eitaa logo
ادبیات، مجید ابراهیمیان
120 دنبال‌کننده
34 عکس
12 ویدیو
17 فایل
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 ارتباط با بنده: @abr_mim
مشاهده در ایتا
دانلود
چهارمقاله؛ ادبیات ارزشمندی که ارزش تاریخی ندارد 👤 آقای نظامی عروضی سمرقندی در قرن ششم قمری کتاب مجمع‌النوادر را نوشت و به شاه زمان و زمینش تقدیم کرد. بعدها این کتاب به خاطر آن‌که از چهار فنّ شاعری و دبیری و نجوم و طب حرف زده بود به چهارمقاله معروف شد. 📌 نیتِ پنهانِ نویسنده اثباتِ خودش است. نویسنده می‌خواهد به پادشاه بگوید تو برای سلطنت حتماً به این چهار فن نیاز داری و من استادِ این فنونم. من را بگیر و حالش را ببر. 🔺 گذشته از این‌ها، هر قدر عروضی سمرقندی در آن چهار فنّ از خودش استادی نشان داده، در مسائل تاریخی تا می‌توانسته مطالب دور از عقل و واقعیت گفته. اگر این کتاب ارزشمند را خواندید، از دانش‌ها و حکایات جذابش لذت ببرید و به مطالب تاریخی‌اش گیر ندهید؛ خسته می‌شوید. 🙏 باید از زحمات علامه قزوینی نیز سپاسگزار بود که این کتاب را بادقت تصحیح کرده و اثری دیگر از آثار بزرگ ادب پارسی را تقدیم ادب‌دوستان جهان کرده است. 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 @adabmajid
ادبیات، مجید ابراهیمیان
چهارمقاله؛ ادبیات ارزشمندی که ارزش تاریخی ندارد 👤 آقای نظامی عروضی سمرقندی در قرن ششم قمری کتاب مجم
ور رفتن شعر با شناخت 📍 گفتیم که کتاب چهارمقالۀ نظامی عروضی از نگاه تئوری کتاب قوی و تأثیرگذاری‌ست. او دربارۀ شاعری معتقد است این فن در مجموع با قوای شناختیِ آدمیزاد سر و کار دارد. مثلاً مفهوم کوچکی را در نظر او بسیار بزرگ کند یا معنی و مثال بزرگی را برایش خوار و خفیف کند؛ زشتی‌های ذهنِ مخاطب را زیبا جلوه دهد و زیبایی‌های مغز او را زشت کند؛ به کاری که اصلاً در مخیله‌اش راهی ندارد تشویقش کند یا او را از کاری که برای انجامش مصمم‌شده منصرف کند. و از این قبیل. همان اول هم حکایتی برای اثبات این نظریه شعر و شاعری می‌آورد که کوتاه و مؤثر است. 🔻 به احمد‌بن‌عبداللهِ خجستانی گفتند تو که تا دیروز به مردم خر کرایه می‌دادی و شغل معمولی و زندگی ساده‌ای داشتی، چه شد که سرزمین خراسان به دست تو افتاد و این‌همه برو بیا و خدم و حشم پیدا کردی؟ 🔴 گفت من سرگرم زندگی روزمره بودم که دیوان حنظلۀ بادغیسی به دستم افتاد. بازش کردم و این دو بیت آمد: ✅ مهتری گر به کام شیر در است / شو خطر کن ز کام شیر بجوی ✅ یا بزرگی و عزّ و نعمت و جاه / یا چو مردانْت مرگ رویاروی 🔺 دیدم نوشته اگر برای به دست آوردن بزرگی باید در دهان شیر بروی و با خطرات بزرگ روبرو شوی، برو! دو حالت بیشتر ندارد: یا به بزرگی و عزت و نعمت و مقام می‌رسی یا مثلِ یک مرد کشته می‌شوی. رها کن این زندگی احمقانۀ روزمره را! 🔺 آن‌چنان این دو بیت مرا تحت تأثیر قرار داد که خرهایم را فروختم و اسب خریدم و رفتم نزد برادر یعقوب لیث. بر اثر رشادت‌ها و بزن‌بزن‌های پردامنه‌ام رفته‌رفته تمامِ خراسانِ بزرگ را به چنگ آوردم. 🔺 البته ناگفته نماند که این آقای خجستانی همه‌جور حمله و غارت و مکر و حیله را هم ظاهراً به کار بسته تا به این مقام دنیایی نایل شده، ولی همه‌اش را انداخته گردنِ آن دو بیت. این هم یکی دیگر از تأثیرات کلام قوی در آدم‌های مستعد. 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 @adabmajid