eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
706 دنبال‌کننده
890 عکس
155 ویدیو
12 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تحریریه تولید محتوای بانو مجتهده امین است. *کلیک بر روی عبارات آبی رنگ در نوشته‌ها، شما را به صفحه نویسنده هدایت می‌کند. 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔹اندر تبریکات روز دانشجو🔹 ✍زهرا نجاتی روز دانشجو به همه جویندگان علم مبارک هم به دانشجوهای مراکز دولتی هم به دانشجوهایی که با هزاران زحمت توانستند خودشان را در میان این قشر جا بدهند، هم به مادران و پدرانی که تلاش کردند تا به موازات ازدواج و فرزندآوری درس هم بخوانند. هم به پدر و مادرهایی که برای کنکور فرزندانشان و موفقیت آنها، یکی دوسال، هم پای آنها، زحمت کشیدند، مبارک. به خصوص به شهید چمران مبارک. که تنها کسی بود در زمان خودش، در وطن ما که بورسیه فیزیک پلاسما در امریکا شد می‌خواند و استادی که به کسی بیست نمی‌داد، نمره او را 22 داد تا دانشجوهایش بفهمند بیست از او هم گرفتنی است و همه لذت و ثروت و شهرت را به خدمت در اسلام و راه اندازی جنبش امل، بخشید. به شهید زین الدین رتبه اول پرشکی مبارک که عطای دانشگاه و پزشکی را به لقای جبهه و پرستو شدن بخشید. به حسین علم الهدی و بیش از صد دانشجوی در رکابش مبارک که سرهایشان زیرشنی‌های تانک در هویزه، له شد. روز دانشجو به همه کسانی که طلب کننده علمند، به طلاب مبارک که هیچ وقت دیده نمی‌شوند و روزی هم بهشان اختصاص نمی‌یابد اما واحدهای سخت‌تر و بیشتری پاس می کنند، به هرکس که علم را جستجو می‌کند، چه در دانشگاه فیزیکی، چه در دانشگاه مجازی، چه در دانشگاه زندگی، مبارک. روز دانشجو به همه کسانی که دنبال علم و دانش است نه مدرک، مبارک و به همه کسانی مبارک که مثل چمران، درس می‌خوانند تا احدی در علم و تکنولوژی بر مسلمین، برتری نیابد. @AFKAREHOWZAVI
📛ذبحِ درست‌اندیشی چرا این‌گونه شد؟ ✍️ نسا خلیلی ▪️در مناظره‌ای ۲۰۰ دقیقه‌ای با محوریت حجاب نمایندگانی از دو طیف فکری، به روشنگری مرزهای هویتی و فکری خویش پرداختند. دریای مواج افکار، به طغیان آمد. فواره‌های امید، برخی روشن و برخی خاموش شدند. ناشنیده‌های ناب گفته شد. مرزها روشن و شفاف گشت. استعاره‌ها به کمک افکار آمدند. استدلال‌ها چون اسبان بی‌باک برهم تاختند. ناظران، لذت شکل‌گیری گفتگو را چشیدند؛ هرچند با رگه‌هایی از برچسب‌زنی، تهمت و تخریب همراه بود و به قدرت عقل، حکمت دین و هیبت کلام، آفرین گفتند. روزنه‌های امید به شکل‌گیری بحث‌هایی برپایۀ منطق در حوزه‌های جنجالی و بر زمین مانده در دل‌ها زنده شد. خواسته‌ای که بارها از لزوم آن سخن به‌میان آمده است. ▪️بعد از مناظره، آنکه نمی‌پسندید واقعیت را عریان ببیند؛ لباس تحریف را از کمد سیاست‌زدگی درآورد و بر تن حقیقت پوشاند. شکوفه‌های امید و عقل را با سمِ کج‌روایت آبیاری کرد. در هوای مه‌آلود و سمیِ کج روایت، خنجر ناآگاهی عده‌ای به یاری تحریف آمد و زخمی ماندگار بر حنجرِ میدان‌دارِ ارزش‌های اسلامی زد. بی‌عملان منفعل‌ساز بر طبل خودفهمی خویش کوبیدند و «تنها من می‌دانم» را صرف کردند. چرخ روزگار را به نقطۀ اولیه تفسیرها و تاویل‌ها بازگرداندند و همچنان تبیینِ عالمانه را امری سطحی خواندند. ▪️اما همه می‌دانیم که وظیفۀ پیامبران و مبلغان، زدودون گردوغبارِ غفلت و سنت‌های جاهلی از گنجینۀ‌ عقل‌ است. آنانکه مدعی دموکراسی هستند؛ چرا مواجهه مستقیم و شفاف مردم با حقیقتِ دین و عقل را برنمی‌تابند و سعی در وارونه‌سازی حقیقت دارند. برخی داعیه‌داران اسلام، چرا از مواجۀ مستقیم مردم با احکام اسلامی می‌هراسند و جایگاۀ حاکمیتِ اسلامِ ناب را بر تمام شئون زندگی مردم برنمی‌تابند. اسلام ناب را خشن معرفی می‌کنند و به دامن عرفی‌گری می‌غلتند. ▪️پرندۀ حجاب تنها با بال کار ایجابی، کار فرهنگیِ دراز مدت و بدون کار سلبی مولودی ناقص است که توان پریدن ندارد. سرنوشت غرب در دهۀ ۷۰ میلادی، نشان می‌دهد که این پرندۀ ناقص چگونه زجرکش تقلیل و فروپاشی ارزش‌ها می‌شود و با چاقوی دو لبه، هویت مستقل زنان و خانواده را به مسلخ می‌کشاند. حال چرا کسانی که خود را در زمرۀ عاقلان امر فرهنگی می‌دانند از این امر طفره می‌روند. صدای برآمده از دردِ بی‌عملی را خاموش می‌خواهند. از برچسب‌زنی‌های متعدد خسته نمی‌شوند و اینگونه، درست‌اندیشی را ذبح می‌کند. @AFKAREHOWZAVI
https://fekrat.net/article/lnk/31795 یادداشت روز دانشجو٫ مهتا صانعی با عنوان « تداوم حماسی یک مقاومت » @AFKAREHOWZAVI
. آمنه عسکری منفرد، عضو تحریریه مجتهده امین در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه عنوان کرد: یکی از تأثیرگذارترین اقشار در نهضت‌های اجتماعی که می‌توانند تغییراتی بنیادین در جامعه بگذارند، جوانان آن جامعه و از بین آن‌ها دانشجویان هستند؛ زیرا آن‌ها جزء کارآمدترین و پرتحرک‌ترین قشر روشن‌فکر جامعه شمرده می‌شوند و انقلاب‌ها همواره آن‌ها را هسته‌ی اصلی و مرکزی مبارزات خود می‌دانند. لینک گفتگو https://hawzahnews.com/xcz5q @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📄 | استقامتی به قامت سربلندی ✍ فاطمه برآبادی 🔸یهو می‌ریختن سر مردم و اگر کسی گیرشان‌ می‌افتاد حسابش با کرام‌الکاتبین بود. تصمیمش را نهایی کرد. شنیده بود مبارزه جدی است. بعد از رضایت همسر، بچه ها را آماده و از قم راهی تهران شد. دیگر قانع به شرکت در تظاهرات و شعار دادن در کوچه و خیابان نبود. سرش درد می‌کرد برای کارهای سخت و پر زحمت. پخش کردن اعلامیه آن زمان، مهم و پرخطر بود. تمام سختی‌هایش را به جان خرید و با روحیه مبارز و خستگی ناپذیرش موفق به پخش اعلامیه به شیوه های شگفتی ساز شد. 🔸کتاب «تنها گریه کن» به قلم اکرم اسلامی، روایت مادری‌ست که می‌دانست اصلی ترین عنصر وجودی اش سازندگیست. اشرف سادات منتظری، مادر شهید محمد معماریان‌ بعد از انقلاب، دست از مجاهدت و تلاش بر نداشت. خانه‌اش را پایگاه فعال کرد و مشغول خدمات رسانی به جبهه جنگ شد. از وظایفی که بر عهده داشت، غافل نبود. زیرا دریافته بود خداوند حیات بخشی خویش را در روح زن نهاده است تا در دامان پاک خود، فرزندانی تربیت کند که در آینده جهان را بر آرمان‌های مهدویت ترسیم کنند. 🔸وقتی لحظه به لحظه با این کتاب همراه می‌شوی به وجود چنین بانویی افتخار می‌کنی. دنیا، آمال و آرزوی او نیست تا با از دست رفتن آنها خودش را ببازد؛ بلکه جهان دیگری را در پیش‌روی خویش می‌بیند و به ثواب و ابدیت باور دارد. معلوم است که پاداش چنین مادری عاقبت بخیری ابدی پسرش است... پسری که خودش راهی جبهه می‌کند؛ به وصیت فرزندش عمل می‌کند و پسرش را به خاک می‌سپارد. آخر کتاب غافلگیری دارد که خوشا به سعادت چنین بانوانی... به راستی که «ولاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لكن لا تشعرون» ... 🔸این کتاب را به تمام بانوان کشور که سعادت و شقاوت جامعه بسته به وجود آنهاست و دشمن آنها را هدف گرفته است و تمام توانش را گذاشته تا زنان از اصالت روح خویش هیچ ندانند و اسیر زیبایی های ناپایدار جسمانی شوند و قدرت تفکر را از آنها سلب کرده است، پیشنهاد می‌‌شود. @AFKAREHOWZAVI
. بیت‌الاحزان، مرکز فرماندهی دنیا ✍فاطمه مهدوی بعد از رحلت جانسوز پدر، کارش شده بود گریه. بهانه برای گریه زیاد داشت. گریه برای غم دوری از بهترین پدر دنیا، گریه برای پایمال شدن حق امامش، گریه برای جراحات‌ جسمی و روحی بیشمارش، گریه بر داغ محسن چشم به دنیا نگشوده‌اش، گریه بر جسارت‌های ناجوانمردانه به همسر مظلومش و گریه بر این‌همه بی‌معرفتی مردم زمانه‌اش. بانوی ما فرزند رسالت بود و در خاص‌ترین خانه‌ی دنیا، زندگی کرده بود، پاک‌ترین لقمه و شیر را به او داده بودند و با صحیح‌ترین شیوه تربیت شده و جلوه‌ای بود از نورانیت حق و زاده‌ی بیت وحی. او هرگز تسلیم و سکوت در برابر ناحق را نیاموخته بود و هیچ عمل حتی لغو و عبثی را انجام نداد و تصمیم هوشمندانه‌ای گرفت و از کوه غم و غصه‌ی نشسته در قلبش، تاریخی بی‌بدیل ساخت. بانوی دو عالم، برای تخریب و تضعیف پایه‌های بنای ظلم تا ابد و برای نشان دادن سره از ناسره و حق از باطل به جهانیان، بیت‌الاحزان به پا کرد. خانه‌ای با شالوده‌ی معرفت و ستون‌های استوارِ باور، خانه‌ای به استحکام ابدیت. او اشک‌های جانکاهش را خرج آبیاری نهال دین اسلام نمود و در جواب اعتراض مردمانِ بی‌وفای زمانه به صدای شیون‌هایش، خانه‌ای ساخت در قلب مردم خداجویی که تا آخرین روز خلقت پا به دنیا خواهند گذاشت. آری، اینگونه با استفاده از سلاح بُکاء بیت‌الاحزان را مرکز مدیریت جهان قرار داد تا هیچگاه صفوف حق و باطل در هم تنیده نگردد و هر کس، در هر زمان و در هر جای عالم بخواهد بفهمد در کدام صف قرار گرفته، باید بنگرد که مِهر و ولایت او و اولادش را در سینه دارد یا نه. @AFKAREHOWZAVI
. درد مشترک... ✍سیده ناهید موسوی به پایان سال ۲۰۲۳ میلادی می‌رسیم، معمولا آخر هر سال خانواده‌ها همراه فرزندان خود برای تحویل سال و شروع سالی جدید آماده می‌شوند تا تعطیلات و اوقات خوشی را کنار یکدیگر سپری کنند. زندگی اما، همواره تلخی و شیرینی دارد و مقدرات خداوند که برای هر انسان لاجرم اتفاق می‌افتد. تصاویری که یک عکاس فلسطینی از عکس‌ های جام جهانی قطر که توأم با شور و شعف همراه با گریه شوق بود. در مقایسه با تصاویر جنگ غزه که خونین و تلخ هستند را در فضای مجازی منتشر کرده است و این بهانه نوشتن شد. از گریه‌هایی که برای باخت یک تیم محبوب ریخته می‌شود و در نهایت این خاصیت یک مسابقه است که از دو طرف یکی بُرد و دیگری باخت را تجربه خواهند کرد. تا گریه هایی که از غم ویرانی وطن و مشاهده کشتار بی‌رحمانه عزیزان و مردمان مظلوم است یک دنیا فاصله هست. رژیم صهیونسیتی از شمال و جنوب، چپ و راست بی رحمانه می‌کوبد بر دل غزه و مردمانی که با هر آنچه در دست دارند همواره ثابت کردند که تا آخرین نفس در جان پای آرمان‌های خود و فلسطین خواهند ماند. خبرنگاری که از وسط ویرانی‌ها هنوز خبر تهیه می‌کند، مدیر بیمارستانی که تریبون خود را در میان پیکرهای شهدا می‌گذارد و می‌گوید این‌ شهدای عزیز، باعث افتخار ملت ما هستند، تا دختری که زیر آواز از امداد رسانان می‌خواهد تا اول خانواده و برادر شیرخوارش را نجات دهند و بعد به کمک او بیایند. این همه صبر و مقاومت معنایی جز «پیروزی» و «پایداری» نیست. طوفان الاقصی بزرگترین و قوی‌تری حمله و خسارات را بر پیکره رژیم غاصب صهیونیستی وارد کرد. تا طوفانی در سراسر جهان شکل بگیرد و یک دَرد مشترک، مسلمان و غیرمسلمان را به عدالت خواهی و خونخواهی مردم غزه به خیابان‌ها بکشاند و همگی یک هدف و آزادی قدس را خواستار باشند. این جوشش‌ها از سوی مردمانی‌ست که وجدانی بیدار دارند. اما وظیفه مدعیان حقوق بشر و صاحبان مناصب در مقابل این جنایات چیست و چگونه این‌همه کشتار و ویرانی‌ها قرار است جبران شود؟ باشد که خداوند در آخرین روزهای سال ۲۰۲۳، اشک‌های مردم غزه را به حق خون شهدا، برای پیروزی طوفان الاقصی و پایان عمر رژیم صهیونسیتی قرار دهد. نصرٌ من الله و فتح قریب @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مدرسه علمیه تخصصی حضرت قائم (عج) برگزار می‌نماید. 🌐دوره مقدماتی کنشگری مطالعات زن و خانواده در عرصه بین‌الملل 🌐 💠 جایگاه زن در اندیشه اسلامی استاد : سرکار خانم دکتر رقیه سادات مومن 🕐زمان : چهارشنبه ۹/۲۲ ساعت ۱۳ 🔹جهت شرکت در جلسه تا سه‌شنبه ۹/۲۱ به شماره ۰۹۲۱۲۱۲۸۷۳۳ در ایتا پیام دهید . 📍آدرس: اتوبان صدر, بلوار قیطریه , خیابان شهید محمودیان ,کوچه حوزه علمیه خواهران,(چیذر) پلاک ۱۶ @AFKAREHOWZAVI
🔖نقدی به نقدهای انقلابی‌نمایان 🖋آمنه عسکری منفرد  در راستای سرمایه‌گذاری‌های کلان و برنامه‌ریزی‌های کوتاه مدت و بلندمدت استکبار جهانی، در جهت از بین بردن اقتدار و قوام نظام سلطه‌ناپذیر و سلطه ستیزِ جمهوری اسلامی ایران؛ دشمن، مسئله‌ی خانواده، زن و حجاب را نشانه رفت تا از این طریق ضربه‌ای اساسی به محکمات نظام وارد کند. اما بعد از شکست مفتضحانه‌ی پروژه‌ی(زن، زندگی،آزادی)، حدود ۱۵ماه است مسئله‌ی کشف حجاب توسط عده‌ای محدود و به بهانه‌ی آزادی در کشور و گاه به شیوه‌ی هنجارشکنانه رخ داده است. درهمین راستا ودر جهت بینش‌افزایی برای آحاد گوناگون جامعه در حوزه‌ی نظری، برگزاری مناظراتی در بسترهای گوناگون با سلایق مختلف، بین اساتید برجسته در حوزه‌‌های مختلف، کمک می‌کند تا به گره‌های ذهنی افراد  پاسخ مناسب داده شود و در صورت امکان، راهکار اجتماعی مناسب برای حل مسئله یافت شود. طبق این برنامه‌عملیاتی، در تاریخ ۹ آذر ۱۴۰۲ مناظره‌ای با موضوع (امکان اجتماعی الزام به امر حجاب) بین دکتر مهدی جمشیدی، محقق حوزه و فرهنگ و علوم اجتماعی و دکتر بیژن عبدالکریمی به عنوان استاد فلسفه دانشگاه برگزار شد. مباحث مطرح‌شده و موضع‌گیری‌ها، بسیار جالب و شنیدنی و بعضا نو بود. اگرچه مناظره با مقدمه‌ی عقلی و منطقی خوبی از (مسئله‌ی حجاب) توسط دکتر جمشیدی آغاز شد و ایشان با دلایل عقلی حتی به نام انتخاب‌شده برای مناظره نیز نقد منطقی وارد کردند؛ اما در ادامه‌ی بحث، دکتر عبدالکریمی که ابتدای امر مواضع خود را موافق بسیاری از مواضع آقای جمشیدی معرفی کرده بود، به دلیل تفاوت‌های شناختی و هویتی با مواضع ایشان، نظرات خود را نوع دیگری بیان کرد. دکتر عبدالکریمی گاه با مغالطه در بیان مفاهیم منطقی و عقلانی مطرح شده، از جمله مسئله‌ی (عفاف و حجاب)، آن را به‌گونه‌ای غلط به تعاریف دکتر جمشیدی نسبت داد؛ اما در مقابل نظرات متفکران بزرگ انقلابی نسبت به تشکیکی بودن مسئله‌ی (عفت) که مورد استناد دکتر جمشیدی بود، سکوت کرد. همچنین گاه با کنایه‌های تحقیرآمیز و با استفاده از تعابیری چون (کوتوله‌های فکری، طالبانیسم، خوارج‌گری و…) نسبت به گفتمان انقلاب، حکومت و دین؛ نسبت به الزام حجاب و وضع و اجرای قانون در این زمینه، فریاد تشطط برآورد و گاه با فرافکنی ناشی از موضع فلسفی و هویتی وابسته به غرب فروپاشیده و در ظاهر یک اصلاحگر نگران، به تزریق ناامیدی از حل مسئله‌ی حجاب در کشور پرداخت و بدین ترتیب سیر مباحث مطروحه به حاشیه رانده شد. این در حالی است که ظرفیت بحثی که دکتر جمشیدی مطرح کرد، درباره‌ی دین و ملزومات آن و منطق برخاسته از دین بود که گفتمان انقلاب اسلامی را شکل داده و به دنبال برهم زدن نظام سلطه در جهان و تشکیل نظم نوین جهانی است. این مباحث به قدری عقلانی و مستدل از سوی ایشان مطرح شد، که ذهن هر مخاطب هوشمند را به‌ خوبی به چالش وامی‌دارد تا با بررسی و مطالعه‌ی اصول و مبانی مطروحه از جانب ایشان، به‌ دنبال کشف چهره حقیقت باشد.  نگارنده معتقد است که چنین نشست‌هایی، آن‌ هم در شکل و بستر کرسی‌های اندیشه‌ورزی،  به‌ طور قطع زمینه‌ی رشد نخبگانی علمی و تحلیلی مسائل روز مورد نیاز جامعه را به‌ دنبال خواهد داشت. اما آن‌چه او را به قلم‌فرسایی در این مقال واداشته،  نقد منهای دقت و انصاف عده‌ای از نامحرمان انقلابی‌نما بود که در لباسِ مَحرَم، حقیقت را به مسلخ بردند و دانسته یا نادانسته، دکتر مهدی جمشیدی را که به حق  شاگرد علامه مصباح (رحمه‌الله علیه) می‌باشد و سالهاست در حوزه‌ی فرهنگ و علوم اجتماعی اسلامی به تعلیم، تحقیق، بحث و مناظره پرداخته و به واقع  یک پژوهشگر انقلابی شجاع، کنشگر و حاضر درصحنه‌ی جهاد تبیین است؛ آماج تهمت، افترا و توهین قرار دادند و حقیقت روشن کلام او را پنهان کردند. روشنفکران انقلابی‌نمایی که اولا اغلبشان قادر به درک مباحث گفتمانی انقلاب نبوده و نیستند و نه‌تنها خودشان به بهانه‌ی مصلحت‌اندیشی و دوری از ایجاد نزاع و دوقطبی‌سازی در جامعه و بهانه‌هایی از این‌دست ، هرگز به مناظره و بحث در مورد گفتمان انقلاب اسلامی، جریان مقاومت و دفاع از مواضع انقلاب نپرداختند، بلکه زمانی است با انحاء گوناگون، به دنبال خاموش‌کردن ندایِ حق از حلقوم‌های شجاع انقلابی و ناتوان جلوه‌دادن نظام و انقلاب، از مواجهه با مسائل روز جهانی  و مبانی اسلامی مورد تایید گفتمان انقلاب هستند. 📝ادامه دارد... @AFKAREHOWZAVI
🔖نقدی به نقدهای انقلابی‌نمایان 🖋آمنه عسکری منفرد 📝ادامه‌ی مطلب... این در حالی است که محقق انقلابی مجاهد، باقدم‌نهادن در این مسیر، رنج مقدس را انتخاب کرده و گاه با ابزار قلم متعهد و بصیر انقلابی‌اش، دیده‌بانی جامعه را به‌عهده می‌گیرد و با هدایت تفکر و قلم و بیان، جریان‌ساز و گفتمان‌ساز است و گاه نیز در عرصه‌ی مناظرات با شناساندن منافذ فکری ناشی از عدم مرزبندی صحیح حق و باطل، مبانی و حدود اسلام را تبیین و رویش‌ها و ریزش‌ها را عریان به رخ می‌کشد، تا مانع تزریق تحریف و انحراف در تاریخ و فرهنگ اسلامی گردد. محقق انقلابی، اسلام را با اصول و مبانی بنیادین، اصولی، علمی و حقیقی تفکر حکیمانه‌ی علامه مطهری شناخته و آن‌را با همین اصول می‌شناساند و به دنبال زدودن زنگار از افکار و تعلیم و تربیت است، تا روایتی عاری از تعابیر اغواگرانه از مفاهیم و دستورات اسلام ناب را عرضه کند، تا عده‌ای از روی جهل یا غرض و عناد، با کج‌روایتها سخت‌افزار جامعه را به گمراهی نکشانند. اما روشنفکرمآبان انقلابی‌نما با شناخت اندک از مفاهیم مطروحه در مناظره، به‌جای دفاع از مواضع عقلانی و کمک به تسریع در اجرای آن، در پی تخریب و تحقیر، آن هم از موضعی برآمدند که خودشان کوچکترین شناختی نسبت به تعاریف اولیه‌ی‌ آن مفاهیم ندارند. مفاهیمی چون (ضروری دین) و (ضروری مذهب)، (انکار حجاب) و (بی‌حجابی). این افراد هرگز نزاع عقلانیت انقلابی با وهمانیت طبقه تجدد را که در مناظره به‌خوبی مشهودبود، ندیدند. این مناظره نزاع پایگاه مستحکم عقل با وهم و تخیل ترسیده از سلطه‌خواهی رو به افول غرب بود. موضع دکتر مهدی جمشیدی در این مناظره چون گذشته، کنشی انقلابی و برخاسته از مبانی حکمت نظری، به‌ دور از فرافکنی و تزریق ناامیدی و ناتوانی گفتمان انقلاب در حل مسآله‌ی حجاب بود، اما موضع دکتر عبدالکریمی با ردّ (امکان اجتماعی برای الزام به حجاب)، به دنبال اثبات ناتوانی دین و حکومت از حل مسأله حجاب بود که ناشی از موضع انفعال فلسفی و هویتی ایشان و وابستگی‌ به تمدن فروپاشیده‌ی غرب بود، که نتیجه‌اش سنتی و قابل تغییر دانستن امر حجاب و عدم لزوم اجرای آن در کشور توسط حکومت و حتی حجاب‌بانان، توسط ایشان است. درحالی‌که این‌بار هم، عده‌ای از مصلحت اندیشان به‌ظاهر خودی که همواره در موضع انفعال قرار دارند و بویی از حقیقت انقلابی‌گری نبرده‌اند، تیغ را به خطا چرخاندند و حلقوم شاگرد به‌حق مصباح را که در پی شناساندن چهره‌ی حقیقی از دین و گفتمان انقلاب به‌کمک  اندیشه‌های حق مطهری در جامعه اسلامی بود، نشانه رفتند. همان‌ها که مرزبندی بین دوست و دشمن را نشناخته و مجاهدی انقلابی را به باد تهمت گرفتند.  در اینجا با کمال احترام و ادب از این افراد انقلابی‌نما که به اسم (نقد)به (تحریف کلام حق) پرداختند، دعوت می‌‌شود؛ اولا حداقل در مراجعی چون «دانشنامه عمومی - ویکی شیعه» درمورد تعابیری چون( ضروری دین)، (ضروری مذهب)، (حکم مشهور )، (حکم مهم) را بررسی کنند. بدین طریق اگر هنوز چشم و گوش حقیقت‌بین داشته‌باشند؛ درمی‌یابند که (ایمان در برابر اسلام) با (ایمان در برابر کفر) تفاوت دارد، (ضروری مذهب) با (ضروری دین) تفاوت دارد، (انکار حجاب) با (بی‌حجابی) تفاوت دارد... سپس در مرحله دوم، بار دیگر کل ۲۰۰ دقیقه مناظره‌ی روشن و حقیقت نمای مفروض را بدون پیش‌فرض ذهنی و با رعایت عدل و انصاف بازبینی نمایند، تا دیگر بار شاهد نوازشهای این‌چنینی نسبت‌به نیروهای انقلابی عالم، مبارز و مجاهدی که شجاع و با درایت، اهل منطق علمی  و حکمت نظری هستند و با زبان سرخ میثم‌وار، حقیقت را عریان‌ می‌نمایند، نداشته‌ باشند. ​ @AFKAREHOWZAVI
«فرجام سلطان ابتذال» ✍سیده ناهید موسوی فردی دچار دوگانگی شخصیت‌،با افکار و عقاید کاملا غیر معقول، ضددینی و ضد فرهنگی، که به زعم خود با خوانندگی اما درواقع با فحاشی و چیدن کلماتی بی‌معنا، بیهوده و سرشار از ابتذال و ولنگاری خود را به نسل جدید و مردم «سلطان» با نام مستعار «امیرتتلو» معرفی می‌کند. تا با سوءاستفاده از شهرت و جذب طرفدارانی از قشر نوجوان و جوان جامعه، افراد را به تباهی و خدشه دار کردن شخصیت و اخلاق اجتماعی دچار کرده و درنهایت به ناهنجاری بکشاند. اما هویت حقیقی او اینگونه است، امیر حسین مقصودلو متولد ۱۳۶۶ که با نام حرفه‌ای«امیرتتلو» شناخته می‌شود خواننده رپ و پاپ، از جمله نخستین خوانندگانی‌ست که در ایران به شکل زیرزمینی کار کرده و به شهرت فراوانی می‌رسد. ترانه‌های معروفش جدید، نوازش و حرمسرا که پس از انتشار با جنجال‌های فراوانی مواجه شد و اکانت اینستاگرام او به خاطر این ماجرا مسدود شد، سپس با ورود به برنامه‌های معروف اجتماعی دیگر سعی کرد رکوردهای جدیدی از نوع بالاترین کامنت‌ها را برای خود ثبت کند و همگی این اتفاق‌ها را با درخواست حمایت از طرفدارانش انجام می‌دهد. تا در نهایت با گرفتن شش میلیون کامنت این رکورد را به نام خود ثبت کند، و به تعبیری «شاخ اینستاگرام» شود. قبل‌تر اما، و در زمان مذاکرات هسته‌ای ایران و ۵+۱، ترانه‌ای با موضوع انرژی هسته‌ای از تتلو که با کمک نیروهای مسلح ایران ساخته شد و به عنوان پیام ارتش ایران به توافق هسته‌ای قلمداد می‌شد منتشر و در آن زمان رتبه اول جستجوی گوگل در ایران را به خود اختصاص و در داخل و خارج کشور بازتاب‌ داشت. همچنین حمایت های وی در انتخابات سال ۱۳۹۶ را که با دیدار از آقای ریسی همراه و موجی از واکنش‌ها و انتقادات را به همراه داشت نمی‌توان انکار کرد. یا کنسرت‌هایی که در کشورهایی مانند گرجستان و ترکیه برگزار کرد که حواشی و جریمه‌های سنگینی به بار آورد. سلطان امیرتتلو؛ به زعم روان‌شناسان داری شخصیتی دو قطبی که با رفتارهای خاص و نامتعارف مثل خالکوبی و خود افشاگری فریاد دیده شدن سَر می‌دهد. شاید عجیب باشد اما ایشان با طرح ادعاهای گوناگون مثل توانایی برای درمان بیماری سرطان و دیگر حرکات ناموزون توانسته چهار میلیون دنبال کننده داشته باشد تا یکی از پرطرفدارترین افراد مشهور ایرانی در فضای مجازی شود. همچنین، وی در اظهاراتی از گذشته و زندگی خانوادگی خود گله‌مند بوده، اما نه تنها شرایط فردی بلکه شرایط اجتماعی و فرهنگی نیز در شکل‌گیری هویت و شخصیت فرد تاثیرات چندانی دارد. از طرفی آسیب‌های اجتماعی از سلبریتی های بی بندوبار روز به روز تغییر شکل داده و نوجوانان و جوانان زیادی را به سمت خود سوق و گاهی منجر به پیامدهای جبران ناپذیری می‌شود. در این‌صورت کنترل و نظارت والدین بر فرزندان خود از فضای مجازی و در وهله دوم برخورد قاطع مسولین با فعالیت‌های ضد فرهنگی افراد به اصطلاح سلبریتی را می‌طلبد. با این‌حال مردم و افکار عمومی همگی پس از دستگیری این شخص، در انتظار اجرای عدالت و محکوم کردن وی هستند. @AFKAREHOWZAVI
«مبارزه‌‌ی منفی» ✍️ چمن‌خواه «يَا إِلَهِي عَجِّلْ وَفَاتِي سَرِيعا»، دعایی کوتاه، اما پر معنا که حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) بعد از رحلت پدربزرگوارشان، حضرت محمد مصطفی(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به زبان آوردند و از خداوند طلب مرگ کردند. به راستی چرا یک بانوی تبیین‌گر و مبارزی خستگی‌ناپذیر، چنین دعایی در حق خودشان کردند؟ و یا در جایی دیگر، حضرت در خطبه‌ی نسبتاً مفصلی در مورد غصب فدک، چنين فرمودند: «لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هُنَيْئَتِي» يعني «اي کاش در اين لحظه مرده بودم». مگر نه اینست که طلب و آرزوی مرگ کردن در اسلام امری مکروه و مذموم است، چرا حضرت آرزوی مردن کردند؟ طلب مرگ نمودن از خداوند، دليل‌‏هاى گوناگون دارد. اگر به دليل برخورد با مشکلات زندگى و ضعیف بودن نفس باشد، کارى قبيح و ناپسند است؛ اما طلب مرگ به خاطر هدفی والا؛ چون طلب شهادت يا رسيدن به لقاء‌الله، امری ممدوح و پسندیده است. در اینجا به چند نمونه از طلب مرگ ممدوح، اشاره شده‌است. حضرت اميرمؤمنان(عليه‌السلام) در اوصاف اهل تقوا مى‌فرمايند: «اگر خداوند عمر معينى را براى اهل ايمان و تقوا معين نکرده بود، يک چشم به هم زدن نيز روح آنان در بدنشان نمى‌ماند، به دليل اشتياق به پاداش الهى و بيم از کيفر او». همچنين در نامه‌ای به حارث همدانی که از کارگزاران و یاران مخلص امام بودند، اینچنین مي‌فرمايند: «أَكْثِرْ ذِكْرَ الْمَوْتِ وَ مَا بَعْدَ الْمَوْتِ وَ لَا تَتَمَنَّ الْمَوْتَ إِلَّا بِشَرْطٍ وَثِيق‏»؛ یعني بسيار به ياد مرگ و منزل‌هاى پس از آن باش، اماّ هرگز آرزوى مرگ مکن، مگر آن گاه که صددرصد به رضايت الهى مطمئن باشى. امام سجاد(عليه‌السلام) در دعاي ۲۰ صحيفه سجاديه در مورد طلب مرگ، مي فرمايند: «فَإِذَا كَانَ عُمُرِي مَرْتَعاً لِلشَّيْطَانِ فَاقْبِضْنِي إِلَيْكَ قَبْلَ أَنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ إِلَيَّ، أَوْ يَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَيَّ»؛ يعني هرگاه عمرم مـرتع و چراگاه شيطان شود، جانم را بگير، قبل از آن که دشمنيت به من رو کند، يا خشمت بر من مستحکم شود. و یا در داستان حضرت مريم(سلام‌الله‌علیها) در قرآن کریم آمده است، هنگامي‌که حضرت مریم(سلام‌الله‌علیها) به جهت حمل حضرت عيسي‌(عليه‌السلام) و به خطر افتادن آبرو و حیثیتشان دربرابر مردم، از آنها کناره‌گيري و در حالت بسيار سختي قرار گرفته بودند، دست به دعا برداشتند و فرمودند: «يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنتُ نَسْيًا مَّنسِيًّا»(آیه ۲۳ سوره مریم)؛ یعنی اى كاش پيش از اين مرده بودم و يكسره از خاطره‏‌ها فراموش مى‌‏شدم‏. بنابراين طلب مرگ و شهادت همیشه مکروه و ناپسند نيست. گاهی در زندگی انسان حوادث سختی روی می‌دهد که طعم حیات کاملاً تلخ و ناگوار می‌شود، به‌ خصوص در آنجا که انسان هدفهای مقدس و یا شرف خود را در خطر می‌بیند و توانایی دفاع در برابر آن را ندارد، از نوع دیگری از مبارزه استفاده می‌کند. در مورد حضرت زهرا(سلام‌الله‌عليها) نيز چنين بود. زمانی‌که برای بیعت با ابوبکر، به درب منزل حضرت آمدند و حريم و حرمت اهل بيت(عليهم‌السلام) توسط دشمنان و منافقان شکسته شد و حق امام زمانش را غصب کردند. در چنین حالتی، حضرت با تمام توان و قدرت دست در کمربند ولی زمانشان انداختند و از ولايتی اميرالمؤمنين(علیه‌السلام) دفاع کردند و در اين راه به مصيبت‌هاي گوناگون دچار شدند تا جایی‌که جنین شش ماهه‌ی خود را در این راه سقط و جان عزیزشان را فدای راه خدا و اسلام کردند. آنگاه دست به دعا برداشتند و از خداوند طلب شهادت کردند. آرزوي مرگ از سوي حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیه) نوعی مبارزه‌ی منفی با غاصبانه خلافت و نشانه‌اي از مظلوميت اهل بيت(عليهم السلام) بود. در آن شرایط سخت، چنين دعا و آرزويي از سوي حضرت، نوعي اعلام انزجار از وضعيت اسفناک و نامطلوب موجود بود. ایشان با اين دعا، عدم رضايت خود را از خلفا و غاصبان حق اهل بيت(عليهم السلام) را در طول تاریخ به رخ مردمان کشاندند. @AFKAREHOWZAVI
«مارپیچ» ✍زهرا نجاتی دربازی رسانه‌ها و حکومت‌ها، دربد مارپیچی گیرکرده‌ایم. حالا که فکر می‌کنم مثل تمام سال‌های کودکی و نوجوانی و جوانی که عادت کرده بودیم به شهادت یک یا دو یا سه یا اصلا چند جوان فلسطینی، شده‌ایم. هوای مارپیچ سکوت، همه‌مان را گرفته. «چقدر از مرگ گفتن،کمی زندگی را فریاد بزنیم» توی گوش‌هایمان پیچیده. دیگر مثل اول این دوماه، قلبمان با تصاویر فلسطین، درد نمی‌گیرد. اشک‌هایمان خشک شده. مرگ بر اسراییل گفتن‌هایمان از تب و تاب افتاده. دیگر تصویر گزارشگر زن شجاع که وسط بیمارستان المعدانی، آن‌قدر گزارش داد تا از حال رفت، از ذهنمان پاک شده. می‌بینی بازهم داریم بازی می‌خوریم. آری. از هرچه بگذریم سخن دوست خوشتر است و دوست این روزهای ما، به شکل مذبوحانه‌ای شده وضع اقتصادی، شده: پیامک واریز یا کسری کارت. شده: فلانی چرا فلان حرف را زد، باید چه کنم!! می‌بینی؟ باز هم دارد یادمان می‌رود شهید بازی بچه‌های فلسطین. دارد عادی می‌شود خبر شهادت روزانه دویست فلسطینی که اغلب همچنان زن و بچه هستند. دیگر شنیدن آمار شانزده هزار نفری شهدای غزه، قلبمان را به تپش وا نمی‌دارد. فریاد وا اسلاما و وا غزتاه! را از نهادمان برنمی‌انگیزد. مایی که فقط به قدر دو ماه، هر روز هفتصد کشته از بیماری فراگیر کرونا می‌دادیم و امید به زندگی را از دست می‌دادیم، حالا نشسته‌ایم و فوقش تعداد شهدای فلسطینی باعث می‌شود سری تکان بدهیم و بگوییم:_آخی. شاید پاری ازما، اخبار را ممنوع کرده باشند یا مثلا فقط اخبار اقتصادی و مثبت را بشنوند تا انرژی منفی قتل و کشتار، روحشان را مجروح نکند! مایی که برای زایمان‌های راحت در بیمارستان‌های برتر، فکر می‌کنیم و برنامه می‌ریزیم؛ چطور می‌خواهیم حال هفت هزار کودک و مادری را بفهمیم که سالهاست پشت دیوارها و فنسهایی مانده‌اند که اسراییلی‌ها کشیده‌اند و هنوز وطنشان را ندیده‌اند؟!! کاش باور داشتیم قرار نبوده این قدر فراموش‌کار باشیم. کاش باور می‌کردیم این غم‌های مقدس، از نوع غم آب و نان نیست که افسردگی بیاورد بلکه شور و شعور و بصیرت می آفریند. کاش تلاش می‌کردیم به خیلی چیزها عادت نکنیم، یکی‌ هم نسل کشی در فلسطین. کاش عمق عجز و اضطرار را ازیاد نمی‌بردیم.. @AFKAREHOWZAVI
سردار اروند(قسمت اول) 🖋زینب نجیب رو کرد به حسن. می‌خواست سؤال مهمی از او بپرسد؛ در چشمانش خیره شد. چشمان جوانی که حدوداً ۱۷ساله می‌نمود؛ اما چنان مسئولیت سنگینی بر دوشش بود که انسان احساس می‌کرد روبروی یک نیروی زبده‌ی نظامی ایستاده است. چشمان معصومش از شدت بی‌خوابی و شنای زیاد در آب، قرمز شده‌بودند. او باید امنیت معبری را برای هزاران‌نفر تضمین می‌کرد. قاسم پرسید: «حسن‌جان، چقدر به این معبر اطمینان داری که لو نرفته باشد؟» پاسخ داد: «با توکل بر خداوند صددرصد.» گفت:«مطمئنی؟» پاسخ داد: «مطمئنم.» البته این اولین‌باری نبود که حسن یزدانی در انتخاب خودش مطمئن بود. آن‌روز که درس در حوزه را رها کرد و از کاشان به کرمان بازگشت تا برای رفتن به جبهه رضایت پدر و مادر خویش را با وجود مخالفت‌هایشان کسب کند؛ به همین‌اندازه به راهش اطمینان داشت. جای تعجب نداشت؛ او در جهاد، فرزندِ خَلَف پدری بود که حتی در دوران طاغوت، برای تعلیم و تربیت فرزندانِ وطن به ساخت مدرسه‌ای مبادرت ورزیده‌بود. نتیجه‌ی تعلیم و تربیتِ مملوّ از معنویت او، جوانانی بودند که در انقلاب و جنگ، نقش‌ها آفریدند و صحنه‌هایی از شجاعت و بصیرت خلق کردند. حسن نیز تحت تربیت چنین پدری بود. به‌محض ورود به جبهه، به‌دلیل هوش بالایی که داشت با صلاحدید فرماندهان، در واحد اطلاعات‌عملیات لشکر ۴1 ثارالله عضو شد و به‌عنوان مسئول محورهای شناسایی مناطق عملیاتی انتخاب گردید. شاید این مسئولیت برای سن او زود به‌نظر می‌رسید؛ اما وقتی هنگام دیده‌بانی حتی برای جواب سلام به دوستان، چشم از دوربین و خط دشمن برنمی‌داشت؛ همگی به انتخاب او و خصلت مسئولیت‌پذیری‌اش مباهات می‌کردند. گزارش‌های دیده‌بانی حسن همیشه مورد توجه فرماندهان قرار می‌گرفت. قاسم از پاسخ حسن یقین حاصل کرد. حالا دیگر جای تردیدی باقی نمانده بود. به موازات فعالیت‌هایی که در امر آموزش و شناسایی صورت گرفته بود؛ رزمندگان اسلام احداث جاده، پل، سوله‌سازی، سنگرسازی و حمل‌ونقل وسایل نظامی وامکانات مورد نیاز را فراهم کرده‌بودند. ساخت پل‌های ارتباطی در میان نخلستان‌های ساحل اروند و آماده‌سازی نهرها و آبراه‌های منتهی به اروند و استقرار قایق‌ها در این نهرها از مسائل قابل توجه بود. احداث پل بر روی «بهمن‌شیر» برای تردد و رساندن امکانات به رزمندگان اسلام از برنامه‌ها و نقشه‌های مهم این عملیات به‌حساب می‌آمد. کارهای بسیاری انجام شد که رعایت اصل حفاظت و پنهان‌ماندن از دید دشمن در اصل آن قرار داشت؛ چراکه راهکُنِش غافلگیری دشمن از اهمّ برنامه‌های این عملیات بود و با این‌همه مشکلات تمام وسایل مورد نیاز رزمندگان و وسایل عبور با استتار کامل در نخلستان‌های حاشیه‌ی اروند برای شب امید مستقر گردید. تمام گزارش‌های شناسایی مرور شده بود و شب ۲۰ بهمن ۱۳۶۴، بهترین زمان برای شروع عملیات در نظر گرفته شد. رمز عملیات والفجر۸ را «یا فاطمه زهرا (سلام‌الله علیها)» نام نهادند. رمزی که فقط رمز عملیات نبود بلکه رمز پیروزی آنها شد. بعد از ماه‌ها تلاش و تمرین و شناسایی، روز موعود فرا رسید. آن‌روز از صبح همه‌چیز آرام بود. بچه‌ها با قلبی مطمئن و شوقی عجیب، خود را برای یک عملیات بزرگ آماده می‌کردند. کم‌کم غروب شد و هوا رو به تاریکی رفت. قاسم بچه‌ها را به لبه‌ی آب برد. آنها لباس غواصی‌یشان را کنار نیزارها پوشیدند. بچه‌های اطلاعات نیز همراه با گردان‌های غواص آمده بودند. شب عجیبی بود، از عصر هوا به‌طور کامل دگرگون شد. کم‌کم طوفانی به‌پا شد. همه‌‌جای اروند را در طول ۳ماه، وجب‌به‌وجب با روز و ساعت شناسایی کرده‌بودند، هرگز امواج اروند چنین نبود. طبق جدول محاسباتی باید شبی آرام رقم می‌خورد؛ اما گویا اروند، آن شب می‌خواست خارج از عقل حسابگر بشر قصه‌ای دیگر را رقم بزند. قاسم با نام مستعار هاشم همه را دور خود جمع کرد، هر یک از آنان براساس تجربه‌ی خود به‌صراحت گفتند که امکان عبور از اروند وجود ندارد؛ آب رام‌شدنی نیست؛ آب همه را برمی‌گرداند؛ اما چاره‌ای نبود، کار هماهنگ‌شده‌ای بود که باید انجام می‌گرفت. تمام وجود قاسم پر از اضطراب شد، دیگر هیچ تدبیر نظامی‌ای کارساز نبود. نگاهی به آسمان کرد و نگاهی به آب؛ چشمانش را برای لحظاتی بست؛ نام رمز عملیات را زیر لب زمزمه کرد؛ ناگهان جرقه‌ای در ذهنش درخشیدن گرفت؛ در پوست خود نمی‌گنجید؛ نقطه‌ی امیدی در قلبش روشن شد؛ آری توسل به صاحب عملیات، همان رمز پیروزی‌ست. با صدای بلندی فریاد زد: «بچه‌ها اینجا جایی است که ما باید مادرمان فاطمه زهرا را صدا بزنیم». همه‌ی بچه‌ها به‌طرف آب دویدند، سر به کناره‌ی رود اروند گذاشتند و شروع کردند به خواندن «یا وَجیهَةً عِندَاللّه اِشفَعی لَنا عِندَاللّه». زمزمه‌ی بچه‌ها با صدای امواج اروند گره خورده‌بود. طول امواج گاه به ۴متر می‌رسید؛ اما صدای ناله‌ی بچه‌ها تا آسمان هفتم بلند بود... @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«نقدمتبحّرانه، لازمه پویایی جامعه» ✍پروین صادقی‌منش نقادی و نقد‌پذیری در امتداد و راستای پرسش‌گری و پاسخ‌گویی، سرمایه‌ایی است باارزش برای کمال و اصلاحِ اجتماع، شناختِ کاستی‏ها، نواقص و تلاش در جهت رفع آنها و گامی است با ارزش در مسیر سعادت وپویاییِ فرد و جامعه؛《لازمه‌ی این نشاط و پویایی این است که هم منتقد باشیم، هم انتقادپذیر، که هر کدامش نباشد، بد است.》(۱۸ آبان۱۳۸۵، بیانات در دیدار دانشگاهیان سمنان) نقد و انتقاد به معنیِ سنجش و ارزیابی و بررسی، همراه با عدل و انصاف، در پدیده‏ های اجتماعی و نگرش دوسویه به رفتارها و عملکردها، و به تعبیری دیگر، دیدن درد و ارائه‏ ی درمان، بانیّتِ جست‌وجو و خلوصِ حقیقت، از مقومات نقد صحیح است.بنابراین سخن و موضع باید از علم و پشتوانه‌ی محکمی برخوردار باشد که در قرآن از آن به عنوان قول سدید یاد شده است. هرگونه هتک حرمت و رفتارهای غیراخلاقی و توهین آمیز خلاف شرع، مخالف عقلِ سیاسی است. نقد و انتقاد، حرکتی اصلاح گرانه است؛ نه موجب برهم زدن آرامش و امنیت جامعه و مردم . هدف، ارج نهادن به کار مثبت دیگران و یادآوری  ناراستی‌ها در کنارِهم است. از این رو، وجهه‏‌ی دیگران را خراب کردن و دامن زدن به تهمت‏‌ها و بدبینی‏‌ها و پدیدآوردن جو بدبینی را نمی‏‌توان نقد و انتقاد دانست. زیرا عیب گرفتن آسان است، ولی بیان عیب به‌گونه ‌ای که به اصلاح بیانجامد، کاری است بسیار دشوار.قوه‏‌ی نقادی و انتقاد کردن، به معنای عیب گرفتن نیست بلکه سالم و ناسالم را تشخیص دادن است. گفتمان‌های نقادانه روشنفکران و نخبگان سیاسی باید به سمت همگرایی  وانسجام اجتماعی پیش برود نه اینکه باعث خشونت و از هم‌گسیختگی و انحراف‌ِ مطالباتِ گفتمان شود؛ بروز خشونت در هر جامعه‌ای عوامل مختلفی دارد،ضعف تربیتی، تبعیض‌های اجتماعی، ضعف قوانین وهمچنین عملکردِ نخبگان سیاسی به عنوان الگو، نقش تعیین‌کننده‌ای در آرامش و امنیت روانی جامعه دارند که عدم توجه آنان بر تأثیراتی که با عملکرد و رفتارهای غیراخلاقیِ خود در مناظرات، بر مردم جامعه دارند، به شکل ناملموسی دامن‌گیر تمامی افراد و طبقات اجتماعی کشور می‌باشد. پذیرش انتقاد و نصیحت دلسوزانه، خصلتی انسانی و اسلامی است و بیشترین نقش را در فرونشاندن آتش اختلافات و آسیب‏ها و آفت‏های فردی و اجتماعی دارد. چنان‌که نقد و نقادیِ تیزبینانه، مایه‏‌ی کمال و رشد رفتارها وعملکردهاست، انتقاد پذیری نیز زمینه سازِ بسیاری از خوش‏بینی‏‌ها و امیدواری‏‌ها نسبت به اصلاح امور است.نقد باید منصفانه، عاقلانه و مسئولانه باشد. بیان انتقادی با تخریب و کامل کردن پازل دشمن فرق میکند؛ با بدبین کردن مردم یا گستردن بدبینی در فضای عمومی کشور فرق میکند؛ باید واقعاً دلسوزانه باشد.  《حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق، آنجا خودش را نمایان خواهد کرد. حق اینجوری نمایان نمیشود که کسی یک انتقادی را پرتاب بکند. اینجوری که حق درست فهمیده نمیشود... آنی که کمک میکند به پیشرفت کشور، آزادی واقعىِ فکرهاست؛ یعنی آزادانه فکر کردن، آزادانه مطرح کردن، از هو و جنجال نترسیدن، به تشویق و تحریض این و آن هم نگاه نکردن. یک وقت شما یک حرفی میزنید، ناگهان می‌بینید همه‌ی ناظران سیاسی جهان که وجودشان انباشته‌ی از پلیدی و خباثت است، برای شما کف میزنند. به این تشویق نشوید. به قول رائج بین جوانها، جوگیر نشوید. بحث درست بکنید، بحث منطقی بکنید. سخنی را بشنوید، سخنی را بگوئید؛ بعد بنشینید فکر کنید. این همان دستور قرآن است. «فبشّر عباد. الّذین یستمعون القول فیتّبعون احسنه».(  زمر/۱۷ و ۸) سخن را باید شنفت، بهترین را انتخاب کرد.》 (۶آبان ۱۳۸۸،بیانات در دیدار جمعی از نخبگان علمی کشور)    @AFKAREHOWZAVI
. جوان‌گرایی در حوزهنجمه صالحی دیشب به مناسبت آغاز هفته‌ی پژوهش، مدیران مسئول و سردبیران نشریات حوزوی، نشستی با حضور آیت الله اعرافی در سالن اجتماعات دفتر مدیر حوزه های علمیه داشتند. من نیز به عنوان سردبیر تاریخ‌نامه جامعه در این جلسه حضور داشتم. موضوع نشست "نقش نشریات در حل مسائل کشور و پشتیبانی از تبلیغ" بود و معاونت پژوهش حوزه‌های علمیه و برخی از سردبیران نیز صحبت‌ کردند و از دغدغه‌هایشان گفتند و پیشنهاداتی دادند. هنگامی که حضرات محترم در حال گفتگو بودند به این فکر می‌کردم که مسئولین حوزه، واقعا چقدر به جوان‌گرایی و سپردن کار به جوانان معتقدند؟! چون آنچه در آن جلسه مشاهده می‌شد قریب نود درصد حضار، پا به عرصه‌ی پیری گذاشته بودند و همچنان استوار، پست‌های مهم را در دست داشتند!! البته باز جای شکرش باقی است برخی از مدیران، همچون مدیر مسئول نشریه‌ی ما، به جوان‌گرایی معتقد هستند و گرنه ما کجا و حضور در جمع بزرگان کجا؟! 🍃ممنون مدیرمسئول عزیز، سرکار خانم دکتر صدیقه شاکری🍃 🍃الحمدلله علی کل حال 🍃 @AFKAREHOWZAVI
. عطری خواهر فریدون ✍طیبه فرید روزی که مادرم با وسواس حیاط را شسته بود و شلنگ آب را گرفته بود توی چش و چار باغچه که عطش شمعدانی ها در آن پیش از ظهر داغ تابستان فروکش کند احتمالش را هم نمی داد که با آن صحنه در کنج حیاط مواجه شود. مرغ حنایی که مادینگی از فرم پرها و تاج و چشم های تُخسش می بارید تخم گذاشته بود و رویشان جا خوش کرده بود و آقاجان بی خبر از اینکه قرار است به زودی واجب النفقه هایش زیاد و حیاط تر و تمیز خانه اش فضله زار شود سرش را کرده بود توی کتاب و از آن طرف پنجره نیمه باز، بی خبر روی صندلی اش لم داده بود.برادرم که تا آن روز بخاطر تنهایی اش میان سه تا دختر، سرش را با انواع حیوانات بَحری و بَرّی گرم کرده بود با دیدن مرغ کرچ، جَسته بود از توی جا تخم مرغی توی یخچال تخم مرغی که دو روز پیش از کُله مرغی، غنیمت گرفته برگردانده بود.مادرم گفته بود این تخم دیگر جوجه نمی شود اما برادرم اصرار کرده بود و روی تخم مرغ علامت گذاشته بود که شانسکی اگر جوجه شد حساب و کتاب دستش باشد. یادم نیست چند روز گذشت اما وقتی سر از تخم در آوردند قیافه هایشان دیدنی بود.همه اهل خانه جمع شده بودیم جلو کله مرغی. عجیب اینکه تخم مرغ علامت دار برادرم هم ترک خورده بود و چیزی نگذشت که سر و کله آخرین جوجه پیدا شد. از همه شان نحیف تر و بی حالتر بود. بزرگتر هم که شد همیشه از بقیه جوجه ها عقب می افتاد وضعف توی راه رفتن و دان خوردنش موج می زد،این اولین باری بود که من تاثیر دخالت انسان در سیر زندگی موجود زنده دیگری را می دیدم. مادرم می گفت این بیچاره دو روز توی یخچال بوده حتما عوارض سرماست!عطری می تواند درستش کند. عطری خواهر فریدون بود همسایه دو تا کوچه قبلتر،به اصطلاح عوام دستش به مرغ و جوجه می آمد.یک روز عطری مرغ و جوجه ها را در سکوت خبری برد و حیاط و باغچه را از شر پر ریزان و فضله بارانشان نجات داد.جایشان سبز بود من دوستشان داشتم اما ماجراجویی برادرم و کثیف کاری جوجه ها و آسم مادرم دلایل کافی برای مرخص کردنشان بود. از آن قصه سال ها می گذرد. پاک یادم رفته بود. چند روز پیش مدیر یکی از مراکز آموزشی که از قضا آن جا مشغول تدریسم گلایه بچه های یکی از کلاس ها را داشت و از دستشان حسابی برزخ بود. می گفت بدترین کلاسند.از اولش خوب درس نمی خواندند،استاد خوب آوردم،اما مدام دنبال فرار از زیر بار مسئولیتند.از من می خواست تحولی درونشان ایجاد کنم که تکانی به خودشان بدهند. من با بچه های آن کلاس رابطه خوبی داشتم، بیشتر ساعت کلاس را با حال خوب می گذراندیم بارها سوالاتی پیش آمده بود که حاکی از تردید به ادامه مسیرشان بود. تحلیل هایی داشتند که دست دخالت آدم های دیگری در آن دیده می شد.نمی دانم چرا بی اختیار قصه کله مرغی آن روز تابستان توی ذهنم زنده شد.کی، کجا چه کار کرده بود که آن چند نفر اینقدر سرد و بی انگیزه بودند.ما آدم ها دانسته یا ندانسته قطّاع الطریقیم. راهزنی که شاخ و دُم ندارد. راهزن ها اموال آدم را می برند و برخی توی روان خلق الله چک بلامحل می کشند.ما فکر می کنیم کارهای بدمان خیلی مهم نیست.ما در نوع خودمان بارها مسیر زندگی آدم ها را با یک عبارت تغییر دادیم.امروز ترم اول تمام شد. برای ترم بعد باید کاری کنم. مدیرِ نگران دنبال عطری خواهر فریدون می گشت.... @AFKAREHOWZAVI
✍سرکار خانم نجمه صالحی، دبیر انجمن علمی پژوهشی تاریخ معاونت پژوهش جامعه الزهرا سلام‌الله‌علیها در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه، عنوان کرد: 📚 هفته پژوهش فرصتی است برای به اشتراک‌گذاری دانش و تجربه بین پژوهشگران، فرصتی برای شناخت روندها، ارتقاء دانش و ترویج نوآوری برای مانور دستاوردهای علمی و تحقق هدف‌های بزرگ تحقیقاتی و گشایش عرصه جدیدی از کشف‌های علمی و ارائه راهکارهای خلاقانه برای حل چالش‌ها است. متن کامل گفتگو در لینک خبرگزاری حوزه https://hawzahnews.com/xczvZ 🌐کانال معاونت پژوهش 🆔https://eitaa.com/jz2602
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«مادرم مظلومه بود و یاور مظلوم‌ها» 🖋فاطمه میری‌طایفه‌فرد فضه جارو به دست به حیاط می‌رود، بس که خاکستر روی زمین ریخته‌است، بس که دوده‌ها به دست و پای بچه‌ها می‌چسبد. بانوی خانه در بستر افتاده، مگر فضه مرده‌است که خانه را کثیفی بگیرد. قرار است به عیادت بیایند زنان مدینه. همان‌ها که طاقت گریه‌های بانو را نداشتند، پیغام و پسغام داده‌ بودند به فاطمه بگویید یا شب گریه کند یا روز. اما فاطمه حتی دستان نیمه جانش را بالا می‌برد و اول برای آنان دعا می‌کند. بانو از آنان ناراحت بود، از مردان‌شان هم. بوی مردانگی نمی‌داد مرام نداشته‌شان، بیشتر اهل ریا و تزویر بودند تا دین و مروت. این مرام در صبح روز موعود رخ نشان داد. همان وقت که فقط چهار تن سرتراشیده به اثبات دین‌داریشان آمدند. همان روز که سلمان برای‌ ما آبرو خرید. آن‌روز بود که خستگی به جان بانو ماند، خستگی تلاش برای اصلاح امت پدر بزرگوارش، خستگی از گوش‌هایی که نمی‌شنوند و عافیت‌‌هایی که عاقبت ندارند. مگر می‌شود فراموش کرد تزویرشان را که هنوز پیکر مطهر پیامبر خاتم روی زمین است و دین پیامبر به تاراج می‌رود! بانو غیور است، اگرچه ۱۸ بهار را بیشتر ندیده، اگرچه محنت بسیار دیده، اگرچه جسمش توان ندارد، اگرچه طفل صغیرش را به کین نااهلان از دست داده، اما غیور است برای دین خدا، برای آیندگان که می‌آیند و غیرت محمدی بانو را فریاد می‌کنند. تاریخ هرچه تلخ، هرچه به تحریف و خطا، در جواب جوانی خزان شده بانو جوابی ندارد، درباره طفل پانگذاشته به دنیا جوابی ندارد. درباره غربت پرتکرار حیدر کرار جوابی ندارد. ▫️ ▫️ ▫️ ▫️ ▫️ بوی غذا دیگر در خانه نمی‌آید، انگار عطر غذای بهشتی فاطمه به طعام ریخته‌نشده. انگار کسی در این خانه حوصله ندارد. مگر می‌شود در خانه‌ای که مادر در بستر افتاده باشد، حوصله باشد. مادر است که به همه دلیل‌ها رنگ و بو می‌دهد. حتی زلف هم به پریشانی خو کرده. زینب شانه و زلف می‌خواهد چه‌کار؟ که باید با قد و قامت کوچک برای نسلی هم مادری بکند و هم خواهری. مدینه دیگر مدینه نمی‌شود و صدای هتک حرمت به بانو تا تاریخ هست و تا زمان هست برای رسوایی عاملانش کفایت می‌کند. گناهی که با آب زمزم هم شسته نمی‌شود. ما از پس ۱۴۰۰ سال یک مادر از این دنیا طلبکاریم. "مادری که مظلومه بود و یاور مظلوم‌ها". @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«مُخَم‌و مُخَم. مخالفم!» ✍اشرف پهلوانی‌قمی یک تیتر خبر دیدم و هزار نظر مخالف، زیر آن! یاد کارتون بَنر افتادم. دهه‌شصتی‌ها یادشان است؛ یک سنجاب ابروپهن بود که مدام ساز مخالف می‌زد و با همه چیز و همه کس مخالف بود. به نظرم کسانی به این قضیه واکنش منفی نشان می‌دهند که یا گذارشان به بیمارستان نیفتاده است؛ چه به عنوان کادر درمان؛ چه بیمار، یا سرشان را در برف فروکرده‌اند؛ وگرنه هر عقل سلیمی، طبیعی یا مصنوعی‌اش، باید اهمیّت این موضوع را درک کند. حیا از فطریّات است؛ اگر می‌بینی کسی حیا را قورت داده؛ حتماً قبلش، قلبش را در بازار کهنه‌فروشی به حراج گذاشته است! شک نکن. به هوش مصنوعی گفتم: «نظرت در مورد لباس اتاق عمل اسلامی چیست؟» گفت: «لباس اتاق عمل اسلامی، باید با رعایت اصول اخلاقی و شرایط بهداشتی طراحی شود. این لباس باید حاکمیّت احترام به بیماران و تعامل متقابل با تیم درمانی را نمایان سازد.» پرسیدم: «چیز بیشتری بلدی؟» گفت: «باید جوری طراحی شود که احترام به حیثیّت بیماران و کارکنان را تقویت کند. باید حس امنیّت را در بیماران ایجاد کند.» گفتم: «بیشتر!» گفت: «هدف از طراحی لباس و محیط اتاق عمل اسلامی، ایجاد تجربه‌ای مثبت و مطمئن برای بیماران است که با احترام به ارزش‌ها و اصول اخلاقی دینی، به بهبود فرآیند درمان کمک کند.» تازه پیشنهاد داد: «یک موسیقی آرامبخش سازگار با اصول اسلامی، می‌تواند به ایجاد یک فضای آرام و مطمئن، برای بهبود روحیه بیماران و افزایش تمرکز کارکنان کمک کند.» به خودم گفتم: «باید این شاغلین به حرفه مخالفت، یاد بگیرند از یک هوش مصنوعی، که اطلاعات چند تِرابایتی‌اش را نه یک مسلمان، که کسانی توی مغزش فروکرده‌اند که بویی از اسلام و برنامه‌ها‌ی همه جانبه‌اش برای زندگی انسان نبرده‌اند.» زیر خبر منطقی طراحی لباس اتاق عمل اسلامی، نوشته‌ای خواندم غیرمنطقی، از کسی که فکر کنم از نام خانوادگی‌شان، این شبهه بر ایشان ایجاد شده که همه چیزدانند! کاسه داغتر از آش شده بود و از بیمارانی می‌گفت که از خواندن این خبر چقدر اذیت‌‌ شده‌اند و این‌که هزاران اتاق، جلوتر از اتاق عمل، در صف امر به معروف هستند و قبل از اتاق عمل، کار واجبتر هم داریم و ... منِ کادر درمان، به ایشان می‌گویم که: «شما برو و کار واجب‌تر را انجام بده، اگر ما جلویت را گرفتیم! شما چه می‌دانی از دلِ خون کادر درمان متعهّد، از وضعیت پوشش نامناسب بیماران و از آن طرف، بیمارانی که عمری است با حیا و عفّت زندگی کرده‌اند و الان ریششان گرو است و چاره‌ای ندارند جز فرمان بردن؛ امّا رضایت نه. به امید روزی که هر کس به جای دخالت بی‌جا، به وظیفه‌ای که بر عهده‌اش گذاشته‌اند، به احسن وجه عمل کند. @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا