『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
🌹 #بسم_رب_العشق ❤️ #برای_همیشه 🌹 #قسمتسیوسوم بابا زنگ و زد من برف شادی و برداشتم و رفتم باز کردم
🌹#بسم_رب_العشق
❤️#برای_همیشه
🌹#قسمتسیوچهارم
صبح پاشدم موهامو شونه کردم و رفتم بیرون دیدم بابا داره تلویزیون می بینه
+سلام صبح بخیر.
-سلام دخترم صبحت بخیر
رفتم کنارش نشستم و گفتم :
+بابا امروز جمعس من می خوام برم سر قبر مامان
-باشه باباجون پاشو صبحونتو بخور باهم میریم
+نه بابا خودم می خوام برم
- تو که بلد نیستی
+چرا منـ نباید بلد باشم من چه دختریم اخه.
اشکام سرازیر شد بابا بغلم کرد و گفت:
-گریه نکن دخترم دو سه ماهه اومدی ایران خب ، فکرت پیش من بوده الان اومدم فکرت آزاد شده .
حالا می خوای بری ،از خودت ناراحت نباش پاشو خودم می برمت.
اشکام و پاک کرد و پیشونیمو بوسید
بلند شدم رفتمـ صورتمو شستم نشستمـ پشت میز وچندتا لقمه خوردم و رو به بابا گفتم:
+بابا من رفتم لباس بپوشم
-باشه منم الان میرم اماده بشم
رفتم توی اتاق یه تیپ مشکی زدم و چادر و موبایلم و برداشتم
رفتم بیرون
+بابا من آمادم
بابا هم از اتاق کناری اومد بیرون و گفت :
-بریم
****
گلاب و برداشتم و روی قبر ریختم با دستم روی قبر کشیدم قشنگ تمیزش کردم دسته گل و برداشتم و گذاشتم روی قبر
بابا توی ماشین نشسته بود تا من اول یکم درد دل کنم تا بعد خودش بیاد همون طور که گلا رو پر پر می کردم باهاش حرف می زدم
+سلام مامان .میدونم خیلی دختر بدی هستم 😔 از وقتی اومدم ایران حتی یه سر بهت نزدم .من و ببخش
خیلی دلم برات تنگ شده کاش بودی،
کاش بودی موقعی که بابا سرطان گرفت باهم کنارش بودیم
کاش بودی و همه باهم کنار عمو اینا زندگی می کردیم ،باهمـ می رفتیم مسافرت
می رفتیم زیارت
یادته میـگفتی : دلم می خواد بزرگ که شدی خانوم بشی، چادر سر کنی مثل الان که چادر کوچولو سرته ، یادته وقتی می خواستم مثه دوستم موهامو کوتاه کنم شونه رو دست می گرفتی و بهم می گفتی ببین موهات چقدر خوشکله هیچ وقت کوتاهشون نکن دختر باید موهاش بلند باشه،
الان موهام و کاش بودی و میدیدی چقدر بلند شده اصلا کوتاهشون نکردم
مامان قراره پرستار بشم همون شغلی که تو داشتی
سر مو گذاشتم رو ی قبرشو گریه کردم به اندازه تموم این وقتا که نبودم
یکم دیگه با مامان زیر لب حرف زدم و
اشکام و پاک کردم و رفتم تو ماشین تا بابا بره...
#ادامه_دارد...
✍🏻 #به_قلم :
#نفیسه و #نگار
کپی بدون ذکر نام نویسنده ممنوع🚫
🌹@afsaranjangnarm_313🌹
خواهـرم....
اره با توام
جنگ هنوز ادامه داره
اونم از جنس نرمش
فقط این بار تویی که خط مقدم جبهاے!
⭕️یک وقت....
شرمنده باکری ها و همت ها نشی😔
نمیخواد خون بدے!نمیخواد جون بدے!
چادرت رو سفت بچب
همین،وسلام🖐🏻
#توریحانهخلقتے
🌸@afsaranjangnarm_313🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکم دوستی با نامحرم
🌸 @afsaranjangnarm_313 🌸
#رفـیقــانهـ🤝
رفاقت رو...
از دست فروش بازار نخریدم
بلکه تو کوچههاےخاکی محلمون
یاد گرفتم💙
پس خوب مےدونم
برای کدوم رفیق زمین بخورم
که از زمین خوردنمشاد نشه☔️
بلکه دست خاکیم رو بگیره🖐🏼
و منو از زمین بلند کنه...☝️🏻
🌿@afsaranjangnarm_313🌿
#بیو😍
ظھور نزدیڪ اَست !
:)🌻
███████████] 99 %
🌈 @afsaranjangnarm_313 🦋
#به_وقت_خاطره 📜
همرزم شهید:
در حال رفتن به حرم #حضرتزینب بودیم که حسین شروع کرد از شهادت گفتن.
گفت:اگر میخواهید شهید بشوید باید خالص باشید،به مادیات دنیوی دل نبندید که میان سینهتان را بو میکند اگر بوی #شهادت میداد به بالا مےبرد.
اول باید از خود بیبی زینب و ائمه اطهار طلب کنید و دوم اینکه از همه در این دنیا پدر،مادر،زنوبچه و دارایی هایت دل بکن.
چون شهادت آسان نیست و شهادت را به هرکسی نمی دهند.
از ماشین که پیاده شدیم اشک در چشمانش حلقه زده بود.
مسافت کمی را طے کردیم تا به حرم رسیدیم.از بازرسی که رد شدیم تا چشمش به گنبد افتاد زار زار گریه کرد.بعد از اینکه زیارت کردیم خواستیم برگردیم پاهایش شل شده بود.
نمیتوانست راه بره.
مےگفت:چجوری از اینجا دل بکنم.
اخرش هم #شهادت را همان شب گرفت...
{خاطرهاے از #شهید مدافع حرم حسین محرابے💔}
🌴@afsaranjangnarm_313🌴
سلااام
از همه اعضا گل معذرت میخوایم متاسفانه امشب برای نویسنده رمانمون مشکلی پیش اومد نتونست پارت اماده کنه ان شاالله فرداشب دوتا پارت میزاریم☺️
ممنون که همراهمون هستید😘❤️
#رهــبرانهـ💚
عکست را هر روز مرور مےکنم
تا نکند یادم برود...
براے لبخند چہ کسے در #جنگ_نرم مےجنگم💪🏻
به عکست خیره میشوم و نگاهم در نگاهت👀
گره مےخورد...
انگار تمام دلخوشےام تو هستی😌
🌱@afsaranjangnarm_313🌱
#جـــنـــگ_نــرمـ📡
درفرهنگ دینی وارزشهای ملی شاهدیم که برای انتقال تعالیم یا حتی مفاهیم و پیامرسانی به #کودکان و تاثیرگذاری بر ذهن و دل آنها استفاده می شود.
بهرهگیری از این فرهنگ شفاهی می تواند سنت،عرف،آداب و رسوم خرد و حکمت را به دیگران منتقل کند بی شک این خلاء فقط با آموزه های ملی و مذهبی قابل جبران است آموزههایی که میتوانند پاسخگوی بسیاری از پرسش های اساسی بچه ها باشد و بذر تغییر فرهنگ ها را از ریشه بخشکاند و #دشمن را که در کمین نشسته تا با ساده ترین ابزار #جـنـگنـرم خود را پیش ببرد در بطن نابود کند...
🌐📱@afsaranjangnarm_313📱🌐
🤔|#تلنـگرانهـ
رفیــق!✨
هروقت خواستے گناه کنی
به این فکر کن که#شبآےقدر چقدر
گریه کردے و به خدا التماس کردےکه ببخشتت!
ببین لذت #گناه به شکستن قول و قرارات با #خدا میارزه؟
چطور روت میشه...چه بهونه ای داری❗️
☝️🏻براے خوب بودن باید تلاش کرد...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🆔@afsaranjangnarm_313🆔
#حــجابــــــ😇
دختران و زنانے که با #چادر و حجابشان،خود را از نگـ👀ـاه #نامحرمان میپوشانند،مانند شهدایے هستند که #گمنامے را انتخاب کردند.
مانند شهداے گمنامی که جنازهشان پیدا نشد...
بدنشان را کسی ندید...
اما در آسمانها و زمین معروف و شناخته شده هستند....
و #خدا خریدارشان مےشود.
🧕@afsaranjangnarm_313🧕
#به_وقت_خاطره 📜
مراسم هیئت که تمام شد.
به سمت حیاط امام زاده رفتیم.
شور و اشتیاق عجیبے داشت و تاکید می کرد که به حرفش گوش بدهم.
با نوک انگشت اشاره کرد و گفت وقتے #شهید شدم مرا آنجا دفن کنید...
من که باورم نمےشد.
حرفش را جدی نگرفتم.
نمےدانستم که آن لحـظه شنونده وصیت پسرم هستم.
و روزی شاهد دفن او در آن حیاط میشوم😔.
{خاطرهاے از #شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان💔}
🌴@afsaranjangnarm_313🌴
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
🌹#بسم_رب_العشق ❤️#برای_همیشه 🌹#قسمتسیوچهارم صبح پاشدم موهامو شونه کردم و رفتم بیرون دیدم بابا د
🌹#بسم_رب_العشق
❤️#برای_همیشه
🌹#قسمتسیوپنجم
نشسته بودم چایی می خوردم تو خونه تنها بودم ،سمیه هم قرار بود فردا بیاد حوصلم سر رفته بود.
موبایلم زنگ زد زن عمو بود
+جانم زن عمو
-دخترم خواهرم اومده میای پایین؟
+بله میام
بلند شدم و روسری سر کردم چادرمم انداختم روی دستم و رفتم پایین
+سلام زن عمو
-سلام دخترم
رفتم کنارش نشستم نگاهی به دور و بر انداختم
+خواهرتون کجاس؟
-الان میاد رفته وضو بگیره
+میرین مسجد؟
-اره میای بریم؟
+باشه بریم
-چایی می خوری ?
+نه ممنون الان خوردم
خاله اومد بیرون بلند شدم و سلام کردم
با خوش رویی جوابمو داد نشستیم یکم حرف زدیم که خاله گفت:
-راستی زن عمو منصور زنگ زده بود
-خب
-گفت که آتنا به پسرش جواب مثبت داده
+چـییییی
-منم تعجب کردم ازش پرسیدم کی خواستگاری کردین گفت که نه اینا قبلا همو می شناختن و بهم علاقه داشتن ،الانم از خدا خواسته قبول کرده تا خواستگاری کردم
اشک تو چشمام جمع شد نمی خواستم زن عمو و خاله دربارم فکر بد بکنن
+نه به خدا هیچی بین ما نبوده
زن عمو گفت:
-عزیزم خاله حرف اون و فقط گفت ما که میدونیم.
-اره قربونت بشم
زن عمو اومد کنارم نشست اشکام و با دستمال برام پاک کرد
خاله گفت:
-حالا اگه اومدن خواستگاری می خوای جواب مثبت بدی؟
+نههه اصلا
-راستش زن عموت می خواست
که زن عمو پرید وسط حرفش
-عه الان وقتش نیست.
-باشه پس بریم نیم ساعت دیگه اذانه بلند شین بریم مسجد
+پس من میرم اماده بشم
-باشه برو عزیزم
بلند شدم و چادرمو برداشتم و رفتم بیرون ولی قبلش شنیدم که خاله به زن عمو گفت:
-کاش میذاشتی بگم .
اگه به اون پسره جواب مثبت بده پس امیر علی چی؟
در و بستم و رفتم بالا فکرم مشغول حرف خاله شد یعنی می خواست من و برا امیرعلی خواستگاری کنه ؟
وضو گرفتم ورفتم لباس بپوشم
اما اون که کلا خونه نیست اخه کی من و دیده و از من چی میدونه
اصلا شاید خاله همین جوری یه چیزی گفته
سعی کردم فعلا به کامران فکر کنم چجوری از شرش خلاص بشم
.چادرم و برداشتم و رفتم اما یادم افتاد که هوا سرد شده برگشتم پالتومو از توی کمد برداشتم و پوشیدم
رفتم تو کوچه
دیدم که تو ماشین عمو منتظرن سوار شدم
+ببخشید دیر شد
-نه عزیزم
+سلام عمو خوبین
-سلام عمو جون .خوبم تو چطوری
+الحمدلله(زن عمو بهم گفته بود هرکس حالت و پرسید اینو بگو)
راه افتادیم بسم الله گفتم چشمامو بستم سعی کردم تو همین چند دقیقه به چیزی فکر کنم...
#ادامه_دارد...
✍🏻 #به_قلم :
#نفیسه و #نگار
کپی بدون ذکر نام نویسنده ممنوع🚫
🌹@afsaranjangnarm_313🌹
🌹#بسم_رب_العشق
❤️#برای_همیشه
🌹#قسمتسیوششم
از مسجد بیرون اومدیم که خاله شوهرش اومد بیرون و رفتن
ماهم سوار ماشین عمو شدیم دیدیم پسرعمو هم هست
+سلام
-سلام دختر عمو
یکم از راه رفتیم که دیدم مسیر خونه نیست از عمو پرسیدم:
+عمو کجا میریم؟
-بابات به مناسبت کارش می خواد بهمون شیرینی بده
+جدیییی...کار پیدا کرد پس چرا به من نگفت
-سوپرایز بوده دیگه
یکم از مسیر و رفته بودیم که دیدم برام یه پیام اومد دعا کردم که از مژگان یا کامران نباشه که شبمون و خراب نکنه بازش کردم دیدم از سمیه اس
💬- سلام....اتنا میگم مژگان بهم پیام داده میگم حرفش جدی که نیس؟
حدس زدمـ چیو میگه فکر کنم کل تهران و خبر کردن براش پیام دادم :
💬+نه دروغ میگه به خدا
💬-ببخشید که پرسیدم می خواستم خیالم راحت بشه
💬+😊
دیگه سمیه چیزی نگفت منم رفتم تو کانالام و یه چرخی زدم که یهو دیدم پسر عمو میگه :
-دختر عمو پیاده نمیشین؟
نگاهی به دور و برم کردم دیدم زن عمو و عمو دارن با بابا سلام و احوال پرسی میکن
+ببخشید الان
پیاده شدم و رفتم سمت بابا
+سلام بابا جونم تبریک میگم
-سلام دخترم
بعدش راه افتادیم سمت رستوران که سنتی بود یه تخت و انتخاب کردیم و نشستیم
همه داشتیم سفارش میدادیم که پسر عمو روبه زن عمو گوشیش و نشون داد با اخم و گفت:
-مامان این چی میگه؟
-زن عمو یه نگاه به من کرد ک لبش و گزید
پسر عمو هم گوشیش و خاموش کرد ،برداشت و رفت بیرون
رو به زن عمو پرسیدم :
+زن عمو چی شد؟
-هیچی دخترم
+چرا یه چیزی شده
کامرانـ پیام داده؟
-حالا میریم خونه حرف میزنیم الان بابات و عمو دارن میان امشب و خرابش نکن برا خودت...
دیگه نفهمیدم چی خوردم و کی رسیدیم خونه.....
#ادامه_دارد...
✍🏻#به_قلم:
#نفیسه و #نگار
کپی بدون ذکر نام نویسنده ممنوع🚫
🌹@afsaranjangnarm_313🌹
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
🌹#بسم_رب_العشق ❤️#برای_همیشه 🌹#قسمتسیوششم از مسجد بیرون اومدیم که خاله شوهرش اومد بیرون و رفتن
#پارت_جبرانی❤️
ببخشید که دیشب نذاشتم
ممنون از همراهیتون🙏
⚠️ تلنگر
📱ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺍﺯ ﮐﻢ ﻭﺯﻥ ﺗﺮﯾﻦ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺣﻤﻞ میشود ..
🔴 ﻭﻟﯽ ﺷﺎﯾﺪ ﺍز ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺗﺮﯾﻦ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺕ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﮐﺸﯿﺪﻩ میشود
✅ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﯿﻢ...
🆔@afsaranjangnarm_313🆔
#انتقام_سخت
شهید#حاج_قاسم_سلیمانی
شهید#ابومهدی_المهندس
💠 فرمانده نیروی دریایی سپاه: اعلام میکنیم هرجا آمریکایی ها هستند ما هم بغل گوششان هستیم
🔸سردار تنگسیری، فرمانده نیروی دریایی سپاه در مراسم الحاق ۱۱۲ فروند شناور به ناوگان دریایی سپاه:
🔹در خصوص یکی از شناورهایی که در حال طراحی هستیم به نام «شهید سلیمانی» نامگذاری شده است.
🔸شناور «حاج قاسم سلیمانی» قابلیتهای بسیاری خواهد داشت که از جمله آن به طول ۶۵ متری و قابلیت نشست و برخواست بالگرد بر روی آن میتوان اشاره کرد.
🔹موشک هوایی و سطحی این شناورها نیز طراحی شده است و به زودی در ۳ کارخانه در نقاط مختلف ساخته خواهد شد.
🔸همچنین یک شناور نیز با نام «شهید ابومهدی المهندس» در حال طراحی است که این دو شناور به زودی به ناوگان نیروی دریایی سپاه اضافه خواهند شد.
🔹امروز اعلام میکنیم هرجا آمریکایی ها هستند ما هم بغل گوششان هستیم و در آینده نزدیک بیشتر هم احساسمان خواهند کرد.
🚤@afsaranjangnarm_313🚤