eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
415 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
123 ویدیو
24 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
🙏🏻🌷 به پیشگاه نگاه ماه ............ نگاه ماه وقتی که گذر کرد از سر بام زمین، روشن شد از لبخند ، مادام میان کوچه ها داشت در دست حضورش را چنین بر کرد اعلام بگویید او حیاتی بود بر جانِ جهانی بگویید ای اسیران شبِ تاریکِ اعدام! ، نور عالم بود و ، عالمِ نور دو تا شد با ذکر در هم ادغام از این پیوند عرفانی، «» آمد همان که بست بر دیدارش احرام همان که اشکی شد به چشمِ خشکِ صحرا همان که جان بخشید بر آیینه ی جام را غیر آشنایی در جهان نیست نگو بگو دلخواه و دلدار و دلارام چه داری جان، نوش جانت! موقّر، محترم، مشهور، ثروتمند، خوشنام چه ! ندیده هرگز او در طول جنگی کند جنگاوری پیش نگاهش، عرض اندام اگر را درک می کرد نمیگفت از شراب و مستی و پیمانه، در کنار هم شُدید و دست هاتان مرا گاهی می اندازد به یاد مصر و اهرام ۱ ، واژه آورد و ، معنا... تو، تویی که گرفت از چشمت الهام به قربانِ دل «»ی تو که در غزل ها دوپهلو بودن رویَش، زده پهلو به ایهام نمانَد راه حق با حرف و حرف و حرف، زنده که می ارزد به حرف عالَم و آدم، خدا را هدیه دادی چون به دنیا شروع این هدایت بود از خویشان و اقوام و خواندی، گفتی از عشق و محبت چه سختی ها کشیدی تا نمانَد در ابهام چه مردان و زنانی که پس از شما را بدرقه کردند با توهین و دشنام کثافت ریختند از بام بر روی شماها همان ها که خدا در وصفشان گفته «» ۲ نه تنها که را... یتیمان را پناهی! تویی اول زنی که زد به دنیا تو... ، ... بود! ، بود، آن تام ۳ تو آن آغاز سبزی که ندید اما... چه بِشکوه رسالت بر در شد اتمام اگر امثال ، ای بودند از خیر تو بودی در نگاه مکه، گذشتی روز اول از و و شدی ای روح اکرام ۴ همیشه گفته ایم از اما نگفتیم تو خود نهان بودی که کرد اسلام تو ای ، امشب دعا کن که باشم با همدل و همراه و همگام شنیدم که کردی همسرت را چه پیغامی ست در کارَت بگو مادر... چه پیغام!؟ قم المقدسه ................................................ ۱. روزی پیامبر(ص) حضرت خدیجه(س) را در کنار خود فراخواند و فرمود این جبرئیل امین است که بر من نازل شده و کمال ایمان را در تصدیق من و ایمان به ولایت امیرالمومنین علی(ع) می‌داند. در این جلسه حضرت محمد(ص) دست خود را در دست حضرت علی (ع) گذاشتند و حضرت خدیجه نیز دست خود را روی دست پیامبر اسلام گذاشتند و با امیرالمومنین به عنوان ولی امر مسلمین بیعت کردند. بعد از آن حضرت تمام احکام دینی را برای حضرت خدیجه بیان کرد و ایشان همه را تصدیق کرد ۲. آیه ۱۷۹ سوره اعراف ۳. از امام باقر علیه السلام نقل شده که فرمودند: «إِنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله و سلم کَانَ أَمِینَ‏ اللَّهِ‏ فِی‏ أَرْضِهِ فَلَمَّا قَبَضَهُ اللَّهُ کُنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ وَرَثَتَهُ فَنَحْنُ أُمَنَاءُ اللَّهِ فِی أَرْضِه» ۴. حضرت خدیجه(س) اولین روزی که پا به خانه پیامبر اسلام(ص) گذاشتند صندوقچه ای داشت که حاوی کلیدهای اموالشان بود را در اختیار پیامبر اسلام(ص) قرار داد و عرض کرد یا رسول الله این تمام اموال من در اختیار شما و من هم کنیزی در محضر شما هستم. از قول مفسّرین و مورّخین حضرت خدیجه (س) مصداق بارز آیه ۱۱ سوره توبه است که می‌فرماید: "إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ". "در حقیقت ‏خدا از مؤمنان جان و مالشان را به [بهاى] اینکه بهشت براى آنان باشد خریده است". 🆔 @Abedi_Aaeini
🙏🏻🌷 به پیشگاه نگاه ماه ............ نگاه ماه وقتی که گذر کرد از سر بام زمین، روشن شد از لبخند ، مادام میان کوچه ها داشت در دست حضورش را چنین بر کرد اعلام بگویید او حیاتی بود بر جانِ جهانی بگویید ای اسیران شبِ تاریکِ اعدام! ، نور عالم بود و ، عالمِ نور دو تا شد با ذکر در هم ادغام از این پیوند عرفانی، «» آمد همان که بست بر دیدارش احرام همان که اشکی شد به چشمِ خشکِ صحرا همان که جان بخشید بر آیینه ی جام را غیر آشنایی در جهان نیست نگو بگو دلخواه و دلدار و دلارام چه داری جان، نوش جانت! موقّر، محترم، مشهور، ثروتمند، خوشنام چه ! ندیده هرگز او در طول جنگی کند جنگاوری پیش نگاهش، عرض اندام اگر را درک می کرد نمیگفت از شراب و مستی و پیمانه، در کنار هم شُدید و دست هاتان مرا گاهی می اندازد به یاد مصر و اهرام ۱ ، واژه آورد و ، معنا... تو، تویی که گرفت از چشمت الهام به قربانِ دل «»ی تو که در غزل ها دوپهلو بودن رویَش، زده پهلو به ایهام نمانَد راه حق با حرف و حرف و حرف، زنده که می ارزد به حرف عالَم و آدم، خدا را هدیه دادی چون به دنیا شروع این هدایت بود از خویشان و اقوام و خواندی، گفتی از عشق و محبت چه سختی ها کشیدی تا نمانَد در ابهام چه مردان و زنانی که پس از شما را بدرقه کردند با توهین و دشنام کثافت ریختند از بام بر روی شماها همان ها که خدا در وصفشان گفته «» ۲ نه تنها که را... یتیمان را پناهی! تویی اول زنی که زد به دنیا تو... ، ... بود! ، بود، آن تام ۳ تو آن آغاز سبزی که ندید اما... چه بِشکوه رسالت بر در شد اتمام اگر امثال ، ای بودند از خیر تو بودی در نگاه مکه، گذشتی روز اول از و و شدی ای روح اکرام ۴ همیشه گفته ایم از اما نگفتیم تو خود نهان بودی که کرد اسلام تو ای ، امشب دعا کن که باشم با همدل و همراه و همگام شنیدم که کردی همسرت را چه پیغامی ست در کارَت بگو مادر... چه پیغام!؟ قم المقدسه ................................................ ۱. روزی پیامبر(ص) حضرت خدیجه(س) را در کنار خود فراخواند و فرمود این جبرئیل امین است که بر من نازل شده و کمال ایمان را در تصدیق من و ایمان به ولایت امیرالمومنین علی(ع) می‌داند. در این جلسه حضرت محمد(ص) دست خود را در دست حضرت علی (ع) گذاشتند و حضرت خدیجه نیز دست خود را روی دست پیامبر اسلام گذاشتند و با امیرالمومنین به عنوان ولی امر مسلمین بیعت کردند. بعد از آن حضرت تمام احکام دینی را برای حضرت خدیجه بیان کرد و ایشان همه را تصدیق کرد ۲. آیه ۱۷۹ سوره اعراف ۳. از امام باقر علیه السلام نقل شده که فرمودند: «إِنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله و سلم کَانَ أَمِینَ‏ اللَّهِ‏ فِی‏ أَرْضِهِ فَلَمَّا قَبَضَهُ اللَّهُ کُنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ وَرَثَتَهُ فَنَحْنُ أُمَنَاءُ اللَّهِ فِی أَرْضِه» ۴. حضرت خدیجه(س) اولین روزی که پا به خانه پیامبر اسلام(ص) گذاشتند صندوقچه ای داشت که حاوی کلیدهای اموالشان بود را در اختیار پیامبر اسلام(ص) قرار داد و عرض کرد یا رسول الله این تمام اموال من در اختیار شما و من هم کنیزی در محضر شما هستم. از قول مفسّرین و مورّخین حضرت خدیجه (س) مصداق بارز آیه ۱۱ سوره توبه است که می‌فرماید: "إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ". "در حقیقت ‏خدا از مؤمنان جان و مالشان را به [بهاى] اینکه بهشت براى آنان باشد خریده است". 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻🌷 پیشکش به حضرت .............. غرّش را در نگاه دید آمد و دور سر آن گردید مست از آن شد که ، در دلش می گفت نوری از گذر کرد و به دشت مرده تابید آینه در آینه با غرق خدا شد که رویش را غزل می کرد خورشید شد جهانی روشن از برق نگاه آن شب نور او بر سایه تا که تابید او که بود و زائرهای مکه، تشنه ی او با به دنیا داد را وُ... بارید! این دو مثل و ، شفیع عالمینند هستند و در تقویم شمسی چون سفره ی عقد ، را مژده می داد از دهان آن شب فقط گل می تراوید شد آماده ی مهمان‌نوازی از مرادش دور هفت باری با چرخید تا تبر زد بر بت خود، شد گریبان‌چاکِ با آمد می لرزید چون جز ، را نوشتند آسمان ها از چشمش، خوشه خوشه چید دست در دست ، یا گفت روز میلاد ، شد خود سبز و جاوید آن که در ازل، خودش را ساخت با او آن که منبرش برپاتر است از آن که در دل ، شد در پر قصه از توهین و تهدید آن که در از جان گذشت و زنده تر شد خلق را کرد! آن شب که در آن خانه از نفس می گیرم از ، شهادت هردو، در جهانِ مرگ و تبعید یک برای اُمّتی بس باشد آری باید اما از ، بسیار ترسید ای ، شرک است مثل موریانه دینتان را از بپرسید! - این که می آید پس از نام را کنیه ای تنها نبینید، این همان نور است و امّید یک کافیست تا شأن و مقامش را بدانیم است آنکه در کند یک لحظه تردید عده ای بی‌مایه گفتند او بوده یا نه!؟ غافل از اینکه دمادم دم زد او از و کلید قفل ها توست عده ای در پی‌ات، دنبال تقلید - عده ای که قبر تو را ویرانه کردند تا که از ارباب خود گیرند بلکه مُهر تایید ، و از است ی ما در هست و نمی خواهد روادید خوش به حال هرکه بِن سلمان نبود و مثل با ماند و را آنچنان که بود فهمید قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏🏻🌷 پیشکش به حضرت .............. غرّش را در نگاه دید آمد و دور سر آن گردید مست از آن شد که ، در دلش می گفت نوری از گذر کرد و به دشت مرده تابید آینه در آینه با غرق خدا شد که رویش را غزل می کرد خورشید شد جهانی روشن از برق نگاه آن شب نور او بر سایه تا که تابید او که بود و زائرهای مکه، تشنه ی او با به دنیا داد را وُ... بارید! این دو مثل و ، شفیع عالمینند هستند و در تقویم شمسی چون سفره ی عقد ، را مژده می داد از دهان آن شب فقط گل می تراوید شد آماده ی مهمان‌نوازی از مرادش دور هفت باری با چرخید تا تبر زد بر بت خود، شد گریبان‌چاکِ با آمد می لرزید چون جز ، را نوشتند آسمان ها از چشمش، خوشه خوشه چید دست در دست ، یا گفت روز میلاد ، شد خود سبز و جاوید آن که در ازل، خودش را ساخت با او آن که منبرش برپاتر است از آن که در دل ، شد در پر قصه از توهین و تهدید آن که در از جان گذشت و زنده تر شد خلق را کرد! آن شب که در آن خانه از نفس می گیرم از ، شهادت هردو، در جهانِ مرگ و تبعید یک برای اُمّتی بس باشد آری باید اما از ، بسیار ترسید ای ، شرک است مثل موریانه دینتان را از بپرسید! - این که می آید پس از نام را کنیه ای تنها نبینید، این همان نور است و امّید یک کافیست تا شأن و مقامش را بدانیم است آنکه در کند یک لحظه تردید عده ای بی‌مایه گفتند او بوده یا نه!؟ غافل از اینکه دمادم دم زد او از و کلید قفل ها توست عده ای در پی‌ات، دنبال تقلید - عده ای که قبر تو را ویرانه کردند تا که از ارباب خود گیرند بلکه مُهر تایید ، و از است ی ما در هست و نمی خواهد روادید خوش به حال هرکه بِن سلمان نبود و مثل با ماند و را آنچنان که بود فهمید قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15