eitaa logo
سید احمد مدارایی
128 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
947 ویدیو
53 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج آقا امشب بین دو نماز بنده ی حقیر را به مردم به عنوان مسئول امور تربیتی مسجد معدفی کردند و اعلام شروع طرح هم نمودند با جناب آشنا شدم که بود فرمودند اگر کاری داشتین در خدمتیم فعلا شماره گرفتم تا بعد شروع شد آوردند بود به اسم رضا زیر سینی پر از چای را گرفتم و حال و احوالی کردم اسم و فامیلی پرسیدم و چایی برداشتم بعد که به همه چایی داد صندلی برداشت و آمد کنار من نشست از هر دری که باز می شد او سخنی میگفت و من سوالی میپرسیدم و 1 ساعتی طول کشید قرار شد بخواند اما خجالت می کشید شروع به خواندن که کرد دیدم چه صدای زیبایی دارد بعد در مبحاث معرفتی گفت علاقه به گوش کردن دارم قرار شد هفته ای 10 تا 14 جلسه آقای گوش کند قبول کرد. شرط گوش نکردنش یک بستنی مهان کردن من شد.
می‌خواستیم بریم دوچرخه‌سواری ساعت هفت صبح آماده بودم درب مسجد آقا زحمت کشیده بودند، رو برام جور کرده بودند تا بتونم دوچرخه‌سواری را با بچه‌ها شرکت کنیم قرار شد بریم به سمت از روی پل اتوبان حرکت کردیم رفتیم اون طرف و به سمت میدان زاینده‌رود حرکت کردیم رفتیم و وارد مسیر دوچرخه‌سواری شدیم همین‌جور که می‌رفتیم آقا ترکی که باهاشون تماس گرفته بودم و گفته بودم تشریف نمی‌آورید گفت دارم آش و نان می‌گیرم و میام. او هم به ما پیوست آقا جلو می‌رفتند و بچه‌ها پشت سرشون به‌صورت قطار مانند حرکت می‌کردند هر ازگاهی که می‌ایستادند جای بچه‌هایی که اول صف بودن با جای بچه‌هایی که آخر صف بودند را جابه‌جا می‌کردند و گفته بودند امروز مسیر طولانی در پیش داریم و دوچرخه‌سواری استقامتی و قدرتی هست، نه دوچرخه‌سواری سرعتی وقتی وارد مسیر شدیم من و آقای شروع کردیم به صحبت کردن و گفتگو کردن در مورد مسائل ، با این صحبت کردن‌هامون حرکتمان آهسته‌تر شد ضمن این‌که هم‌بنده مدت زیادی بود دوچرخه‌سواری نکرده بودم هم اون بنده خدا، پس بدنمون به دوچرخه‌سواری آن‌چنان عادت نداشت در نتیجه این وضعیت سرعتمون کمتر شده بود تا جایی‌که بچه‌ها رو دیگه در محدوده دید خودمون نمی‌دیدیم و بچه‌ها از ما جلو زده بودند بچه‌ها در این طرف رودخانه دو بار ایستادند یک‌بارش رو تونستیم بهشون برسیم اما بار دیگر را نرسیدیم و وقتی از روی پل رد شدند و رودخونه رو دور زد‌ند ما بعد از دور کاملی که حرکت کردیم به اون‌ها موقع پیوستیم و این خودبه‌خود باعث شد که ما از بچه‌ها در دوچرخه‌سواری عقب بیفتیم اما مسائل زیادی مثل برنامه‌ریزی یکشنبه که قرار بود اردویی را برگزار بکنیم برای این‌که بچه‌ها بیان و توی اون اردو درمورد حرف زده بشه نظر بدهند و ما هم به یک جمع‌بندی برسیم و بتوانیم بچه‌ها را تقسیم بکنیم و کارهای محرم رو توی اون اردو سامان‌دهی کنیم و همچنین در مورد بحث هیئت‌امنا بحث شد که هیئت‌امنا چه صحبت‌هایی را در جلسه‌ی دیشب که بود انجام داده بودند بحث کتاب‌خوانی حسین از زبان حسین پیش‌آمد کرد و این‌که قرار بود آقای ترکی بین حقیر و هیئت اولی باشه و این رابط بودن یعنی این‌که من خودبه‌خود از حضور در جلسات هیأت‌امنا منع می‌شدم آقای گفتند حاج آقا درمورد این صحبت کردند که شل شده و اگر می‌خواید یه طرحی رو بد اجرا کنید از اول اجرا نکنید بهتره! و شما این بیست عدد کارت نمازی که دادید بچه‌هاش کجان؟ چرا پس بچه‌ای توی مسجد دیده نمی‌شن ما به درازا کشید تا من این مطلب و مفهوم رو متوجه کنم که ما هنوز کاری انجام ندادیم درضمن که ما تو جلسه قبل‌از این‌که بیام و این‌جا منزل بگیریم صحبت کرده بودیم گفتیم رو شما اصلا نباید لحاظ کنید فکر کنید شش ماه اول قراره هیچ اتفاقی نیفته !!! با همه این اوضاع و احوالات در جلسه اول هیئت‌امنا برای کار در مورد کارت نماز و حضور بچه‌ها و عدم حضور بچه‌ها صحبت کردن ! درصورتی‌که من در گزارش‌های قبلی در همین کانال درمورد و چگونگی پیشرفت کارت نماز صحبت کرده بودم و در این‌مورد گفتگوهایی انجام‌شده بود اما به‌هرحال این‌جور به‌نظر می‌رسید که هنوز ما کار رو شروع نکردیم هیئت‌امنا قصد دارند کار ما را رصد کنند کار نشده و نکرده را !!! از همه این صحبت‌ها که بگذریم رفتیم و رسیدیم به بچه‌هایی که رسیده بودند به محل صبحانه ما هم به اون‌ها پیوستیم و صبحانه خودمون رو آماده کردیم سفره کوچک انداخته بودند و بعضی از بچه‌ها سر سفره جا نشده بودند ما هم رفتیم در گوشه دیگری کنار بقیه بچه‌ها نشستیم و صبحانه خودمون رو باز کردیم و شروع کردیم به خوردن همین‌طور در دعوت کردن و سلام‌وعلیک کردن با بچه‌ها یکی دو سه نفر دیگه از بچه‌ها سر سفره ما آمدند و نشستند دو تا سفره تشکیل‌شده بود و به این نحوه جمعمان جمع‌تر شد و این بود که ما یواش‌یواش صحبت و بحث و گفتگو رو به بچه‌ها شروع کردیم و این سبب شد که یه آشنایی بیشتری از بچه‌ها برای ما به دست بیاد دوتا خاطره تعریف کردیم از کربلا و مشکلات هیأت‌داری و بچه ها با خنده ای مناسب جواب خاطره رو دادند که خودش بازخورد خوبی بود از این‌که در اردو و می‌خواهم چه کار بکنیم اردو را بیان یا نیاین و این‌ها را صحبت کردیم تا صبحانه تمام شد صبحانه که تمام شد جلسه‌ای با حضور آقا و آقای شروع کردیم برای تصمیم‌گیری کارهای این‌که در اردو چی بگیم چی‌کار بکنیم برنامه اردو چی باشه با بچه‌ها چه‌جور وارد بحث بشیم نیازهای برگزاری اردو چیه اردو را از چه ساعتی تا چه ساعتی برگزار می‌کنیم این صحبت‌ها و گفت‌وگوها را انجام دادیم و مقداری شرایط فهم هم به نسبت اردویی که ق
import_مملکت یار کربلا _ سید مهدی حسینی_1.mp3
3.5M
🎙 مملکت یار مملکت یار کربلا گنبد دوار کربلا خیلی دلم تنگت شده مشتاق دیدار کربلا تموم رویام کربلا خونه ی آقام کربلا رد میشه هرشب عکست از جلوی چشمام کربلا هنر محتشم و شهپر روی علم و خنکای حرمو خاطره های من و تو سایته رو سرمو زیارت آخرمو روضه ی محرمو خاطره های من و تو بی سر و سامان تو ام یا حسین دست به دامان تو ام یا حسین میوزه عطر تن تو دست من و دامن تو دست توئه تا به ابد رو سر سینه زنِ تو من به تو مدیونم حسین جونم حسین جونم حسین این دفعه از کرب و بلات برم نگردونم حسین 🔰سید احمد مدارایی🔰 💠https://eitaa.com/ahmadmodaraeiir💠
هدایت شده از کانون مداحان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه شهدا رو یاد کنیم.. شهدا هم نزد امام حسین علیه السلام یادمون کنن.. شادی روحشون صلوات💐 🔻مقدمتان را به این کانال 10هزانفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم ‌╔═💎💫═══╗ ➡️ www.mesf.ir/s ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽️ ست هوایت نکنم می میرم عظمت زوار ابا عبدالله الحسین علیه السلام، در نزد خداوند و ملائکه الهی استاد بندانی نیشابوری کانال رسمی @moshabber
هدایت شده از در محضر علما
﷽ 🌸 🌸 ♻️ (عج): 👈زيارت امام حسين (ع)در ٬ امان از آتش دوزخ در روز قيامت خواهد بود. ✔️ 🙏 📒بحار الانوار٬ ج۵۳، ص۳۱۵ 🔴به کانال در محضر علما بپیوندید⇩⇩⇩ https://eitaa.com/joinchat/890306563Ceb69f62f94
هدایت شده از امیرحسین ثابتی
در کرب و بلا، بی طرفان بی شرفان اند تاریخ همان است، حسینی و یزیدی...
روضه سر مبارک امام حسین (علیه السلام) کنار طشت طلاست فاطمه مهمان من چوب مزن ای یزید! بر لب و دندان من با چه دلی می زنی برلب من خیزران کز همه دل می برد نغمه قرآن من گر چه تحمل کنم ضربه چوب تو را تاب مرا می برد گریه طفلان من تاکه نگاه افکنم بر رخ اطفال خود دور زند دم به دم، دیده گریان من تا نرود از اسف، صبر و قرارش زکف زینب من می شود دست به دامان من ناله من بر ملاست، مقتل من کربلاست شام بلا آمده شام غریبان من با چه گنه می کنی لعل لبم را کبود؟ بر سر و صورت بس است زخم فراوان من سرم به شام بلا، زینت طشت طلا زیر سم اسب ها پیکر عریان من طشت زسوز درون سوخت و فریاد زد چوب تو هم گریه کرد بر لب عطشان من سوز دل اهل دل در نفس میثم است در شرر شعر اوست ناله و افغان من