eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
717 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
187 ویدیو
15 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
رفراندوم برای کی؟ برای چی؟ 🖌 هاشم کامکار در جای جای قرآن عزیزمان در مورد اقوام گوناگون خطاب به چندین پیامبر آمده است که این کافران گمراه و مشرکین برایشان فرقی نمی کند چه آنها را بترسانی یا نترسانی ایمان نمی آورند. و در سوره ی شعراء هم از قول کفار و مشرکین در زمان حضرت هود خطاب به این پیامبر دلسوز که می گوید من نگران شما هستم (و انی اخاف علیکم ... ) - (از عذاب الهی بر شما می ترسم) پاسخ می دهند چه مارا وعظ کنی چه نکنی برای ما فرقی ندارد و در ما تاثیری ندارد. سوال - چرا خداوند این مطلب را چندین و چند بار در قرآن تکرار می کند؟ آیا قرآن فقط خطابش به امت رسول الله و مربوط به زمان پیامبر عزیزمان است؟ یا خطابش به تمام انسانها در تمام اعصار است؟ مدتی است سران فتنه ی ۸۸ و یارانشان که حتی از نظر حامیان غربی اشان هم تاریخ انقضاء حیات سیاسی اشان تمام شده هر از چندی در بروز هر فتنه کوچک و بزرگی با قیافه ی حق به جانب می گویند باید صحبت اکثریت!! مردم را شنید بیائید رفراندوم برگزار کنیم. این جمله در نگاه اول بسیار زیبا ، منطقی و فریبنده است اما وقتی به پیشینه ی آنها بر گردیم می بینیم اصل فتنه ۸۸ با اعتراض دروغین به نتیجه یک انتخابات سالم و پرشور شکل گرفت حالا شما تصور کنید رفراندوم برگزار و نتیجه رفراندوم خلاف میل این آقایان و حامیان آنها نظیر جو بایدن و نتانیاهو و ترامپ و بن سلمان و مریم رجوی و فرح پهلوی و .... باشد آیا اینها نتیجه را خواهند پذیرفت؟ قطعا نه هیچ الزامی ندارد که نتایج رفراندوم را بپذیرند. ضمنا آیا در کشورهای دیگر برای اعتراض یک گروه اغتشاشگر در اقلیت که می خواهند با فشار پر حجم رسانه ای و چاشنی خشونت خود را اکثریت جا بزنند می آیند رفراندوم برگزار می کنند؟ اینجاست که قرآن به دادِ ما می رسد و می گوید مومنان باید مقاومت کنند و اینها تا زمانی که شما در راه صحیح و مستقیم دین خود باشید دست از سرِ شما بر نمی دارند. و این نتیجه ی امروزی اش این است که این افراد لجوج و عهدشکن که دشمن آنها را بعنوان پیاده نظام خود می داند فقط رفراندومی را می پذیرند که نتیجه اش دلخواه آنها باشد. واقعا مانند انقلاب سال ۵۷ که مردم خودجوش به رهبری یک مرجع بزرگ تقلید انقلاب کردند آیا اگر اینها الان اکثریت را همراه خود داشتند آیا نیاز به این همه کمک رسانه ای و شرارتهای خارجی و کمک گرفتن از بن سلمان و داعش و نتانیاهو بود؟ خیر واقعیت این است که اکثریت ملت ما هوشمندانه اینها را پس زده اند و با نقشه های،پلیدشان و طرح کودتای خونینشان برای تجزیه ایران به چند کشور کوچکتر همراه نشده اند لذا امید ایشان به هیاهوی رسانه ای که نقطه ی قوتشان است و همین چند هزار نفر جوان برانگیخته و فریب خورده معترض ماست که توانسته اند به کف خیابان بکشانند که الحمدلله آنها هم در روزهای اخیر راه خود را از اغتشاشگران مزدور مسلح جدا کرده اند. یعنی قرآن می خواهد به ما بگوید شما با توکل به الله باید مقاومت کنید و در راه مستقیم خود بمانید و محکم و ثابت قدم باشید.چون نهایتا حق پیروز میدان است و باطل رفتنی است. پس همه باید سعی کنیم در مسیر حق بمانیم و محکم باشیم و با جهاد تبیین روشنگری کنیم. بقیه ش با خداست. خدای مقتدر و توانا خدای در هم کوبنده ی جبارین. توکلت علی الله یا علی (علیه السلام) @AFKAREHOWZAVI
تسخیر لانه موریانه مرضیه عاصی [1].چند ماه پس از پیروزی انقلاب، درزمان تدوین قانون اساسی،دانشجویانِ موسوم به پیروخط امام در۱۳ آبان ۱۳۵۸سفارت آمریکا رادرتهران تسخیرکردند.آنان علت این اقدام را تداوم دشمنی‌ها وتوطئه‌های دولت آمریکا علیه انقلاب اسلامی ودخالت درامورداخلی ایران ازجمله اجازه ورود به محمدرضا پهلوی برای سفربه آن کشوراعلام کردند. امام خمینی(ره) این اقدام دانشجویان راتایید کردوآن را انقلاب دوّم خواند.مجلس خبرگان قانون اساسی نیزازتسخیرسفارت آمریکا توسط دانشجویان حمایت کرد.مهندس بازرگان که رئیس دولت موقت آن زمان بود واعضای کابینه اوکه با این اقدام موافق نبودند، استعفا کردند وشورای انقلاب، مسئولیت اداره کشور وتکمیل روند استقرار نظام سیاسی جدید راعهده دارشد. [2].تسخیر سفارت آمریکا، یکی از مهم‌ترین رویدادها در تاریخ مبارزات ملت ایران بر ضد استعمار است، به همین دلیل رهبر انقلاب بی‌درنگ، از اشغال لانه جاسوسی حمایت کرد و آن را انقلابی بزرگ‌تر پس از سرنگونی استبداد پهلوی نامید و آمریکا را شیطان بزرگ لقب داد. در واقع، با پیروزی انقلاب اسلامی، استبداد و با تسخیر سفارت امریکا، استعمار از ایران ریشه کن شد ولی این شیطان بزرگ را در روز روشن از در بیرون کردیم و او شب از راه پنجره وارد شد و از طریق فضای رسانه‌ای و به صورت نامرئی لانه جاسوسی قوی‌تری بنا کرد. [3].از آن‌جا که در کودتای 28 مرداد 1332، آمریکا پس از فرار شاه از ایران، دوباره او را در به دست گرفتن قدرت یاری داده بود، مردم ایران حق داشتند پس از پیروزی انقلاب هم، به مسئله پذیرش شاه در آمریکا مشکوک شوند و آن را توطئه‌ای دیگر برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی بدانند. کشف ارتباط برخی جریان های ضد انقلاب و توطئه‌گر با سفارت آمریکا، فعالیت‌های جاسوسی سفارت و دامن زدن به اختلافات قومی، از جمله انگیزه‌های این دانشجویان در تصرف لانه جاسوسی بود. آنها خواهان بازگشت شاه برای محاکمه و کوتاه شدن دست آمریکا از دخالت در ایران بودند. [4].پس از تسخیر سفارت آمریکا در تهران، دولت کارتر، رئیس جمهور وقت امریکا، افزون بر انجام یک سری فعالیت‌های دیپلماتیک برای آزادی گروگان‌ها، تصمیم گرفت از فشارهای اقتصادی و سیاسی نیز برای به زانو در آوردن انقلاب اسلامی استفاده کند. تحریم اقتصادی، انزوای سیاسی و اعزام ناوگان نظامی به خلیج فارس، از جمله اقدامات دیگر آمریکا بود. دولت آمریکا هنگامی که از نجات گروگان‌ها ناامید شد، تصمیم گرفت کودتای نوژه را اجرا کند که آن نیز با عنایت پروردگار به شکست انجامید. [5].پیروزی انقلاب ایران به رهبری امام خمینی(ره)، سردمداران کاخ سفید را به وحشت انداخت و سفارتخانه آمریکا، برای از بین بردن نهال نوپای انقلاب از پا ننشست. تسخیر لانه جاسوسی در سال 1358 به دست دانشجویان، در قطع دست آمریکا از دخالت در ایران و پایان سلطه قدرتمندانه آن نقش مهمی داشت. در واقع، اِشغال 444 روزه سفارت آمریکا در تهران سبب شد تا یکی از اهداف نخستین انقلاب اسلامی، یعنی مقابله با گسترش نفوذ آمریکا در کشور، هر چه بیشترتحقق یابد. [6].امروز هم نیروهای انقلابی باید لانه‌های جاسوسی نامرئی دشمنان را شناسایی و تصرف کنند.اگرلانه جاسوسی قبلی فقط یک ساختمان بود که توسط دانشجویان تصرف شد، امروز دشمنان، از طریق فضای مجازی هزاران لانه جاسوسی نامرئی را بنا کرده‌اند و از طریق این فضای مسموم وولنگار رسانه‌ای می‌خواهند جوانان مارا اندلسی کنند که تصرف این لانه‌ها هزاران بار از تصرف لانه دیروزی مشکلتر است، چون لانه‌های امروزی به صورت آسما‌نخراش‌های نامرئیِ و پر از موریانه است.دانشجویان وهمه مردم با تکیه بر مبانی اعتقادی محکم و استوار وبا احترام به آرمان‌های انقلاب اسلامی و با اطاعت از ولیّ امرخود، باید این لانه‌ها را شناسایی وتصرف کنند تا در بیابانی که قطب نمایی جز او نداریم، گم نشویم. @AFKAREHOWZAVI
مماشات ما راضیه شعبان [۱]. برخی افراد مدام تکرار می‌کنند چرا می‌گویید دشمن؟ دشمن کجا بود؟ اگر ما با دشمن کاری نداشته باشیم، آنها را با ما چه کار؟ برای اینها، تاریخ پدرانمان را به گواه می‌گیریم، آن روز که جنگ تحمیلی را شروع کردند، آن روز که فتنه‌سازی کردند، آن روز که نفوذ درست کردند، آن روز که مسئله را حجاب جار زدند و خود به حجاب هتک حرمت کردند، آن روز که زن و مرد ما را کشتند و به گردن خودِ ما انداختند، آن روز و هم امروز که عوامل تروریستی را به جان مردم انداختند، آیا در همه اینها دست دشمن به چشمتان نمی‌آید؟ باز هم می‌گویید کو؟ کجا؟ [۲]. دشمنیِ دشمن حرفی نیست که یک‌بار و دوبار بتوان آن را انکار کرد این قصه‌ی درازی است که «یکی بود یکی نبود»ش آن‌وقت شروع شد که ایران بود و مقتدر نبود، مظلوم بود و قوی نبود اما به یک «یاعلی» دست به زانو شد و جان گرفت و تمام‌قد در مقابل همه‌ی استکبار قامت راست کرد. آن‌وقت بود دشمنی‌ها، خیانت‌ها، خباثت‌ها و نفوذی‌ها سرازیرش شد، چرا؟ چون این ملّت مثل کوه ایستاد تا بر سر آرمان‌های اسلامی‌اش بماند و اینک چون قوی‌تر و قدرتمندتر و استوارتر شده است، دشمن گیج است، منگ است، دیوانه شده به هر فکر پوسیده‌ی رذیلت‌بار چنگ می‌زند تا تکه‌ای از جان ایران را بِکَند. [۳]. دشمن تلاش می‌کند تا عزم ملّی ما را به هم بریزد، ما را به هم بی‌اعتماد کند و حرفِ ناحقّ خود را حقّ جار بزند. در یک کلام، او، می‌خواهد ذهنیّات مردم را خراب کند، او امکانات قوی و زیرساخت‌های ایران را رصد می‌کند، می‌بیند که ایران قوی است، می‌بیند که از این روزنه، ورودی‌ای ندارد، پس چاره را در دروغ‌پردازی، شایعه‌پراکنی و تهمت به نظام و مسئولین می‌داند تا ذهنیّات را پر کند از خرابی، بنابراین، چالش امروز ما با دشمن آسان نیست، اما ثابت کردیم «مرد قوی و مقتدر این میدان‌ها، ما هستیم». [۴]. و اما، چند درخواست؛ بدانیم و بخواهیم: بزرگ‌مردانِ شجاعِ امنیت، ما از وقتی چشم باز کردیم، امنیت دیدیم و آرامش، و این جز با رشادت شما و شهادتِ شهدا فراهم نمی‌شد، اینک که چند صباحی همه‌ی ایادی کفر، این گوهر نایابِ ما را نشانه گرفته‌اند، به شما می‌گوییم دیگر مماشات با این قماش کافی است، یک روز مماشات از روی رافت، دو روز مماشات برای هدایت، ... چهل روز مماشات دیگر بس است، لطفا «مقتدرانه» پاسخشان را بگویید. ای آنانی که هنوز دشمنیِ دشمن را باور ندارید و می‌گویید «کار نظام است»، «اینها همه مردمند»، لحظه‌ای تامل کنید، ببینید آیا شما که مردمید، در کیف و کوله خود اسلحه حمل می‌کنید؟ آن هم‌وطن که طاقت زخم برادر را نداشت، فکر ترور در سر می‌پروراند؟ چشمانتان را باز کنید، گوش‌هایتان را تیز کنید، جبهه را تشخیص دهید که اگر از این خواب بیدار نشوید، با لگد همین دشمن خواهید پرید. مرز خود را با دشمن روشن کنید. و اما شما مردم نجیب و مظلوم و همیشه مقتدر ایران، محکم‌تر از دیروز در کنار هم بایستید و دست‌ها را به هم بفشارید، مبادا وسوسه‌ی دشمن در صفوف یکپارچه‌ی شما اختلال بیندازد. یقین بدانید دشمن مایوس است و ناامید، این را خود بیان می‌کند، اما از تلاش دست نمی‌کشد، پس بایستید و آمادگی و اقتدار خود را حفظ کنید، چراکه حقّ است سخن باری‌تعالی که فرمود: «وَلْیَنْصُرَنَّ الله مَنْ یَنْصُرُهُ اِنَّ اللهَ لَقَویٌّ عَزیزٌ»(سوره حج؛ آیه ۴۰) و خداوند کسانی را که او را یاری کنند(و از آیینش دفاع کنند) یاری می‌کند. خداوند قوی و شکست‌ناپذیر است. @afkarehowzavi
زن در غرب آمنه عسکری منفرد [۱].«زن در تعریف غالباً شرقی یک عنصر در حاشیه و بی‌نقش در تاریخ سازی و در تعریف غالباً غربی به‌مثابه موجودی که جنسیت او برابر انسانیتش می‌چربد و ابزاری جنسی برای مردان و در خدمت سرمایه‌داری جدید است معرفی می‌شد.» (بیانات رهبر انقلاب، ۱۶ اسفند ۹۱). آنچه امروز دستگاههای سیاسی غرب آن را ترویج می‌کنند، همان «جاهلیتی» است که بعثت پیامبراکرم برای زدودن آن فرهنگ از محیط زندگی بشر به‌‌وجودآمده است. امروز نشانه‌های همان «جاهلیت در تمدن رایج فاسد غربی» مشاهده می‌شود، که همان «بی‌عدالتی، تبعیض و نادیده گرفتن کرامت انسانی و مهم جلوه دادن مسائل و نیازهای جنسی» است، این در حالی است که از نگاه اسلام زن و مرد از لحاظ «ارزش‌های انسانی» برابرند: «اِنَّ المُسلِمینَ وَالمُسلِماتِ وَالمُؤمِنینَ وَالمُؤمِنٰتِ وَالقٰنِتینَ وَالقانِتٰتِ وَالصٰدِقینَ وَالصّادِقٰات» (سوره احزاب آیه۳۵). و براین اساس وظایف مشترکی نیز به‌عهده آنهاست، مانند وظیفه «امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، خدمت، جهاد فی‌سبیل‌الله». اما از آن جهت که خلقت زن و مرد براساس وظایف خاصی که به‌عهده آنها گذاشته شده متفاوت و متناسب است، ابزار خاصی هم بر انجام این وظایف برای آنها قرارداده شده است. زن به‌عنوان لطیف‌ترین مخلوق هستی صاحب رحم است و به‌همین دلیل ترکیب ساختمانی جسمی و روحی ویژه‌ای دارد، که متناسب با وظیفه‌ی مادری است و مرد نیز به تناسب خلقتش دارای تواناییها و وظایف ویژه خود می‌باشد. «بر‌اساس این نگاه ویژه‌ اسلام و نظام جمهوری اسلامی به زن، ما به منطق، روش و سبک زندگی غربی معترض هستیم و معتقدیم آنها به زن ظلم می‌کنند.» (بیانات رهبر انقلاب، ۱۵ بهمن ۹۹). [۲].یکی از نشانه‌های جاهلیت اولی «تبرج زنان» است و امروز یکی از عمده‌ترین مظاهر تمدن غربی همین «تبرج» است. قرآن کریم خطاب به همسران مکرم پیامبر می‌فرماید: «وَ قَرنَ فی بُیوتِکُنَّ و لا تَبَرُجْنَ تَبَرُج الجاهِلِیَة» (سوره احزاب، آیه۳۳) «بر مبنای این آیه «تبرج» همان «جاهلیت» است، منتها جاهلیتی که توانسته خود را «با سلاح تبلیغات مدرن» مجهز کرده، حقایق را بپوشاند.» (بیانات رهبر انقلاب، ۶ خرداد ۹۳). در دوران انقلاب صنعتی «زن غربی» وقتی به بهانه «به‌دست آوردن حق برابری با مردان و آزادی» و «به هدف جلوه‌گری»، از محیط خانه به خیابان‌ها کشیده‌‌شد؛ درحقیقت وسیله‌ای برای سودجویی طبقه ایلومیناتی قرار گرفت. آنها به جهت «استفاده‌ ابزاری از زن» و «به‌دست آوردن سود بیشتر»، به بهره‌برداری از زن پرداختند؛ چنانکه در اروپایی که زن حتی حق مالکیت نداشته و مایملک مرد و شوهرش محسوب می‌شد و حتی بعد از شروع دموکراسی غربی، «حق رأی» نیز نداشت، با وقوع انقلاب صنعتی و افزایش کارخانجات به‌ یکباره دارای حقوقی شد که در حقیقت «زمینه بردگی» او را فراهم کرد. سرمایه‌داران غربی براساس پیروی از سیاست مادی و اقتصادی خود، زن را به‌عنوان «نیروی کار ارزان» به‌کار گرفتند، تا در سایه «بهره‌کشی از او» و به «بهانه اهدای آزادی و برابری حقوق»، چشم هرزه‌آلوده مرد را بهره‌مند کنند و زمینه را برای اطفای شهوت فراهم آورند. گناه بزرگی که تمدن غرب درمورد جنس زن مرتکب شده، این است که «جلوه‌گری» را به‌عنوان یک «حق» و «خصوصیت حتمی و لازم زن»، معرفی کرده و آن را نقطه مقابل «اسارت» معرفی کرده است. [۳].«اگر بخواهیم نسبت‌ به مسأله‌ی زن، نگاه سالم، منطقی و دقیقی ارائه کنیم، باید در درجه اول «ذهن را از تفکرات غلط غربی از جمله عنوان برابری جنسی پاک کرده، آنگاه با نگاه انسانی و با رعایت عدالت، انسانها را از لحاظ ساخت طبیعی، چه جسمی و چه عاطفی را به دو نوع زن و مرد تقسیم کرده و براساس منطق عقلایی، نقش‌ها و وظایف هر یک را معین کنیم. نگاه اسلام نسبت‌ به زن و مرد؛ نگاه انسان است در مسئله انسانیت، سیر مقامات معنوی، استعدادهای فراوان فکری و علمی هیچ تفاوتی نیست، اما قالب‌ها دو قالب است.» (بیانات رهبر انقلاب، ۳۰فروردین۹۱). [۴].(جیمی کارتر) یکی از رؤسای جمهور گذشته آمریکا، در کتابی بنام «تقاضایی برای اقدام» به «نقض حقوق بشر و تجاوزات وحشتناک علیه زنان» پرداخته، می‌گوید: « هرساله صدهزار دختر به‌عنوان برده در آمریکا فروخته می‌شود، جایی‌که یک صاحب روسپی‌خانه می‌تواند دختری را که معمولاً اهل آمریکای لاتین یا آفریقا است، با قیمتی برابر یک هزار دلار خریداری کند.» وی همچنین در مورد تجاوزات جنسی که در محوطه‌های کالج‌ها رخ می‌دهد اشاره می‌کند و می‌گوید: «از هر بیست وپنج تجاوز، فقط یک مورد گزارش شده و تنها یک درصد از متجاوزان جنسی در آمریکا محاکمه می‌شوند.»👇👇
امروز هم بسیاری از سلبریتی‌های آمریکایی از جمله بازیگران هالیوودی و یا خواننده‌هایی که ظاهراً «جایزه‌های نوبل» و «زن برتر سال» را دریافت کرده‌اند؛ ضمن ابراز پشیمانی از راه‌رفته و بیان تجربیات تلخ خود در این زمینه، عمر خود را تباه شده» می‌نامند. این همان «زوال تمدن تاریخی غرب» است که به‌تدریج اتفاق افتاده و امروز دنیای غرب را در سراشیبی افول و سقوط قرار داده است. پایان
دلایل قرآنی خشونت‌های بی‌حد اغتشاشگران چگونه دشمن توانست یک ایرانی را به این حد از قساوت برساند که بسیجی را بگیرد، دست و پایش را ببندد، دهانش را باز کند، بنزین درون دهانش بریزد و آتش بزند تا این بسیجی از درون بسوزد و حتی نتواند داد بزند و زجر بکشد تا بمیرد؟ خدا در قرآن علتش را گفته و فرموده دو علت دارد که هرکس آن دو را مرتکب شود قادر خواهد بود بزرگترین جنایتهای تاریخ را انجام دهد: سماعون للکذب: خیلی زیاد دروغ شنیدن و علاقه داشتن به دروغ شنیدن تا راست شنیدن اکالون للسحت: خیلی زیاد حرام خوردن اشاره به دو جنایت تاریخی که طبق بیان معصوم جنایتکاران یکی از این دو علت را مرتکب شده بودند. حادثه اول: وقتی در مدینه جمع شدند خانه حضرت زهرا(ع) را بسوزانند حضرت از پشت در صدا زد حسن و حسین ۵، ۶ ساله در خانه اند، گفتند : « و ان» حتی اگر آن دو هم باشند . آنگاه حضرت به علت اول اشاره کردند فرمودند علتش این است که شما از «سماعون للکذب» هستید ( دروغ را دوست دارید و دوست دارید زیاد دروغ بشنوید) حادثه دوم: وقتی در کربلا جنایتکاران کوفه امام را محاصره کرده بودند حضرت هر چه با آنها صحبت کرد ، حضرت را هو می کردند آخرش گفتند : حسین خودت را خسته نکن تو را آنگونه می کشیم که کمترینش بریدن سر تو و بچه هایت و تکه تکه کردن بدنهای شما باشد. آنگاه امام حسین (ع) به علت دوم اشاره کردند فرمودند علتش این است که زیاد مال حرام خوردید. دشمن در این فتنه تلاش کرد هر دو علت را روی سرباز پیاده نظام خود جاری کند و کرد و توانست از یک ایرانی جنایتکاری بسازد که به راحتی مادر چادری را که دختر ۳ ساله اش را در بغل داشت، دخترش را بگیرد و جلوی چشم مادر با صورت زمین بکوبد و لگد کوبش کند آنگاه مادر را به قصد کشت بزند. چگونه دشمن این دو عامل را روی برخی از ایرانیان پیاده کرد: نحوه ی پیاده کردن عامل اول ( سماعون للکذب): دشمن سه سال در پیام رسانهای خارجی اینستاگرام و واتساپ و تلگرام، این پیام رسانهای ول و رها ، توانست آنقدر دروغ در جان طرف بکند که داعش آمد شیراز کشتار کرد و خود داعش به عهده گرفت اما افردی خاص و برخی ایرانیان که «سماعون للکذب» شده بودند ، می گفتند کشتار کار نظام است و طرف باور می کرد یعنی معتاد به شنیدن دروغ شده اند و دروغ شنیدن را دوست داشت هرچند می‌دانست که دروغ است. نحوه ی پیاده کردن عامل دوم ( اکالون للسحت): علاوه بر اینکه دشمن، بعضی ها را وادار به حرام خوری و دزدی کرده بود خود دشمن برای هر جنایتی قیمتی تعریف کرده بود ، از اعترافات برخی داعشیان اغتشاشگر فتنه‌ی اخیر بدست آمد که دشمن برای هر جنایتی یک قیمت گذاشته بود و هزینه ای پرداخت می کرد.البته نقش شبکه ی قمار و شرط بندی در اینستاگرام را هم در تزریق لقمه حرام به جامعه نباید از نظر دور نگاه داشت.
آمریکای منزوی در نظم جدید جهانی زینب نجیب [1]. سال‌ها پیش، بوشِ پدر، رئیس‌جمهور اسبق آمریکا اذعان داشت؛ امروز دنیای نظم نوین جهانی، نظم تک‌قطبی آمریکاست یعنی؛ آمریکا در رأس دنیا قرار دارد و از این‌ پس سبک‌زندگی، ارزش‌ها و فرهنگ آمریکایی بر دنیا حاکم خواهد شد. از این سخن تنها بیست‌وچند سال است که می‌گذرد اما دنیای نظم نوین جهانی، دیگر نه‌تنها نظم تک‌قطبی آمریکا نیست بلکه ما شاهد آنیم که آمریکا روزبه‌روز ضعیف‌تر شده و در سیاست‌های داخلی و خارجی و اقتصاد و امنیت با مشکلات بسیاری دست‌وپنجه نرم می‌کند این در حالی است که توانایی مواجهه با بسیاری از این مشکلات را ندارد. از طرفی باید توجه داشت قدرت همیشه به معنای اقتدار نیست و اگر آمریکا هنوز در برخی ابعاد مانند تولید ناخالص داخلی بالاترین رتبه را در دنیا دارد و در نظر بعضی قدرتمند است می‌تواند دقیقا در همان نقطه بدون اقتدار باشد و بنابراین نتواند به همان میزان ایفای مدیریت و سلطه نماید. [2]. در این میان افرادی اغلب تحت تأثیر امپراتوری‌های رسانه‌ای که در چنگ آمریکا و هم‌پیمانانش است تصوری غیرواقعی از توانایی‌های آمریکا و برخی دیگر از قدرت‌های جهانی دارند و آمریکا را هم‌چنان ابرقدرت دانسته و در برابر بسیاری از این نظرات موضع‌گیری می‌کنند. درصورتی‌که واقعیت‌ها را نباید در بستر فضای مجازی دورافتاده از حقیقت جستجو کرد که این فضا به‌طورقطع در سیطره‌ی آن‌هاست و بنابراین چه در وصف توانایی‌های خود و چه در وصف ناتوانی جبهه مقابل بزرگنمایی می‌کنند. شاید اگر بتوان واقعیتِ ضعف و افول آمریکا را از منابع و آمار رسمی و اذعان صاحب‌نظران برجسته‌ی سیاسی خود آن‌ها جویا شد و شنید برای بسیاری باورپذیرتر باشد. [3]. چامسکی، اندیشمند و نظریه‌پرداز مشهور آمریکایی نخستین نشانه‌های افول هژمونی آمریکا را در حالی اعلام کرد که بوش پسر در راستای معرفی «تروریسم سازمان‌یافته» به‌عنوان دشمن جدید آمریکا حمله به عراق و افغانستان را آغاز کرد. این تحلیل‌گر آمریکاییف بعد از آن، مقالات متعددی درباره افول آمریکا نوشت. او همچنین معتقد بود شاید آمریکا در چهره‌ی یک دموکراسی معرفی شود اما در حقیقت او به کشور سرمایه‌داران تبدیل‌شده که این خود نظام سوداگرایانه‌ی شرکت‌هایی است که خودکامگی و غیرپاسخگوبودن از خصلت‌های ذاتی آن‌هاست. این شرکت‌ها کنترل زیادی بر نظام اقتصادی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دارند که این خود به‌تنهایی عاقبت خوشی نخواهد داشت. [4]. تدگالن کارپنتر، استاد دانشگاه و عضو اندیشکده کاتو برای اولین بار از اصطلاحی به نام «افول موریانه‌ای» برای اشاره به زوال تدریجی قدرت آمریکا به دلیل برافروختن جنگ‌های متعدد و عقب افتادن از رقبایش اشاره کرد. این اصطلاح بعداً در مقاله‌ای توسط «کریستوفر لین»، استاد دانشگاه تگزاس مورداستفاده قرار گرفت. [5]. ترامپ در سال 2016 به‌عنوان نخستین سیاستمدار در سطح اول قدرت، به افول آمریکا اعتراف کرد و شعارش چنین بود: «آمریکا را دوباره باعظمت کنیم». به‌طورقطع رأی مردم به شخصی با این عقیده نوعی اعتراف دسته‌جمعی جامعه‌ی آمریکایی به افول آمریکاست. [6]. یکی از زمینه‌های تحقیقات جیمز پتراس استاد و عضو هیئت‌علمی دانشگاه بیرمنگام، نقش لابی صهیونیسم در سیاست خارجی آمریکا است. او در کتاب خود به نام «صهیونیسم، نظامی‌گری و افول قدرت آمریکا» دقیقا همین سیاست‌های تحمیل‌شده را عامل و موجب زوال قدرت آمریکا می‌داند. [7]. دیوید رانی استاد دانشگاه ایلینوی دریکی از کتاب‌هایش به نام "بی‌نظمی جدید جهانی، افول قدرت آمریکا" به بحران ارزش‌ها در آمریکا و در سراسر تاریخ سرمایه‌داری اشاره دارد و معتقد است نظم نوین جهانیِ بوشِ پسر روی یک‌خانه پوشالی بناشده بود . آلفرد مک کوی، رابات پاتنیک و بسیاری از تحلیلگران دیگر نیز با تحلیل‌های اقتصادی خود نظام آمریکایی را در حال فروپاشی می‌دانند. [8]. در کنار تمام تحلیل‌های مطرح‌شده امروز ما نیز شاهد رئیس‌جمهوری در ایالات‌متحده‌ی آمریکا هستیم که با نمود یافتن مشکلات فیزیکی و سلامتی‌اش و از طرف دیگر اقدامات جنجالی او نظیر حواس‌پرتی‌ها و گاهی دست دادن به افراد خیالی که حاکی از زوال مغز اوست جلوه‌ای از سستی و پیری و زوال قدرت آمریکا را به نمایش می‌گذارد. [9]. از نمودهای عینی دیگرِ افول موقعیت آمریکا بنابر منابع خبری «us news» سرخوردگی شدید مردم این کشور از بحران‌های متعدد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آمریکا است. با وقوع شیوع ویروس کرونا و آغاز جنگ اوکراین و ایجاد تورم فزاینده در اقتصاد این نارضایتی‌ها نیز چهره‌ی جدید ترس به خود گرفته است. از طرفی چند برابر شدن میزان تیراندازی‌های دسته‌جمعی در آمریکا و کشته شدن غیرنظامیان و افزایش خشونت‌های مرتبط با نژادپرستی و تشدید قطبی‌گرایی سیاسی و اجتماعی بر طبل افول آمریکا می‌کوبد.👇👇 ادامه
[۱۰]. آنچه حائز اهمیت است باور به این سخنان و پذیرفتن سیر نزولی قدرت و اقتدار آمریکاست. هرچند سال‌هاست که رهبر معظم انقلاب بارها و بارها به این روند متذکر شده و موشکافانه به تبیین همه‌ی ابعاد آن پرداخته است و در آخرین دیدار خود نیز باز بر ذره‌ذره آب شدن آمریکا تأکید فرمودند. این‌یکی از وظایف ماست که با تبیین دقیق این زاویه از نظم نوین جهانی قدمی در روند صعودی آن به سمت تمدن نوین اسلامی برداریم. پایان
«اسلایم» علی! این چیه دستت؟ این؟ اسلایمه بابا. چی هست؟ مثل خمیر بازیه اما خیلی بهتره. همه شکلی در میاد. ازش گرفتم و مشغول شدم. توی استکان به شکل استکان در آمد. توی نعلبکی به شکل نعلبکی. جذاب بود. دونه های قرمز و نرمی که پیوسته آدمو به تکرارِ پشت تکرار وامیداشت. در حال ورز دادنش بودم که یکباره شباهت زیادی بین این ماده و اسلام به ذهنم خطور کرد. خصوصا که با حذف یک حرف، خودِ اسلام میشد. دیدم احکام اسلام هم خیلی منعطفه؛ مثلا با اینکه طهارت در نماز واجبه اما «مربیه» می تونه با همون لباسِ جنایت زده نمازشو بخونه یا مثلا با اینکه شکستن نماز حرامه اما اگر دارن مالتو می دزدن، می تونی نمازو بشکنی و پیگیر مالت باشی، یا وقتی مریض هستی، میتونی و گاهی باید روزه نگیری. و دهها مثال دیگه. البته اینا در احکام شرعی بود. در رفتارهای اجتماعی هم اسلام همینه؛ مثلا وقتی اوضاع اقتصادی زمانه بهبود پیدا می کنه و اکثریت جامعه از رفاه نسبتا خوبی برخوردار هستن، امامِ معصوم، لباس به روز می پوشه. تمام اینها به این معناست که فرامین اسلام به مقتضای مصالح بندگان، در هر عصر و زمانی و البته با حفظ اصول اساسی و کلی دین، قابل اجراست. نه پینه و وصلهٔ لباس علی ملاکه و نه تیپِ ظاهریِ لباس امام باقر. جالبه که شاگردانِ مکتب اسلام هم با همین فرمون پیش رفتن و دچار تصلب فکری نشدن. اون هم در حدی که در صورت لزوم و اقتضای مصلحت، قادرن کاری در حد انداختن قرآن از روی نیزه انجام بِدن. ببینید خمینی کبیر رو! در یک جمله تاریخی، چیزی گفت که اگر او نگفته بود، قطعا تکفیر، و از گردونه سیاست حذف میشد. او گفت: «حفظ جمهوری اسلامی از حفظ جان امام زمان هم واجب تر است». اون روزا نرخ فهمِ این حرف برای خیلی ها گرون تموم شد. اونا با خودشون می گفتن: «ما انقلاب کردیم که به امام زمان برسیم نه اینکه بخاطر انقلاب، امام زمان رو حذف کنیم»! اونا مشکل شون این بود که امام زمان رو خود اسلام می دونستن نه مجری و متولی اسلام. بگذریم. زمان گذشت و رهبرِ بعدی انقلاب گفت: «امروزه ذکر مستحبی بعد از نماز، کار فرهنگی و جهادی در فضای مجازی است». اینجا هم بعضیا گفتن: «وا اسلاما! وا مصیبتا! حذف مأثور و عمل به موهوم؟» اینا هم درست نفهمیدن. نفهمیدن که وظیفهٔ یک مجتهد، فتوا دادن، متناسب با مقتضای زمان و با حفظ اصول اساسی دینه، حتی اگر منجر به حذف یا مرجوح شدنِ یکی از مأثورات بشه. بله این صاحبان درایت، تربیت شدگان مکتب مولای متقیانن که فرمود: کُن إبنَ زمانِک؛ بروز باش. الغرض اینکه وقتی بدونیم اسلام مثل اسلایم عمل می کنه، اون وقت دیگه نسبت به خیلی چیزا جمود پیدا نمی کنیم. یکی از این چیزا که به نظرم باید تغییر کنه و خیلی رو مخه، دست ندادن های بعد از نمازه. در روزگاری که «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ» به دست فراموشی سپرده شده و آسیب های کمرنگ شدن ارتباطات، گریبان گیرِ جامعهٔ مومنین شده، وقتِ اون نیست که خود خواهانه و صرفاً برای کسب ثواب، به سرعت مشغول ذکر و تسبیحات بشیم. اینجا و در این نقطه از زمان، یک دست دادن ساده به نمازگزارِ کناری، از جهت ارزش و ثواب، چیزی کمتر از تسبیحات نداره. چون ولایت بین مومنین رو برقرار و آیه «اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا» رو تحقق می بخشه. گرچه خوب می دونم که این رفتارها، نتیجه سبک زندگیِ ما در بقیهٔ شئون زندگیه، که تو دست ندادنِ به هم بُروز می کنه. به روز باشیم. سیدحمید حسینی کیا @afkarehowzavi
در شبکه نویسندگان سلام و احترام شما نخبه محترم و دوستان تان را به کانال نویسندگان حوزوی دعوت می کنیم: 💬 نوشتن، اکسیژن است و نویسندگی نان شب. 📢 جامعه امروز چه مقدار از فعالیت حوزویان در عرصه ادبیات، فرهنگ، سیاست و اجتماع باخبر است؟ 🌻نخبگان، استادان و دوستان‌تان را به دعوت کنید.👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6 📢 فرصتی برای نشر دیدگاه نخبگان و نویسندگان جوان حوزوی و تحلیل مسائل روز @AFKAREHOWZAVI
خواهرانه مخدره چمن‌خواه آن را با دو دستم جلوی صورتم آوردم و با عشق و علاقه چند بار بوییدم و بوسیدم. چقدر مایه آرامش و آسایش بود. مادر این هدیه را برای من و خواهرم به یادگار گذاشته بود و به ما سفارش کرده بود، تا از آن خوب مراقبت کنیم و نگذاریم بیگانه با آن تعدّی کند. نمی‌دانم چرا او به یادگاری مادر توجه‌ای نداشت و سعی می‌کرد از آن فاصله بگیرد. بارها و بارها سفارش مادر را یادآوری کردم، ولی او هم‌چنان بی اعتنایی می کرد. ساعت‌ها، روزها، هفته‌ها و شاید ماه ها فکر کردم. بالاخره به این نتیجه رسیدم که شاید معنا و مفهوم توصیه مادر را متوجه نشده تا او هم مثل من دلبسته آن شود و به با ارزش بودن آن پی ببرد. شاید اشتباه از من بوده، که به او خوب توضیح نداده و ارزش معنوی آن‌را بازگو نکرده بودم. چرا این یادگاری بین من و خواهرم، فاصله انداخته و او با سردی از کنارم رد می‌شد؟ در حالی که باید به واسطه این هدیه، پیوندی بین من و او ایجاد می‌شد. ولی حالا باعث جدایی ما شده است. خدایا چه جوری بهش بگویم که مادر چقدر دوستمان داشته که چنین امانت گرانبهایی را برای ما به ارث گذاشته است؟ هر موقع خواستم دهن باز کنم و علت ارزشمند بودن آن‌را برایش بگویم، نمی‌دانم چرا سکوت می‌کردم و فقط پیامم را به وسیله ارتباط درونی بهش می‌رساندم. آخه چرا چرا؟ چرا بهش نگفتم که این فقط فاصله ظاهری است. در حالی که دل من و دل تو مثل هم است. یادته آن شب که کنار خیمه امام حسین(علیه‌السّلام) زیر باران شدید ایستاده بودی و با اینکه چتر نداشتی و مانتو و روسریت کاملا خیس شده بود. در حال خواندن زیارت عاشورا بودی و قطرات اشک با آب باران قاطی شده بود و صورتت را خیس کرده بود. و یا آن شب قدر، گوشه ی مسجد، سجاده ی کوچکی پهن کرده بود و مشغول خواندن دعای جوشن کبیر بودی و به اطراف توجه‌ی نداشتی. ولی من تو را دیدم که چگونه ملتمسانه خدا را صدا می‌زدی. یا آن روز که در تشییع جنازه سردار دل ها هم قدم با خواهران و برادران هم وطنت شده بود و بغض گلویت را می‌فشرد و شاید آن لحظه به انتقام فکر می‌کردی. من تو رو خیلی جاها دیدم توی حرم امام رضا(علیه‌السّلام)، امامزاده ها، حسینیه ها. خواهرم! خواهر خوبم اما حالا می خواهم سکوت را بشکنم و با صدای بلند بهت بگویم عزیزم! مهربانم! چون برای مادر عزیز بودیم این یادگاریِ با ارزش را به ما داد. چون دوستمان داشت. او نمی‌خواست ما مورد تعرض بیگانه قرار بگیریم و نگاه های ناپاک بیگانگان به سراپای ما بیفتد و روح لطیف و پاک ما از این نگاه‌هایِ مسموم و زهرآگین آسیب ببیند و آزرده شود. او می خواست که ما به وسیله این هدیه امنیت و مصونیت پیدا کنیم و گوهر وجودمان به نگاهی آلوده نشود. حرف هایم که تمام شد. نوع نگاه و رفتارش فرق کرد با مهربانی کنارم نشست و دستاهایش را برای گرفتن یادگاری مادر به طرفم دراز کرد، من‌هم چادر مادر را با یک دنیا صفا و صمیمیت به او تقدیم کردم. @afkarehowzavi
جمادات چگونه تسبیح‌گوی خداوند هستند؟ مخلوقات خداوند، بجز انسان مانند حیوانات و نباتات و جمادات چگونه خالق خود را تسبیح می‌گویند؟ بخصوص جمادات؟ تسبیح تکوینی آن است که تمامی موجودات عالم در مقابل خداوند مطیع، و مقهور قدرت او هستند. و تسبیح آنان از این جهت بدین معناست که: همه موجودات از آن روزی که از نیستی به هستی آمده‌اند، ذاتاً بر وجود قدرتی مافوق خود، که آنان را به وجود آورده دلالت می‌کنند. و از تمامی ذرّات وجود خود این نغمه را سر می‌دهند که: آن کسی که آفریدگار آنانست بی نقص است و نقائصی که در مخلوقاتش می‌باشد در او نیست. و از کاستی‌ها مبرّا و پاکیزه است، والاّ نیاز به آفریدگار دیگری خواهد داشت، و نمی‌تواند پروردگار این جهان با همه آنچه که داراست، باشد؛ بنابراین همه موجودات عالم با زبان متناسبِ وُسْعتِ وجودی خود در حال تسبیح پروردگار هستند. تسبیح تکوینی موجودات عالم، یکی از نظریات در باب تسبیحات مخلوقات عالم است که طرفدارانی دارد. در مقابل تسبیح تکوینی، تسبیح تشریعی است که اعتقاد دارد تمامی موجودات عالم اعم از ذی‌روح و غیر ذی‌روح آگاهانه و از روی علم خداوند را تسبیح می‌گویند که به آن تسبیح قالی (تشریعی) می‌گویند. از بزرگترین قائلان به این نظریه، ملاصدرا است که از سه نگاه تفسیری، عرفانی و فلسفی به این قضیه نگاه کرده است و معتقد است همه موجودات از علم و ادراک برخوردار هستند و به با زبان خودشان به تسبیح خداوند مشغول هستند. تسبیح تشریعی، تسبیحی است که توسط خداوند از طریق ارسال رُسُل، به انسان دستور داده شده، که آن هم یا از سنخِ گفتار است مانند: «سبحان اللّه» گفتن، یا از سنخ عمل است مانند: انجام فرائض و خضوع و خشوع در برابر حضرت حق. طی این تفسیر که تسبیح موجودات عالم را تسبیح تشریعی می‌داند، تمامی موجودات عالم، از روی علم و درک و شعور و آگاهی به ثناء و تسبیح حق تعالی مشغولند و هر موجود، در هر مرتبه‌ای از مراتب وجود که هست، و هر مقدار که از هستی حظی دارد، به همان اندازه نسبت به خالق خود علم و آگاهی دارد و خداوند را به این نحو تقدیس و تنزیه می‌کند. @afkarehowzavi
امام حسین(ع): مَنْ حاوَلَ امْراً بِمَعْصیةِ اللَّهِ کانَ افْوَتَ لِما یرْجُو وَ اسْرَعَ لِما یحْذَر؛ هرکس با معصیت به خدا، کاری را انجام دهد، از رسیدن به آرزویش باز مانده و به آنچه که از آن می‌ترسد گرفتار می‌شود. (بحارالانوار، ج ۷۵، ص۱۲۰) @AFKAREHOWZAVI
جشن 2500 ساله؛ جشن شاهان خونخوار سیری در سخنان امام خمینی👇 در این موقع که آتش جنگ بین مسلمین و کفار صهیونیست شعله ور است و ملت‏‎ ‎‏اسلام برای احقاق حق خود از اسرائیل غاصب، جان بر کف نهاده در میدانهای نبرد‏‎ ‎‏فداکاری می کنند، به امر شاه، دولت ایران به مناسبت سالروز جشن 2500 ساله در سراسر‏‎ ‎‏کشور جشن بپا کرده است؛ جشن برای شاهان خونخواری که نمونۀ آنان امروز مشهود‏‎ ‎‏است. مسلمین برای مجد و عظمت اسلام و آزادی فلسطین در خاک و خون می غلتند‏‎ ‎‏ولی شاه ایران برای رژیم مبتذل شاهنشاهی جشن و سرور بپا می کند.‏ ‏‏ همزمان با دفاع ملت بزرگ اسلام و عرب از نوامیس اسلام و مسلمین، به امر این مرد‏‎ ‎‏خبیث، به مدارس اسلامی دختران ایران هجوم برده هَتْک محترمات را نموده و از آنان‏‎ ‎‏سلب آزادی کرده اند. هنگامی که دشمنان اسلام، کشورهای اسلامی را تهدید می کنند و‏‎ ‎‏مردانی غیور برای دفاع و احقاق حقوق خود مردانه بپا خاسته اند، شاه ایران با‏‎ ‎‏صحنه سازی در سراسر ایران تظاهرات راه انداخته با امضای روحانی نمایان درباری و‏‎ ‎‏ساختۀ دست سازمانهای اوقاف و امنیت، به اسم علمای اسلام، تلگرافات تبریک صادر‏‎ ‎‏می نماید.‏ ‏‏ در شرایطی که مسلمین برای آزادی فلسطین و سرزمینهای خود جانفشانی می کنند،‏ شاه جمعیت کثیری از علما، فضلا و اساتید برجستۀ حوزه های علمیه و بسیاری دیگر از‏‎ ‎‏روشنفکران ایرانی را به زندان و تبعید کشیده و تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار داده‏‎ ‎‏است.‏ ) پیام به ملت مسلمان ایران‏، نجف اشرف 1352، صحیفه امام، ج3، ص 5) @afkarehowzavi
💠 یعنی علامه مصباح امروز را می دید؟! 📌کوشش مخالفان انقلاب اسلامی برای اشاعه فساد! بيگانگان مي‌كوشند تا با ترويج و اشاعه انواع و اقسام فسق و فجور، ازجمله فحشا، مشروبات الكلي و موادّ مخدّر، اخلاق و روحيّات مردم را فاسد كنند و به صورتي ‏درآوردند كه مردم نه فقط استعداد و نشاط دفاع از كيان و موجوديّت انقلاب و نظام انقلابي خود را از كف دهند و بلكه اساساً نسبت به انقلاب و نظام انقلابي سردباور و سست‌مهر شوند و حتّي خواستار سقوط آن و ظهور نظام ديگري شوند كه به اعمال و ارضای شهوات ميدان دهد. طريقه مبارزه با آفات اخلاقي، تربيت مردم بر وفق ارزش‏هاي درست اخلاقي و ديني و جلوگيري‏ جدّي و شديد از ورود آلات و وسايل فسق و فجور و فحشا و منكرات به درون جامعه است. بيگانگان همچنين، ممكن است سعي كنند كه يا تعاليم و احكام ديني مذهبي مردم وآرا و عقايد حقّه آنان را مورد خدشه و مناقشه قرار دهند و چنين وانمود كنند كه بطلان آن‌ها را اثبات كرده‏اند، و خلاصه، به نوعي حمله فكري و فرهنگي اقدام كنند، يا چنان‌كه در اغلب موارد معمول است، ظاهر آن‌ها را مورد هجوم و تعرض قرار ندهند؛ ولي چنان تفسير و تأويل كنند كه ماهيّت آموزه‏ها و فرموده‏هاي دين و شريعت متحوّل و متبدّل گردد و هويّتشان دگرگون شود. (کتاب انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن به قلم علامه مصباح یزدی(ره)، ص 161) @afkarehowzavi
زنانِ نقش‌آفرین زهره حیدری زنِ ایرانی در تمامی زمینه‌ها با حفظ شئونات اسلامی، فعالیت‌های چشمگیری دارد و در رده‌های بالایی افتخارآفرین است. نگاه ایرانی به زن، یک نگاه مقدس و ارزشمند است؛ در جایگاه مادری دلیرپرور، در جایگاه همسری عروج‌دهنده و در جایگاه اجتماعی پیش‌برنده است. این نگاه برعکس دیدگاه کشورهای اروپایی و غربی به جایگاه زن است، که به زن فقط دید ابزاری و جنسی دارند. زنِ ایرانی در عرصه دینی اجتماعی یعنی گوهرشادها، مسجدی ساختند که هم محل عبادت، هم جایگاه علم‌آموزی، معرفت، آگاهی و هم محل شهادت است. پروین اعتصامی‌ها، در عرصه ادبیات نام‌دار و ماندگار. اسدی‌ها و کرجوها و...، که مبارزات سیاسی و شهادت‌شان زمینه‌ای شد برای ایجاد جمهوری اسلامی در ایران. سیده شاه حسینی‌ها، در عرصه هنر فیلم‌نامه‌نویسی و کارگردانی مسایل دینی و جهاد را لحاظ نمودند. حیدری‌ها، در عرصه ورزش با حجاب و پوشش دینی با افتخار بر سکوی قهرمانی می‌ایستد و اجازه نمی‌دهد مردان مدال به گردنش بگذارند و با او مصافحه نمایند. پزشک محجبه‌ای که بیمار بی‌بضاعت را فی سبیل الله معالجه می‌نماید. نخبه‌های علمی متدینی که شب و روز روی پروژه‌های خود برای ارتقا علمی کشورش مشغول است و بورسیه‌های آمریکایی و اروپایی را به هیچ عنوان نمی‌پذیرد و با وجود تمام مشکلات پیش رو، برای پیشرفت وطنش تلاش می‌نماید. معلم، دبیر و استادهایی که در تربیت و علم‌آموزی تمام ارزش‌های دینی را لحاظ می‌نماید و برای تربیت دینی اهمیت بیشتری قائل است. فعال فضای مجازیی که در دشمن‌شناسی، شناخت معارف دینی و مسایل سیاسی برای ارتقا آگاهی کاربران پررنگ عمل می کند. مُبلِغ خارج از کشوری که برای انتشار معرفت حقیقی دین مبین اسلام فعالیت می‌نماید. کارآفرین و جهادگری که دست بسیاری از زنان بی‌سرپرست خانواده را می‌گیرد. فعال اجتماعی که در تمام فتنه‌های دشمن برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران منفعل نبوده و نقش بسزایی برای رفع آن دارد؛ هم چون راهپیمایی‌ها، همراهی همسر در رفع اغتشاشات، رضایت و صبوری در شهادت فرزند مدافع امنیتش، فعالیت اجتماعی معرفتی در جامعه زنان مانند سخنرانی و فعالیت فرهنگی و زن ایرانی یعنی... این‌ها تنها نمونه‌هایی از ایرانی بودن زن، در کشور جمهوری اسلامی ایران است؛ و همچنین زنان فعال گمنامی در کشور داریم که هنوز شناخته شده نیستند و در پیشرفت جمهوری اسلامی ایران نقش بسزایی دارند. https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
چرا فیلترینگ؟ مرضیه عاصی [1]. آیا فضای مجازی یک محیط زندگی است؟! محیط زندگی یعنی جایی که درآن روابط اجتماعی، فرهنگ، اقتصاد و ذهنیت انسان‌ها شکل می‌گیرد. جایی که فرزندان این مرز و بوم درآن تربیت می‌شوند، رشد می‌کنند وبزرگ می‌شوند، اراده‌ها جهت می‌گیرند و تمایلات بروز پیدا می‌کنند. فضای مجازی یک فضای حقیقی جدید است، پس باید این محیط را از هر گونه آلودگی خصوصاً آلودگی به "سمّ شیمیایی" پاک کنیم. [2].چون از قرآن الهام گرفته‌ایم که هر گاه خطری ما را تهدید می‌کند؛ باید بین خود وخطر، سدّ محکمی ایجاد کنیم که راه نفوذ خطر بسته شود. در"آیات ۹۴تا۹۹ سوره کهف"، در ماجرای یاجوج وماجوج و همسایگان آن دو آمده‌است که آنان به ذوالقرنین گفتند؛ یاجوج وماجوج فساد می‌کنند؛ آیا سدّی میان ما وآنها می‌بندی؟ذوالقرنین گفت به شرطی که با قوّت به من کمک کنید؛ پس با قطعات آهن ومس ذوب شده بین آهن‌ها سدّ محکمی ساختند که راه نفوذ کاملاً بسته شد؛ آنها متحد شدند و خود را از شرّ دشمن ایمن کردند؛ آن هم با سدّ بزرگی که نمی‌شد هیچ راه نفوذی در آن ایجاد کرد. دشمن را فیلتر کردند، آن هم فیلتری به این نفوذ ناپذیری.پس ما هم باید بین خودمان و خطر موجود - فضای مجازی سمّی- سدّ محکم نفوذ‌ناپذیری ایجاد کنیم . [3].چون باید از ولیّ‌امرمان اطاعت کنیم که می‌فرماید،"همان‌طور که بعضی از کشورها طبق فرهنگ خودشان فضای مجازی را قبضه کرده‌اند، ما چرا این کار را نمی‌کنیم؟! چرا به تهدیدهای فضای مجازی اعتنا نمی‌کنیم؟! چرا این فضای غیرمنضبط را رها می‌کنیم؟!" (بیانات در دیدار معلمان، ۱۳ اردیبهشت ۹۵).ما در این فضای مجازی دشمن، زندگی می‌کنیم و در هوای آلوده تنفس می‌نماییم و آلودگی آن از نوع آلودگی به گاز خردل می‌باشد که بسیار کُشنده است و آثار آن تا سال‌ها ماندگار است. [4].آنان‌که دم از رفع فیلترینگ می‌زنند، این صحنه را ول و رها می‌پسندند، طرح صیانت را به حاشیه می‌گذارند، گردن دیگری می‌اندازند و بی خیالش می‌شوند، بدانند که اگر حاکمیت الهی بالای سر این محیط زندگی قرار نگیرد و حاکمیت طاغوت حکمفرما شود، سنّتِ «یُخرِجُونَهُم مِن النُّورِ ِالَی الظّلُمات» انجام می‌شود. سپردن جامعه به ولایت طاغوت، نتیجه‌اش، فریب، گمراهی وتسویل شیطان است وکسب و کار زیر سایه طاغوت، لازمه اش تثبیت ولایت طاغوت و به باد دادن کل کسب‌و‌کارها است و بی عدالتی را در جان مردم تثبیت می‌کند و این همان تثبیت حکمرانی غرب است. [4].چون شهیدان زیادی دادیم که یک وجب از خاکمان را ندهیم. اما خاک به خودی خود موضوعیت نداشت، خاک برای ما معنا داشت، استقلال و هویّت ایران مهم بود، اراده جامعه ایران مهم بود، سپردن محیط زندگی «حقیقی» مردم به دشمن، دادن استقلال کشور است، دادن خاک است، عبور از روی خون شهدا است.عقب نشینی مسئولین در این سالها در حوزه فرهنگ، فریاد "اَینَ عمّار و اتش به اختیار" رهبرمان را بلند کرده‌است. نباید با عقب نشینی، جان، مال و ناموس مردم را به بیگانه بسپاریم. فیلترینگ و مسدود کردن محیط حکمرانی دشمن، بسیار ضروری است، هرچند بسیار دیر شده‌است. [5]. کسانی که دم از رفع فیلتر اینستاگرام و واتس‌اپ می‌زنند، باید بدانند که واقعا این‌ها محل ساماندهی انواع اغتشاشات و حمله‌ها به مردم و کشور هستند. بستر حکمرانی غربی است. محل حضوردشمنان ما هستند. اصلاً زمین آنهاست. دشمن میلیاردها خرج کرده تا در فضایِ بی‌قانون و ولنگارش، به‌وسیله همین پلتفرم‌ها، پیاده‌نظام بسازد و ساخت، پس عاقلانه بیندیشید، که پس از رفع فیلتر همان آش و همان کاسه قبلی خواهد شد! باز اغتشاش و هزینه‌تراشی برای ملت و حاکمیت.الان دیگر همه می‌دانند زمین مجازی دشمن، چه لجنزاری است! [6].بنابراین اگر چند نفر گفتند، هزاران نفر با فیلترشکن وارد می‌شوند؛ پس فیلتر بی‌اثر است، فریب نخورید. یا می‌گویند بعضی از کسب و کارها در این پلتفرم‌هاست، خُب پلتفرمِ جایگزین، درست کنند. طبق بیانیه گام دوم، اهل تحول، اهل حرکت جهادی و اهل انجام کارهایی که به ظاهر شدنی نیست؛ باشید. فیلتر کردن پلتفرم‌های خارجی خیلی موثرست. و از طرفی باید سازمان‌های دولتی، دانشگاه‌ها، مدارس و ... را ملزم به استفاده از پلتفرم‌های داخلی کرد. اینکه یک نظام مدیریتی داخلی و بدون وابسته به غرب داشته باشیم؛چیز محالی نیست. مردم همیشه پای کار هستند. اگر مسئولین ذیربط هم به تکلیف خود عمل کنند. https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
[5]. آن¬چه این روزها شاهد هستیم؛ به¬زیرافتادنِ نقاب نفاق جماعت مزدور فتنه¬گر داخلی و خارجی و اربابان ستم¬پیشه¬ی آنهاست که چهره‌ی کریه آنان را در برابر دیدگان ملت ایران و آزادگان جهان، بیش ¬از گذشته نمایان نموده ¬است، موج خروشان خون‌های پاک جوانان وطن، در حال شستن زشتی‌ها و غبار‌های سیاه فتنه‌ بوده و بدین ترتیب، به¬دنبال دشمن‌شناسیِ جامعه، وحدتی شیرین و دشمن¬شکن درحال شکل-گرفتن است؛ ازاین¬رو، صدای قدم¬های پیروزی نهایی، رساتر از هر زمانی به گوش می¬رسد و در قریب-صبحی، بانگ امیدبخش نظم نوین جهانی به مرکزیت جمهوری اسلامی که درحقیقت، ظهور یک نظم نوینِ وحیانی¬ست؛ گوش جهانیان را خواهد نواخت. @AFKAREHOWZAVI
وحدت شیرین مریم عفتی مطلق [1]. آنچه از وقایع سخت و ناگوار این روزها می¬تواند ذهن¬ها را به خود مشغول بدارد این است که از پس این رنج¬ها، چگونه روزنه¬های امید و نصرت بر ملت مظلوم و مقتدر ایران ¬گشوده خواهد شد؟ البته قبل از پرداختن به پاسخ این سؤال، باید اعتراف نمود که رویدادهای تلخ این ایام، بیش از هر واقعیتی، ماهیتِ اکنونِ ملت ایران را نمایان ساخت؛ زیرا مردمی که وسط کارزارِ جنگ رسانه‌ای دشمن، بی‌پناه رها شده بودند؛ خیلی زودتر از زمان فتنه‌ی ۸۸، بصیرت به خرج داده و صف خود را از اغتشاشگران جدا نمودند، با اینکه فشارها و خساراتی را متحمل گشتند؛ اما به‌راحتی اسیر غول‌های رسانه‌ای استکبار نشدند. صبوری و مدارا پیشه کرده و در کمال شگفتی، پاره¬های تن خود را که از بهترین جوانان این وطن بودند؛ برای حفظ امنیت کشور با افتخار تقدیم نموده و دشمنان را در رسیدن به اهدافشان ناکام گذاشتند و به همه ثابت کردند که ملت ایران مایه¬ی وجودیِ بسیار اصیل و باعظمتی دارد. [2]. به گل‌های پرپرشده‌ی این روزها که می‌نگریم، حس غرور و افتخار سراسر وجودمان را فرا می‌گیرد، نورهایی در این ایام دیدیم که در برابر ظلمت، با درخشش خیره‌کننده¬ی خود صفحه‌ی تاریخ پرافتخار ایران، بلکه جهان اسلام را منوّر نمودند؛ با جوهر تابناک وجود خود نور امید و روشنی بر دل¬ها تاباندند و با چشمه¬ی بصیرت خود غبار از چشم¬های حیرت¬زده شستند، جلوه¬¬هایی از صحنه¬های کربلا در حرم مطهر شاهچراغ، خیابان¬های شهر و جای¬جای ایران نمایان گشت و سند محکمی بر حقانیت نظام جمهوری اسلامی شد؛ همه‌ی دنیا دیدند که از طفل شش‌ماهه و خردسال گرفته تا زنان و دختران بی‌دفاع، از تیر و تیغ خشم و کین دشمن فتنه¬گر در امان نماندند؛ درواقع عداوت‌های وحشیانه‌‌ی استکبار و ایادی داخلی و خارجی‌اش در این ایام، مهر تأیید دیگری¬ شد بر ماهیت ضدّبشری نظام غرب و فرهنگ منحط و پوسیده¬ی آن¬. بدین¬ترتیب همه دیدند که دشمن خبیث، نیت پلید خود را که در پشت شعارهای رنگین و دروغین خویش، پنهان کرده‌ بود؛ رذیلانه پیاده نمود و همه شاهد هستند که جز خشونت و ویرانی و کشتار حاصلی دربر نداشته است. [3]. «اسلام به ما آموخته است كه انسان¬ها با وجود ناهمگونى‌هاى نژادى و زبانى و فرهنگى، فطرت همسانى دارند كه آنها را به پاكى و عدالت و نيكوكارى و همدردى و همكارى فرا مى‌خواند و همين سرشت همگانى است كه اگر از انگيزه‌هاى گمراه‌كننده به سلامت عبور كند، انسان¬ها را به توحيد و معرفت ذات متعالى خداوند رهنمون مى‌گردد. اين حقيقت تابناك داراى چنان ظرفيتى است كه قادر است پايه و پشتوانه‌ى تشكيل جوامع آزاد و سرافراز و برخوردار از پيشرفت و عدالت - توأماً - گردد و شعاع معنويت را بر همه‌ى فعاليتهاى مادّى و دنيایى انسان¬ها نفوذ دهد و بهشتى دنيایى - پيش از بهشت اخروىِ موعود اديان الهى - براى آنان فراهم آورد. ... خوشبختانه چشم‌انداز تحولات جهانى، نويدبخش يك نظام چند وجهى است كه در آن، قطب¬هاى سنتى قدرت، جاى خود را به مجموعه‌اى از كشورها و فرهنگ¬ها و تمدن¬هاى متنوع و با خاستگاه‌هاى گوناگون اقتصادى و اجتماعى و سياسى مى‌دهند.» (امام خامنه¬ای، 9شهریور1391، بيانات در شانزدهمين اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران). [4]. «امروز، آمریکا قدرت مسلّط جهان نیست؛ بسیاری از تحلیل¬گران سیاسی دنیا معتقدند که آمریکا دارد رو به افول می¬رود، ذرّه‌ذرّه دارد آب می¬شود. این را نه اینکه ما بگوییم؛ البتّه عقیده‌ی ما هم همین است امّا تحلیل¬گران سیاسی دنیا هم این را دارند می¬گویند. نشانه‌هایش هم واضح است؛ مشکلات داخلی آمریکا بی‌سابقه است؛ هم مشکلات اقتصادی‌شان، هم مشکلات اجتماعی‌شان، هم مشکلات اخلاقی‌شان در داخل آمریکا؛ اختلافات¬شان، دودستگی‌های خونین¬شان، خطاهای محاسباتی‌شان در مسائل دنیا.» (امام خامنه¬ای، در دیدار با دانش¬آموزان، 11آبان1401). ازاین¬رو، مردم دنیا نظاره¬گر افول و خاموشیِ نظم شیطانی حاکم بر جهان خواهند بود؛ نظمی که به سرکردگی آمریکای جهان¬خوار و سلطه¬گر جز فقر و فساد و تبعیض و ستم، ارمغانی برای ملت¬های جهان نداشته است، پس¬ازآن، نظم دیگری بر جهان حکمفرما خواهدشد؛ همان¬گونه که در کلام رهبر معظم انقلاب آمده است؛ «علائم زیادی وجود دارد که نظم کنونی جهان دارد تغییر پیدا می¬کند و نظم جدیدی بر جهان حاکم خواهد شد. ... یک خطوط اساسی‌ای هست که مطمئنّاً این خطوط اساسی در این نظم جدید هست. خطّ اساسی اوّل عبارت است از انزوای آمریکا؛ آمریکا در نظم جدید جهانی منزوی خواهد بود. ... دست و پای آمریکا از حضور در سراسر جهان جمع خواهد شد. ... خطّ اساسی دوّم؛ انتقال قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و حتّی علمی، از غرب به آسیا[ست]. ... خطّ اساسی سوّم [این است که]: فکر مقاومت و جبهه‌ی مقاومت در مقابل زورگویی، گسترش خواهد یافت که مبتکرش جمهوری اسلامی است.» (در دیدار با دانش¬آموزان، 11آبان1401). 👇👇👇
نگران حال مقصّر مرحوم آیت الله میرزا جواد تهرانی از منزل بیرون آمده بودند و از حاشیه خیابان در حال گذر بودند که ناگهان دوچرخه سواری با شدت به ایشان برخورد کرد، به گونه ای که عبا و عمامه و عصا و نعلین ها هر کدام به طرفی پرت شد، و ایشان زخمی گردید، پس از لحظه ای ، قبل از اینکه بسوی عبا و عمامه بروند، به سراغ دوچرخه سوار رفتند، در حالی که خودشان بیشتر آسیب دیده بودند با این حال او را از زمین بلند کرده، و گرد و غبار از صورتش پاک نموده و پشت سر هم تکرار می کردند که: پسر جان! حالت چطور است؟ آیا جایی از بدنت درد می کند؟ آیا صدمه و آسیب دیدی؟ و از این قبیل حرفها! @AFKAREHOWZAVI
زن در نظریه سیاسی اسپینوزا حجت الاسلام والمسلمین داود مهدوی زادگان اسپینوزا ( 1677 – 1632 م ) از معماران اصلی نظریه سیاسی مدرن است و رساله سیاسی او اثری دانسته شده که« اندیشة سیاسی و دموکراتیکِ مدرنِ اروپایی را به بیانی نظری ، بنیان می نهد » ( اسپینوزا باروخ ، 1393 : 188 ) . او در این رساله به مطالعه سه نوع حکومت سلطنتی ( حاکم مطلقه ) و اشراف سالاری و دموکراسی پرداخته است .البته بررسی نوع دموکراسی به دلیل مرگ زود هنگام نا تمام باقی می ماند و از قضا ، این نا تمامی بعد بیان موقعیت زن در حکومت دموکراتیک است . چه کسانی در حکومت دموکراتیک حق رأی دارند ؟ به عقیده اسپینوزا کسانی حق رأی دارند که عضو « شورای عالی » باشند . این اعضا همان شهروندان صاحب حق رأی هستند .پس ، شهروند سیاسی در نظر اسپینوزا عبارت از عضو شورای عالی است . ولی هر کسی نمی تواند عضو شورای عالی باشد . اسپینوزا برای عضویت در شورای عالی دو شرط را ذکر می کند . شرط اول ،« فردی با شد که صرفاً از قانون کشور خویش تبعیت می کند » . شرط دوم ، « و از جهات دیگر کنترل حق خویش را در دست دارد و محترمانه زندگی می گذراند » . هر فرد با داشتن این دو شرط حق رأی در شورای عالی و پذیرش مناصب دولتی را دارد . طبعاً با این دو شرط برخی افراد از عضویت در شورای عالی شهر یا به عبارتی از مفهوم شهروندی بدور خواهند بود . اسپینوزا با شرط اول بیگانگانی را که تابع حکومت دیگر هستند ، کنار می گذارد . اما به وسیله شرط دوم ، زنان و بردگان و نیز کودکان و صغیران را کنار می گذارد . زیرا این عده تحت کنترل دیگری هستند . زنان تحت کنترل شوهران و بردگان تحت کنترل اربابان و بالاخره والدین قیم کودکان و صغیران هستند . اینان نیز همانند اتباع کشور دیگر ، شهروند محسوب نمی شوند . اسپینوزا خود را مجبور به این توضیح می دید که از چه باب زنان را از عضویت در شورای عالی کنار گذاشته است .کنار گذاشتن اتباع بیگانگان و بردگان و کودکان از شورای عالی روشن و قابل درک است ولی عدم عضویت زنان ، به تبیین احتیاج دارد . اسپینوزا می پذیرد که اگر دلیل تابعیت زنان از شوهران ، عرف باشد ؛ این دلیل محکم نیست . بنیان عرف چندان محکم نیست تا بخواهیم به آن استناد کنیم . بلکه او به ماهیت و جنس زن بودن ارجاع می دهد : « شاید کسی بپرسد که آیا زنان بنا به ماهیت تابع اقتدار مردان هستند یا بنا به عرف ؟ زیرا اگر این مسأله صرفاً ناشی از عرف باشد ، دلیلی ندارد که بخواهیم زنان را از حکومت بیرون بگذاریم. اما اگر صرفاً به تجربه بنگریم ، خواهیم دید که این موقعیت ناشی از ضعف زنان است ؛ زیرا هیچ کجا نمونه ای از حکمرانی توأمان زن و مرد سراغ نداریم در هر کجای زمین که زنان و مردانی وجود دارند ، مردان فرمانروا هستند و زنان فرمانبردار ، بدین ترتیب ، هر دو جنس در هماهنگی می زیند » ( همان : 183 ) . برخی خواسته اند در نقض این تجربه عالم گیر به نمونه آموزون ها استدلال کنند . در این نمونه زنان حاکم بودند و مردان را می کشتند . اما به نظر اسپینوزا چنین نمونه هایی نادر است . بر این اساس ، او به خود حق می دهد که « ادعا کند که زنان از حیث طبیعی حق برابری با مردان را ندارند و ضرورتاً تسلیم مردان می شوند» . اسپینوزا از این حق نتیجه می گیرد که « بنا بر این ، حکمرانیِ برابر دو جنس محال است و محال تر از آن حکمرانی زنان بر مردان است » . رساله سیاسی با این جمله اسپینوزا ناتمام ماند : «به زودی خواهیم فهمید که حکمرانی برابر زنان و مردان قطعاً صدمات زیادی به صلح وارد می آورد .اما به حد کافی در این باره گفته ام » ( همان : 184 ) . بنابر این ، زن در نظریه سیاسی اسپینوزا هیچ جایگاهی ندارد . زن بیرون از شورای عالی جای دارد . تبعیت ماهوی زنان نسبت به مردان موجب آن شده که زنان در حکومت دموکراتیک به عنوان شهروند ، شناخته نشود. اسپینوزا با استدلال به ماهیت ، راه عضویت زنان در شورای عالی را کاملاً مسدود ساخته است . حتی اگر تجربه زیست مدرن هم تغییر کند ، زنان نمی توانند عضو شورای عالی شوند .زیرا ماهیت زنان فرمانبرداری است و فرد فرمان بردار نمی تواند فرماندار شود. البته مترجم فارسی رساله سیاسی تاکید دارد که این سخن اسپینوزا مربوط به شرایط تاریخی و زمان نگارش این رساله است و « اسپینوزا این کتاب را به پایان نرساند و در همین دقیقه از کتاب آن را رها کرد » . ظاهراً مقصود مترجم این است که اگر اسپینوزا زنده می ماند و این کتاب را تمام می کرد ؛ حتماً در رای خود تجدید نظر می کرد . ولی جمله پایانی اسپینوزا ( « اما به حد کافی در این باره گفته ام » ) ، این احتمال مترجم را منتفی می کند . منبع: اسپینوزا باروخ ، 1393 ، رساله سیاسی ، ترجمه ایمان گنجی و پیمان غلامی ، انتشارات روزبهان ، چ اول ، تهران . https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
🔷 پمپاژ ناامیدی 🔹 اکبر مظفری امام خمینی از امید به عنوان جنود الله و از ناامیدی به عنوان جنود ابلیس تعبیر کرده و می فرمایند: «نویسنده‌ های ما بهترین خدمتشان امروز این است که این ملتی که ایستاده در مقابل شرق و غرب و نمی ‌خواهد تحت نظام شرق یا نظام غرب باشد، امید به آنها بدهند که می ‌توانید تا آخر وابسته به شرق و غرب نباشید. اگر این نویسنده‌ ها، این گوینده‌ ها به جای اینکه به هم اشکالتراشی بکنند، به جای اینکه به جان هم بریزند، با هم امید در ملت ایجاد کنند. اطمینان در ملت ایجاد کنند. استقلال روحی در ملت ایجاد کنند. اگر این خدمت را این رسانه‌های گروهی، این مطبوعات، این نویسندگان، این گویندگان، این اطمینان را در ملت ایجاد کنند ما تا آخر پیروز هستیم. و حیف است که یک ملتی که ایستاده و خون جوانان خودش را داده و همه چیزش را فدای اسلام و استقلال کشورش کرده ماها که گوینده هستیم، نویسنده هستیم، آنهایی که در مطبوعات چیز می‌ نویسند، در رادیو و تلویزیون صحبت می‌ کنند، حیف است که اینها توجه به این معنا نداشته باشند که باید این ملت را امیدوار کرد، و باید مطمئن کرد ملت را.» (صحیفۀ امام، ج 13، ص 537) آنچه در سایه و حاشیۀ اغتشاشات اخیر ناباورانه خودنمایی می کند، پمپاژ یاس و ناامیدی از سوی کسانی است که به راستی داعیه اصلاح و استحکام نظام را دارند. آنها دردمند، دلخور و نقادانی از جنس انقلابند که جان و جوانی شان را پای آن گذاشته و در دوره ای از جمله پیشتازان آن بوده اند. اما هم اینک به خاطر انباشت رنجش های درست یا غلط گذشته، نه تنها دامن خود را از حوادث اخیر بیرون کشیده اند، که دائما با نیشتر قلمشان حرمان و دلسردی است که به افکار عمومی پمپاژ کرده و ناخواسته در مسیر ناامیدی مردم گام بر می دارند. آنها با سیاه نمایی ها و امیدکُشی های مستمر، عالمانه در صدد تحمیل اصلاحاتی بر نظام هستند که به زعم شان تنها راه مانایی آن است، اما ناگفته پیداست که این راه به ناکجاآباد می رود، چرا که مرگ امید، مرگ آینده را به دنبال دارد. چالش پیشرو به اندازۀ خود یک فتنه است که باید با اکسیر امید، وحدت و زمان شناسی از آن عبور کرد و پس از آن به طرح نقدها، نظرها و گلایه ها پرداخت. امروز ملت ما برای گذر از این گردنۀ فتنه خیز به امید و دلگرمی نیاز دارد، باید ملت را امیدوار و مطمئن کرد و جنود الله را مهمان خانۀ دلهایشان نمود تا بتوانند از این میدان بلا به سلامت عبور کنند. امروز روز امتحان کسانی است که به اندازۀ خود دارای ضریب نفوذ و قدرت تاثیرگذاری بر افکار عمومی هستند و می توانند در شعله ور شدن آتش امید و گذر از فتنه موثر باشند. آنان که به جای امید، دزدانه بر گوش ملت خویش آیۀ یاس می خوانند و ندانسته در جهت رسانه های دشمن حرکت می کنند، حتی در خلوت خود نیز نمی توانند مدعی خیرخواهی برای مردم و کشورشان باشند، چرا که امروز راه از بیراهه و حق از باطل شناخته شده است. https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
تحریم ناکارآمد در برابر انرژی انقلاب 🖍آمنه عسکری منفرد [۱].انقلاب ایران اسلامی، انقلابی«زنده، مستمر و تداوم‌یافته» است‌‌‌؛ زیرا ارزش‌های اسلامی و انقلابی همچنان از بدنه اجتماعی جدی و قوی برخوردارند و امروز، بخش بزرگ و موثری از جوانان «دلبسته و شیفته ارزش‌ها» هستند. آری! «انقلاب یک جریان مستمر است، انقلاب یعنی؛ سازندگی، رویش و بالندگی و روحیه انقلابی یعنی اسیر حدود تحمیلی نشدن، قانع به گیرندگی قطره‌چکانی نشدن، با امید دنبال هدف حرکت‌کردن و با انگیزه، نشاط، بااصرار و پیگیری آن را به دست‌آوردن.این انقلاب و حرکت انقلابی است.» (بیانات رهبر انقلاب، ۱ تیر ۸۴). [۲].اینک دشمنان قسم‌خوردهٔ ایران، بعد از چهل‌ و اندی سال تلاش در صحنهٔ جنگ و فشار و تحریم اقتصادی، به ناکامی خود در مقابل «عظمت ایران مقتدر» واقف‌شدند و این بار در صحنهٔ جنگ ترکیبی به زمین‌زدن ایران و ایرانی دل‌ خوش‌کردند. اما از آنجا که «ما ملت امام حسینیم»، در مقابل این سنگ‌پراکنی‌های نفاق و صاحبان زر و زور و تزویر، سر خم نخواهیم‌کرد، حال آنکه از پس این همه کینه‌توزیهای خصم؛ ریزش‌ها، جراحت‌ها و زخم‌هایی هم به نظام و کشور واردشود. اما واقعیت این است که این جراحات، بخشی از واقعیت هستند نه همه آن. بخش بزرگتر و برجسته‌تر واقعیت این است که؛ انقلاب ما «به واسطه حضور رهبری شجاع و مقتدر و مردمی بصیر و وفادار»، که ایمان راسخ به ارزش‌های اسلامی و انقلابی دارند، امروز «شکوفاتر و مقتدرتر» از گذشته، در مقابل همه بدخواهی‌های دشمنان کینه‌توز ایستاده‌اند و با «امید صادق به آیندهٔ روشن» برای «اعتلای ارزش‌های انسانی و اسلامی»، تا رسیدن به صبح دولت ظهور در حرکت است و با «پیشرفت مستمر درعرصه علم و حکمت»، در مقابل تمام امیدسوزی‌های دشمنان بدخواه ایستاده‌اند. https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
عقلانیت سیاسی اکبر مظفری دکتر علی شریعتی گاه تنبهات نغزی دارد که به راستی هشدار دهنده و آگاهی بخش است. وی از جمله در سخنرانی «خودآگاهی و استحمار» می گوید: وقتی در خانه حريقی در گرفته است، دعوت آن کس که تو را به نماز و دعا با خداوند می خواند، دعوت يک خيانتکار است، تا چه رسد به کار ديگر! هرگونه توجه دادن به هر چيزی در آن جا ـ هر چيزی مقدس، چه غير مقدس ـ به جز توجه دادن به خاموش کردن حريق، توجهی است استحمارگرانه و اگر تو توجه کنی، استحمار شده ای، ولو با خداوند خودت صحبت کنی، ولو به نماز ايستاده باشی، ولو مشغول مطالعۀ بهترين آثار علمی و ادبی بشوی، يا مشغول يک کشف بزرگ علمی! هر کاری که بکنی، و طرف سرت را به هر چيزی که گرم کند، تو را دچار استحمار کرده! ديگر رفته ایی. این گفته روایت حال امروز ماست. نزدیک دو ماه است که عده ای مزدور در سایۀ اعتراض بحق و احساسات جریحه دار شدۀ بخشی از جوانان، آتش به خانه و کاشانۀ ما انداخته و امنیت ما را سلب کرده اند، شاید تا دیروز می شد در ماهیت این جریان تشکیک کرده و آن را به اعتراضات مردمی نسبت داد، اما امروز که نشانه های توطئه آشکار شده است، نسبت دادن آن به مردم، جفا و اهانت در حق آنهاست. اما چگونه می شود که برخی از داعیه داران انقلاب و گروه های مرجع اجتماعی در این هنگامۀ بلا به دادن آدرس های غلط پرداخته و ناخواسته تلاش می کنند تا افکار عمومی را نسبت به خاموش کردن آتش مردد نمایند؟ آیا عقلانیت سیاسی ایجاب می کند که در میانۀ میدان به علل و اسباب ماجرا پرداخته و از خود ماجرا غافل شویم؟ آیا در زمان فتنه و صف آرایی دشمن وقت پرداختن به علت هاست؟ یا ما خود را به کوچۀ تغافل زده و مصداق بیان مرحوم شریعتی شده ایم؟ آنان که دل در گرو انقلاب نهاده و با همۀ نقدهای بحقی که دارند، قلب شان برای انقلاب می طپد، آنان که جان و جوانی شان را فدای این آرمان کرده و هویت شان به انقلاب گره خورده است، امروز روز امتحان آنهاست. آنها باید بتوانند با تحلیل کلان ماجرا از موانع نقدها و دلخوری های سیاسیِ حتی بحق شان عبور کرده و از کلیت انقلاب دفاع و در راه آن جانبازی کنند، والا دشمن با سکوت و سکون ما متوقف نمی شود. گروه های مرجع اجتماعی و ملت بزرگ ایران در ادوار مختلف تاریخی همواره نشان داده اند که در بزنگاه های خطر و مخاطرات دشوار، قدرت عبور از اختلافات و ایجاد وحدت را دارند و می توانند تهدیدها را به فرصت تبدیل کرده و دشمنان را ناامید و ناکام بگذارند. https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
تاریک‌ذهن‌های مدعی آزادی راضیه شعبان [1]. شصت روزی می‌شود که کوردلانِ همه‌ی تاریخ، امنیت ما یعنی گوهر نایاب دنیا را که معتقد و بی‌اعتقاد به نظام، همه از آن متنعم هستند، مورد هدف کین قرار دادند. در این مدت هر کاری کردند، هر دروغی را ساختند، هر حیله‌ای را به کار بستند تا از مردم یارگیری کنند، اما وقتی بی‌اعتنایی مردم را به خود دیدند، به سیم آخر زدند ... آخرین نقطه اتصال تروریسم ... خشونت مسلّحانه و ایجاد رعب عمومی. دست زدن به عمل تروریستی و خرابکارانه، ازآن‌روست که حامیان و دستوردِهان آن‌ها هرچه تحریم کردند، جواب نداد، هرچه به زور متوسل شدند، جواب نداد، هر چه خواستند با دست دوستیِ مخملین وارد شوند، جواب نداد. اینک دندان خشم به هم کوبیده و احمق‌هایی از جنس خودشان را به کار گرفتند تا کار ناتمام آن‌ها را تمام کنند. [2]. اندکی به عقب برمی‌گردیم، به سال‌های پرالتهاب دهه 60، همان‌وقت که دشمن نتوانست مانع تولد نظام اسلامی ایران شود، آن‌زمان که نشد زهرش را با جنگ بریزد، همان‌وقت هم با حمایت و تشویقِ عده‌ای تهی‌مغز، بی‌اعتقاد و غیرانقلابی، «ترورهای فردی و جمعی»، «انفجارهای مهیب»، «آدم‌ربایی»، «شکنجه» و «کشتارهای هولناک» را طراحی کرد. قربانیان این قساوت و خشونت همهِ قشرها بودند. در این طراحی، زن یا مرد و کودک، مدیر یا کارگر، رهگذر و بقال فرقی نداشت، همه هدف یک شلیک و یک گلوله، آن‌هم از فرسنگ‌ها دورتر بودند. آن‌زمان پاسخ آن‌ها این بود «بکشید ما را، ملّت ما بیدارتر می‌شود». و امروز هم با یتیم شدن آرتین‌ها، با شهادت کیان‌ها، آرشام‌ها، آرمان‌ها و روح‌الله‍‌‌ها، روح ما برای مبارزه با دشمنان و حرامی‌ها زنده‌تر خواهد شد. این کشته‌شدن‌ها و ریختن خون مظلومان در راه خدا، اثری قهری و طبیعی دارد که دستاوردهایی را به امت اسلامی، ملت‌های مسلمان و به تاریخ اسلام تقدیم می‌کند. این وعده‌هایی است که احمق‌ها آن را درک نمی‌کنند. [3]. اما امروز همان نقشه سوخته را از نو طراحی کردند. این احمق‌ها آن‌قدر بدبخت و کهنه‌مغز و نم‌کشیده شده‌اند که این کارها را به اسم «زن»، «زندگی»، «آزادی» رنگ می‌زنند. اگر نمی‌دانند، بدانند که ما می‌دانیم و یادمان هست که زن همواره در نظر بت‌های فلسفه‌ی غرب، موجودیت نداشت و اگر هم جایی موجود به حساب می‌آمد، در صفِ حیوانات قرار می‌گرفت و ارزشی نداشت. همان‌طور که «فیلسوف و متفکر آلمانی»، آرتور شوپنهار اعتقاد داشت که زن حیوانی است با گیسوانی بلند و افکار کوتاه. یا در دیدگاه «فیلسوف و متفکر فرانسوی» ناپلئون بناپارت، زن موجودی ساخته شده برای تسلیم در برابر مرد است، حتی اوج احترام به زن را در دیدگاه «فیلسوف و متفکر آلمانی»، فریدریش نیچه، می‌بینیم که معتقد است: وقتی نزد زن می‌روی، شلاق را فراموش نکن. اینک همین پَلَشت‌ها در ایران مدعی آزادی و زندگی‌بخشی برای زنانِ ایرانی هستند. بی‌خود دست‌وپا نزنید، شما همان تاریک‌ذهن‌هایی هستید که تنها نقاب روشن‌فکری را یدک می‌کشید. [4]. همان سال60 هم عقده و ترس از جمهوری اسلامیِ تازه‌تأسیس و نوپا را داشتید، آن‌وقت که قدرت دفاعی ایرانی ضعیف و کم‌توان بود، آن‌وقت که سردمداران و رئیس‌جمهورِ حامیان شما، خود را عقلِ‌کل می‌دانستند. اکنون ترسِتان چهل برابر شده، چراکه ایران اسلامی بالنده‌تر و قدرت دفاعی‌اش قوی‌تر و توانمندتر است، چند روز پیش نمونه‌اش را به شما مخابره کردیم، «موشک ماهواره‌بر قائم100» و «موشک هایپرسونیک» که در خاطرِ زنگ‌زده‌تان هست؟! از حال و روز سردمداران و رئیس‌جمهور آمریکا نگوییم که بر همگان عیان است. خفت‌وخواری خود را می‌بینید و هم‌چنان دست‌وپا می‌زنید، دست‌وپا بزنید و در گرداب خودساخته‌ی خود به دفینه‌های تاریخ وارد شوید. دیرروزی نیست افول آمریکا و صهیون را به چشم خود ببینیم، تا آن روز با صلابت قوی‌تر می‌شویم و شما هم‌چنان بنگرید اقتدار ایران قوی را و از عصبانیت بمیرید. @afkarehowzavi