نگران حال مقصّر
مرحوم آیت الله میرزا جواد تهرانی از منزل بیرون آمده بودند و از حاشیه خیابان در حال گذر بودند که ناگهان دوچرخه سواری با شدت به ایشان برخورد کرد، به گونه ای که عبا و عمامه و عصا و نعلین ها هر کدام به طرفی پرت شد، و ایشان زخمی گردید، پس از لحظه ای ، قبل از اینکه بسوی عبا و عمامه بروند، به سراغ دوچرخه سوار رفتند، در حالی که خودشان بیشتر آسیب دیده بودند با این حال او را از زمین بلند کرده، و گرد و غبار از صورتش پاک نموده و پشت سر هم تکرار می کردند که: پسر جان! حالت چطور است؟
آیا جایی از بدنت درد می کند؟ آیا صدمه و آسیب دیدی؟ و از این قبیل حرفها!
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
زن در نظریه سیاسی اسپینوزا
حجت الاسلام والمسلمین داود مهدوی زادگان
اسپینوزا ( 1677 – 1632 م ) از معماران اصلی نظریه سیاسی مدرن است و رساله سیاسی او اثری دانسته شده که« اندیشة سیاسی و دموکراتیکِ مدرنِ اروپایی را به بیانی نظری ، بنیان می نهد » ( اسپینوزا باروخ ، 1393 : 188 ) . او در این رساله به مطالعه سه نوع حکومت سلطنتی ( حاکم مطلقه ) و اشراف سالاری و دموکراسی پرداخته است .البته بررسی نوع دموکراسی به دلیل مرگ زود هنگام نا تمام باقی می ماند و از قضا ، این نا تمامی بعد بیان موقعیت زن در حکومت دموکراتیک است .
چه کسانی در حکومت دموکراتیک حق رأی دارند ؟ به عقیده اسپینوزا کسانی حق رأی دارند که عضو « شورای عالی » باشند . این اعضا همان شهروندان صاحب حق رأی هستند .پس ، شهروند سیاسی در نظر اسپینوزا عبارت از عضو شورای عالی است . ولی هر کسی نمی تواند عضو شورای عالی باشد . اسپینوزا برای عضویت در شورای عالی دو شرط را ذکر می کند . شرط اول ،« فردی با شد که صرفاً از قانون کشور خویش تبعیت می کند » . شرط دوم ، « و از جهات دیگر کنترل حق خویش را در دست دارد و محترمانه زندگی می گذراند » . هر فرد با داشتن این دو شرط حق رأی در شورای عالی و پذیرش مناصب دولتی را دارد . طبعاً با این دو شرط برخی افراد از عضویت در شورای عالی شهر یا به عبارتی از مفهوم شهروندی بدور خواهند بود . اسپینوزا با شرط اول بیگانگانی را که تابع حکومت دیگر هستند ، کنار می گذارد . اما به وسیله شرط دوم ، زنان و بردگان و نیز کودکان و صغیران را کنار می گذارد . زیرا این عده تحت کنترل دیگری هستند . زنان تحت کنترل شوهران و بردگان تحت کنترل اربابان و بالاخره والدین قیم کودکان و صغیران هستند . اینان نیز همانند اتباع کشور دیگر ، شهروند محسوب نمی شوند .
اسپینوزا خود را مجبور به این توضیح می دید که از چه باب زنان را از عضویت در شورای عالی کنار گذاشته است .کنار گذاشتن اتباع بیگانگان و بردگان و کودکان از شورای عالی روشن و قابل درک است ولی عدم عضویت زنان ، به تبیین احتیاج دارد . اسپینوزا می پذیرد که اگر دلیل تابعیت زنان از شوهران ، عرف باشد ؛ این دلیل محکم نیست . بنیان عرف چندان محکم نیست تا بخواهیم به آن استناد کنیم . بلکه او به ماهیت و جنس زن بودن ارجاع می دهد :
« شاید کسی بپرسد که آیا زنان بنا به ماهیت تابع اقتدار مردان هستند یا بنا به عرف ؟ زیرا اگر این مسأله صرفاً ناشی از عرف باشد ، دلیلی ندارد که بخواهیم زنان را از حکومت بیرون بگذاریم. اما اگر صرفاً به تجربه بنگریم ، خواهیم دید که این موقعیت ناشی از ضعف زنان است ؛ زیرا هیچ کجا نمونه ای از حکمرانی توأمان زن و مرد سراغ نداریم در هر کجای زمین که زنان و مردانی وجود دارند ، مردان فرمانروا هستند و زنان فرمانبردار ، بدین ترتیب ، هر دو جنس در هماهنگی می زیند » ( همان : 183 ) .
برخی خواسته اند در نقض این تجربه عالم گیر به نمونه آموزون ها استدلال کنند . در این نمونه زنان حاکم بودند و مردان را می کشتند . اما به نظر اسپینوزا چنین نمونه هایی نادر است . بر این اساس ، او به خود حق می دهد که « ادعا کند که زنان از حیث طبیعی حق برابری با مردان را ندارند و ضرورتاً تسلیم مردان می شوند» . اسپینوزا از این حق نتیجه می گیرد که « بنا بر این ، حکمرانیِ برابر دو جنس محال است و محال تر از آن حکمرانی زنان بر مردان است » . رساله سیاسی با این جمله اسپینوزا ناتمام ماند :
«به زودی خواهیم فهمید که حکمرانی برابر زنان و مردان قطعاً صدمات زیادی به صلح وارد می آورد .اما به حد کافی در این باره گفته ام » ( همان : 184 ) .
بنابر این ، زن در نظریه سیاسی اسپینوزا هیچ جایگاهی ندارد . زن بیرون از شورای عالی جای دارد . تبعیت ماهوی زنان نسبت به مردان موجب آن شده که زنان در حکومت دموکراتیک به عنوان شهروند ، شناخته نشود. اسپینوزا با استدلال به ماهیت ، راه عضویت زنان در شورای عالی را کاملاً مسدود ساخته است . حتی اگر تجربه زیست مدرن هم تغییر کند ، زنان نمی توانند عضو شورای عالی شوند .زیرا ماهیت زنان فرمانبرداری است و فرد فرمان بردار نمی تواند فرماندار شود. البته مترجم فارسی رساله سیاسی تاکید دارد که این سخن اسپینوزا مربوط به شرایط تاریخی و زمان نگارش این رساله است و « اسپینوزا این کتاب را به پایان نرساند و در همین دقیقه از کتاب آن را رها کرد » . ظاهراً مقصود مترجم این است که اگر اسپینوزا زنده می ماند و این کتاب را تمام می کرد ؛ حتماً در رای خود تجدید نظر می کرد . ولی جمله پایانی اسپینوزا ( « اما به حد کافی در این باره گفته ام » ) ، این احتمال مترجم را منتفی می کند .
منبع:
اسپینوزا باروخ ، 1393 ، رساله سیاسی ، ترجمه ایمان گنجی و پیمان غلامی ، انتشارات روزبهان ، چ اول ، تهران .
https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
🔷 پمپاژ ناامیدی
🔹 اکبر مظفری
امام خمینی از امید به عنوان جنود الله و از ناامیدی به عنوان جنود ابلیس تعبیر کرده و می فرمایند: «نویسنده های ما بهترین خدمتشان امروز این است که این ملتی که ایستاده در مقابل شرق و غرب و نمی خواهد تحت نظام شرق یا نظام غرب باشد، امید به آنها بدهند که می توانید تا آخر وابسته به شرق و غرب نباشید. اگر این نویسنده ها، این گوینده ها به جای اینکه به هم اشکالتراشی بکنند، به جای اینکه به جان هم بریزند، با هم امید در ملت ایجاد کنند. اطمینان در ملت ایجاد کنند. استقلال روحی در ملت ایجاد کنند. اگر این خدمت را این رسانههای گروهی، این مطبوعات، این نویسندگان، این گویندگان، این اطمینان را در ملت ایجاد کنند ما تا آخر پیروز هستیم. و حیف است که یک ملتی که ایستاده و خون جوانان خودش را داده و همه چیزش را فدای اسلام و استقلال کشورش کرده ماها که گوینده هستیم، نویسنده هستیم، آنهایی که در مطبوعات چیز می نویسند، در رادیو و تلویزیون صحبت می کنند، حیف است که اینها توجه به این معنا نداشته باشند که باید این ملت را امیدوار کرد، و باید مطمئن کرد ملت را.» (صحیفۀ امام، ج 13، ص 537)
آنچه در سایه و حاشیۀ اغتشاشات اخیر ناباورانه خودنمایی می کند، پمپاژ یاس و ناامیدی از سوی کسانی است که به راستی داعیه اصلاح و استحکام نظام را دارند. آنها دردمند، دلخور و نقادانی از جنس انقلابند که جان و جوانی شان را پای آن گذاشته و در دوره ای از جمله پیشتازان آن بوده اند. اما هم اینک به خاطر انباشت رنجش های درست یا غلط گذشته، نه تنها دامن خود را از حوادث اخیر بیرون کشیده اند، که دائما با نیشتر قلمشان حرمان و دلسردی است که به افکار عمومی پمپاژ کرده و ناخواسته در مسیر ناامیدی مردم گام بر می دارند. آنها با سیاه نمایی ها و امیدکُشی های مستمر، عالمانه در صدد تحمیل اصلاحاتی بر نظام هستند که به زعم شان تنها راه مانایی آن است، اما ناگفته پیداست که این راه به ناکجاآباد می رود، چرا که مرگ امید، مرگ آینده را به دنبال دارد.
چالش پیشرو به اندازۀ خود یک فتنه است که باید با اکسیر امید، وحدت و زمان شناسی از آن عبور کرد و پس از آن به طرح نقدها، نظرها و گلایه ها پرداخت. امروز ملت ما برای گذر از این گردنۀ فتنه خیز به امید و دلگرمی نیاز دارد، باید ملت را امیدوار و مطمئن کرد و جنود الله را مهمان خانۀ دلهایشان نمود تا بتوانند از این میدان بلا به سلامت عبور کنند. امروز روز امتحان کسانی است که به اندازۀ خود دارای ضریب نفوذ و قدرت تاثیرگذاری بر افکار عمومی هستند و می توانند در شعله ور شدن آتش امید و گذر از فتنه موثر باشند. آنان که به جای امید، دزدانه بر گوش ملت خویش آیۀ یاس می خوانند و ندانسته در جهت رسانه های دشمن حرکت می کنند، حتی در خلوت خود نیز نمی توانند مدعی خیرخواهی برای مردم و کشورشان باشند، چرا که امروز راه از بیراهه و حق از باطل شناخته شده است.
https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
تحریم ناکارآمد در برابر انرژی انقلاب
🖍آمنه عسکری منفرد
[۱].انقلاب ایران اسلامی، انقلابی«زنده، مستمر و تداومیافته» است؛ زیرا ارزشهای اسلامی و انقلابی همچنان از بدنه اجتماعی جدی و قوی برخوردارند و امروز، بخش بزرگ و موثری از جوانان «دلبسته و شیفته ارزشها» هستند. آری! «انقلاب یک جریان مستمر است، انقلاب یعنی؛ سازندگی، رویش و بالندگی و روحیه انقلابی یعنی اسیر حدود تحمیلی نشدن، قانع به گیرندگی قطرهچکانی نشدن، با امید دنبال هدف حرکتکردن و با انگیزه، نشاط، بااصرار و پیگیری آن را به دستآوردن.این انقلاب و حرکت انقلابی است.» (بیانات رهبر انقلاب، ۱ تیر ۸۴).
[۲].اینک دشمنان قسمخوردهٔ ایران، بعد از چهل و اندی سال تلاش در صحنهٔ جنگ و فشار و تحریم اقتصادی، به ناکامی خود در مقابل «عظمت ایران مقتدر» واقفشدند و این بار در صحنهٔ جنگ ترکیبی به زمینزدن ایران و ایرانی دل خوشکردند. اما از آنجا که «ما ملت امام حسینیم»، در مقابل این سنگپراکنیهای نفاق و صاحبان زر و زور و تزویر، سر خم نخواهیمکرد، حال آنکه از پس این همه کینهتوزیهای خصم؛ ریزشها، جراحتها و زخمهایی هم به نظام و کشور واردشود. اما واقعیت این است که این جراحات، بخشی از واقعیت هستند نه همه آن. بخش بزرگتر و برجستهتر واقعیت این است که؛ انقلاب ما «به واسطه حضور رهبری شجاع و مقتدر و مردمی بصیر و وفادار»، که ایمان راسخ به ارزشهای اسلامی و انقلابی دارند، امروز «شکوفاتر و مقتدرتر» از گذشته، در مقابل همه بدخواهیهای دشمنان کینهتوز ایستادهاند و با «امید صادق به آیندهٔ روشن» برای «اعتلای ارزشهای انسانی و اسلامی»، تا رسیدن به صبح دولت ظهور در حرکت است و با «پیشرفت مستمر درعرصه علم و حکمت»، در مقابل تمام امیدسوزیهای دشمنان بدخواه ایستادهاند.
https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
عقلانیت سیاسی
اکبر مظفری
دکتر علی شریعتی گاه تنبهات نغزی دارد که به راستی هشدار دهنده و آگاهی بخش است. وی از جمله در سخنرانی «خودآگاهی و استحمار» می گوید: وقتی در خانه حريقی در گرفته است، دعوت آن کس که تو را به نماز و دعا با خداوند می خواند، دعوت يک خيانتکار است، تا چه رسد به کار ديگر! هرگونه توجه دادن به هر چيزی در آن جا ـ هر چيزی مقدس، چه غير مقدس ـ به جز توجه دادن به خاموش کردن حريق، توجهی است استحمارگرانه و اگر تو توجه کنی، استحمار شده ای، ولو با خداوند خودت صحبت کنی، ولو به نماز ايستاده باشی، ولو مشغول مطالعۀ بهترين آثار علمی و ادبی بشوی، يا مشغول يک کشف بزرگ علمی! هر کاری که بکنی، و طرف سرت را به هر چيزی که گرم کند، تو را دچار استحمار کرده! ديگر رفته ایی.
این گفته روایت حال امروز ماست. نزدیک دو ماه است که عده ای مزدور در سایۀ اعتراض بحق و احساسات جریحه دار شدۀ بخشی از جوانان، آتش به خانه و کاشانۀ ما انداخته و امنیت ما را سلب کرده اند، شاید تا دیروز می شد در ماهیت این جریان تشکیک کرده و آن را به اعتراضات مردمی نسبت داد، اما امروز که نشانه های توطئه آشکار شده است، نسبت دادن آن به مردم، جفا و اهانت در حق آنهاست. اما چگونه می شود که برخی از داعیه داران انقلاب و گروه های مرجع اجتماعی در این هنگامۀ بلا به دادن آدرس های غلط پرداخته و ناخواسته تلاش می کنند تا افکار عمومی را نسبت به خاموش کردن آتش مردد نمایند؟ آیا عقلانیت سیاسی ایجاب می کند که در میانۀ میدان به علل و اسباب ماجرا پرداخته و از خود ماجرا غافل شویم؟ آیا در زمان فتنه و صف آرایی دشمن وقت پرداختن به علت هاست؟ یا ما خود را به کوچۀ تغافل زده و مصداق بیان مرحوم شریعتی شده ایم؟
آنان که دل در گرو انقلاب نهاده و با همۀ نقدهای بحقی که دارند، قلب شان برای انقلاب می طپد، آنان که جان و جوانی شان را فدای این آرمان کرده و هویت شان به انقلاب گره خورده است، امروز روز امتحان آنهاست. آنها باید بتوانند با تحلیل کلان ماجرا از موانع نقدها و دلخوری های سیاسیِ حتی بحق شان عبور کرده و از کلیت انقلاب دفاع و در راه آن جانبازی کنند، والا دشمن با سکوت و سکون ما متوقف نمی شود. گروه های مرجع اجتماعی و ملت بزرگ ایران در ادوار مختلف تاریخی همواره نشان داده اند که در بزنگاه های خطر و مخاطرات دشوار، قدرت عبور از اختلافات و ایجاد وحدت را دارند و می توانند تهدیدها را به فرصت تبدیل کرده و دشمنان را ناامید و ناکام بگذارند.
https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
تاریکذهنهای مدعی آزادی
راضیه شعبان
[1]. شصت روزی میشود که کوردلانِ همهی تاریخ، امنیت ما یعنی گوهر نایاب دنیا را که معتقد و بیاعتقاد به نظام، همه از آن متنعم هستند، مورد هدف کین قرار دادند. در این مدت هر کاری کردند، هر دروغی را ساختند، هر حیلهای را به کار بستند تا از مردم یارگیری کنند، اما وقتی بیاعتنایی مردم را به خود دیدند، به سیم آخر زدند ... آخرین نقطه اتصال تروریسم ... خشونت مسلّحانه و ایجاد رعب عمومی. دست زدن به عمل تروریستی و خرابکارانه، ازآنروست که حامیان و دستوردِهان آنها هرچه تحریم کردند، جواب نداد، هرچه به زور متوسل شدند، جواب نداد، هر چه خواستند با دست دوستیِ مخملین وارد شوند، جواب نداد. اینک دندان خشم به هم کوبیده و احمقهایی از جنس خودشان را به کار گرفتند تا کار ناتمام آنها را تمام کنند.
[2]. اندکی به عقب برمیگردیم، به سالهای پرالتهاب دهه 60، همانوقت که دشمن نتوانست مانع تولد نظام اسلامی ایران شود، آنزمان که نشد زهرش را با جنگ بریزد، همانوقت هم با حمایت و تشویقِ عدهای تهیمغز، بیاعتقاد و غیرانقلابی، «ترورهای فردی و جمعی»، «انفجارهای مهیب»، «آدمربایی»، «شکنجه» و «کشتارهای هولناک» را طراحی کرد. قربانیان این قساوت و خشونت همهِ قشرها بودند. در این طراحی، زن یا مرد و کودک، مدیر یا کارگر، رهگذر و بقال فرقی نداشت، همه هدف یک شلیک و یک گلوله، آنهم از فرسنگها دورتر بودند. آنزمان پاسخ آنها این بود «بکشید ما را، ملّت ما بیدارتر میشود». و امروز هم با یتیم شدن آرتینها، با شهادت کیانها، آرشامها، آرمانها و روحاللهها، روح ما برای مبارزه با دشمنان و حرامیها زندهتر خواهد شد. این کشتهشدنها و ریختن خون مظلومان در راه خدا، اثری قهری و طبیعی دارد که دستاوردهایی را به امت اسلامی، ملتهای مسلمان و به تاریخ اسلام تقدیم میکند. این وعدههایی است که احمقها آن را درک نمیکنند.
[3]. اما امروز همان نقشه سوخته را از نو طراحی کردند. این احمقها آنقدر بدبخت و کهنهمغز و نمکشیده شدهاند که این کارها را به اسم «زن»، «زندگی»، «آزادی» رنگ میزنند. اگر نمیدانند، بدانند که ما میدانیم و یادمان هست که زن همواره در نظر بتهای فلسفهی غرب، موجودیت نداشت و اگر هم جایی موجود به حساب میآمد، در صفِ حیوانات قرار میگرفت و ارزشی نداشت. همانطور که «فیلسوف و متفکر آلمانی»، آرتور شوپنهار اعتقاد داشت که زن حیوانی است با گیسوانی بلند و افکار کوتاه. یا در دیدگاه «فیلسوف و متفکر فرانسوی» ناپلئون بناپارت، زن موجودی ساخته شده برای تسلیم در برابر مرد است، حتی اوج احترام به زن را در دیدگاه «فیلسوف و متفکر آلمانی»، فریدریش نیچه، میبینیم که معتقد است: وقتی نزد زن میروی، شلاق را فراموش نکن. اینک همین پَلَشتها در ایران مدعی آزادی و زندگیبخشی برای زنانِ ایرانی هستند. بیخود دستوپا نزنید، شما همان تاریکذهنهایی هستید که تنها نقاب روشنفکری را یدک میکشید.
[4]. همان سال60 هم عقده و ترس از جمهوری اسلامیِ تازهتأسیس و نوپا را داشتید، آنوقت که قدرت دفاعی ایرانی ضعیف و کمتوان بود، آنوقت که سردمداران و رئیسجمهورِ حامیان شما، خود را عقلِکل میدانستند. اکنون ترسِتان چهل برابر شده، چراکه ایران اسلامی بالندهتر و قدرت دفاعیاش قویتر و توانمندتر است، چند روز پیش نمونهاش را به شما مخابره کردیم، «موشک ماهوارهبر قائم100» و «موشک هایپرسونیک» که در خاطرِ زنگزدهتان هست؟! از حال و روز سردمداران و رئیسجمهور آمریکا نگوییم که بر همگان عیان است. خفتوخواری خود را میبینید و همچنان دستوپا میزنید، دستوپا بزنید و در گرداب خودساختهی خود به دفینههای تاریخ وارد شوید. دیرروزی نیست افول آمریکا و صهیون را به چشم خود ببینیم، تا آن روز با صلابت قویتر میشویم و شما همچنان بنگرید اقتدار ایران قوی را و از عصبانیت بمیرید.
#افکار_حوزوی
@afkarehowzavi
علامههای انقلابی؛ اسوههای ولایتمداری
حسین کاوه
وقتی سخن از ولایتمداری به میان میآید برخی گمان میکنند که ولایتمداری اختصاص به عوام جامعه(مردم عادی، غیر خواص) دارد و خواص و نخبگان خیلی لزوم ندارد که اوامر و رهنمودهای ولی جامعه اسلامی را در تحلیل و تصمیمهای علامههای انقلابی اسوههای ولایتمداری خود معیار و شاخص قرار دهند بلکه همین مقدار که علیه ولی جامعه موضع نمیگیرند و اقدامی نمیکنند کفایت از ولایتمداری میکند!
حضرات آیات علامه حسنزاده و علامه مصباح رحمة الله علیهما به خوبی نشان دادند مجتهد که سهل است، علامه هم که باشی باید ولایتمدار باشی و معلم ولایتمداری... ستون اصلی خیمه جامعه اسلامی در عصر غیبت امام معصوم ولایت مطلقه فقیه است و علما همچون اوتادی(میخهایی) هستند که ضامن برافراشته شدن خیمه جامعه اسلامی بر عمود ولایت فقیه میباشند.
در طول تاریخ کم نبودند افرادی که به اصطلاح کوه علم بودند اما به خاطر ضعف ایمان و تقوا و یا بی بصیرتی، تکمیل کننده پازل طواغیت گشتند و یا به خاطر ترس و عدم شجاعت همان اندک علمشان نیز به فعلیت نرسید و فایدهای به حال اسلام مسلمین نداشتند. عالمی که علمش فاقد نور الهی باشد عملش نیز منقلب کننده اوضاع جهان بر مدار عدالت و حقیقت نخواهد بود.
گذشته از مباحث نظری و ادله عقلی و نقلی و حتی تجربی قاعده مترقی ولایت مطلقه فقیه و جایگاه آن... شخص سید علی حسینی خامنهای شخصیتی است که علامههایی همچون آیت الله حسنزاده و آیت الله مصباح رحمة الله علیهما بر تقوا و علم و زهد و شجاعت و تدبیر ایشان شهید گونه شهادت میدهند و خود را پیرو و تابع و مدافع و فدایی و عاشق وی میدانند.
سیره علمی و عملی حضرات آیات علامه حسنزاده و علامه مصباح رحمة الله علیهما دلیلهای مستحکمی برای اثبات مترقی بودن قاعده ولایت مطلقه فقیه و کفایت همه جانبه سید علی حسینی خامنهای برای تصدی این جایگاه هستند. وقتی چنین مجاهدین پارسا و قلههای علمی برجستهای قبلهنمای خود را با ولایت و ولی تنظیم میکنند آیا دیگر سخنی باقی میماند...؟
#افکار_حوزوی
@afkarehowzavi
شما به رأی مردم هم رحم نکردید!
سیاهه کشتارهای پدر و پدربزرگ رضا پهلوی در سیستان و بلوچستان؛
رضا پهلوی بعد از اغتشاشات چند هفته اخیر در زاهدان، به تازگی در توئیتی به این اتفاقات اشاره کرده و نوشته که «ملت ایران دو جمعه خونین در زاهدان و خاش را هرگز فراموش نخواهد کرد.»
اگرچه بخشی از اتفاقات اخیر در زاهدان ناشی از فعالیت برخی گروهها در حمله به کلانتری و فرمانداری بوده، اما به نظر میرسد شاهزاده خود باید اقدامات پدر و پدربزرگش را در مناطق بلوچستان و سیستان به یاد بیاورد.
در دوره پهلوی اول، رضاشاه برای اینکه حاکمیتش را بر سیستان و بلوچستان تثبیت کند، بدون هیچ اقدام زمینهای، دست به انجام کارهای تحکمی زد و در این مسیر متوسل به خشونت هم شد.
ارفع در کتاب «در خدمت پنج سلطان» آورده است: گزارشهای متعدد در دست است که نشان میدهد نیروهای نظامی با خشونت با مردم رفتار نمودهاند و این برخوردهای خشن یکی از عوامل مخالفت مردم بلوچستان با سجل احوال بود.
در سال ۱۳۱۲ سرتیپ البرز که سابقه اعدام چهل نفر از اقوام لر را داشت با عنوان فرمانده تیپ مکران به بلوچستان رفت. او در بلوچستان با خشونت بسیار با مردم برخورد کرد؛ به گونهای که به «البرز قصاب» معروف شد.
او حتی در یک ماجرا در حالی که به مردم و سران بلوچی که به کوهی پناه برده بودند قول داد و سوگند خورد که کاری با آنها ندارد، ۷۴ نفر از آنان را کشت.
این جنایت به قدری برای مردم وحشتناک بود که آن منطقه را ترک کردند و به آن سوی مرزها رفتند.
در دوره پهلوی دوم نیز اسدالله علم وزیر دربار «امیرحسین خزیمه علم» را که شوهر خواهرش بود به عنوان نماینده مردم زابل در دوره شانزدهم از صندوقهای رای بیرون کشید و راهی مجلس کرد.
مردم زابل به آیتالله میرزا ابراهیم شریفی رای داده بودند، اما علم از صندوقها بیرون آمد.
با روی کارآمدن دولت مصدق مردم امیدوار شدند که این بار میتوانند آیتالله شریفی را به مجلس بفرستند، اما نخستوزیری مصدق هم نتوانست راهگشا باشد.
مردم در روز ۱۹ بهمن ۱۳۳۰ در خیابانهای زابل حضور پیدا کردند. اما ماموران حکومتی به سوی مردم شلیک کردند و افراد بسیاری کشته و مجروح شدند.
#افکار_حوزوی
@afkarehowzavi
چرا «قمار» حرام است؟
یکی از سوالات شرعی، مسئله قمار است که در این مطلب به دلائل تحریم قمار خواهیم پرداخت:
اسلام درآمد را محصول یک کار مفید دانسته که شامل مشاغل تولیدی، توزیعی و خدماتی است. امّا کسی که بواسطه قمار، مبالغ هنگفتی را به دست می آورد و طرف مقابل را به خاک سیاه می نشاند، چنین شخصی نه تنها کار مفیدی نکرده، بلکه مرتکب کاری شیطانی و زشت شده است. خداوند در این رابطه می فرماید: «اموال یکدیگر را در میان خود به باطل و نامشروع نخورید؛ مگر این که تجارتی با رضایت طرفین انجام گیرد». از این رو قمار «اکل مال بالباطل» بوده و لذا حرام است.
اسلام می گوید درآمد باید به واسطه یک کار مفید باشد؛ و کار مفید سه رقم است:
۱. کارهای تولیدی
۲. کارهای توزیعی
۳. کارهای خدماتی.
کشاورزی، دامداری، تولیدات صنعتی و مانند آن کارهای تولیدی هستند و تُجاری که کالاهای تولید شده را از تولیدکنندگان خریده و به دست فروشندگان جزء می رسانند، تا آنها به دست مشتریان برسانند عهده دار قسم دوم کارهای مفید هستند. زیرا همه مردم نمی توانند به کارخانه های تولیدی و دامداریها و مزارع کشاورزی مراجعه کرده و نیازهای خود را تهیه کنند، و لذا تجّار و فروشندگان عهده دار این کار می شوند. اطبّا، پرستاران، رانندگان، مأموران نظافت و مانند آنها، کارهای خدماتی انجام می دهند. و کار هر سه گروه مفید و سودمند است.
امّا کسی که قمار می زند و در قمار مبالغ هنگفتی را می برد و طرف مقابل را به خاک سیاه می نشاند، چه کار مفیدی انجام داده است؟! چنین شخصی نه تنها کار مفیدی نکرده، بلکه مرتکب کاری شیطانی و زشت شده، و مشمول آیه شریفه ۲۹ سوره نساء است که می فرمایید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ إِلّا أَنْ تَکُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاض»؛ (ای کسانی که ایمان آورده اید! اموال یکدیگر را در میان خود به باطل [و از طرق نامشروع] نخورید؛ مگر این که تجارتی با رضایت طرفین شما انجام گیرد).نتیجه این که قمار کار مفیدی نیست، بلکه «اکل مال بالباطل» است و لذا حرام شمرده شده است.) (1)
پی نوشت:
1. گردآوری از کتاب: از تو سوال می کنند، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: علیان نژادی، ابوالقاسم، مدرسة امام علی بن ابی طالب(علیه السلام)، قم، ۱۳۸۷ شمسی، چاپ: دوم، ص ۱۱۰.
#افکار_حوزوی
@afkarehowzavi
محافظهکاری قتلگاه انقلاب
آمنه عسکری منفرد
[۱].وقوع انقلاب اسلامی ایران به رهبری امامخمینی در شرایطی شکلگرفت که نظام بینالملل، شاهد «سلطه» و «سیطره دو ابرقدرت شرق و غرب» بود. در چنین فضایی شروع یک انقلاب بایستی وابسته به یکی از این دو ابرقدرت میبود؛ ولی از آنجا که خاستگاه انقلاب اسلامی ایران متکی به «قدرت الهی و قدرت و انگیزه دینی ملت ایران» بود، نهتنها وابسته به این دو ابرقدرت نشد، بلکه «معجزه قرن بیستم» نامگرفت. این پیروزی در مقطعی اتفاقافتاد که ایران تحت نفوذ بلوک غرب، به سرکردگی آمریکا قرار داشت و وقوع چنین انقلابی، حقیقتاً تحقیر آمریکا محسوب میشد. تا آنجا که «گری سیک» یکی از فعالان امنیت ملی آمریکا در دوران کارتر، در کتاب خود با عنوان «همهچیز فرومیریزد» دراینباره مینویسد: «انقلاب اسلامی ایران، یک شکست بزرگ و تحقیر ابدی برای آمریکا بود؛ به همین دلیل، آن تبدیل به عقده روانی برای آمریکا و آمریکایی شده و تاکنون آنان را آزارمیدهد و بخشی از سیاستهای تند آمریکا برای جبران آن شکست است.»
[۲].دامنه این سیاستها با گذشت چهل واندی سال از تولد انقلاب اسلامی ایران در مقاطع گوناگون به اشکال مختلف نمایانشده؛ روزی با «تهدید نظامی و جنگ» ، زمانی با «تحریم اقتصادی» و امروز با «جنگ نرم و حمله به باورها و ارزشهای اعتقادی و ملی»، آن هم در فضای مجازی و سایبری. امروز که نهال انقلاب به درختی تناور تبدیل شده و به تعبیر رهبر انقلاب «دوران عمقیابی انقلاب اسلامی» است، تقابل دنیای استکبار با نظام جمهوری اسلامی ایران به «قدرتی نامتقارن» تبدیل شدهاست و اصلیترین حربه جبهه کفر که ریشهی تمامی مشکلات کشور در آن وجود دارد، «نفوذ فکری و سیاسی» است؛ که باعث «تغییر در نگرش، بینش، باور و رفتارهای انقلابی مردم و مسئولان» میگردد.
[۳].اینک که دشمن مستکبر در فضای سایبری با تمام قوا به مقابله با تمام اسلام برآمده، عدهای از انقلابیون بهخصوص «خواص»، ساکت مانده و به دلایل مختلف از جمله «محافظهکاری» یا «تعارض منافع»، در بیان مواضع انقلابی خود لکنتزبان پیدا کردهاند. آنها که دیروز انقلابی بودند و در این سالها میگفتند، اگر مقابل پیشرفت سایبری در فضای مجازی خصوصاً فضای مجازی بیگانه اینستاگرام و واتساپ بایستیم دچار عقبماندگی در پیشرفت میشویم؛ فراموشکردهاند که این روحیه در سالهای گذشته بههنگام مذاکرات با آمریکا نیز گرهی از مشکلات کشور بازنکرد، بلکه نابسامانی اقتصادی و معیشتی را تشدیدکرد، چه رسد به اینکه امروز بر اثر کوتاهیها و عقبنشینیها خصوصاً عقبنشینیهای خواص برای تحقق امر رهبر انقلاب، مبنی بر «کنترل فضای یله و رهای مجازی بیگانه»، شاهد «اغوای عدهای از جوانان کشور»، «از دست دادن سرمایه امنیت ملی» و «بیبندوباریهای اجتماعی» در حوزه حجاب، زن و خانواده شدهایم و آنچه امروز هزینهمیشود؛ نهتنها اقتصاد کشور، که امنیتی است که آن را با خون صدها هزارشهید در این چهل سال بعد از انقلاب بهدستآوردهایم.
[۴].با توجه به تجارب چهل ساله انقلاب به نظر میرسد آنچه در نقطه مقابل «تفکر انقلابی» قراردارد، داشتن روحیه «محافظهکاری» است، که در بیانات مقام معظم رهبری(مدظله العالی) نسبت به دانشجویان از آن به عنوان «قتلگاه انقلاب» تعبیرشده است. رهبر انقلاب در توصیف ویژگی انسان محافظهکار میفرمایند: "محافظهکار طرفدار وضع موجود است، از هرتحولی بیمناک است و هر تغییر و تحولی را برنمیتابد و از تحول و دگرگونی میترسد، اما عقلانیت این طور نیست. محاسبه عقلانی گاهیاوقات خودش منشا تحولات عظیمی میشود، مانند انقلاب عظیم اسلامی که ناشی از یک عقلانیت بود.» (بیانات،۲۴ دی ۹۷). آری، «هزینه محافظهکاری» بیشاز «هزینه مقاومت» است، که اگر دیروز با جدیت مقابل «نفوذ و سلطهی فرهنگی دشمن» ایستادهبودیم و مرزبندیمیکردیم، امروز شاهد این حجم از خسارتهای مادی و معنوی و ریختهشدن خون پاک جوانان و مدافعان امنیت کشور نبودیم. اکنون نیز اگر «خواص انقلابی» مانند مردم همیشه درصحنه و هوشیار انقلاب اسلامی، با «روحیه انقلابیگری» خود، با «پافشاری بر اصول مسلم انقلاب»، بیشازپیش پای کار نظام بایستند و برای «تصویب طرح ساماندهی فضای مجازی» با تمام همت خود واردشوند و در تبیین دستاوردهای انقلاب پیشقدم باشند، باردیگر تمام نقشه دشمن نقشبر آب خواهدشد، خصوصاً اینکه امروز دنیای غرب و آمریکا به واسطه قرار گرفتن در آستانه فروپاشیِ هیمنهٔ پوشالیاش، ذرهذره در برابر دیدگان همه دنیا در حال آبشدن و فروریختن است. آری! این همان رسالتی است که امروز بر دوش وفاداران به نظام و انقلاب سنگینیمیکند.
#افکار_حوزوی
@afkarehowzavi
شکست نفاق در تلاطم فتنهها
محمد ملکزاده
در روایتی پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله فرمودند: «لا تَکرِهُوا الفِتنَهَ فِی آخِرالزَّمانِ فَاِنَّها تُبیرُ المُنافِقِین؛ از فتنههای آخر زمان کراهت نداشته باشید، که منافقان را نابود می کند». (کنز العمّال، ص٣١١٧٠)
یکی از فرصت هایی که اغتشاشات دو ماهه اخیر در اختیار نظام و انقلاب قرار داد، آشکارتر شدن جبهه حق از باطل برای مردم ایران بود. انقلاب اسلامی هر از چند گاهی به یک تسویه حساب و غربالگری در بدنه نظام و انقلاب نیاز دارد؛ باید سنگلاخها و ناخالصیهای جریان باطل را از مسیر حق زدود تا سرعت جبهه حق در رسیدن به کمال متعالی افزوده شود. در طول سالیان اخیر ناهمراهان زیادی با جریان انقلاب همراه شدند تا جبهه حق را از صراط مستقیم منحرف یا لااقل سرعت آن را کند سازند؛ خواص بی بصیرت، سلبریتی های خائن و سایر گروه های مزدور داخلی که طی این سالها در زمین دشمن بازی کردند، عملا در زمره منافقانی قرار می گیرند که در فتنه اخیر چهره انان برای مردم و جریان انقلابی آشکارتر گردید. این افراد همسو با دشمنان ملت ایران در یک جنگ شناختی همه جانبه، با بزرگنمایی دامنه اغتشاشات و ضریب دادن به آن، بیش از دو ماه است که فکر و روان جامعه را هدف قرار داده و در مسیر بیاعتمادسازی و ناامید کردن جامعه گام برداشتند؛ آنان در این مدت همسو با رسانههای معاند، انتشار اخبار کذب را به امری عادی تبدیل کرده و بیحساب و کتاب دروغ منتشر میکنند؛ چه حقارتی از این بیشتر که این افراد جایگاه خود را در حد یک پادوی ساده دولت خبیث انگلیس تنزل دادند و برای تحقق اهداف تجزیه طلبانه آن استعمارگر پیر از هیچ خوش خدمتی فروگذار نکردند... !
ایران پرافتخار امروز ما نشانه های فراوانی از صدمات و زخم هایی دارد که در طول دو قرن اخیر از روباه پیر انگلیس به پیکرش وارد شده است. ملت ایران نقش انگلستان در سه رخداد مصیبت بار تجزیه ایران را هرگز فراموش نمی کند. جدایی هرات (افغانستان) از ایران، جدایی 17شهر شمالی ایران در عهدنامه ترکمان چای و جدایی بحرین از ایران سه واقعه ناگواری است که در هر سه انها انگلیس خبیث به طور مستقیم دست داشته و امروز نیز در توهم تجزیه مجدد ایران برآمده است. همراهی با دولت شوم انگلستان در فتنه اخیر از سوی هر فرد یا جریانی که باشد، گناهی نابخشودنی است. این همان جریان نفاقی است که در روایت پیامبر اکرم (ص) محکوم به فنا و نابودی است. سعه صدر نظام اسلامی در این مدت برای کنار رفتن غبار فتنهای بود که رسانههای دروغ پرداز مورد حمایت انگلیس به راه انداختند و اکنون با آشکارتر شدن مرزهای جبهه حق و باطل، نظام اسلامی موظف به پاکسازی جبهه حق از این جریان نفاق در مسیر رسیدن به کمال خویش است. در روایت دیگر، جابر جعفي يكى از اصحاب لايق امام باقر عليه السلام میگوید از محضر آن حضرت در مورد ظهور حضرت حجت عليه السلام سوال كردم و به امام باقر عليه السلام عرض كردم فرج شما چه وقت خواهد بود؟ حضرت فرمودند: «هرگز! هرگز! فرج ما صورت نمى پذيرد تا غربال شويد و سپس غربال شويد و باز غربال شويد (سه مرتبه فرمودند) تا كدرها و نادرستها و ناخالصها از جبهه حق جدا شوند و انسانهای خالص باقي بمانند». (الغيبه شيخ طوسي ص ٣٣٩).
حوادث اخیر صرفا آزمونهایی برای رسیدن به حق مطلق یعنی حکومت ولی معصوم است؛ برخلاف توهم دشمنان نه سقوط و تجزیهای در کار است و نه توقفی برای انقلاب؛ بلکه زمینه نابودی نفاق از جبهه حق فراهم آمده است.
https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
در ناعقلانیت بیحجابی
حجت الاسلام والمسلمین داود مهدوی زادگان
امروزه مقوله پوشش به یکی از موضوعات بحث بر انگیز تبدیل شده است .این امر اختصاص به جهان اسلام ندارد بلکه شامل کشورهای غربی هم می شود؛ یکی ملزم به مانعیت است و دیگری ملزم به رعایت آن .گرچه به نظرمی آید کشورها غربی این مساله را با آزاد گذاری پوشش حل کرده اند ولی آن چنان که خواهیم گفت اینگونه نیست و مساله همچنان به قوّت خود باقی است .اما در جهان اسلام ، عمده تلاش اندیشمندان مسلمان با هر نوع گرایش دینی یا متجددانه ، صرف بیان عقلانی بودن پوشش اسلامی شده است و درباره فواید آن – ولو در محدوده فردی – مطالب زیادی گفته اند .برای نمونه می توانید به کار فاضل ارجمند جناب رسول جعفریان با عنوان رسایل حجابیه مراجعه کنید . ولی کمتر می خوانیم که درباره عقلانی بودن عدم پوشش و بد حجابی سخنی به میان آید . در حالی که اگر لازم است درباره عقلانی بودن حجاب سوال شود ؛ چنین پرسشی نسبت به بدیل آن ( بی حجابی ) هم لازم است :
آیا نا پوششی و بد حجابی عقلانی است ؟
اما چرا چنین پرسشی را با خود طرح نمی کنیم و فقط درباره طرف دیگر قضیه بحث می کنیم ؟ پاسخ آن کاملاً روشن است ؛ چون هژمونی ضد پوشش بر ما حکمفرما است . سلطه فرهنگ برهنگی موجب شده حاشیه امنی برای مطلوبیت بی حجابی ایجاد شود و کسی نا پوششی را به زیر سوال نمی برد . بطوری که بر همه چنین القاء شده که نا پوششی امر معقولی است . لذا اندیشمند دینی به دلیل سلطه فرهنگ برهنگی می کوشد معقول بودن پوشش و حجاب اسلامی را تبیین کند .در حالی که باید به خود جرأت داد و درباره معقولیت نا پوششی و فرهنگ برهنگی سوال کرد .
پرسش درباره عقلانی بودن برهنگی و بی حجابی از آن رو اهمیت بیشتری پیدا می کند که پیروان فرهنگ برهنگی مدعی اند ما در دنیای عقلانی شده هستیم . چنین دنیایی از ساکنان خود می خواهد به سبک عقلانی زندگی کنند . پس جا دارد که درباره عقلانی بودن بی حجابی پرسش به عمل آوریم و اگر در عقلانی بودن آن تردید حاصل شد ؛ به فکر اصلاح فرهنگی جامعه و تمدن جدید بر آییم .اکنون به فضل الهی قصد دارم در چند یادداشت ، مساله عقلانیت برهنگی و بد پوششی را مورد بررسی قرار دهم . آیا بی حجابی در محدوده عقل محض یا عقل تنها ، امر مطلوبی به شمار می آید؟ برداشت اولیه من آن است که ناپوششی و بد حجابی ، غیر عقلانی است و هیچ برهان عقلانی نمی توان برای آن اقامه کرد . بطور طبیعی فرهنگ حامی این کنش ؛ یعنی فرهنگ برهنگی ، هم ناعقلانی است . اما تا رسیدن به این نتیجه و برداشت منتظر می مانیم و چشم به ادله عقلانیت برهنگی و بد حجابی می دوزیم .
دلیل اول : بداهت ناپوششی
شایداولین دلیلی که بتوان برای عقلانی بودن بی حجابی ذکر کرد،دلیل بداهت عقلی ناپوششی است .یعنی بی حجابی را امر بدیهی بدانیم و بگوییم عقل بالوجدان ناپوششی را روشن و بدیهی تلقی می کند .عقل برابر بی حجابی علامت سوال نمی گذارد و آن را بدیهی می داند . به همین دلیل،طرف مقابل ( پوشش ) را به زیر سوال می برد . عقل نمی پرسد چرا بی حجابی بلکه همواره می پرسد ، چرا حجاب ؟
ابتدا باید به دو نکته توجه داشت : نخست آن که مراد از عقل در اینجا ، عقل عملی است . عقل نظری از بداهت وجودی چیزها سخن می گوید و عقل عملی درباره بداهت در مطلوبیت کنش ها. بحث ما در این گفتار ، مطلوبیت کنش ناپوششی است . دوم آن که مراد از عقل محض ، امکان تصور مطلوبیت کنش در خلاء فرهنگی است .یعنی قطع نظر از فرهنگی که در آن زندگی می کنیم یا بر ما سلطه دارد ، درباره مطلوبیت کنش ناپوششی بیاندیشیم . در چنین حالتی ندای وجدان همان بداهت عقل عملی خواهد بود.کنشی که بالوجدان بر آن حکم می رود ، مشمول بداهت عقلی است . بر این اساس آیا می توان قول بداهت بی حجابی را پذیرفت ؟
برهنگی بالوجدان مطلوب نیست و عقل عملی حکم به مطلوبیت آن نمی کند .بهترین دلیل آن شرم و حیاء از برهنگی است .این حیاء را در داستان آدم و حوّا علیهما السلام به هنگام چشیدن میوه شجره ممنوعه و عریان شدن و پوشاندن خود با برگ های بهشتی خوانده ایم . حتی در جوامعی که فرهنگ برهنگی به امر عادی تبدیل شده برهنگی را در هرجایی جایز نمی دانند . فاحشه گان هم در همه جا عریان نیستند .اگر فرض کنیم که در جزیره ای تنها به سر می بریم و لباسی به همراه نداریم ؛ از برگ گیاهان برای پوشش خود استفاده می کنیم . چون انسان از برهنه بودن شرم دارد . شرم و حیاء زبان وجدان است .خوب دقت شود که می گوییم بخاطر شرم و حیاء و نه بخاطر دلایل دیگر مانند سرما و گرما و غیره . بنابر این کنش نا پوششی بالوجدان نا مطلوب است و عقل عملی به بداهت آن حکم نمی کند. بی حجابی بالوجدان بداهت عقلی ندارد و قول به بداهت عقلی ناپوششی در جایی که وجدان بالصراحة به خلاف آن حکم می کند ؛ باطل است .
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
زن امروز در آیینه شاهنامه
سمیه رستمی
انتشارات سوره مهر کتاب «یکی میان زندگی ما راه میرود» نوشته خانم سمیه عالمی را در ۳۷۶ صفحه منتشر کردهاست. کتاب روایت کلاف زندگی سه زن است. داستان دقیقاً از جایی شروع میشود که رشته زندگی این سه زن ناخواسته با یکدیگر گره خورده است. رشته زندگی ریحان که دختر ناز دانه پدرومادر است و برای به چالش کشیدن خودش، راهی شهر جنگی سوسنگرد میشود تا با فرزند شیرخوارش همراه همسرش باشد و با فعالیت پشت جبهه از وابستگیها دور شود که رشته زندگی ریحان به رشته زندگی شیرین گره میخورد. شیرین برای ساختن نام نیک پدر، سر از اردوگاه منافقین درآورده. شک ریحان به رفتار شیرین و بمبگذاری بیمارستان سوسنگرد، رشته دوستی این دو را پاره میکند. ریحان که پس از بهبودی، راهی سفر حج سال ۶۶ میشود که رشته زندگی مارتا، همسر ژنرال یهودی اولریخ به کلاف سردرگم زندگیاش گره میخورد. مارتا استاد دانشگاه و یهودی و مخالف افکار اسلامستیز همسرش است که راهی مأموریتی نظامی در موسم حج شده. همین مخالفت، ژنرال را دچار چالش و اضطراب میکند. رد پای مارتا اگرچه نامحسوس اما دیده میشود، هنگامیکه حاجیان در مراسم برائت از مشرک با خرابکاری منافقین و حمایت ژنرال درگیر شده و ازدحام کردهاند و از روی پل حجون به پایین پرتاب میشوند، یا به زیردست و پا میروند. درست جایی که ریحان و شیرین میان جمعیت کشته و مجروح، گرفتارند.
یکی میان زندگی ما راه میرود کتابی است که در آن نویسنده سعی در ایجاد تصویر یک جهان زنانه داشته است. جهانی با زنهای قوی که منفعل نیستند و بهرغم ضعفهایی که دارند اما به نقشآفرینی میپردازند. بهطور مثال؛ ریحان اگرچه به خانواده پدری وابسته است ولی تلاش میکند رضایت آنها و همسرش را بهدست آورد و با همسرش راهی شهرهای جنوبی درگیر جنگ شود. شیرین داستان نیز در ابتدا به دلایل شخصی راه خودش را انتخاب میکند اگرچه انتخاب نادرستی است اما حتی در آن جایگاه نیز عملکرد صحیحی دارد و مارتا که تلاش میکند در جامعه جهانی نقش پررنگیتر ایفا کند.
نویسنده بعد از کتاب مسافر جمعه به دغدغههای زنانهاش در قالب این رمان میپردازد. دغدغه زنانهای عاری از گرایشهای فمینیستی. او باتجربهای که از زندگی زنان در اردوگاه آوارگان سوری به دست آورده، اعتقاد دارد زن نشان زندگی است و مرد نماد پیشمرگی. باوجوداینکه مرد در میدان مبارزه ظهور و بروز دارد اما این زن است که در حاشیه میدان نقش مدیریتی و تعیینکننده دارد. خانم عالمی با تعلقخاطری که به زنان قدرتمند شاهنامه دارد، سعی کرده زنان رمانش را مانند آنها زنانی هوشمند و با درایت بیافریند، مثلاً زن مهراب کابلی که سیاستی که به کار میبندد از وقوع جنگ و ویرانی جلوگیری میکند و سبب صلح میشود. حتی مارتا نیز نشانی از زنان شاهنامه دارد. همسرش، اولریخ ژنرالی است که در جریانهای غرب آسیا نقش مؤثری برعهدهگرفته و مارتا در تلاش است که بتواند از کنار این معرکه مردانه به سهم خودش مدیریت کند.
البته از نگاه قابلتأمل نویسنده به مرد نباید ساده گذشت. نگاهی که این رمان را از دیگر رمانهای فمینیستی جدا میکند. مردان این رمان تلخ، سیاه و منفعل نیستند. این نگاه نشاءت گرفته از اعتقاد نقش مکمل زن و مرد در زندگی یکدیگر است. حتی اولریخی که دستش به خونآلوده شده تا زمانی که در تقابل فکری اعتقادی با مارتا قرار نگیرد، عاشقانه رفتار میکند. مرد این رمان در جای خود قرارگرفته است و سبب رشد زن میشود. مهمترین نقشی که مرد بر عهده دارد نقش پدری است که نویسنده آن را برجسته به تصویر کشیده و به آن اصالت داده است. علیرغم زنانه بودن روایتها شیرین و مهران هر دو پدر ازدستدادهاند که به سمت سازمان مجاهدین خلق کشیده میشوند. شیرین مسیر صحیح زندگی را جایی مییابد که حضور پدرانه مهران را میبیند.
نویسنده در کنار توجه به ادبیات امروز، نگاهی هم به ادبیات حماسی دارد و در پی نمایش زنی است که بدون در دست گرفتن اسلحه میتواند مبارزه کند و حتی طعم شکست را بچشد؛ مانند زمانی که ریحان فرزند شیرخوارش را در آغوشش از دست میدهد و این صحنه جزو تراژیکیترین صحنههایی است که ممکن است برای مادر با آن عشق بیمثال به فرزند رخ بدهد.
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
مجله افکار بانوان حوزوی
زن امروز در آیینه شاهنامه سمیه رستمی انتشارات سوره مهر کتاب «یکی میان زندگی ما راه میرود» نوشته خ
ادامه...👇
نویسنده قصد دارد در این رمان زن امروز را با خود واقعیاش روبرو کند. وجودی که دو بخش قدرتمند و ضعیف دارد. در داستانهای زرد بیشتر شکست را نشان میدهند یا زنی که پوشاندن ضعفهای خود از جاذبههای زنانه و جلوهگری استفاده میکند اما باورپذیری در رمان زمانی رخ میدهد که آنجا که شکست را مینمایاند، بخش قدرتمند را نیز به تصویر بکشد. همچون برخاستن ققنوس از آتش و موجب امیدبخشی زنان جامعه باشد. در این کتاب عشق و علاقه زن و مرد در قالب کلمات بیانشده است و از جلوهگری و دلبری زنانه خبری نیست. چراکه نگاه نویسنده حتی در این بخش نیز زنان شاهنامه است که اندامشان مردانه توصیف میشود.
خانم عالمی با توجه به ادبیات مدرن که شخصیتها بر اساس نقصهایشان شکل میگیرند و البته با بهرهمندی از شخصیتپردازی شاهنامه و درگیر کردن تمام احساس مخاطب در بده بستان سررشته کلاف زندگی شیرین و ریحان و مارتا در پی باز کردن گره زندگی زنان معاصر است او میخواهد بگوید زن متفکر و قوی زنی است که با یک دست گهواره را تکان میدهد با دست دیگرش دنیا را.
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔖قدر پروانگیِ تو
آمنه عسکری منفرد
دخترم! لحظهای به من گوشکن. آری! میدانم مدتی است که بندِدل، در گِرو پروانگیِ در مَرزهایِ بیمَرز دادهای و افکارت در این بیمرزیِ پرخار، اسیرِ دلقکانِمستِ بیپرواست،
اما اندکی بامن باش و بگو؛
در این بی مرزیِ پرخطر، امنیت را انتخاب میکنی یا رهاییِ بیاَمنی را،
در این هیاهوی مستانه، آرامش و سکون را میپسندی یا دغدغه و دلهره را،
زیباماندن را برمیگزینی یا زیبانمودن را،
حیا را دوستداری یا بیپردگی را،
عفت را میپذیری یا بیحرمتی را،
نور چشمم! خوب میدانم که سالیانیاست گرگانی در لباسِ میش؛ دشمنانی در ردایِ دوست و متجاوزانی طَماع، در پوششِ مشاورانِ دلسوز، در خلوت و جَلوت، چشم و گوشِتو را از رنگهای بیرنگی پرکرده و در گوشِ جانت نجوای پرواز میخوانند، پرواز درحبابی که با تلنگری از هم میپاشد.
اما ایکاش با چشمِدل مینگریستی چهرهٔ این شیاطینِ فرشتهرو را، تا بدانی همانها که تو را به خودنمایی و خودفریبی ترغیبمیکنند؛ آنچنان در کارِخود ماندهاند که حتی از عَرضهٔ خود به مَحارِمشان هم بینصیب ماندهاند، چراکه؛ دیگر نه حُرمتیمانده، نه قِداستی، نه ِعفتی و نه لطافتی.
آری! وقتی نِقاب این عروسکانِ پلید باطن را کناربزنی، بویِ تعفنِ گندابشان تمام عالم را پُرخواهدکرد؛ و اینک آنها که هیچ ندارند برای ازدستدادن، پس به قِداستِ حَریمِ پیلهٔ ابریشمیِ حیایِ تو، زخمِ کین میزنند، تا بهبهانهٔ پروانگی تو را پَر دهند تا بیکرانِ ظلمت و سیاهی.
اما نوردیده! بدان اگر پروانهای باید در پیلهٔ حیا ونجابت بمانی، تا زمان پرواز فرارسد؛ که اگر پیلهات را بِدَرَند، نهتنها هیچگاه رنگِآسمان را نخواهیدید؛ بلکه بالهایت فدای این بیپرواییِ هَوَس خواهدشد و آنجاست که در قفس شیشهایِ مُلَوَن، اسیر شکارچیِحریص خواهیشد و این، آغازِ «مُردِگیِ پروانه» است؛ چراکه هماو که در رَثایِ زیباییِ بالهایت ترانهها میسرود، اکنون اسیرِشهوتِ بالهای رنگارنگِ کاغذیِ دیگریست و پَروبال مخملگونِ تو را به دستِ باد سپرده و...
و سهم تو از این پردهدری، عمری حسرتِ پرواز خواهدشد؛ چرا که آسمان را به «بها» میدهند نه به «بهانه» و آنکس که بهایِآسمانیشدن را داد، تا اَبَد در حَریمش جاودانه خواهد ماند.
آری! نازنین دخترم، قَدرِتو اما پروانه شدن در حریمِ قدسِ ملکوتی است؛ آنجا که ملائک سَر به سجده فرودآورند به «مقامِ خلیفه اللهیتو»...
https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
1️⃣
از ممنوعیت اصلاح عکس در نروژ تا جریمه 50 میلیون روپیهای در هند؛
قوانین کشورهای مختلف برای مدیریت سلبریتیها
مائده زمان فشمی
یک کلمه کوچک یا انتشار یک تصویر می تواند برای هفته ها یک سلبریتی را ترند می کند. این محتوا می تواند باعث جهت دهی به جامعه شود یا حتی تاثیراتی را روی مردم داشته باشد. این روزها بسیاری از افراد مشهور یا به اصطلاح سلبریتی به فضای مجازی و شبکه های اجتماعی مختلف آمده اند و در این پلتفرم ها فعالیت می کنند. آنها از طریق این پلتفرم ها با طرفداران شان ارتباط دارند و می توانند حتی بر جامعه هم تاثیرگذاری داشته باشند. این افراد نیز مانند دیگر کسانی که در شبکه های اجتماعی حضور دارند، ملزم به رعایت چهارچوب های شبکه های اجتماعی هستند، و اگر این قوانین را زیر پا بگذراند، حساب کاربری آنها تعلیق یا مسدود می شود.
برخی از کشورها قوانین مختلفی را برای فعالیت اینفلوئنسرها و سلبریتی ها در شبکه های اجتماعی وضع کرده اند که اگر این افراد این قوانین را رعایت نکنند با جریمه های نقدی یا حتی زندان روبرو می شوند. در ادامه این گزارش به قوانین کشورهای مختلف اشاره شده است.
ژوئن سال گذشته قانون جدیدی توسط وزارت امور کودکان و خانواده نروژ برای مبارزه با استانداردهای زیبایی غیر واقعی ارائه شد. به گزارش ایندیپندنت این قانون به جهت کنترل «خود زشت انگاری»( body dysmorphia) در این کشور وضع شده و طبق آن اینفلوئنسرهایی که از محتوایشان درآمد کسب میکنند، حق ندارند تصاویر روتوش شده و دستکاری شده خودشان را در پست های تبلیغاتی شبکه های اجتماعی بدون اینکه به اصلاحات انجام شده روی عکس اشاره کنند، منتشر کنند.
ایندیپندنت در ادامه نوشته: تغییراتی در اندازه بدن، شکل یا پوست سوژه باید اعلام شود. تصاویری که روتوش شده اند از نظر قانونی ملزم به داشتن برچسب طراحی شده توسط دولت هستند که به مخاطب این اصلاحات را اعلام می کند.
این قانون افراد مشهور و سلبریتی هایی را که هرگونه وجه یا مزایایی را جهت انتشار تبلیغ دریافت می کنند، هدف قرار داده است. این تغییرات شامل استفاده از هرگونه فیلتر در تصاویر هم هست. افرادی که این قانون را نقض کنند با جریمه هایی کلان و در برخی موارد حتی ممکن است با زندان روبرو شوند.
فرانسه نیز در سال ۲۰۱۷ قانونی را تصویب کرد که طبق آن مجلهها موظف میشوند تا در صورت استفاده از عکس رتوش شده، این موضوع را اعلام کنند.
پایگاه داده تصاویر Getty Images، در سال 2017 اعلام کرد که انتشار تصاویر مدل های روتوش شده را ممنوع می کند.
آلمان یکی دیگر از کشورهایی است که برای تبلیغات اینفلوئنسرها در شبکه های اجتماعی قانونی را وضع کرده است. یورونیوز با انتشار خبری در این باره نوشته: دادگاه عالی آلمان گفته که اینفلوئنسرهای شبکه های اجتماعی که از شرکت های مختلف برای تبلیغات دستمزد دریافت کرده اند، بادی این نوع از پست ها را با برچسبی خاص مشخص کنند. هدف از این حکم، محدود کردن «تبلیغات پنهان» آنلاین توسط کاربران آلمانی در اینستاگرام و سایر پلتفرمها است.
در ادامه این خبر آمده: این رأی پس از یک پرونده مربوط به انجمن رقابت اجتماعی آلمان که مسئول حفاظت از تجارت عادلانه است، اتخاذ شد. این انجمن از سه اینفلوئنسر زن در اینستاگرام که محتوای تبلیغاتی را منتشر کرده بودند، شکایت کرده بود. براساس این رای اگر اینفلوئنسری از شرکتی دستمزد نگیرد، میتواند بدون برچسب تبلیغات پست را در صفحه اش منتشر کند.
اینفلوئنسرها با هزاران دنبال کننده می توانند برای تبلیغ محصول در اینستاگرام هزینه های زیادی از شرکت ها دریافت کنند. این تجارت می تواند سودآور باشد. اینستاگرام می گوید که بیش از 90 درصد از کاربران در پلتفرم یک برند را دنبال می کنند. در اکتبر گذشته، متا، مالک اینستاگرام، با سازمان رقابت و بازار انگلیس به توافق رسید تا از تبلیغات پنهان توسط کاربران جلوگیری کند.
سال گذشته بی بی سی با انتشار خبری استفاده از فیلترهای زیبایی برای اینفلوئنسرها در انگلیس را ممنوع اعلام کرد. در این خبر آمده: مرجع کنترل تبلیغات انگلیس و سازمان استانداردهای تبلیغاتی (ASA)، استفاده از فیلترهای زیبایی را برای اینفلوئنسرها ممنوع کرد. این نهاد در انگلیس این حکم را در پی شکایتی که علیه یک اینفلوئنسر اینستاگرامی مطرح شد. در این شکایت آمده که اینفلوئنسر مطرح انگلیسی، در این تبلیغات که مربوط به لوازم آرایشی است اغراق می کند و شاکی گفته بود که در هنگام تبلیغات از فیلتر اینستاگرام هم استفاده شده است.
👇👇👇
3️⃣
البته این اولین بار نبود که این خواننده به دلیل حضور در شبکه های اجتماعی یا اظهارنظر مورد انتقاد قرار می گرفت، در ماه مارس، حساب اینستاگرام او پس از انتشار سخنانی که تِرِوِر نواح، مجری برنامه «دیلی شو» را هدف قرار داده بود، به مدت ۲۴ ساعت مسدود شد.
کانیه وست اما پس از حذف حساب کاربری اش در اینستاگرام به توئیتر رفت، و در این شبکه اجتماعی نیز با مسدود شدن حساب کاربری اش مواجه شد. او در هفته مد پاریس لباسی با نوشته «جان سفیدپوستان مهم است» پوشیده بود و به جامعه یهودی اعلام جنگ کرد. در پی این اتفایکشنبه ۱۷ مهر، حساب توئیتر او به حالت تعلیق درآمد.
یکی از سخنگویان توئیتر به رسانه ها اعلام کرد که حساب وست از آن زمان به دلیل نقض خط مشی های این پلتفرم مسدود شده است.
در هر جای دیگر دنیا نیز افراد مشهور در شبکه های اجتماعی فعالیت می کنند، اما اگر تابع قوانین کشور خودشان نباشند یا حتی محتوایی که منتشر می کنند، خلاف چهارچوب های آن پلتفرم نباشد، حساب کاربری شان تعلیق یا برای همیشه مسدود می شود.
چین، یکی از کشورهایی است که برای فعالیت افراد مشهور در فضای مجازی قوانینی خاص دارد. اسنسایدر در این باره نوشت: دولت این کشور قانون جدیدی را ابلاغ کرده که طبق آن سلبریتی ها دیگر حق خودنمایی با ثروت و دارایی هایشان را در شبکه هایی اجتماعی ندارند. سلبریتی های خوزه موسیقی هم باید به آداب و رسوم جامعه پایبند باشند.
دولت چین با انتشار بیانیهای اعلام کرد که حسابهای افراد مشهور و صفحات هوادارانشان باید از نظم عمومی و آداب و رسوم قانونی پیروی کنند، جهتگیری افکار عمومی را به شکل صحیح و مبتنی بر ارزش ها انجام دهند، ارزش های اصلی سوسیالیستی را ترویج کنند و سبک و سلیقهای سالم داشته باشند.
این اطلاعیه همچنین افراد مشهور را از انتشار شایعات، انتشار اطلاعات نادرست یا خصوصی، تحریک گروههای هوادار به «حمله لفظی به یکدیگر» و تشویق هواداران به مشارکت در جمعآوری غیرقانونی کمک مالی یا سرمایهگذاری غیراصولی منع میکند.
در ادامه این اطلاعیه آمده است: بنا بر قوانین جدید، شبکههای اجتماعی چینی موظف هستند که اعمال غیرقانونی و مجرمانه مشکوک سلبریتیها و درگیریهای گروهی میان طرفدارانشان را نظارت کرده و به مقامات گزارش دهند و در عین حال محتوایی را که ممکن است موجب اخلال اجتماعی شود، تعدیل کنند.
سال گذشته صفحات ژائو وی، یکی از محبوبترین بازیگران زن این کشور، از تمام رسانههای اجتماعی حذف شد. مقامات چین دلیل این کار را اعلام نکردند، اما رسانههای دولتی به رسواییهای مختلف او در طول سالها مانند شکایت سرمایهگذار 7.45 میلیون دلاری اشاره کردند.
علاوه بر این در چین محدودیت هایی برای تبلیغ برخی از محصولات وجود دارد. مثلا کالاهایی که به عنوان محصولات آرایشی در چین ثبت شده اند را به عنوان محصولات مراقبت های پزشکی از پوست تبلیغ کرد.
👇👇👇
2️⃣
در بیانیه این سازمان آمده: این حکم به این معناست که برندها، اینفلوئنسرها و افراد مشهور نباید فیلترهایی را برای عکسهایی که محصولات زیبایی را تبلیغ میکنند، اعمال کنند. حتی اگر نام فیلتر در استوری اینستاگرام ذکر شده باشد، باز هم محتوای زیبایی فیلتر شده می تواند گمراه کننده باشد. تبلیغاتی که این قوانین را نقض می کنند حذف و از نمایش مجدد آنها نیز جلوگیری می شود. این موضوع می تواند به اعتبار تبلیغ کننده آسیب برساند.
علاوه بر این سازمان استانداردهای تبلیغاتی (ASA) در راستای نظارت بر عملکرد اینفلوئنسرها، وبگاهی را در سال 2021 راه اندازی کرد. سایت رسمی این سازمان درباره این قانون نوشته: شش اینفلوئنسر به دلیل عدم افشای مداوم تبلیغات در حساب های اینستاگرام خود، علیرغم هشدارها و کمک و راهنمایی های مکرر در مورد پایبندی به قوانین، مشمول تحریم های بیشتری از سوی سازمان استانداردهای تبلیغاتی (ASA) هستند.
در این سایت اینفلوئنسرهای متخلف معرفی و به آنها هشدار داده می شود اگر از قوانین پیروی نکنند با تحریم هایی روبرو می شوند. در سال 2021 گزارش رصد اینفلوئنسرها (Influencer Monitoring Report) در این سایت منتشر شد که در آن میزان افشای تبلیغات در اینستاگرام از ۱۲۲ اینفلوئنسر ساکن انگلیس بررسی شده بود. این گزارش نشان داد فقط ۳۵ درصد موارد اینفلوئنسرها از قانون پیروی کرده اند.
دولت هند در سال 2019 قانون حفاظت از مصرف کننده را اصلاح کرد. پیش تر این قانون در سال 1987 تصویب شده بود. قانون جدید شامل محتوایی درباره تبلیغات گراه کننده و حمایت اینفلوئنسرها از محصولات و سرویس های مختلف است. پایگاه خبری لایو مینت به نقل از نیدی خاره، رئیس اداره مرکزی حمایت از مصرف کننده (CCPA) نوشته: دولت قرار است قوانینی را برای کنترل فعالیت اینفلوئنسرهای رسانه های اجتماعی، از جمله جریمه تا 50 میلیون روپیه به دلیل عدم افشای روابط مالی با برندها، وضع کند. دستورالعمل برای تأثیرگذاران رسانه های اجتماعی آماده و به زودی منتشر خواهد شد. اینفلوئنسرها باید روابط خود را هنگام بازاریابی یک محصول افشا کنند، در غیر این صورت تا 10 میلیون روپیه جریمه خواهند شد، برای تخلف بعدی، این مبلغ 20 میلیون روپیه و می تواند تا 50 میلیون روپیه نیز افزایش پیدا کند.
این پایگاه خبری نوشته که هدف از قوانین جدید ایجاد شفافیت در دنیای مبهم بازاریابی اینفلوئنسر و پرداخت پول به افراد محبوب در شبکه های اجتماعی برای تبلیغ محصولات است. در حالی که برندها برای تبلیغ کالاها و خدمات به اینفلوئنسرها روی می آورند، این افراد اغلب فاش نمی کنند که برای انجام این کار پول دریافت کرده اند. این مشکل پس از اینکه مشخص شد اینفلوئنسرها برای تبلیغ توکنهای رمزنگاری، پول گرفتهاند، مورد بررسی قرار گرفت. براساس برخی برآوردها، ارزش صنعت اینفلوئنسر مارکتینگ هند نزدیک به 900 کرور روپیه است و میتواند تا سال 2025 از 2000 کرور هم فراتر رود.
در ادامه این خبر به نقل از نیدی خاره آمده: بسیاری از اینفلوئنسرها نام های تجاری را به صورت نامحسوس در پست های خود درج می کنند و آنها را معتبر جلوه می دهند.
از سوی دیگر شورای استانداردهای تبلیغات هند (ASCI)، با حمایت از مصرف کننده و در نظر گرفتن منافع آنها و دسترسی به شیوه های تبلیغ عادلانه، اقدام به تدوین دستورالعملی کرد تا اینفلوئنسرها را با این قانون هماهنگ کنند. این دستورالعمل شامل تولید کنندگان یا تهیه کنندگان سرویس، آژانس های تبلیغاتی و اینفلوئنسرها است.
حذف حساب کاربری در رسانههای اجتماعی به دلیل زیر پا گذاشتن قوانین پلتفرم ها در حال افزایش است. در چند سال گذشته، فیسبوک، اینستاگرام، یوتیوب، توئیتر و سایر پلتفرمها همگی افراد و گروههای مختلفی را تعلیق و حذف کردهاند، موارد حذف شامل ناسیونالیستهای سفیدپوست، یهودستیزی، طرفداران، نئونازی ها، گروه های نفرت است. بسیاری از کسانی که شبکه های اجتماعی حساب آنها را حذف کرده، گفتند این موضوع تاثیر زیادی بر درآمد آنها و حتی میزان طرفدارانشان داشته است.
اینستاگرام و توئیتر در اقدامی ماه قبل حساب کاربری «کانیه وست»، یکی از مشهورترین خوانندگان رپ جهان را به دلیل اظهارنظر ضدیهود، محدود و محتواهایش را به دلیل نقض سیاستهای این شبکههای اجتماعی حذف کردند. او محتوایی را در حساب اینستاگرام خود منتشر کردکه به عنوان محتوای ضدیهود مورد انتقاد قرار گرفت.
هالیوود ریپورتر با بررسی هایی اعلام کرد که اینستاگرام حساب کاربری «کانیه وست» را به دلیل نقض سیاستهای این پلتفرم محدود کرده است.
پس از این اتفاق یکی از سخنگویان متا گفت: این شرکت محتوایی را از حساب کانیه وست حذف کرده است. او در ادامه گفت: اگرچه حساب هنوز قابل مشاهده است، محدودیتی برای آن اعمال شده است. البته نماینده متا نگفت کدام محتوا حذف شده یا این محدودیت تا چه مدت ادامه خواهد داشت.
#
خوشا به حالت «برادر بسیجی» که ولیِّ فقیهِ زمان، پرکشیدنِ شما را «ضایعهای دردناک از فقدانِ یک عنصر خدوم و باارزش» دانستند. عنصری که در «پیدایش، رشد و اعتلای موسسهی رویان، که مجمعِ ارزشمندی از نوآوران و جهادگرانِ عرصهی علوم زیستی» است؛ «پیدایش و اعتلایِ» خود را مدیونِ همت و ایمان و پشتکار شما «دانشمندِ جوان و بلندهمت» میداند.
امروز جوان و نوجوان دههی هشتادی و دههی نودی ایران مقتدر، که به فرمودهی رهبر انقلاب «عناصری بالغ، عاقل و خردمند» هستند، با مزین شدن به دو بالِ علم و ایمان، راهِ پر افتخار شما را غیرتمندانه ادامه خواهند داد.
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
ستارهی فخرِ گمنامِ ایران
آمنه عسکری پورفرد
سرزمین ایران مقتدر همواره مهد اندیشمندان، فیلسوفان و بزرگمردانی از تبار سلمان فارسی بوده، که همواره مایهی مباهات دوستان و حسادت دشمنان ایران زمین بوده است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دشمنان قسمخوردهی خبیث، به خصوص آمریکا و اسرائیلِ غاصب، همواره سعی کردند چهره های اصیل انقلابی و اندیشمندان اسلامی را که متقی و متعهد بودهاند را از سر راه خود بردارند. در سالهای ابتدایی جنگ فیلسوفانی چون، شهید مطهری که حاصل عمر خمینی کبیر بودند را، ناجوانمردانه به شهادت رساندند و در سالهای اخیر که با وجود همهی تحریمها، پیشرفت و رونق علم و فنآوری، ایرانِ قوی را مقتدرتر از قبل کرده، فیلسوفان و اندیشمندان هستهای ما همچون شهید مجید شهریاری، شهید مصطفی احمدی روشن را خبیثانه به شهادت رساندند.
شهید محسن فخریزاده مهابادی نیز معاون وزیر دفاع و ریاست سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع، عضو ارشد سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و استاد فیزیک دانشگاه امام حسین (علیهالسّلام)، جزء پنج ایرانیِ لیستِ پانصد نفرهی قدرتمندترین افراد جهان، در نشریه فارن پالیسی و دانشمند ارشد وزارت دفاع و لجستیک نیروهای مسلح بوده است، که خواب راحت را از چشمان پلید دشمنان ایران خصوصا اسراییل ربوده بود. جملهای از ایشان به یادگار مانده است که در مورد کار و فعالیت شبانهروزی خود، غیرتمندانه گفتهبود: «هرچه من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میآید؛ پس اجازه بدهید بیشتر کار کنم».
آری، او کسی بود که رییس جمهور وقت اسراییل، در توییتی در فضای مجازی، شنبهی بعد از ترور ایشان را «شنبهی آرام برای اسرائیل» نامیده بود.
ایشان به عنوان دانشمند ارشد وزارت دفاع و رئیس پیشین مرکز تحقیقاتی فیزیک، توسط شورای امنیت سازمان ملل در فهرست تحریم شدگان ایرانی قرار گرفت؛ اما این امر تاثیری در عزم و ارادهاش نداشت و او خاصانه و گمنام همچنان در جهت رشد، تعالی و اقتدار جایگاه علمی-تحقیقاتی و دفاعی کشور در تلاش بود. تا اینکه سرانجام در تاریخ ۷ آذر ۱۳۹۹ در یک عملیات تروریستی به درجه رفیع شهادت نائل آمد، اما تا زمان شهادتش کمتر کسی در کشور، جایگاه علمی وقدرت تاثیر گذاری این سرباز گمنام را میشناخت.
دانشمند شهید فخریزاده کسی بود که حاج قاسم عزیز به او میگوید:«مثل من زیاداست، اگر شهید شوم جایگزین میشود، اما شما جایگزین ندارید!» ایشان به دلایل امنیتی، حتی یک روز هم از ایران خارج نشد و از مرز عراق، امام حسین (ع) رو زیارت میکرد. اما سرائیل غاصب بداند، با شهادت این اندیشمندان و سرداران مقاوم، درخت انقلاب تناورتر و ریشهدارتر از قبل خواهد شد و به زودی سربازان گمنام امام عصر «عجالله تعالی فرجه الشریف» انتقام سختی را از ایشان خواهندگرفت و جوانان دانشمند و متعهد ایرانزمین عَلَم و قَلمِ این ستارگان را به دست میگیرند، تا در صحنهی جهادِ علمی و عَملی، شما را به خاک ذلت بنشانند.
دیر باورها هم این بسیجی را باور کردند
چه یادبود ارزشمندی است، وقتی نائبالمهدی حتی پس از رحلت از دنیا، بارها فردی را با نام «جوانِ مومنِ انقلابی» به یادها آوردهاند و اینک شما را بسیجی نامیدند، آن هم بسیجیای که امام خمینی «رحمت الله علیه»، خود را دستبوسِ مقامِ آنها خواندهاست.
امروز سخنان رهبر انقلاب را به یاد میآوریم که فرمودند: «ما در علم و تحقیق، نخبههای برجستهای داریم؛ مثل مرحوم کاظمی آشتیانی، که این سلولهای بنیادی و این تشکیلات عظیم را راهانداخت و انسانهای زیادی تربیت کرد و به حمدالله این حرکت ادامه دارد.» (بیانات رهبر انقلاب، ۶ آذر ۹۳).
به راستی خوشا به حالت بزرگمرد! که امام شما را «الگوی مطلوب و ترکیبی از علم ایمان و تلاش» معرفی کردند، که هم علم را جدی گرفتید و هم ایمان و پایبندی و تقوا را، آن هم نه به صورت یک سربار در مجموعه سلولهای بنیادی رویان، بلکه به شکل «یک عنصر اصلی در بافتِ مجموعهی رویان» و «در کارِ شبیهسازی–کلونینگ».
فرزندِ صالحِ انقلاب! شخصیتِ ارزشمند شما، «کانونِ امید و ابتکار و نوآوری» بود؛ چراکه فعالیت در حوزهی سلولهای بنیادی، یک حرکت علمی است که دامنههای تمام نشدنی برای تحقیق دارد، که هرچه در آن پیشرویم، یک میدان دیگری باز میشود و به مرزهای جدیدتری میرسیم، زیرا که قابلیت پیشرفت زیادی دارد و شما به عنوان یک «دانشمندِ مؤمن و جهادگر»، به همراه همکاران سختکوشتان در سمینارهایی که دانشمندان معروف و زیست شناسان درجه یک دنیا در آن مصاحبه کردند، تصدیق شدید. پیشرفتهای مجموعه شما در سلولهای بنیادی و شبیهسازی، «پیشرفتهای محیرالعقولی» است، که حتی دیرباورهایی هم که مدتها شما و کار بزرگتان را انکار میکردند، این بار شما را باور کردند.
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
فصلی شورانگیز
کبری خالقی
۱] در سالگرد تشییع ۳۷۰ پیکر مطهر شهید در شهر اصفهان (۲۵آبان ۱۳۶۱)، مقام معظم رهبری با مردم آن دیار دیدار کردند. بهراستی چه عاملی باعث میشود پس از ۴۳ سال همچنان یاد دفاع مقدس، رزمندگان و شهدا را ارج نهیم؟ چرا این جنگ هشت ساله یک پیروزی کامل و درخشان بود؟ آری، رزمندگان و شهدای جهاد دفاع مقدس پروانهوار در زمانی که یک طرف، تمام دنیا و در طرف دیگر، ایران مظلوم وتنها اما امیدوار به خدای متعال بود، گِرد نظام نوپای ایران اسلامی حلقه زدند و به صحنه آمده از جان گذشتند تا کمترین آسیبی به آن نرسد و آنگونه عمل کردند که از آن زمان به بعد، (مانند این روزهای کشورمان)، اگر توطئهگرانِ مستکبر چه در تحریم، چه در جنگ نظامی، چه در جنگ نرم و ترکیبی، بخواهند بر ضد نظام حرکتی انجام دهند با یاس و ناامیدی ضربه خورده و دچار بنبست فکری و عملیاتی میشوند، بنابراین عقبنشینی میکنند تا راه دیگری برای ایذاء و آزار جمهوری اسلامی بیابند و چقدر این دشمنان مستکبر حقیرند.
۲] «فصل شورانگیز» جهاد دفاع مقدس را با روزهای تلخ و شیرینش چگونه میتوان یادآوری نکرد که هرچه داریم از ایستادگی و غیرت در آن دوران طلایی حاصل شده است. زمانی که حتی سیم خاردار هم در جبهه نداشتیم، بهخواست خدا، رهبری خمینی عظیم و ارادهی مردم در این عصر شگفتانگیز، فصل عبرت آموزی را برای مردم ایران و جهان رقم زد. ملت ایران، امیدوار به فضل خداوند متعال، در برابر تجزیهطلبیها ایستادگی کرد، در میدان عمل، سجایای ملت ایران را که حاکی از گذشت و فداکاری و مجاهدت و دینباوری بود، به ظهور رسانید. همهی مردم با اتحاد و همدلی در خدمت دفاع مقدس قرار گرفتند و تهدید عظیم جنگ را به فرصت زیبای استقامت در برابر ظالم مستکبر تبدیل کردند، به نحوی که ارتش در «آزمون وفاداری» سر بلند شد و سپاه به عنوان یک «حقیقت درخشنده سر بر آورد و طلوع کرد». این مقاومت سرمشق تمامی مستضعفان جهان شد.
۳] دفاع مقدس ثابت کرد صیانت و بازدارندگی کشور از چنگال خبیث دشمن فقط و فقط با «مقاومت» به دست میآید و همین ایستادگی و استقامت یک اصل شد در جمهوری اسلامی ایران که در تمام موضعگیریهای داخلی و بینالمللی در بسیاری از مسائل و اقدامات از این اصل پیروی نماید. این شد که هرجا عناصر فعال انقلابی ما با اطمینان و اعتماد بهنفس در همهی زمینهها و قضایای کشور بر اصل مقاومت تکیه کردند؛ در زمینههای نظامی، سیاسی، علمی...با شتاب
تحسینبرانگیزی پیشرفت کردیم که هدیهی الهی دفاع مقدس بود. لازم به یادآوری است که هرگاه مسئولین نظام، اصل مقاومت را سرلوحهی کار خود قرار ندادند کشور دچار توقف و رکود شد و به عقب رانده شدیم. از آنجایی که این حادثه عظیم ممکن است دچار تحریف شود و نسلهای بعد به رمز و راز این گنجینهی با ارزش پینبرند؛ وظیفه داریم که این فصل شیدایی و حماسی را درست روایت کنیم. صد البته دشمن سعی بر این دارد تا در مقابل این حقیقت شگرف قد علم کند و آن را انکار نماید. بنابراین سعی میکنند تا اگر ضعفی در نظام ببیند آن را برجستهسازی کرده تا با روایتهای مخدوش، غلط و دروغ دربارهی دفاع مقدس و انقلاب شبهه ایجاد کنند. یکی از کارهای مهم و اساسی، رفع شبهات دربارهی دفاع مقدس و مسائل مهم انقلاب میباشد و این مهم با جهاد تبیین ممکن خواهد شد. این تبیین، عرق جبین، همت عالی و خون میخواهد.
۴] این روزها تبیین کنندگان واقعی این جهاد مقدس آرمانها، روحاللهها و مدافعین امنیت هستند که هنوز با خون خود از نظام اسلامی محافظت مینمایند. جهادگران تبیین نیز باید با الگو گیری از آن برپا دارنده شور حسینی، امام روح الله الموسوی الخمینی و شهید عزیز حاجقاسم سردار مقاومت، که با اقتدا به معلم و مرادش سید علی حسینی خامنهای در همه نفسگیریهای این درگیری، با کفر مدرن، قلههای معنویت جهادی و عرفان انقلابی را در نوردید و دل ملت ایران را با خود بُرد؛ مسیر نورانی ظهور را روز به روز هموارتر بنمایند.
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
الگوی سوم، تفسیر سومی از هویت زن
آمنه عسکری منفرد
در مکتب تشیع در اسلام، همواره الگوهای انسانی برای تجسم شعائر اسلامی وجود داشته، که پیروی از ایشان مایه سعادت دنیوی و اخروی شیعیان میگردد.
تجلیِ «زن، عفت، افتخار» در وجود نازنین حضرت فاطمه معصومه (س) هویداست. ایشان فاطمه بودند و به دلیل عفت ونجابت و پاکی، «معصومه» نام گرفتند وبعد از حضرت زهرا (س) از جهت علمی و عصمت، بانوی طرازِ عالَم اسلام بودند. ایشان بدون اینکه معلم دیده باشند مظهر اسماءالحسنی بودند، حضرتش «عالمه غیر متعلمه» بودند تا آنجا که علما در زمان حضور امام کاظم (ع) در زندان به دستور امام، سؤالات علمی خود را از ایشان میپرسیدند و امام کاظم (ع) در بیان مقامشان فرمودند: «فِداها أبوها»
«زن، زندگی، شرافت»؛ یعنی مقام حضرت فاطمه معصومه در قم؛ که به فرموده امام صادق (ع) شرافت شهر قم، به برکت وجود این بانوی بزرگوار است و به فرموده امام کاظم (ع) نیز، به خاطر عظمت برکت وجود این دردانه؛ برای اهالی قم، دری از درهای بهشت است.
«زن، زندگی، شهادت»؛ یعنی بانویی که تسلیم ولایت امام زمان خود بوده و از فدایی شدن در راه ولایت باکی نداشتند، ایشان همواره در کنار امام رضا (ع) برای یاری رساندن به دین از خود میگذشتند و برای یاری رساندن به ایشان به ایران مهاجرت کرده و در مسیر درگیریهای جدی با نظامیان عباسی داشته و «وفات شهادتگونه» داشتند.
«زن، هجرت، ولایت»؛ یعنی هجرت ترویجی و تبلیغی حضرت فاطمه معصومه برای تثبیت امامت امام رضا (ع) در مقابل شبهات فرقه واقفیه که امامت امام رضا را بهخاطر نداشتن فرزند تا سن ۴۰ سالگی، منکر میشدند و ایشان در راه اثبات ولایت امام، مجاهدت فراوان کردند وبعد از حضرت زینب (س)در مقام مجاهدت ودفاع از امام الگو هستند.
این بانوی بزرگ مظهر «عفت، مقاومت و شفاعت» نیز بودهاند و امام رضا (ع) درمورد مقام ایشان فرمودند: «من زارَنی معصومه بِقُمْ کَمَن زارَنی، هر کس معصومه را در قم زیارت کند گویی مرا زیارت کرده». ایشان با وجود اینکه معصوم نبودند، دارای مقام شفاعت در آخرت هستند و مانند حضرت فاطمه زهرا شیعیان با شفاعت ایشان وارد بهشت میشوند، این وعده امام صادق (ع) است.
آری! براستی وجود نازنین حضرت فاطمه معصومه (ع) در قم، تفسیر الگوی سومی از هویت زن مسلمان «زنِ نه شرقی، نه غربی» و الگوی مناسبی برای دختران شریف، عفیف، مجاهد، مقاوم و ولایتمدار ایران اسلامی است.
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
اکنون با این مقدمه به سراغ آیه شریفه عفاف می رویم : و أن یستعفنَ خیر لهنَّ .عفاف در معنای وجود شناسانه ، خیر است ؛ یعنی عفاف ، داشتن است .حجاب و عفاف ، امر وجودی است . چون به فرموده قرآن کریم خیر است . حجاب و عفاف داشتن است . زنان محجبه و عفیفه ، جز زنان دارا هستند و در مقابل ، زنان بی حجاب جز زنان ندار هستند .زن ، با حجاب دارا می شود و بی حجاب ، ندار . اگر حجاب به معنای نداشتن باشد ؛ بی حجابی از معنا تهی می شود . زیرا در آن صورت ، بی حجابی یعنی عدم نداشتن . پس ، حجاب ، داشتن است و بی حجابی ، نداشتن . حجاب ، خیر است و بی حجابی شرّ .حتی اگر حجاب را به معنای مطابقی داشتن ندانیم ، لا اقل ، ملازم با داشتن است . یعنی ، حجاب بالالتزام دلالت بر داشتن می کند .زیرا ما داشته هایمان را می پوشانیم و نه نداشته ها یمان را . طلا فروش برای جواهراتی که دارد گاو صندوق تهیه می کند . ما برای دارایی هایمان محفظه و حجاب درست می کنیم و نه برای نداشتن هایمان .پس ، هر جا حجاب هست ، باید در آنجا دارایی باشد . سارقان هم یه دنبال مکان های محجوب می گردند و نه مکان مکشوف . زیرا مکان مکشوف چیزی ندارد .
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
پرسش از عقلانیت بیحجابی
بخش پنجم
حجت الاسلام والمسلمین داود مهدوی زادگان
ادیان وحیانی بویژه دین مبین اسلام مردم را در تنظیمات زندگی سیاسی و اجتماعی به مرجعیت کنش عقلانی دعوت می کنند .قرآن کریم مکرر اکثریت را ناخردورز می خواند و آنان را بخاطر پیروی از هوای نفسانی و قدرت طلبی و وهمیات باطل محکوم کرده است .دنیای مدرن هم که مدعی عقلانیت است .بنابر این می توان ، لا اقل در ساحت نظر، اجماعی بر مرجعیت کنش عقلانی بدست آورد . براساس این اجماع ، بسیاری از جزییات زندگی روزمرّه به زیر پرسش و محک عقلانیت می رود.چنان که برای خیلی افراد ، چنین پرسشی نسبت به خیلی از کنش های سیاسی و اجتماعی پیش می آید . از جمله این کنش ها ، ناپوششی و بی حجابی است . افراد و گروه های مختلفی بر ضرورت یا آزاد گذاری بی حجابی اصرار می ورزند .لیکن پذیرش کنش ناپوششی مشروط به ثبوت عقلانی بودن آن است . سوال اساسی در باره ناپوششی را این گونه طرح می کنیم:
دلایل عقلانی بودن ناپوششی و بی حجابی چیست؟
چرا باید بی حجابی را به عنوان کنش عقلانی پذیرفت؟
حجاب و بی حجابی ؛ داشتن و نداشتن
قرآن کریم می فرماید بر زنان بازنشسته ای که امید به ازدواج ندارند باکی نیست در حالی که خود را به زیوری نیاراسته اند و قصد خود نمایی ندارند جامه خویش به زمین نهند، و اگر از این نیز خود داری کنند بر ایشان بهتر است، خداوندشنوا و دانا است : « والقواعد من النساء اللّاتی لا یرجون نکاحاً فلیس علیهنّ جناح أن یضعن ثیابهنّ غیر متبرجاتٍ بزینةٍ و أن یستعفنَ خیر لهنَّ و اللهُ سمیعٌ علیمٌ ( نور : 60 ) . سخن در جمله و أن یستعفنَ خیر لهنَّ است .اغلب مفسرین توقف چندانی براین جمله نکرده اند و فقط به استنباط قاعده ای کلی از آن بسنده کرده اند . چنان که استاد مطهری گفته است : « از جمله و أن یستعفنَ خیر لهنَّ می توان یک قانون کلی استنباط کرد و آن این است که از نظر اسلام هر قدر زن جانب عفاف و سَتر را بیشتر مراعات کند پسندیده تر است و رخصت های تسهیلی و ارفاقی که به حکم ضرورت دربارة وجه و کفین و غیره داده شده است این اصل کلی اخلاقی و منزلی را نباید از یاد ببرد » ( مطهری مرتضی ، مساله حجاب ،1382 : 153 ) . گمان می کنم در این جمله معنای وجود شناسانه عمیقی نهفته است که باید ان را کشف کرد . باید این معنا را حول کلمه خیر جست و جو کرد .
علامه شعرانی ره گوید « خیر : نیکی و مجازاً به معنای مال استعمال شده است . البته خیر گاهی به معنای خوبی است مثل آیه 269 سوره بقره و گاهی به معنای خوبتر یعنی صفت تفضیلی است مثل آیه 17 سوره اعلی » (شعرانی ابوالحسن ، لغتنامه قرآن کریم ، 1389 : 131) . لیکن به نظر می آید مفهوم قرآنی خیر مساوق با وجود است . خیر ، هر امر وجودی است ، در مقابل شرّ که امر عدمی است .وقتی شرّی بر ما اتفاق می افتد یعنی چیز را از دست داده ایم .همین که چیزی را از دست می دهیم یعنی عدمی بر ما عارض شده است . عروض شرّ ، فقدان وجود یا همان خیر است . تعبیر « موجود شرور » ، تسامحی است . امر موجود شرور نمی شود . خیر کثیر به معنای شدت در وجود است . آیه شریفه « و من یوتَ الحکمةَ فقد اُتیَ خیراً کثیراً » ( بقره : 269 ) ؛ یعنی وجود کثیر نصیب او می کنیم . حکیم در حکمتش موجودیت عمیق به دست می آورد .و در آیه شریفه دیگر آمده است : « و ما تُقدموا لأنفسکم من خیرٍ تجدوه عند الله » ( بقره : 110 ) ؛ من خیرٍ بیان ما تُقدموا است و تجدوه وصف یا بیان خیرٍ است . امر وجودی یافتنی است ونه امر عدمی . عدم چیزی نیست تا یافته شود . پست چی دست خالی به در منزل نمی آید . ما از او محموله ای را دریافت می کنیم . علاوه آن چه که نزد الله است ، امر وجودی است و نه امر عدمی . نزد الله داشته ها هست و نه نداشتن ها .بنابر این ، خیر عبارت از وجود و داشتن است و در مقابل ، شر عبارت از نداشتن و عدم است . به همین دلیل ، مرگ را شرّ نمی دانیم . زیرا ، مرگ به معنای نیستی ، نیست . دهریون هستند که مرگ را جز نیستی نمی پندارند : « و قالوا ما هی الا حیاتنا الدنیا نموت و نحیا و ما یهلکنا الا الدهر و ما لهم بذلک من علم ان هم الا یظنون » ( جاثیه : 24 ) . در حالی که مرگ ، گذر از عالمی به عالم دیگر است و نه گذر از عالم وجود به عالم نیستی .
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
تطهیر چهرهی لیدرهای زن!
آمنه سادات موسوی
این روزها، شاهد جنگ ارزشها و ضدارزشها هستیم، جنگی که رسانههای غربی و معاند با تمام توان، نیروهای خود را بسیج کرده اند برای زودن و نابودی هویت ایرانی- اسلامی.
نیروهای زن در این آشوبها، به عنوان پرچمدار این انقلاب، نقش پررنگی را ایفا کرده اند از لیدری تا تحت فرمان بودن.
فضایی که رسانههای معاند از این زنان به تصویر می کشند، زنان شجاع و قویای است که در برابر نظام قد علم کردهاند، اما هیچوقت از جرائم و جنایات این قشر چیزی به تصویر نمیکشد.
برخی از زنان در قضایای اخیر مرتکب جنایت شده و مدافعان امنیتِ مردم را شهید و مجروح کرده، اموال مردم را به آتش کشیدهاند. این قشر از زنان، نه ارزشهای دینی را قبول دارند و نه باورهای ملی را؛ زنانی که با خشنترین رفتارها سبب جرم و جنایت می شوند درحالیکه حجاب برایشان محلی از اعراب ندارد.
سازمان زندانها، درباره «حقوق زندانیان و بازداشت شدگان و رعایت جنبههای اسلامی، اخلاقی و انسانی در برخورد با آنان» سال گذشته بخشنامهای صادر کرده است که در بخشی از آن ممنوعیت اجبار استفاده از پوشش چادر برای زنانِ متهم آمده است. در این ابلاغیه تصریح کرده است: درموارد اعزام به خارج از زندان، الزام به استفاده از چادر یا الزام متهمان جرائم مالی (حقوقی) و افراد زیر 18 سال تمام شمسی به پوشیدن لباس متحد الشکل زندان، ممنوع است.
آقای رئیسی نیز در زمان ریاست قوه قضاییه اظهار کرد: معتقدم متهمان زن لزوما نباید چادر بپوشند بلکه میتوان ترتیباتی اتخاذ کرد که هر متهم زن با همان پوششی که به صورت عادی دارد منتها با رعایت شئونات، در دادگاه، دادسرا و زندان حضور یابد.
اما متاسفانه ما شاهد بودیم که یکی از لیدرهای آشوب اخیر، که جوانها تحت فرمان او بودند، برخلاف پوشش واقعیاش، در جلسهی دادگاه حضور یافته است، متهمانی که رسانهای شدن چهرهشان با چادر، توهین به چادر و حجاب است. همچنین سبب می شود این زنان به عنوان نماد استقامت، مقاومت و مظلومیت در ذهنها نقش ببندند، در حالی که این جماعت هیچ اعتقادی به وطن و باورها و اعتقادات ندارند.
پوشش چادر برای این جماعت که براندازی نظام را می خواهند، یکی از حربههایی است برای دفاع از تفکرات و راهشان، نه دفاع از نظام.
زن شجاع در آرمانها و تفکراتشان، زنی است که حجاب را قبول ندارد، به جنگ حیا و عفاف می رود و حجاب و حیا را عامل جنایت و ریختن خونها میداند.
این باور و القای ذهنی را متاسفانه در دادگاه مسببین شهید عجمیان به نمایش گذاشتند.
شاید این اولین دادگاهی بود که یکی از لیدرهای زن با چادر حضور یافت، در حالی که تصاویر این زن بی حجاب در رسانههای حامیاش منتشر شده است.
قرار است، زنان آشوبگر از این به بعد با چادر در جلسات دادگاه حضور پیدا کنند؟
آیا قرار است، با پوشیدن چادر بر سر زنان اغتشاشگر، حریم زنان مسلمان ایرانی را از بین ببریم؟
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI