🙏🏻🤦🏻 به پیشگاه #حضرت_علی_اکبر (ع)
سرآمد
.............
تنها نه او فرزند ارشد بود
کامل ترین نسخه از #احمد بود
از حنجرش سر زد #بلال اما
در صورت و سیرت، #محمد بود
چشمان او از #حمزه پر بود و
دستان او #جعفرترین_یَد بود
آنها که از نزدیک دیدندش
گفتند که با عرش، هم قد بود
با خود بهشتی جاودان آورد
#لیلا که حوّایی مجدد بود
روز جوان، شد روز میلادش
بر عشق، تاکیدِ مؤکد بود
در ظلمت شب های بی مولا
در ربنایش نور بی حد بود
شب ها به یاد جد خود گاهی
در کوچه ها، در رفت و آمد بود
از اشک نخلستان، به جوش آمد
در چاه دل، فریادِ ممتد بود
در بین شیران عرب، #اکبر
مثل عموهایش سرآمد بود
مست از عمو می شد به وقت وعظ
وقتی #حسن، مقصود و مقصد بود
مست از عمو می شد به وقت رزم
#عباس وقتی مثل یک سد بود
مست از پدر می شد به وقت جنگ
وقتی #حسین آنجا که باید... بود!
برده دل ما را #علی با آن -
شش گوشه ای که زیر گنبد بود
ما می رویم و #کربلا باقی ست
او بوده و همواره خواهد بود
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🖤😭 نثار #حضرت_علی_اکبر (ع)
پراکنده
....................
هر که در راه خدا هست خدابنده شده ست
طالب عشق شده ست، از عطش آکنده شده ست
عطش و آتش عشق است که جان می بخشد
هر که فانی شده در عشق تو پاینده شده ست
ای به قربان تنی که نخ تسبیحت بود
حال اما سرِ سجاده، پراکنده شده ست
می رود تا بزند بوسه به دستان #رسول
در عبای پدر خود چه برازنده شده ست
قفسِ تنگ، مجال #علی و آلش نیست
بی سبب نیست که چون طوطیِ پر کنده شده ست
پسری آب طلب کرد و پدر داد کشید
پدری آب شد و علقمه، شرمنده شده ست
لب دریا شده خشک از لب عطشان #علی (ع)
لب صحرا ولی از فاصله، پُر خنده شده ست
پرده در پرده «حجاز» است و «عراق» است لبش
تار در دست گرفته ست و نوازنده شده ست
هر چه دادند به اهل خِرد از حیرت بود
هر که حیران شده در آینه، تابنده شده ست
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🖤🌷 تقدیم به ساحت #ساقی_ثانی حضرت علی اکبر (ع)
شقّه شقّه
................
میان ماه و خورشید، آسمان محو تلاقی بود
اگر چه بینشان از ابرِ کینه انشقاقی بود
برای عمه لبخند تو یعنی زندگی جاری ست
برای خیمه ها چشمان تو شمع و چراغی بود
تو ساقی بودی و گفتیم ما از تشنگی هایت ۱
دلیلش #حضرت_عباس بود از بسکه ساقی بود
به راه افتاد و با تیغ نگاهش یک به یک را کشت
غبار جنگ خوابید و #علی هر بار باقی بود
صد و هشتاد ملعون را به خاک انداخت ابرویش
یکی گفت او «#علی» بود و یکی گفت اتفاقی بود
به جنگ تن به تن کاری نرفت از پیش و این دفعه
#علی، پروانه ای در دامن یک مشت یاغی بود
شقایق را شقی ها شقّه شقّه کرده اند از کین
بمیرم...! باغبان پرپر شد آنجا و... چه داغی بود!
تنش یک سو، سرش یک سو...! #حسین و #مادرش یک سو...!
میان #لیلی و #مجنون، عجب رنج و فراقی بود
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
...................................................
۱. طبق برخی نقل ها بعد از حضرت ابوالفضل (ع)، مسئولیت سقایت اهل حرم با #حضرت_علی_اکبر (ع) بوده است.
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭🤦🏻 تقدیم به #حضرت_علی_اکبر (ع)
پروانه
.............
مغضوبِ جماعتی چنین پَست، حسین
در کارِ #علی خورده به بن بست، حسین
چون #زینبِ بی قرار در خیمه ی اشک
از شدت اضطراب ننشست، حسین
تا دید #علی را تک و تنها... آمد
آمد که بگوید همه جا هست حسین
با سنگ زدند و راه او را بستند
افتاد #علی و... چشم را بست حسین
از اصل نه...! از اسب زمین افتاد و
با اینکه دلش شکست، نشکست حسین
با کُنده ی زانویش قدم بر می داشت
تا اینکه به دریای تو پیوست، حسین
چون جسمِ به هم ریخته ات، ریخت به هم
گفتند همه... که رفت از دست، حسین
با پتک بزن بر سر یک پروانه
شاید که بفهمی چه کشیده ست، حسین
او مست شد از دست #رسول_الله و
از دیدن مستیِ #علی، مست #حسین
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🙏🏻🤦🏻 به پیشگاه #حضرت_علی_اکبر (ع)
سرآمد
.............
تنها نه او فرزند ارشد بود
کامل ترین نسخه از #احمد بود
از حنجرش سر زد #بلال اما
در صورت و سیرت، #محمد بود
چشمان او از #حمزه پر بود و
دستان او #جعفرترین_یَد بود
آنها که از نزدیک دیدندش
گفتند که با عرش، هم قد بود
با خود بهشتی جاودان آورد
#لیلا که حوّایی مجدد بود
روز جوان، شد روز میلادش
بر عشق، تاکیدِ مؤکد بود
در ظلمت شب های بی مولا
در ربنایش نور بی حد بود
شب ها به یاد جد خود گاهی
در کوچه ها، در رفت و آمد بود
از اشک نخلستان، به جوش آمد
در چاه دل، فریادِ ممتد بود
در بین شیران عرب، #اکبر
مثل عموهایش سرآمد بود
مست از عمو می شد به وقت وعظ
وقتی #حسن، مقصود و مقصد بود
مست از عمو می شد به وقت رزم
#عباس وقتی مثل یک سد بود
مست از پدر می شد به وقت جنگ
وقتی #حسین آنجا که باید... بود!
برده دل ما را #علی با آن -
شش گوشه ای که زیر گنبد بود
ما می رویم و #کربلا باقی ست
او بوده و همواره خواهد بود
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🖤😭 نثار #حضرت_علی_اکبر (ع)
پراکنده
....................
هر که در راه خدا هست خدابنده شده ست
طالب عشق شده ست، از عطش آکنده شده ست
عطش و آتش عشق است که جان می بخشد
هر که فانی شده در عشق تو پاینده شده ست
ای به قربان تنی که نخ تسبیحت بود
حال اما سرِ سجاده، پراکنده شده ست
می رود تا بزند بوسه به دستان #رسول
در عبای پدر خود چه برازنده شده ست
قفسِ تنگ، مجال #علی و آلش نیست
بی سبب نیست که چون طوطیِ پر کنده شده ست
پسری آب طلب کرد و پدر داد کشید
پدری آب شد و علقمه، شرمنده شده ست
لب دریا شده خشک از لب عطشان #علی (ع)
لب صحرا ولی از فاصله، پُر خنده شده ست
پرده در پرده «حجاز» است و «عراق» است لبش
تار در دست گرفته ست و نوازنده شده ست
هر چه دادند به اهل خِرد از حیرت بود
هر که حیران شده در آینه، تابنده شده ست
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🖤🌷 تقدیم به ساحت #ساقی_ثانی حضرت علی اکبر (ع)
شقّه شقّه
................
میان ماه و خورشید، آسمان محو تلاقی بود
اگر چه بینشان از ابرِ کینه انشقاقی بود
برای عمه لبخند تو یعنی زندگی جاری ست
برای خیمه ها چشمان تو شمع و چراغی بود
تو ساقی بودی و گفتیم ما از تشنگی هایت ۱
دلیلش #حضرت_عباس بود از بسکه ساقی بود
به راه افتاد و با تیغ نگاهش یک به یک را کشت
غبار جنگ خوابید و #علی هر بار باقی بود
صد و هشتاد ملعون را به خاک انداخت ابرویش
یکی گفت او «#علی» بود و یکی گفت اتفاقی بود
به جنگ تن به تن کاری نرفت از پیش و این دفعه
#علی، پروانه ای در دامن یک مشت یاغی بود
شقایق را شقی ها شقّه شقّه کرده اند از کین
بمیرم...! باغبان پرپر شد آنجا و... چه داغی بود!
تنش یک سو، سرش یک سو...! #حسین و #مادرش یک سو...!
میان #لیلی و #مجنون، عجب رنج و فراقی بود
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
...................................................
۱. طبق برخی نقل ها بعد از حضرت ابوالفضل (ع)، مسئولیت سقایت اهل حرم با #حضرت_علی_اکبر (ع) بوده است.
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
😭🤦🏻 تقدیم به #حضرت_علی_اکبر (ع)
پروانه
.............
مغضوبِ جماعتی چنین پَست، حسین
در کارِ #علی خورده به بن بست، حسین
چون #زینبِ بی قرار در خیمه ی اشک
از شدت اضطراب ننشست، حسین
تا دید #علی را تک و تنها... آمد
آمد که بگوید همه جا هست حسین
با سنگ زدند و راه او را بستند
افتاد #علی و... چشم را بست حسین
از اصل نه...! از اسب زمین افتاد و
با اینکه دلش شکست، نشکست حسین
با کُنده ی زانویش قدم بر می داشت
تا اینکه به دریای تو پیوست، حسین
چون جسمِ به هم ریخته ات، ریخت به هم
گفتند همه... که رفت از دست، حسین
با پتک بزن بر سر یک پروانه
شاید که بفهمی چه کشیده ست، حسین
او مست شد از دست #رسول_الله و
از دیدن مستیِ #علی، مست #حسین
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15