eitaa logo
آفتابگردان‌ها
521 دنبال‌کننده
179 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 عاری‌ست از معنای آزادی بیان‌هاتان افتاده بر جانِ خیابان‌ها زیان‌هاتان ما هر فراخوانِ شما را خط به خط حفظیم خط می‌دهد دشمن به این خطّ و نشان‌هاتان ما هفت‌خوان‌ها دیده‌ایم و این فراخوان‌ها این بار هم خط می‌خورد با خونِ خان‌هاتان عُمری شرابی رنگ شد پیراهن عشاق تا که مبادا بشکند تاک از تکان‌هاتان این میکده آبادتر شد گرچه چندین سال بَهرِ شکست ما به هم خورد استکان‌هاتان آنقدْر ناچیزید که حتی نیندازیم چینی به ابرو از چنین‌ها و چُنان‌هاتان ما عاشقان تا وقتِ خون بر عهد خود هستیم با «آرمان»هامان مَگو از آرمان‌هاتان دریای میهن را رها کردید و افتاده‌ست گیرِ مبارزهایِ قُلابی دهان‌هاتان آه ای سخنران‌هایِ دورِ حجلهٔ مهسا هنگامِ اشکِ آرتین‌ها کو زبان‌هاتان آری همان‌ها که براشان دُم تکان دادید یک روز می‌سازند کوه از استخوان‌هاتان این راه روشن‌تر شود وقتی که بنشیند گرد و غبار گلّهٔ جفتک‌پران‌هاتان مُرشد اگر رخصت دهد یک آن لگدکوبند زیر قدوم‌ پهلوانان قهرمان‌هاتان ما از شماها بدترش را هم ادب کردیم ما را بپرس از منبرِ تاریخ‌خوان‌هاتان 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 برای شهیدان امنیت عمری به فکر مردمان شهر بودی اما کسی حالا به فکر مادرت نیست آسوده باش ای مرد از امشب که دیگر حرف و حدیث هیچ‌کس پشت سرت نیست همسایه‌هایی که همیشه رسم‌شان بود در طعنه‌ها از یکدگر سبقت بگیرند حالا میایند آخر هفته سراغت تا از مزارت هم شده، حاجت بگیرند هربار از تکرار تهمت‌ها دلت سوخت گفتی که باید مرد، اهل درد باشد رفتی که آن‌کس هم که بیزار است از تو در خانه نانش گرم و آبش سرد باشد تو اهل بالا بودی از آغاز ای مرد حیف است به دنیا حواست بوده باشد این زخم‌های بی‌مهابایی که خوردی شاید همان نان لباست بوده باشد با این همه در اوج خواهد ماند نامت آن‌گونه که در آسمان شب، ستاره ای سبزپوشِ روسفیدِ خفته در خون تو پرچم ایرانی اما پاره پاره 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
31.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 نماهنگ 🇮🇷 در حمایت از تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی ایران ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ترانه‌سرا: خواننده: حسین جعفری 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 شبیه باد، تن ابر را تکان دادیم طلوعِ روشنِ خورشید را نشان دادیم هزار لشکرِ ابرِ سیاه را راندیم دوباره وسعت خوبی به آسمان دادیم نرفت یک وجب از آب و خاکمان بر باد ولی برای همین یک‌وجب جوان دادیم میانِ هر چه خرابه، به زیرِ هر آوار چقدر کودکِ مظلوم و بی‌زبان دادیم به اهتزار در آورده‌ایم پرچم را به خاکِ مُرده در این راه، استخوان دادیم فقط به خاطرِ اینکه خلیجِ ایرانی همیشه فارس بماند، چقدر جان دادیم! به عشقِ اینکه در این باغ رونقی باشد هزار شاخه گلِ یاس و ارغوان دادیم همیشه پای همین آب و خاک می‌مانیم همیشه بوده و هستیم، ما نشان دادیم 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 ما موج خروشیم، از اروند بپرس کوه عزمیم، از دماوند بپرس پیش از تهدید، ضرب شست ما را یک بار از آن‌ها که چشیدند بپرس 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
آفتابگردان‌ها
هو الباقی با نهایت تاسف و تاثر باخبر شدیم که خانم از اعضای محترم سوگوار درگذشت برادر جوان خود شده‌اند. مجموعه مصیبت وارده را صمیمانه به ایشان تسلیت عرض می‌کند و از خداوند بلندمرتبه مغفرت و رحمت برای آن عزیز درگذشته و صبر برای بازماندگان خواستار است. @Aftabgardan_ha
🇮🇷 ای نام تو ترانه و شعر و سرود من ای پرچم مقدّس تو تار و پود من ای سرو اعتدالِ نه شرقی نه غربی‌ات افکنده سایه بر همه بود و نبود من پشت تو ایستاده و پایت نشسته‌ام معنای واقعی قیام و قعود من! هر صبح و ظهر و شام به سوی تو می‌پرد پروانۀ سلام و دعا و درود من با اجنبی نگفته‌ام از شِکوِه‌های خود ای محرم همیشۀ گفت و شنود من عشق است شرق و غرب و شمال و جنوب تو الوند من، خلیج من، ای زنده‌رود من ای آسمان و دشت تو یادآور بهشت شوق علی‌الدوام فراز و فرود من! رخصت بده شهید سرافرازی‌ات شوم نذر وجود توست تمام وجود من 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
برای میرزا کوچک خان جنگلی 🇮🇷 در های و هوی باد و در آرامش باران ریشه دواندم از گذشته تا همین الان از گیسوی آشفته‌ام برگی نمی‌ریزد از پیکر من شاخه‌ای نشکسته در طوفان بر شانه‌های خسته‌ام گنجشک‌ها خوابند من کیستم؟ نیمی درختم، نیمه‌ای انسان حاشا اگر در گوشه‌ای آرام بنشینم فرقی ندارد کنج خانه، گوشۀ زندان در سایه‌ام همسایه‌ها آرام می‌گیرند آرام می‌گیرند از تبریز تا تهران آن‌ها که می‌گفتند می‌مانند، برگشتند «تنها» به پایان می‌رسد این راه بی‌پایان راه پس و پیش مرا بن‌بست می‌بینند این سو به دریا می‌رسم، آن سو به کوهستان جمع تبرها، اَرّه‌ها، اَرّابه‌ها جمع است این سال‌خورده سرو، تنها مانده در میدان آتش گرفته نیمی از من در تنور نان آتش گرفته نیمی از من بر سر قلیان من؛ جنگلی از سروهای چکمه پوشیده من زنده‌ام‌، امضا؛ ارادتمند؛ کوچک‌خان 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🌷بمناسبت چهلمین روز شهادت طلبه شهید آرمان علیوردی 🔷🔸برگزاری محفل شعر با حضور اساتید ▫️جناب آقای محمد جواد شرافت ▪️حجت الاسلام سید محمد بابا میری ▫️حجت الاسلام محمد علی خاکسار دوست ▪️حجت الاسلام حسین مؤدب ▫️حجت الاسلام محمد مهدی خانمحمدی ▪️امیرحسین کمال زارع ▫️محمد عطار ▪️علی بهاری و شعرخوانی شاعران طلبه استان تهران 🕒زمان : سه‌شنبه ۱۵ آذر ماه ۱۴۰۱ از ساعت ۱۵ الی ۱۷ 📍مکان: میدان بهارستان خیابان شهید مصطفی خمینی کوچه شهید صیرفی پور مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی (سرچشمه) تالار گفتگو 📜انجمن شعر طلاب استان تهران 💢صفحه انجمن شعر طلاب در ایتا و اینستاگرام 🆔 @shear_Tl
میلاد عرفان‌پور: آغاز دهمین دوره آموزشی سالانه شعر جوان کشور«آفتاب‌گردان‌ها» -نخستین اردوهای آموزشی-قم-آذر ۱۴۰۱ @aftabgardan_ha
نخستین اردوی دهمین دوره آموزشی شعر جوان انقلاب اسلامی(آفتابگردان‌ها) کارگاه نقد شعر آقایان با حضور دکتر ناصر فیض دکتر علی داودی دکتر حسن یعقوبی . @aftabgardan_ha
نخستین اردوی دهمین دوره آموزشی شعر جوان انقلاب اسلامی(آفتابگردان‌ها) کارگاه نقد شعر بانوان با حضور اعظم سعادتمند دکتر افسانه غیاثوند دکتر حسنا محمدزاده @aftabgardan_ha
نشست آزاداندیشی دوره دهم شعر جوان کشور(آفتابگردانها) پاییز۱۴۰۱ با حضور حجت الاسلام رستمی، مسئول نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه‌ها @aftabgardan_ha
نخستین اردوی دهمین دورۀ آموزشی شعر جوان انقلاب اسلامی (آفتابگردان‌ها) کلاس رسم شاعری استاد محمدعلی مجاهدی @Aftabgardan_ha
هدایت شده از طنزیم
⭕️ باشگاه طنز و کاریکاتور انقلاب اسلامی برگزار می کند: *پنجمین جشنواره شعر طنز امضای کری تضمین است* ◀️ موضوعات: - غربزدگی - زمستان سخت - اغتشاشات و دروغ ◀️ موضوع بخش ویژه: ننه استعمار (مرگ ملکه انگلیس و هفتاد سال استعمار) 🎉 جوایز برگزیدگان: نفر اول: لوح تقدیر، کمپوت گلابی، ۲میلیون تومان وجه نقد. نفر دوم: لوح تقدیر، کمپوت گلابی، ۱/۵ میلیون تومان وجه نقد نفر سوم: لوح تقدیر، کمپوت گلابی، ۱ میلیون تومان وجه نقد‌ همچنین به ۵ اثر برگزیده لوح تقدیر، کمپوت گلابی و مبلغ ۵۰۰ هزار تومان وجه نقد اهدا خواهد شد. 📥 آثار خود را به همراه مشخصات کامل و عکس کارت ملی به آدرس ایمیل emzayekerry@gmail.com یا آیدی @emzayekerry در پیام‌رسان‌های بله، ایتا، تلگرام، اینستاگرام ارسال نمایید. ⏰ مهلت ارسال اثر ۱۵ دی ماه ۱۴۰۱ 🔺🔺 طنزیم| @tanzym_ir
برای ای کاش در این سردیِ ناعادلانه می‌ماند از گرمایِ کُرسی‌ها نشانه با ظاهری سبز و دلی خون می‌خرم باز امشب برای جشنِ یلدا هندوانه سَردند مردم، آتشی در عمقِ جانم هی می‌کِشَد از بی‌زبانی‌ها زبانه پشتِ چراغِ قرمزِ اَخمویِ این شهر گُل می‌فروشد خنده‌هایی کودکانه یخ بسته روی گونه‌اش یاقوت و من هم دُر می چکد از دیدگانم دانه دانه در دست‌های کوچکَش هی می‌کشد آه چینی به ابرو دارد و لَرزی به چانه وجدان خود را ما که نشنیدیم از بس بیرون زده از قلبِ ماشین‌ها ترانه بُغضِ رَسایش را نمی‌بینند و گشته‌ست گرمِ گزارش‌های یلدایی، رسانه گفتم که این غم را خزان ای کاش باشد که رادیو فرمود خالی شد خزانه آری به جای کولهٔ تحصیل دارد بار تمام زندگی را روی شانه در حَدِّ خود مرد است و بی‌حد درد دارد از بس که سرما زد به جسمش تازیانه کو گرمیِ لبخندِ تختی بین این شهر؟ کو رسمِ گلریزان میانِ زورخانه؟ «اَلْخَيْرُ لا يَفْنی»، علی‌واران کجایند؟ خالی شدست از تیغِ عیّاران زمانه یک عمر جای آنکه دستی را بگیریم هی مُچ گرفتیم از خلایق، مومنانه «یا حرزَ من لا حرزَ له»، پروردگارا آه، ای پناهِ قمریِ بی آشیانه بی شک قنوتم را زمانی می‌خری که باشد برای یاکریمِ خسته لانه پس یاریم کن ابر باشم چون که یک ابر هرگز ندارد با نباریدن میانه دستی گره واکن نصیبم کن خدایا دستی پُر از احسان و خالی از بهانه ای کاش مُهرِ مِهر بر پیشانی‌ام بود ای کاش بذرِ بذل‌ها می‌زد جوانه شاعر! فقط از فقر گفتن که هنر نیست وقتی ندارد دست تو بوی اعانه ای شاعرِ مردم! برای کودکِ کار کی نان شده این ژست های شاعرانه؟ هی شعر از عدلِ علی گفتی ولی خود هرگز نداری کیسهٔ نان روی شانه هی ناله و هی نقد، پشتِ جیبِ پُر پول بیزارم از این چهره‌های چندگانه ما خسته‌ایم از این غزل‌های اضافی از پول بگذر! شعر گفتن نیست کافی دستت به خیر و عاری از فریادها باش هنگامِ نیکوکاری خود بی‌صدا باش این شعرهای با ریا پایان ندارد جز همدلی این دردها درمان ندارد @Aftabgardan_ha
لیله‌القدری که می‌گویند در این خانه است لیله‌القدر است و خورشید همین کاشانه است این که زیر دست و پا مانده‌ست یاسی از بهشت این که افتاده‌ست در آتش، پر پروانه است شهر زیر ابر سنگین ملامت خم شده شب به شب تابوت خورشیدی به روی شانه است هر دوشنبه مویه برمی‌خیزد از دیوارها هر دوشنبه خانه‌ها گویی پریشان‌خانه است بر زمین افتادی و از چشمم افتاد این جهان بعد از این، دنیا برایم سر به سر ویرانه‌ است با غبار چادرت دارد تیمم می‌کند مرحبا بر دل، که او عاقل‌ترین دیوانه است از کجا معلوم، باشم سال‌ها در روضه‌ات؟ شاید این چای بهشتی آخرین پیمانه است @Aftabgardan_ha
هدایت شده از شهرستان ادب
پرواز بی‌کرانۀ کشتی‌ها در ارتفاع ابر تماشایی‌ست بر سطح بی‌نهایت اقیانوس گویی هزار کشتی کوچک با بادبان کج شده می‌رانند رفتار کعبه‌های روان بر شانه‌های صبر تماشایی‌ست بر شانه‌های ای کاش بر شانه‌های اشک بر شانه‌های همهمه و فریاد آه ای کجاوه‌های معلّق در باد ای کعبه‌های کوچک چوبی! ما زائر ضریح شما هستیم امّا شما این‌گونه در طواف که هستید؟ آیا بر شانه‌های ما این فوج پرشکسته شمایید؟ یا نه، این خیل خسته ماییم کاین‌گونه سربلند بر شانۀ نجیب شماییم؟ ما بر شانۀ شماییم بر شانۀ شما! @Shere_Enghelab @shahrestanadab
در کربلای عشق همیشه حبیب بود اصلا اگر شهید نمی‌شد عجیب بود اهل زمین نبود، هوایی یار بود پرواز کرد و رفت، دلش بی‌شکیب بود سجاده شاهد است، برای شهادتش کارش دعا و گریه و أمن یجیب بود با دشمنانِ چو صخره و با دوستان چو گل لبخند او طراوت یک باغ سیب بود  با یک نگاه روشنش آرام می‌شدیم در چشم او بشارت فتحی قریب بود هرگز نمی‌شود که شهیدانه زیست و از نعمت شهید شدن بی‌نصیب بود ما پیرو توایم و اجازه نمی‌دهیم تاریخ، بعدِ تو بنویسد: «غریب بود» @Aftabgardan_ha
خبر رسید سحرگه کسی سفر کرده‌ست کسی که رفتن او گریه را خبر کرده‌ست کسی به هیبت آیینه‌های نشکسته تنش شبیه همه روضه‌های سربسته کسی نشسته به سوگ هزار پروانه کسی که در غم او صبر گشته دیوانه کسی که خون سرش خانه در افق کرده کسی که رفتن او شهر را قرق کرده خبر رسید و غمی تازه‌تر رسید به ما امان از آن خبری که سحر رسید به ما «گزین شدند و سوار گزیده را کشتند سیه بپوش برادر سپیده را کشتند»* شبی که کفر به جنگ تمام ایمان رفت بزرگِ ایلِ شیاطین خودش به میدان رفت برای کشتن او اهرمن نقاب انداخت به هرچه داشت زد و عاقبت عقاب انداخت قسم به عزتمان این تمام واقعه نیست فلک بگو به جهان این دقیقه نوبت کیست قسم به صبح که خواب شما پریشان است قسم به عصر که قاسم میان میدان است قسم به مصحف حق که خدا مراقب ماست جواب حمله‌ی شیطان شهاب ثاقب ماست بدان که سهم تو از داغ ما پشیمانی‌ست نگین فاتح قدس ای جهان سلیمانی‌ست قسم به غربت قرآنِ غرقِ خاک شده قسم به آینه‌هایی که تازه پاک شده قسم به صبح که ما دست سخت تقدیریم که از سیاهی شب انتقام می‌گیریم برای داغ دل دختران چشم به راه به نام منتقم خون صبح بسم الله * تضمینی از استاد علی معلم دامغانی @Aftabgardan_ha
قلم گرفتم به دستم، امّا هنوز هم عاشق تفنگم اگر سرم، کلمه کلمه شورم! اگر دلم، واژه واژه جنگم بگو که من هرچه شد می‌آیم، مرا رها کن به خود می‌آیم برای فتح احد می‌آیم، می‌افتد این قلّه هم به چنگم... بگو که پر باشد از جنازه، بجوشد از قدس خون تازه به دست مردان انتفاضه هنوز تیغم، هنوز سنگم مرا ندیده مگیر، امّا برادرم را ندید دادم شهید بودم، شهید دادم! نه اهل نامم، نه اهل ننگم سرم شکسته‌ست گرچه از کین، گمان مبر سرشکسته باشم حماسه‌ی شرق باشکوهم، غریو ویرانی فرنگم اگرچه عمری سکوت بودم، نخواستم بی‌خروش باشد خدا کند باده‌نوش باشد، رفیق اگر می‌دهد شرنگم اگرچه از دوست شکوه دارم، رسیده وقت نبرد امّا غبار را هم زدوده حتّی، برادرم قاسم از تفنگم @Aftabgardan_ha
پیچ رادیو را می‌چرخانم حاج قاسم را تکرار می‌کنند حاج قاسم را مخابره می‌کنند حاج قاسم را مشق می‌نویسند اسمِ کوچکت را صدا می‌زند دخترم که دوست ندارد برای جنگ انشا بنویسد اسم کوچکت را صدا می‌زند مادرم که دوست داشت نامه‌اش را به حرم حضرت زینب برسانی انگار کن یکبارِ دیگر پدرم را در خان‌طومان از دست داد‌ه‌ام همان ستاره را زیر سر داشت خمپاره‌ای که چشم دیدنت را نداشت که سال ۶۲ دستش را از رویِ زنگ خانه‌مان برنمی‌داشت که برای گلنار و دخترانِ حلبچه دهن‌کجی کرده بود نامِ کدام ستاره بود که در جمجمه‌ام کم و زیاد می‌شد؟ که نامِ دیگرش شهید بود؟ و در سجلش عکسی با قدس انداخته بود! که در کودکی آرزویش این بود نقش عباس را تعزیه بخواند! انگار کن یک شبِ دیگر خانه‌مان بدونِ مرد شده است انگار کن سرِ بابا در خان‌طومان جامانده پیچ رادیو را می‌چرخانم مادرم نامِ حاج قاسم را رج می‌ریزد روی قالیچه‌ای قرمز کنار دست ابوالفضل و زن همسایه که دوست دارد اسم پسر کوچکش را قاسم بگذارد @Aftabgardan_ha