.
باب المهدی
✍مرضیه برزگر، از #شیراز با ارسال یادداشت به جمع نویسندگان کانال افکار بانوان حوزوی پیوست
از باب المهدی که وارد شدم بعد از سلام دادن، دست چپ، ستون دوم را رد کردم و روی پله سنگی نشستم و به رسم هر سهشنبه چشم دوختم به گنبد و گلدسته.
گوشی را از کیفم بیرون آوردم و ساعت را خواندم: "۱۶:۵۰ دقیقه." هنوز چند دقیقهای وقت داشتم. ریههایم که از هوای حرم پر شده بود را با بازدمی آرام، خالی میکردم که صدای پرمحبتش در گوشم نشست: "اینجا نشین دخترم. برو زیر درختا اونجا هوا خنکتره." لبخند زدم به مهربانیش: "ممنون عمو. دیگه باید برم."
بلند شدنم را ندید. دور شده بود. وقتی به طرف دارالقرآن حرکت کردم موهای جوگندمی و لباس خادمیاش در بین جمعیت گم شد.
پایین آمدنم از پلههای دارالقرآن همزمان شد با صدای اذان مغرب که از گلدستههای حرم به گوش میرسید. هوا داشت تاریک میشد. سرعت قدمهایم را تندتر کردم و از حرم بیرون آمدم.
_ "مواظب باش دخترم"
کنار خروجی حرم روی صندلی نشسته و نگران قدمهای زیکزاکیام شده بود.
_ "ممنون، چشم. خدا قوت"
حواسش رفت پی زائر دیگر و من دور شدم.
...
ورودی باب المهدی سمت چپ، ستون دوم. پلههای سنگی رنگ خون گرفته و چادری خونین جایم را گرفته بود. قطرهای روی صفحه گوشی چکید و عکس تار شد.
ورق زدم، عکس بعدی. اولین چیزی که به خاطر آوردم موهای جوگندمی و صدای مهربانش بود. قطره بعدی روی نام شهید چکید. زمزمه کردم: "شهید غلامعباس عباسی"
#شاهچراغ
#روایت_نویسی_شاهچراغ
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
🔖مدافعان حرم ایستادهاند
✍آمنه عسکری منفرد
خبرهایش تازه به دستمان میرسد که تمام روزها و شبهای ماه محرم که مردم کشورمان در امنیت خاطر مشغول عزاداری سید و سالار شهیدان بودیم، شما شبانه روز بیدار و هوشیار بودید تا زن و مرد، پیر و جوانمان در امنیت کامل با حسین تجدید پیمان کنند، تا ما آرام دست در دست کودکانمان کوچه به کوچه شهر به دنبال کاروان کربلا بسوزیم، با زینب همنوا شویم و شب هنگام آرام بخوابیم. شما بیدار ماندید تا دشمن بیدار نماند، هوشیار بودید تا به حرم آسیب نرسد. دیشب که باردیگر در حرم شاهچراغ، دوباره تکفیریها قصد کرده بودند تا حرم را ناامن جلوه دهند، مسلح آمدند اما به فضل الهی ترورها کور بود و دشمن ناکام ماند، بار دیگر یادمان افتاد که امنیت حرم را مدیون شماییم.
آری! این بار نیز این شما بودید که به هنگامهی بلا خود را رساندید و مدافع زوار حرم شدید تا حرم و حریمش زخمی نشود، دیوارهای حرم همچنان استوار بماند و زن و مرد با تکیه بر اقتدار و هوشیاری شما طعم امنیت را بچشد.
اما این بار نیز سفیری از جانب خود، به عرش فرستادید تا خبر امنیت حرم را برای امام و شهدا برساند. شهید پاسدار بازنشسته، «غلام عباس عباسی» که عمری همنام با ارباب، سرافراز چون عباس ایستاده بود، در حالیکه مُهر خادمی حضرت شاهچراغ را بر قلب داشت، مدافع حریم شد و شب هنگام پرکشید تا سلامشما را به مدافع حرم اهل بیت حسین، «حضرت عباس بن علی» (علیه السلام) برساند.
خوشا به حالتان که «عباس» دعاگویتان میشود. حتما سفیر حرم شاهچراغ شرح ایثار شما را برای عباس خواهد گفت و تا دعای «عباس ابن علی» بدرقه راهتان است، قدمهایتان استوار چون کوه خواهد ماند.
آری! تا مدافعان این حرم استوار و بیدار ایستادهاند، دست یزیدیان به حرم و اهلش نمیرسد.
#روایت_نویسی_شاهچراغ
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI