eitaa logo
اَبقی
124 دنبال‌کننده
24 عکس
1 ویدیو
4 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم یادداشت، داستان، روایت، ناداستان، مینیمال و... به قلم طلبه محسن عبدالله زاده. ارشد حقوق تجارت بین الملل آزاد دامغان ، طلبه پایه۹ حوزه علمیه قم ارتباط با مدیر: @shahmsani
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸عرفان بازی🔸 ✍️هرازگاهی با افرادی برخورد می کنیم، خود را اهل سیر و سلوک و عرفان می دانند. برای خودشان مراد و مریدی گرفته، مشغول ذکر، ورد و عزلت می شوند. جالب اینجاست بعضا اهل کشف و شهود هم هستند. هر بار با مشاهده این افراد، صحنه مشابهی از گذشته به ذهنم می رسد. شاید ربطی به سیر و سلوک و عرفان نداشته باشد ولی از جهت سبک و روش در یک راستا هست. سال ها پیش وقتی باشگاه می رفتیم؛ ورزشکاران از جهت هدف، به گروه های مختلفی تقسیم می شدند. افرادی که برای قهرمانی، سلامتی، زیبایی، خودنمایی، زورگویی، خدا و .... ورزش می کردند. افرادی که ورزش سالم و بی خطر داشته و گروهی که اهل دارو، دوپینگ و هورمون می شدند. آقای الف سالیان سال به صورت ثابت برای حفظ سلامتی و تناسب اندامش ورزش می کرد. خیلی اهل سختی و ریاضت کشیدن نبود و هرچند استعداد ورود به عرصه قهرمانی را هم داشت اما به همین ورزش منظم و ساده اکتفا می کرد. آقای ب به صورت جدی و اصولی دنبال قهرمانی بود. از رژیم غذایی گرفته تا نوع و زمان تمرین هایش را با مربی های مجرب، مطمئن و با سواد پیش می برد. آقای جیم خیلی عجول بود و می خواست ره صد ساله را یک شبه طی کند. خیلی زود با دارو و هورمون توانست بدن جذابی بسازد و حتی در یکی دو مسابقه هم مقام بیاورد. آقای دال اصلا برای بدنسازی ساخته نشده بود و خودش را گول میزد در سودا و آرزوی هیکل عضلانی و پر حجم به هر دری می زد ولی نمی شد آقای واو بیشتر برای ژست و فیگورش باشگاه می آمد. عشق ساک دوش انداختن و فیگور گرفتن داشت. حالا بعد از چند سال وقتی سراغ باشگاه و ورزشکارانش را گرفتم آقای الف همچنان ورزش ساده و مستمر داشت، آقای ب عضو تیم ملی شده و در کنارش مربی گری هم می کرد. آقای جیم دچار نارسایی کلیه و کبد شده بود چنتا از مفاصل و مهره هایش هم آسیب دیده و کلا عصا به دست مشغول دوا درمان بدنش بود. آقای دال از ورزش دلسرد شده بود و بدنسازی را هم کنار گذاشته بود. آقای واو بعد از بدنسازی تقریبا هفت هشت رشته دیگر را هم تجربه کرده و این روزها مشغول پرتاب نیزه در دو میدانی بود. حکایت برخی رفقایی که دنبال سیر و سلوک بودن هم همینطور هست. آقای زید از همان ابتدا در حد نماز اول وقت و چند رکعت نافله و روزه مستحبی از خودش کار می کشید هر چند می توانست بیشتر تلاش کند اما به همین حد قانع بود. آقای عَمر خیلی مصمم، اصولی و با اراده دنبال سیر و سلوک بود. با مشورت و احتیاط ،از محضر اساتید مجرب و با تقوا بهره می برد و نفسش را تربیت می کرد. و بعدها خودش هم با اجازه اساتیدش از دیگر بندگان خدا دستگیری می کرد. آقای بَکر عشق عرفان و ذکر و ورد داشت. کاری نداشت راهش حق است یا باطل، استادش اهل تقوا و در مسیر درست است یا خیر. مهم این بود که ماوراء الطبیعه را لمس کند. ته دلش هم می خواست کم کم بری خودش مریدانی جمع کند. ولی کم کم سر از عرفان های کاذب و ارتباط با اجنه و شیاطین در آورد و کلا به فنا رفت. آقای خالد هم خیلی ژست عرفا و سالکین می گرفت اما اصلا برای این کارها ساخته نشده بود بلکه اگر به جای این گوشه نشینی ها و ذکر و ورد ها، در همان محل کارش گره و مشکلات مردم را حل می کرد خیلی زودتر به مقصد می رسید. آقای سعد هم عشق عبا دوش انداختن ، فاز خراباتی گرفتن و مریدبازی بود. و با همین کارها سر خودش را گرم می کرد و مدام دور خودش می چرخید و سر خانه اول بود. همه این موارد به یک طرف و وضعیت آقای جیم و بَکر یک طرف دیگر. خیلی از ورزشکارها هنوز همان املاح و مواد ساخته شده در بدنشان را کامل استفاده نکرده و حتی مفاصل و استخوان هایشان عادت به این حجم ورزش را ندارد ولی سراغ نیروزا و هورمون می روند. چند صباحی هم رشد دارد ولی این رشد آبکی به ضرب و زور آداروهاست و بعدها دچار مشکل می شوند. خیلی از اهل سیر و سلوک هم مثل آقای بَکر، به جای تهذیب و تربیت نفس ، دلشان خوش به ذکر و وردهاست. به خیال خام خود سالک الی الله اند اما با کوچکترین طعمه ای، صید شیطان و نفس اماره می شدند. آقای بکر حتی ابتدایی ترین آداب معاشرت و سیره اهل بیت علیهم السلام را هم اجرا نمی کرد یا حتی قدرت تشخیص دوست و دشمن را نداشت، اما دائم چله و ذکر و وردش به راه بود. به نظر می رسید مشغول شدن به این امور، برایش راحت تر از رعایت باقی آداب و سنن بود و با این کار داشت خودش را فریب می داد. اگر بخواهیم یک مصداق، الگو و مکتب برای سیر و سلوک معرفی کنیم، سردار بزرگ حاج قاسم سلیمانی بهترین الگوست. پای مکتب انقلاب هم در سجاده و محراب بود هم در سنگر و میدان. هم نفسش را تربیت، هم روحش را تغذیه می کرد. هر چه سلوکش بیشتر ، عشقش به انقلاب، شهادت، رهبر و شهدا بیشتر و خواسته و ناخواسته با نور وجودش، گروهی را هم در این مسیر راهبری می کرد برعکس عارف نماهایی که هر چه جلوتر می روند با انقلاب، نظام، رهبر و شهدا بیشتر زاویه می گیرند و ظلمانی تر می شوند. @abghaa
🖊با توکل واکسن کرونا بزن ✍️خدارا شکر مدتیست سایه منحوس ویروس کرونا از سر این مملکت و مردم برداشته شده است. ولی همچنان در کشورهای دیگر از جمله کشورهای پیشرفته، قربانی می گیرد. اینکه کادر درمان و پزشکی زحمات زیادی را متحمل شدند، شبانه روز نشناخته و تلاش کردند جای تشکر دارد. و اینکه دولتمردان با رایزنی هایی که داشتند و توانستند واکسن تهیه کنند و دانشمندانی که در داخل شروع به تولید واکسن کردند. همه این مجاهدت ها شایسته تقدیر و تشکر است. اما یک نکته مغفول در این بین می ماند. چطور هنوز کشورهای پیشرفته درگیر این بیماری هستند و ما از آن رهایی یافته ایم؟ در برخی کشورها هنوز مرگ و میر روزانه چند صد نفری داریم ولی در ایران تقریبا صفر است؟ اگر خاطرتان باشد ابتدای ورود این ویروس منحوس، عده ای در قبال تعطیلی اماکن مذهبی و زیارتی، دست به اعتراضات و رفتارهای غیر عقلایی و ناهنجار زدند. فلان تولیت می گفت اینجا خودش شفاخانه است و تعطیل نمی شود. دیگری ضریح می بوسید و می لیسید. در مقابل گروهی هم به صورت افراطی، از ورود افکار و باورهای ایمانی به قضیه کرونا جلوگیری و حتی تمسخر می کردند. اما رویکرد عالمانه اولیای الهی جای شکر و تشکر دارد. به عنوان مثال مقام معظم رهبری در کنار رعایت دقیق و جدی آئین نامه ها، نسخه معنوی قرائت دعای هفتم صحیفه سجادیه را پیشنهاد کردند. حالا که این اژده های خون آشام از پا افتاده است ،نباید همه اش را منسوب به تلاش های مادی دانست و بایستی به نقش دعا، توکل و توسل پرداخته و توجه شود. امروزه همه جای دنیا واکسن زده می شود، پروتکل ها رعایت می شود ولی هنوز برخی کشورها درگیر این ویروس اند اما در ایران آرامش به جامعه برگشته است. بی شک این رهایی از بلا و بازگشت آرامش نتیجه دعاهای اولیای الهی و مردم پاک دلی بود که در کنار رعایت دستورالعمل ها، چشمشان به شافی و طبیب علی الاطلاق جهان بود و به قول معروف با توکل زانوی اشتر بستند. هم عقلانیت را رعایت کرده و هم دست به سوی فرای عقل و منطق بشری دراز کردند. یا من تحل به عقد المکاره.... @ABGHAA
🌹سلام بر دوستان عزیز 🔸پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم : إنّ الصَّدَقَةَ لَتُطفِئُ عن أهلِها حَرَّ القُبورِ، و إنّما يَسـتَظِلُّ المُؤمِنُ يَومَ القِيامَةِ في ظِلِّ صَدَقَتِهِ . 🔷صدقه ، گرماى گورها را از صدقه دهنده دور مى كند و روز قيامت، مؤمن در سايه صدقه خود پناه مى گيرد ( كنز العمّال: ۱۵۹۹۶). 🔸به امید خدا برنامه قربانی ماه شعبان روز جمعه پیش رو انجام خواهد شد. 🌸شماره کارت: 6037997700731665 محسن عبدالله زاده 💠فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ یقینا ﺧﺪﺍوند ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ضایع ﻧﻤﻰﻛﻨﺪ. باسلام خدمت همراهان عزیز، شاید به تنهایی توان مالی و شرایط قربانی را نداشته باشیم ولی می توانیم در این امر خیر سهیم باشیم ولو با مبالغ جزئی. انشالله عزیزان پیام بالا را مطالعه و در حد توان و تمایل مشارکت کنند همچنین در صورت امکان برای دیگر عزیزان ارسال فرمایند. خانواده های زیادی هستند که مرد خانواده در زندان یا کمپ گرفتار است و یا شغل و درآمد مناسبی ندارد که انشالله در مشارکت های مختلف بتوانیم وظیفه و تکلیف خود را انجام دهیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- نیازمند چنین گریه‌ای کنجِ حرم روبروی ارباب(:💔
🔸شاهبازان طریقت🔸 🖊چند وقتی به خاطر فروش محصولات باغی و سوغات شهر، در قم با انواع تیپ های کسبه ارتباط داشتم. از حاجی بازاری های سن و سال دار و با سابقه گرفته تا جوجه دلال هایی که لاف های گنده می زدن. اما این وسط دیدن یک گروه، حالم را خراب می کرد، برخی طلبه هایی که درس و بحث را کنار گذاشته، وارد بازار و مشغول کسب و کار شده اند. بعضیشان ظلمت و بدحالی خاصی داشتند. در ظاهر همه چیز روبراه بود اما اغلبشان پریشان و دِل مرده بودند، به دل نمی نشستند و کارشان گیر داشت. مطمئن بودم این تناقضات، علتی دارد. پای حرف هر کدامشان می نشستی کلی دلیل و برهان برای کارش می آورد. یکی می گفت نمی خواهم از وجوهات و خمس بخورم لذا خودم کار می کنم. دیگری می گفت، حضرت آقا گفته جهاد اقتصادی و جهش تولید، من هم دارم در این راستا کار می کنم. دیگری می گفت شهریه پائین است و خرج زندگی نمیرسد. آن یکی می گفت اصحاب ائمه هم اهل تجارت و کار بودند و ..... اما در این بین اندک افرادی هم بودند که روراست می گفتند دنبال پول هستن، از تجارت لذت می برند و طلبگی رو کنار گذاشتند. و البته در پس همه این بهانه و توجیهات، همان مسائل مالی و پول در آوردن بود. از امرار معاش گرفته تا کسب سود و درآمدزایی و باقی هیچ.... یکی از خصلت های مشترک اغلب این افراد، جَنَم، جُربُزه و استعدادی بود که داشتند. و همین ها آنها را از دیگر طلاب متمایز کرده بود و نکته اصلی این نوشته هم همین جاست که شیطان هر کسی را یک جور فریب می دهد و این افراد زرنگ و پر استعداد را هم اینجور از راه به در کرده است. حکایت این افراد مانند رزمنده ای است که وسط خط مقدم و زیر آتش و رگبار دشمن نشسته، یک جعبه جلویش گذاشته، چیپس و پفک می فروشد. در حالی که اگر بزند زیر جعبه و بلند شود یک تنه خط شکن میدان است. برگردیم به چند خط ابتدایی متن، شاید آن ظلمت و تعفّن هم به همین خاطر است که اَوجَب و واجب را رها کردند و چسبیدند به فرعیات. آنقدر کار طلبگی روی زمین مانده که اگر کسی بخواهد انجام دهد وقت سر خاراندن ندارد، چه برسد به کسب و کار. آن هم برای این قشری که استعداد و توانایی بالایی دارند. تجارت و کسب و کار در جای خود؛ در حد یک امر مستحب برای افزایش قوای عقلانی یا به عنوان یک اَکلِ میته برای امرار معاش خوب است اما اینکه زیّ و زندگی انسان را تجاری کند مکر و حیله خود شیطان است. کسی که طلبه می شود یعنی استخدام و کارمند امام زمانش شده و بایستی تمام شرایط را رعایت کند. از نظم و وجدان کاری گرفته تا رعایت ساعات کار، مرخصی، ماموریت و استراحت. حال اگر از این دوستان بپرسیم: وجدانا چقدر به این شرایط پایبند بودید، درصد کمی پاسخ مثبت می دهند. هزاران مسجد، مدرسه و محله بدون امام جماعت و طلبه دارد خاک می خورد و به فساد کشیده می شود، آنوقت عده ای در قم و دیگر شهرها فازِ جهاد اقتصادی و تجارتشان گرفته است. اگر درد دین و انقلاب دارید، بچسبید به جهاد علمی، به جهاد فرهنگی، به جهاد تبیین. آخَر مقام معظم رهبری در کدام جلسه و سخنرانی برای طلاب حرف از کسب و کار اقتصادی و تجارت زده است؟ اگر حال دلتان خوب نیست، اگر صبح تا شب دست و پا می زنید و آخرش هم یا هَشتِتان گِرو نُهِ تان هست یا صفا و حال خوشی ندارید، کمی به خود آئید. کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا را می خوانید، می بینید و می شنوید اما دلتان با درهم و دینار است. کافیست برای یک مدت کوتاه هم که شده به صاحب کار و کارفرمای خود اعتماد کنید، آنطور که او می خواهد برایش کار کنید، هجرت کنید، تبلیغ کنید، تحقیق، تحصیل و تدریس کنید، آنوقت ببینید آیا از آسمان برایتان پول و ثروت می بارد یا نه؟ آنوقت هزار تومانتان برکت صد هزار تومان خواهد داشت نه مثل الان که صد هزار تومانتان برکت هزار تومان هم ندارد. و کلام آخر اینکه این افراد با این استعداد و توان علمی، اجتماعی، فکری و هزاران نقطه مثبت دیگر، مصداق این شعر حافظ اند که می فرماید: چه شِکَرهاست در این شهر که قانع شده اند شاهبازان طریقت به مقام مگسی @abghaa
🔸یَحزَنُونَ لِحُزْنِنا🔸 🔸یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا🔸 ✍️از یکی دو دهه پیش با ظهور نسل جدید و جوان مداحان در کشور و البته با کمرنگ کردن نقش روحانیت اصیل و ربّانی در هیئات، یک موج رقابتی در برپایی مراسمات و هیئات در ایام شهادت و وفات اهل بیت علیهم السلام شکل گرفت. به نحوی که اینجور به اذهان القا می شد که هرچه ماتم بیشتر، تقرب بیشتر، هرچه سیاهی، زنجیر و قمه، طبل و سنج، روضه مکشوف،ایام عزاداری و مناسبت سازی، آه و ناله بیشتر تقرب بیشتر. تا حدی که گروهی از این جماعت سودا زده، دست به ابداع و تاسیس دهه های جدید مانند مسلمیّه، جعفریّه و محسنیّه زدند. مشکی پوشی و چهره غم و ماتم گرفتن نماد هیئتی ها شده بود و حتی در اعیاد و ولادت ها هم روضه خوانی برپا بود. و عده ای هم تمام عشقشان راه انداختن غمخانه، ماتمکده و بیت الاحزان شد. این رفتارهای افراطی تبعات بدی به دنبال داشت از جمله اینکه هیئات، روضه و این برنامه ها محدود به یک قشر خاص می شد و خیلی از اقشار جامعه نمی توانستند با اینجور برنامه ها، عواطف و احساسات خاص، انس بگیرند لذا از فیض مجالس و مراسم اهل بیت ( علیه السلام) محروم می شدند. مورد دیگر اینکه در اذهان جامعه، این نوع سبکِ غلط تعظیم و تکریم شعائر جا افتاده و هرکس عرض ارادت و محبت به اهل بیت (علیهم السلام) داشته، به صورت پیش فرض فکر می کرد بایستی در این قالب ها انجام شود. و مورد دیگر اینکه، چنین رفتارهایی، بهانه را به دست دوست و دشمن می دهد تا شیعه را به باد نقد بگیرند. ایران را عزاخانه و ماتمکده بنامند. اسلام را دین غم و مخالف شادی بشناسند. و سبب جولان مکاتب و نحله های دروغین عرفانی ، مسیحی و نیز دین گریزی در جامعه و خصوصا در جوانان شود. اما خدا را شکر در چند سال اخیر کم کم جامعه شیعه و بیدار ایرانی ، این جماعت و باورهای غلطشان را کنار زده و تعادل و تناسب در شادی و غم را در مراسمات و مناسبتها برگردانده اند. به عنوان مثال همانطور که در محرم و صفر خیمه و دسته های عزاداری برپا شد، در اعیاد غدیر ، روزهای پدر و مادر، اعیاد شعبانیه نیز موکب و دسته های کیلومتری شادی و سرور به راه افتاد تا همگان بدانند اسلام دین غم و غصه نیست و در جای خود حزن دارد و در جای خود شادی. تا به حقیقت شیعیان مصداق این روایت باشند که امام صادق علیه السلام فرمودند: شِیعَتُنا خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طِینِتِنا وَ عُجِنُوا بِماءِ وَلایَتِنا یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا و یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا. شیعیان ما از بقیه خمیرمایه اولیه آفریش ما آفریده شده اند ولایت ما در سرشت آنان عجین گشته است و آنان با خوشی ما خوشحال و با ناراحتی ما ناراحتند. @abghaa
💰فروش بیشتر💰 ✍️یکی از پدیده های نوظهور در صنعت کسب و کار و تجارت؛ آموزش ترفندهای بازاریابی و فروش است. از نحوه احوال پرسی گرفته تا نوع چیدمان کالا و به طور کلی؛ هرآنچه برای جذب مشتری و ترغیبش به خرید لازم است، در این برنامه ها یاد داده می شود. در این رابطه دو نکته قابل توجه است: اول این که همانطور که آنها یاد می گیرند چطور ما را تحت تاثیر قرار دهند بایستی ما یاد بگیریم چطور تحت تاثیر واقع نشویم. 🔸به عنوان نمونه؛ استفاده ابزاری از زنان، آنهم با ظاهر و آرایش های خاص، یکی از راه های جذب مشتری و فروش محصول است به نحوی که شاید اصلا به آن کالا نیازی نداشته باشید، یا مورد مد نظرتان هم نباشد، اما در مواجهه با خانم فروشنده تسلیم شده و خرید می کنید. راه رهایی از این ترفند، در مرحله اول، آگاهی نسبت به اصل این موضوع است، در مرحله بعدی، برخورد سنگین، با وقار و عدم برقراری ارتباط چشمی از جمله راه های پیشگیری از خرید اجباریست. فروشنده زن، با چهره، اندام و زبان خود می کوشد شما را تحت تاثیر قرار دهد لکن رفتار حساب شده شما، سبب جلوگیری از بروز این حالات و در نتیجه در امان ماندن از این خرید است. 🔸یکی دیگر از ترفندهای فروش، استفاده از موسیقی است. امروزه موسیقی هایی به ظاهر ملایم و آرام اما با اثر تخدیرکنندگی روانه بازار شده است که قدرت تشخیص، ارزیابی و تصمیم گیری شما را تحت تاثیر قرار می دهد. لذا در برخی از فروشگاه ها شاهد پخش موسیقی هستیم و مشتریان هم با سرخوشی و نشاط خاصی مشغول خرید می شوند؛ غافل از اینکه ممکن است همین صوت ها شما را تحت تاثیر قرار داده و در کیفیت و کمیّت انتخابتان اثر بگذارد. راه رهایی از این ترفند نیز، در وهله اول آگاهی نسبت به اصل موضوع و سپس درخواست جهت توقف پخش و یا ترک محل و خرید از جای دیگر است. 🔸و اما ترفند دیگر در بازاریابی و فروش مربوط به نوع چیدمان و نورپردازی فروشگاه است. زاویه تابش چراغ ها و نحوه چیدن کالا تاثیر زیادی در انتخاب شما دارد به نحوی که یک کالای ساده یا بدترکیب و زشت را جوری نمایش می دهند که جلب توجه کرده و نگاه و نظر را به خود جلب کند غافل از اینکه بعد از خرید و انتقال آن به جای دیگر متوجه خطای دید و ارزیابی می شویم. در رابطه با این ترفند هم در مرحله اول بایستی متوجه اصل این موضوع باشیم و در مرحله بعدی سعی کنیم محیط و فضای خود را با چیدمان فروشگاه مقایسه و متوجه تفاوت های آن شده و در در تصمیم گیری دقت بیشتری داشته باشیم. 🔸و آخرین ترفند در این نوشته مربوط به زمان خرید است. اگر دقت کنید، غروب و شب بازارها رونق و شلوغی بیشتری دارد. خیلی از مردم ترجیح می دهند در این زمان سراغ خرید و بازارگردی بروند و فروشندگان هم مایل به فعالیت و فروش در این زمان اند. فضای روحی و روانی انسان در این زمان بسیار حساس و تاثیر پذیر است به نحوی که اگر تدابیر و شرایط خاص آن را رعایت نکند، اسیر وهم و خیال شده و قوه تعقل، ارزیابی، سنجش و تصمیم گیری اش مختل می شود و رفتار اشتباه خواهد داشت. برعکس صبح ها که قوه تعقل و تفکر در سطح بالایی قرار دارد و تشحیص و انتخاب عاقلانه ای خواهیم داشت. جهت رعایت این اصل بایستی تا جایی می توانیم خرید خود را به صبح تا عصر موکول کنیم و از خرید و بازارگردی غروب و شبانه پرهیز کنیم و اگر هم مجبور به خرید شدیم به خودمان تذکر داده و مراقب باشیم سنجش، تصمیم و انتخاب هیجانی، احساسی و توهمی نداشته باشیم. 🔸تا اینجا آنچه بیان شد مربوط به نکته اول بحث بود و اما نکته دوم مربوط به مقایسه آموزه های دینی راجع به کار و تجارت با تفکر و باورهای این روش، در استفاده و نشر ترفندهای فروش بیشتر است. بر اساس آموزه های توحیدی، رزاق مطلق جهان خداوند است و اوست که رزق و روزی افراد را مشخص و نازل می فرمایند. و تلاش و کار ما سبب رسیدن این رزق است. و اگر خداوند بخواهد از راهی که تصورش را هم نمی کردیم رزق و روزیمان را می رساند. در شریعت اسلامی هم توصیه های در قالب واجب، حرام، مکروه و مستحب در باب تجارت آمده که نشان از این باور دینی دارد. به عنوان مثال، نهی از تعریف و تمجید کالا، فروش در تاریکی، توصیه به پس گرفتن و بیان عیوب کالا از جمله توصیه های شارع مقدس در این باب است. اگر از قدیمی تر ها بپرسید خواهند گفت که بازاری های متدین قدیمی، ویترین و چیدمان ساده ای داشتند و تا جایی ممکن بود، از تعریف و تمجید کالایشان پرهیز می کردند و اکر مشتری از خریدش پشیمان می شد ،کالا را مرجوع می کردند. خمس، زکات و صدقاتشان را روزانه پرداخت می کردند و هر زمان از روز که دخل و خرجشان در می آمد دست از کاسبی کشیده و سراغ عبادت، قرآن و دعایشان می رفتند. حال این رفتارها را مقایسه کنید با رفتار گروه اول که به هر قمیتی می کوشند تا کالای بیشتری بفروشند. بکوشیم نه جزء گروه اول باشیم و نه تحت تاثیرشان قرار بگیریم. @Abghaa
🔸سنت جانشینی و امتحان🔸 ✍هر چند وقت یک بار خبری از معصومیه می بینیم و می شنویم که هم مایه تعجب و هم مسرّت است. تصمیمات و کارهایی که در دوران ما آرزو بود امروز خاطره شده است. در آن زمان ها عده ای از افراد بیحال، خسته و رادیکالی فضا را جوری درست کرده بودند که با خیلی از ایده و طرح ها مخالفت می شد اما امروز آن افراد یا در انزوا رفته و یا اصلاح شدند و آن طرح و ایده ها که هیچ، فراتر از آن در حال اجراست. زمانی نه چندان دور، برخی از همین آدم های خشک و تنبل فضا را جوری درست کرده بودند که حتی اگر کسی نمازش قضا هم میشد؛ حق ورود به مدرسه را نداشت چه برسد به این روزها که پای نونهال و نوجوان هم به مدرسه باز شده و اعتکاف ماه رجب و اسکان نیمه شعبان هم برگزار می شود. چند سال پیش، وقتی حرف از تغییر مدیر سابق معصومیه به میان آمد، گروهی از طلاب به تکاپو افتاده و شروع به تومار نویسی و جمع کردن امضا کردند تا شاید بتوانند مانع رفتن ایشان شوند اما به هر حال ایشان در سِمَت جدیدی مشغول خدمت شد و مدرسه معصومیه از فیض حضورشان محروم ماند. اما خدا را شکر پس از ایشان شخص لایق و قابل دیگری سکاندار مدیریت مدرسه گردید. در این رفت و آمد اتفاقات تلخ و شیرینی افتاد که مرا یاد حرف یکی از اساتید اخلاق انداخت؛ ایشان می فرمود: یکی از امتحانات خداوند، امتحان جانشینی است، تاریخ برای همه ما تکرار خواهد شد و این نشان از عدل خداوند است. با رفتن مدیر قبلی و آغاز به کار مدیر جدید عده ای از طلاب شروع به بهانه گیری و ساز مخالف زدن کردند؛ که مثلا ایشان جوان است یا توانایی اداره این مجموعه بزرگ را ندارد. حتی برخی از اشخاص و نهادهای زیر مجموعه ای ایشان هم تاب همراهی اش را نیاوردند و به طرق مختلف کارشکنی می کردند. با رفتن مدیر قبلی و ورود مدیر جدید، خیلی از افراد و گروه هایی که از دلپاکی و سرشلوغی مدیر قبلی سوء استفاده کرده و خود را در ارکان و بخش های مدرسه جا داده بودند با رفتن ایشان دستشان رو و بار و بندیلشان را جمع کردند و رفتند. از بخشی از بسیج گرفته تا عده ای در مرکز زبان و برخی افراد بادمجون دور قاپ چین مدیر قبلی. و برخی دیگر که به محبت، چشم پوشی و رفتارهای پدرانه مدیر قبلی عادت کرده بودند در برابر قاطعیت و منطق مدیر جدید تاب نیاوردند، یا رفتند یا اگر ماندند زبان به شکوه و شکایت گشودند. با این تغییر مدیریتی، خیلی از خواسته ها و درخواست های من هم مثل خیلی از طلاب دیگر، با جواب منفی مواجه شد. هرچند در ظاهر از ایشان دلگیر می شدم اما وجدانم را نمی توانستم فریب دهم و در دل اقرار به پاکدستی و منطق مدیریتی ایشان می کردم و ایمان داشتم بعد از این تغییر مدیریتی، وضعیت خیلی تغییر کند. از آن تغییر مدیریتی سال ها می گذرد و هر روز به ایمان آن روزهایم افزوده می شود. در طول این مدت از دور و نزدیک شاهد مدیریت شخصی هستم که وجودش جمع صفاتی مانند شجاعت، جسارت، منطق و درایت است. در برابر فشارهای داخلی و خارجی کالجبل الراسخ ایستاده و با منطق و عقلش بر خیلی از مغالطات عرصه مدیریت فائق آمده. میزان حال فعلی افراد است و انشالله حال ایشان هر روز احسن الحال تر از قبل باشد.... برگردیم به چند سطر اول و حرف استاد در رابطه با امتحان جانشینی.... خیلی از این افراد و طلابی که بعد از این تغییر مدیریتی، درجا زدند، کنار کشیدند، زبان به نقد، تمسخر، عیبجویی، شکوه و شکایت باز کردند افرادی هستند که در ظاهر، سینه چاک و ذوب در ولایت فقیه هستند و حضرت آقا، حضرت آقا گفتن از زبانشان نمی افتد. اما وقتی خودشان در صحنه و عرصه امتحان قرار می گیرند از اهل سقیفه و خوارج بدتر می شوند. از قیاس شیطانی پناه به خدا می برم اما وقتی این ماجرا را می بینم، ریزش های مدعیان اسلام؛ بعد از رحلت پیامبر (ص) و مدعیان انقلابی گری بعد از امام خمینی (ره) به ذهنم متبادر می شود. @abghaa
🌐 جبهه‌ی نویسندگان حوزوی 🔸کانال مرکزی «نویسندگان حوزوی» https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6 🔸کانال «افکار بانوان حوزوی» https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645 🔸کانال «شاعران حوزوی» https://eitaa.com/joinchat/3921805394C8402216852 🔸روزنامه سراسری سراج https://eitaa.com/joinchat/3612409863C4db1daff5c 🔸نعیم https://eitaa.com/joinchat/2496331811Ce50f7ceb86 🔸دیباج https://eitaa.com/joinchat/1077608635Cf7f8c1c819 🔸 فکر شنبه https://eitaa.com/joinchat/3625713770C7282d47d62 🔸روزنوشت های من https://eitaa.com/joinchat/2406875232Cf7de81af93 🔸نیمکت کنار دکه پارک https://eitaa.com/joinchat/4103798806Cd0a42f25ce 🔸گفتمان انقلاب اسلامی https://eitaa.com/joinchat/3585736728C8448d42423 🔸نبض واژه ها https://eitaa.com/joinchat/833487134C42a7a61cf4 🔸 عصر تبیین، عصر رسانه https://eitaa.com/joinchat/4122542103Cbdea15b980 🔸برش نوشته https://eitaa.com/joinchat/3866689722Cca3d3faf97 🔸ابقی https://eitaa.com/joinchat/270598375C6b23d406b2 🔸تحلیل سیاسی https://eitaa.com/joinchat/1934426112C64072d8177 🔸پویا نویسی https://eitaa.com/joinchat/3931373574Cca376c3815 🔸خاطرات نوه مستر همفر https://eitaa.com/joinchat/2542272635C1ac69b1a07 🔸رسانه شریف https://eitaa.com/joinchat/2475425835Cc5dbbb46cd 🔸باران قلم https://eitaa.com/joinchat/2705195117Cd4879425c9 🔸یادداشت های یک طلبه http://eitaa.com/joinchat/3042705412C34cb363564 🔸نگاشته https://eitaa.com/joinchat/3219521655C6285a1161b ✔️ از حضور فضلا و نخبگان نویسنده در جمع نویسندگان حوزوی و کانون مدادالفضلاء استقبال می‌کنیم؛ با را تجربه کنیم. @HOWZAVIAN
🚕بلا مثل اسنپ🚕 🖊چند وقت پیش، دور یک میدان دنبال تاکسی بودم. ماشین های اطراف قیمت ۱۰۰ تومان به بالا می دادن. اسنپ زدم، قیمت ۴۳ت معمولی و ۵۰ت‌ برای گزینه عجله دارم آمد. بعد از ثبت سفارش، مشخصات یکی از همان تاکسی های دور میدان آمد‍. راننده ای که تا چند دقیقه پیش با کلی ناز کرایه ۱۰۰ت میگفت حالا خودش به امر اسنپ کرایه ۵۰ت را پذیرفت. تازه چقدرش را باید به اسنپ کمیسیون بدهد. اسنپ و امثال آن مکافات و بلایی است که سر رانندگان بی انصاف آمده و خودشان به دست خودشان این بلا را می پذیرند. در زندگی ما هم اسنپ های مختلفی وجود دارد. که خودمان با دست خودمان می پذیریم. اگر انصاف و تقوا را رعایت نکنیم خودمان می پذیریم اسنپ ها برایمان تصمیم بگیرند و قیمت تعیین کنند. و تاسف بار اینکه از این دخالت راضی و خوشحال هستیم... @abghaa
🔸لطفا نترسید🔸 ✍️در گشت و گذار در گلستان آیات و بوستان روایات، به طور مستمر و متعدد امر به نترسیدن از غیر خدا شده است. ترس از کفار و مشرکین، ترس از سرزنش و تمسخر دیگران. ترس از مقابله و مخالفت و .... از جمله ترس هایی است که شیطان می کوشد بر دل انسان بیاندازد و البته هر چه ایمان بالاتر، ترس کمتر. تا جایی که قرآن می فرماید لا خوف علیهم و لا یحزنون. نمونه این القائات شیطانی را در طول تاریخ و ملموس تر آن را در دهه های بعد از انقلاب شاهد هستیم. ترس هایی که سبب دست کشیدن از اجرای احکام الهی و تسامح و تساهل در آن شد. شیاطین انسی و جنی هر روز به بهانه های مختلف این ترس را در دل بزدلان و ضعیف الایمان های انقلاب انداخته و از آنها باج می گرفتند. فشارهای داخلی و خارجی در توقف و عدم اجرای مجازات و حدود اسلامی، نمونه بارز این رویه است. به نام حقوق بشر هر جایی خواستند وارد شدند و جلوی محاکمه و اجرای احکام را گرفتند و آنقدر جو روانی راه انداختند که حتی مومنین و متشرعین هم نسبت به برخی مجازات مردد شدند. این جماعت احمق و نادان خود را دانای کل می دانند و احکامی را که خداوند برای الی الابد وضع نموده را به بهانه تشخیص مصلحت و رعایت جوانب اجتماعی، بین المللی و هزار بهانه دیگر، متوقف کرده اند. غافل از اینکه اگر صلاح بشر در توقف، تعدیل یا تبدیل این احکام بود از سوی خود شارع مقدس بیان می گردید. تلنگر روشن و بزرگی که دراغتشاشات اخیر بر این افراد سست ایمان وارد شد. واکنش ها به محاکمه و مجازات قاتلین شهدای امنیت و برهم زنندگان نظم و امنیت اجتماع بود. در حالی که عده ای با ترس و لرز دائم، حرف از عفو ، گذشت، تساهل و تسامح می کردند، دادگاه هایی تشکیل و قاطعانه و عادلانه محاکمه و اجرای حکم کرد و هیچ ترس و لرزی از سرزنش و تمسخر دیگران نداشت. و در کنار این قاطعیت، رافت و عطوفت رهبری و نظام هم شامل حال عده کثیری از فریب خوردگان، متهمین و مجرمین اغتشاشات گردید و مشمول عفو و ازادی شدند. اما در هر دو حالت می بینید دشمن روی خوشی نشان نداده. آنهایی که مدعی حقوق بشر اند، نه در مجازات و نه در عفو، هیچ گاه راضی نخواهند شد و کاری جز، تهدید، سرکوفت و سرزنش ندارند. و البته همه شاهد بودند، قاتلین و مجرمین به سزای اعمالشان رسیده و حدود شرعی اجرا گردید و این گروه، جز حرّافی، هیچ غلطی نتوانستند بکنند. این درس بزرگی است برای دولت مردان و مسولین که در راه خدا نباید از هیچ سرزنش، تهدید و مخالفتی ترسید. امید است این تجربه، درس و الگویی باشد برای اجرای باقی احکام و حدود الهی بر زمین مانده. چه قصاص و حدودهایی که اگر اجرا می شد امروز وضعیت این جامعه اینگونه نبود. چه قطع دست هایی که اگر می شد امروز این همه دست درازی به بیت المال و اموال مردم نمی شد. چه شلاق هایی که اگر زده می شد امروز اینهمه بی عفتی رواج نمی یافت. چه تبعید و گرداندن هایی که اگر می شد، امروز اینهمه اختلاس، رشوه و احتکار را شاهد نبودیم. @abghaa
❌ریزش- رویش✅ ✍️اغتشاشات اخیر صحنه ریزش و رویش های جدیدی در عرصه های مختلف بود. به عنوان مثال، برخی از اهل سیما و سینما از قطار انقلاب پیاده شدند و سوار قطار دdگری شدند. اما در همین کش و قوس ها عده ای ترس و لرزشان گرفت که آقا جامعه هنری از انقلاب و ارزش هایش رو گردانده و کارمان در جشنواره، سینما و تلویزیون لنگ می شود. اما همین اتفاق زمینه ظهور و بروز استعدادهای درخشانی بود که با از میان رفتن مافیای سیما و سینما، توانست خود را نشان دهد. جشنواره فجر امسال از سال های دیگر اگر پر رونق تر نباشد که کمتر هم نبود با این تفاوت که قشر عظیم جامعه که شامل مذهبی و انقلابی ها می شد، امسال پس از سال ها، فضا را مناسب و به هنجار برای حضور در این برنامه ها دیدند. در عرصه تلویزیون هم، دیگر خبری از برنامه های پر هزینه، بی فایده، لوث و سلبریتی ساز مانند خندوانه و دورهمی نبود اما خدا را شکر تا دلتان بخواهد برنامه های فرهنگی، مفرّح و مردمی مانند حسینیه معلّی، خودمونی و اعجوبه ها جایشان را پر کرد و همچنین سریال های ارزشی، انقلابی و امنیتی خوبی که هم اوقات فراغت را پر می کرد و هم برای مخاطب درس و نکته ها داشت. زمستان اغتشاشات رفت و رو سیاهی به ذغال های سوخته ماند. عده ای که خیلی هوا برشان داشته بود و فکر می کردند وزنه و قدرتی شده اند با بیانیه، تحریم، اعتصاب و اعتراض فقط خودشان را ضایع کردند و سرّ نَهانِشان از بی مایگی و خامی را مردم فهمیدند. اتفاقات اخیر بار دیگر به همه ما نشان داد اسلام و انقلاب محتاج و نیازمند کسی نیست و کار برای آن افتخار است. این اتفاقات با صدای رسا بیان کرد؛ اسلام و انقلاب لَنگ کسی نمی ماند و راهش را با اقتدار و استمرار طی می کند. اتفاقات اخیر هشداری بود تا با هر موج و بادی از این قطار پیاده نشویم و جایمان را محکم نگه داریم. @abghaa
📣فراخوان📣 ♦️با توجه به درد و دل ها و شکایات جانگداز برخی از دوستان، بستگان و آشنایان راجع به مسایل مالی، انشالله قصد داریم در ماه مبارک رمضان بسته معیشتی و در عید فطر، زکات فطریه امسال را تقدیم ایشان کنیم. عزیزانی که تمایل به همکاری دارند درپی وی اطلاع دهند. (((قابل ذکر است گروه مذکور صاحب شغل، درآمد، منزل، ماشین و بعضا باغ و ویلا .... می باشند.))) @abghaa
🔸سردار بر سرِ دار🔸 بعد از انتصاب سردار رادان به فرماندهی نیروی انتظامی و وجود روحیه انقلابی و مذهبی ایشان، مردم دلگرم وعده ها و اقداماتش در مبارزه با فساد، سرقت، ناامنی، بدحجابی و .... شدند. البته ضد انقلاب هم بیکار ننشست و تا توانست ایشان را مورد هجمه قرار داد و خواهد داد. نکته مغفول و مهم این که سردار و مجموعه انتظامی کشور چقدر می تواند اثر گذار باشد؟ سردارِ مومن و انقلابی، به تنهایی جَور خیلی از مدیران خواب و غافل را می کشد، فحش و تهمت می خورد. مثلا در موضوع بدحجابی، سردار با تمام اراده و قوا وارد میدان شده است. اما بخش های دیگر چه؟ وزارتخانه و نهادهایی مانند آموزش و پرورش، دانشگاه، ارشاد، سینما، بهداشت ، اوقاف، حوزه علمیه و طلاب و .... کجایند؟ همین که سردار به میدان آمد خیال برخی راحت شد که خب رادان متصدی و مسول جمع کردن اوضاع است. یادشان رفته این دختر و پسر، روزی ۷,۸ ساعت در مدرسه و دانشگاه اند. ساعت ها پای تلویزیون،فیلم، سریال و سینما هستند. در محله، مسجد و امام دارند و در فضای مجازی هم فعالند. موارد کثیر اینچنینی که هر کدامشان مسول و مدیر مجزا دارد اما خیلی ها پشت رادان مخفی شده اند و سردار را بر سرِ دار فرستادند و خودشان راحت در حال عیش و نوش اند. که اگر این نهادها کارشان را درست انجام می دادند کار به ورود نیروی انتظامی نمی‌رسید ولی چه کنیم که عده ای از مسولیت شانه خالی کرده، به تماشا نشسته اند و از بیرون گَود سردار را کوچ می کنند. جماعتی از جنس آنهایی که شیخ فضل الله نوری را سرِ دار بردند امروز می خواهند سردار را بر سر دار بفرستند و خود تماشاچی و نوحه سرا شوند. @abghaa
🌱مجموعه اصول پاکی🌱 ویژه: ✴️پیشگیری و درمان آسیبهای اجتماعی (اعتیاد) ✳️پیشگیری و درمان عادات فکری، احساسی و رفتاری اشتباه 🔶مبتنی بر نیازهای فطری انسان 🌻منطبق با فرهنگ اصیل ایرانی_ اسلامی🌺 🔶جذاب و کاربردی🔸 🔸ارائه محتوای تبلیغی ویژه مبلغین مراکز مشاوره و ترک اعتیاد، زندان ها، مراکز بازپروری، کانون های اصلاح تربیت و .... آشنایی و اجرای: 🔶اصول خودشناسی و خودسازی 🔹اصول زندگی توحیدی 🔹اصول راهنماشناسی 🔸اصول زندگی اجتماعی 🔻اصول هستی شناسی 🔸اصول حاکم بر جهان 🔹اصول دشمن شناسی 🔸اصول سبک زندگی https://eitaa.com/joinchat/4152557590C90ac6aa690
🔸مجتهدین روایات بیزاری🔸 ✍️چند روزیست بازار استخراج و انتشار روایات بیزاری از افراد و اعمال افراد، بین انقلابی ها، سوپر انقلابی ها و سلبریتی های خودی و ناخودی گرم است. آنها که توان استخراج دارند دست به کار شده و سراغ کتب و منابع می روند و در یافتن روایات ِبکر و دست اول از یکدیگر سبقت می جویند و آنها که حس و حال و یا توانش را ندارند در کُپی پیِست کردن روایات با هم مسابقه گذاشته اند. این روزها امام جمعه رشت سوژه خوبی دست همه داده تا خیلی ها عرض اندام کنند و دیدگاه روشنفکری یا جذب حداکثری بگیرند و ایشان را محکوم و پله ای برای بالا رفتن و دیده شدن خود کنند. بی تعارف خیلی ها بازی یک ویدئو کوتاه را خوردند، در مسند قضاوت نشسته و حکم صادر کردند. اما وقتی بخش های بیشتری از سخنرانی ایشان پخش شد، یا از پشیمانی سر در گریبان فرو بردند و یا با توجیه و بهانه های جدید پای قضاوتشان ایستادند. بیاناتی که نشان از روحیه بالا، افکار باز و خوش ایشان داشت. صحبت هایی با نشاط، صمیمی، راهبردی که توجه اکثریت حضّار آن جلسه را به خود جلب کرده بود. اما شیطنت عده ای در پخش بخش آخر آن همه بیان زیبا، کار دست خیلی ها داد. اول به خود و بعد به قضّات عالی مقامی که در این چند روز انواع و اقسام قضاوت ها را داشتند هشدار می دهم از فتنه، لرزش و لغزش های آخرالزمانی که از ناکجا میزند می لغزاند و می ریزاند. @abghaa
🤖هوش مصنوعی گامی مهم در مسیر توحید ✍هوش مصنوعی همانطور که برای جوامع مادی، نوعی تهدید شغلی حساب می شود؛ برای جوامع توحیدی یک فرصت است. هوش مصنوعی با زبان بی زبانی به انسان می گوید: من هرکاری جز بندگی و عبودیت از روی قصد و اراده را انجام خواهم داد و این تو هستی ای انسان که بایستی به وظیفه اصلی ات یعنی همان بندگی بپردازی. به بیان دیگر، ابر و باد و ... در کارند، تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری. با ورود هوش مصنوعی و توسعه نقش آن در ابعاد مختلف زندگی بشر، جلوی خیلی از مشغولیت های انسان گرفته خواهد شد. کارهایی که تمام فکر و ذهن انسان را مشغول خود کرده بود و حالا وقتی پای هوش مصنوعی به میان آمده، خیلی کامل و بهتر، انجام می دهد و دست انسان از اجرای آن کوتاه می شود. حال اگر انسان کمی با خود خلوت کند و بیاندیشد، متوجه می شود؛ وجودش شریف و گرانبهاتر از آنی است که مشغول کارهایی شود که ربات ها، سخت افزار و نرم افزارها توانایی انجامش را دارند. لذا بایستی سراغ کاری برود که هیچ چیزی جز او توان انجامش را ندارد و اصلا تنها انسان را برای آن کار آفریده اند. یعنی همان بندگی و آیینه جمال و جلال الهی شدن. ممکن است برخی راه دیگری را انتخاب نمایند و همه چیز را ابزار حیوانیت و شهوترانی خود کنند. یعنی انسان به جایی برسد که تمام اسباب رفاه و آسایش برایش فراهم شود و او به جای بندگی، سبوعیت و شهوت را انتخاب کند. در این برهه زمانی، وظیفه رهبران فکری، فقهی، اخلاقی و اعتقادی جامعه است که برای دنیای پس از حضور فعال هوش مصنوعی، برنامه ریزی کرده و جامعه را سمت عبودیت و بندگی ببرند. @abghaa
🔥به خاطر یه دستمال قیصریه رو به آتش کشیدن🔥 ✍️تا چند وقت قبل پروژه مسمومیت در مدارس دخترانه تیتر اخبار بود و در پس این ماجرا هزاران شایعه و اخبار کذبی که با آن به انقلاب و انقلابی ها تهمت زدند. و اما امروز پروژه جدیدی شروع شده با عنوان مسمومیت الکلی، به علت شرب متانول و مشروبات فاسد . در این ماجرا هم عده ای دنبال گل آلود کردن آب و عده ای دیگر دنبال ماهی گیری از آن شده اند. به عنوان مثال علت این مسمومیت و مرگ و میر ها را ممنوعیت تولید و ارائه مشروبات نظارت شده و بهداشتی می دانند. در این حالت است که بازار دست سوداگران و سودجویان می افتد و با تولیدات سمی و غیر استاندارد سبب مرگ و میر می شوند. در نگاه اول و در خیال افراد ظاهربین و سطحی نگر، استدلال درست و خوبیست اما در بررسی عاقلانه و منطقی، این استدلال پر است از مغالطه. خیلی از جوامع دنیا با این استدلال شیطانی، جامعه خود را به فساد و کثافت کشیده اند. آنهایی که زنا را آزاد کردند تا جلو فساد را بگیرند، هر نوع پوششی را آزاد کردند تا چشم و دل ها سیر شود. همجنسگرایی را آزاد کردند تا نیازها ارضا و اشباع شود. تولید و مصرف مشروبات الکلی را آزاد کردند تا جلوی خسارت و آسیبش را بگیرند و ..... در پاسخ به این استدلال باید گفت این کار به نوعی مصداق این ضرب المثل هست که به خاطر یک بی نماز درب مسجد را نمی بندند. در اینجا هم به خاطر چند خسارت و حادثه، درب معنویت و ملکوت را با آزاد گذاشتن شرب خمر و فساد، نمی بندند. یا به قولی دیگر به خاطر یک دستمال، قیصریه را به آتش نمی کشند. آتش فساد و گناه را به روی جامعه باز کنیم به این بهانه که جلوگیری از آن باعث این حوادث می شود؟ گیریم که تعدادی به خاطر مصرف مشروبات الکی فاسد و سمی ، مسموم و جان باخته اند. آیا راه آن آزاد کردن مشروبات است؟ پس در رابطه با مواد مخدر هم بایستی تولید و عرضه قانونی را رواج دهیم تا کسی از مصرف مواد مخدر از دنیا نرود. این چه تضمینی دارد که اگر این کار را کردید، این اتفاقات دیگر تکرار نشود؟ و راه این مسمومیت ها بسته شود؟ مگر در کشورهایی که شرب خمر جایز است، مسمومیت و مرگ و میر به علت شرب خمر فاسد و سمی نداریم؟ و مهمتر اینکه آیا به مفاسد و آسیب های آزادسازی تولید، عرضه و مصرف مشروبات الکلی توجه کرده اید؟ اگر در این وضعیت مصرف مشروبات فاسد، سبب مسمومیت و مرگ و میر تعدادی شرابخوار شده است، در حالت آزادی آن، سبب جنایات و فساد بیشماری خواهد شد که نمونه آن را در جوامع غربی شاهد هستیم. از تجاوزات جنسی گرفته تا ارتکاب قتل، خودکشی و سوانح رانندگی و .... که همه به واسطه شرب خمر بوده و مهمتر از همه مرگ فضای معنویت در جامعه است که آسیبش از مرگ جسمی شرابخواران به مراتب تلخ و سخت تر است. وظیفه اهل فکر و منطق جامعه، آگاهی بخشی و مبارزه با این مغالطات جاهلانه و شیطانیست. استدلال هایی که از زبان عده ای فریب خورده و احمق گفته می شود تا دل اربابشان شیطان را خوش کرده و در بین مردم محبوب شوند غافل از اینکه هر چه بیشتر از این استدلال ها بیان می کنند، حماقت و جهالتشان برای مردم مکشوف تر شده و رسواتر خواهند شد. @abghaa
🔸به بهانه حواشی جدید عدالت‌خواهان با موضوع اوقاف و موقوفه ها ✍اینکه اداره اوقاف، یکی از فشل ترین سازمان های ایران هست، شکی نیست. اما اینکه شخصیتی افراطی، هوچی گر و .... مثل وحید اشتری داره به این قضیه می پردازه قابل تامله. متاسفانه تفکر و فرهنگ خوارج عدالت‌خواه هنوز هست و فقط در افراد جدید ظهور کرده. رفقا، امثال وحید اشتری به کسی رحم ندارن، پاش بیفته خود انقلاب و رهبر رو هم میزنن. الان هم داره با سیاست و ظرافت خاصی طلبه و روحانیت رو میزنه. اولا ما نباید بازی این آدم رو بخوریم،احساساتی بشیم، نسنجیده اظهار نظر و واکنش نشون بدیم و دوما بایستی وظیفه و تکلیف خودمون راجع ب موضوع رو انجام بدیم. و سوما مراقب باشیم تفکر حاکم بر امثال اشتری بر مغز ما حاکم نشه. 🔸آقای علم الهدی توی مشهد یعنی یک رکن قوی از انقلاب و ولایت فقیه. این کار اشتری عدالت خواهی نیست بلکه به بهانه عدالت، داره خیلی جاها و اشخاص رو میزنه. داره خوراک و سوژه تهیه می‌کنه برای ضد انقلاب و مخالفین آقای علم الهدی. ظاهرش عدالت خواهی و بحث موقوفاته اما پشت پرده، زدن نیروهای انقلابی، نماینده ولی فقیه،خود ولایت فقیه، عدالت، تقوی و تشرع آقای علم الهداست @abghaa
🔸ترفندهای نخ نما🔸 🖊دهه ۸۰ در یک سفر زیارتی_دانش آموزی، یک فیلمبردار هفت خط حضور داشت که همه را مچل خودش کرده بود. تلفن و مشخصات دانش آموزهای احساسی و عاطفی را گرفته بود و در صحنه ها و مکان های مختلف جلوی دوربین می آورد. هنوز جمله اول تمام نشده، دانش آموز اشکش سرازیر و فاز احساسی می گرفت و زار زار می گریید. فیلمبردار هفت خط ما خوب بلد بود چطور طرف را جوگیر کند تا جلوی دوربین اشک و آهی بیاید که در عمرش هم نیامده و حتی وقتی بعدها خودش فیلمش را می بیند خجالت زده می شود. گروه دیگری از دانش آموزان را هم که اصلا اهل اینجور احساسی بازی ها نبودند را هم در لیست دیگری داشت و برای برخی گزارشات که اصلا نیازی به گریه و احساسی شدن نبود، از آنها استفاده می کرد. یک بار اشتباهی از این گروه برای یک گزارش احساسی استفاده کرده بود، هرچه به خودش فشار آورد تا طرف را بگریاند فقط نگاهش می کرد. آخر سر هم با عصبایت مصاحبه را قطع و شروع به غر زدن بر سر دانش آموز بیچاره کرد. اما دانش آموز همچنان با خونسردی فقط نگاهش می کرد. وقتی علت را جویا شدم، گفت : فیلمردار با این کارها دارد از احساسات و عواطف ما و بیننده ها سوء استفاده می کند ما ها را پخمه گیر آورده و .... این ماجرا گذشت تا محرم و صفر امسال یک برنامه تلوزیونی با موضوع مصاحبه و گفت و گو با هنرمندان، ورزشکاران و چهره های سرشناس از تلویزیون پخش شد. کارگردانش همان فیلمبردار سفر زیارتی دهه 80 بود. هر شب یک نفر را دعوت می کرد و خودش از پشت دوربین با لحنی آرام و عاطفی شروع به پرسش می کرد. چنان با مهمان بیچاره ور می رفت و انگلکش می کرد که طرف می دید اگر گریه یا حداقل بغض نکند خیلی زشت است. و یه جورایی به اهل بیت علیهم السلام جسارت کرده. مثلا با لحنی جِلف و مصنوعی می پرسید : اگر امام حسین علیه السلام صدایتان را بشنود الان چه می گویید؟ دو دقیقه با امام درد و دل بکنید؟ دلتان برای کربلا تنگ نشده؟ این پرچم از حرم رسیده، با این پرچم حرف بزنید. رو به دوربین ما با آقا حرف بزننید. این هدیه از طرف امام است باز کنید ببینید و ..... مهمان بیچاره را کاری می کرد که زار زار بگرید و این آقای بی انصاف برنامه اش را گرم کند. نمونه دیگر این رفتارها را در ایام شهادت و ولادت معصومین علیهم السلام در شهر و روستاها، هیئات، مساجد، بیمارستان، زندان های ... زیادی می بینیم. یک عده با لباس خادمی و آتش و اسفند یا بدون این چیزها، یک پرچم دست می گیرند یا داخل جعبه گذاشته راه می افتند بین مردم ساده دل که آقا بیایید ببوسید این پرچم گنبد است. بله پرچم گنبد است، محترم است، مقدس است، متبرک است اما چرا با احساسات مردم بازی می کنید؟ چرا اینقدر خشک و خالی؟ عصر حجر نیست که فقط یک پرچم هم از حرم اهل بیت (علیهم السلام) به عنوان تبرک غنیمت باشد، اگر می خواهید دل این مردم را به دل امامشان گره بزنید بسم الله تعدادی را به حرم ها مُشَرَّف بکنید، سفره داری کنید، گره گشایی کنید، حرم فقط پارچه روی گنبد دارد؟ تبرکی های دیگر ندارد؟ سوغات ندارد؟ نذورات و موقوفات ندارد؟ فقط آتش اسفند دارد؟ خلاصه این ترفندهای احساسی و تهییج کردن مخاطب، نخ نما شده است و نه تنها حس خوبی به مردم نمی دهد، بلکه شاید آنها را به مرور منزجر، و بیگانه هم خواهد کرد. @abghaa
😕طنز با چاشنی تحقیر🙁 🖊بیش از یک دهه است، کلیپ های کمدینی به نام حسن ریوندی را در فضای مجازی دنبال میکنم. هرچند خنده دار و جذاب هستند اما همیشه بعد از تماشای آن، ناخودآگاه این جمله به ذهنم خطور می کند: ولی یه جوریه، به دل نمی نشینه. تا اینکه چند شب پیش، چند تا از کلیپ ها را به چشم مشتری دیدم. از ۱۰ تا کلیپ در حدود ۷تای آن ایران و ایرانی را مسخره می کرد و با این کار، مردم می خندیدند. در ظاهر با بیان لطیفه، تقلید صدا و ... مردم را می خنداند اما در غالب برنامه هایش یک رویه مستمر و ثابت داشت: تحقیر و استهزاء ایران و ایرانی. اما در مقابل به صورت زیرکانه و نا محسوس، غرب را چنان ستایش میکرد که در ذهن مخاطب جامعه ای بی عیب و نقص می ساخت. تا جایی که وقتی می خواست چند نصیحت و پند جدی هم بدهد، از آبراهام لینکلن امریکایی خاطره و داستان می گفت امیدوارم این رویه از روی جهالت و حماقت بوده و قصد و غرضی در کار نباشد و الا دشمن خیلی حساب شده با استفاده از طنز و خنده، پروژه خود تحقیری، تضعیف و استهزاء ایران و ایرانی را به اجرا گذاشته است. و نیز امیدوارم این یادداشت سبب هشدار و بیداری خواننده بود و امیدوارتر اینکه انشالله به دست خودش برسد و رویه را اصلاح نماید. پ.ن: امیدوارم نویسنده را متهم به بدبینی نکنید. نقد و بررسی فقط مربوط به مسائل روتین سیاسی و اقتصادی و مسولان و مدیران نمی شود. گاهی یک بازیگر، غافلانه یا به صورت زیرکانه پروژه ای به این عظیمی را پیش می برد و کسی هم از آن با خبر نیست. @abghaa
🔸سنت جانشینی🔸 ✍بعد از مدت ها در ساختمان آموزش دیدمش، پکر و بی‌حال بود. پرسیدم برای انتخاب درس آمدی؟ گفت : نه برای انصراف از حوزه. برق از سرم پرید. رضا با این همه ادعا و انگیزه چرا؟ چند جمله گفت که قدر صد ساعت درس اخلاق و عرفان اهمیت و اثر دارد. سعی میکنم عینش را بیاورم: ``ببین من اصلا مال حوزه و شیخی نبودم، خدا به خاطر ادعاهایی که داشتم فقط منو آورد اینجا بفهمم کار سخته. قبل حوزه از صدر تا ذیل آخوندها رو نقد میکردم، از امام جمعه گرفته تا پیشنماز محل رو نقد میکردم. چرا اینجوری حرف میزنن؟ روضه میخونن؟ نماز میخونن؟ چرا زندگیشون اینجوریه؟ چرا کارشون اونجوریه؟ این چه وضعشه و ....... حالا این چند سال فقط دارم چوب اون ادعاها رو میخورم. خدا دستمو گرفت آورد اینجا وسط گود بفهمم کسی نیستم، حالا از اینجا برم دستبوس امام جمعه و شنبه شهرمونم. دیگه غلط بکنم کسی رو قضاوت بکنم و براش نسخه بپیچم.`` 🖊جانشینی یکی از سنت های غیر قابل تغییر الهی است. هر جا ادعا بکنی خدا می‌بردت سر همون نقطه، فرمون رو میده دستت تا برونی. خیلی ها به پدر مادرهایشان گیر میدادند حالا که خودشان بچه دار شده اند، خراب کردند. خیلی ها عدالت‌خواه و سوپر انقلابی بودند اما به آب که رسیدند غرق شدند. خیلی ها ... ❌مراقب سنت جانشینی باشیم.❌ @abghaa
👾باید از مریخ کدخدا وارد کنند🤖 🔸همه از کدخدا شاکی بودند، اصلا جلسه برای استیضاح او بود. خیلی تعجب کردم، کدخدا همه کار و زندگی اش را وقف مردم کرده بود ولی می‌گفتند بی عرضه است. بی سر صدا کنار باقر پسر عذرا خانم نشستم، سرم توی گوشی بود که خودش زیر لب شروع به معرفی صف روبرو کرد: ``ممرضا قصابه، خدا خیرش بدهد الاغمان را از همه بالاتر خرید، دیروز رفتم پولش را نقد گرفتم بنده خدا همینطور که گوشت را چرخ میکرد به کدخدا و دار و دستش فحش می داد. می‌گفت همه دزدند. اگر میدید مشتری فقیر است حواسش را پرت میکرد تا برایش دو سه تکه پوست، رگ و چربی اضافه هم چرخ کند، ببرد، بنده خدا از سر دلسوزی توی چرخ‌کرده هایش پوست مرغ هم میزند تا خوشمزه شود. اون یکی، پیراهن سفیده، شاطر عباس است، دارد از کمبود و بی کیفیتی آرد میگوید، دیروز همینطور که چانه می گرفت، از پاکدستی و درستکاری غربیها می گفت. هر چند دقیقه، یکی دو تا نان سنگک دولتی را هم برای گاوداری برادرش زیر میز می انداخت... اوس حسن مکانیک هست. دل پری از کارخانه ها و کالاهای ایرانی دارد و همیشه از مزیت های دوستان ژاپنی اش می گوید خیلی اهل صرفه جوییست. پریروز پیشش بودم. هر ماشینی می آمد قطعه اش را باز می کرد و می‌گفت خراب است، همین که می‌رفت، برای ماشین بعدی می‌بست ... عمو رضا را که میشناسی، گل حرفهایش در جمع فامیل، تعریف از سختکوشی و پرکاری چینی هاست. میگفت پیر و جوان، شب و روز ندارند. خودش هم بعد از بازنشستگی شهردار زنجان( زن عمو) شد و الان تفریحی هر روز تریاک می کشد... اونی که کنج دیوار نشسته، ناصراست. دامداری دارد. ناصر خیلی از کیفیت بد و گرانی علوفه شاکی است، می‌گفت نصف بیماریها به خاطر شیر و گوشت است خودش هم محض اطمینان به جای علوفه بازاری کود مرغهایش را به گاوها میدهد و در شیرش آب می‌ریزد، مبادا چربی خون مشتری ها بالا رود. حامد و منصور از همکلاسی‌های قدیمی هستند، دیروز سر کوچه روی راه های کاهش تورم و افزایش تولید بحث می کردند نمیدانم چرا تا پلیس آمد نمک و لواشک های توی جیبشان را دور ریختند و دویدند. بیژن را میشناسی؟ فروشگاه لوازم خانگی دارد، دیروز رفتم کمکش بار خالی کردیم انبارش پر است از یخچال و فریزر، ولی بنده خدا نمی فروشد، می گوید اینها را برای روز مبادا نگه داشته اما کدخدای نامرد انبارش را به پلیس لو داده. اونی که تسبیح دستش هست مهیار است پسر آقا سعید. آقا سعید رییس بانک بود و بسیار دست بخیر، پدر می‌گفت قدرش را ندانستند رفت کانادا پیش خاوری... اصلا میدانی مشکل چیست؟ مشکل خود کدخداست،قدر این مردم را نمی داند، نمی فهمد. اصلا به نظرم باید از مریخ کدخدا وارد کنند مثل واردات خودروهای کارکرده چینی. همه چیز درست می شود`` 🔸بعد صحبتهای باقر تازه فهمیدم مشکل کجاست! راست می‌گفت باید از مریخ کدخدا وارد بکنند. یا بکوشند، نسل باقر را تکثیر کنند و یا اینکه مردم جزء صف جلویی ما نباشند... @abghaa
❌من حسن باقری نیستم❌ ✍از روز اول با یک پمپ باد فشار قوی طلبه را باد میکردند: _شما حسن باقری های زمان هستید _شما معجزه های انقلاب هستید _و ... اما محمدرضا هر وقت این حرف ها را می شنید انگار فحشش داده باشی بر آشفته می شد و جلسه را ترک می کرد. یکبار وقتی از یکی از مسولین رده بالای حوزه، این حرف ها را شنید از جا بلند شد و بلند گفت: «آقای محترم من حسن باقری نیستم.» در جمع وقتی از رشته دانشگاهی سوال می شد بعضی ها با افتخار اسم و رسم رشته و دانشگاه می گفتند و با چشم های قلمبه و به به و چه چه مخاطب مواجه می شدند اما محمدرضا که یکی از نخبه های ایران بود، انگار از گذشته تیره و تارش سوال شده، از پاسخ دادن تفره می رفت. یک روز تنها گیرش آوردم و علت را پرسیدم. «می گفت ما کجا و حسن باقری کجا؟ این حرف ها عجب می آورد. ما باید به خاطر این چند سال تاخیر در ورود به حوزه استغفار کنیم، سرمان پائین باشد، از امام زمان عذرخواهی کنیم که دیر آمدیم» _گفتم شما که در دانشگاه هم، بسیار فعال بودی از بسیج گرفته تا هیئت و گروه جهادی و ... گفت: « اینها همه برای ارضای نفس و خفه کردن وجدانم بود، مثل کسی که میلیاردر است، اما چند میلیونی کمک فقرا می کند مردم ساده هم برایش به به و چه چه می زنند. در حالیکه میلیون در برابر میلیارد هیچ است. خواب جنب در حجره برای من با ارزش تر از هزار کار فرهنگی دانشجویی است. من که شرایطش را داشتم باید زودتر می آمدم. نمی دانم به خاطر این چند سال تاخیر، آن دنیا چه جوابی بدهم؟» _محمدرضا هیچ وقت مصداق این افکارش را به دیگر طلاب دانشگاهی نسبت نمی داد و به همه احترام میکرد اما به خودش خیلی سخت می گرفت و اصلا شوخی نداشت. البته اگر کسی مشورت می خواست خیلی جدی و بی رودربایستی نظرش را می‌گفت. یکبار چنتا از بچه های فعال هیئتی که بعضی نوجوان، جوان، کنکوری یا دانشگاهی بودند با کلی پیاز داغ، شروع به تعریف فعالیت هایشان کردند و منتظر تایید و تمجید محمدرضا. اما محمدآقا آب یخ را روی سرشان خالی کرد: «اگر واقعا عشق امام زمان دارید، اگر دغدغه دین دارید، عشق شهادت دارید، امروز تکلیف، واجب عینیتان طلبگی و حوزه است. بسم الله» بعضیشان که دنبال تایید و ارضای نفس بودند صحنه را ترک می کردند اما آنهایی که واقعا دنبال ادای تکلیف و وظیفه بودند برای طلبگی اقدام می کردند. پ.ن: این ماجرا برای هر کس درس خودش را دارد برای طلبه یکجور، طلبه دانشگاهی یک جور و برای عموم بچه حزب الهی ها، انقلابی ها، هیئتی ها و ... جور دیگر. همه باید ببینیم تکلیفمان را انجام داده ایم یا کارهای به ظاهر خیرمان هم برای ارضای نفس و وجدانمان است؟؟؟!!! @abghaa
✍کی فکرش را میکرد... 🖊حتی سوپر حزب الهی ها که هیچ، خود اعضای حزب الله و حماس هم فکرش را نمی کردند قدرت اسرائیل اینچنین پوشالی باشد. خیلی ها جمله مقام معظم رهبری را پیرامون نابودی اسرائیل در کمتر از ۲۵ سال دیگر، شنیده بودند اما در عملی شدن آن منتظر معجزه یا ظهور امام زمان بوده یا هیچ تصوری نداشتند. و خیلی ها هم جمله امام را که می فرمود: اگر هر مسلمان یک سطل آب بریزد اسرائیل از بین می رود را شنیده بودند اما ... یک وقتی ناوهای آمریکایی به ایران جسارت کردند، جمعی از فرماندهان خدمت امام رسیده و کسب تکلیف کردند امام فرمود شما به حرف من گوش نمی کنید، گفتند بفرمایید گوش می کنیم. از آنها اصرار و از امام انکار. تا اینکه امام فرمود اگر به من باشد می گویم ناوها را مستقیم بزنید آمریکا هیچ غلطی نمی کند. آن مسولین با ذهن و فکر محدود خود هزار توجیه و بهانه آوردند و نزدند. امروز هم کم نیستند چنین افرادی که فقط در شعار، مرگ بر آمریکا و اسرائیل می گویند اما در عمل مسحور ناو، ناتو، مرکاوا، گنبد آهنی، بمب هسته ای و .... هستند. اما همه دیدند که اینها همه، فیگور و باد است. کی فکرش را می کرد راکت و موشک ها از گنبد آهنی بگذرد؟ فلسطینی ها با گلایدر وارد اسرائیل شوند؟ صدها افسر و نظامی اسرائیلی کشته، زخمی و اسیر شوند؟ مقاومت اینهمه موشک رو کند؟ ته ته تصور و فانتزی خیلی‌ها؛ سنگقلاب و تیرکمان بازی فلسطینی ها بود که آخرش هم خبرنگار در اخبار با غرور و خوشحالی خبر دهد که یک خودروی اسرائیلی خش افتاد و یکی دو صهیونیست هم زخمی شده و دست و پایشان خط افتاد. اما امروز کم کم باورمان می شود که می شود.... حالا در پس این طوفان الاقصی ، بایستی توحید، ایمان و قدرت الهی را دید. هر چه قدر این باورها در انسان قوی تر شود، پیروزی بیشتر است، تا جایی که انسان با جان و دل اقرار می کند: لا موثر فی الوجود الا الله، لا حول و لا قوه الا بالله. در این زمان است که عصا مار خواهد شد، دریا دو نیم می شود، از آسمان من و سلوی خواهد بارید. و در نهایت اسرائیل کمتر از ۲۵ سال از صحنه روزگار حذف خواهد شد... @abghaa