ابوابراهیم۵٧
#رمان 📚 #قصه_دلبری💞 #قسمت_سی_وپنجم 5⃣3⃣ 💟هر دفعه بین وسایل شخصی اش دوتا از #عکس های من را با خودش م
#رمان📚
#قصه_دلبری 💞
#قسمت_سی_وششم 6⃣3⃣
💟کم می خوابید. من هم شب ها🌌 بیدار بودم. اگر می دانستم مثلاً برای کاری رفته تا برگردد, بیدار میموندم تا از نتیجه کارش مطلع شوم. وقتی می گفت: می خوایم بریم یه کاری بکنیم و برگردیم، می دانستم که یعنی در تدارکات #عملیات هستند. زمانی که برای عملیات می رفتند, پیش می آمد تا۴۸ساعت 🕰 هیچ ارتباط وخبری نداشتیم.
💟یک دفعه که دیر آنلاین📴 شد, شاکی شدم که: چرا دسترس نیستی؟ دلم هزار راه رفت. نوشت: گیر افتاده بودم. بعد از شهادتش🌷فهمیدم منظورش این بوده که در #محاصره افتادیم. فکر می کردم لَنگ لوازم شده است. یادم نمی رود که نوشت: تایم ما با تایم #هیئت رفتن تو یکی شده. اون جا رفتی برای ما دعا کن🙏
💟گاهی که سرش خلوت می شد, طولانی با هم #چت می کردیم می گفت: اونجا اگه #اخلاص داشته باشی کار یه دفعه انجام می شه. پرسیدم: چطور مگه؟ گفت: اون طرف یه عالمه آدم بودن و ما این طرف ده نفر👥 هم نبودیم, ولی #خداوند متعال وامام زمان(عج) یه طوری درست کردن که قضیه جمع شد
💟بعد نوشت: خیلی سخته اون لحظات، وقتی طرف می خواد #شهید بشه, خداوند متعال ازش می پرسه ببرمت یا نبرمت؟؟ کنده می شی از #دنیا⁉️ اون وقته که مثه فیلم🎞 تمام لحظات شیرین زندگی جلوی چشمات رد میشه!
💟متوجه منظورش نمی شدم. می گفتم: وقتی از زن و بچه ت بگذری و #جونت رو بگیری کف دستت که دیگه حله! ماه 🌙رمضان پارسال تلوزیون 📺6 فیلمی را از جنگ های ۳۳روزه ی لبنان پخش می کرد در آشپزخانه دستم بند بود که صدا زد: بیا, بیا, باهات کار دارم.
💟گفتم: چی کار داری؟ گفت: اینکه میگی دل کَندن رو درک نمیکنی اینجا معلومه! سکانسی بود که یک #رزمنده ی لبنانی می خواست برود برای عملیات استشهادی, اطرافش را اسرائیلی ها گرفته بودند😰 خانمش #باردار بود وآن لحظات می آمد جلو چشمش.
💟وقتی می خواست دل💔 من را بشکند, دستش می لرزید. تازه بعد از آن ماموریت رفتنش برایم #ترسناک شده بود. ولی باز با خودم می گفتم: اگه رفتی باشه می ره, اگه هم موندنی باشه, می مونه. به تحلیل آقای پناهیان هم رجوع می کردم که: تا پیمونه ات پر نشه, تو را نمی برن🚷 این جمله افکارم😇 را راحت می کرد.
#ادامه_دارد...
#کانال_ابوابراهیم
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
⬅️ ابوابراهیم کانال روشنگری
🌐 ابوابراهیم
🆘 https://eitaa.com/aboebrahim
☑️ @aboebrahim
💠 ما را به دوستان معرفی کنید.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🚫 فصل رسوایی آنها در پیش است ، آماده باشید. 🚫
💢 فتنه آبان ۹۸؛ #عملیات_پیچیده یا شورش بی سر؟؟
🔹 فتنه ای که در آبان ماه جرقه آن زده شد، یک #عملیات_جنگی تمام عیار بود و نه یک شورش اجتماعی بی سر!
➕ سران قوا تاکنون اظهار داشته اند با کلیت افزایش قیمت موافق بودند اما در رابطه با #زمان و چگونگی اجرای آن توافقی نداشتند و حتی شخص روحانی نیز ناچار شد بگوید از زمان آن اطلاع نداشته است.
🔸 روحانی با قربانی کردن رحمانی فضلی و فعال کردن موتورهای #دروغ پراکن و شایعه افکن قصد دارد از زیر بار مسئولیت جمعه غافلگیری شانه خالی کند
🔹 همین فرار او ثابت می کند ما با یک پدید اجتماعی و اقتصادی #رادیکال شده مواجه نیستیم بلکه با یک #عملیات پیچیده اطلاعاتی و پارتیزانی و شبهنظامی روبرو هستیم.
🔸 اینکه عده ای می گویند فلانی عامل و جاسوس انگلیس و آمریکاست و به فرمان هادیان خود اقدام به یک #خیانت بزرگ و سازماندهی شده کرده است را ما نمی توانیم به راحتی قبول کنیم
➖ ولی آنچه که در ایران از شنبه صبح تا یکشنبه شب رخ داد یک شورش اجتماعی کور نبود بلکه یک #عملیات پیچیده و فنی و مهندسی شده بود که دامنه آن قرار بود به سطح سیاسی نیز کشیده شود
➕ اما مسدود شدن #اینترنت بین المللی و اقتدار و هیبت امنیتی و اطلاعاتی نظام باعث عقب زدن دشمن و جارو کردن عناصر موذی و خونریز شده و این موضوع غرب وحشی و منافقین و کفار را دچار سردرگمی نمود.
🔹 از آنجایی که جواب غافلگیری، غافلگیری است، تدبیر حکیمانه مقام معظم رهبری باعث شوکه شدن و گیج شدن اتاق فکر بین الملل فتنه۹۸ شد و پادوهای داخلی را نیز سردرگم نمود.
🔸 اگر حضرت آقا ورود نمی کردند، قرار بود مراجع معظم تقلید و #علما و دلسوزان و چهره های شاخص #حزب_اللهی یکی پس از دیگری از اقدام ساعت صفر جمعه انتقاد کنند و این انتقاد دو اتفاق را در پی خود داشت:
1⃣ دامن زدن و #حقانیت بخشی به شورش ها و تخریب ها
2⃣ #استعفای_روحانی به بهانه اینکه نمی تواند کشور را با این وضعیت کمبود بودجه عمومی اداره کند و انداختن #تقصیر به گردن مذهبی ها و نیروهای #انقلابی!
🔹 کیش و مات. از روز دوشنبه شاهد این موضوع در #اردوگاه فتنه داخل و نظام سلطه خارج بودیم.
➖ جلز و ولز های کفتارهای وحشی، نحس و متعفن نیز بخاطر سوزش از شکست سنگین فتنه۹۸ است.
➕ فتنه ای که هنوز ادامه دارد و روزهای ۱۶ آذر و ایام بهمن و شب های انتخاباتی، #چهره_های دیگر آن رونمایی خواهد شد.
🔸 آذر و بهمن ۹۸ #به_یادماندنی ترین لحظه های ۴۰ سال دوم انقلاب اسلامی خواهد بود.
➕ فصل رسوایی و #پاکسازی و استحکام نظام اسلامی در پیش است، آماده باشید./ صدای ایران.
#کانال_ابوابراهیم
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
⬅️ ابوابراهیم کانال روشنگری
🌐 ابوابراهیم
🆘 https://eitaa.com/aboebrahim
☑️ @aboebrahim
💠 ما را به دوستان معرفی کنید.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
ابوابراهیم۵٧
✫⇠ #اینک_شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 0⃣3⃣ #قسمت_سی 📖وقتی برگشت
❣﷽❣
📚 #رمان
#اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
1⃣3⃣ #قسمت_سی_ویکم
📖محمد حسین بلند بلندگریه میکرد. نگهبان زیر بغل ایوب را گرفت و کمکش کرد تا از پله ها بالا برود. رنگ ایوب از شدت #ضعف زرد شده بود. از اموزش و پرورش برای ایوب نامه📩 امده بود که باید برگردی سر شغلت، یا بابت اینکه این مدت نیامده ای، پنجاه هزار تومان #خسارت بدهی
📖پنجاه هزار تومان برای ما خیلی زیاد بود. گفتم بالاخره چه کار میکنی⁉️
-برمیگردم سر همان معلمی، اما نه توی شهر؛ میرویم #روستا
اسباب و اثاثیه مان را جمع کردیم رفتیم #قره_چمن. روستایی که با تبریز یک ساعت و نیم فاصله داشت.
📖ایوب یا بیمارستان بود یا #جبهه. یا نامه میفرستاد یا هر روز تلفنی☎️ صحبت می کردیم. چند روزی بود از او خبری نداشتیم. تنهایی و بی هم زبانی #دلتنگیم را بیشتر میکرد، هدی را باردار بودم و حالت تهوع داشتم.
📖از صدای مارشی، که تلویزیون پخش میکرد معلوم بود #عملیات شده. شب خواب دیدم ایوب میگوید "دارم میروم #مشهد". شَستم خبر دار شد دوباره مجروح💔 شده. محمد حسین را بردم توی حیاط و سرش را با دوچرخه اش گرم کردم.
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
✅ #کانال_ابوابراهیم
✅ #کانال_روشنگری
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
⬅️ ابوابراهیم کانال روشنگری
🌐 ابوابراهیم
🆘 https://eitaa.com/aboebrahim
☑️ @aboebrahim
💠 ما را به دوستان معرفی کنید.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
❗️این مقاله #بسیاااار_مهمه،
در خواندن و نشرش همت کنید:
⛔️عمار که شهید شد علی (ع) مجبور شد به مالکش بگوید برگرد، شرایط امروز این است!
🖤 از واقعه هواپیما واقعاً متأسفیم و با داغداران این حادثه همدرد!
👈 امّا دو هفته قبل از ترور حاج قاسم، ترور نافرجام #سردار_حاجی_زاده در سوریه روی داد. این یعنی به همان اندازه که #سپهبد_سلیمانی برای دشمن اهمیت داشت، #سردار_حاجی_زاده نیز برای او اهمیت دارد. واقعیت هم جز این نیست! سلیمانی در خارج از مرزها و #حاجی_زاده در آسمان دژ مستحکم ایران بوده و هستند.
🛑 در یک پرونده کاملاً #مشکوک و در حالی که سامانه های پدآفندی ایران تا کنون به شدت دقیق عمل کردهاند، به ناگاه بروز یک اشتباه یا حتی ضربۀ یک #نفوذی همه چیز را زیر سئوال برد. حقیقت ماجرا بالاخره مشخص خواهد شد. امّا چیزی که بسیار مهم است:
‼️از امروز طرح #روانه_سازی_نفرت به سوی #سردار_حاجی_زاده برای ترور شخصیت او آغاز شده است و مهمترین نتیجه آن عزل این سردار از مسئولیت بسیار بسیار مهم و کلیدی هوافضای سپاه است، که بر عهده دارد. اگر حد نفرت از سطحی بگذرد که رهبر انقلاب نتواند با آن مواجهه داشته باشد، مجبور به عزل #سردار_حاجی_زاده خواهد شد و این یعنی ایران در کمتر از 8 روز دو #قاسم_سلیمانی خود را از دست بدهد! به تعبیر بهتر اگر علیِ زمان جمعه 13 دیماه عمار خودش را از دست داد، در شنبه 21 دیماه مجبور شود به مالکش نیز بگوید بازگرد.
▪️حقیقت این است که در بدترین حالت یک اشتباه از سوی عوامل زیر مجموعه #سردار_حاجی_زاده روی داده است، امّا ممکن بود اشتباه بر عکس باشد و امروز #حاجی_زاده را به خاطر شلیک نکردن محاکمه میکردیم.
🔺جوانان انقلابی، یک #عملیات مهم در پیش داریم: اکنون که خلوص و صداقت #سردار_حاجی_زاده را در رسانه دیدیم و دیدیم که چگونه از آبروی خود مایه گذاشت، وظیفه ما این است که تا میتوانیم از او دفاع کنیم و نگذاریم #خامنهای سلیمانی دیگری را از دست دهد.
1️⃣ در تمام صفحاتی که دارید عکسهای #سردار_حاجی_زاده را قرار دهید.
2️⃣ (علیرغم غم سقوط هواپیما) هشتک #حاجی_زاده_تشکر را تا میتوانید داغ کنید و میدان رزم فضای مجازی را از آن خود کنید. واقعیت هم جز این نیست که #حاجی_زاده فرمانده سیلی محکمی بود که به آمریکا زدیم! مراقب باشیم مصداق لم یشکرالخالق نشویم!
3️⃣تا می توانید از #سردار_حاجی_زاده در فضای مجازی دفاع کنید، تا دشمن بداند که سربازان حاج قاسم سرزنده و محکماند!
و در پایان: #سپهبد_سلیمانی را دشمن دانا ترور کرد، مراقب باشیم #سردار_حاجی_زاده را دوست نادان ترور نکند!
#حاجی_زاده_تشکر
#سردار_حاجی_زاده
✅ #کانال_ابوابراهیم
✅ #کانال_روشنگری
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
⬅️ ابوابراهیم کانال روشنگری
🌐 ابوابراهیم
🆘 https://eitaa.com/aboebrahim
☑️ @aboebrahim
💠 ما را به دوستان معرفی کنید.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
#خاطرات_شهدا 🌷
🔰با شروع #عملیات رمضان، در 🗓تاریخ 23/4/61 در منطقه شرق #بصره، فرماندهی تیپ 27 محمدرسولالله(ص) را به عهده گرفت و بعدها با ارتقاء این #یگان به⇜ لشکر، تا زمان #شهادتش، در سمت فرماندهی آن لشکر انجام وظیفه کرد.
🔰در عملیات #مسلمبنعقیل(ع) و محرم در سمت #فرمانده قرارگاه ظفر، سلحشورانه با دشمن متجاوز جنگید👊 در عملیات والفجر مقدماتی، مسؤولیت #سپاه یازدهم قدر را که شامل: 🔅لشکر 27 حضرت رسول(ص)، 🔅لشکر 31 عاشورا، 🔅لشکر 5 نصر و 🔅تیپ 10 #سیدالشهدا بود، به عهده گرفت.
🔰سرعت عمل و صلابت رزمندگان لشکر 27 تحت فرماندهی او در عملیات #والفجر_چهار و تصرف ارتفاعات کانی مانگا #هرگز از خاطرهها محو نمیشود🗯 اوج #حماسه آفرینی این سردار بزرگ در عملیات #خیبر بود.
🔰در این مقطع، #حاج_همت تمام توان خود را به کار گرفت و در آخرین روزهای حیات دنیویاشـ🌍، خواب و خوراک و هرگونه بهرة مادی از دنیا را برخود #حرام کرد و با ایثار خون❣خود برگی خونین در📆تاریخ #دفاع_مقدس رقم زد.
🔰سرانجام، #محمدابراهیم_همت 🗓17 اسفند سال 1362🗓 در #جزیره_مجنون به شهادت رسید🕊🌷
#شهید_محمدابراهیم_همت
#سالروز_شهادت
╭┅─🇮🇷🇮🇷🇮🇷─┅۰╮
@aboebrahim
╰┅──────┅╯
ابوابراهیم۵٧
❣﷽❣ #رمان📚 #نیمه_پنهان_ماه 1 ﺯﻧﺪگی #شهید_مصطفی_ﭼﻤﺮﺍﻥ 🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد #قسمت_نوزدهم 9⃣1⃣ 🔮می
#نیمه_پنهان_ماه 1
زندگی #شهید_مصطفی_چمران
🔻به روایت: همسرشهیــد
#قسمت_بیستم 0⃣2⃣
🔮به مهندس بازرگان گفتم: من می خواهم بروم پیش #مصطفی به دیگران هرچه می گویم گوش نمی دهند😢 نمیگذارند من بروم. فردای آن روز بازرگان او را خواست و با لب خندان گفت: مصطفی خودش کسی را فرستاده دنبالتان. گفته #غاده بیاید. غاده گل از گلش شکفت😍 از اول می دانستم محال است مصطفی بداند او اینجا است و نگذارد بیاید. حتی اگر جنگ باشد. مصطفی راضی است او برود #پاوه و آنقدر عزیز و عاقل است که محسن الهی را دنبال او فرستاده 🚗
🔮محسن را از #لبنان از آن وقت که به موسسه آمد و مدتی تعلیم دید می شناخت. البته من وقتی رسیده رسیدم پاوه آنجا از محاصره در آمده بود و آزاد شده بود. مصطفی هم نبود، او را روز بعد دیدم وقتی آمد همان لباس #جنگی تنش بود و خاک آلود. یاد لبنان افتادم من فکر میکردم "کلاشینکف" و لباس جنگی مصطفی در ایران دیگر تمام شد ولی دیدم همان طور است لبنانی دیگر😊
🔮مصطفی به من گفت: میخواهم در #کردستان بمانم تا مسئله را ختم کنم و دنبالتان فرستادم چون در تهران خانه🏠 نداریم و شما اینجا نزدیک من باشید بهتر است. از من خواست مراقب باشم و جریان را بنویسم📝 مخصوصاً برای #روزنامه های کشورهای عرب. مصطفی می گفت و من می نوشتم. نزدیک یک ماه در کردستان با او بودم از پاوه به سقز، از سقز به میاندواب، نوسود، مریوان و سردشت. مصطفی بیشتر اوقات در #عملیات بود و من بیشتر اوقات تنها👤 زبان که بلد نبودم قدم میزدم تا بیاید گاهی با خلبان ها صحبت میکردم چون انگلیسی🔠 بلد بودند
🔮در #نوسود که بودیم بیشتر یاد لبنان می افتادم یاد خاطراتم طبیعت زیبایی🏞 دارد نوسود و کوه هایش به خصوص مرا یاد لبنان میانداخت من و مصطفی در این طبیعت #قدم_میزدیم و مصطفی برای من درباره این جریان صحبت می کرد. درباره کردها و اینکه خودمختاری میخواهند✅ من پرسیدم چرا خودمختاری نمی دهید؟؟ مصطفی عصبانی شد و گفت عصر ما عصر #قومیت نیست❌ حتی اگر فارس بخواهد برای خودش کشوری درست کند من زد آنها خواهد بود
🔮در #اسلام فرقی بین عرب و عجم و بلوچ و کرد نیست مهم این است که این کشور پرچم اسلام داشته باشد البته ما بیشتر روزهای کردستان را در مریوان بودیم آنجا هم هیچ چیز نبود من حتی جایی که بتوانم به #خوابم نداشتم همه از ارتش بود و پادگان نظامی و تعدادی خانههای نیمه ساز🏚 که بیشتر اتاقت بود تا خانه. در این اتاق ها روی #خاک می خوابیدم ...
#ادامه_دارد ...
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🌐 گاه نوشت #ابوابراهیم
🆘 eitaa.com/aboebrahim57
🆔 gap.im/aboebrahim57
📳 hoorsa.com/aboebrahim57
💠 ما را به دوستان معرفی کنید.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
ابوابراهیم۵٧
❣﷽❣ #رمان📚 #نیمه_پنهان_ماه 1 ﺯﻧﺪگی #شهید_مصطفی_ﭼﻤﺮﺍﻥ 🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد #قسمت_بیست_وپنجم 5⃣2⃣
#نیمه_پنهان_ماه 1
ﺯﻧﺪگی #شهید_مصطفی_ﭼﻤﺮﺍﻥ
🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد
#قسمت_بیست_وششم 6⃣2⃣
🔮آن شب قرار بود مصطفی تهران بماند، گفته بود روز بعد برمی گردد. عصر بود و من در ستاد نشسته بودم، در اتاق #عملیات. آنجا در واقع اتاق مصطفی بود و وقتی خودش نبود کسی آن جا نمي آمد🚫 اما ناگهان در اتاق باز شد، من ترسیدم فکر کردم چه کسی است که مصطفی وارد شد، تعجب کردم قرار نبود برگردد.
🔮او مرا نگاه کرد گفت مثل این که #خوشحال نشدی، دیدی من برگشته ام. من شب برای شما برگشتم. گفتم نه مصطفی تو هیچ وقت به خاطر من برنگشتی❌ برای کارت آمدی. مصطفی باهمان مهربانی گفت امشب برگشتم "به خاطر شما" از احمد سعیدی بپرس. من امشب اصرار داشتم به اهواز برگردم هواپیما نبود، تو می دانی من در همه عمرم از هواپیمای خصوصی استفاده نکرده ام ولی اصرار داشتم برگردم.
🔮با هواپیمای خصوصی آمدم که این جا باشم. من خیلی حالم منقلب بود💗
مصطفی من عصر داشتم کنار #کارون قدم می زدم احساس کردم این قدر دلم پر است که مي خواهم فریاد بزنم، خیلی گرفته بودم😢 احساس کردم هرچه در این رودخانه فریاد بزنم باز نمی توانم خودم را خالی کنم، مصطفی گوش می داد
🔮گفتم آن قدر در وجودم #عشق بود که حتی اگر تو می آمدی نمی توانستی مرا تسلی بدهی😔 او خندید و گفت «تو به عشق بزرگ تر از من نیاز داری و آن عشق #خداست باید به این مرحله از تکامل برسی که تو را جز خدا و عشق خدا♥️ هیچ چیز راضی نکند. حالا من با اطمينان خاطر می توانم بروم.
🔮من در آن لحظه متوجه این کلامش نشدم. شب رفتم بالا وارد اتاق که شدم دیدم #مصطفی روی تخت درازکشیده🛌 فکر کردم خواب است آمدم جلو و او را بوسیدم. مصطفی روی بعضی چیزها #حساسیت داشت.
🔮یک روز که آمدم دمپایی هایش را بگذارم جلو پایش خیلی ناراحت شد🙁 دوید دو زانو شد و دست مرا #بوسید. گفت: تو برای من دمپایی می آوری؟ آن شب تعجب کردم که چرا وقتی #پایش را بوسیدم تکان نخورد احساس کردم او بیدار است. اما چیزی نمی گوید. چشم هایش را بسته و همین طور بود.
🔮مصطفی گفت: "من فردا #شهید می شوم" خیال کردم شوخی می کند. گفتم مگر شهادت دست شماست⁉️ گفت نه من از خدا خواستم و می دانم خدا به خواست من جواب می دهد ولی من می خواهم شما #رضایت بدهید اگر رضایت ندهید من شهید نمی شوم✘ خیلی این حرف برای من تعجب بود. گفتم ...
#ادامه_دارد ...
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🌐 گاه نوشت #ابوابراهیم
🆘 eitaa.com/aboebrahim57
🆔 gap.im/aboebrahim57
📳 hoorsa.com/aboebrahim57
💠 ما را به دوستان معرفی کنید.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🍀#فکه ، سرزمینی است؛ که هر قسمت اش ، قصه گوشت و پوست و استخوان رزمنده هایی را در #دل به یادگار دارد.دلاور مردانی که با #شهادت عاقبت بخیر شدند. و خونشان ، این روزها، دل هر #زائری را به بازی می گیرد.
🍀در روز ولادت #امام_حسین ، چشم به جهان گشود و در شناسنامه اش نام #غلام_حسین_افشردی ثبت شد اما همه او را با نام #نظامی حسن باقری می شناسند.
🍀فرمانده ای که هدایت #عملیات را نه از پشت میز بلکه در منطقه عملیات به عهده گرفت .شناسایی مقر #دشمن را به نیروهایش آموزش داد.همانی که لقب #نخبه دفاع به او دادند و همیشه یک قدم جلوتر از دشمن بود..
🍀مثل همان روز سرنوشت ساز ، که برای شناسایی مکان عملیات با #مجید_بقایی همراه شدند و هردو با خمپاره دشمن و با ذکر #یا_حسین آسمانی شدند .آسمانی از جنس #عشق که شاید مزد شب زنده داری های شهید بود .
🍁به مناسبت سالروز شهادت #شهید_حسن_باقری #شهید_مجید_بقایی
#ابوابراهیم
@aboebrahim57