سماجت_درواگرایی
#ابوالفضل_عباسیبانی-۶ مهر ۹۸
گاهی اوقات در دل خود به برخی دیکتاتورها حق میدم به #هزارویکدلیل!
بارها گفته ام و بار دگر میگویم که :
ما برای وصل کردن آمدیم و برای خویش رسالت آگاهی بخشی و انسجام تعریف کردیم و بسیاری از دغدغه مندان و اهالی فکرومعرفت هم انصافا همراهیمان کردند و میکنند و جز این هم انتظاری نیست که نیست ولی هرازچندی ناگزیریم درددل خود را با برخی کلمات بعضاً تند بیرون بریزیم!
چرا که نق زنانی هستند که هرچه میبینند سیاهی است و سیاهی و گویی آفریده شده اند برای نق زدن و ایراد گرفتن !
از هر ظرفیت بالنده ی اراک نوشتیم،یکی گفت که چی؟! آن دیگری گفت ازکجا معلوم و اخیرا هم دوست خوبی به هزاوه ای بودن امیرکبیر گیر داده و بی آنکه خوانده باشد نوشته های پژوهشگران بزرگی چون #اقبال_آشتیانی #فریدون_آدمیت #ابراهیم_دهگان #محمدرضامحتاط #مرتضی_ذبیحی را و از اینها مهمتر #سفرنامه_عراق_عجم ناصرالدین شاه که در سفر به هزاوه ،به محله میرزاتقی خانی اشاره میکند و اتفاقا بخاطر دلجویی از خاندان امیر به هزاوه سفر میکند! و آثار دو پژوهشگر ارزنده معاصر جناب علی #ولاشجردی فراهانی و #محمدمددی که همگی اسناد دست اولی ارائه میکنند بر هزاوه ای بودن امیر و از همه مهمتر مکاتبه دختر امیرکبیر با حاج آقای محسن اراکی در خصوص املاک پدری اش در هزاوه .
متاسفانه انسان ناامید میشه از اینهمه تاکید بر افتراق و سماجت در #واگرایی از سوی برخی همشهریان !
یک روز آن فعال مدنی پیاده راه سازی را به چالش میکشد!
آن دیگری مراسم نمادین بزرگداشت روز بدون خودرو که اتفاقا همزمان بود با یک پویش برخاسته از اراک یعنی #سه_شنبه_های_بدون_خودرو را نقض حقوق شهروندی میداند!
فردعزیزمتمول دیگری ، عمدا شرایط تخریب خانه های قدیمی تملک کرده خویش را که تنها یادگاران نخستین نوین شهر کشور بوده به بادوباران و شیلنگ آبِ تخریب می سپارد و حتی کاشی های تاریخی ارزشمندش را چنان نابود میکند که نه نامی از تاک باشد و نه تاک نشان!
من و شمای شهروند هم از حق شهروندی خویش که همانا تردد با اتومبیل تاحلق بازارتاریخی اراک است کمال استفاده را میبریم !
امروز همان روزیست که میگفتیم :
وای به روزی که بگوییم خدا خودش درست کنه!
https://t.me/abolfazlabbasibani
#نقدوارد
#ابوالفضل_عباسی_بانی
25 فروردین 1399
در مقاله ی #جامعه_مدنی_اراک ضمن مختصر توضیحی از جایگاه سمنها در اراک و سرانه هر 2800 نفر در مقابل متوسط 4000 نفر کشور گفته ام و وجود یک فضای حداقلی برای تبدیل استان به بهشت سمنها و در پایان هم بار نام بردن از کنشگران شاخص استان مرکزی ، دُرخشش این عزیزان را در موضوع #کروناویروس تحسین نمودم که یکی از همین کنشگران موفق و محترم این نوشته ام را مورد نقد قرارداده که:
خیر اصلا هم اینطور نیست و ...
لذا عرض می کنم برای نوشتن آن مقاله با 3 نفر از فعالان اجتماعی شاخص و یک مسئول دولتی همفکری کردم و به دلیل مخالفت تنها یک نفر از این 4 عزیز ، واژه #بهشت_سمنها را که پیش از این یکبار در مورد استان بکار برده بودم را باین جمله تنزل دادم که: یک فضای حداقلی برای تثبیت #بهشت_سمنها موجود است. یعنی اگر بنا بر دموکراسی بود باید بر نگاه پیشینِ خویش باستناد تایید یک مسئول دولتی و دو کنشگر موفق ملی در مقابل مخالفتِ تنها یک کنشگر! اصرار میکردم ، حال لزوما آنکه نظر اکثریت را خردمندی نمیدانم!!!
از دیگرسو اما با نظر این فعال اجتماعی عزیز که به شرایط حاکم بر استان در خصوص سمنها اشاره کرده موافقم لیکن خود اما براین باورم صرف مخالفت و نقادی کافی نیست و دوستانی که من رو از نزدیک می شناسند شاهد بوده اند که در نشستهای مختلف همین نقدها را به شیوه ای تندتر و برهنه تر بیان داشته و همزمان راهکار هم داده ام .
ولی دوست عزیز نقد رودرو و چهره به چهره، گویای واقعیتی است که کمتر باعث سوء تفاهم و بدفهمی میشود و در جغرافیای زمان و مکان و البته فی المجلس ارزیابی می شود ، ولی وقتی همان نقد به نوشتار تبدیل گردد ، در بستر شبکه های اجتماعی هزاران مخاطب خواهد یافت و مساله متفاوت می شود و اینجاست که رسالت جامعه مدنی و وظیفه خطیر #انسجام بخشی و کاهش آثار تلخ و دردآور #واگرایی الزامی می شود که متاسفانه سرزمین ما بویژه دهه ها و بلکه سده هاست دچار آن است و حتما تایید می فرمایید که کنشگران فرهنگی اجتماعی دنبال تیترسازی و تیتر شدن و خودنمایی نیستند که نقاط ضعف را عریان کنند و فریاد بزنند!! بویژه اینکه فضای لازم و کافی برای آسیب شناسی، تعامل و گفتگوی میان دیوان و ایوان موجود است و می توان بدون طرح برخی از مشکلات در جامعه با تعامل و گفتگو نسبت به حل آنها اقدام نمود.
چه ! آنچه این دوست عزیز در نقد فضای موجود استان گفته! من می توانم چندین برابر آنرا در قالب شاخص و مصداق عینی و عملی بیان کنم ولی در نوشته ای که با موضوع مبتلابه روز نیازمند همدلی و همراهی است و قرار است به بخش پر لیوان بپردازد! گفتن عیوب عقلانی است؟!
و در این بین مشکلاتی بیش از تعداد انگشتان دست با تعامل و گفتگو حتی در سطح ملی ، حل شده که اگر به سطح جامعه کشیده می شد قطعا هزینه زا، آسیب زا و حتما بی نتیجه بود که دو نمونه آن اصلاحات پارامتریک تامین اجتماعی و تصویب اساسنامه صندوق آینده ساز بود و دیروز هم نشستی با یکی از نمایندگان استان در اعتراض و ارائه راهکار در خصوص ظلم مضاعفی که در حق جامعه کارگری شده با افزایش اندک حداقل حقوق که انتظار می رود مورد تجدید نظر واقع گردد.
https://t.me/abolfazlabbasibani
#اراک_بزرگ ، خسته از #واگرایی و نیازمند #همگرایی -۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
علاقمندی به تاریخ و فرهنگ میهن عزیزم ایران بویژه استان مرکزی علی رغم رشته و فعالیت صنعتی، موجب شد تا از اوایل دهه ۷۰ خورشیدی ، مطالعهی تاریخ ایران را در دستور کار قرار داده و همزمان نکات برجسته آن بهویژه در مورد اراک را فیشبرداری و سالها بعد با نوشتن مقالاتی در حوزه مدیریت شهری و تاریخ و فرهنگ، بستری برای #اراک_شناسی فراهم و با برگزاری نشستهای تخصصیِ #اراک_پژوهی و ایجاد گروه تلگرامی #دانشورانمرکزی، بنیاداراکشناسی و تمدن ایرانی، شرایط همفکری و مشارکت شخصیتهای برجسته فکروفرهنگ اهل استان مرکزی که دل در گرو #اراک این کهندیار آریایی دارند را فراهم و همزمان با ثبت #بنیاد_اراک_شناسی به برنامهها و اهداف خویش رسمیت قانونی بخشیدیم تا ضمن آگاهیبخشی شهروندی، موجبات انسجام فرزندان شایستهی این مرزوبوم یعنی شازند- خمین- دلیجان- محلات- اراک- خنداب- کمیجان- فراهان- آشتیان- تفرش- ساوه و زرند را فراهم آوریم.
کهنسرزمینی که روزگاری دور و دراز و پیش از حمله تازیان به ایران، #اراک و پس از آن بمدت 300 سال #جبال و نیز حدود 700 سال #عراق_عجم و امروز هم بهعنوان بخش باقیماندهی #اراک_بزرگ با نام استان مرکزی و دیرینگی سکونت ۴۰هزار ساله، میراثدار تمدنِ کهنی است که بهگفته زندهنام #ابراهیم_دهگان «در هر گوشهاش گنجینهای از اسرار زندگانی گذشتگان نهفته و در هر زاویهاش دفینهای به ودیعت نهادهاند.
دامنه صحاری آن پر از تپهها و حفرههای زیرزمینی ،از ادوار پیش از تاریخ و ثخن(ستبر) کوههای آن انباشته با اساطیر باستانی مشتمل بر آبادیهای کهن و شارستانهای داستانی، همه باچشم امید به ما می نگرند و آرزوی کشف اسرار خود را از ما دارند، اگر ما پسران (فرزندان) نابودی نباشیم باید از ماخذ زندگانی آنان اطلاع یافته و به رموز حیات اجتماعی ایشان پی بریم»
امروز درد #واگرایی ما از #ناآگاهی است و در لبیک به این توصیه زنده یاد #دهگان_بزرگ بهعنوان #پدر_تاریخ_اراک_بزرگ برآنیم تا با #انسجام و همدلی و همگرایی، پیگیر دستیابی باهداف زیر در #بنیاد_اراک_شناسی باشیم:
۱. شناسايي و كدينگ بناهاي تاريخي و ارزشمند استان مرکزي.
۲.توسعه گردشگري و بسترسازي براي حضور گردشگران در استان مرکزي.
۳. شناسائي و معرفي ظرفيتهاي فرهنگي، تاريخي، علمي و اجتماعي استان مرکزي.
۴.کمک فکري به سازمانهاي اجرایی بهعنوان اتاقفکر و برگزاري نشستهاي فرهنگي با اصحاب فکر و فرهنگ.
۵.بالا بردن سطح آگاهي شهروندان از پيشينه تاريخي، فرهنگي، خاندان كهن، مفاخر و اسطورههاي ديني و ملي استان.
۶.مشارکت در مديريت شهري، مطالبهگري و تقويت حس ميهندوستي و آرمانخواهي و نيز تحکيم ارکان هويت میهنی.
۷.انجام پژوهشهاي اراکشناسی با هدف حفظ آداب و رسوم محلی مانند زبان، گويش، بازي، لباس، موسيقي، هنر و...
در همین راستا دست همه پژوهشگران و علاقمندان به تاریخ و فرهنگ سرزمین خورشید را بگرمی می فشاریم .
#آگاهی، سرآغاز خردمندی است.
https://zil.ink/abolfazlabbasibani
۳۶۰.راهے که باز شد
ابوالفضل عباسے بانے - ۳۰ مهر ۱۴۰۰
سیصدوسیوهشتمین نوشته ام را در حالے تقدیم میکنم که #نواونماے بزرگداشت روزاراڪ از هر کوے و برزن گوشوچشمم را مینوازد و از این نوازش به وجد میآیم.
تیم آفرینندهے #روزاراڪ ، نه از دعوتنشدن از سوے مدیریت شهرے دلخور است و نه از نق زدن هاے برخے دوستان و نه حتے از دشمنے آشکار برخے مزدوران قلم بدست!
همه ما خوشحالیم که روز اراڪ، بدرستے راه خود را باز کرده و امروز نهادهاے مردمے بیش از سازمانهاے متولی، در بزرگداشت این روز تلاش میکنند، از برنامه موسسه جاده ابریشم که افتخار حضور را از دست دادم، تا جشنواره ملے توسعه گردشگرے پایدار و خلاق( سازمان مردم نهاد گردش یاران) که در کنارشان بودم تا برنامه هاے متنوع دیگرے که توسط مدیریت شهرے و رسانهے نه چندان محلے در دست اجراست، همه و همه نشان مے دهد که روزاراڪ، راه خود را بدرستے یافته و امید که مدیریت شهرے اقدامات قانونے ثبت این روز مهم در تقویم ملے را نیز پیگیرے نماید، هرچند این امکان توسط بنیاداراکشناسے هم فراهم است.
هشتم مهرماه ۹۷ در حضور مهمانان عزیز در سالن جلسات شهردارے که افتخار دعوت همه آن ۵۰-۶۰ نفر ونیز اجرا را داشتم، از دکترکزازے تا دکتر شیعه تا زنده یادان دکتر داودآبادے ودهگان تا استادان شمشیربندے و ستوده وامینے حاجباشے وحسینجانے و عمران حیدری(آریا) همدانے که دل در گروے #ایراڪ دارد تا اعضاے محترم شوراے پنجم و بویژه کارگروه فرهنگے این شورا که انصافا با آفرینش چندین مولفه فرهنگے از جمله #روزاراڪ ، گل کاشتند و کارے کردند کارستان، وعدهے چنین جشنهایے را دادم و بر من یقین بود که کارے که از دل برآید ناگزیر بر دل نشیند و ...
این وعدهے من چنان بر دوستان، بویژه اراکیان تهراننشین! دلچسب بود که استاد شمشیربندے که عمرش درازباد، در فاصله استراحت مرا در آغوش کشید و با زبان شیرین اراکے قربون صدقم میرفت و آرزوے تحقق آنرا داشت و همچنین مهندس امینے و همچنین برومند دهگان که عمرش کفاف نداد که این روزهاے زیباے اراڪ را ببیند و دیگران و دیگران .
امروز اما از دوستان و دوستداران اراکبزرگ تقاضا میکنم ضمن گرامیداشت این روز مهم اگر نقدے دارند بجاے نق زدن و ایجاد تلخکامی، خود آستین بالا بزنند و مشارکت کنند و پیشنهاد بدهند و رهنمود ارائه فرمایند.
مگر نه اینکه اگر بناست گله و شکایتے شود، کارگروه فرهنگی، کمیسیون فرهنگے و سپس اعضاے شوراے پنجم هستند که چرا از این عزیزان حتے یڪ دعوت خشڪ و خالے هم نشد؟!
پس بعنوان یڪ فعال فرهنگے و مفخره و نویسنده و هنرمند و... در قامت یڪ اندیشمند ظاهر شویم و ضمن ستایش نقاط مثبت که انصافا کم نیست، نقاط منفے را نه با ادبیات تخریب و تخفیف که با شیوه منتقدانه و با رعایت همه آداب نقد گوشزد کنیم و از بازتولید واژگان مخرب که متاسفانه در اذهان باقے میماند بطور جد خوددارے نماییم، چرا که سرزمین خورشید بیش از حد ظرفیتش از #واگرایے رنج مے برد!
https://t.me/abolfazlabbasibani
مستند #عراقچگونهاراکشد(۱)
ابوالفضل عباسیبانے-۲۹ دی ۱۴۰۲
دیروز این مستند زیبا را در فرهنگسرای شهر دیدم و از لحظهلحظه فیلم بهرهمند شدم و از بسیاری صحنههای آن لذت بردم.
این فیلم برای منی که سالهاست در حوزه اراکشناسی تحقیق میکنم و هیچکتابی نبوده که پژوهشگرانه و هدفمند نخوانده باشم، جذابیتی دوچندان داشت.
اگرچه فقط یکبار و آنهم در اواخر فیلم به باستانی بودن واژه اراک بهصورت گذرا اشاره میکند که با حمله اعراب به عراق تبدیل شده، ولی بیشتر تمرکز فیلم بر شهر سلطانآباد است و اراک ۲۰۰ سال اخیر.
نگارنده بهعنوان کسی که قائل به نظریه #اراکبزرگ است و مرزهای آن ابتدا در سال ۱۳۱۷ و همزمان با افتتاح راهآهن سراسری در ایستگاه فوزیه و بهدستور رضاشاه در ابعاد سلطانآباد کوچک شد و سپس با مرکز استان شدن آن در سال ۱۳۵۶ در مرزهای استان مرکزی محدود گردید، جایی نوشتهام:
برای من که بهصورت تخصصی بر حوزه استانشناسی متمرکز شده و کتب تاریخی مرتبط با منطقه عراق عجم(اراکبزرگ) را بارها و بارها خوانده و یادداشتبرداری کرده و عصاره آنها را در کتاب #ازایراکتااراک گرد آوردهام برخی از دورههای تاریک این سرزمین #روشن شده، با دیدن این فیلم این روشنایی رنگ واقعیت گرفت بهویژه اینکه تصور! میکنم برخی از اعضای حلقه مشاورین نویسنده و کارگردان (دکترشاهحسینی) که نام و تصویرشان در فیلم بود موافق این بخش از نگاه من نباشند. که اگر چنین نبود، اشاره به این بخش از تاریخ سرزمین #ایراک میتوانست اثربخشی فیلم را در شناخت بیشتر اراک و ریشهیابیِ بخش زیادی از #واگرایی حاکم بر استان صدچندان کند، چرا که دراینباره با جناب شاهحسینی بهتفصیل گفتگو کرده بودم.
به هر روی کارگردان ترجیح داده بر شهر سلطانآباد (اراک) تمرکز و این شهر را از جنبههای مختلف واکاوی کند که البته برای مخاطب عام مفید و جذاب است، لیکن برای پژوهشگران ریشهیابی واگرایی دردآور حاکم بر این استان اهمیت بیشتری دارد تا شناخت صرف و یا روایت محض.
اراک البته که #روایتگر میخواهد و این فیلم رسالت خود از بخش معاصر آن را بهخوبی ایفا کرده و از این جهت به دوست هنرمندم دکتر شاهحسینی دستمریزاد میگویم ولی اگر بشود در همین فیلم که هنوز به اکران عمومی نرسیده (اینکه چنین هدفی دارد یا نه نمیدانم) وجه تسمیه دورهای از تاریخ این سرزمین که از #ایراک به #عراقعجم و سپس به #اراک شدن طی کرده را در کمتر از یک دقیقه روایت کند قطعا تاثیر بهسزایی در دستیابی به شناخت بیشتر آن دارد.
ادامه دارد
#آگاهی، سرآغاز خردمندی است.
https://zil.ink/abolfazlabbasibani