#روز_نوشت
#دوچرخه_سواری
#1400_5_15
#جمعه_صبح میخواستیم بریم دوچرخهسواری ساعت هفت صبح آماده بودم درب مسجد آقا #محسن زحمت کشیده بودند، #دوچرخه رو برام جور کرده بودند تا بتونم دوچرخهسواری را با بچهها شرکت کنیم
قرار شد بریم به سمت #جاده_سلامت از روی پل اتوبان حرکت کردیم رفتیم اون طرف و به سمت میدان زایندهرود حرکت کردیم رفتیم و وارد مسیر دوچرخهسواری شدیم همینجور که میرفتیم آقا #امید ترکی که باهاشون تماس گرفته بودم و گفته بودم تشریف نمیآورید گفت دارم آش و نان میگیرم و میام.
او هم به ما پیوست آقا #محسن جلو میرفتند و بچهها پشت سرشون بهصورت قطار مانند حرکت میکردند هر ازگاهی که میایستادند جای بچههایی که اول صف بودن با جای بچههایی که آخر صف بودند را جابهجا میکردند و گفته بودند امروز مسیر طولانی در پیش داریم و دوچرخهسواری استقامتی و قدرتی هست، نه دوچرخهسواری سرعتی وقتی وارد مسیر شدیم من و آقای #ترکی شروع کردیم به صحبت کردن و گفتگو کردن در مورد مسائل #مسجد، با این صحبت کردنهامون حرکتمان آهستهتر شد ضمن اینکه همبنده مدت زیادی بود دوچرخهسواری نکرده بودم هم اون بنده خدا، پس بدنمون به دوچرخهسواری آنچنان عادت نداشت در نتیجه این وضعیت سرعتمون کمتر شده بود تا جاییکه بچهها رو دیگه در محدوده دید خودمون نمیدیدیم و بچهها از ما جلو زده بودند
بچهها در این طرف رودخانه دو بار ایستادند یکبارش رو تونستیم بهشون برسیم اما بار دیگر را نرسیدیم و وقتی از روی پل رد شدند و رودخونه رو دور زدند ما بعد از دور کاملی که حرکت کردیم به اونها موقع #صبحانه پیوستیم و این خودبهخود باعث شد که ما از بچهها در دوچرخهسواری عقب بیفتیم
اما مسائل زیادی مثل برنامهریزی #اردوی یکشنبه که قرار بود #یکشنبه اردویی را برگزار بکنیم برای اینکه بچهها بیان و توی اون اردو درمورد #محرم حرف زده بشه نظر بدهند و ما هم به یک جمعبندی برسیم و بتوانیم بچهها را تقسیم بکنیم و کارهای محرم رو توی اون اردو ساماندهی کنیم
و همچنین در مورد بحث هیئتامنا بحث شد که هیئتامنا چه صحبتهایی را در جلسهی دیشب که #شب_جمعه بود انجام داده بودند بحث کتابخوانی حسین از زبان حسین پیشآمد کرد و اینکه قرار بود آقای ترکی #رابط بین حقیر و هیئت اولی #هیئتامناء باشه و این رابط بودن یعنی اینکه من خودبهخود از حضور در جلسات هیأتامنا منع میشدم
آقای #ترکی گفتند حاج آقا #غلامعلیان درمورد این صحبت کردند که #کارت_نماز شل شده و اگر میخواید یه طرحی رو بد اجرا کنید از اول اجرا نکنید بهتره! و شما این بیست عدد کارت نمازی که دادید بچههاش کجان؟ چرا پس بچهای توی مسجد دیده نمیشن
#صحبت ما به درازا کشید تا من این مطلب و مفهوم رو متوجه کنم که ما هنوز کاری انجام ندادیم درضمن که ما تو جلسه قبلاز اینکه بیام و اینجا منزل بگیریم صحبت کرده بودیم گفتیم #ششماهه_اول رو شما اصلا نباید لحاظ کنید فکر کنید شش ماه اول قراره هیچ اتفاقی نیفته !!!
با همه این اوضاع و احوالات در جلسه اول هیئتامنا برای کار #فرهنگی در مورد کارت نماز و حضور بچهها و عدم حضور بچهها صحبت کردن !
درصورتیکه من در گزارشهای قبلی در همین کانال درمورد #کارت_نماز و چگونگی پیشرفت کارت نماز صحبت کرده بودم و در اینمورد گفتگوهایی انجامشده بود اما بههرحال اینجور بهنظر میرسید که هنوز ما کار رو شروع نکردیم هیئتامنا قصد دارند کار ما را رصد کنند کار نشده و نکرده را !!!
از همه این صحبتها که بگذریم رفتیم و رسیدیم به بچههایی که رسیده بودند به محل صبحانه ما هم به اونها پیوستیم و صبحانه خودمون رو آماده کردیم
سفره کوچک انداخته بودند و بعضی از بچهها سر سفره جا نشده بودند ما هم رفتیم در گوشه دیگری کنار بقیه بچهها نشستیم و صبحانه خودمون رو باز کردیم و شروع کردیم به خوردن
همینطور در دعوت کردن و سلاموعلیک کردن با بچهها یکی دو سه نفر دیگه از بچهها سر سفره ما آمدند و نشستند دو تا سفره تشکیلشده بود و به این نحوه جمعمان جمعتر شد و این بود که ما یواشیواش صحبت و بحث و گفتگو رو به بچهها شروع کردیم و این سبب شد که یه آشنایی بیشتری از بچهها برای ما به دست بیاد دوتا خاطره تعریف کردیم از کربلا و مشکلات هیأتداری و بچه ها با خنده ای مناسب جواب خاطره رو دادند که خودش بازخورد خوبی بود
از اینکه در اردو و میخواهم چه کار بکنیم اردو را بیان یا نیاین و اینها را صحبت کردیم تا صبحانه تمام شد
صبحانه که تمام شد جلسهای با حضور آقا #محسن و آقای #ترکی شروع کردیم برای تصمیمگیری کارهای #اردوی_یکشنبه
اینکه در اردو چی بگیم چیکار بکنیم برنامه اردو چی باشه با بچهها چهجور وارد بحث بشیم نیازهای برگزاری اردو چیه اردو را از چه ساعتی تا چه ساعتی برگزار میکنیم این صحبتها و گفتوگوها را انجام دادیم و مقداری شرایط فهم هم به نسبت اردویی که ق