ابالفضل باب الحوائج شده
بخوانش خداوند فضل و ادب
به ام البنین می رسد در نسب
فدای مرامش حبیب و وهب
ندیده کسی ساقیِ تشنه لب؟!
شد از کودکی عاشق پنج تن
فدایی راه حسین و حسن
چنین یار ناصح کجا دیده ای؟
به هر جنگ، فاتح کجا دیده ای؟
چنین نور واضح کجا دیده ای؟
چو او عبد صالح کجا دیده ای؟
نشد عبد هر پستِ خودکامه ای
غمش بوده داغ امان نامه ای
امان از زمان بلای عظیم
شد از تشنگی وضع خیمه وخیم
کنار شریعه، به دور از حریم
چه شد حال سقا؟! بیا بگذریم
دلش یاد یعسوب دین کرده بود
به راهش سپاهی کمین کرده بود
فدایش که بی دست و حیران شد و
دم علقمه تیرباران شد و
خجالت کشیده ز طفلان شد و
ز یک مشک پاره پریشان شد و...
به ضرب عمودی سرش باز شد
به بالین زهرا سرافراز شد
دلش سوخت از داغ بی حد، حسین
به دستان او بوسه می زد حسین
خمیده به بالینش آمد حسین
نشد چشم او را گشاید حسین
عقیله ندارد کفیلی دگر
شده آسمان حرم بی قمر
قسم بر ابالفضل، روح صلاة
که آن سرو خوش قامت کائنات
کنار شریعه، کنار فرات
تنش خُرد شد از جمیع جهات
مگر قبر او قبر یک کودک است؟!
چرا اینهمه مدفنش کوچک است؟!
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_عباس_علیه_السلام
بسم خدای خالق سیمای عباس
لالم به وصف رتبه ی والای عباس
دریا برای جاودانی و بقایش
باید بنوشد آب از دریای عباس
لایق ترین سینه بر انوار حسینی
بوده است طور سینه ی سینای عباس
شیری که از او شیرها هم می گریزند
گفتند اهل واژه در معنای عباس
یوسف که زیبا بودنش ضرب المثل بود
دل باخته بر چهره ی زیبای عباس
در جای جای عرش، معراج رقیه
بوده به روی قامت رعنای عباس
کعبه دلش رفته، شده گیرِ بیانش
بعد از بیان خطبه ی گیرای عباس
تأثیر درس مکتب ام البنین بود
بینش به راه و دیده ی بینای عباس
لالا به طفلان بود و آرامش به زینب
ذکر مناجاتِ روی لب های عباس
یک شب بمان پیش ضریحش تا سحرگاه
تا حس کنی آرامش از مأوای عباس
این که شهیدان بر مقامش غبطه دارند
باشد کمی از شأن بی همتای عباس
نزد امام عصر، در دنیا و عقبی
دارد بهایی بی کران امضای عباس
هر درد بی درمان که داری را بیاور
درمان هر دردی است تاسوعای عباس
هر سال حتی ارمنی های محله
چشم طمع دارند بر اِعطای عباس
داغ ابوفاضل، غم در علقمه نیست
شد یک امان نامه غم عظمای عباس
جان ها فدایش که بِنَفسی أنت فرمود
در روز عاشورا به او مولای عباس
تا ناله زد أدرِک أخا آمد حسین و ...
چون خارپشتی دید سرتاپای عباس
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
#حضرت_عباس_علیه_السلام
جگر علقمه وقت گذرش تیر کشید
قلب خورشید ز داغ قمرش تیر کشید
تیغ تا اینکه به دستان علمدار رسید
پسر ام بنین، بال و پرش تیر کشید
با سر زانو و با گردنِ مرکب، بی دست
با چه وضعیتی از چشم ترش تیر کشید
متحیر شدنِ باب حوائج یعنی...
آب تا ریخت تمام جگرش تیر کشید
تا عمود آمد و ماه رخ او منشق شد
سرش از روضه ی فرق پدرش تیر کشید
یک به یک با دل خون در وسط دشت، حسین
از تن بی رمق و شعله ورش تیر کشید
داد از دست، حسین بن علی رکنش را
پای جان دادن سقا کمرش تیر کشد
ناله ی بی کسی از جان زد و دق کرد حسین
پشت هم بوسه به قرآن زد و دق کرد حسین
روضه مکشوفه شد از دلهره در هر قدمش
دست بر دست زد از داغ دو دست قلمش
اهل خیمه همه ماندند چه شد تا که حسین
راهی خیمه ی سقا شده با قد خمش
ریخت قلب همه آن لحظه که ارباب کشید
آه از داغ علمدار و عمود از حرمش
چه بگوید به سکینه که ابالفضل کجاست؟!
چه بگوید که چه آمد سر باب الکرمش؟!
گرچه افتاد علمدار علم پابرجاست
رفت زینب سوی میدان که بگیرد علمش
نیست عباس ببیند ز عطش طفل رباب
چقدر سخت شده هر دم و هر بازدمش
کودکی در وسط خیمه، روی خاک حرم
تشنه از بس شده، خوابیده به روی شکمش
بعد عباس، بنی فاطمه مضطر شده اند
لشگری منتظر غارت معجر شده اند
#محمد_جواد_شیرازی
https://eitaa.com/abdorroghaye
جهت سهولت در دسترسی مخاطبین محترم، تقسیم بندی اشعار موجود در کانال صورت پذیرفت:
۱_ اشعار مربوط به ایام فاطمیه:
#امام_زمان_عج_فاطمیه
#فاطمیه_مدح
#فاطمیه_روضه_فراق_پیامبر
#فاطمیه_روضه_بستر
#فاطمیه_روضه_کوچه
#فاطمیه_روضه_حمله_بر_آستان_وحی
#فاطمیه_روضه_شب_شهادت
#فاطمیه_روضه_شام_شهادت
#فاطمیه_ایام_پس_از_شهادت
۲_ اشعار مربوط به ایام محرم و صفر:
#امام_زمان_عج_محرم_و_صفر
#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_مسلم_بن_عقیل
#ورود_کاروان_به_کربلا
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#طفلان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیهم
#حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیهما_السلام
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#شب_عاشورا
#گودال_قتلگاه
#غروب_عاشورا
#ورود_اسرا_به_کوفه
#دفن_ابدان_مطهر_شهدای_کربلا
#تنور_خولی_لعنة_الله_علیه
#امام_سجاد_علیه_السلام_شهادت
#ورود_کاروان_به_شام
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام_شهادت
#مناجات_امام_حسن_علیه_السلام
#اربعین
#پیامبر_اکرم_صلی_الله_علیه_وآله_شهادت
#امام_رضا_علیه_السلام_شهادت
۳_ سایر اشعار:
#پیامبر_اکرم_صلی_الله_علیه_وآله_ولادت
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام_غدیر
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام_شهادت
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها_ولادت
#امام_حسن_علیه_السلام_ولادت
#امام_حسین_علیه_السلام_ولادت
#امام_سجاد_علیه_السلام_ولادت
#امام_باقر_علیه_السلام_شهادت
#امام_صادق_علیه_السلام_شهادت
#باب_الحوائج_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام_ولادت
#جواد_الائمه_علیه_السلام_شهادت
#جواد_الائمه_علیه_السلام_ولادت
#امام_هادی_علیه_السلام_شهادت
#امام_هادی_علیه_السلام_ولادت
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام_شهادت
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام_ولادت
#امام_زمان_عج
#امام_زمان_عج_نیمه_شعبان
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام_ولادت
#حضرت_عباس_علیه_السلام_ولادت
#حضرت_سکینه_بنت_الحسین_سلام_الله_علیها
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#امام_خمینی_ره
#حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_سید_ابراهیم_رئیسی
#مناجات
#مناجات_روز_عرفه
#لیلة_الرغائب
#شب_جمعه
#مبعث
#کلیپ
https://eitaa.com/abdorroghaye