eitaa logo
عرفان ناب
548 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
88 ویدیو
3 فایل
📡 http://www.ahlevela.com ديگر كانال ما: 👈 http://ble.ir/ahlevelaa ارتباط با ما: 👈 @adminsm 🌐 اينستاگرام:👈http://instagram.com/ahlevela 🔵 کانال ما در آپارات: 👈 https://www.aparat.com/ahle_vela/Ahlevela
مشاهده در ایتا
دانلود
💠رسول خدا حبیب الله است و در زیارت نامه ها هم بعد از این که به آدم صفوة الله، به نوح نبیّ الله، به ابراهیم خلیل الله، به موسی کلیم الله ، به عیسی روح الله علیهم صلوات الله سلام می دهیم، وقتی به اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می رسیم خطاب می کنیم: «السّلام علیک یا رسول الله، السّلام علیک یا حبیب الله» 🔸پیغمبر اکرم حبیب الله است. حبیب از نظر ادبی به معنای است. کما اینکه قتیل به معنای مقتول است. قتیل یعنی کشته، لذا در روایات به امام حسین علیه السّلام قتیل العبرات گفته شده است. حبیب به معنای محبوب است، پس حبیب الله یعنی محبوب خدا، معشوق خدا. 🔸در سلسلۀ انبیاء می بینید که کار از صفوت آغاز می شود، یعنی وقتی کسی در سیر و سلوک کمالات انسانی به حقیقت آدمیت نائل می شود، همین که در سلوک از حیوانیت نجات پیدا می کند و آدم می شود، به مقام صفوت می رسد. از مقام صفوت که مقام آدم صفیّ الله علیه السّلام است تا مقام خلّت که مقام ابراهیم خلیل الله علیه السّلام است فاصلۀ بسیاری است. 🔸مقام خلّت مقام دوستی خالصانه و بی شائبه است. ابراهیم خلیل دوستدار خالص و راستین خدای متعال بود. از مقام صفوت تا مقام خلّت راهی طولانی است که الی الله باید طی کند تا به مقام خلّت برسد و دوستدار راستین خدای متعال، نه مدّعی دروغین دوستی شود و خدا را دوست بدارد. در کانون قلب او خدا حضور داشته باشد و همه چیز را در راه خدا ترک کند و خدای متعال تنها مقصود و محبوب او در زندگی شود. رسیدن به مقام خلّت مرحلۀ بسیار عظیمی است. منتها از خلیل الله تا پیغمبر اکرم که حبیب الله هستند راه راه بسیار عظیم تری است. یعنی از مرتبۀ محب و دوستدار بودن تا مرتبۀ محبوب و معشوق بودن خدای متعال راه بسیار عظیمی است و سیر کمالی انسان وقتی به مرتبۀ محبوبی، یعنی مرتبۀ حبیب اللهی برسد، سیر به غایت و نهایت خود منجر شده است. 🔸در مسیر این گونه است و همین حقیقت که در عالم سلوک مطرح است در عالم ظاهر هم در قالب سلسلۀ انبیاء الهی این را مشاهده می کنید. لذا ختم رسالت به حبیب الله می شود. همین جا می شود فهمید که چرا پیغمبر اکرم خاتم رسل است. چون وقتی که صفیّ الله خلیل الله شد و خلیل الله حبیب الله شد این راه و مسیر به انتهای خود رسیده است. 🔸وقتی کسی به مرتبۀ محبوبی و معشوقی خدای متعال رسید، او دیگر به اوج قلّۀ کمال رسیده است و دیگر چیزی باقی نمانده که او طی کند، لذاست که پیغمبر چون حبیب الله است، خاتم رسل است و ختم کنندۀ سلسلۀ انبیاء است. همان طور که کسی که در سیر به مرتبۀ حبیب اللّهی و محبوب خدا شدن برسد، به انتها و ختم مسیر سلوک نائل شده است. لذا بسیار زیباست که می بینیم خدای متعال در ادبیات گفتگویی که با پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم دارد به گونه ای متفاوت با سایر انبیاء سخن می گوید. در آیۀ 72 سورۀ حجر می بینید خدای متعال به جان پیغمبر قسم می خورد و می گوید: «لعمرک» قسم به جان تو ای پیامبر... این خوب نشان می دهد که پیغمبر محبوب خدای متعال است و خدای متعال دارد به گرانبهاترین چیز که جان محبوب و معشوقش است سوگند می خورد. در قران کریم چنین تعبیری را راجع به سایر نمی بینیم. 🎤استاد مهدي طيب _ جلسه ٢٠ بهمن ٩٠ ١ @ahlevela
💠عبودیت مطلقه 💠 در سیر الی الله اوج سیر سائر الی الله به مطلقه ختم می شود. در مراحل پایین تر می تواند نسبت به هر اسمی از اسماء الله محقق شود. یعنی یکی بشود عبدالرّحمن، یکی بشود عبد الرّحیم، یکی بشود عبد الودود، یکی بشود عبد الغفّار، یکی بشود عبد الجبّار، یکی بشود عبد القهّار، یکی بشود عبد الکریم، یعنی عبودیت به اسماء مختلف می تواند تعلق بگیرد. اما بالاتر از آن وقتی است که به «الله» برسد، یعنی فرد بشود عبدالله. «الله» اسمی است که همۀ اسماء در آن جمع هستند. «الله» اسم اعظم حق متعال است. این عبودیتی است که نسبت به اسم «الله» واقع شد. قبل از این که ذات مقدّس حقّ متعال تجلّی اسمائی بکند و اسماء و صفات حقّ متعال تعیّن پیدا کنند، قبل از آن هم خدا در مرتبه ای فوق مرتبۀ اسماء و صفات هست! حال اگر عبودیت به او متوجه شود، او دیگر عبدالله هم نیست، آن حقیقت حقیقتی است که اسم ندارد. «لا اسم له و لا رسم له» آنجاست که فقط به او می شود به «آن» اشاره کرد، بدون هیچ اسمی. لذا می شود «عبده». «عبده» بالاتر از عبدالله است. این عبودیت مطلقه قلّه ای است که در بین تمامی انبیاء عظام رسول خاتم صلّی الله علیه و آله و سلّم به آن نائل شده است. این قلّۀ عبودیت مطلقه را فقط پیغمبر خاتم فتح کرد. لذا در قران کریم در مورد پیغمبر اکرم به «عبده» بدون این که کنارش اسم به کار رود یاد شده است. اینها نکته های ظریفی در آیات است. 1️⃣ آیۀ اول سورۀ : «سبحان الّذی اسری بعبده لیلاً» منزه است خدایی که بندۀ خود را به سفری شبانه برد. اینجا اسمی نیست، معلوم نیست این «بعبده» کیست، اما کاملا معلوم است؛ تنها کسی که «عبده» است رسول الله خاتم است. 2️⃣ آیۀ یکم سورۀ : «الحمد لله الذی انزل علی عبده الکتاب» حمد و سپاس سزاوار خدایی است که قران را بر عبد خود فرو فرستاد. اینجا هیچ توضیحی کنارش نیست که نشان دهد«عبده» کیست، اما کاملا مشخص است که رسول الله است. 3️⃣ آیۀ اول سورۀ : «تبارک الّذی نزّل الفرقان علی عبده» مبارک و سرشار از برکت است خدایی که فرقان را بر خود فرو فرستاد. آیۀ دهم سورۀ نجم: «فأوحی الی عبده ما اوحی» پس وحی کرد به بندۀ خود آنچه را که وحی کرد. در همۀ این آیات مقصود از «عبده» رسول الله است. 4️⃣ آیۀ نهم سورۀ : «هو الّذی ینزّل علی عبده آیاتٍ بیّنات» او خدایی است که بر عبد خودش آیات روشن و بیّن الهی را فرو می فرستد. تعبیر «عبده» در مورد یکی از انبیای دیگر هم آمده است، اما کنار «عبده» بلافاصله اسم او آمده است. آیۀ دوم سورۀ مریم در مورد زکریای پیغمبر است: «ذکر رحمة ربّک عبده زکریّا» اینجا کنار «عبده» بلافاصله اسم «زکریا» آمده است. اما تنها کسی که با تعبیر «عبدَه» یا «عبدُه» یا «عبدِه» در آیات از او یاد شده بدون این که اسمی از او برده شود و کاملا هم متعیّن است که راجع به که است، پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است. این مقام مطلق حقّ متعال، اوج سیر و عبد در مسیر سلوک الی الله است. لذا از همین جا هم باز خاتمیت پیغمبر روشن می شود، چون پیغمبر به انتهای راه رسیده است و راهی باقی نمانده است که پیامبر دیگری طی کند!" 🎤استاد مهدي طيب _ جلسه ٢٠ بهمن ٩٠ ✅ @ahlevela ٢
💠 صاحب خُلق عظیم 💠 " کمال در تکمیل اخلاق است. لذا احادیث متعددی از خود رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم وجود دارد که فرمودند: 🔹«خیارکم احسنکم اخلاقاً» بهترین شما، نیک خلق ترین شماست 🔹«احبّکم الی الله احسنکم اخلاقاً» محبوب ترین شما نزد خدا کسی است که از بین شما خوش خلق تر است. 🔹«افاضلکم احسنکم اخلاقاً» برترین های شما صاحبان خلق های نیکوتر در بین شما هستند. ◀️ حال که شاخص فضیلت و نیکو و خیر بودن، شاخص محبوب بودن نزد خدا حسن خلق است، آیۀ چهارم سورۀ را به یاد بیاورید که خدای متعال راجع به پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: 🔹" انّک لعلی خلقٍ عظیم» هر آینه تو دارای خلق عظیمی هستی. این نشان دهنده مرتبت و مقام بلند پیغمبر اکرم است و لذا رسالت پیغمبر هم در بیان خود حضرت در همین ویژگی منحصر می شود. 🔹پیغمبر اکرم فرمود: «انّما بعثت لأتمم مکارم الاخلاق» «انّما» از ادات حصر است، یعنی منحصرا این است و جز این نیست، منحصرا من مبعوث شدم تا کرامت های اخلاقی را به مرحلۀ نهایی و انتهایی خودش برسانم، به کمال خودش برسانم. ◀️ از همین جا می شود فهمید که تمام احکام عملیه مقدمه است برای به وجود آمدن خلقیاتی در انسان. 🔸اگر گفته شده و زکات بدهید برای این است که روحیۀ سخاوت و اسیر دنیا نبودن و تعلق به دنیا نداشتن در انسان ایجاد شود. 🔸اگر گفته شده بخوانید، به این خاطر است که روحیۀ افتادگی در او ایجاد شود و از و خود بزرگ بینی نجات پیدا کند. 🔸اگر گفته شد بگیرید، به خاطر این است که روحیۀ اخلاص در او تثبیت شود. اینها فرمایشات معصومین است. 🔹امیرالمومنین علیه السّلام فرمود «فرض الله الصّلوة تنزیهاً عن الکبر» خدا را واجب کرد تا با نماز گزاردن انسان از منزّه شود. پس نماز مقدمه است برای این هدف اخلاقی. «و الصّوم تثبیتاً للاخلاص» و خدا را واجب کرد به خاطر این که روحیۀ را در انسان تثبیت کند. ◀️ حال می فهمیم که معنای این که "من منحصرا مبعوث شدم برای این که کرامت های اخلاقی را به اوج قلۀ کمال خودشان برسانم" یعنی چه. این به این معنا نیست که اسلام احکام ندارد، یا عمل به احکام الله چندان اهمیتی در دین ندارد. چرا، احکام دارد و عمل به احکام الله هم دارای اهمیت بسیار بالایی است، اما اهمیتش اهمیت مقدّمی است، یعنی احکام الله زمینه ساز و مقدمۀ به وجود آمدن کرامت های انسانی در انسان است. 🎤 استاد مهدي طيب _ جلسه ٢٠ بهمن ٩٠ ٤ @ahlevela
💠 اسوه حسنه 💠 هر سالکی در مسیر الی الله، هر آرزومند لقاء خدا برای رسیدن به مقصد نیاز به یک و الگو دارد. لذا در ادبیات عرفانی ما هم به زبان های مختلف بر همین حقیقت تاکید شده است. قطب، مراد، پیر طریقت، خضر راه و امثال این گونه تعابیر که در ادبیات عرفانی داریم همه به همین اشاره دارد که الی الله یک الگو و اسوه لازم دارد تا آن الگو و اسوه که دارای همۀ کمالاتی است که سالک در مسیر سلوک می خواهد به آن نائل شود، وقتی که یک جلوۀ دلنشین و دلبری نزد این سالک پیدا کند و سالک به او دل ببازد و در جذبۀ عشق و محبت او قرا بگیرد، این جذبۀ عشق و محبت سبب می شود که کم کم سالک در جاذبۀ او کمالاتی که در وی هست را پیدا کند و به رنگ و شکل آن اسوه و الگو دربیاید. لذا نقش الگوهای رفتاری در تربیت عرفانی نقش بسیار مهمی است. بی پیر مرو تو در خرابات هر چند سکندر زمانی *** قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است، بترس از خطر گمراهی 🔹پس برای همۀ سالکان الی الله و همۀ آرزومندان الله اسوۀ حسنه ای ضروری است تا به اوج قلۀ کمالات انسانی و امکانی برسند. خدای متعال راجع به پیغمبر اکرم در آیۀ 21 سورۀ فرمود: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوةٌ حسنةٌ لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر و ذکر الله کثیراً» هر آینه در وجود الله برای شما بهترین و نیکوترین الگو برای تاسی کردن است، برای هر کسی که آرزوی وصال به خدا دارد. آرزومند وصالیم خدایا مطلب ما چنین تشنه و دریای کرم مالامال 🔹هر که آرزومند وصال خداست «لمن کان یرجوا الله»، هر کسی آرزومند سعادت اخروی است «و الیوم الاخر»، هر کسی که اهل ذکر است «و ذکر الله کثیراً» او نیازمند به یک اسوۀ حسنه است «و لقد کان لکم فی رسول الله اسوةٌ حسنة» در وجود رسول خدا نیکوترین اسوه و الگو برای تاسی است. 🔹لذا اکرم نه فقط برای این امّت مقتداست، بلکه برای همۀ انبیاء عظام اسوه و الگوست. او مقتدای همۀ پیامبران الهی و همۀ اولیاء و اوصیای الهی است. این مقام اسوه بودن او فقط برای من و شما نیست. «لقد کان لکم فی رسول الله اسوةٌ حسنة» همۀ انبیاء به رسول الله اقتدا کرده اند، همۀ اوصیاء به رسول الله اقتدا کرده اند. او برای هر کسی که آرزومند وصال خدای متعال است اسوه است. هم آرزومند وصال خدا و سعادت اخروی بودند ، آنها هم ذاکر خدا بوده اند." 🎤استاد مهدي طيب _ جلسه ٢٠ بهمن ٩٠ ٥ @ahlevela
💠اعظم مخلوقات و اسم اعظم حق متعال💠 ویژگی دیگری که قران در مورد پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم به آن اشاره می کند؛ اسم اعظم حقّ متعال و تجلّی گاه و مظهر تمام حسنی و صفات و امثال علیای حقّ متعال وجود مقدس خاتم انبیاء محمّد مصطفی صلّی الله علیه و آله و سلّم است. ◀️ به همین دلیل است که پیغمبر اکرم بزرگ ترین مخلوق تاریخ آفرینش است، چون همۀ اسماء و صفات حقّ متعال به یک جا در آیینۀ وجود او تجلی کرده است. او مظهر همۀ اسماء و صفات الهی است. لذا اعظم خلق است، بزرگ ترین مخلوق است. 🔹قران در آیۀ 21 سورۀ فرمود: «لو انزلنا هذا القران علی جبلٍ لرأیته خاشعاً متصدّعاً من خشیة الله» اگر این قران را ما بر کوه نازل کنیم، کوه پودر می شود. همین کوهی که می بینید تحمل نزول قران را ندارد با وجود رسول الله مقایسه کنید که بر قلب او نازل شد. 🔹در آیۀ 194 سورۀ فرمود: «نزل به الرّوح الامین علی قلبک» روح الامین قران را بر قلب تو ای رسول ما فرود آورد. 🔹در آیۀ 97 سورۀ فرمود: «فانّه نزّله علی قلبک» جبرائیل قران را بر قلب تو فرود آورد. قلب پیامبر و کوه... ببینید عظمت قلب پیامبر را که اگر قران بر کوه نازل شود، کوه قدرت تحمل ندارد و منفجر و پودر می شود، اما وجود پیامبر اکرم چنان وسیع است و چنان سعۀ وجودی و ظرفیت عظیمی دارد که قران بر او فرود می آید و او می تواند پذیرای قران و حامل آن باشد. 🎤 استاد مهدي طيب _ جلسه ٢٠ بهمن ٩٠ ٦ ✅ @ahlevela
🌺 رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله حبیب‌الله است و در زیارتنامه‌ها هم بعد از اینکه به آدم صفوة‌الله، به نوح نبیّ‌الله، به ابراهیم خلیل‌الله، به موسی کلیم‌الله ، به عیسی روح‌الله علیهم‌صلوات‌الله سلام می‌دهیم، وقتی به صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم می‌رسیم خطاب می‌کنیم: «السّلام علیک یا رسول الله، السّلام علیک یا حبیب الله» ↩️  پیغمبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم حبیب‌الله است. از نظر ادبی به معنای محبوب است. کما‌اینکه قتیل به معنای مقتول است. قتیل یعنی کشته، لذا در روایات به امام حسین علیه‌السّلام قتیل‌العبرات گفته شده است. حبیب به معنای محبوب است، پس حبیب‌الله یعنی محبوب خدا، معشوق خدا. ↩️ در سلسلۀ انبیاء می‌بینید که کار از آغاز می‌شود، یعنی وقتی کسی در سیر و سلوک کمالات انسانی به حقیقت آدمیّت نائل می‌شود، همین که در سلوک از حیوانیّت نجات پیدا می‌کند و آدم می‌شود، به مقام صفوت می‌رسد. از مقام صفوت که مقام آدم صفیّ‌الله علیه‌السّلام است تا مقام خلّت که مقام ابراهیم خلیل‌الله علیه‌السّلام است فاصلۀ بسیاری است. ↩️ مقام مقام دوستی خالصانه و بی‌شائبه است. ابراهیم خلیل دوستدار خالص و راستین خدای متعال بود. از مقام صفوت تا مقام خلّت راهی طولانی است که سالک الی‌الله باید طی کند تا به مقام خلّت برسد و دوستدار راستین خدای متعال، نه مدّعی دروغین دوستی شود و خدا را دوست بدارد. در کانون قلب او خدا حضور داشته باشد و همه چیز را در راه خدا ترک کند و خدای متعال تنها مقصود و محبوب او در زندگی شود. رسیدن به مقام خلّت مرحلۀ بسیار عظیمی است. منتها از ابراهیم تا پیغمبر‌اکرم صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم که هستند، راه بسیار عظیم‌تری است. یعنی از مرتبۀ محب و دوستدار بودن تا مرتبۀ محبوب و معشوق بودن خدای متعال راه بسیار عظیمی است و سیر کمالی انسان وقتی به مرتبۀ محبوبی، یعنی مرتبۀ حبیب‌اللّهی برسد، سیر به غایت و نهایت خود منجر شده است. ↩️ در مسیر این‌گونه است و همین حقیقت که در عالم سلوک مطرح است در عالم ظاهر هم در قالب سلسلۀ انبیاء الهی این را مشاهده می‌کنید. لذا ختم رسالت به حبیب‌الله می‌شود. همین‌جا می‌شود فهمید که چرا پیغمبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم خاتم رسل است. چون وقتی که صفیّ‌الله، خلیل‌الله شد و خلیل‌الله، حبیب‌الله شد این راه و مسیر به انتهای خود رسیده است. ↩️ وقتی کسی به مرتبۀ محبوبی و معشوقی خدای متعال رسید، او دیگر به اوج قلّۀ کمال رسیده است و دیگر چیزی باقی نمانده که او طی کند، لذاست که پیغمبر چون است، خاتم رسل است و ختم کنندۀ سلسلۀ انبیاء است. همان‌طور که کسی که در سیر به مرتبۀ حبیب‌اللّهی و محبوب خدا شدن برسد، به انتها و ختم مسیر سلوک نائل شده است. لذا بسیار زیباست که می‌بینیم خدای متعال در ادبیات گفتگویی که با پیغمبراکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم دارد به گونه‌ای متفاوت با سایر انبیاء سخن می‌گوید. در آیۀ ۷۲ سورۀ حجر می‌بینید خدای متعال به جان پیغمبر قسم می‌خورد و می‌گوید: «لعمرک» قسم به جان تو ای پیامبر... این خوب نشان می‌دهد که پیغمبر محبوب خدای متعال است و خدای متعال دارد به گرانبهاترین چیز که جان محبوب و معشوقش است سوگند می خورد. در قرآن کریم چنین تعبیری را راجع به سایر انبیاء نمی‌بینیم. 🎤استاد مهدي طيّب _ جلسه‌ی٢٠ بهمن ٩٠   ١ @ahlevela
💠عبودیّت مطلقه 💠 در سیر الی‌الله اوج سیر سائر الی‌الله به مطلقه ختم می‌شود. در مراحل پایین‌تر می‌تواند نسبت به هر اسمی از اسماء‌الله محقّق شود. یعنی یکی بشود عبدالرّحمن، یکی بشود عبد‌الرّحیم، یکی بشود عبد‌الودود، یکی بشود عبد‌الغفّار، یکی بشود عبد‌الجبّار، یکی بشود عبد‌القهّار، یکی بشود عبد‌الکریم، یعنی عبودیّت به اسماء مختلف می‌تواند تعلّق بگیرد. اما بالاتر از آن وقتی است که به «الله» برسد، یعنی فرد بشود عبدالله. «الله» اسمی است که همۀ اسماء در آن جمع هستند. «الله» اسم اعظم حقّ متعال است. این عبودیّتی است که نسبت به اسم «الله» واقع شد. قبل از اینکه ذات مقدّس حقّ متعال تجلّی اسمائی بکند و اسماء و صفات حقّ متعال تعیّن پیدا کنند، قبل از آن هم خدا در مرتبه‌ای فوق مرتبۀ اسماء و صفات هست! حال اگر عبودیّت به او متوجّه شود، او دیگر عبدالله هم نیست، آن حقیقت حقیقتی است که اسم ندارد. «لا اسم له و لا رسم له». آنجاست که فقط به او می‌شود به «آن» اشاره کرد، بدون هیچ اسمی. لذا می‌شود «عبده». «عبده» بالاتر از عبدالله است. این عبودیّت مطلقه قلّه‌ای است که در بین تمامی انبیاء عظام رسول خاتم صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به آن نائل شده است. این قلّۀ عبودیت مطلقه را فقط پیغمبر خاتم صلّی‌الله علیه‌وآله‌وسلّم فتح کرد. لذا در قرآن کریم در مورد پیغمبر‌اکرم صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به «عبده» بدون اینکه کنارش اسم به کار رود یاد شده است. اینها نکته‌های ظریفی در آیات است. 1️⃣ آیۀ اول سورۀ : «سبحان الّذی اسری بعبده لیلاً»: منزه است خدایی که بندۀ خود را به سفری شبانه برد. اینجا اسمی نیست، معلوم نیست این «بعبده» کیست، اما کاملاً معلوم است؛ تنها کسی که «عبده» است رسول‌الله صلّی‌الله علیه‌وآله‌وسلّم خاتم است. 2️⃣ آیۀ یکم سورۀ : «الحمد لله الذی انزل علی عبده الکتاب» حمد و سپاس سزاوار خدایی است که قرآن را بر عبد خود فرو فرستاد. اینجا هیچ توضیحی کنارش نیست که نشان دهد«عبده» کیست، اما کاملاً مشخص است که رسول‌الله صلّی‌الله علیه‌وآله‌وسلّم است. 3️⃣ آیۀ اول سورۀ : «تبارک الّذی نزّل الفرقان علی عبده»: مبارک و سرشار از برکت است خدایی که فرقان را بر خود فرو فرستاد. آیۀ دهم سورۀ نجم: «فأوحی الی عبده ما اوحی» پس وحی کرد به بندۀ خود آنچه را که وحی کرد. در همۀ این آیات مقصود از «عبده» رسول الله صلّی‌الله علیه‌وآله‌وسلّم است. 4️⃣ آیۀ نهم سورۀ : «هو الّذی ینزّل علی عبده آیاتٍ بیّنات»: او خدایی است که بر عبد خودش آیات روشن و بیّن الهی را فرو می‌فرستد. تعبیر «عبده» در مورد یکی از انبیای دیگر هم آمده است، اما کنار «عبده» بلافاصله اسم او آمده است. آیۀ دوم سورۀ مریم در مورد زکریّای پیغمبر علیه‌السّلام است: «ذکر رحمة ربّک عبده زکریّا»؛ اینجا کنار «عبده» بلافاصله اسم «زکریّا» آمده است. اما تنها کسی که با تعبیر «عبدَه» یا «عبدُه» یا «عبدِه» در آیات از او یاد شده بدون اینکه اسمی از او برده شود و کاملاً هم متعیّن است که راجع‌به چه کسی است، پیغمبر‌اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم است. این مقام مطلق حقّ متعال، اوج سیر و عبد در مسیر سلوک الی‌الله است. لذا از همین‌جا هم باز خاتمیّت پیغمبر روشن می‌شود، چون پیغمبر به انتهای راه رسیده است و راهی باقی نمانده است که پیامبر دیگری طی کند!" 🎤استاد مهدي طيّب _ جلسهٔ ٢٠ بهمن ٩٠ ╔═✿══🌹══✿═╗ 🔗 @ahlevela ╚═✿══🌹══✿═ ٢
💠 تسلیم به معنای جامع خود بالاترین روحیه از روحیّات عرفانی است. اگر کسی به مقام رسید، به بالاترین مقام رسیده است. نخستین کسی که به این مقام رسیده است (نخستین کس نه به معنای تاریخ و زمان، بلکه به معنای مرتبت) [رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم است]. قرآن فقط در مورد پیغمبراکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم این ویژگی را بیان می‌کند. در آیات ۱۱ و ۱۲ سورۀ خدای متعال به پیغمبر صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم می‌فرماید: «قل انّی امرت ان اعبد الله مخلصاً له الدّین»: بگو من مأمور شدم، فرمان داده شد به من، که با اخلاصِ تمام در عبادت و پرستش خدا را بپرستم «و امرت لأن اکون اوّل المسلمین»: و مامور شده‌ام که اوّل‌المسلمین باشم. اوّل‌المسلمین رسول‌الله صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم است. اگر در مورد سایر به قرآن کریم مراجعه کنید می‌بینید بحث این هست که «من المسلمین» بود. راجع به همۀ انبیایی که قرآن از مقام اسلامشان سخن گفته، می‌گوید اینها «من المسلین»، یعنی از مسلمین بودند. اما در مورد پیغمبر‌اکرم صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم تعبیر «اوّل‌المسلمین» است. 🎤استاد مهدي طيّب _ جلسهٔ ٢٠ بهمن ٩٠   صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم ╔═✿══🌹══✿═╗ 🔗 @ahlevela ╚═✿══🌹══✿═
‍ 💠 صاحب خُلق عظیم 💠 کمال در تکمیل اخلاق است. لذا احادیث متعدّدی از خود رسول‌الله صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم وجود دارد که فرمودند: ✨«خیارکم احسنکم اخلاقاً»: بهترین شما، نیک‌خلق‌ترین شماست. ✨«احبّکم الی الله احسنکم اخلاقاً»: محبوب‌ترین شما نزد خدا کسی است که از بین شما خوش‌خلق تر است. ✨«افاضلکم احسنکم اخلاقاً»: برترین‌های شما صاحبان خلق‌های نیکوتر در بین شما هستند. ↩️ حال که شاخص فضیلت و نیکو و خیر بودن، شاخص محبوب بودن نزد خدا، حسن خلق است، آیۀ چهارم سورۀ را به یاد بیاورید که خدای متعال راجع به پیغمبراکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم فرمود: ✨«انّک لعلی خلقٍ عظیم»: هر آینه تو دارای خلق عظیمی هستی. این نشان دهنده مرتبت و مقام بلند پیغمبراکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم است و لذا رسالت ایشان هم در بیان خود حضرت در همین ویژگی منحصر می‌شود. ✨ پیغمبراکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم فرمودند: «انّما بعثت لأتمم مکارم الاخلاق». «انّما» از ادات حصر است، یعنی منحصراً این است و جز این نیست، منحصراً من مبعوث شدم تا کرامت‌های اخلاقی را به مرحلۀ نهایی و انتهایی خودش برسانم، به کمال خودش برسانم. ↩️ از همین‌جا می‌شود فهمید که تمام احکام عملیه مقدمه است برای به وجود آمدن خلقیاتی در انسان. اگر گفته شده و زکات بدهید برای این است که روحیۀ سخاوت و اسیر دنیا نبودن و تعلق به دنیا نداشتن در انسان ایجاد شود. اگر گفته شده بخوانید، به این خاطر است که روحیۀ افتادگی در او ایجاد شود و از و خودبزرگ‌بینی نجات پیدا کند. اگر گفته شد بگیرید، به خاطر این است که روحیۀ اخلاص در او تثبیت شود. اینها فرمایشات معصومین است. ✨امیرالمؤمنین علیه‌السّلام فرمود: «فرض الله الصّلوة تنزیهاً عن الکبر»: خدا را واجب کرد تا با نمازگزاردن انسان از منزّه شود. پس نماز مقدمه است برای این هدف اخلاقی. «و الصّوم تثبیتاً للاخلاص»: و خدا را واجب کرد به خاطر اینکه روحیۀ را در انسان تثبیت کند. ↩️ حال می‌فهمیم که معنای اینکه "من منحصراً مبعوث شدم برای اینکه کرامت‌های اخلاقی را به اوج قلۀ کمال خودشان برسانم" یعنی چه. این به این معنا نیست که اسلام احکام ندارد، یا عمل به احکام‌الله چندان اهمّیتی در دین ندارد. چرا؛ احکام دارد و عمل به احکام‌الله هم دارای اهمّیت بسیار بالایی است، اما اهمّیتش مقدّمی است؛ یعنی احکام‌الله زمینه‌ساز و مقدمۀ به وجود آمدن کرامت‌های انسانی در انسان است. 🎤 استاد مهدي طيّب _ جلسهٔ ٢٠ بهمن ٩٠   صلّی‌الله‌و‌علیه‌وآله‌وسلّم @ahlevela 🔵🔵 📶 فايل صوتي كامل:↙️↙️↙️
‍ 💠 اسوه حسنه 💠 ‍ هر سالکی در مسیر الی‌الله و هر آرزومند لقاء خدا برای رسیدن به مقصد نیاز به یک و الگو دارد. لذا در ادبیات عرفانی ما هم به زبان‌های مختلف بر همین حقیقت تاکید شده است. قطب، مراد، پیر طریقت، خضر راه و امثال این‌گونه تعابیر که در ادبیات عرفانی داریم همه به همین اشاره دارد که الی‌الله یک الگو و اسوه لازم دارد که دارای همۀ کمالاتی باشد که سالک در مسیر سلوک می‌خواهد به آن نائل شود. وقتی این الگو و اسوه یک جلوۀ دلنشین و دلبری نزد این سالک پیدا کند و سالک به او دل ببازد و در جذبۀ عشق و محبّت او قرا بگیرد، این جذبۀ عشق و محبّت سبب می‌شود که کم‌کم سالک در جاذبۀ او کمالاتی که در وی هست را پیدا کند و به رنگ و شکل آن اسوه و الگو دربیاید. لذا نقش الگوهای رفتاری در تربیت عرفانی نقش بسیار مهمی است. بی پیر مرو تو در خرابات هر چند سکندر زمانی *** قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است، بترس از خطر گمراهی 🔹پس برای همۀ سالکان الی‌الله و همۀ آرزومندان اسوۀ حسنه‌ای ضروری است تا به اوج قلۀ کمالات انسانی و امکانی برسند. خدای متعال راجع به پیغمبر‌اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم در آیۀ ۲۱ سورۀ فرمود: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوةٌ حسنةٌ لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر و ذکر الله کثیراً»: هر آینه در وجود برای شما بهترین و نیکوترین الگو برای تأسّی کردن است، برای هرکس که آرزوی وصال به خدا دارد. آرزومند وصالیم خدایا مطلب ما چنین تشنه و دریای کرم مالامال 🔹هر که آرزومند وصال خداست «لمن کان یرجوا الله»، هر کس آرزومند سعادت اخروی است «و الیوم الاخر»، هرکس که اهل ذکر است «و ذکر الله کثیراً»، او نیازمند به یک اسوۀ حسنه است «و لقد کان لکم فی رسول الله اسوةٌ حسنة» در وجود رسول خدا نیکوترین اسوه و الگو برای تأسّی است. 🔹 لذا پیغمبراکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم نه فقط برای این امّت مقتداست، بلکه برای همۀ انبیاء عظام اسوه و الگوست. او مقتدای همۀ پیامبران الهی و همۀ اولیاء و اوصیای الهی است. این مقام اسوه بودن او فقط برای من و شما نیست. «لقد کان لکم فی رسول الله اسوةٌ حسنة»: همۀ انبیاء به رسول‌الله صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم اقتدا کرده‌اند، همۀ اوصیاء به رسول‌الله صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم اقتدا کرده‌اند. او برای هرکس که آرزومند وصال خدای متعال است اسوه است. هم آرزومند وصال خدا و سعادت اخروی بودند، آنها هم ذاکر خدا بوده‌اند." 🎤استاد مهدي طيّب _ جلسهٔ ٢٠ بهمن ٩٠ صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم @ahlevela 🔵🔵 فايل صوتي كامل: ↙️↙️↙️