💢 #خاکریزخاطرات ۱۲
🔸ثمرهی مداومت بر زیارت عاشورا...
#متن_خاطره|خیلی زیارت عاشورا میخواند. اعتقاد داشت اگه با معرفت زیارت عاشورا بخوانی، مثل امام حسین علیهالسلام شهید میشی. هر روز صبح با زمزمهی دلنشینِ زیارت عاشورا خواندنِ محمد از خواب بیدار میشدیم... بالاخره زیارت عاشورا خواندنش ثمر داد. معلوم بود همهشون رو هم با معرفت خونده ، چون وقتی که شهید شد ، مثل امام حسین علیهالسلام سَر نداشت...
👤خاطرهای از زندگی شهید محمد منوچهری
📚منبع: کتاب یک جرعه آفتاب، صفحه ۴۲
#زیارت_عاشورا #توسل #شهیدمنوچهری #امام_حسین
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
💢#خاکریزخاطرات ۱۳
🔸رزمندهای که لحظهی شهادت، درس بزرگی به دوستش داد
#متن_خاطره|بدجوری زخمی شده بود.
وقتی رفتم بالای سرش ، دیدم داره نفس نفس میزنه
بهش گفتم: زنده ای؟
گفت: هنوز نه ...
خشکم زد...
تازه فهمیدم چقدر دنیامون با هم فرق داره.
او زنده بودن رو تویِ شهادت می دید و من ...
👤 نام رزمنده در منبع نیامده است
📚منبع: سالنامه شمیم یار ۱۳۹۱
#شهادت #آرامش #دنیا #شهادت_طلبی
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
#شهید_امروز
👤 هادی؛ در حالیکه عکس امام توی دستش بود، شهید شد...
#متن_خاطره|هشتم فروردین سال ۶۷، وقتی مردم شهر قم در تب و تاب جشن نیمهی شعبان بودند، بچههای محله نوبهار خیابانِ آذر هم [از جمله شهید هادی برجیان] از قافله برپایی جشن جا نمونده و دست بکار شدند.
تا اینکه عصر همون روز؛ وسط کار بچهها برا جشن میلاد امامزمان(عج)، آژیر حمله هوایی بلند شد و، بلافاصله صدای مهیب بمباران هوایی به گوش رسید.
مسلم برجیان پدر بزرگوار هادی می گوید:
پس از بمباران تا ساعتی همه جا بهم ریخت و هیچ خبری از فرزندم نبود؛ شب همه جا را گشتیم، بیمارستانها و حتی پیکر شهدا در بهشت معصومه(س) رو هم دیدیم؛ اما خبری نبود...
تا اینکه پیش از ظهرِ روز بعد، وقتی داشتند با لودر آوارها رو از کوچه جمع میکردند، متوجه پاهای هادی شدند. جنازهاش رو که از زیر آوار بیرون آوردند، توی دستش عکس امام خمینی(ره) و مقداری طناب برای چراغانی جشن قرار داشت...
هادی اون ایام دانشآموز کلاس دوم ابتدایی بود
_______________________
#شهیدبرجیان #شهدای_قم #شهادت #نوجوان_شهید
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
💢#خاکریزخاطرات ۱۴
🔸نمایندهی مجلس باش، مثل ابوترابی...
#متن_خاطره|توی انتخابات مجلس شورای اسلامی رأی آوردیم. با حاجآقا راه افتادیم بریم افتتاحیه. نزدیک ساختمان مجلس که رسیدیم، مرحوم ابوترابی گفت: نگهدار... بعد با یه حالت خاصی به درب ورودی مجلس نگاه کرد و گفت: این در رو ببین! اگه ما به وظیفه خودمون در قبال مردم عمل نکنیم ، این در برای ما دروازهی جهنم خواهد شد...
👤خاطره ای از سیدآزادگان سید علیاکبر ابوترابی
📚 منبع: کتاب "به لطافت باران" صفحه۳ ؛ راوی: اکبر رحیمی
#مجلس #نماینده #تکلیف_گرایی #وجدان_کاری #ابوترابی #آزادگان #شهدای_مشهد #مسئول_تراز
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
💢#خاکریزخاطرات ۱۶
🔸آقازادهای که امامزمانی بود و نیمهی شعبان شهید شد
#متن_خاطره|جعفر خیلی امام زمانی بود و شبهای چهارشنبه جمکران رفتنش ترک نمیشد... یه شب با همدیگه رفتیم گلزار شهدای قم. جعفر تویِ یه قبر خوابید و بهم گفت: سنگ لَحَد رو بذار....
یکسال و نیم از این قضیه گذشت. ظهرِ نیمهی شعبان تویِ طلائیه خمپاره خورد به سنگر و جعفر شهید شد قبرهایِ زیادی تویِ گلزار شهدایِ قم حفر شده بود، اما پیکرِ جعفر رو دقیقاً توی همون قبری گذاشتند که اون شب توش خوابیده بود. تازه حکمت کارِ جعفر در اون شب رو فهمیدم...
👤خاطره ای از زندگی شهید جعفر احمدی میانجی
[پسر آیت الله احمدی میانجی]
🗣راوی: سردار حاج حسین یکتا
#امام_زمان #شهیداحمدی_میانهجی #شهدای_قم
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
#شهیدامروز
#برش_اول| امامخمینی(ره) فرمود: تنگهی چزابه را تنگهی علیمردانی بنامید...
#متن_خاطره|یه تنه کار یک گردان رو انجام میداد. فرمانده گردان بود اما سنگر نداشت، زیر آتش دشمن تمام قد بالای خاکریز میایستاد و میجنگید. اونقدر آرپیجی زده بود که از گوشهاش مدام خون مییومد. بدنش پر از ترکش بود، اما از پا نمینشست. برا اینکه ماسهها جلوی سرعت عملش رو نگیره، با پای برهنه روی خاکریز راه میرفت. یک آرپیجی هم مدام روی شونهاش بود. امکانات جنگیمون کم بود. شهید علیمردانی برنامهریزی کرده بود که بچهها طوری عمل کنند که دشمن احساس کنه تعداد ما به اندازه چند لشکر است و خط پر از نیرو است.
(روای: آقای یلپور )
بچه ها آن قدر جنگیده بودند که دیگر توان نداشتند. تعداد شهدا بسیار زیاد بود و فقط چند نفر باقی مانده بودند. دشمن، آنقدر آتش میریخت که نمیتونستیم در سنگر ایستاده راه بریم. حتی نمازمون رو نشسته میخوندیم؛ اما #شهیدعلیمردانی ایستاده و استوار توی خط راه میرفت. شهدا رو میبوسید و چشماشون رو میبست و اونا رو کنار خط میبرد.
یادم میاد یه بار گفتم: فرمانده! دستور عقب نشینی نمیدین؟ خندید و گفت: چرا عقب نشینی؟ ما در نقطهی حساسی از تاریخ هستیم و چشم امید امام و سی میلیون ایرانی به ما دوخته شده؛ ما باید ایستادگی کنیم. اماممان پیام داده که چزابه نباید سقوط کند و ما باید استقامت کنیم.
(راوی: خمسه صالحشریف)
حضرت امام خمینی (ره) بعدها با شنیدن وصف رشادتهای این سردار بزرگ خراسانی، فرمودند: تنگه چزابه را تنگه علیمردانی بنامید.
(راوی: خانم بذری؛ نویسنده کتاب شهید)
#شهید_امروز
#برش_دوم|بعثیها عکس شهید علیمردانی رو در حال لگد شدن در روزنامه چاپ کردند...
#متن_خاطره|یک روزنامهی عراقی به دستمون رسید که یه عکس قابلِ تأمل رو داخلش چاپ کرده بودند. توی صفحهی نخست این روزنامه، عکسی از سربازان بعثی چاپ شده بود که داشتند عکس شهید علیمردانی رو لگد میکردند.
تیتر روزنامه هم این بود:
علمیردانی جُند الخمینی؛ عَدی الصدام حسین
[یعنی علیمردانی سرباز خمینی؛ دشمن صدام حسین]
وقتی روزنامه رو به شهید علیمردانی نشون دادم، خندید.
بهش گفتم: خلاصه مراقب خودت باش که صدام حسین به خونت تشنهست.
👤راوی: خمسه صالحشریف
#شهیدعلیمردانی #رشادت #شهدای_خراسان_رضوی
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
💢#خاکریزخاطرات ۱۷
🔸ثواب گفتنِ مرگ بر آمریکا...
#متن_خاطره|قرار شد با آقا مهدی باکری بریم شناسایی برا پاکسازی منطقه. بعد از خوندن نماز ظهر راه افتادیم بریم سمت هلی کوپترها. توی مسیر دیدم آقا مهدی یک دور تسبیح مرگ بر آمریکا گفت... ایشون می گفت: آقای مشکینی فرمودند که ثوابِ گفتنِ مرگ بر آمریکا کمتر از نماز نیست...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید مهدی باکری
📚منبع: کتاب«به مجنون گفتم زنده بمان» صفحه ۱۰۷
#استکبارستیزی #مرگ_بر_آمریکا
#شهیدمهدی_باکری #آیتالله_مشکینی #شهدای_آذربایجان_غربی
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
💢#خاکریزخاطرات ۱۸
🔸روش جالبِ شهید میثمی در امر به معروف کردن...
#متن_خاطره|عبدالله باز هم انگشترش رو بخشیده بود. ازش پرسیدم: این یکی رو به کی دادی؟ گفت: یه بنده خدا انگشترِ طلا دستش بود، و نمیدونست طلا برای مرد حرامه. وقتی انگشترِ طلا رو از دستش در آورد، انگشترِ خودم رو بهش دادم...
👤خاطرهای از روحانی شهید عبدالله میثمی
📚 منبع: یادگاران۵ «کتاب شهیدمیثمی» صفحه ۷۵
#بی_تفاوت_نباشیم #شهدای_اصفهان
#احکام #امر_به_معروف #شهیدمیثمی
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
.
💢#خاکریزخاطرات ۱۹
🔸بیتفاوت نبودن را از این نوجوان شهید بیاموزیم...
#متن_خاطره|بچه که بود، با داداشش رفت خونه همسایه. اونجا رادیو روشن بود و صدای ترانهاش بلند... محمودرضا رفت تا رادیو رو خاموش کنه، اما قدش نرسید. با همون شیرینزبونی کودکانه به همسایه گفت: فاطمه خانوم! میخوای خدا شما رو جهنمی کنه؟ همسایه پرسید: چرا جهنمی کنه؟ محمودرضا گفت: چون ترانه رو خاموش نمی کنید...
👤خاطرهای از کودکی شهید محمودرضا وطنخواه
📚 منبع: کتاب سیره دریادلان۲
#موسیقی #بی_تفاوت_نبودن #امر_به_معروف #نوجوان_شهید #شهیدوطن_خواه #شهدای_یزد
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
💢#خاکریزخاطرات ۲۰
🔸این دقتها شهادت را رقم میزند...
#متن_خاطره|هنوز آفتاب کامل غروب نکرده بود. عطاءالله مثل همیشه پدرش رو مجبور به بستنِ مغازه کرد. میگفت: کار کردن وقتِ نماز برکت نداره؛ بریم مسجد، بعد که برگشتیم خودم همهی کارها رو میکنم؛ اینجوری پولی که در میارین دیگه شبههای نداره وآدم رو به یه جایی میرسونه...
.
👤خاطرهای از زندگی نوجوان شهید عطاءالله اکبری
📚منبع: کتاب سیرهی دریادلان ۲
#نماز_اول_وقت #مسجد #امر_به_معروف #شهیداکبری #نوجوان_شهید #شهدای_مرکزی
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
#خاکریزخاطرات ۵۹
🔸رفتار زیبای شهیدهاشمی در بازارچه مقابل پدر و مادرش
#متن_خاطره|اوایل ازدواجمون بود. برای خرید با سیدمجتبی رفتیم بازارچه. در بین راه با پدر و مادرِ آقاسید برخورد کردیم. سیدمجتبی به محض اینکه پدر و مادرش رو دید، در نهایت تواضع و فروتنی خم شد، روی زمین زانو زد و پاهای والدینش رو بوسید. این صحنه برای من بسیار دیدنی بود. آقا سید با اون هیکلِ تنومند و قامت رشید در مقابل پدرو مادرش اینطور فروتن بود و احترام اونا رو تا حد بالایی نگه میداشت...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید سید مجتبی هاشمی
📚منبع: سالنامه یاران ناب ۱۳۹۳ به نقل از همسر شهید
🇮🇷۲۸ اردیبهشت؛ سالروز شهادت سیدمجتبی هاشمی گرامیباد
#احترام_به_والدین #تواضع #شهیدهاشمی #شهدای_تهران #شهدای_ترور #خاکریز_خاطرات