eitaa logo
ادبیات قم
184 دنبال‌کننده
206 عکس
30 ویدیو
5 فایل
ارتباط با ادمین: @adabiatqom_admin اطلاعات بیشتر: @ghaffarimohamad قم، خیابان عماریاسر،‌ پشت مجتمع تجاری زمزم 02537747700
مشاهده در ایتا
دانلود
«٢۶» با بوی خوش باد صبا می‌آید از سوی حبیب هی ندا می‌آید کافیست برایش قدمی برداریم مهدی دو قدم به سمت ما می‌آید @adabiatqom
«٢٧» هر روز به ذکر الامان این دل من هر جمعه دعای ندبه خوان این دل من دیریست که با شما قراری دارد هرهفته، سه شنبه، جمکران، این دل من @adabiatqom
«٢٨» به جز سلام و تحیت از این جهان نبرید غم بزرگ زمین را به آسمان نبرید مکدریم، مکدر از این زمانه ی بد ولی حکایت ما را به شهرتان نبرید به حال خود بگذاریدمان که رنجوریم حدیث غصه ی ما را کشان کشان نبرید ولی چرا ببرید و غمِ یتیمی را فقط به او برسانید و این و آن نبرید فرشته های دعا! آسمان که نزدیک است به جای دور دعا را، فرشتگان! نبرید مسافر است دعا، یک مسافرِ دلگیر کمی مجال دهیدش و ناگهان نبرید از ایستگاه خودش می رود مسافر ما به جز به مسجد زیبای جمکران نبرید. *** دعا؟! چرا ببرید و صحیفه های عمل به محضر پر از اندوهِ یارمان نبرید @adabiatqom
«٢٩» عمری‌ست دلم خراب و بیمار شما چشمم نگران است و دل‌افگار شما ای آب حیات، جمکران می‌آیم هربار شوم تشنه‌ی دیدار شما «٣٠» ای عهد زمین و ندبه‌ی دریاها آرامش آسمان و شور صحرا برداشته دستی به دعای فرجت هر گل که شکوفه می‌دهد در دنیا «٣١» هر روز بدون تو برایم جمعه‌ست روزی که پر است قلبم از غم، جمعه‌ست یک عصر سه‌شنبه جمکران بود دلم در خانه ولی سه‌شنبه‌ها هم جمعه‌ست @adabiatqom
«٣٢» انتظار دشوار است، ای بهار ما برگرد درد و داغ بسیار است، جان لاله ها برگرد آسمانِ این وادی شد اسیر ظلمت ها ای فراتر از خورشید، سوی شهر ما برگرد چون کویر تفتیده، چشمه ایم و خشکیده زندگانی ما را می دهی صفا برگرد جمعه های دلتنگی، جمکران و اشک و آه با دلی پر از حسرت می کنم دعا برگرد در شب جدایی ها، سوزناک و بی پروا می سرایدت هر دم، نای نینوا برگرد @adabiatqom
«٣٣» با رجعت تو آینه جان میگیرد در مدح تو خورشید زبان میگیرد سرتاسر عالم همه با آمدنت یکباره هوای جمکران میگیرد @adabiatqom
«٣۴» پدری پا به پای تنهایی‌ش، هر سه‌شنبه مدام می‌آید خلوتی کنج مسجدت دارد؛ خسته از ازدحام می‌آید بابِ معصومه... از مسیر حرم... یعنی: اذن‌دخول مسجد تو- در سلام زیارتِ عمّه‌ست؛ پس، چه با احترام می‌آید! وارد صحن می‌شود، گریان؛ با نگاهی به رنگ فیروزه خیس از انعکاسِ دلتنگی، پیِ یک التیام می‌آید دست بر سینه می‌کشد آرام: «السّلامُ عَلَیک... ای درمان! دخترم مرگ‌مغزی‌است، آیا پاسخ این سلام می‌آید؟» * آن‌طرف‌تر زنی شکسته و پیر زیر لب حرف می‌زند: «پسرم- قلب‌پیوندی از تو می‌خواهد؛ اصلاً آقا صدام می‌آید؟» * و صدا را چه خوب می‌شنود گوشِ در انتظار پاسخ‌ها مرد می‌گوید: «آه... آقا جان! از تو دارد پیام می‌آید!» می‌رود تا رضایت خود را بنویسد -اگرچه تلخ- اما مطمئن است طعم شیرینی‌ش روزی آخر‌ به کام می‌آید @adabiatqom
«٣۵» هر دل که تو را نخواست کور است و کر است هر کس که نبود منتظر، محتضر است بی عشق تو جمکران در این دشت غریب یک مسجد ساده در دِهی ساده‌تر است @adabiatqom
«٣۶» عمریست که در فراق تو بارانیم عجل لولیک الفرج می خوانیم خوب است دعا برای تو اما باز این است مهم که پای تو می مانیم @adabiatqom
«٣٧» تا گنبد فیروزه ایِ جمکران اینجاست گنجشک و کفتر نه‌، که حتی آسمان اینجاست ای چلچراغِ کوچه کمتر خودنمایی کن امشب به یمن بودن او کهکشان اینجاست این شربت عید است یا من باده می نوشم؟ انگار که میخانه ی پیر مغان اینجاست وقتی نسیمی عطرِ شالِ سبز آورده یعنی بدون شک بهشت جاودان اینجاست باران دوباره می چکد از چشمِ سجاده امشب مسیر حرکت رود روان اینجاست @adabiatqom
«٣٨» برایت جمعه ها اغلب دعای ندبه می خوانم چقدر این روزهای خشک را محتاج بارانم به ظاهر جاری‌ام اما فقط در وسعت مرداب شبیه شاخه ی خشکی که درآغوش طوفانم ببین دستان خالی را و از مهرت تفضل کن هوای تازه می‌خواهم شدیدا رو به پایانم چه بی جان است گلدانی که ازخورشید دورافتاد بتاب ای مهر فروردین که لبریز از زمستانم شبیه عاشقی بی ادعا خواندم تورا اما... یقینا عیب دارد جایی ازکارم ...چه می دانم! به دنبال توافتادم ولی خودرا طلب کردم که بوی خودپرستی می دهد بدجورایمانم نمی افتدچرایک اتفاق تازه بااینکه برایت جمعه ها اغلب دعای ندبه می خوانم @adabiatqom
«٣٩» نوید سوره‌ی امید برگرد دلم از دوری‌ات پوسید برگرد کنار سفره‌ها جای تو خالیست به هرجا رفته‌ای ای عید برگرد @adabiatqom
«۴٠» بی‌خیال هر چه دلتنگی، بریده از جهان سرخوش از آغوش گرم دست‌هایی مهربان ریزه خوار سفره-باغ قالی فیروزه‌ای بچه گنجشکی نشسته روی فرش جمکران گفتگویی کرد در محراب و پر زد زود رفت دانه‌ای حتی نچید از دست‌های این و آن آمدم با کوله بار بغض‌های یخ زده آمدم تا گم شوم در اشک‌های دیگران غصه‌هایم قصه شد بین دو رکعت درد دل بغض من هم زود راهی شد به سوی آسمان حرف ها دارم ولی با هیچ کس الا خودش باز وقت گفتگو شد، باز هم وقت اذان... میروم از مسجد اما دل همانجا مانده است بچه گنجشکی نشسته روی فرش جمکران @adabiatqom
«۴١» سیراب و سراب فرق‌شان یک حرف است رفع عطش جهان، به آن یک حرف است «عجل فرجه» کنار ندبه یعنی حرف دل هر جمعه همان یک حرف است @adabiatqom
«۴٢» شیعه به چه کس دل بسپارد جزتو از سوی که انتظار دارد جز تو آرام نگیرد او اگر یک لحظه برشانه ی هرکه سرگذارد جز تو @adabiatqom
«۴٣» عمری به سر دارم هوای جمکران را بر دیده دارم خاک پای جمکران را از دور می آیم که در هر نیمه شعبان مهمان شوم خرما و چای جمکران را ای در قنوت سبز تو خورشید پیدا حاجت روا کن ربنای جمکران را این نیمه ی شعبان بیا تا از سر شوق آذین ببندم جای جای جمکران را @adabiatqom
«۴۴» یک شمع فقط در این جهان روشن بود با شمع، زمین و آسمان روشن بود در خواب دلم به سمت قم راهی شد از دور چراغِ جمکران روشن بود «۴۵» در خواب شبی دوان دوان می رفتم در ظلمتِ جاده نیمه جان می رفتم یکباره زمین و آسمان روشن شد دیدم که به سوی جمکران می رفتم «۴۶» با بغض سه شنبه ها قراری دارم یک گوشه ی این زمانه کاری دارم دل پر زد و سمت گنبد نیلی رفت دلداده ام. از تو انتظاری دارم @adabiatqom
«۴٧» امسال زمین هوای باران دارد روشن شده دل، شوق فراوان دارد با آمدن تو کاش کامل بشود سالی که دو تا نیمه‌ی شعبان دارد @adabiatqom
«۴٨» یا حامدُ بحقّ محمّد بیا بیا ای مظهر تمام صفات خدا بیا یا عالیُ بحقّ یدُ اللهی علی ای ذوالفقارِ صیقلی مرتضی بیا یا فاطرُ بحقّ دعاهای فاطمه ما را ببر شهید از این کوچه، یا بیا یا محسنُ بحقّ حسن خنده‌ای بزن ای التیام زخم جگرهای ما بیا احسانُک القدیم، حسین آشنا شدیم چیزی نمانده قبله شود کربلا، بیا @adabiatqom
«۴٩» شبی که خواندی اسم عاشقان را نوشتم نامه های بی نشان را به شوق از اشک خود سیراب کردم گلوی خشک چاه جمکران را @adabiatqom
«۴٩» با پای پیاده بارها آمده ام مبهوت‌ازاینم‌ که‌ کجا‌ آمده ام از سمت حرم به جمکران یا اینکه از سمت نجف به کربلا آمده ام @adabiatqom
«۵٠» تمام شعرهایم اشک ریزان از تو می گویند غزل ها خسته و  سر در گریبان از تو می گویند درختان در قنوت سبز خود همراه گنجشکان بلند و یکصدا در چنگ طوفان از تو می گویند صدای سرفه های باد آزرده است گل ها را غریب و یخ زده در باغ و بستان از تو می‌گویند لب دنیا ترک برداشته از قحطی باران هزاران چشمه و دریای بی جان از تو میگویند چراغ قرمز ممتد... جهان پشت ترافیک است و انسان های مانده در اتوبان از تو می گویند نه تنها چارده قرن است دنیا و زمین بلکه از اول... از ازل انسان به انسان از تو میگویند جهان تب کرده پژمرده زمین گیر است و افسرده نفس های زمین هر دم فراوان از تو می گویند ولی می آیی آن روزی که اخبار جهان داغ است و تا از در بیایی ندبه خوانان از تو می گویند... @adabiatqom
«۵١» با عشق به سمت آسمان می‌آیم من مثل پرنده ای جوان می‌آیم این حس رهایی از قفس شیرین است وقتی که به سمت جمکران می‌آیم @adabiatqom
«۵٢» بايد به نماز جمكرانم برسم شايد كه به صاحب الزمانم برسم مگذار به پيري بکشد حسرت من بگذار به او تا که جوانم برسم «۵٣» چشمي كه به جاده عبورش باشد بايد كه فقط در پي نورش باشد يارب سببي كه بعد يك عمر فراق امسال دگر سال ظهورش باشد @adabiatqom
«۵۴» بی تو از انتظار لبریزم بی تو هرلحظه اشک میریزم بی تو اینجا بهار بی معناست ساکن کوچه های پاییزم روز و شب نذر میکنم آقا نذر من شعرهای ناچیزم شعر هایم همه برای شما وتمام دل غزل خیزم بی تو روزم شبیه شب حتی! روزهای خوش و دل انگیزم هیچکس جز تو نیست در دنیا شاهد گریه های یک ریزم منتظر، خیره ام به سمت غروب باغم و غصه ها گلاویزم سالها با دعای عهد وفرج ندبه خوان توام سحرخیزم @adabiatqom