او کیست❓❓❓
✍زینب نجیب
#بخش_پایانی
1⃣1⃣ این دوشیزهی گرانقدر بهخاطر موقعیت اقتصادی و اجتماعی و سیاسی والایی که داشت از خواستگاران زیادی برخوردار بود مخصوصاً از بزرگان جامعه و اشراف زادگان. اما به هیچ یک از آنها توجه نداشت، تا اینکه توجه او را جوانی به خودش جلب کرد که بسیار با اخلاق و دارای معنویات بود و صفات ویژهای را به خود اختصاص داده بود بدین ترتیب از او خواست که به منظور تجارت با هم همکاری کنند جوان نیز پذیرفت این بانوی بزرگوار با ذکاوت، دو نفر از افراد امین خود را به سوی او فرستاد تا در تمامی یک سفر تجاری، او را زیر نظر داشته باشند پس از بازگشت از این سفر و تعریف و تمجید آنها از آن جوان برومند و ذکر وقایع قابل توجه، این بانوی بزرگوار به دلیل صداقت، امانت، حسن خلق و درستکاری آن جوان، پیشنهاد ازدواج را مطرح ساخت که البته این نیز از درایت ایشان بود و از سوی آن جوانمرد پذیرفته شد و در روز خواستگاری، عموی داماد صیغهی ازدواج را جاری کرد و بعد جملات زیبایی در وصف این بانوی بزرگوار مطرح کرد که نشان از بارز بودن ایشان در جامعهی خود بود.
2⃣1⃣ایشان زمان ازدواج، جوانی حدوداً ۲۵ ساله بود. در اوج زیبایی و جوانی و استقلال. اما تمامی اموالش را به همسرش بخشید و مدیریت املاک خود را در اختیار او قرار داد. این عشق و محبت فقط به اندازهی اهدای تمامی اموال مادی یک زن نبود، این عشق و محبت تا جایی پیش رفت که در وصف همسر خود شعرها میسرود، از او اطاعت میکرد، او را حمایت مینمود، با او همکاری میکرد و در پستی و بلندی زندگی یار و غمخوار و مونس او بود. این در حالی بود که بسیاری از بزرگان جامعه و زنان نیز با ازدواج او موافق نبودند و مرد جوان را بهخاطر تهیدستی، مناسب ایشان نمیدانستند اما عشق ایشان زبانزد خاص و عام شد و جالبتر اینکه این شیدایی یک طرفه نبود. در آن ۴۰ شبی که همسر او برای مأموریتی از این بانوی بزرگوار دور بود به هر ترتیبی که میشد برای او پیغام میفرستاد تا هم از حال خود برای او بگوید و هم با گفتگو، موجبات دلگرمی او را فراهم کند.
3⃣1⃣بعد از وفات این بانو، همسر ایشان همواره از خاطرات شیرین و ایثار آن بانوی گرامی به نیکی یاد میکرد و هرگاه به یاد او میافتاد، اشک فراق بر دیدگانش جاری میشد تا آنجا که سال فوت همسرش را سال غم و اندوه نامید.
او هر نشانهای که یادآور همسر متوفایش بود را گرامی میداشت. از آن جمله میتوان به تکریم از پیرزنی که روزگاری فقیر خانه آنها بود اشاره کرد. آن پیره زن یکی از فقرایی بود که همیشه درِ این خانه را میزد و خانم خانه او را بسیار تکریم مینمود. حال پس از فوت آن بانوی یگانه مورد تکریم خانه بود چراکه یادآور مادر خانه میشد و هر نشانهای که یادآور محبوب این خانه باشد شایستهی تکریم و عنایت بود.
4⃣1⃣همسر او وقتی میخواهد مقام محبوبش را وصف کند میگوید: او زمانی مرا یاری کرد که همه من را تکذیب میکردند و او را مسخره. ایمان و باور او به من باعث رفع غم و اندوه از من میشد. حمایت مالی او از من و بخششِ هر آنچه که داشت در راه من، بیهمتا بود.
5⃣1⃣از ویژگیهای بارز او، چهره ادبی و ذوقِ هنری اوست؛ به گونهای که خانه او، مرکز انجمن ادبی و علمی شهر بود. بزرگان جامعه او را در شمار سرایندگان نامدار شمردهاند.
از سوی دیگر او را مادر مومنین مینامند. او پس از اهدای همه سرمایهی مادی و معنوی خود، در سختترین شرایط تحریمِ دشمنان درگذشت در حالی که تنها ۲۵ سال از ازدواجش میگذشت. حاصل ازدواج این دو بزرگوار فرزندانی بود که البته آخرین آنها دختری شد که بعدِها روح آزادی و آزادگی، بخشش و بخشندگی، مدیریت و همسرداری، ظلمستیزی و جهاد...را تمام و کمال از مادر به ارث برده بود.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«تمرین»
✍زهرا نجاتی
خودش را توی آینه نگاه میکرد و دنبال عیب و ایرادش میگشت. گفتم:« مامان جان؛ باور کن ابروهات و دماغت قشنگه. بیا فعلا این قابلمه رو روی گاز بذار بعد خودتو تو آینه نگاه کن.»
بالاخره دست از سرو صورتش برداشت و به سمت من امد.
گفت:«دماغمو عمل کنم خوب میشه نه و نوک دماغش را به سمت بالا گرفت.» گفتم اتفاقا خدا اینو از حرفا و نقشههای شیطون میدونه که آدمو هی بخوان خلقت رو تغییر بدن.تو کشورای بی دین به جایی رسیدن که دیگه هویتشون هم تغییر میدن و تو جنسیت نوزلد، اسمشو قید نمیکنن تا بچه تا هجده سالگیش دستش باز باشه.
با دهان باز نگاهم میکرد: مگه قشنگی عیب داره؟
_نخیر. مدام دنبال قشنگی بودن و گم کردن هدف عیب داره. راضی نبودن و مدام دستکاری عیب داره. برای همینه آدما آرامشی که قبل از رسیدن به این علم داشتنو گم کردن.
برنجو صاف کردی؟ قاشق را روی اپن گذاشت:_بله و نگاهم کرد. ادامه دادم:«اصلا جدا از این قضیه، باید یاد بگیریم به اونچه که خدا و رسولش و اهل بیت برامون خواستن راضی باشیم. اینجوری هم رضایتمندیمون بالا میره. هم معنی عبادتا رو درک میکنیم، هم یاد میگیریم تو جامعه امام زمانی، اهل اطاعت باشیم.
_پس تفکر چی؟
_خدا نمیگه «تفکر نکنید اما در عین دعوت زیاد به تفکر، میگه جایی هم برای عبودیت بذارید»، همونطور که هم متفکرا هم بیدینا هم با دینها قبول دارن از یه جایی به بعد، چیزی فراتر از تفکر، باید پای عمل و اعتقاد و محکم کنه والا هیچ وقت آدما نمیتونن بنای اعتقاداتشونو بچینن»
یعنی چجوری؟ نگاهش میکنم و ترجیح میدهم توی تفکرش بماند. خودم سفره را پهن میکنم و جواب میدهم:«تو سوره نسا خدا به مومنین هشدار داده در موقع قضاوت و تشخیص امر، باید حرف امامشون رو ملاک بدونن و نه تنها پیش اونها برن و اعتقادشونو با اماماشون چک کنن، بلکه باید یاد بگیرن به قول قرآن حرجی هم نداشته باشن، یعنی حتی ته دلشون هم از حکمی که علیهشون براساس تشخیص خدا و اهل بیت داده میشه، دلگیر نباشن.»
پای سفره می نشیند:_ولی سخته مامان. خیلی سخته.
توی چشمهای متفکرش نگاه مادرانهای می اندازم و میگویم:«سخته ولی ممکنه و هنر همینه. اصلا تمام زندگیمون تمرین همینه»
و صدای ربنا، شادی اهل خانه را دوچندان میکند.
#مادرانه
#ماه_مبارک_رمضان
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«نفس اماره»
✍ سیده موسوی
بسم رب روح مشتاق طیر🕊
ماه رمضان چند روزی هست که آمده است. آیا نفس سرکش و اماره ی، خویش را به قتلگاه بردهایم؟!
تا به کی دنباله چاره، درمان و مکاشفه هستیم؟!
وقتی نفس خویش را به حال خود رها کردهایم.!
هربار گرفتار غفلت شدهایم؛ انگشت اتهام را سمت شیطان رانده شده گرفتیم.
هنر کردهایم! اما خود را گول نزنیم.
قدرت و توان شیطان بیشتر از انسان نیست بلکه کمتر است.
پیشنهاد گناه میدهد و من و شما انجام میدهیم. پس اراده، تقوا، توکل استغاثهی ما کو؟!
همان است، که گفتم! نفس سرکش را به حال خود گذاشتیم.
در هر ساعت و دقیقه ایمان بیاوریم که شاهد ما همان قاضی پرونده اعمال ما است.
پس به کجا چنین شتابان!!
یادمان نرود، تلاش و تحمل دراین دنیا راه رسیدن به آسمان است، نه برای بقا زندگی در آن!
شکست خوردید دوبار یا علی بگویم!!
برای رسیدن باید قربانی کرد. و چه خوب است نفس خویش را قربانی کنیم.
حال فکر میکنید فقط گناه نکنیم.
نه خواهر و برادرم!
همان کاری را بکنیم که شهدا کردند.
چون نفس سرکش خویش را قربانی کردند، بعد تمام تعلقات را به قربان گاه بردند تا شدند پرستو عاشق آسمان....
ماه رمضان بهترین وقت اوج گرفتن و به آسمان رسیدن است.
#رهایی
#پرواز
#ماه_مبارک_رمضان
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«بیتفاوتها»
✍مریم حمیدیان
شان ما مقابله با سلیطهها نیست، بگذار روزهمان را بگیریم و برای مردم فلسطین یک استوری برویم. خدا قبول کند ان شالله امسال نیز ختم قرآن دسته جمعی در محل راه انداختهایم تا از برکات تلاوت در این ماه عزیز بیشتر بهرهمند شویم.
حیف ما نیست در این ماه مبارک، خودمان را آلوده به این لفظ زشت کنیم؟ ما حتی پستهایی که در مورد روشنگری علیه سلیطههاست را تند تند رد میکنیم تا چشمانمان به این واژهها نیافتند.
ما به بیحجابی و بیلباسی در خیابان داریم عادت میکنیم. به ما گفتهاند مسئولان هیچکاری برای وضع فرهنگی نمیکنند، ما هم میرویم نمازمان را بخوانیم.
راستش درست متوجه نشدیم چه شده است؟ میگویند از خانم مکشفهای فیلم گرفتهاند، خب بله کار بدی کرده اند. شاید آن خانم فقط برای مردهای همان درمانگاه کشف کرده باشد! نهی از منکر کجای دین است؟ ما فهمیدهایم دنیا باید پر از گناه شود تا امام زمان بیاید. شما هم بروید پیراهن مشکیتان را دم دست بگذارید باید هر وقت میشود برای امام حسین علیه السلام گریه کرد. امام زمان قوی است یار نمیخواهد. اصلا جمهوری اسلامی حق خلافت امام زمان را غصب کرده، یعنی چه که در عصر ظهور حکومت تشکیل داده اند؟ میگذاشتند شیعیان قتل عام شوند. ببین چقدر خیابانهای جمهوری اسلامی از گناه پر شده، همهاش تقصیر خودشان است.. بگذار برویم هیئت سینهمان را بزنیم.. شان ما مذهبیها دخالت در امور سیاسی و اجتماعی نیست. به ما گفتهاند:" بنشینید بالای گود و یک سره انتقاد کنید. مبادا حتی یک رای بدهید." مرگ بر آمریکا هم تا به حال نگفتهایم. اما به یزید و هفت جد و آبادش تا دلت بخواهد فحش دادهایم..
ما همینطوری دینداری کردهایم، تا دلت بخواهد برای امام گذشته توی سرمان زدهایم و امام حاضر را رها کردهایم. از ما توقع نداشته باشید در مورد قضایای کف خیابان اعلام موضع کنیم.
#ماه_مبارک_رمضان
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«آثار وفای به عهد»
✍زهرا گندمکار
رهرو کسی باش که اهل دل است
تعریف من از عهد و وفا همین است
وفای به عهد، افزون بر اینکه سبب جلب اعتماد عمومی و ایجاد محبوبیت مردمی میشود، از نگاه قرآن، در زندگی مادی و معنوی انسان آثار بسیاری دارد؛ از جمله:
1. سبب فزونی ایمان و ثبات قدم میگردد
2. انسان را در زمره نمازگزاران،مؤمنان حقیقی و پرهیزکاران قرار میدهد
3. سبب اعطای حق شفاعت به وی میشود
4. قرآن کریم در آیات 19 تا 24 سوره رعد، ضمن قراردادن وفاکنندگان به عهد در ردیف: صاحبان عقل و اندیشه، برقرارکنندگان پیوندهای الهی، خداترسان شکیبا و نمازگزارانی که به وسیله حسنات با سیئات مبارزه میکنند، نتیجه عملکرد آنان را در سه جمله زیر توصیف میکند:
ـعاقبتبهخیری و استقرار در باغهاى جاويدان بهشتى؛
ـقرارگرفتن در کنار پدران و همسران و فرزندان صالح خود؛
فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مىگردند و به آنان میگویند: سلام بر شما، به جهت صبر و استقامتتان! چه نيكو است سرانجام آن سراى جاويدان!
#ماه_مبارک_رمضان
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«طعم کلمات، بوی ادویهها»
✍فاطمه میریطایفهفرد
موسم عید، وقت رسیدگی به خانه، برای خانمِخانه است. بانویی که قرار است رنگ بهار را به در و دیوار خانه بپاشد، تا کودکانش طعم نوروز را برای ابد در گوشه ذهن بهخاطر بسپارند.
خیلی فرقی ندارد که بانو، دکتر باشد، مهندس باشد، یا حتی نویسنده. هرکه باشد موسم عید، میشود بانوی با سلیقهی ایرانی. اما گاهی دیگر هنرها و مهارتها به کمک بانو میآیند.
خانم نویسنده، مشغول تميز کاری میشود. کارزار سخت اما پرهیجان ادویهها مبارز میطلبد.
هرخانهای کمدی هرچند کوچک را برای ادویهها دارد. اما کمد ادویههای خانم نویسنده رنگ و بوی خاصی دارد. هر کدام از این طعمها اگر به غذا اضافه شود چه میکند؟!
در گنجه ادویهها، گنجهایی از طعمهای بینظیری است که قلمرو فرهنگی بانو را نشان میدهد. گنجه ادویهاش پراست از بوی جغرافیای اسلام، پراست از تمدن کهن ایران.
از هرکجای ایران رنگ و بویی در این گنجه یافت میشود، ادویه سیستان، آچار زابل، ادویه خرمشهر و طعم تند فلافلهایش، عطر گرمصاله آبادان، ادویه مشهد و رایحهی بینظیر بازار سرشور، سبزیهای معطر شمال، خلال بادام و خلالپرتقال قزوین، که یاد سرای سعد السلطنه را تداعی میکند. زعفران و زرشک قائنات، که بانو را به یاد خاطرات شیرین بیرجند میاندازد، شاید هم بابالجواد حرم مطهر یا شاید، کنار بست شیخ طوسی هنگام وداع آخر. بانو با دیدن ارده دزفول، سلامی هم به سبزه قبا میکند و همراه کاروان راهيان نور به مناطق جنگی میرود.
ترخینه کرمانشاه، نویسنده را تا کنار دست کندههای فرهاد میبرد،
فلفل ببر ترکیه، زعتر سوریه، ادویه عراقی.
ادویهها برای آشپز، حکم کلمات را دارند برای یک نویسنده. نویسنده با کمک گرفتن از واژهها مفهوم ذهنی خودش را منتقل میکند. هنگام نوشتن در ذهن نویسنده طوفانی از واژهها رخ میدهد و نویسنده در پی یافتن واژهی خود در بحبوحه این طوفان است. هرچه واژگان نویسنده بیشتر، کلامش شیرینتر. نویسنده گاه ناگزیراست که از محدوده زیستی خود کمی آن طرفتر برود و از مضامین دیگر ملل نیز برای بهتر رساندن کلام استفاده کند.
واژه چاشنی نوشته است. کمکم نویسنده ذائقه مخاطب خود را با قلمش هم سو میکند. درست شبیه آشپزی که غذای سرآشپز را در اول منوی خود جای میدهد.
درست مثل غذای مادرها، که به اندازه همه مادران دنیا، مزه و طعم جدید وجود دارد.
گنجه کلمات برای بانوی نویسنده، حکم گنجه ادویه دارد. واژههای بانوی نویسنده باید مانند گنجه ادویههایش پر باشد از مزهها و رنگها و ذائقهها.
نویسنده برای بیان حق و حقیقت، برای خوش طعم کردن آن، باید به وسعت تنوع مخاطب، به فکر طعمهاى نابی باشد که بتواند حلاوت حق را بهتر بچشاند. خدا کند این اتفاق رخ دهد. برایش دعا کنید.
سال نو مبارک
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
پویش #من_خدیجهام5⃣
یک بانو به مثابۀ یک اُمت
✍کبرا خالقی
۱. چه جذْبهای! چه شأن و مقامی دارد خدیجه در میان قریش! چه مال و منالی! چه تجارتی؛ همهی مردم از زن و مرد برگرداگرد او حلقه زدهاند تا از این جاه و جلال برخوردار شوند؛ و خدیجه چه با متانت و سخاوتمندانه بدون ذرهای بُخل، همه را از خوان نعمت الهی بهرهمند میسازد. ناگهان کلامی الهی قلب خدیجه را دگرگون میسازد؛ دیگر خدیجه واله و شیدای این نفحهی الهی است و با تیزبینی و عقلانیتی که دارد، در آن دوران تاریکی و انحراف، آنچنان مجذوب راه حق میشود که در (المستدرک علی الصحیحین، ج3۳، ص۲۰۱) در روایتی آمده است؛ پیامبر فرمود: «خدا را شکر که خدیجه را همسر من قرار داد چرا که من عاشق او بودم».
۲. حضرت خدیجه برای تبیین اسلام، همهی عزت و آبرو و اموال و ثروتش را در راه نشر و دعوت به اسلام خرج کرد و از آن ثروت بی کران و تجارت گسترده چیز چندانی برایش باقی نماند. از سوی دیگر، به خاطر موضع گیرهای سرسختانهاش در برابر اندیشه های ارتجاعی و کفرآلود که زنان قریش به آنها خُو گرفته و مدافع آن بودند؛ ایستاد. زنان قریش گفتند؛ همسرت نسبت به اعتقادات و سبک زندگی ما حرفهایی زده که باعث شده است ما و روسای قبایل و شوهرانمان به ستوه بیاییم. بنابراین رفت و آمد با تو را تحریم میکنیم و جریان شعب ابیطالب از همینجا شروع شد.
۳. آخر همسرش، ادعای بزرگی را مطرح کرده بود. او به گفته مجلسی در (بحار، ج ۱۸، ص۲۰۲) ندای «قولوا لا اله الاّ اللّه تفلحوا» که رهانيدن انسان از سلطه طاغوتهاست را سر داده بود و این شعار و اعتقاد، مخالف اعتقادات طاغوتی قریش بود. آری، تمام ظلمها، هجمهها و تحریفاتی که در تاریخ نسبت به حضرت خدیجه علیهاالسلام وارد شده به این خاطر است که، اول زنی است که اسلام آورد و از همان لحظه آغاز، ایمانش را با قبول ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام به درجه کمال رساند. رهبر معظم انقلاب میفرماید: «جناب خدیجه (سلاماللهعلیها) حقیقتاً مظلوم است؛ بهخاطر اینکه شَرف همسرى پیغمبر در مورد ایشان داراى یک ارزش مضاعف است؛ دیگران مشرّف به شَرف همسرى پیغمبر شدند لکن این رنجهایى را که پیغمبر در عمدهى دوران رسالت به آنها مبتلا بودند ندیدند.» (۲۰اردیبهشت۱۳۹۵)
۴. او در لبیک به دعوت خدا و اسلام در زمانهای که دنیا سراسر از سیاهی و ظلمات و دعوت به شهوات بود؛ به مثابۀ یک امت، همراه ابوطالب پشتیبان نبوت و ولایت شد و از هیچ تهدید و تحریم و آزاری ترس به خود راه نداد. تا آنجا که زنان قریش نیز او را در هنگامه تولد فرزندش، تنها و بی کس گذاشتند. و خدایی که جبرانکننده است برای به دنیا آوردن فرزندش، چهار زن بهشتی را بر بالینش حاضر و او را شایسته و سزاوار مادریِ دُردانۀ جهان خلقت کرد.
۵. در کتاب در محضر بهجت (ج١، ص ١۵٨) آمده است: «بعد از وفات حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه به پیامبر وحی شد که دیگر در مکه ناصر و یاور نداری از مکه هجرت کن». راز عجیب عاشقی پیامبر نسبت به حضرت خدیجه علاوه بر همۀ شایستگیهایش، ایستادگی و مقاومت مظلومانۀ او در راه خدا و دفاع از ولایت است. او به خاطر دین از همهچیز خود دست شُست تا به عنوان یک زن به تنهایی، الگویی برای تمام زنان تاریخساز و تمدنساز باشد.
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ وَفَتْ بِالْعُبُودِیَّةِ حَقَّ الْوَفآءِ، وَ اَسْلَمَتْ نَفْسَاً وَ اَنْفَقْتَ مالَها لِسَیِّدِ الْأَنْبِیآءِ.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
پویش #من_خدیجهام6⃣
«اولین زن»
✍ایرانپور
در عصر سراسر ظلمت جاهلیت، مزین به عفت بود و معروف به طاهره. با ظهور اسلام، آفتاب حمایتش بر این نهال تابیدن گرفت در حالی که همه تیشه عداوت و دشمنی برداشته و بر ریشه اسلام میزدند. نه تنها تمام ثروتش که همه اعتبارش را خرج پر و بال دادن به رسالت آسمانی محمد امین کرد. عشق به محمد با زندگیاش عجین شده و در آسمان محبت او پرواز کرد.
ندای لبیکش به رسولالله در ندای لبیک علی ابن ابیطالب گره خورده و پا در مسیر تبلیغ دین نهاد. هر آنچه داشت را خرج دین کرد. اسلام بدون کمکهای مالی او در مسیر پیشرفت قرار نمیگرفت و شاید دچار اختلال و وقفهای عمده میشد.
کوثر از صدف وجود او، زینت زندگی رسولالله شد و در کنار زنان بهشتی، نامش ماندگار است. در شرافت او همین بس که در رجزخوانی روز عاشورا، مایه افتخار و مباهات سیدالشهدا علیهالسلام است.
نه فقط ثروت و اعتبارش که حتی دستانش نیز سپر سنگهایی بود که از سمت ابوجهل و مشرکان، سوی پیامبر فرود میآمد. [۱]
حاصل زحمات عمر شریفش خانهای شد در بهشت که بنایش از مروارید است که زینتش نور است[۲].
او خدیجه است که در دهمین سال بعثت داغ هجرانش بر امت اسلام وارد آمد و در ردای پیغمبر از دنیا رفت. تا ابد امالمؤمنین است و اسباب افتخار اسلام.
پی نوشت:
۱. مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۴، ص۲۴۳.
۲. بلاذری، انسابالاشراف، ج۱، ص۴۰۶.
#ام_المومنین
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI