eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
740 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
206 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. ✍طاهره ابراهیم نژاد اکردی ای سید پر تلاش محروم نواز در اوج سیادت و ریاست سرباز دنیا سر تعظیم فرود آورده پرواز مبارک تو مسئول تراز @AFKAREHOWZAVI
. یادبود مجازی شهید آیت الله سیّد ابراهیم رئیس‌الساداتی 👇👇👇 https://fatehe-online.ir/6 روی لینک بزنیم و فاتحه ای نثار روحشون کنیم @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. سیدابراهیم بهشتی ✍سیده لیلی اعتباری بهشتی را ندیده بودم ولی همیشه گوشۀ قلبم حضور داشت.. دوست می‌داشتم که در زمانش زندگی می‌کردم... با خودم می‌گفتم چه دورۀ خوبی بود، جمعِ همۀ شهدا جمع بود، باهنر، رجایی، بهشتی و... اما الان چه؟ دور افتادیم از همۀ مردانِ خوب خدا! سال۹۶ اما سیدابراهیم را دیدم. اصلا او را نمی‌شناختم. پرسیدم و پرسیدم و فهمیدم که این ابراهیمِ بت‌شکن در قوۀ قضاییه بت نفاق را درهم شکسته بود. نمی‌دانم چرا ولی مرا به یادِ شهید بهشتی انداخت. شباهت ظاهری نه، اما شباهت باطنی دارد با استادش... بهشتی... هردو بوی بهشت می‌دادند... تحقیق و شناختِ او همان و تبلیغ برایش همانا. هرچه پیش‌تر می‌رفتم مصمم‌تر برایشان آبرو می‌گذاشتم. چهار سال گذشت و در این مدت این سید در مغزِ همۀ ما سنجاق شده بود. دورۀ بعدی اما تمام قد وارد کارزارِ تبلیغات شدیم، جدی‌تر، دل‌خون‌تر... تبلیغ و توسل شده بود ذکر هر لحظۀ ما. کمتر می‌خوابیدیم کمتر می‌خوردیم و هرچه بیشتر نزدیک به انتخابات می‌شدیم اضطراب مان بیشتر می‌شد که مبادا سید را از میدانِ خدمت دور کنند. و اما شد آنچه که باید می‌شد. مادرم باچند کلاس سواد می‌گفت: این سید هم می‌رود.. گفتم به کجا مادر؟ گفت: کنار رجایی و بهشتی... بازهم بهشتی؟ چرا این مرد بوی بهشتی می‌داد؟ باز هم مادرم گفت خیلی دل‌خوش نکن... رفتنی‌ست. در دلم آشوبی به‌پا شد ولی نمی‌خواستم بپذیرم. ما تازه او را شناخته بودیم. دو سال است که او را سیدابراهیمِ بهشتی می‌خوانم. او آمد. با عنوان سید ابراهیم رئیسی ولی او ریاست می‌خواست چِکار؟ او خادم بود. خادم‌الرضایی که خادمِ ملت شد و صدای رسای محرومان جهان... همانی که سیدمرتضی آوینی در موردش فرمود: شهادت هنرِ مردان خداست و ای شهید سوال : مردِ خدا شدن مگر چیزی جز خدمت به محرومان و مستضعفان عالم است؟ و من... در این سال‌های اخیر فهمیدم که ما هم در دورۀ جمعِ شهدا زندگی کردیم... حاج قاسم و ابومهدی و سیدابراهیمِ بهشتی! می‌شناختیم و مدتی بعد شهید می‌شدند! ما ماندیم و انبوهی از حسرت. مادرم درست گفتی، سیدِمان رفت. خدایا خودت شاهد باش که ما برای یک شهید آبرو گرو گذاشتیم... تو را سپاس که روسفیدمان کردی. لک‌الحمد حتی ترضی. پ‌ن: چهلم سید ابراهیم رئیسی روز سالگرد شهادت شهید بهشتی‌ست. @AFKAREHOWZAVI
. ✍امامی فر و باز به فرموده رهبری( روحی فداه) : آذربایجان سر ایران ، آذربایجان جریان ساز، آذربایجان مهد تمدن .... باز این چه شوری ست که در این آذربایجان به پا شده است ، دیده ی همه ی ملت جهان به سمت آن شده است ، ای خطه ی نام آور سرزمینم خاک تو چه بسا گوهر یاب شده است ، منشأ جذب شهدا مغتنم خدمت شده است ، این چه توفیقی ست در خاک تو که باز میزبان شهدای خدمت شده است ، سخت است چه سخته سخت جیگرها باز چه کباب شده است ، لیکن با این حال خرابمان دلمان عهد دیگر با سید مظلومان بسته است ، که قسم به سپیده دم ظهور ره رفته تو تا جان بر نفس ادامه دار است . شهادت سید مظلومان آیت الله سید ابراهیم رئیسی و هیئت محترم و مغتنم همراه شان را به تمامی ملت‌های یک صدا علیه ظلم و استکبار ، تسلیت عرض می‌کنیم. @AFKAREHOWZAVI
. حاج آقا! حاج آقا! ✍مریم حمیدیان بچه‌ها خوابیدند. بغض دارد خفه‌ام می‌کند. باید بترکد. از صبح دو تا بچه جلویم بودند تا چشم‌هایم خیس می‌شد میگفتند:" مامان! چرا اشکت اینجوری شده؟" حتی دختر سه ساله‌ام گفت مامان! گفتی رئیس جمهور گم شده؟" " آره مامان، پیدا شد." گوشی را برداشتم. هر کانالی عکس یا فیلمی از او گذاشته باز می‌کنم. اصلا می‌روم خبرها را از همان جایی دنبال می‌کنم که خوابم برده. می‌خواهم همه اتفاقات به ترتیب در ذهنم پیش رود. تا کجا بیدار بودم؟ آهان تا ورود پهپاد آکینجی.. بعدش چه شده؟ شعاع نزدیک شدن به او هی محدودتر شده. وقتی هنوز به او نرسیده‌اند، توی مانیتور می‌گویند:" بدن‌ها گرم نیست! مهدی بالگرد سوخته!" بازهم امید هست. مثلا من انتهای این قصه را نمی‌دانم. فیلم بعدی را باز می‌کنم. صدای مرد سن و سال داری است. سراسیمه از تپه سختی پایین می‌رود. ترکی حرف می‌زند. نمی‌فهمم. اما می‌دانم که امید دارد. شاید تو و همراهانت از بالگرد پایین پریده باشید. شاید کنار بالگرد متلاشی شده نشسته‌اید. مرد مسن هم مثل من فکر می‌کند. معلوم است امید دارد. توی لحن ترکی‌اش پر از امید است. حالا فارسی داد می‌زند. حاج آقا! حاج آقا! این آخرین سکانس فیلم است. بغضم می‌ترکد. مرد به لاشه‌های بالگرد رسیده، سرعتش را کم می‌کند. حسین را صدا می‌زند. و جز حسین چه کسی می‌تواند مرهم درد باشد؟ و حسین ابتدا و انتهای همه داستان‌های ماست. صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین @AFKAREHOWZAVI
ضعف رسانه‌ای ✍مریم حمیدیان من آخرین تصاویری که از او به یاد می‌آورم برمی‌گردد به سه سال پیش. همان موقع مناظرات. محکم نشسته بود‌. جواب متلک و تمسخر لیبرال‌ها را نمی‌داد. حرص می‌خوردم. دوست داشتم جواب این ابلهان را بدهد. او اما آرام بود. از برنامه‌هایش می‌گفت. از کارنامه داشتن. خوب یادم هست که گفت:" برنامه در کشور زیاد است، جدیت نیست!" و او جدیت داشت. تا جایی که توانست برنامه‌ها را اجرا کرد. فقط یک ضعف داشت. همان ضعفی که باعث شده، آخرین تصاویری که خوب از او یادم هست مربوط به مناظرات باشد. بعد از آن، بعد از منتخب مردم شدن، هرچه عکس و فیلم از او دیدم با دوربین گوشی‌های مردم بود. خودش رسانه درست و حسابی نداشت. اخبار سفرها و برنامه‌هایش از صداوسیما به صورت عادی پخش می‌شد. مانور رسانه‌ای خاصی روی اقداماتش نبود. حتی آخرین فیلمی که می‌گویند لحظاتی قبل از سانحه از او گرفته‌‌اند با تلفن همراهی است که دست فیلم‌بردار دائم تکان می‌خورد. او مرد رسانه نبود. مرد عمل بود. جدیت داشت. او یک انقلابی اصیل بود. @AFKAREHOWZAVI
. ابراهیم، ابراهیم، ابراهیم ✍فاطمه میری طایفه فرد دل که از گوشت باشد تاب نمی‌آورد، هی به سینه می‌کوبد، هی به خود می‌پیچد، هی پرانول لازم می‌شود، دریچه میترالش، شل می‌شود، باتری قلمی هم کارگر نمی‌شود، آن‌وقت این مشت را هی می‌زند به قفسه سینه تا شاید نفسی تازه کند... آدمیم دیگر و محکوم به آدمیت در چهارچوب جسم گوشتی که روح را گنجایش نیست در این حجم کوچک و مادی. چه بسیار بزرگانی که این جسم را خسته کردند و خودشان را پرواز دادند از کنج قفس جان. درد اما این واژه مقدس، معبری است در رهایی جسم به روح. آن‌وقت که ابراهیم ایران نه از اور تاریخی، که از غرب ایرانم متولد می‌شود به ابدیت. ابراهیم را چه نیاز به گلستان، او اگر بناست از جسم مادی بکَند در گلستان‌های غرب ایران هم می‌تواند، او می‌بُرد از هرچه جسم است و ماده، تا به معنا برسد. ابراهیم را چه ترس از آتش؟ او "بردا و سلاما" در آستین دارد و وسط آتش می‌رسد به حوض کوثر، کنار پدر. ابراهیم را با بت‌ها چه‌کار؟ ابراهیم اول بت نفس را سر می‌برد و بعد سراغ بت بزرگ می‌رود. ابراهیم اما خنجر دارد، خنجری که نمی‌بُرد. ابراهیم سنگ راست می‌گذارد در ترازوی خدا و سنگ‌های ناصاف را به شیطان حواله می‌کند، حال این شیطان درونش باشد یا شیطان آن‌طرف دنیا، شیطان بزرگ آمریکایی. ابراهیم، ابراهیم، ابراهیم... مگر عهدین ندیدی؟ مگر قرآن نخواندی؟ "سلام علی ابراهیم..." سلام بر ابراهیم ایران، سلام به خادم سلطان، سلام به لحظه پر لذت "و من یمت یرنی"، سلام بر دل پاک و دست خدمتگذار، سلام به همه اشک‌های گونه‌های مردم ایران. سلام به صحن قدس حرم، سلام به خانه مقدس دور، سلام به مزار ابراهیم در الخلیل در جوار قدس. سلام به حرم به قدس به صحن قدس، سلام به زیارت، سلام به نیابت، سلام به اجابت، سلام به لیاقت. خداحافظ جسم لجوج و دست‌‌و‌پاگیر و هزار سلام به لحظه لحظه شهادت. شهادتت مبارک شهید جمهور @AFKAREHOWZAVI
. آزردگی‌هایش ✍ آمنه حسین آوا 🔴 این نکته رهبری در پیام تسلیت شهادت سید محرومان، درس بزرگی برای همگان است: "آزردگی هایش از ناسپاسی و طعن برخی بدخواهان، مانع تلاش شبانه روزیش برای پیشرفت و اصلاح امور نمی شد." این باید درسی باشه برای من و امثال من، که هدف روشن و معین و الهی باشد و با تمسخر و طعنه و نیش و کنایه ها تغییر نکند... @AFKAREHOWZAVI
. چند سوال درباره‌ی حادثه ✍🏻 فاطمه شکیب رخ اکنون که قلوب ما به غم فقدان رئیس جمهوری مغتنم و تکرار ناشدنی، آکنده است؛ نباید از مطالبه تبیین علت این حادثه تلخ، غافل شویم! به رغم ادعاهای موجود که احتمال خرابکاری و ترور این شخصیت بزرگ را رد می کنند، سوالاتی باقی مانده که شایسته است، پاسخ آن توسط مسئولان مربوطه به وضوح مشخص شود؛ اینکه چرا از سه بالگرد حامل مسئولین تنها برای، بالگرد حامل رئیس جمهور عزیزمان این اتفاق افتاده است؟! اینکه چرا این پرواز در چنین شرایط آب و هوایی اجازه پرواز یافته بود؟! اینکه چرا این حادثه درست پس از ملاقات شهید رئیسی با الهام علی اف، به وقوع پیوست؟! اینکه چرا به محض وقوع حادثه، با آنکه هنوز سرنوشت دقیقی از شرح حال بالگرد حامل رئیس جمهور، در دسترس نبود؛ رسانه های وابسته به موساد، خبر شهادت سرنشین های بالگرد را اعلام کردند؟! آیا در این باره، احتمال دستکاری و یا خرابکاری سیگنالی و یا رهگیری اطلاعاتی از جانب آذربایجان، رفیق شفیق اسرائیل وجود دارد؟ آیا احتمال کوتاهی و یا نفوذ از جانب نیروهای داخلی در اجازه این پرواز وجود دارد؟ آیا باید بپذیریم که همه چیز بر طبق روال عادی بود و‌ فقط قرار بود؛ دو مهره ی اساسی مقاومت، حذف جسمانی شوند؟! امیدواریم، تمام ابعاد این حادثه، زودتر از آنچه تصور می رود، نزد ملت مقتدر مظلوم ‌ایران، شرح داد شود! @AFKAREHOWZAVI
. خدا نعمتی داد و قدرش ندانستیم ✍ مریم گنجی _او کارخانه های خاک خورده را رونق داد ما گفتیم گرانی _او شرکت های دانش بنیان را قوت داد ما گفتیم گرانی _او زمین های خاکی را مسکن کرد ما گفتیم گرانی _او روابط بین الملل را از چند کشور غربی به کل جهان گسترش داد ما گفتیم گرانی _او پروژه های بیست سال بر زمین مانده را بر دست گرفت و احیا کرد ما گفتیم گرانی _او حقوق ها و دستمزد ها را یکسان سازی کرد ما گفتیم گرانی _او نرخ بیکاری را به کمتر از هشت درصد رساند ما گفتیم گرانی _او صف های طولانی مرغ را با گران کردن قیمت مرغ به نفع تولید کننده بالا برد و ضررهای تولیدی را جبران کرد ما گفتیم گرانی _اوخاموشی های پی در پی دولت قبل را که سبب نارضایتی همه شده بود برطرف کرد گفتیم گرانی _او توافق نامه با چین امضا کرد که به نفع اقتصاد ، کشاورزی ، صنعت ، معدن و ... بود باز گفتیم گرانی _او علیرغم تبلیغات جهانی کرونا هراسی ، تابوی ترس از کرونا را شکست و مردم را از بند شستشوی مغزی ترس از کرونا به زندگی عادی برگرداند باز گفتیم گرانی _او اصلا هرچه کرد همراهش نشدیم و فقط کوبیدیم و به تمسخر گرفتیم علم و قدرت و عملش را !!!! واقعا چرا به باطل خود اصرار داشتیم؟؟؟!!! حق داشتیم بگوییم سخت است اما حق نداشتیم نبینیم خدمتش را ! حق داشتیم انتقاد کنیم اما حق نداشتیم تهمت و ناروا نثارش کنیم ! اصلا بعید بود مردی که بر زمین نمی نشست تا وضعیت بر زمین مانده دولت قبل را بهبود بخشد برای گرانی کاری نکند ، گاهی باید کلیشه ها را تکرار می‌کردیم که آری او هم از همین بازار گوشت و برنج تهیه می‌کند حتما از قیمت ها خبر دارد . دست های پشت پرده بیشتر روی گرانی کار کرد تا نارضایتی ها را دامن بزند ! اصلا ندیدیدیم کمک های معیشتی که با حفظ عزت دهک های پایین به حسابشان واریز می.شد و چند برابر شدن یارانه ها را که صف های تاسف برانگیز سبد کالای روحانی را که آن‌هم چند صباحی برای جو رسانه ای و تخریب عزت مردم آمد را جمع کرد ! حالا که رفته است دلهره های بازگشت به دولت روحانی به دلهای همه حتی موافقان دولت قبل برگشته است که نکند کسی روی کار بیاید که مانند رئیسی نباشد . باید جوال دوز بخوریم خب . تقصیر نا شکری ها و بی تفاوتی های خودمان بود که دیگر نداریمش . چرا دورتر برویم اما کسی که مصداق این آیه شد اینبار خودمان بودیم «...إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» آیه ۱۱ سوره رعد ...(امّا) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت! رئیسی بزرگترین درسی که برایمان داشت این بود او انتظار ما را از کاندیداهای ریاست جمهوری بالا برد . ما دیگر جناح نمی‌شناسیم هرکه مانند رئیسی بهشتی بود رجایی ما خواهد شد ، بسم الله . @AFKAREHOWZAVI
. . ✍صدیقه عالی‌پور نوای بانگ جرس در صحن سرای خورشید هشتم نواخته شده است،خبری درراه است ،آسمان خانه پدری بی تاب با دست بر سر خود می کوبد ،اشک می ریزد ،خون گریه می‌کند ،زمین از این کارشگفت زده شده است. می دانی چرا؟ زمین درانتظار هله وشادی آسمان خانه خورشید هشتم بودنه گریه وغم باید برای مولود هشتم ستارگان آسمان را چراغانی می کردند،اما انگار نظم شادی به هم ریخته شده است ،و انگار باز آهویی در دل جنگل اسیر صیادی شده است ،وانگار باز پدری پسرش را به میدان رزم خدمت فرستاده است ،همه به گوش،منتظر بانگ جرس ایستاده اند،خانه زادی که زندگیش را مرهون لطف امام رئوف می دانست،از دل زمین به آسمان پرواز کرده است ،وچون فرزندی به آغوش پدر رئوفش در میعادگاه الهی رسیده است. نمی دانم از لطف امام رئوف بگویم یا مهر فرزندش که دل در گرو محبت او داشت ،زمانی به جلوه وجبروت ریاست رسید،اول به خانه ی پدری آمد ،تا اذن خدمت بگیرد ،وروزها در پی هم گذشتند،پسر به هوای پدرمی آمد واین آمدن همه درگرو براتی بود ،چون برادرانش حاج قاسم ،شهیدرجایی وبهشتی وامثال ذلک خواسته ای در دل داشت،آن هم از پدری که کریم بود،رئوف بود ،وبدون چشم داشت هدیه می کرد . شاید با خود بگوییم مگر این خواسته چه بود ،که پسر عاشقانه گرد خانه پدرمی گشت واین سری است که از سیره علوی وحسینی به این پسر رسیده بود ،چرا که از سلاله پاک سادات بود ،ودلش در گرو مهر رضوی وجودش مرهون لطف وکرم کریم بود. آری او فرزند ومقلد امام روح الله بود ،وجودش به ذکر الله اکبر تجلی پیداکرده بود،لحظه ای آرام وقرار نداشت ،انگار خود را برای مهمانی ودیدار یارانی که هم چشم انتظارش بودند ،آماده می کرد، واین چه سری عاشقانه ای است از خانه پدری که همه به آنجا می آیند . بگذار تا بگویم اشک معجزه می کند ،می گویی چه طور ؟ شهید محسن حججی را یادتان هست که درحرم رضوی آسمانی شد ،واین سیره مقلدان امام روح الله ست که سرنوشتشان چیزی جز شهادت نیست ،واما چه جایی وچه کسی برات شهادتشان را امضاء می کند؟؟ لحظه ای دل را به گوشه و کنار پنجره فولادی رضوی می برم نواهای عاشقانه میاد ،صدایی آشنا شهید زاهدی فراست که زمزمه کربلایی شدن وإربا إربا شدن می کند ،اما مگر این زمزمه قطع می شود یا کم دوباره جلو می روم سیدی عزیز ،می گوید پدرا مارا دریاب که به طلب آمدم ، که پاسخم دهی ،راهیم کنی ،مهمان صحن سرای حاج. قاسم ومحسنم کنی . چه زیبا پدر پاسخ داد،ودر ایام شادی خانه اش ،بهترین تحفه را به پسر داد،که اونیز از جام عشق الهی سرمست شود،وباید گفت چه زیبا تحفه ای است که رضا دهد ،امضای شهادت به خادم الرضا دهد. @AFKAREHOWZAVI