شرقزدگی و ایرانزدگان
👈👉 در مقابل مفهوم معروف غربزدگی که معمولاً به افراد زیادی از اهالی فرهنگ و سیاست نسبت میدهند، عنوانی نیز به نام شرقزدگی داریم که زیاد هم به آن توجه نشده.
🔴 البته چون همه چیز ما آلودۀ سیاست است، ممکن است برخی از این شرقزدگی برداشتِ گرایش افراطی به قدرتهای شرقی دنیای سیاست کنند. این برداشت را کنار بگذارید.
◀️ این اصطلاح معمولاً برای کسانی مورد استفاده قرار میگیرد که پس از آشنایی با فرهنگهای شرقی نظیر ایران و هند و چین و امثالهم مغلوب شده و شیفتهوار به مطالعه و ستایش این فرهنگها میپردازند.
✅ ذیلِ شرقزدگی مشخصاً میشود یک پروندۀ مفصل باز کرد و نامش را ایرانزدگی نهاد؛ چرا که شیفتگان غربی ایران نامهای بزرگی نظیر گوته، فیتز جرالد، ویکتور هوگو، آرمان رنو، آندره ژید، موریس مترلینگ و چندی دیگر را در فهرست شیفتگان خود دارد.
🔺 البته این هم احتمالاً از غربزدگیِ ما ایرانیهاست که حتماً باید نامی بزرگ از غرب در میان باشد تا به عظمت فرهنگ خود ایمان بیاوریم. این نکته هم گفتنیست که میزان ارادتِ این ایرانزدگان طیفی از علاقه تا شیفتگی و شیدایی دارد و نمیتوان همه را یکجور دید. دربارۀ این نامها و داستان عشقبازیشان با ادبیات فارسی جداگانه سخن خواهیم گفت، انشاءالله.
#ادبیات #ایران #غرب #شرق #فرهنگ
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖
@adabmajid
شیفتگان ایران، دوگوبینو
👤 یکی از شیفتگان قدیمی فرهنگ و تاریخ ایرانی آقای آرتور دوگوبینوی فرانسویست. ماجرای آرتور از جایی شروع شد که مادرش رفت سوئیس و آرتور در مدرسه بیین مقدمات آشنایی با زبانهای شرقی را فراگرفت. وقتی هنوز به ایران سفر نکرده بود نمایشنامهای به نام دلفزا نوشت که همۀ بازیگرانش ایرانی بودند.
📍سیوپنجساله بود که رئیس دفتر وزیر امور خارجه فرانسه شد و اوضاعش برای سفر به شرق جهان هموار شد. هنوز چهلساله نشده بود که از بندر بوشهر به ایران آمد. دولتِ وقتِ قاجار، از آنجا که دوگوبینو فرستادۀ فرنگ بود و جماعتِ قاجاری فرنگپرستاند، حسابی تحویلش گرفتند. در همین سفر به فارسی مسلط شد. در این سه سال مشغول مطالعه و ترجمه از فارسی به فرانسه شد. مدت کوتاهی گذشت تا به عنوان سفیر فرانسه به ایران بیاید.
📖 او علاوه بر مطالعات گوناگون تاریخی و فرهنگی و ادبی و سکهشناسی، علاقۀ خاصی به شنیدن نظرات و عقاید عوام داشت. دوگوبینو از این راه توانست میان آنچه خوانده بود و وضع موجود تلفیقی نزدیک به واقعیت را ثبت کند.
👓 آنچه او دربارۀ ایرانیان معاصر خودش ثبت کرده تصویری زنده و واقعیست.
⚫️ او دریافته بود ایرانیان نسبت به حکومتهای مختلف عِرقِ خاصی ندارند.
⚪️ ایران را به سنگِ خارایی تشبیه کرد که از پسِ هزاران سال انقلابات طبیعی دریا و خاک، فرسوده و نرم شده، اما هر لحظه ممکن است باز به گردش درآید و بنایی جدید بسازد.
🟤 آرتور میگوید عوام ایرانی نیز معتقدند ایران کهنترین ملت جهان است که به طور منظم حکومت داشته است، ولی در عین حال عاری از حس وطنپرستیِ سیاسیاند و همواره چیزی درونِ آنان است که ایرانیاند و در عین حال وابستۀ مرزها نیستند.
🔴 یکی از معروفترین تحسینهای او دربارۀ تعزیه است. تعزیه در نگاه او از تراژدیهای کلاسیک یونانی تأثیرگذارت و برتر است.
🔻 دوگوبینو دربارۀ ضعفهای اخلاقی ایرانی از قبیل دروغ و فریب و حقهبازی نیز قلمفرسایی کرده.
🔻 او میگوید همۀ مردم در ایران دزدی میکنند؛ از حاکم تا زیردستانش، از وزیر تا شاه.
🔻 تعارف را جای اخلاق نهادن وصفی دیگر از ایرانیان از زبان دوگوبینو است.
🔻 همچنین پذیرش زشتی مادامی که ظاهری زیبا و خندان داشته باشد در نظر دوگوبینو ایرانیان را مستعد پذیرش سلطۀ اروپا ساخته.
🟥 اما نظریۀ محوری دوگوبینو بر اساس مطالعهاش از ایران به دست آمد: برتری نژادی. او ایرانیان را نژادی برتر از آرینها دانست که به علوّ مقامات عالم رسیدهاند.
🟥 ویژگیهای پایداری تمدنی و ذوبکردنِ دیگر فرهنگها در خود، دوگوبینو را بر آن داشت که ایرانیان دارای برتری نژادیاند و تنها در صورتی به ضعف دچار شدهاند که با نژادهای غیرآریایی نظیر سامی آمیخته شده باشند.
🇩🇪
این نظریه بیشتر از آنکه در ایران و فرانسه طرفدار پیدا کند، به مذاقِ آلمانها خوش آمد و آنها را به حرکت و نشاط واداشت. کتابها و مقالات و انجمنهای بسیاری پس از این نظریه موجود شد و آلمانها نیز با این توجیه که نژادِ برترِ آرینهای اروپاییاند به جنبوجوش افتادند.
♦️ در واقع بنیانِ فخرفروشیهای آریایی_غیرآریایی و ایرانی_انیرانی از اشتیاق و علاقۀ دوگوبینو به ایران و میلِ نظریهسازیِ فرهنگِ غربی درآمده و هنوز هم که هنوز است دامن ما را رها نمیکند.
#ادبیات #ایران #غرب #شرق #فرهنگ #تاریخ
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖
@adabmajid
سهم زبان از منابع تاریخ ایران باستان ۵
قسمت سوم: کتاب اول، بررسی سهم زبان از منابع کتاب تاریخ ایرانیان دورۀ باستان
📖 نخستین کتاب تاریخی که از نظر منبعشناسی مورد مطالعه قرار میگیرد کتاب «تاریخ ایرانیان دورۀ باستان» نوشتۀ آرتور دوگوبینو است. این کتاب در سال ۱۸۶۹م نگارش شده و با توجه به شناخت نویسنده از فرهنگ ایرانی بر اثر حضور طولانی در ایران و ارتباط مستمر با ایرانیان کتابی قابل توجه است.
🔺 کتاب در یازده فصل تنظیم شده و نکات زیر دربارۀ محتوا و منابع آن قابل بیان است:
۱. کتاب با توجه به عنوانش کتابی در حوزۀ مردمشناسیست، نه محضِ تاریخ. محتوا نیز نشان میدهد دغدغۀ نویسنده بیشتر فرهنگ مردمان ایرانی و کشف ریشۀ نژاد سفید است تا روایت تاریخی از ایرانِ باستان.
۲. منابعی که نویسنده به آن رجوع داده بیش از هر چیزی منابع دینی نظیر اوستاست. او کوشیده نامهای اوستایی را با نامهای جغرافیایی منطبق کند، در حالی که اغلب این مطابقت از پژوهشهای زبانشناختی و باستانشناختی خالیست.
۳. منبع دیگری که نویسنده ضمناً از آن استفاده کرده فرهنگ عامه است که بر اثر روابط فراوان با مردم ایران به دست آمده است. او با پیوستهپنداشتنِ فرهنگِ ایرانی از ورود آریاییها تا عصرِ خودش دست به آفرینش اخلاقِ ایرانیان آریایی زده است.
۴. منبع سوم افسانهها و اسطورههای ایرانیست که سعی شده با منابع دینی تلفیق داده شود.
۵. کتاب پیش از کشفهای باستانشناسی و ترجمۀ کتیبهها نوشته شده است. از این رو فاقد درکِ تاریخی از ایران باستان است و مایههای افسانهگون و جملات جزمی در آن بیشتر دیده میشود.
📌 بنابراین سهم زبان در منابع این کتاب شاملِ منابع دینی (اوستا)، افسانههای باستانی، فرهنگ عامه است. کتیبههای تاریخی در آن نقشی ندارند. جایگزین نقص این منبع تاریخپردازیست.
#فرهنگ #تاریخ #زبان #کتاب
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖
@adabmajid
بیست مهر؛ روز بزرگداشت شگفتیِ بزرگِ ادبیاتِ ایران و جهان: حافظ
📍 مطمئناً برای من بیستم مهر روزی ویژه و بزرگ است؛ روزی که گفتهاند در آن روز حافظ از دنیا رفته است. به همین خاطر هم این روز را در تقویمها روز بزرگداشت حافظ نام نهادهاند. من از کجای این مرد برای خودم بگویم؟ مثلاً اینکه یکی از افتخاراتِ بزرگِ من کار کردن در خیابان حافظ است!
🔻 مسئلۀ حافظ بهقدری بزرگ و عجیب است که اغلب ترجیح دادهام چیزِ خاصی از او نگویم. شاید تنها چیزهایی که دربارۀ او گفتهام این باشد که حافظ پروندۀ مسائلِ حلشده و حلنشده را میگشاید و با یک بیت آن پرونده را بهگونهای میبندد که به سراغِ آن پرونده رفتن انسان را بیآبرو میکند. همیشه با خودم میگویم چرا وقتی حافظ کار را در این اوج تمام کرده و وقتی او شعر گفته، من شعر بگویم؟ شعر هم گفتهام، اما هنگامی که در آب و هوای غزل او تفرجی میکنم، میبینم هر چیزی بیهوده است. اما آیا اینْ همۀ حافظ است؟
♦️ نه. قطعاً نه. حافظ مدیونِ فرهنگ ایران و اسلام است و وقتی دیوانِ مختصرش را تحویلِ دنیا داد و از دنیا رفت، ایرانی و مسلمان و بشرِ اهلِ اندیشه دید نمیتواند بدونِ او ادامه بدهد. او یک جای اختصاصی از زمین تا آسمان را آنِ خود کرد. شما در هر یک از شئونِ انسانی که به سراغِ حافظ بروید بهراحتی در آن شأن حقّ مطلب ادا میشود.
❗ کارِ حافظ به جایی رسید که برخی فریاد زدند: «حافظ بس!»؛ یعنی دیگر دربارۀ حافظ سخن نگویید و به سراغِ دیگران نیز بروید. من هم میگویم حافظ بس، زیرا او بهواقع بسنده است. اگر کسی با دیوان پانصدغزلی او انس بگیرد، رایحۀ خوشترین حالات انسانی و منظرۀ پیچیدهترین ابعادِ هستی برایش درکپذیر میشود. او میتواند در هر بیتی هزاران دقیقه مستی کند و در زندگیِ روزانه و خلوتهای شبانه از آن بهرهها ببرد.
🔺 شما در این بیت چه میبینید: «گر به نزهتگهِ ارواح بَرَد بوی تو باد / عقل و جان گوهر هستی به نثار افشانند»؟ این کدام عالم است؟ اگر واقعاً تنها و تنها حافظ در مدح و تفضیل توانسته کلام خود را اینقدر بالا ببرد، برای من باز جای احترام و ستایش دارد؛ چه برسد به اینکه حافظ حقاً اهلِ مشاهدۀ چنین جهانی بوده. من در برابر روح جهانی که تو با کلماتت آفریدهای کاملاً مبهوت و تسلیمم.
🙏 خدا را بابتِ چنین مواهبی شکر میگویم. راستی که اگر کسی عمر بر سرِ ادراک و تبیینِ حافظ بگذارد، در پیشِ خداوند سربهزیر نیست؛ زیرا غایتِ هستی معرفت و «شعرِ حافظ همه بیتالغزل معرفت است».
#حافظ #دیوان_حافظ #شعر #معرفت #ادبیات_فارسی #فرهنگ #ایران #اسلام #قرآن #مغان
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖
https://eitaa.com/adabmajid