.
امروز در سوگ چه کسی می گرییم؟
✍ فهیمه فرشتیان
هنوز جوان بود که سران همه قبایل داوری اش را میان خود پذیرفتند. نصب حجر الاسود را چنان تدبیر کرد که میدانید.
چند سال بعد همان بزرگان بودند که خواستند او را به تهدیدهای مختلف از ادامه امور رسالتش بازدارند. اما مگر ضربه هایی حتّی به آن قدرت و شدّت، کوه را ذرّه ای می لرزانَد؟
در هر نبردی که وارد میشد، هراس به دل دشمن میانداخت و دوست را به رشادت هر چه بیشتر وا میداشت.
اینها مقدمه است. همه را باید گفت تا حقیقت این عبارات عمیق تر درک شود:
عَنِ ابنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه) یَجلِسُ عَلَی الأرضِ وَ یَأْکُلُ عَلَی الأرضِ وَ یُجِیبُ دَعوَةَ المَملُوکِ عَلَی خُبزِ الشَّعِیرِ.(۱)
روی زمین می نشست. یعنی مثلاً وقتی در راه کسی با او چند کلمه حرف داشت، دنبال زیر انداز نبود. می نشست، و سوال و درخواست را می شنید.
حتّی به هنگام، روی زمین طعام می خورد. کاسه بشقابی بود یا نبود، سفره ای فراهم می شد یا نه فرق نداشت.
و زیباتر از همه اینکه مردی چنان با هیبت و عظمت،بارها در حال عبور، دعوت غلامی را به هم سفره شدن بر سر تکه نانی جو می پذیرفت. این یعنی کاری را که به دنبالش بود دقایقی عقب می انداخت تا هم نشین مردم باشد و هم کلام با امّت.
قلب با چنین شخصیتی اُنس می گیرد.
با شنیدن نامش به تپش می افتد.
و با یادآوری سوگ او به اشک می نشیند.
#شهادت_پیامبر_اکرم
#مردمی_بودن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI