از غم نان تا تشویش جهان
🔸 آقای سعدی از پادشاهی میگوید که داشت ریق رحمت را سرمیکشید و جانشینی نداشت. وصیت کرد هر کس کلۀ سحر از درِ شهر وارد شد پادشاه است. یک فقره گدای گرسنه و یک لا قبا اولین نفری بود که سحرگاه وارد شد و تمامِ ارکانِ حکومت سبیل به سبیل سجدهاش کردند و تاج پادشاهی بر سرش نهادند. طبیعی بود که به تریزِ قبای خیلیها بربخورد و سرپیچی کنند و مملکت خر اندر خر بشود که شد.
🔹 درویشِ قصۀ ما حال و احوالش درهم و برهم شده بود و در همین احوالِ خراب یکی از دوستانِ روزگار فقر و سختیاش را دید. رفیقش حسابی کیفور شد و گفت خدا را شکر به چه جاه و مقام و عشق و حالی رسیدی رفیق قدیمی! دست ما را هم بگیر جذابِ خرشانس! درویش پادشاه هم، که از آرامشِ کمآسایشِ قدیم به آسایشِ بیآرامشِ امروز رسیده بود، گفت: «ای یار، تعزیتم گوی، چه جای تهنیت است؟ آن دم که تو دیدی غمِ نانی داشتم و امروز تشویشِ جهانی.»
اگر دنیا نباشد، دردمندیم / وگر باشد، به مهرش پایبندیم
بلایی زین جهانآشوبتر نیست / که رنجِ خاطرست، ار هست ور نیست
📚 گلستان سعدی، باب دوم، در اخلاق درویشان، حکایت ۲۷
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖
https://eitaa.com/adabmajid
ایستگاه نگیر برادر من
👨🎓 عارضم که آقای جلالالدین محمد بلخیرومی که بعداً شد مولانا و مولوی، در آن مثنویِ هفتادمنیاش میگوید یکی از استادانِ شاخصِ زبانشناسی و نحو نشست در کشتی و هنوز جاگیر نشده بود که خواست ایستگاهِ کشتیبان را بگیرد: «آقای راننده! از دانشهای زبانی چیزی بارت هست؟» کشتیبان هم که در عمرش یک دقیقه مدرسه نرفته بود گفت: «چی هست؟» دانشمند پوزخندی زد و گفت: «نصف عمرت بر فناست بیسواد!»
🚢🌊 کشتی رسید به وسط دریا و کرانتاکران آب. طوفانی هولناک آغاز شد و دریا متلاطم شد و کشتی مانندِ پرِ کاهی در باد شروع به پشتکبارو زدن کرد. کشتیبان نگاهی به دانشمند کرد و با لحنی آمیخته با تمسخر گفت: «شنا بلدی داداش؟» استاد زبانشناس که در عمرش سر از کتاب و درس بیرون نکرده بود گفت: «نه فدای قد و بالات بشوم.» ناخدا با تأسف سری تکان داد و گفت: «نه نصف عمرت، که کلّ عمرت بر هواست عزیز دلم، چون کشتی همیشه با طوفان و گرداب و شکست و ویرانی روبروست و اگر شنا بلد نباشی، قطعاً خواهی مرد.»
🖌 درس خوب است، ولی برای زندگی باید مهارت هم آموخت. علم عالیست، اما تجربه نیز ضروریست. اگر علامۀ دهر هم باشی، بدونِ بندگیِ خدا چیزی نخواهی شد و همان علمِ توهمی بدبختترت خواهد کرد. و اینکه ایستگاهِ ملت را نگیرید که خدا آخرتِ ایستگاهبگیران است!
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖
https://eitaa.com/adabmajid
جملاتِ مورددار
به این سه نمونه نگاه کنید:
• علاوه بر بررسی متن اصلی، یک ویراستار باید وضعیت پاورقی را نیز مورد بررسی قرار دهد.
• تروریستها این بار شهر الانبار را مورد اصابت موشکهای خود قرار دادند.
• دوستان ما هر بار ما را مورد عنایت قرار میدهند!
هر وقت به کلمه «مورد» مخصوصاً در قسمت فعل برخوردید، توقف کنید و بنگرید که آیا میشود آن را حذف کرد یا نه. به جز جمله سوم که حالت طنز و کنایه دارد، بقیه نمونهها را میتوان سادهتر نیز نوشت و این جملهها را کوتاه و معنیدار کرد:
• علاوه بر بررسی متن اصلی، یک ویراستار باید وضعیت پاورقی را نیز بررسی کند.
• موشکهای تروریستها این بار به شهر الانبار اصابت کرد.
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖
https://eitaa.com/adabmajid
به عنوانِ
این نمونهها را نگاه کنید:
🔴 مسعود پزشکیان به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شد.
🔴 محمدرضا عارف به عنوان معاون اول رئیس جمهور منصوب شد.
🔴 دانشمندان زبان را به عنوانِ یک نهاد اجتماعی میشناسند.
🔴 به عنوان مثال یارانه نقدی از اردیبهشت 1401 جای یارانه پنهان در کالاهای اصلی را گرفت.
🔺 بکوشید در نوشتههای خود از ترکیب «به عنوانِ» بهره نبرید. این ترکیب اغلب ترجمۀ as انگلیسی است و به خاطر کماطلاعیِ مترجمان، نویسندگان و اصحاب رسانه مدام در حال تسری به جملات گوناگون فارسیست. در برخی جملات میتوان آن را کاملاً حذف کرد و در برخی دیگر بنا بر معنای عبارت میتوان از برابرهایی مانند «بهمثابه»، «بهمنزله»، «در نقش»، «در جایگاه»، «در قامت»، «به سِمَتِ» و غیره بهره گرفت.
✅ مسعود پزشکیان به سمت رئیس جمهور ایران انتخاب شد. یا: مسعود پزشکیان به ریاست جمهوری ایران انتخاب شد.
✅ محمدرضا عارف به سمت معاون اول رئیس جمهور منصوب شد. یا: محمدرضا عارف به معاونت اول رئیس جمهور منصوب شد.
✅ دانشمندان زبان را بهمنزله نهادی اجتماعی میشناسند. یا: دانشمندان زبان را نهادی اجتماعی میشناسند.
✅ مثلاً/برای نمونه یارانه نقدی از اردیبهشت 1401 جای یارانه پنهان در کالاهای اصلی را گرفت.
#زبان #ویرایش #ویراستاری #درست_نویسی #بهترنویسی #نویسندگی
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖
https://eitaa.com/adabmajid
درمانِ هزار و یک شبه
🔺 کاربرد معنویت در ادب فارسی و عرفانی سابقهای دراز دارد. یکی از این نمونهها ماجرای داستانهای هزار و یک شب است. پادشاهی بدخو و خونریز هر شب دختری از کشورش را به قصر میخواند و در همان شب او را به بهانههای مختلف میکشت. وزیر از این خوی سفاک شاه درمانده شده بود و دختر وزیر با جانفشانی حاضر شد برای شاه قصه بگوید. دختر در سپیده بامداد داستانش را نیمهتمام میگذاشت و به شاه وعده شب بعد را میداد. او این قصهگویی را هزار و یک شب پیش برد و سرانجام پادشاه درمان شد.
🔺 در این ماجرا تمامِ ویژگیهای یک رواندرمانگریِ معنوی حاضر است و با اندکی تأمل در اجزای این داستان میتوان از آن درسهای فراوانی برای درمانهای معنوی گرفت.
#ادبیات #هزارویک_شب #ادبیات_درمانی #قصه_درمانی
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖
https://eitaa.com/adabmajid
ظاهربینی طوطیانه
🔺 گاهی سهلانگاری در برابر موجودی که انسان نام دارد، با تمام پیچیدگیهای درنیافتنیاش، درمانگر را با این توهم روبرو میسازد که میتواند با شیوههایی همیشگی و متداول با ابعاد معنوی و دینی افراد روبرو شود.
🔺 قصۀ طوطی و بقال مثنوی از این نگاه قابل توجه و موشکافی است. طوطی این بقال در نبودِ بقال، ظرفِ روغنِ بقال را به زمین میریزد و بقال با دیدن این صحنه، با وجود عشق و علاقهای که به طوطی داشته، عصبانی میشود و بر سرِ طوطی میزند. طوطی درجا موهای سرش میریزد و لال و کچل میشود. چندی بعد دوستِ بقال، که از قضا کچل هم بوده، وارد مغازه میشود. طوطیِ غمگین و کچلِ ما ناگهان به حرف میآید که مگر تو هم روغن ریختهای که کچل شدهای؟ مغازهدار که از سخنگفتنِ طوطیاش ذوقزده شده بود، با این قیاسِ خندهدار متعجب میشود.
🔺 در واقع ظاهرگرایی و قیاس به ظاهر در مسائل معنوی خطراتِ زیادی دارد و لازم است شباهتهای ظاهری میان عقاید و نظراتِ افراد در باب معنویات و دین درمانگر را با توهمهایی نظیرِ توهم طوطیِ بقال مواجه نسازد.
#ادبیات #مثنوی #قصه_درمانی #ادبیات_درمانی #روانشناسی
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖
https://eitaa.com/adabmajid
مشتی خر و گاو
🗣 مرحوم محمد پروین گنابادی میگفت وقتی من به نمایندگی مجلس شورا انتخاب شده بودم، بدیعالزمان فروزانفر از من انتقاد میکرد که چرا این سِمت را پذیرفته و در جرگه عوامالناس وارد شدهام؛ اما چندی بعد خود او به سناتوری منصوب شد. در آن ایام مجلس سنا هنوز ساختمان مجزایی نداشت و جلسات آن در همان ساختمان مجلس شورا در میدان بهارستان تشکیل میشد.
🚶 روزی من از مجلس شورا خارج میشدم و تصادفاً او هم از سنا بیرون میآمد. در راهروی مجلس به هم برخوردیم و به او گفتم تو که پذیرفتن نمایندگی مجلس شورا را بر من خرده میگرفتی، چرا خودت عضویت سنا را پذیرفتی؟ شروع کرد به مقدمهچینی و توجیه مسئله و خلاصه میخواست بگوید مجلس سنا برتر از مجلس شوراست؛ اما من با عبارتی صریح به او گفتم: «این هر دو مجلس یک طویله واحدند و در هر دو یک مشت خر و گاو رفتوآمد دارند.»
📚 مقالۀ «استاد فروزانفر آنطور که من دیدم»
✍🏻 علی اشرف صادقی
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖
https://eitaa.com/adabmajid
حرف درست را بزن
🔻 اگر کاری و حرفی به نظرتان درست میآید، حتماً آن را انجام بدهید و بر زبان بیاورید. آقای محمدهاشم میرزا روزگاری هشت دوره نماینده مجلس شورای ملی بود؛ در زمانۀ رضاخانی. آنوقتها علیاصغر حکمت وزیر معارف بود. لایحهای به مجلس داد که تعدادی «دارالمعلمین و دارالمعلمات» برپا کنند. همین محمدهاشم پیشنهاد داد عوضِ «دارالمعلمین و دارالمعلمات» بگویند آموزشگاه. نمایندهها مخالفت کردند.
🔸 یکی گفت اینجوری کار سختتر میشود، چون باید بگوییم آموزشگاه مردانه و آموزشگاه زنانه. محمدهاشم جواب داد فارسی جنسیت ندارد و برای هر دو میشود به کار برد. یکی دیگر گفت اگر این کلمه به دهات برود هیچکس نمیتواند بفهمد یعنی چه؛ میوه است؟ خوراکی است؟ چه چیز است؟
♦️ خلاصه قیل و قال زیاد شد و حرف محمدهاشم تصویب نشد. هفت سال بعد هم مرد. ولی این پایان کار نبود. امروز دیگر کسی دارالفلان و دارالبهمان نمیگوید. به هر جایی که در آن آموزشی برقرار باشد، حتی اگر زبانهای خارجی درس داده شود، حتی اگر یأجوج و مأجوج در آنجا رفتوآمد کنند، میگویند آموزشگاه.
🔹 درخت را بکار. دانه را بیفشان. حرف درست را بزن. محکم و درست هم بزن. میوهاش شاید در دست تو باشد و شاید به دست دیگران برسد.
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖
https://eitaa.com/adabmajid
یک معیار خاص برای پایگاه اجتماعی شاعر
👤 من یقین دارم که پایگاه شعری هر شاعری در تاریخ ادبیات این سرزمین بستگی دارد به میزان آنچه از ابیات و مصاريع او در حافظه اهل زبان و دوستداران شعر رسوب میکند و اینسوی و آنسوی نام او را در خاطرهها زنده نگاه میدارد و این معیاریست فراتر از همه معیارها. معیار معیارهاست. با این معیار یک بار از حافظه خویش یا دیگران یاری بگیرید و پایگاه هر یک از قدما یا معاصران را از روی آن برآورد کنید. خواهید دید که این معیار خطاناپذیر است.
📚 مقدمه شفیعی کدکنی بر دیوان بدیعالزمان فروزانفر، ص۲۲
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖
https://eitaa.com/adabmajid
فیل تاریکان
🐘 مولوی از فیلی میگوید که در خانهای تاریک است. حضرات تجربی و حسگرایان به قصد شناسایی این حیوانِ عجیبالخلقه وارد میشوند. چون نوری نبوده که بشود با آن فیل را دید، لاجرم کورمالکورمال دستشان را به حضرت فیل میزدند تا ببینند این دیگر چه جانوریست. یکی به خرطومش دست میزند و میگوید: «فیل یک ناودان است!» دیگری دست به گوشش میکشد: «فیل بادبزن است!» آنیکی کمر حضرت فیل را لمس کرد: «فیل تخت است!» بعدی هم با برخورد دستش به پای این حیوان کشف فرمود: «فیل ستون است!»
🔦 این چه وضعی است؟ نه حس راهنمای کاملی است، نه با اولین ارتباط و درک میشود نظر داد و نه در فضای تاریک میتوان چیزی را شناسایی کرد. وگرنه، اینهمه اختلاف میان آدمها در درک و بیان «واقعیت» از کجا درآمده؟ تا نور نباشد، با حس و تجربه و ظن و گمان و دادههای پیشینی به جایی نمیشود رسید.
🗣 از نظرگه گفتشان شد مختلف
آن یکی دالش لقب داد این الف
🕯 در کف هر کس اگر شمعی بدی
اختلاف از گفتشان بیرون شدی
مثنوی، دفتر سوم، بخش 49
ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar3/sh49
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖
https://eitaa.com/adabmajid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای شکم خیره!
گر تو این انبان ز نان خالی کنی
پر ز گوهرهای اجلالی کنی
طفل جان از شیر شیطان باز کن
بعد از آنش با ملک انباز کن
📚 مثنوی، دفتر اول
.................................................
اندرون از طعام خالی دار
تا در او نور معرفت بینی
تهی از حکمتی به علت آن
که پری از طعام تا بینی
📚 گلستان، باب دوم
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖
https://eitaa.com/adabmajid
7.85M
🎙 دیباچه گلستان، صوت ۲۲
📚 و خوانِ نعمتِ بیدریغش همهجا کشیده
1️⃣ صنعت ترصیع
2️⃣ معنی تهمت شاعری به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله
3️⃣ تغییر خط فارسی به دلیل مشکلات آن
4️⃣ اصلهای کمکوشی، کمجایی، کمزمانی در زبان
5️⃣ پیشوندهای منفیساز
6️⃣ نعمتها دریغ نمیشوند و موقعیت ما برخورداری ما را تعیین میکند
⏱ زمان: ۳۰ دقیقه
❌ در صوت خوانالإخوان را بهاشتباه خوانالأخَوان گفتم. إخوان میشود برادران و أخَوان میشود دو برادر.
#سعدی #گلستان #ادبیات #ادبیات_فارسی #زبان_فارسی #شعر
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖
https://eitaa.com/adabmajid