eitaa logo
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
688 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2هزار ویدیو
89 فایل
در جـنگ نرم پای باور و ایمانمان که وسط باشد ساکت نخواهیم نشست✌️🏻... {خادمان کانال🌱} @valeh_135 @yazahra_83 @Montaghem_soleymani_82 شرایط تبادل و کپی↯ @shorot_13 حرفهاتون⇦ @Afsaranadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خلاقیت و نوآورے: پایگاه هاے مخرب همان پایگاه‌‌هایی هستند،که شاید خود در آن بدون اطلاع فعالیت داشتہ باشد و تحت تأثیر پایگاه قرار گیرد. براے شناسایی اینگونه پایگاه‌ها معیار هاے اصلی را در آینده عنوان میکنیم. 📡🖥@afsaranjangnarm_313🖥📡
🇺🇸📱 🔴 امسال بخاطر لغو راهپیمایی روز قدس، فعالیت مجازی خیلی مهمه ‼️ ♨️ کمپین برای 👈فلسطین✊ از شما خواهش می شود به مدت دوروز ، عکس های مربوط به جنایات اسراییلی ها در فلسطین ،مظلومیت کودکان و مردم فلسطین را در صفحه اینستاگرام خودتون قرار بدید. زیرش حتما 👈این هشتگ ها👉 رو تو کپشن قرار بدید.می خوایم با این کارمون جنایات امریکا و اسراییل رو جهانی کنیم و مخصوصا به دست افراد غیر ایرانی برسونیم. هشتگ ها: اگر تونستید هشتگ های دیگری به زبان انگلیسی بیشتری بنویسید و این کمپین رو حتما به دوستانتون هم اطلاع بدید که حداقل هر نفر یک عکس منتشر کنه. 👈لطفا همراهی کنید و بذارید مردم جهان از جنایات خبیثانه آمریکارو اسراییل آگاه بشند.👉 💝اجرتون با امام زمان💝 ترجمه این متن به انگلیسی برای دعوت افراد غیر ایرانی👇 Campaign for 👉Palestine👈 Please put "photos about USA and Israel crimes about Palestinians" that show their terrible and difficult lives.(For two days,till saturday morning) Write 👉this hashtags in your caption.👇 If It's possible for you,write more hashtags in English. 👉We want to show USA and Israel crimes in Palestine to everybody around the world.👈 Please help us to have a better world.✌ 📱 👊🏻 @afsaranjangnarm_313 ✌️🏼
4_5828025012967180095.mp3
9.2M
نمایـشنامہ 🌱🌸 بر اسـاس‌زندگۍشهید مدافع‌حـرم‌حمید سیاهکالی‌مرادۍبه‌روایـت‌همـسر🦋 💛 🙃 💫 @afsaranjangnarm_313 💫
خاصیت شهید... رفیق شهید یعنے تو اوج نا امیدی ی نفر پارتے بازی بین تو و بشه! و جوری دستت رو بگیره که متوجه نشے:) 🌹@afsaranjangnarm_313🌹
📜 به علت بیماری قند خون شیرینے‌‌جات اجتناب میکرد.اما آن شب چاے را با سوهان میل کرد که دخترمان گفت پدرجان شیرینے برای شما ضرر دارد. اما حاجے لبخندی زدند و گفتند اشکالے ندارد.اولین باری بود که حاج حسین در قبال بیماری خودشان ناپرهیزی میکردند. صبح روز اعزام سه تا چهار بار حاجی را از زیر قرآن رد کردیم اما هر بار،باز میگشتند و دنبال چیزی میگشتند و میفرمودند: فکر میکنم چیزی را گم کرده ام. به دامادم زنگ زدند و گفتند: حاجی مجروح شده و در کما به سر می برد. در این جا بود که فهمیدم این رفتن بدون بازگشت است و او به آرزوے دیرینه‌اش رسیده است. {خاطره ای از زندگی حاج حسین همدانی💔} 🌴@afsaranjangnarm_313🌴
📚👓 قسمت ۲۷ و ۲۸ رمان تقدیم نگاهتون😊
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
🌹 #بسم_رب_العشق ❤️ #برای_همیشه 🌹 #قسمټ‌بیست‌و‌شیشم رفتیم رستوران اون طرف خیابون ،نشستیم و همه زرشک
🌹 ❤️ 🌹 -بپرس +پسرش تو کدوم کشوره؟ تو دلم می گفتم نگو المان نگو ‌-اوووم...آلمان با قیافه ای گرفته چادرمو انداختمـ روی سرمو رفتمـ طبقه ی بالا در و باز کردم و رفتم تو +بابا کجایی؟ -اینجام دخترم تو اتاق رفتم توی اتاق دیدم داره کمد و زیر و رو میکنه +دنبال چی می گردی بابا؟ -یه کت و شلوار خریدم الان دنبال پیراهن می گردم از کمد سرشو اورد بیرون نگاهی به من کرد و گفت: -چی شده ؟چرا قیافت این شکلیه؟ +بابا شما می دونستید عمو فامیلیشو عوض کرده ? -نههه😳 +کامران......پسر عمو منصوره -تو مطمئنی؟از کجا فهمیدی ? دستمو گرفت و رفتیم رو تخت نشستیم ، -درست بگو ببینم چی شده؟ براش تعریف کردم که تلفن و برداشتمـو سمیه چیا گفت بابا هم تعجب کرده بود بعدشم از اتاق اومدم بیرون از اولم همش بابا می گفت :چهرش آشناس منم مسخره بازی در میاوردم می گفتم :حتما برادر گمشدمه رفتم تو اتاق خودم چادرو روسریمو در اوردم و خودمو انداختم رو تخت کم کم از خستگی چشمام داشت بسته می شد که در اتاق و یکی زد +بلههه -آتنا منم بیام تو؟ +بیا بابا -چی شد یهو کجا رفتی؟می خواستیم بشنیم تازه چایی بخوریم +هیییی....چی بگم اومد روی تخت کنارم نشست و گفت: -بگو دیگه منم مثه خواهر نداشتت +همین اوایل امسال یه همسایه جدید اومد واحد روبرومون منم با اینکه حجاب نداشتم اهل نماز و روزه نبودم ولی به خدا قسم با هیچ پسری حتی دوستی مجازی هم نداشتمـ خوشم نمیومد . بعد این پسره همیشه مزاحم می شد و در خواست دوستی میداد وقتی فهمید ایرانی هستیم همیشه می گفت :من خانوادم ایرانن و وقتی بیان میایم خواستگاری حالا که نمی خوای دوست بشی.بابامم هرچی بهش میـگفت انگار نه انگار تا دلت بخواد میدیدم یه عالمه دوست دختر داره. بابام می خواست خونه رو عوض کنه اما اون گفت :باشه من میرم و این حرفا یه چند مدت گم و گور شد اما شمارمو از طریق دوستم گیر اورده بود . -خب +بعدش پیام میداد که کاری نکن که کار به تهدید برسه منم خطمو عوض کردم و به هیچکس ندادم دیگه خستم کرده بود تا اینکه یه روز تو راه فروشگاه که بودم اومد با یه لبخند مسخره گفت:دیگه کارت ندارم بزودی آشنا میشم عجله ای نیست اون موقع نفهمیدم چی گفت حرفشو گذاشتم پای همون چرت و پرتایی که همش میـگفت -اتنا اسمش چی بود؟ +کامران -نمی خوای بگی که این همون...😳 ... ✍🏻 : و کپی بدون ذکر نام نویسنده ممنون🚫 🌹@afsaranjangnarm_313🌹
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
🌹#بسم_رب_‌العشق ❤️#برای_همیشه 🌹#قسمت‌بیست‌و‌هفتم -بپرس +پسرش تو کدوم کشوره؟ تو دلم می گفتم نگو الما
🌹 ❤️ 🌹 +چرا این همون پسر عمو منصوره منم امروز که فهمیدم فامیلیشون و عوض کردن متوجه شدم -خب این که امشب می رسه ایران.میدونه تو دختر عموشی؟ +حتما میدونسته که دست از سرم برداشته خیالش راحت بوده آشناییم -عمو اون و فرستاده درس بخونه یعنی خبر داشته شماها همسایش بودین؟ +هرکاری می کرد غیر درس خوندن . مغزم کار نمیکنه -این شمارتو از کجا اورده؟ +نمی دونممممم. میگم سمیه مژگان شماره منو داره؟ -وقتی عمو و زن عمو دارن اونم حتما داره یعنی میگی مژگان بهش داده‌؟وااااایی نهههه +احتمالا -وااای مثلا اومده بودم صدات کنم پاشو بریم. +نه سمیه تو برو -شام چی پس؟ +فردا عصر عقدته صبح باید حال داشته باشم که بیام دنبالت ارایشگاه😁 -می خوای برات بیارم بالا؟ +نه دستت درد نکنه سمیه رفت بیرون و منم گوشیمو برداشتم و رفتم سراغ صفحه چتم. ۴تا پیام از کامران،این جدی جدی ول کن نیست اه، یکی دو ساعت دیگه میرسه این جور که سمیه می گفت . پیامارو نخونده ول کردم هرچی گفته برای خودش گفته. باید ذهنمو مشغول میکردم تا بهش فکر نکنم چون اگه فکر کنم اعصابم خورد میشه رفتم سراغ کمد لباسام که برای فردا لباس پیدا کنم. بعد از چند دقیقه گشتن یه لباسی که برای محضر می خواستم و پیدا کردم یه مانتوی سفید مجلسی برداشتم و از توی کاور در اوردم با یه روسری صورتی که رنگ گلای ریز برجسته مانتو بود. گذاشتم روی صندلی دیگه کاری نداشتم گفتم پس برم بخوابم صبح حال داشته باشم برم دنبال سمیه چراغ و خاموش کردم و خوابیدم........ خوابم نمی برد ولی حال نداشتم برم پایین بلند شدم پنجره رو باز کردم نگاهی به اسمون انداختم. باد خنکی میومد رفتم سمت میز تحریرم قرآنم رو برداشتم نشستم روی زمین روبروی پنجره یه صفحه باز کردم و شروع کردم به خوندن ❤️بــــــــسمـ اللهـــ الـــرحمنــ الـــرحیمــــــ❤️ ✍🏻 : و کپی بدون ذکر نام نویسنده ممنوع🚫 🌹 @afsaranjangnarm_313 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎥 سخنرانی امام خامنه‌ای به مناسبت روز جهانی قدس ◽️ كلمة الإمام الخامنئي الموجّهة إلى الأمّة الإسلاميةفي يوم القدس العالمي ▫️ جمعه دوم خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۲ به وقت تهران ▫️يوم الجمعة الأخير من شهر رمضان المبارك 22/05/2020 - الساعة 10:30 بتوقيت القدس الشريف 💚 @afsaranjangnarm_313 💚
4_5829975056968583153.mp3
8.4M
نمایـشنامہ 🌱🌸 بر اسـاس‌زندگۍشهید مدافع‌حـرم‌حمید سیاهکالی‌مرادۍبه‌روایـت‌همـسر🦋 💛 🙃 💫 @afsaranjangnarm_313 💫
🥀🕊🥀دور نیست اون روزے که آهنگران بخواند 🕊"قاسم" نبودے ببینی قدس آزاد گشته خون یارانت❣ پر ثمر گشته🥀 ┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈ @afsaranjangnarm_313 ┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈
🚨 سامانه راهپیمایی مجازی روز قدس راه اندازی شد.👆 🔰 لینک وبسایت: qen.ir/qods عضو شوید ⇩⇩⇩ @afsaranjangnarm_313
🇵🇸🇵🇸:🇮🇷🇮🇷 به وقت سخنرانی مقام معظم دلبری در شبکه یک سیما😍❤️ 😎 🚨 💪🏼
«حاج قاسم» نمی‌دانم نبودنت را با کدامین «واژه» بر روی صفحه نگارم که واژه‌های «متنم» شرمگین نشوند!😔 هرجا که نشانی از «عشق» خمینی بود تو در آنجا بودی...❤ هرجا که بوی «خون» و صدای گریه کودکی «مظلوم» بود تو بودی...❤ تو ماندی! ماندی پای عهدی که با «پیر» جماران بستی...❤ تصویر دستان بُریده‌ات بر جهان؛ «جگر» سوز بود...😞 یاد خاطره ابراهیمِ «اشتر» افتادم.😓 عباس «وفا» را دید. عرق کرد و از خواب پرید. مرتب به دست پهلوان «علی» نگاه می‌کرد. پرسیدم: عباس! چرا به دست‌هایت خیره شدی؟ نفس نفس زنان، جواب داد: ابراهیم! خواب دیدم: دست ندارم.😩 دست‌هایم گُم شده بودند. داشتم دنبال دست‌هایم می‌گشتم. ناگاه پرنده‌ای دیدم شبیه «کَرکَس» که دست‌هایم را به «منقار» داشت و می‌خواست بخورد.😰 خواستم با سنگ بزنمش، دیدم دست ندارم، فریاد زدم: دستم‌هایم را نخور لاشخور!😣 آن دست‌ها؛ مال من است. کرکس به «سخن» آمد که: عبّاس! این دستها را می‌خواهی چه کنی؟ وقتی دو بال به آن خوبی داری؟ من گرسنه‌ام، شکسته بال و زمین گیرم! دست‌های تو سیرم می‌کند. با بال‌های قشنگت پرواز کن! برو به آسمان سیاحت کن. بعد با صدای «مهیبی» خندید که من ترسیدم و از خواب پریدم. وقتی شنیدم که «عبّاسم» را دست بُریده‌اند، حکمت خواب آن شب را فهمیدم.🤔 عباس! با بال‌های قشنگت پرواز کن.! چه زیبا بود این جمله، سردار!😊 سردار! تو برای «شهادت» نیاز به دوبال داشتی! بالی که تو را به «آرزویت» برساند.😇 دشمن باید بداند که: با کشته شدن سردار «سلیمانی»، صدها حاج «قاسم» دیگر، متولد می‌شوند.😌 آزادی قُدس؛ «خون» بهایت حاجی!😇 امروز چون «قوی» شدیم به دشمن «نهیب» می‌زنیم که زیاد هم «خوشحال» نباش!🙂 «یقیناً» این ویروس «منحوس» مارا از روز «قدس» جدا نمی‌سازد.🛑 ما به گفته «مقتدای» خویش، آقاجانمون سید علی خامنه‌ای(روحی فدا) فضای مجازی را برای دشمن «ناامن» کرده و فکر اِشغال ابدی «قُدس» را از ذهنشان «پاک» می‌کنیم.😊✊ ان‌شالله به زودی در صحن قُدس به امامت، «ولی» فقیه زمان، نماز می‌خوانیم.🤲 🌸 @afsaranjangnarm_313 🌸
فضاےمجازی حقیقتا قتلگاه شده است... ✅👈باید دشمن را از فضاے مجازی بیرون رانید و بتازید... ما افسران به امام خامنه اے قول داده ایم که تمام معبرهاے مجازی را فتح و پرچم را بالا نگه داریم✊🏻....ان شاءالله🤲🏻 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔@afsaranjangnarm_313🆔
علائم وعوامــــل نابودے رژيم صهیو–>نیستی از زبان @afsaranjangnarm_313
باز ڪردنِ راهِ ڪــربلا سهـمِ شما بود و دعا ڪنید ، تا خدا برای باز ڪردن راهِ قدس انتخابم ڪند😭 🙏@afsaranjangnarm_313🙏
ما دولت که هیچ ، قریه که هیچ ، مزرعه که هیچ ، حتی طویله ای به اسم اسرائیل را هم به رسمیت نمی شناسیم. @afsaranjangnarm_313