eitaa logo
آهنگـِ زندگـے♬
604 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
5.7هزار ویدیو
80 فایل
سر بر شانــہ خدا بگذار تا«اهـنگــ زندگـے» را برایتـ زیبا بــخواند ♬ و تو زندگـے را با تمامـ و کمالش زندگـے کن! انتقاد، پیشنهاد، تبادل👇🏻 @Pr_manager1
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 تلنگری مهم از شهید مهدی زین‌الدین خطاب به ما... 〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️ با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید 📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
🌺 خاطره جالب از شهیدی که عروسی‌اش را بخاطر انتخابات عقب انداخت... 〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️ با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید 📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
🔸بخداییِ خدا گناهی ازشون سراغ ندارم |ده سال بعد از شهادت مهدی و مجید زین‌الدین، پدر بزرگوارشون می‌گفت: من در این مدت طولانی بارها نشسته و به خاطرات گذشته بازگشته‌ام؛ اما هر چه فکر‌ کردم تا یک خطا یا گناهی از مجید و مهدی به یاد بیاورم، چیزی پیدا نکردم؛ نمی‌خوام بگم معصوم بودند، اما من که پدرشون هستم، به خداییِ خدا گناهی ازشون سراغ ندارم... 👤خاطره‌ای از زندگی شهیدان مهدی و مجید زین‌الدین 📚منبع: کتاب سرداران تقوا ، صفحه ۴۳ ‌‌ 〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️ با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید 📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
👤 هادی؛ در حالیکه عکس امام توی دستش بود، شهید شد... |هشتم فروردین سال ۶۷، وقتی مردم شهر قم در تب و تاب جشن نیمه‌ی شعبان بودند، بچه‌های محله نوبهار خیابانِ آذر هم [از جمله شهید هادی برجیان] از قافله برپایی جشن جا نمونده و دست بکار شدند. تا اینکه عصر همون روز؛ وسط کار بچه‌ها برا جشن میلاد امام‌زمان‌(عج)، آژیر حمله هوایی بلند شد و، بلافاصله صدای مهیب بمباران هوایی به گوش رسید. مسلم برجیان پدر بزرگوار هادی می گوید: پس از بمباران تا ساعتی همه جا بهم ریخت و هیچ خبری از فرزندم نبود؛ شب همه جا را گشتیم، بیمارستان‌ها و حتی پیکر شهدا در بهشت معصومه(س) رو هم دیدیم؛ اما خبری نبود... تا اینکه پیش از ظهرِ روز بعد، وقتی داشتند با لودر آوارها رو از کوچه جمع می‌کردند، متوجه پاهای هادی شدند. جنازه‌اش رو که از زیر آوار بیرون آوردند، توی دستش عکس امام خمینی(ره) و مقداری طناب برای چراغانی جشن قرار داشت... هادی اون ایام دانش‌آموز کلاس دوم ابتدایی بود _______________________ ‌‌ 〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️ با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید 📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
💢 ۱۶ 🔸آقازاده‌ای که امام‌زمانی بود و نیمه‌ی شعبان شهید شد |جعفر خیلی امام زمانی بود و شبهای چهارشنبه‌ جمکران رفتنش ترک نمی‌شد... یه شب با همدیگه رفتیم گلزار شهدای قم. جعفر تویِ یه قبر خوابید و بهم گفت: سنگ لَحَد رو بذار.... یکسال و نیم از این قضیه‌ گذشت. ظهرِ نیمه‌ی شعبان تویِ‌ طلائیه خمپاره خورد به سنگر و جعفر شهید شد قبرهایِ زیادی تویِ‌ گلزار شهدایِ قم حفر شده بود، اما پیکرِ جعفر رو دقیقاً توی همون قبری‌ گذاشتند که اون شب توش خوابیده بود. تازه حکمت کارِ جعفر در اون شب رو فهمیدم... 👤خاطره ای از زندگی شهید جعفر احمدی میانجی [پسر آیت الله احمدی میانجی] 🗣راوی: سردار حاج حسین یکتا ‌‌ 〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️ با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید 📱Join╰➤ [• @farnaonline •]