.
«پدرها و پسرها»
✍زهرا سادات شمس
«ایشان با اینکه پسر ما هست اما من ایشان را به خودم پدر میدانم» اینها را در حالی میگفت که پسرش کنارش بود و گریه میکرد.
اصلا از اول قرار بوده پسران بر پدران نماز بخوانند. یعنی اینطور باشد که هر نسل بر پدرش نماز بخواند و رشد کند و دوباره فرزندش به او نماز بخواند تا آخر. فرزند داغ پدر را تحمل کند و دوباره شروع کند. فرزند بر داغ پدر گریه کند حتی با شنیدن اسم داغ هم گریه کند. آخر در مرام ما مرد همیشه گریه میکند. اصلا مرد هر چه بیشتر گریه کند، مردتر میشود. اما داغ فرزند. داغ فرزند، مردِ مرد میخواهد. عجیب است که خودت را به خاک بسپاری و هنوز زنده باشی! داغ فرزند همان ندای خداوند است که میگوید: «آدم فکر نکنی همه چیز باید روی حساب و کتاب تو بچرخد ! حساب و کتاب مال من و بندگی مال تو!»
داغ فرزند کمرشکن است. آن هم فرزندی که مثل پدرت باشد. اشکهای پدر شهید آل هاشم در داغ فرزند، اشک مردِ مرد است. آنطور که دستانش را روی پا میکوبید و اشک میریخت، عین مردانگی بود. در مرام ما مردانگی یعنی فرزندی تربیت کنی و در راه خدا قربانی کنی و در فراقش اشک ها بریزی.
انگار مرام شیعه از اول به این داغ ها خو گرفته باشد. مادران و پدران، فرزند تربیت کنند برای خدا و از آنِ خدا. شیعه عادت دارد فرزندانش را برای قربانی شدن تربیت کند و با افتخار بدن پاره پاره شان را در دست بگیرد و فریاد بزند: «اللهم تقبل منا هذا القربان»
۳۱ اردیبهشت
#شهید_رئیسی
#شهید_آل_هاشم
#شهید_جمهور
#سیدالشهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI