eitaa logo
آموزش جذّاب مکالمه عربی
782 دنبال‌کننده
92 عکس
91 ویدیو
33 فایل
آموزش مکالمه عربی با شیوه انیمیشن، کلیپ، سرودو.... #مرحله_مقدماتی تلگرام: https://t.me/afsahollesan ایتا: https://eitaa.com/afsahollesan110
مشاهده در ایتا
دانلود
✅✅الحشرات✅✅ ✍️مخلوقاتٌ صغیرةٌ في عالمِنا الکبیر 📝موجودات کوچک در دنیای بزرگ ما هستند ✍️لها قِصَصٌ مُثیرةٌ فیها فیها الکثیر 📝داستان های هیجان انگیز زیادی دارند ✍️أنا النملةُ الصغیرةُ أعملُ دوماً بسرور 📝من یک مورچه کوچک هستم که همیشه با نشاط کار می کنم ✍️و قصّتي شهیرةٌ مع جاري الصرصور 📝و داستان من با همسایه ام سوسک معروف هست ✍️أنا أعملُ باستمرار باللیل و في النهار 📝دائما شب و روز کار میکنم ✍️أبني بیتي الجمیل بالعزم و بالاصرار 📝خانه زیبای خود را با اراده و پشتکار می سازم ✍️أنا جارُها الصرصور أغنّي في حبور 📝من همسایه او، سوسک هستم که از شادی آواز میخوانم ✍️أقضي الصیف الجمیل في اللهو و في السرور 📝تابستان زیبا را در تفریح و شادی سپری می کنم ✍️هذي أنا الفراشة بدیعة الجمال 📝این من هستم، یک پروانه زیبا ✍️أرقص بین الزهور في عالم الخیال 📝در عالم خیال بین گل ها می رقصم ✍️أنا أنا الدعسوقة صدیقة الربیع 📝من کفشدوزک هستم، دوست بهار ✍️صغیرة جمیلة و یهواني الجمیع 📝کوچک، زیبا و همه مرا دوست دارند ✍️النحلة النشیطة محبّة العمل 📝زنبور فعال که عاشق کار کردن هست ✍️أجني هذا الرحیق لأعطیک العسل 📝این شهد را جمع میکنم تا به شما عسل بدهم ✍️هذي أنا الجرادة في أسراب أطیر 📝این منم یک ملخ، که به صورت گروهی پرواز میکنم ✍️أهوی أکل النبات آکل منه الکثیر 📝من عاشق خوردن گیاهان هستم، خیلی از آنها میخورم
21 حديث مع صديق حول صحة والده ✅✅المفردات الجدیدة✅✅ في الحلقة السابقة قلنا إنّ علياً ذهب إلی الفندق للقاء والديه وأخته، فقضی الليل هناک وفي صباح اليوم التالي ذهب إلی الجامعة، فشاهده زميله محمد أمام الجامعة وذهب اليه ليتحدث معه عما جری... نتابع الحديث بينهما بعد الاستماع وتعلّم المفردات الجديدة. ✍️أين أنت: کجايی ✍️ أنا بخيرٍ: خوبم ✍️ سمعتُ: شنيدم ✍️ والدک: پدرت ✍️ الآن: الان ✍️ هم مَوجودون، هما موجودان: آنها هستند ✍️ مرض: بيمارى ✍️والدي: پدرم ✍️آسف: متاسفم ✍️أين هو؟، أين هي: کـُجاست ✍️اليوم: امروز ✍️صحته جيّدة: حالش خوب است ✍️مستشفی: بيمارستان ✍️هو لوحده: او تنهاست ✍️عند: پيش ✍️عندَه: پيش ِ او ✍️ والدتک: مادرت ✍️أختي: خواهرم ✍️هو ليس: او نيست ✍️ متی: کـی ✍️عملية جراحية: عمل جراحی ✍️قادم: آينده ✍️طبيب: دکتر ✍️هو يقول: او می گويد ✍️الاثنين: دوشنبه ✍️الثُلاثاء: سه شنبه ✍️القادم: بعد ✍️سريع: زود ✍️تتحسنُ حالـُه: حالش خوب می شود ✍️حاضر: آماده ✍️مساعدة: کـمک ✍️نحن: ما ✍️نحن موجودون: هستيم ✍️کثيراً: خيلی ✍️ شکراً: متشکرم
✅✅الحوار✅✅ نستمع الآن الی الحوار بين محمد و علي: ✍️محمد: سلام على، حالت چطور است؟ کـُجايی؟ 📝محمد: مرحباً علي، کيف حالک؟ أين أنت؟ ✍️على: سلام محمد، خوبم. تو چطورى؟ 📝علي: مرحباً محمد، أنا بخيرٍ، وکيف حالـُک؟ ✍️محمد: ممنون. چه خبر؟ شنيدم که پدرت در تهران است. 📝محمد: شكراً. ما الخبر؟ سمعت أنّ والدک في طهران. ✍️على: بله. پدر ومادر وخواهرم در تهران هستند. پدرم بيمار است. 📝علي: نعم. والدي ووالدتي وأختي الآن في طهران. والدي مريض. ✍️محمد: بله. شنيدم. متاسفم. الان حالـَش چطور است؟ کجاست؟ 📝محمد: نعم. سمعتُ. أنا آسفٌ. کيف حاله الآن؟ أين هو؟ ✍️على: حالش خوب است. او الان در بيمارستان است. 📝علي: حاله جيّدة. هو الآن في المستشفی. ✍️محمد: تنهاست يا مادرِت پيش اوست؟ 📝محمد: هو وحدَهُ أم والدتک معه؟ ✍️على: نه، تنها نيست. مادر وخواهرم هم در بيمارستان هستند. 📝علي: لا ليس وحيداً. والدتي وأختي أيضاً في المستشفی. ✍️محمد: کی او را عمل جراحى مى ‌کنند؟ 📝محمد: متی يُجرون له عملية جراحية؟ ✍️على: دکتر مى گويد دوشنبه يا سه شنبه ی آينده. 📝علي: الطبيب يقول الاثنين او الثلاثاء القادم. ✍️محمد: ان شاء الله حالش زود خوب می شود. من وسعيد آماده کمک به تو هستيم. 📝محمد: إن شاء الله تتحسّن حالـُه سريعاً. أنا وسعيدٌ مستعدان لمساعدتک. ✍️على: خيلی ممنون. 📝علي: شکراً جزيلاً.
🕋 فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَآلِهِ وَأَجِرْنِي، وَأَسْأَلُكَ أَمْناً مِنْ عَذَابِكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَآلِهِ وَآمِنِّي، وَأَسْتَهْدِيْكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَآلِهِ وَاهْدِنِي، وَأَسْتَنْصِرُكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَآلِهِ وَانْصُرْنِي، وَأَسْتَرْحِمُكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَآلِهِ وَارْحَمْنِي، وَأَسْتَكْفِيكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَآلِهِ وَاكْفِنِي، وَأَسْتَرْزِقُكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَآلِهِ وَارْزُقْنِي، وَأَسْتَعِينُكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَآلِهِ وَأَعِنِّي، وَأَسْتَغْفِرُكَ لِمَا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِي فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَآلِهِ وَاغْفِرْ لِيْ، وَأَسْتَعْصِمُكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَآلِهِ وَاعْصِمْنِي. --- صحیفه سجادیه صلوات الله و سلام الله علیهم
دمیدن ماه رجب و آغاز سه ماه ویژه برای بندگی و نیز سالروز ولادت پُرخیر و سرشار از سعادت باقر العلوم امام محمدبن‌علی علیهماالسلام را محضر شما تبریک عرض می‌کنم. خدای متعال توفیق بهره از این روزها و پیروی از آن امام عزیز را بیش از پیش روزی ما گرداند.
⚜️ عرض سلام و خیر مقدم داریم به عزیزانی که به تازگی به این کانال پیوسته‌اند. آموزش مکالمه عربی با شیوه انیمیشن، کلیپ، سرود و.... ایتا: https://eitaa.com/afsahollesan110 💠هدف کلی این کانال، آموزش مکالمه عربی در قالب کلیپ‌های متنوع هست. 📌 فضای کلی مطالب فعلا به شکل زیر است: 1️⃣ کلیپ‌های تصویری آموزشی که هر هفته بارگزاری می‌شود. شامل: 2️⃣ استماع مقدماتی: مجموعه صوتهای (شامل مکالمه‌های کاربردی دو زبانه) 3️⃣ قواعد 4️⃣ کلیپ‌های مناسبتی 🌺🌺پیام نخست کانال:👇👇 https://eitaa.com/afsahollesan110/4 از شما عزیزان که با ما همراه هستید نهایت تقدیر و تشکر را داریم. 🌺🌻 ایتا: https://eitaa.com/afsahollesan110 ارتباط با مدیر: @AbdolReza_Mollazadeh110 ارسال با ذکر لینک کانال جایز است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چوپان دروغگو زیرنویس عربی ✳️آموزش مکالمه عربی با شیوه انیمیشن، کلیپ، سرودو.... 👇👇👇 ایتا: https://eitaa.com/afsahollesan110
الراعي الکذّاب🤥🤥 چوپان دروغگو ✍️في قریةٍ صغیرةٍ🏠🤏🤏 في سَفحِ الجبلِ⛰🗻🏔 📝در دهکده ای کوچک در پای کوه ✍️عاش حمید👱‍♂️🥰 📝حمید زندگی میکرد ✍️و عَمِلَ کَراعَ الأغنام أهلَها🏘☺️ 📝و برای مردم روستا چوپانی میکرد ✍️و في کُلّ صَباح🌅🌅 کان حمید یَأخُذُ الأغنامَ إلی الجبل🐏🐑🐑🗻🗻 📝 و حمید هر روز صبح گوسفندان را به کوه می برد. ✍️کي تَأکَلَ العُشبَ 🌿🌿و تَرتَعَ و تَلعَبَ هناک 📝 تا در آنجا علف بخورند، چرا کنند و بازی کنند ✍️ثمّ یَعودُ بها في المساء إلی القریة🌆🌇🏘 📝 سپس آنها را غروب به روستا باز میگرداند. ✍️و في یومٍ من الأیّام شَعُرَ حمیدٌ بالمَلَلِ 📝و در یکی از روزها حوصله حمید سر رفته بود. ✍️فأراد أن یُرفِّهَ علی نفسه بالمُزاح مع أهل القریة 📝پس خواست خود را با شوخی با مردم روستا سرگرم کند ✍️فأَخَذ یَصیحُ🗣🗣 و یَستَغیثُ قائلاً🙏🙏: 📝پس شروع کرد فریاد زدن و طلب کمک کردن با این عبارات ✍️النَجدَة ساعِدوني😱🙏 هناک ذئب یُریدُ افتراس أغنامِکم🐺🐺 🐏🐑: 📝کمک، کمکم کنید، آنجا گرگی هست که می خواهد گوسفندانتان را شکار کنه ✍️فهَرَعَ إلیه أهلُ القریة کي یُنقِضوا قَطیعَ الأغنام🏘🐏 🛑🛑 📝پس مردم روستا به سوی او شتافتند تا از بین رفتن گله گوسفندان جلوگیری کنند. ✍️و لکنّهم اکتشفوا أنّ حمیداً کان یَمزَحُ😜😝😛😉 📝اما متوجه شدند که حمید شوخی می کند ✍️فعادو إلی القریة مُنزَعِجین🚶‍♂️🚶‍♀️🚶‍♂️😖😠😡 من مزاحه الثقیل 📝آنها از شوخی سنگین او با ناراحتی به روستا برگشتند ✍️و بعد أیّام أعادَ حمید الکَرّة، فأخذ یَصیحُ قائلاً👱‍♂️ 🔄🗣 📝چند روز بعد حمیددوباره تکرار کرد و فریاد زد: ✍️النَجدَة ساعدوني هناک ذئبٌ یُریدُ افتراسَ أغنامَکم 📝کمک کمک، کمکم کنید، آنجا گرگی هست که میخاد گوسفنداتون را شکار کنه ✍️و لمّا اکتَشَفوا کَذِبَه غَضِبَ أهلُ القریه منه 😡😠و صاروا یُلَقِّبونه بالکذّاب😯 📝و وقتی به دروغ او پی بردند، مردم روستا از دستش عصبانی شدند و او دروغگو لقب دادند. ✍️و ذات یومٍ بینما کان الراعي في الجبل 📝و یه روز که که چوپان در کوه بود ✍️إذ بذئب ضَخم🐺😱 یظهر من بین الصُخور🧗‍♂️🧗‍♀️ و یَهجُم علی الأغنام لیَفتَرسَها🐑😨😱 📝یک گرگ بزرگ از میان صخره ها ظاهر می شود و به گوسفندان حمله می کند تا آنها را شکار کند. ✍️فصاح حمیدٌ طالباً النجدة👱‍♂️🗣 من أهل القریة🏘🙏 📝حمید فریاد زد در حالیکه از مردم روستا کمک🙏میخواست ✍️النجدة النجدة ساعدوني هناک ذئب یرید افتراس أغنامکم ✍️و لکن في هذه المرّة لم یَأتِ أحدٌ لنَجدَته❌❌🙅‍♀️🙅‍♂️ 📝اما این دفعه هیچ کسی به کمکش نیامد ✍️فقد ظنّ أهلُ القریة أنّ الراعي یَمزَحُ من جدید🏘🤔🤨 📝به خاطر اینکه اهالی روستا گمان کردند که چوپان دوباره داره شوخی میکنه ✍️و هکذا استطاع الذئب أن یَفتَرسَ أحد النِّعاج 📝و این گونه گرگ توانست یکی از گوسفندان را شکار کنه ✍️و خَسر حمید عَمَلَه و ثقةَ أهل القریة فیه 📝و حمید کارش و اعتماد اهالی روستا به او را از دست داد ✍️و تَعلّم حمید أن لا یستعمل الکذب أبداً ولو مزاحاً و حمید یاد گرفت که هرگز از دروغ استفاده نکند، حتی به صورت شوخی
تعلّم_الفارسية_22_حديث_مع_صديق_اجري_لوالده_عملية_جراحية.mp3
2.33M
22 حديث مع صديق اجري لوالده عملية جراحية ✳️آموزش مکالمه عربی با شیوه انیمیشن، کلیپ، سرودو.... 👇👇👇 ایتا: https://eitaa.com/afsahollesan110
22 حديث مع صديق اجري لوالده عملية جراحية ✅✅المفردات الجدیدة✅✅ في هذه الحلقة نُتابع الحوارَ بخصوصِ ما يَجري لوالد علي في المستشفی. أُجريت لوالد علي عملية جراحية في القلب وهو الآن بحالة جيدة. يُبلّغُ محمّد زميلَه علياً بأنّه يُريد زيارةَ والده في المستشفی. الوقتُ المحدّد لزيارة المرضی هو من الساعة الرابعة وحتی السادسة عصراً و يَصلُ محمد المستشفی في حوالي الساعة الخامسة، ويسألُ الممرّضة عن رقم الغرفة التي يرقُد فيها والد علي. فتُخبره بأنّه في الطابق الرابع. يشاهد محمد علياً في ممرّ الطابق الرابع ويشرعُ بالحديث معه. قبل متابعة الحديث بينهما ومع والد علي نستمع الی المفردات الجديدة التي ستستخدم في هذه الحلقة: ✍️الوالد: پدر ✍️کيف حاله: حالش چطور است ✍️رؤية: ديدن ✍️أنت جئت: تو آمدی ✍️عفواً: خواهش می کنم ✍️غرفة: اُتاق ✍️أيّ: کدام ✍️معي: با من ✍️تعال: بيا ✍️أنا بخير: خوبم ✍️کيف أنتَ: تو چطوری ✍️کيف أنتم: شما چطوريد ✍️صديق: دوست ✍️صديقٌ حميم: دوست صميمی ✍️فرصة سعيدة: خوشبختم ✍️لاجل: به خاطر ✍️ورد: گـُل ✍️ورود: گـُلها ✍️تکـرّمتَ: زحمت کشيدى ✍️الآن: الان ✍️أفضل: بهتر ✍️انا اليوم أفضل: امروز بهترَم ✍️أظنّ: فکر می کنم ✍️عملية جراحية: عمل جراحی ✍️لـ ، لأجل: برای ✍️صعب: سَخت ✍️لأنّ: چون ✍️عجوز: پير ✍️أنتَ لستَ: تو نيستی ✍️شاب: جوان ✍️جرّاحون: جراحان ✍️جيد جداً: بسيار خوب ✍️هو عندهَ: او دارد ✍️أنا أشکرُه: من از او متشکرم ✳️آموزش مکالمه عربی با شیوه انیمیشن، کلیپ، سرودو.... 👇👇👇 ایتا: https://eitaa.com/afsahollesan110
✍️محمد: سلام علی. حال پدرت چطور است؟ 📝محمد: مرحبا علي. کيف حال أبيک؟ ✍️على: سلام، خوب است. الحمد لله. از آمدنت متشکرم. 📝علي: مرحبا، بخیر، الحمد لله. شکراً لمجيئک. ✍️محمد: خواهش می کنم. پدرت در کدام اتاق است؟ 📝محمد: عفواً، والدُك في أيّ غرفة؟ ✍️على: با من بيا. 📝علي: تعالَ معي. يدخل محمد وعلي الغرفة. والد علي مستلق ٍ علی السرير والممرّضة تفحصه. تخرج الممرّضة من الغرفة. يتقدم محمد نحو والد علي وبيده باقة ورود ويسأل عن حاله. ✍️محمد: سلام. حالتان چطور است؟ من محمد هستم. 📝محمد: مرحباً. کيف حالک؟ أنا محمد. ✍️پدر علی: سلام. الحمد لله من خوبم. تو چطوری؟ 📝والد علي: مرحباً. الحمد لله أنا بخير. وأنت کيف؟ ✍️علی: پدر! محمد، دوست صميمی من است. 📝علي: أبي! محمد، صديقي الحميم. ✍️پدر علی: خوشبختم. زحمت کشيدی. به خاطر گلها خيلی ممنون. 📝والد علي: فرصة سعيدة. شکراً جزيلاً علی الورود. ✍️محمد: خواهش می کنم. الان حالتان چطور است؟ بهتر شده اید؟ 📝محمد: عفواً. کيف حالک الان؟ أصبحت أفضل؟ ✍️پدر علی: بله. امروز بهترم. فکر مى کنم که عمل جراحی برای من سخت تر از ديگران است، چون من پيرم. 📝والد علي: نعم. اليوم أفضل. أظنّ أنّ العمليةَ الجراحية لي أصعب من الآخرين، لأنّي عجوز. ✍️محمد: نه شما پير نيستی. شما جوانی و ايران جراحان خيلی خوبی دارد. 📝محمد: لا أنت لستَ عجوراً. أنت شابّ وفي ايران جرّاحون جيّدون جداً. ✍️پدر علی: بله. دکتر رضوی جراح بسيار خوبی است. از او متشکرم. 📝والد علي: نعم. الدکتور رضوي جراح جيّد جداً. أنا أشکره. ✳️آموزش مکالمه عربی با شیوه انیمیشن، کلیپ، سرودو.... 👇👇👇 ایتا: https://eitaa.com/afsahollesan110
«وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ» و حرف دلت رو با عملت میسنجم تا ببینم چند‌چندی و انقدر قلبت رو آزمایش می‌کنم تا صیقل پیدا کنه. من از هرچی تو اون دلت میگذره خبر دارم من یکی رو دور نزن لطفا. ✳️آموزش مکالمه عربی با شیوه انیمیشن، کلیپ، سرودو.... 👇👇👇 ایتا: https://eitaa.com/afsahollesan110
ماجد الکذاب ✍️انتبهوا لي یا أحباب 📝ای عزیزان به من توجه کنید ✍️عندي قصّة یا أصحاب 📝یک داستان دارم ای همراهان ✍️عن ماجد طفلٌ موهوب، لکن للأسف کذّاب 📝از ماجد بچه با استعداد، ولی متاسفانه بسیار دروغگو ✍️کذّابٌ للأسف کذّاب 📝متأسفانه بسیار دروغگوئه ✍️هذا الیومَ ماذا صار؟ 📝این روز چی شد؟ ✍️سکبَ اللبنَ علی الإفطار 📝شیر را روی صبحانه ریخت ✍️سألته ماما من سکبَه؟ 📝مامان ازش پرسید کی [شیر] ریخت؟ ✍️قال هو العصفور و طار 📝گفت: گنجشک بود [ریخت] و پرواز کرد ✍️طالت أنفُه طالت طالت جدّا جدّا حتی مالت 📝دماغش دراز شد، خیلی خیلی بلند شد، تا کج شد ✍️هذا عیب أنّک تکذب ولتتأسف ماما قالت 📝مامان درحالیکه تأسف میخورد گفت: این شرم آور است که تو دروغ میگی ✍️رکض ماجد یلعب یجری فاصطدم بإناءِ الزهر 📝ماجد برای بازی می دوید و بالا و پایین میپرید که به گلدان برخورد کرد ✍️سألت ماما أنت کسرته؟ 📝مامان پرسید تو گلدان را شکستی؟ ✍️کذب وألصقها بالهرّ 📝دروغ گفت و گردن گربه انداخت ✍️لکن فجأة طالت أنفُه 📝اما ناگهان دماغش دراز شد ✍️ماما من ذلک تکتشفه 📝مامان از این اتفاق به حقیقت پی برد ✍️أحرجَ ماجد ممّا فعل واعتذر وآلمه أسفُه 📝ماجد از کاری که کرد خجالت کشید و عذرخواهی کرد و تأسفش او را به درد آورد ✍️ماجد دخل وأکل الحلوی واستطعم في فمه الحشو 📝ماجد داخل شد و شیرینی را خورد و دهانش را پر از آن کرد ✍️سألت ماما ماجدَ عنها أنکر لم یسألها العفو 📝مامان از شیرینی ها پرسید و ماجد انکار کرد و عذرخواهی نکرد ✍️هذه المرّة طالت أنفه جدّا جدّا حتی السقفَ 📝این بار دماغش خیلی دراز شد تا به سقف ✍️فبکی ماجد إنّي مخطیء وعیونُه یملوها الخوف 📝 پس ماجد گریه کرد که من اشتباه کردم و چشمانش پر از ترس شد ✍️لن أکذب أبداً لن أفعل الکذب قبیح بل مُخجل 📝من هرگز دروغ نخواهم گفت، هرگز دروغ نخواهم گفت دروغ زشت است بلکه شرم آور است ✍️عادت أنفه تَصغُرُ تصغر وکما کانت مثل الأول 📝دماغش شروغ به کوچک شدن کرد تا اینکه مثل اولش شد ✍️لن أکذب أبدا لن أکذب 📝هرگز دروغ نخواهم گفت هرگز دروغ نخواهم گفت ✍️قالت ماما اِسمع ماجد لا تکذب أبدا وتُعاند 📝 مامان گفت: ماجد گوش کن و هرگز دروغ نگو و لجبازی نکن ✍️الصدقُ سینجیک یا ولدی أنفک دوما یبقی شاهد 📝راستگویی تو را نجات می دهد پسرم، بینی ات همیشه گواه خواهد بود ✳️آموزش مکالمه عربی با شیوه انیمیشن، کلیپ، سرودو.... 👇👇👇 ایتا: https://eitaa.com/afsahollesan110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیرنویس عربی موضوع: صدق و کذب ✳️آموزش مکالمه عربی با شیوه انیمیشن، کلیپ، سرودو.... 👇👇👇 ایتا: https://eitaa.com/afsahollesan110
✅✅الصدق✅✅ ✍️الصدقُ جمیلٌ یُحِبُّه الجمیع: صداقت زیباست🤗😍 همه دوستش 🥰دارند ✍️فالصّدقُ سُلوکٌ و خُلُقٌ رفیع:پس صداقت یک رفتار و اخلاق دارای جایگاه بلندی است ✍️و الصّادقُ عند الله أَجرُهُ لا یَضیع: و راستگو پیش خداوند، اجرش از بین نمیرود❌ ✍️أمّا الکَذِبُ فهو قَبیحٌ: اما دروغ زشت است❌😡 ✍️و هو مکروه و خطیر: و زشت🤢 و خطرناکه🥺 ✍️و هو سُلوکٌ لا نَقبَلُه: و این رفتاری است که ما آن را قبول نداریم❌ ✍️فیه إثمٌ جِدُّ کبیر: واقعا گناه بزرگی درش هست😮😧😱 ✍️و الکاذبُ عند الله حِسابُه عَسیر: و دروغگو نزد خدا حسابش سخته🥵 ✍️فلنَکُن صادقین: پس باید راستگو باشیم👌 ✍️في القولِ و العمل: در گفتار و کردار🤗 ✍️کي نَمنَحَ الأَجیالَ فُسحةَ الأمل: برای اینکه به نسل ها فضای امید را بدهیم🌼 ✍️فالصدقُ و الإیمان يَبني لنا الأَوطان: برای اینکه صداقت و ایمان برای ما میهن🇮🇷🇮🇷را میسازند👍 ✳️آموزش مکالمه عربی با شیوه انیمیشن، کلیپ، سرودو.... 👇👇👇 ایتا: https://eitaa.com/afsahollesan110
تعلّم_الفارسية_23_حديث_مع_صديق_تحسنت_صحة_والده.mp3
2.07M
23 حديث مع صديق تحسنت صحة والده ✳️آموزش مکالمه عربی با شیوه انیمیشن، کلیپ، سرودو.... 👇👇👇 ایتا: https://eitaa.com/afsahollesan110
تعلّم الفارسية ۲۳ - حديث مع صديق تحسنت صحة والده في هذه الحلقة نستمع إلی الحوار بين علي ومحمد. فبعد أسبوع من إجراء عملية جراحية لوالد علي، يذهب سعيد لزيارته في المستشفی. وقد أبلغ زميلَه محمداً عبر الهاتف بأنّ حالَ والد علي قد تحسّنت وربّما يُغادر مع أسرته إلی شيراز غداً او بعد غدٍ. وقبل الاستماع الی الحديث بين محمد وعلي، نستمع الی المفردات الجديدة التي ستستعمل خلال البرنامج: ✍️أسرة: خانواده ✍️أسرَتُک: خانواده ات ✍️هم يَذهَبون: آنها می روند ✍️کلُّهم بخير: همه خوبند ✍️غداً: فـردا ✍️بعد غدٍ: پـَس فـَردا ✍️الآن: الان ✍️بسُهولة: به راحتی ✍️هو يَمشي: او راه می رود ✍️جيّد جداً: بسيار خوب ✍️سيَذهَبون: خواهند رفت ✍️صحيح: دُرُست است ✍️مستشفی: بيمارستان ✍️مستشفيات: بيمارستانها ✍️جرّاحون: جراحان ✍️الناس: مـَردُم ✍️بلَد: کـِشور ✍️بـُلدان: کـِشورها ✍️جار: هـَمسايه ✍️هم يَأتون: آنها می آيند ✍️طيّب: راستی ✍️أنت تَذهَب: تو می روی ✍️أنا أذهَب: من می روم ✍️مع أُسرتي: با خانواده ام ✍️کم يوماً؟: چَند روز؟ ✍️أنت تَبقی: تو می مانی ✍️أنا أَبقی: من می مانم ✍️حوالي: تقريباً ✍️أسبوع: هَفته ✍️أسبوعٌ واحد: يک هفته ✍️أنتَ تَعود: تو بر می گردی ✍️أنا أعود: من بر می گردم ✍️متی: کِى ✍️الجمعة: جمعه ✍️لأنّ: چون ✍️کثيراً: خِيلی ✍️عليّ واجباتٌ کثیرة: خیلی کار دارم ✳️آموزش مکالمه عربی با شیوه انیمیشن، کلیپ، سرودو.... 👇👇👇 ایتا: https://eitaa.com/afsahollesan110
يسجّل محمد رقم الهاتف النقـّال لعلي. ويتصل به... نستمع الی الحديث بينهما: ✍️محمد: خانواده ات چطورند؟ 📝محمد: کيف حالُ أسرتک؟ ✍️على: همه خوبند. آنها فردا يا پس فردا به شيراز خواهند رفت. 📝علي: الکل بخير. هم سيذهبون إلی شيراز غداً او بعد غدٍ. ✍️محمد: الان پدرت چطور است؟ خوب است؟ 📝محمد: کيف حال والدِک الآن؟ هو بخير؟ ✍️على: بله. خيلی خوب است. او به راحتی راه می رود. دکتر رضوی جراح بسيار خوبی است. 📝علي: نعم. جيّدٌ جداً. هو يَمشي بسهولة. الدکتور رضوي جرّاح جيدٌ جداً. ✍️محمد: بله. جراحان ايرانی بسيار خوب اند. 📝محمد: نعم. الجرّاحون الإيرانيون جيّدون جدّاً. ✍️على: درست است. ايران بيمارستانها وجراحان خوبی دارد ومردم کشورهای همسايه برای عمل جراحی به ايران می ‌آيند. 📝على: صحيحٌ. إيران عندها مستشفياتٌ وجرّاحون جيّدون، والناس من البُلدان الجارة يَأتون الی ايران لإجراء عملياتٍ جراحية. ✍️محمد: راستی تو هم به شيراز می روی؟ 📝محمد: طيب! أنت أيضاً تذهب الی شيراز؟ ✍️على: بله. من هم با خانواده ام به شيراز می روم. 📝علي: نعم. أنا أيضاً أذهب مع أسرتي الی شيراز. ✍️محمد: چند روز در شيراز می مانی. 📝محمد: کم يوماً تَبقی في شيراز؟ ✍️على: تقريبا يک هفته. 📝علي: أسبوعاً واحداً تقريباً. ✍️محمد: کِی به تهران بر مى گردى. 📝محمد: متی تعودُ إلی طهران؟ ✍️على: جمعه به تهران بر مى گردم، چون در اينجا خيلى کار دارم. 📝علي: أعود إلی طهران الجمعة، لأنّ عليّ واجباتٌ کثيرة ٌ هنا. ✳️آموزش مکالمه عربی با شیوه انیمیشن، کلیپ، سرودو.... 👇👇👇 ایتا: https://eitaa.com/afsahollesan110
⚜️ عرض سلام و خیر مقدم داریم به عزیزانی که به تازگی به این کانال پیوسته‌اند. آموزش مکالمه عربی با شیوه انیمیشن، کلیپ، سرود و.... ایتا: https://eitaa.com/afsahollesan110 💠هدف کلی این کانال، آموزش مکالمه عربی در قالب کلیپ‌های متنوع هست. 📌 فضای کلی مطالب فعلا به شکل زیر است: 1️⃣ کلیپ‌های تصویری آموزشی که هر هفته بارگزاری می‌شود. شامل: 2️⃣ استماع مقدماتی: مجموعه صوتهای (شامل مکالمه‌های کاربردی دو زبانه) 3️⃣ قواعد 4️⃣ کلیپ‌های مناسبتی 🌺🌺پیام نخست کانال:👇👇 https://eitaa.com/afsahollesan110/4 از شما عزیزان که با ما همراه هستید نهایت تقدیر و تشکر را داریم. 🌺🌻 ایتا: https://eitaa.com/afsahollesan110 ارتباط با مدیر: @AbdolReza_Mollazadeh110 ارسال با ذکر لینک کانال جایز است
﴿فَاذْكُرُوا اللهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِكُمْ﴾✨ - «سُبْحَانَ اللهِ» - «الحَمْدُ للهِ» - «لَا إلَهَ إلَّا اللهُ» - «اللهُ أكْبَرُ» - «سُبْحَانَ اللهِ وَبِحَمْدِهِ» - «سُبْحَانَ اللهِ العَظِيمِ» - «لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إلَّا بِاللهِ» - «أسْتَغْفِرُ اللهَ وَأتُوبُ إلَيْهِ» - «لَا إلَهَ إلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ»🍁
✅✅السلحفاة الطائرة✅✅ لاک پشت پرنده ✍️یحکی أنّه قرب بحیرة صغیرة وسط الغابة عاشت سلحفاة و بطّتان فی محبّة و وئام 📝حکایت شده است نزدیک دریاچه ای کوچک در میان جنگل یک لاک پشت و دو اردک با محبت و هماهنگ با هم زندگی می کردند. ✍️وعُرفت السلحفاة بثرثرتها و عدم قدرتها علی الامتناع عن الکلام 📝لاک پشت به پرگویی و ناتوانی در خودداری از صحبت کردن شناخته میشد ✍️و فی فصل الصیف أصاب المکان جفاف شدید 📝و در فصل تابستان آن مکان بسیار خشک شد ✍️حوّل البحیرة إلی برکة وحل تکاد تجفّ من الماء 📝طوری که دریاچه را به گودالی از گل تبدیل کرد که نزدیک بود از آب خشک شود ✍️فقرّرت البطّتان الرحیل بحثا عن مصدر ماء لیعیشا قربه 📝بنابر این دو اردک تصمیم گرفتند برای یافتن منبعی آب که نزدیک آن زندگی کنند، از آنجا سفر کنند ✍️ولمّا سمعت السلحفاة بقرارهما حزنت کثیرا و عرفت أنّ نهایتها محتومة 📝وقتی لاک پشت تصمیم آنها را شنید، بسیار غمگین شد و فهمید که مرگ او هم حتمی هست ✍️فهي لا یمکنها العیش دون ماء 📝چرا که اون بدون آب نمیتواند زندگی کند ✍️ولا یمکنها السفر لمسافات طویلة بسببب بطئها الشدید 📝و همچنین به سبب کندی شدید نمیتوان مسافت های طولانی را مسافرت کند ✍️فأشفقت البطتان علی السلفاة وعرضتا علیها فکرة 📝از این جهت دو اردک دلشان برای لاک پشت سوخت و فکری را با او در میان گذاشتند ✍️سوف نمسک بمنقارینا طرفي غصن 📝ما با منقارمان دو طرف یک شاخه چوب را میگیریم ✍️وتغضینه بفمک من الوسط 📝و تو هم با دهانت از وسط چوب میگیری ✍️فنطیر بک و ننقلک معنا 📝پرواز میکنیم و تو را هم با خودمان میبریم ✍️ولکن یجب أن تمتنعي عن الکلام طوال الرحلة 📝ولی حتما لازم هست که در طول سفر از صحبت کردن امتناع کنی ✍️فوافقت السلحفاة دون تفکیر و ظنّت أنها نجت من مأزقها 📝پس لاک پشت بدون درنگ و تأمل موافقت کرد و گمان کرد که از تنگنا نجات یافت ✍️و في وسط الرحلة شاهدتهم حیوانات الغابة 📝و در میانه سفر حیوانات جنگل آنها را دیدند ✍️فقال بعضهم لبعض 📝برخی به برخی دیگر میگفتند ✍️انظروا الی هذا المشهد الغریب سلحفاة تحلّق مع الطیور 📝به این صحنه عجیب نگاه کنید که لاک پشتی با پرندگان پرواز میکنه ✍️و دون تفکیر فتحت السلحفاة فمها قائلة 📝و بدون تأمل لاک پشت دهانش را باز کرد و گفت ✍️و ما العجب في ذلک 📝کجاش عجیبه این!! ✍️هفوت من السماء لما أفلتت الغصن 📝از آسمان افتاد همین که شاخه را رها کرد ✍️وکادت أن تموت لو لم تسقط في کومة قش 📝و نزدیک بود بمیرد اگر در انبار کاه نمی افتاد ✍️وتعلّمت السلحفاة أن تعمل عقلها فی کل مرة أرادت فیها الکلام 📝و لاک پشت یاد گرفت که هر بار که خواست حرف بزند عقلش را به کار گیرد ✳️آموزش مکالمه عربی با شیوه انیمیشن، کلیپ، سرودو.... 👇👇👇 ایتا: https://eitaa.com/afsahollesan110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الراعي و الذئب كليپ دیگری از چوپان دروغگو🤥🤥👇👇 چوپان دروغگو 👇👇👇👇 https://t.me/afsahollesan/855 👇👇 متن و ترجمه با شما🌹🌹