eitaa logo
اشعار محمد جواد شیرازی
909 دنبال‌کننده
35 عکس
9 ویدیو
0 فایل
این کانال توسط ادمین اداره می شود. مشاهده بانک جامع اشعار در وبلاگ: http://Sabuo.blog.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
نذر یار است، میان تن اگر جان داریم هرچه داریم ازین نیمه ی شعبان داریم اشتیاق دل دیوانه ی ما دیدنی است خنده بر چهره ولی دیده ی گریان داریم از عطا و کرم حضرت نرجس خاتون عشق دلدار، در این سینه فراوان داریم هر که هر چیز دلش خواست بگوید اما ما به برگشت گل فاطمه ایمان داریم عهد بستیم که جان بر کف مهدی باشیم با نبی و علی و فاطمه پیمان داریم خودمانیم چه عیدی؟! چه سرور و جشنی؟! تا که دلبر نرسد، حال پریشان داریم سر و سامان همه از اوست، اگر سر نرسد... تا ابد زندگیِ بی سر و سامان داریم تا که فریاد زند بانگ أناالمهدی را تا همان دم به خدا غصه ی هجران داریم کاش با آمدنش، روشنی دیده شود تا به کی گریه ی خود، از همه پنهان داریم؟ کاش یک بار به ویرانه ی ما سر بزند کاش این جمعه ببینیم که مهمان داریم مطمئنیم شب نیمه ی شعبان، حرمِ... کربلا رفته و ما پاره گریبان داریم ای ملائک برسانید بر آن شاه کرم روسیاهیم و همه حاجتِ غفران داریم برسانید که در صحن قدیم الاحسان التماسِ کرم از معدن احسان داریم سالیانی است که ما منتظران، دیده ی تر... یاد خشکیِ لب سیدالعطشان داریم آتشی را که میان دل خود داشته ایم از غم غارت ارباب، کماکان داریم نعل، خوش یُمن نبوده است، بدانید که ما دل پُر از سُم و از نعل ستوران داریم https://eitaa.com/abdorroghaye
بعد سرما بهار می آید لطف پروردگار می آید بی قراری؟ قرار می آید به سر این انتظار می آید   جام اعلاتری دهید امشب باده ی کوثری دهید امشب مژده بر عسکری دهید امشب دلبرِ گل عذار می آید   عید موعودِ نیمه ی شعبان روز مسعودِ نیمه ی شعبان برکت و جودِ نیمه ی شعبان ناجی روزگار می آید   پسر نرجس، آفتاب زمین بهجت و شور هر دل غمگین آرزوی تمام صدیقین نور لیل و نهار می آید   مهر جانانِ خود نگه دارید در دل، ایمان خود نگه دارید عهد و پیمان خود نگه دارید مرد باشیم، یار می آید   لحظه لحظه گناه من را دید واسطه شد، خدا مرا بخشید باز چشم از معاصی ام پوشید با بدی ام کنار می آید   دیده ام اشک بار می بیند همه را جز نگار می بیند مثل یعقوب، تار می بیند مرهمِ چشم تار می آید   از کرامات حضرتش خجلم مِهر خود ریخت بینِ آب و گلم نخلِ خشکیده ی کویرِ دلم... ...با نگاهش به بار می آید   شده قلبم به ذکر او مأنوس مُحرمش نیستم هزار افسوس خسته ام از فراق، نه مأیوس مژده بر دل، نگار می آید   چهره اش انعکاسی از مادر روی دوشش عبای پیغمبر بر سر خود عمامه ی حیدر یار با اقتدار می آید   هیبتش مثل هیبت زهرا وارث نور عصمت زهرا باز با یادِ غربت زهرا... ... بر دل او فشار می آید   می شود دولتش به نام حسین سر دهد در جهان، پیام حسین می رسد روز انتقام حسین صاحب ذوالفقار می آید    روضه با آه و ناله می خواند روضه از باغ لاله می خواند گر که از آن سه ساله می خواند چشم ما هم به کار می آید   یاد عمه رقیه و حالش یاد آتش گرفتنِ بالش یاد حال کنار گودالش اشک، بی اختیار می آید https://eitaa.com/abdorroghaye
ای خیر ناله ی سحری صاحب الزمان از درد ما که باخبری صاحب الزمان   ما ندبه های پشت سر مرکب توایم پایان راه در به دری صاحب الزمان   دیدی نیامدی و نشد زائرت شویم؟! شد عمر بی وفا سپری صاحب الزمان   عید آمده به سائل خود سر نمی زنی؟! ای که امید چشم تری صاحب الزمان   عیدی ما رضایت و بخشیدن شماست ما را نمی شود بخری صاحب الزمان؟!   حاشا که رد کنی تو کسی را که قانع است بر یک نگاه مختصری صاحب الزمان   ثابت قدم شدن درِ این خانه با شماست آقای سامرا نظری صاحب الزمان   امشب دعا به حال دل تنگ ما نما از کربلا که میگذری صاحب الزمان https://eitaa.com/abdorroghaye
به قطره قطره ی خون شهید مدیونیم به رأی دادن خود پاسدار این خونیم https://eitaa.com/abdorroghaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرموده اند قوم شهیدان رستگار اخلاص بوده راز تقرب به کردگار سعدی چه خوش سروده و مانده به یادگار: "همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلند به جایی رسیده اند" https://eitaa.com/abdorroghaye
از یاد خدا دوری و غفلت، به چه قیمت؟ من مانده ام و این همه ذلت، به چه قیمت؟ از نعمت سرمایه ی خود، بهره نبردم سرمایه ی عمرم شده حسرت، به چه قیمت؟ گیرم که گناه است و نشاطش که چنین نیست ای دل تو بگو بردنِ لذت، به چه قیمت؟ یکبار نگفتم به خودم، لحظه ی غفلت آزرده شود حضرت حجت به چه قیمت؟ از بس که نچرخیده زبانم به مناجات شد ورد لبم تهمت و غیبت، به چه قیمت؟ غافل شدن از مرگ و قیامت هنری نیست رسوایی در روز قیامت به چه قیمت؟ دلبسته ی دنیا شدم و ماحصلم سوخت رفت از کف من فیض شهادت، به چه قیمت؟ درمانده ام از معرفت حق که مرا هم با کوه گناه، کرده دعوت، به چه قیمت؟ مقصود، علی باشد و فردوس بهانه است بی روی علی، دیدنِ جنت به چه قیمت؟ صد شکر که در خیل محبین حسینم خارج شوم از بزم محبت به چه قیمت؟ در کوفه همه پشت به ارباب نمودند حیرت زده ام که به چه قیمت؟ به چه قیمت؟ از کوچکی و پستی دنیا چه بگویم غارت شده پیراهن حضرت به چه قیمت؟ https://eitaa.com/abdorroghaye
حمد شایسته ی ربّی است که نامحدود است او که هر جا که بر آن می نگری موجود است گرچه دیر آمدم و عمر هدر شد اما بخشش صاحب این خانه، همیشه زود است آخر کبر، تباهی است، گواهش این بس پشه ای قاتل خودکامگیِ نمرود است دل اگر نشکند و اشک مهیا نشود توبه و ذکر و دعا بی ثمر و بی سود است آخر سال، همه خانه تکانی کردند دل من مانده که بدجور غبارآلود است برسانید مرا زود به ایوان نجف طفلِ آواره کنار پدرش خشنود است بارها با مددش پا شدم از روی زمین در همه زندگی ام لطف علی مشهود است کاش تا هست زمان، کرب و بلایی بشوم که اجل پشت سرم هست و زمان محدود است روزه و ذکر و مناجات بهانه است رفیق گریه بر تشنه لبِ کرب و بلا مقصود است دید زینب بدن زخمی و بی جان حسین... ته گودالِ بلا، بین سنان مفقود است تشنه لب رفت به گودال و یقین دارم که خونِ جاری ز تنش بر عطشش افزوده است گیسویش هست معطر به شمیم مادر شمر بس کن، مبر آخر سوی آن گیسو دست https://eitaa.com/abdorroghaye
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برسانید مرا زود به ایوان نجف طفلِ آواره کنار پدرش خشنود است بارها با مددش پا شدم از روی زمین در همه زندگی ام لطف علی مشهود است https://eitaa.com/abdorroghaye
آمدم ای خدای بخشنده با دلی از گناه، آکنده کرده غفلت مرا سرافکنده شده ام بر درت پناهنده ای که خیرت همیشه شد نازل رحم کن ای خدا بر این جاهل گرچه آلوده است دامانم از گناهان خود پشیمانم حق من، آتش است می دانم یا سریعَ الرضا نسوزانم گرچه یک عمر بوده ام غافل رحم کن ای خدا بر این جاهل خواب بودم، مرا صدا کردی به رویم باب توبه وا کردی از بدی ها مرا جدا کردی با مناجاتت آشنا کردی ملجأ آخرینِ هر سائل رحم کن ای خدا بر این جاهل همه ی عمر، تا دم مردن دلبرم حیدر است منحصراً ای خدا قدرِ یک سر سوزن حب او را مگیر از دل من عمر، بی حب اوست بی حاصل رحم کن ای خدا بر این جاهل قلبِ بی حبِ مرتضی، سنگ است صَدَقَ اللهِ بی علی، ننگ است بی ولایش کمیت ها، لنگ است من نجف لازمم، دلم تنگ است برسانم دگر بر آن منزل رحم کن ای خدا بر این جاهل خیر و الطافِ بی حدش عشق است آستانِ زبانزدش عشق است تابش نور گنبدش عشق است طرح انگور مرقدش عشق است به علی، چاره سازِ هر مشکل رحم کن ای خدا بر این جاهل من خرابم ولی خرابِ حسین ذره ام ذیل آفتاب حسین مستم از لطف بی حساب حسین پس مرانم ز پشت باب حسین نیستم گرچه بر غمش قابل رحم کن ای خدا بر این جاهل شاهراه وصالِ من، عباس ماه نیکو جمالِ من، عباس أحسن الحالِ حالِ من، عباس ذکر تحویل سالِ من، عباس به لب تشنه ی ابوفاضل رحم کن ای خدا بر این جاهل آه از آن لحظه که پریشان شد ماند بی دست و سخت حیران شد مشک او را زدند، گریان شد شرمسار از حسین و طفلان شد حقِ آهی که او کشید از دل رحم کن ای خدا بر این جاهل https://eitaa.com/abdorroghaye
بانوی بی همتای پیغمبر، خدیجه از مریم و آسیه بالاتر، خدیجه ظرف نزول سوره ی کوثر، خدیجه بر شیعیان مرتضی مادر، خدیجه طعم خوشی را مصطفی با او چشیده جور زنان بی وفا را هم کشیده بوده حیا و غیرت و عفت صفاتش در عین مکنت، طی شده ساده حیاتش بر مصطفی خیر فراوان داشت، ذاتش ما را حسینی کرده او با التفاتش نخل رسالت داد با مالَش نتیجه رحمت بر ام المؤمنین، بانو خدیجه وای از وداع آخر او با پیمبر شد جایگاه هجمه ی غم ها، پیمبر از هر زمان شد بیشتر، تنها پیمبر گریان شده با گریه ی زهرا پیمبر میخواست تا چاره کند پیش آمدش را انداخت روی سر، عبای احمدش را او که تمام خانه اش را مهد دین کرد سرمایه اش را نذر این راه مبین کرد با مرتضی یاری خیرالمرسلین کرد تا غصه ای در دل، وجودش را حزین کرد... مزد جهادش شد چه نیکو سرنوشتی از عرش نازل شد کفن هایی بهشتی رخت سفر را آفتاب مکه بست و بند دل خیرالبشر از هم گسست و وقت وصیت شد، دل زهرا شکست و با چشم تر، در محضر مادر نشست و حس کرد گرد غربت بی مادری را او که ندارد طاقت بی مادری را بانو خدیجه تا نظر سوی کفن کرد ذکر حسین بی کفن با خویشتن کرد گریه به داغ آخرین از پنج تن کرد یاد غریب و تشنه ی دور از وطن کرد تصویر آخر در نگاهش کربلا شد شعب ابی طالب از آهش کربلا شد ناله بر احوال ذبیحاً بالقفا زد آن تشنه ای که بین خونش دست و پا زد هر کس هر آنچه داشت سویش بی هوا زد زهرا دلش خون شد، حسینش را صدا زد با غارتش یک خیمه را کوچک شمردند حتی لباسی را که مادر دوخت، بردند eitaa.com/abdorroghaye
عبد ضعیف، تابِ قهر و تشر ندارد جز آستانِ ربّش، جایی دگر ندارد بنده رسیده اما با کوله بار خالی نزد رئوس الأشهاد، جز چشم تر ندارد بیچاره تر کسی از این تحبسُ الدعا نیست درد است که دعایم دیگر اثر ندارد لطفی مرا کشانده بر آستان توبه این لطف از کجا بود؟! روحم خبر ندارد حُسن توکلم بر دست دعای زهراست گرچه محبی از من آلوده تر ندارد خیر و صلاح طفلِ خورده زمینِ خود را هرگز شبیه مادر، کس در نظر ندارد شب زنده دار بودن، کار علی و زهراست جز اقتدا به عشقش، عاشق هنر ندارد آقایی علی را هر سائلی چشیده او از گناهکاران هم چشم برندارد مستیِ ناب، از چیست؟ انگور مرقد او حتی درخت فردوس، چون آن ثمر ندارد راه نجات یعنی کرب و بلا، زیارت قلبم جز آن حوالی شوق سفر ندارد فیض سحر تماما از گریه بر حسین است بی فیضِ ذکر روضه، فیضی سحر ندارد زهرا رسیده نزد جسم حسینش اما جسم عزیز زهرا، ای وای سر ندارد https://eitaa.com/abdorroghaye