eitaa logo
ادبیات، مجید ابراهیمیان
120 دنبال‌کننده
34 عکس
12 ویدیو
17 فایل
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 ارتباط با بنده: @abr_mim
مشاهده در ایتا
دانلود
درمانِ هزار و یک شبه 🔺 کاربرد معنویت در ادب فارسی و عرفانی سابقه‌ای دراز دارد. یکی از این نمونه‌ها ماجرای داستان‌های هزار و یک شب است. پادشاهی بدخو و خونریز هر شب دختری از کشورش را به قصر می‌خواند و در همان شب او را به بهانه‌های مختلف می‌کشت. وزیر از این خوی سفاک شاه درمانده شده بود و دختر وزیر با جان‌فشانی حاضر شد برای شاه قصه بگوید. دختر در سپیده بامداد داستانش را نیمه‌تمام می‌گذاشت و به شاه وعده شب بعد را می‌داد. او این قصه‌گویی را هزار و یک شب پیش برد و سرانجام پادشاه درمان شد. 🔺 در این ماجرا تمامِ ویژگی‌های یک روان‌درمانگریِ معنوی حاضر است و با اندکی تأمل در اجزای این داستان می‌توان از آن درس‌های فراوانی برای درمان‌های معنوی گرفت. 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 https://eitaa.com/adabmajid
ظاهربینی طوطیانه 🔺 گاهی سهل‌انگاری در برابر موجودی که انسان نام دارد، با تمام پیچیدگی‌های درنیافتنی‌اش، درمانگر را با این توهم روبرو می‌سازد که می‌تواند با شیوه‌هایی همیشگی و متداول با ابعاد معنوی و دینی افراد روبرو شود. 🔺 قصۀ طوطی و بقال مثنوی از این نگاه قابل توجه و موشکافی است. طوطی این بقال در نبودِ بقال، ظرفِ روغنِ بقال را به زمین می‌ریزد و بقال با دیدن این صحنه، با وجود عشق و علاقه‌ای که به طوطی داشته، عصبانی می‌شود و بر سرِ طوطی می‌زند. طوطی درجا موهای سرش می‌ریزد و لال و کچل می‌شود. چندی بعد دوستِ بقال، که از قضا کچل هم بوده، وارد مغازه می‌شود. طوطیِ غمگین و کچلِ ما ناگهان به حرف می‌آید که مگر تو هم روغن ریخته‌ای که کچل شده‌ای؟ مغازه‌دار که از سخن‌گفتنِ طوطی‌اش ذوق‌زده شده بود، با این قیاسِ خنده‌دار متعجب می‌شود. 🔺 در واقع ظاهرگرایی و قیاس به ظاهر در مسائل معنوی خطراتِ زیادی دارد و لازم است شباهت‌های ظاهری میان عقاید و نظراتِ افراد در باب معنویات و دین درمانگر را با توهم‌هایی نظیرِ توهم طوطیِ بقال مواجه نسازد. 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 https://eitaa.com/adabmajid
مشتی خر و گاو 🗣 مرحوم محمد پروین گنابادی می‌گفت وقتی من به نمایندگی مجلس شورا انتخاب شده بودم، بدیع‌الزمان فروزانفر از من انتقاد می‌کرد که چرا این سِمت را پذیرفته و در جرگه عوام‌الناس وارد شده‌ام؛ اما چندی بعد خود او به سناتوری منصوب شد. در آن ایام مجلس سنا هنوز ساختمان مجزایی نداشت و جلسات آن در همان ساختمان مجلس شورا در میدان بهارستان تشکیل می‌شد. 🚶 روزی من از مجلس شورا خارج می‌شدم و تصادفاً او هم از سنا بیرون می‌آمد. در راهروی مجلس به هم برخوردیم و به او گفتم تو که پذیرفتن نمایندگی مجلس شورا را بر من خرده می‌گرفتی، چرا خودت عضویت سنا را پذیرفتی؟ شروع کرد به مقدمه‌چینی و توجیه مسئله و خلاصه می‌خواست بگوید مجلس سنا برتر از مجلس شوراست؛ اما من با عبارتی صریح به او گفتم: «این هر دو مجلس یک طویله واحدند و در هر دو یک مشت خر و گاو رفت‌وآمد دارند.» 📚 مقالۀ «استاد فروزانفر آنطور که من دیدم» ✍🏻 علی اشرف صادقی 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 https://eitaa.com/adabmajid
حرف درست را بزن 🔻 اگر کاری و حرفی به نظرتان درست می‌آید، حتماً آن را انجام بدهید و بر زبان بیاورید. آقای محمدهاشم میرزا روزگاری هشت دوره نماینده مجلس شورای ملی بود؛ در زمانۀ رضاخانی. آن‌وقت‌ها علی‌اصغر حکمت وزیر معارف بود. لایحه‌ای به مجلس داد که تعدادی «دارالمعلمین و دارالمعلمات» برپا کنند. همین محمدهاشم پیشنهاد داد عوضِ «دارالمعلمین و دارالمعلمات» بگویند آموزشگاه. نماینده‌ها مخالفت کردند. 🔸 یکی گفت این‌جوری کار سخت‌تر می‌شود، چون باید بگوییم آموزشگاه مردانه و آموزشگاه زنانه. محمدهاشم جواب داد فارسی جنسیت ندارد و برای هر دو می‌شود به کار برد. یکی دیگر گفت اگر این کلمه به دهات برود هیچ‌کس نمی‌تواند بفهمد یعنی چه؛ میوه است؟ خوراکی است؟ چه چیز است؟ ♦️ خلاصه قیل و قال زیاد شد و حرف محمدهاشم تصویب نشد. هفت سال بعد هم مرد. ولی این پایان کار نبود. امروز دیگر کسی دارالفلان و دارالبهمان نمی‌گوید. به هر جایی که در آن آموزشی برقرار باشد، حتی اگر زبان‌های خارجی درس داده شود، حتی اگر یأجوج و مأجوج در آنجا رفت‌وآمد کنند، می‌گویند آموزشگاه. 🔹 درخت را بکار. دانه را بیفشان. حرف درست را بزن. محکم و درست هم بزن. میوه‌اش شاید در دست تو باشد و شاید به دست دیگران برسد. 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 https://eitaa.com/adabmajid
یک معیار خاص برای پایگاه اجتماعی شاعر 👤 من یقین دارم که پایگاه شعری هر شاعری در تاریخ ادبیات این سرزمین بستگی دارد به میزان آن‌چه از ابیات و مصاريع او در حافظه اهل زبان و دوستداران شعر رسوب می‌کند و این‌سوی و آن‌سوی نام او را در خاطره‌ها زنده نگاه می‌دارد و این معیاری‌ست فراتر از همه معیارها. معیار معیارهاست. با این معیار یک بار از حافظه خویش یا دیگران یاری بگیرید و پایگاه هر یک از قدما یا معاصران را از روی آن برآورد کنید. خواهید دید که این معیار خطاناپذیر است. 📚 مقدمه شفیعی کدکنی بر دیوان بدیع‌الزمان فروزانفر، ص۲۲ 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 https://eitaa.com/adabmajid
فیل تاریکان 🐘 مولوی از فیلی می‌گوید که در خانه‌ای تاریک است. حضرات تجربی و حس‌گرایان به قصد شناسایی این حیوانِ عجیب‌الخلقه وارد می‌شوند. چون نوری نبوده که بشود با آن فیل را دید، لاجرم کورمال‌کورمال دست‌شان را به حضرت فیل می‌زدند تا ببینند این دیگر چه جانوری‌ست. یکی به خرطومش دست می‌زند و می‌گوید: «فیل یک ناودان است!» دیگری دست به گوشش می‌کشد: «فیل بادبزن است!» آن‌یکی کمر حضرت فیل را لمس کرد: «فیل تخت است!» بعدی هم با برخورد دستش به پای این حیوان کشف فرمود: «فیل ستون است!» 🔦 این چه وضعی است؟ نه حس راهنمای کاملی است، نه با اولین ارتباط و درک می‌شود نظر داد و نه در فضای تاریک می‌توان چیزی را شناسایی کرد. وگرنه، این‌همه اختلاف میان آدم‌ها در درک و بیان «واقعیت» از کجا درآمده؟ تا نور نباشد، با حس و تجربه و ظن و گمان و داده‌های پیشینی به جایی نمی‌شود رسید. 🗣 از نظرگه گفت‌شان شد مختلف آن یکی دالش لقب داد این الف 🕯 در کف هر کس اگر شمعی بدی اختلاف از گفت‌شان بیرون شدی مثنوی، دفتر سوم، بخش 49 ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar3/sh49 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 https://eitaa.com/adabmajid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای شکم خیره! گر تو این انبان ز نان خالی کنی پر ز گوهرهای اجلالی کنی طفل جان از شیر شیطان باز کن بعد از آنش با ملک انباز کن 📚 مثنوی، دفتر اول ................................................. اندرون از طعام خالی دار تا در او نور معرفت بینی تهی از حکمتی به علت آن که پری از طعام تا بینی 📚 گلستان، باب دوم 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 https://eitaa.com/adabmajid
7.85M
🎙 دیباچه گلستان، صوت ۲۲ 📚 و خوانِ نعمتِ بی‌دریغش همه‌جا کشیده 1️⃣ صنعت ترصیع 2️⃣ معنی تهمت شاعری به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله 3️⃣ تغییر خط فارسی به دلیل مشکلات آن 4️⃣ اصل‌های کم‌کوشی، کم‌جایی، کم‌زمانی در زبان 5️⃣ پیشوندهای منفی‌ساز 6️⃣ نعمت‌ها دریغ نمی‌شوند و موقعیت ما برخورداری ما را تعیین می‌کند ⏱ زمان: ۳۰ دقیقه ❌ در صوت خوان‌الإخوان را به‌اشتباه خوان‌الأخَوان گفتم. إخوان می‌شود برادران و أخَوان می‌شود دو برادر. 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 https://eitaa.com/adabmajid
ادبیات، مجید ابراهیمیان
ای شکم خیره! گر تو این انبان ز نان خالی کنی پر ز گوهرهای اجلالی کنی طفل جان از شیر شیطان باز کن بع
652.8K
درویشی که مداح شاه شد 🗣 سعدی در حکایت بیست و نهم از باب سوم که در فضیلت قناعت است، ماجرای درویشی را می‌گوید که به خاطر پشت‌کردن به دنیا و اهلش بسیار باهیبت و باقدر شده بود؛ به حدی که شاه از او خواست لقمه‌ای نان و نمک مهمان او باشد. 👥 دعوتش را با توجیهی پذیرفت و خواسته یا ناخواسته با توجیهی دیگر از او بسیار تعریف و تمجید کرد. سعدی بر این است که با هر نیازی می‌شود ساخت، جز نیاز شکم. و هر کس بر این نیاز چیره شود، معلوم است چه خواهد شد. 🔴 البته اینجا روشن است که منظور سعدی به‌کل چیزی‌نخوردن نیست، از هر دستی لقمه‌گرفتن و از هر کسی چیزی‌ستاندن است. مقصود دنیایی‌نشدن است، وگرنه بهره‌مندی از دنیا برای نیل به مقصود آخرتی بسیار هم عالی‌ست. از این حکایت روشن می‌شود صِرفِ زهد و کناره‌گیری از دنیا به کار نمی‌آید و مرد آن است که به قول حافظ: «آشنایان رهِ عشق در این بحر عمیق، غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده.» 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 https://eitaa.com/adabmajid
مثنوی۱، چار هندو.aac
12.36M
🎙 مثنوی، صوت یکم 📚 چار هندو در یکی مسجد شدند 1️⃣ عیب‌جویی از خود 2️⃣ پاک‌ندیدن خود 3️⃣ عبرت‌گیری از گرفتاری دیگران 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 https://eitaa.com/adabmajid
وقتی نیما یوشیج حکایت گلستان می‌نویسد 💥 احتمالاً برای کسانی که آشنایی مختصری با شعر سنتی ایرانی و شعر نو ایرانی دارند عجیب باشد که این دو طایفه با هم ارتباطاتی داشته باشند. مخصوصاً موضوع زمانی جالب‌تر می‌شود که در زمان تولد شعر نو، طرفداران ادبیات کهن تا پای تکفیر امثال نیما هم رفتند. ✨ ولی راستش این است که اتفاقاً مهم‌ترین شاعران نوسرای ایرانی ارادت و علقۀ فراوانی با ادبیات کهن ایران داشته‌اند. در واقع اگر این اتصال نبود، هرگز نمی‌توانستند ادبیاتی بسازند که برای مخاطب ایرانی جذاب و ماندگار و مؤثر باشد. 🔹 برای نمونه، اخوان ثالث با وجود این‌که شعر نو، یا به قول فروزانفر بحر طویل (!)، می‌سرود و در این قالب قطعاً از بهترین‌هاست، به‌شدت دلبسته و وام‌دار فردوسی و شاهنامه اوست. 🔺 یکی از نکات جالب که به‌تازگی و داغِ داغ کاشف به عمل آمده است، درباره پدر شعر نو ایرانی، یعنی علی اسفندیاری یا همان نیما یوشیجِ معروف است. یادداشت‌های نیما پس از مدت‌ها از میان ورق‌پاره‌های برجامانده از او چاپ شد. نیما در سال‌های ۱۳۱۲ و ۱۳۱۳ رشته‌‌حکایت‌هایی را به سبک سعدی نوشته که گویا کیفیت چندانی ندارد. این‌که پدر شعر نو ایرانی به تقلید از سعدی حکایت می‌نویسد، نکته‌ای خاص است. 🔸 چنین ارتباطاتی نشان می‌دهد فرهنگ و ادبیات ایران همچنان رشته ارتباطش با گذشته را کم و بیش حفظ کرده است و لااقل در میان بزرگانش این خط و ربط محفوظ است. درسی هم برای شاعران جوان است که نمی‌شود از پای بته درآمد و باید با ریشه‌های فرهنگ پیوندی درست و محکم برقرار کرد. 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 https://eitaa.com/adabmajid
هدایت شده از ابرمیم
ملا محمدزمان زمانی یزدی روزی به محضر شاه‌عباس صفوی رفت و گفت: «من توانسته‌ام دیوان خواجه حافظ شیرازی را جواب بگویم.» شاه گفت: «جواب خدا را چه خواهی داد؟» 📚 تذکره نصرآبادی، ص ۲۴۴