eitaa logo
آفتابگردان‌ها
521 دنبال‌کننده
179 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
قلم گرفتم به دستم، امّا هنوز هم عاشق تفنگم اگر سرم، کلمه کلمه شورم! اگر دلم، واژه واژه جنگم بگو که من هرچه شد می‌آیم، مرا رها کن به خود می‌آیم برای فتح احد می‌آیم، می‌افتد این قلّه هم به چنگم... بگو که پر باشد از جنازه، بجوشد از قدس خون تازه به دست مردان انتفاضه هنوز تیغم، هنوز سنگم مرا ندیده مگیر، امّا برادرم را ندید دادم شهید بودم، شهید دادم! نه اهل نامم، نه اهل ننگم سرم شکسته‌ست گرچه از کین، گمان مبر سرشکسته باشم حماسه‌ی شرق باشکوهم، غریو ویرانی فرنگم اگرچه عمری سکوت بودم، نخواستم بی‌خروش باشد خدا کند باده‌نوش باشد، رفیق اگر می‌دهد شرنگم اگرچه از دوست شکوه دارم، رسیده وقت نبرد امّا غبار را هم زدوده حتّی، برادرم قاسم از تفنگم @Aftab_gardan_ha
پیروز این میدان تویی، والتين و الزيتون هموار خواهد شد به زیر پای تو صهيون آری برادر «انتم الاعلون» بی‌تردید «لا تحزن» از فریاد این آهنگ ناموزون تكرار كن تكرار کن سنگت اثر دارد سنگین‌دلان را بشکند تکرار این مضمون از پشتِ سر خنجر اگر خوردی، مبادت غم شمشیر را مغلوب سازد اقتدار خون پیروز این میدان تویی سوگند بر سنگت پیروز این میدان تویی، والتين والزيتون @Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر #آیینه‌کاری_سکوت سروده #نیلوفر_بختیاری نشر #شهرستان_ادب #دوره
در زندگی چیزی ندارم جز همین عکس لبخند محوی در دل فوری‌ترین عکس در کودکی‌هایم دوباره جشن برپاست تا سر بجنبانم گرفته دوربین، عکس خوش‌عکس یعنی با خودم هرگز نگویم ای کاش می‌شد که چنان بود و چنین عکس با خاطره‌بازی دلم را خوش نگهدار دیوار را پر کن، بچین روی زمین عکس تاریکخانه می‌شود گهگاه دنیا تا خوب‌تر ظاهر شوم در قاب این عکس از مجموعه شعر نشر @Aftab_gardan_ha
برای زائری در پشت این دیوار، تنها مانده است قطره‌ای در حسرت آغوش دریا مانده است کاش ابری می‌شدم اینجا فرو می‌ریختم در گلویم بغض‌ها و درد دل‌ها مانده است بی‌سبب هم نیست ماوای کبوترها شده آسمان است این که بر روی زمین جا مانده است روشن و بی‌پرده تا صحبت کند با آفتاب چند روزی هست پلک پنجره وا مانده است چون نسیمی عاقبت رد می‌شوم از لای در بر لب من آیه‌ی «انّا فتحنا» مانده است @Aftab_gardan_ha
چند نکته درباره کانال آفتابگردان‌ها: ۱. کانال آفتابگردان‌ها به ارائه اشعار و آثار و اخبار آفتابگردان‌ها (اعضای ادوار مختلف دوره آموزشی شعر جوان انقلاب اسلامی موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب) اختصاص دارد. ۲. گروه داوری اشعار کانال آفتابگردان‌ها متشکل از جمعی از آفتابگردان‌های ادوار مختلف است که برای دوره‌های سه‌ماهه انتخاب می‌شوند و در هر دوره تعدادی از این اعضا تغییر می‌کنند. ۳. آفتابگردان‌هایی که برای حضور در گروه داوری کانال تمایل و فرصت کافی دارند به نشانی زیر پیام بفرستند. @office4poem ۴. آفتابگردان‌های ادوار مختلف می‌توانند بهترین شعرهای خود و دیگر آفتابگردان‌ها را نیز از طریق همین نشانی برای ما بفرستند. @office4poem @Aftab_gardan_ha
نوزدهمین «ماه‌شعر آفتابگردانها» برگزار می‌شود. @Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
نوزدهمین «ماه‌شعر آفتابگردانها» برگزار می‌شود. #ما_همه_آفتابگردانیم ‌ @Aftab_gardan_ha
نوزدهمین جلسه از سلسله نشست‌های ماهانه شعرخوانی (ویژه اعضای ادوار مختلف ) با عنوان ، به مناسبت ده‌سالگی شهرستان ادب، با اجرای ، برگزار می‌شود. مهمان ویژه نوزدهمین جلسه: همراه با شعرخوانی زمان: ‌دوشنبه ۱۰ خرداد ماه ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۰۰ به صورت زنده به نشانی اینستاگرامی @milad.erfanpour @aftab_gardan_haa @Aftab_gardan_ha
به اسیرت کرد دست شب، نفهمید که یه دنیا می‌شه آزاد با تو نمی‌دونست خاک تشنه می‌شه پر از سرو و پر از شمشاد با تو اسیرت کرد دست شب، نفهمید که خورشیدو نمی‌شه تو قفس کشت تو نزدیکی به قلب هر ستاره تبارت غرق نوره پشت در پشت یه دنیا حرف داری توی چشمات برا دنیایی که تو شب اسیره تو می‌گفتی: عدالت، عشق، مردم نفهمیدن تو رو قلبای تیره تو از نسل حسینی، راهت اینه شهادت، مرد بودن، پایداری منم سربازِ تو گهواره‌ای که خودت گفتی بهم امیدواری شبیه رود جریان داره راهت شبیه کوه محکم ایستادیم بدونن دشمنا مرد نبردیم بدونن دشمنا اهل جهادیم رسیدی مثل بارون بهاری گلای لاله رو سیراب کردی روزامونو پر از نور محبت شبامونو پر از مهتاب کردی هنوزم کوچه‌ی قاضی به یادت پر از حسرت، پر از فریاد مونده تموم شعرهاشو نیمه‌شبها به یاد پونزده خرداد خونده @Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر #حاشا سروده #رضا_یزدانی نشر #شهرستان_ادب #دوره_دوم_آفتابگردان
به کف‌بین نبود اما آینده را شبیه کف دست می‌شناخت پیری ندیده‌ایم آن‌سان زمان‌شناس که او بود با این‌که در نظر مشغول درس و بحث و سؤالات خویش بود اما هزار سال از مردم زمانه‌ی خود پیش بود ما فکر کرده بودیم آمیزه‌ی کنایه و شعر و اشاره‌اند هربار گفته بود: سربازهای من در گاهواره‌اند از مجموعه شعر نشر @Aftab_gardan_ha
با نگاه روشنت پلک سحر وا می‌شود تا تبسم می‌کنی خورشید پیدا می‌شود خط به خطّ صفحه‌ی پیشانی‌ات اشراقی است صبح صادق در همین تصویر معنا می‌شود فیلسوفان را اشارات تو عاشق می‌کند آرزومند شفایت ابن سینا می‌شود مست از یاقوت سرشار کلامت می‌شویم با جواهرهای نابت فقه پویا می‌شود از حدیثت عالمان اعجاز را آموختند هر که یک دم با تو بنشیند مسیحا می‌شود احسن‌الصدق است هر بیتی که در وصف شماست شعرهای صادقانه بهترین‌ها می‌شود @Aftab_gardan_ha
تو نیستی؟ یا این که کم‌سویند چشمانم؟ دنبال تو این سو و آن سویند چشمانم با دانه‌های اشک، شب‌هایی که دلتنگم نام تو را تسبیح می‌گویند چشمانم سهم دو چشمم از نبود تو مساوی بود دو کفّه‌ی خیس ترازویند چشمانم کوری برایم بهتر از دوری‌ست، باور کن! غیر از تو را هرگز نمی‌جویند چشمانم معذورم از این سر به زیری‌های ناهنگام در پیشگاهت سخت کم‌رویند چشمانم دیگر نمی‌آید کسی جز تو به چشم من دیری‌ست سیر از چشم و ابرویند چشمانم @Aftab_gardan_ha
تقدیم به حضرت معصومه سلام الله علیها از همان روز ازل، از اولین صبح سپیده لطف او وا کرده آغوش و مرا در بر کشیده من نمک‌گیر بهشتم، سرخوش از این سرنوشتم آن خدایی که سرشتم، عشق در جانم دمیده من یقین دارم که آهِ زائری دلخسته بودم از غبار صحنِ آیینه گِلم را آفریده نسل اندر نسل من‌، در ناگزیرِ بی پناهی سوی این صحن و سرا عمری سرآسیمه دویده پا گرفتم، راه افتادم، زبانم وا شد اینجا کودکِ دلواپسی‌های من اینجا قد کشیده قدر این همسایگی را کاش می‌دانستم آخر هر چه من شر بودم، او تنها به من خیرش رسیده حيرت من کاش می‌شد همزبان با چشم و گوشم تا بگوید از کراماتی که دیده‌ست و شنیده این حرم دریاست، در هر گوشه از صحن و رواقش یک بغل اشک از نگاه مذهب و عرفان چکیده شد فقیه و شد حکیم و عارف و علامه‌ی دهر هر که طعم بوسه از شهد ضریحش را چشیده هر که زد بر دامن این آستان دست گدایی از تعلق‌های دامن‌گیر عالم دل بریده عارفان را رزق و روزی جز غذای حضرتی نیست می‌خورد القصه هر جنبنده‌ای نان از عقیده کاسب عشق است و می‌داند زیان و سود خود را زائر با معرفت باغ بهشتش را خريده باید اینجا شیوه‌ی حاجت‌روایی را بپرسند از دل‌آذرهای گلگون‌چهره و در خون تپیده قدر بانوی کرامت چون شب قدر است پنهان در قیامت اوست مهتاب زنان برگزیده کودکِ سرخط‌نویسِ مکتبش علم رجال است شأن او دارد تواتر در احادیث رسیده مثل زهرا، مثل زینب، هم‌ردیف این دو کوکب خوانده‌اند او را شفیعه، گفته‌اند او را شهیده نیمه‌شب در این حرم دارد عجب حال غریبی روضه خواندن از مزار مادری قامت‌خمیده تیره‌تر از سایه‌ام اما به لطف مدح مهتاب رنگ بیت‌النور دارد بیت بیت این قصیده @Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر #گشایش سروده #محمد_شکری‌فرد نشر #شهرستان_ادب #دوره_دوم_آفتابگ
مرا چه‌کار به این زندگی؟ - به خوب و بدش - که در کنار توام سال‌های بی‌عددش سپندوار به پای زمانه می‌سوزم که از تو دور بماند نگاه پُرحسدش من از تو هرچه که دیدم کمال زیبایی‌ست بهار هیچ به جز گل نداشت در سبدش گره‌گشایی زلفت، گشایش غم‌هاست همان که بوده‌ام از دیرسال در صددش تو آن زنی که در این چارفصل دلتنگی شکوفه داده دلم در بهار چارقدش از مجموعه شعر نشر @Aftab_gardan_ha
با سلام🌻 آقایان پذیرفته‌شده در نهمین دوره آموزشی شعر جوان کشور (آفتابگردان‌ها) مشخص شدند اطلاعات بیشتر 👇👇👇 https://aftabgardanha.com/Content/ID/2601/آقایان دفتر شعر شهرستان ادب @Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
هو الباقی با نهایت تاسف و تاثر باخبر شدیم که آقای از اعضای دوره ششم آفتابگردانها به سوگ پدر خویش نشسته‌اند. مجموعه مصیبت وارده را به ایشان تسلیت عرض می‌کند و از خداوند بلندمرتبه مغفرت و رحمت برای آن عزیز از دست رفته و صبر برای بازماندگان خواستار است. @Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه غزل #ایما سروده #سجاد_سامانی نشر #سوره_مهر #دوره_اول_آفتابگردانها
به رغم سیلی امواج، صخره‌وار بایست  در این مقابله چون کوه استوار بایست! خلاف گوشه‌نشینان و عافیت‌طلبان تو در میانه‌ی میدان کارزار بایست! نه مثل قایق فرسوده‌ای کناره بگیر نه مثل طفل هراسیده‌ای کنار بایست! در این زمانه‌ی بدنام ناجوانمردی به نام نامی مردان روزگار بایست! بس است اینکه به آه و به ناله در همه عمر به انتظار«نشستی»، به انتظار «بایست»! از مجموعه غزل انتشارات @Aftab_gardan_ha
از اعضای محترم دوره نهم آفتابگردانها خواهشمندیم به آیدی زیر پیام بفرستند. @office4poem @Aftabgardanha
آفتابگردان‌ها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه رباعی #انارتر سروده #عفت_نظری نشر #امتیاز #دوره_پنجم_آفتابگردانها
یک نم نم زد و شعر را رقم زد باران در کوچه‌ی ما کمی قدم زد باران او پا قدمش همیشه خیر است ولی این بار قرار را به هم زد باران دو از زندگی تو سر بر آورد بهار از ابر دوتا چشم تر آورد بهار با شعبده‌بازی جناب باران از جیب زمین گلی در آورد بهار سه خوب است که بی‌قرار‌تر برگردد دلخون برود، انارتر برگردد پاییز که اندیشه‌ی رویِش دارد باید برود بهارتر برگردد از مجموعه رباعی انتشارات @Aftab_gardan_ha
برای عفاف و حجاب و واقعه مسجد گوهرشاد به دندان گرفتم که از سر نیفتد که این عشق از دست باور نیفتد به دندان گرفتم که این سایه‌ی سر به پای غمی گریه‌آور نیفتد دلم گوشه‌ی مسجد آتش گرفته خدایا که آتش به منبر نیفتد به کاشی مجروح ایوان بگویید که بر روی بال کبوتر نیفتد سر از شوق افتاده تا از مناره سر شور الله‌اکبر نیفتد دل من دعا کن که چشمی پس از این به جنگی چنین نا‌برابر نیفتد سپردم شهان را به شاه خراسان مگر کار ایشان به محشر نیفتد گرفتم به دندان خود چادرم را بگو روضه‌خوان یاد معجر نیفتد @Aftab_gardan_ha
برای واقعه مسجد گوهرشاد باز جنگی نابرابر در برابر داشتند دست امّا از سر چادر مگر برداشتند گرچه چادرها به خون غلتیده و خاکی ولی زیر چکمه بوی گل‌های معطّر داشتند دست بر ماشه نمی‌بردند این قزّاق‌ها شرم اگر که از حرم نه از کبوتر داشتند بی‌حجابی‌های اجباری، اسارت‌های تلخ کاملأ معلوم بود آن‌ها چه در سر داشتند لحظه‌ای قبل از صدای وحشی فرمان تیر کودکانی در کنار خویش مادر داشتند چشم کاشی‌های فیروزه به گنبد خشک شد؟! یا از اوّل طرح اسلیمیِ پرپر داشتند در وصیّت‌نامه‌ی سرخ شهیدان دیده‌ای؟ جملگی یک خواسته در سطر آخر داشتند @Aftab_gardan_ha