سکوت کرده بشر ظلمهای سنگین را
گرفتهاند همه دامن شیاطین را
بگو به زاهد عزلت گرفتهی خاموش
به باد داده سکوت تو وجههی دین را
بگو حقوق بشر چیست؟ این که با طعنه
خراب کرده شب و روزهای یاسین را؟
همان حقوق بشر که به اسم آزادی
حرام کرده به فرهاد، خواب شیرین را
دعا کنید! خدا مستجاب خواهد کرد
دعای هر سحرِ مرغهای آمین را
قسم به معنی والشمس میرسد مردی
که پاک میکند این لکههای ننگین را
همان که با ید بیضا طلوع خواهد کرد
خلاص میکند از شرّ غم فلسطین را
#محمدجواد_خراشادی_زاده
#دوره_دوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژه_نامه_شعر_رمضانیه_آفتابگردانها
پیروز این میدان تویی، والتين و الزيتون
هموار خواهد شد به زیر پای تو صهيون
آری برادر «انتم الاعلون» بیتردید
«لا تحزن» از فریاد این آهنگ ناموزون
تكرار كن تكرار کن سنگت اثر دارد
سنگیندلان را بشکند تکرار این مضمون
از پشتِ سر خنجر اگر خوردی، مبادت غم
شمشیر را مغلوب سازد اقتدار خون
پیروز این میدان تویی سوگند بر سنگت
پیروز این میدان تویی، والتين والزيتون
#احد_ارسالی
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
#ویژه_نامه_شعر_رمضانیه_آفتابگردانها
کو آن علم به دوش؟ بگو! رفت و برنگشت؟
بی او نفس چه شد که فرو رفت و برنگشت؟ افسوس! رودِ آینهرو رفت و برنگشت
دیدند بچهها که عمو رفت و برنگشت
بیوقفه است بارش باران بدون او
تشدید شد غریبی یاران بدون او
رفت آن که سالها نفسش بوی سیب داشت
مویش سپید بود و نشان از حبیب داشت
در چشمهاش آیهی فتح قریب داشت
داغش برای ما تب امن یجیب داشت
هرجا که بود نصر من الله میرسید
شب پیش او به درک سحرگاه میرسید
اینک به صبح روشن پیشانیاش قسم
به ژرفنای طینت قرآنیاش قسم
به چارسوی ملک سلیمانیاش قسم
به خشم آسمانی و طوفانیاش قسم
ماییم یک به یک همه سرباز لشکرش
تسبیح خون رسیده به الله اکبرش
صاحب نفوذ قلعهی دلهاست خون او
مثل فلق، گواهی فرداست خون او
در موج موج حادثه دریاست خون او
تضمین فتح مسجدالاقصاست خون او
این تیغِ از نیام برون میرسد به قدس
آری سپاه قاسمیون میرسد به قدس
این صدق وعدههای الهیست مو به مو
شمشیر میکشیم علیوار و رو به رو
در جستجوی مقتل خویشیم کو به کو
ای شعرِ من اگر که به او میرسی بگو:
رفتی و نور چشم همه ماندهای هنوز
یا ایها العزیز که فرماندهای هنوز
#فاطمه_عارفنژاد
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
#ویژه_نامه_شعر_رمضانیه_آفتابگردانها
دلم میخواست حالم را بدانی
غمم را از نگاه من بخوانی
نبیند کاش چشمی ماه نو را
که یک شب بیشتر پیشم بمانی
#راضیه_مظفری
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
بیا فروغ بخوانیم و خوب گریه کنیم
به دردهای جهان میخکوب گریه کنیم
که رو به پنجره ها پشت چرخ خیاطی
که وقت پخت و پز و رفت و روب گریه کنیم
به کفتران پریشان بام دانه دهیم
برای گربه ی تنهای جوب گریه کنیم
دوباره خواب ببینیم نوجوان هستیم
و روی شانه مردان خوب گریه کنیم
بیا هنوز اگر هیچکس نیامده است
کنار مسجد پشت کلوب گریه کنیم
به یاد آن همه رویای مانده در تجریش
سوار مترو به سمت جنوب گریه کنیم
زنیم و خالقمان آفرید ما را تا
بدون هیچ دلیلی غروب گریه کنیم
#میترا_سادات_دهقانی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
دیدی مرا و قرنیههایم پر از تو شد
خواندم تو را و قافیههایم پر از تو شد
تق تق صدای پاشنهی کفشهای تو ...
تق تق تمام ثانیههایم پر از تو شد
رفتی، دوان دوان پیِ عطر تو آمدم
رفتی، نفس نفس ریههایم پر از تو شد
وقتی کتابِ زندگیام را ورق زدی
عنوان و متن و حاشیههایم پر از تو شد
هم واژه واژه قصهی آزادیام شدی
هم بند بندِ حبسیههایم پر از تو شد
اخبارِ داغی از تو جهانِ مرا گرفت
جلد تمام نشریههایم پر از تو شد
تو آن پرنسسی که به عشق نجات تو
قلب همه شوالیههایم پر از تو شد
مثل گلوله از سرم اسمِ تو رد شد و
فکر و گمان و فرضیههایم پر از تو شد
اینکه فقط به فکر تو باشم برای من
کافی نبود، قافیههایم پر از تو شد
#وحید_صدیقی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
قبول کن دل عاشق که روزگار تو نیست
کسی که برده قرار از تو بیقرار تو نیست
دگر چه مانده ببازی جز آبرو؟ بس کن!
بلند شو برو، امشب شب قمار تو نیست
چنان جهان تو تاریک و بیستاره شدهست
که سایهی تو هم این روزها کنار تو نیست
چه بر تو رفته که از زخمهای سینه اگر
هزارتا بنمایی، یک از هزار تو نیست
مباش فکر رسیدن که در طریقت عشق
جز انتظار کشیدن در انتظار تو نیست
چه سود از آنهمه جشن تولد، آنهمه شمع؟
یکی از آنهمه امشب سر مزار تو نیست
#حسین_زحمتکش
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
صد خاطره از نسیم و باران داری
از عاطفهی شکوفهها سرشاری
تو محرم راز هر کبوتر هستی
ای کهنه درخت! مخزنالاسراری
#سارا_رمضانی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
تقدیم به #مادر
به غیر از عطر دستانت ندارم مرهمی دیگر
بیا بنشین ببویم دستهایت را کمی دیگر
به روی شانه میگیری همیشه دردهایم را
ولی بر شانهات سر میگذارم با غمی دیگر
دعایم کن که غیر از دستهای مهربان تو
ندارد آسمانم تکیهگاه محکمی دیگر
شبیه کودکیها گیسوانم را مرتب کن
بگو پیچیده در مویم چه راز مبهمی دیگر
بخوان باز ان یکاد و دور کن دلشوره را از خود
نبینم گوشهی چشمت نشسته شبنمی دیگر
#فاطمه_زاهدمقدم
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
تکرار هزاربارهی دلسردی
عمریست به این ملال عادت کردی
برگرد به کودکی، به رویاهایت
امروز که از اداره برمیگردی
#علی_علیزاده
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
وقتی تو نیستی دلم از غصهها پر است
چون لحظهی غروب که از غم هوا پر است
گفتی: «به آسمانِ پر از ابر خیره شو»
گفتم که چشمهایم از این ابرها پر است
من با تمام مردم دنیا غریبهام
دنیای من اگرچه که از آشنا پر است
همصحبتم شدهست منی که ندیدهام
دیوانهوار خلوت من از صدا پر است
حوای من! فریب مخور از زمانهات
دنیای ما هنوز از آدمنما پر است
وقتی مرا نخواستهای، هیچ فرق نیست
خالیست کنج قلبم از این عشق یا پر است
#ابوالفضل_حمامی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
گنجینهی شکستهی پرماجرا، زمین
تاریخدان خاکی بیادعا، زمین
اینگونهاش مبین که سرش گرم گردش است
آتش به سینه دارد و آشوبها زمین
صد کوه غم به شانه گرفتهست و رود رود
همناله با کسیست ولی بیصدا زمین
با این شتاب میرود اما نمیرسد
هی دور تازه میزند از ابتدا زمین
گاهی شکسته قامتش از غصهای عظیم
لرزیده شانهاش ز غم اولیا زمین
گاهی زبان گشوده به نفرین بندهای
گاهی به لطف کرده کسی را دعا زمین
روزی که دیر نیست، دهان باز میکند
شاهد برای هرچه صواب و خطا زمین
سنگینی گذشتهی من با دلت چه کرد؟
بیرون بریز خاطرههای مرا، زمین!
#زهرا_علیشاهی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
به #امام_خمینی
اسیرت کرد دست شب، نفهمید
که یه دنیا میشه آزاد با تو
نمیدونست خاک تشنه میشه
پر از سرو و پر از شمشاد با تو
اسیرت کرد دست شب، نفهمید
که خورشیدو نمیشه تو قفس کشت
تو نزدیکی به قلب هر ستاره
تبارت غرق نوره پشت در پشت
یه دنیا حرف داری توی چشمات
برا دنیایی که تو شب اسیره
تو میگفتی: عدالت، عشق، مردم
نفهمیدن تو رو قلبای تیره
تو از نسل حسینی، راهت اینه
شهادت، مرد بودن، پایداری
منم سربازِ تو گهوارهای که
خودت گفتی بهم امیدواری
شبیه رود جریان داره راهت
شبیه کوه محکم ایستادیم
بدونن دشمنا مرد نبردیم
بدونن دشمنا اهل جهادیم
رسیدی مثل بارون بهاری
گلای لاله رو سیراب کردی
روزامونو پر از نور محبت
شبامونو پر از مهتاب کردی
هنوزم کوچهی قاضی به یادت
پر از حسرت، پر از فریاد مونده
تموم شعرهاشو نیمهشبها
به یاد پونزده خرداد خونده
#سمانه_خلفزاده
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
برای #بقیع
زائری در پشت این دیوار، تنها مانده است
قطرهای در حسرت آغوش دریا مانده است
کاش ابری میشدم اینجا فرو میریختم
در گلویم بغضها و درد دلها مانده است
بیسبب هم نیست ماوای کبوترها شده
آسمان است این که بر روی زمین جا مانده است
روشن و بیپرده تا صحبت کند با آفتاب
چند روزی هست پلک پنجره وا مانده است
چون نسیمی عاقبت رد میشوم از لای در
بر لب من آیهی «انّا فتحنا» مانده است
#عاطفه_جوشقانیان
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
دست دعاست برگ تمام چنارها
تا گل کند به روی درختان بهارها
شببو تمام روز، سکوت اختیار کرد
چون شیوهی شکفتن شبزندهدارها
بالابلندها همه در سجده رود رود
خون گریه میکنند چنان آبشارها
تنها گذاشتید رفیقان خویش را
گلها گلایهاند به روی مزارها
یک روز میرسد که شما بازگشتهاید
روزی که سر رسیده دگر انتظارها
#منصوره_محبی
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
بخند و قیمت فصل بهار را بشکن
طلسم این غم بیاختیار را بشکن
بیا دوباره به دیدار چشمهای خودت
سکوت آینهی پرغبار را بشکن
دلت اگرچه مزار هزار خاطره است
دوباره زاده شو! سنگ مزار را بشکن
بتی که ساخته بودی از او برای خودت
بتی که مانده از او یادگار را بشکن
بزرگ باش! دل بیقرار را هرگز
ولی غرور دل بیقرار را بشکن
دلت شکسته! ولی اهل انتقام مباش
ببخش! سنت این روزگار را بشکن
#بشری_صاحبی
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
یک
لبخند زد آسمان، زمین بیغم شد
با چک چکِ آب، چلچله همدم شد
تا ابر از آسمان پیامی آورد
در باغ سر تمام گلها خم شد
دو
در پویهی او نشانی از عادت نیست
یک لحظه اسیر سستی و رخوت نیست
سر تا به قدم پل عبور از خود شد
زیبایی آبشار بیحکمت نیست
#حامد_طونی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
ای کاش من عاشقترین پروانهاش باشم
از عطر مویش مست روی شانهاش باشم
تا چشم دور من بچرخاند دلم میخواست
تنها گل سرخ حیاط خانهاش باشم
تا آسمان قد میکشم چون تیغههای کوه
تا شب که میخواهد ببارد شانهاش باشم
قدری سکوتش را میآشوبم مگر چندی
همصحبت دلتنگی مردانهاش باشم
مثل شب کوه است، سردِ سردِ سرد اما
آرامشش کافیست تا دیوانهاش باشم
#مهدیه_انتظاریان
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
آه! از تو چه دور آفریدند مرا
از سنگ صبور آفریدند مرا
من میشکنم که در تو تکثیر شوم
از تیرهی نور آفریدند مرا
#منصوره_محبی
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
ای مرد، جهان چه خوب پروارت کرد
آنگه خَبه* کرد و کشت، مردارت کرد
ای خفته به خاک سرد، اسمع افهم
دیدی که چگونه مرگ بیدارت کرد؟
* خفه
#میثم_یوسفی
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
با غنچههای باغچهی دلتنگ،
انگیزهی بهار نخواهد بود
با تک درخت دشتِ ترک خورده،
سودای برگ و بار نخواهد بود
دیر آمدی بهانهی شورانگیز،
دیر آنچنان که برفِ پس از باران
برفی که اعتبار نخواهد داشت،
شوقی که ماندگار نخواهد بود
از ردّپای دلخوشی دوران،
زیر غبار سرد فراموشی
تا پشت سر تداعی دلتنگیست،
راهی به جز فرار نخواهد بود
ای باوفاتر از تو غمت با من،
چندیست با خودم شدهام دشمن
دیگر گلایههای دلم تنها
از دست روزگار نخواهد بود
از سیبهای وسوسه دل کندیم،
خون انار در رگمان جاریست
آدم به لطف اینهمه دلتنگی
پیش تو شرمسار نخواهد بود
#زینب_احمدی
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
بعد از تو شد مگر به کسی جز تو خو کنم
بغضم امان نداد به لبخند رو کنم
بعد از تو مات ماندم و ماندم بدون تو
با خود چگونه آینه را روبرو کنم
ای کاش جا گذاشته بودی به جای آه
پیراهنی که یاد تو را گاه بو کنم
امشب دلم گرفته، کجایی که با نگاه
مثل قدیم با تو کمی گفتگو کنم؟
خیلی دلم هوای تو را کرده زندگی!
اما تو را کجای جهان جستجو کنم؟
#امیر_شفیعی
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
گفتیام مرد اگر گریه کند نیرنگ است
گفتم ابرم که مرا گریه نکردن ننگ است
دلنشین بود سخن گفتنت آنقدر که ما
مانده بودیم که این شعر کدام آهنگ است
تو همان چشمهی آبی که زلال است آنقدر
که سرِ داشتنش بین قبایل جنگ است
از دلت جای وفا، رنج به دست آوردم
گنج میجستم و حال آنچه که دارم سنگ است
تازهمهمانِ دلِ سادهام! ای عشق ببخش
میزبان چند صباحیست که دستش تنگ است
ما دو محکومِ دو سلول جداییم که راه
بینمان یک قدم و فاصله صد فرسنگ است
تا نباشی قفس و لانه چه فرقی دارد؟
آسمان بی تو برایم همه جا یکرنگ است
#میلاد_حبیبی
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
روی جوراب من است
عکس گلدانی قشنگ
توی آن یک دسته گل
شادمان و رنگ رنگ
گفت دیشب خواهرم
هست جورابت کثیف
میدهد گلهای آن
بوی بد... آه... پیف... پیف
وای! تقصیر من است
او اگر بد بو شده
آب میخواهد، اگر
خسته و اخمو شده
خاک گلدان تشنه بود
من شدم یک باغبان
توی دشت آب و کف
باز شد گلهای آن
#فاطمه_غلامی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha