eitaa logo
احسن الحال🌱
2.4هزار دنبال‌کننده
309 عکس
186 ویدیو
0 فایل
یا محول الاحوال،حول حالنا الی احسن الحال🫀
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻🌻🌻🌻🌻🌻 🌻🌻🌻🌻🌻 🌻🌻🌻🌻 🌻🌻🌻 🌻🌻 مرادِ من او زن عمو حرفی نزد و صدا زدن دخترانش را بهانه کرد و رفت. باورم نمیشد که داشتم از هادی دفاع می‌کردم.با فکر کردن بهش لبخند روی لبم اومد شاید حسی بهش پیدا کرده بودم اما نمیخواستم قبول کنم. مراسم که تمام شد مهسا اصرار داشت که با گوشی خودش یک عکس از من بندازد. گوشه ی سالن ایستادم مهسا عکس انداخت. _ وای خدا، قشنگ شده خیلیییی... حتماً برام‌بفرست باشه مهسا؟ مهسا لبخند مرموزی زد : _ خوابشو ببینی بعد مشغول کار با گوشیش شد .‌گوشیش زنگ خورد _ الو سلام رسید _ ...... _ باشه حتماً _ ..... _ خداحافظ دستم را دراز کردم که گوشیش را بگیرم _ کی رسید؟ با کی حرف می‌زدی؟ همین لحظه سهیل هم امد شالم را مرتب کردم . تبریک گفتم و بعد از بغل کردن مهسا و بوس باران کردنش جدا شدم. تا به خانه برسم ساعت ۱۲ شب شده بود. آرام در را باز کردم تا سرو صدایی ایجاد نکنم. چند پله بیشتر نرفته بودم _ سلام خوش گذشت؟ از ترس هینی گفتم و دستم را روی قلبم گذاشتم _ ببخشید که ترسوندمت _ ایرادی نداره، آره خوش گذشت این را گفتم و به سمت اتاق رفتم. هادی این روزها سخت درگیر کار بودم صبح زود می رفتم و وقتی برمی گشتم ضحا در اتاقش بود. و نمی توانستم ضحا را ببینم. ضحا هم به این وضع اعتراضی نداشت چون بودن و نبودن من برایش فرقی نمی کرد. ✨✨✨✨✨ کپی حتی با ذکر نام نویسنده حرام است ✍ 🌻🌻 🌻🌻🌻 🌻🌻🌻🌻 🌻🌻🌻🌻🌻 🌻🌻🌻🌻🌻🌻 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
.‌ ‌ در دیاری که تویی، بودنم آن‌جا کافی‌ست آرزوهای دگر غایتِ بی‌انصافی‌ست ... :) پل راه آهن بیشه - درود لرستان
.‌ اندکی با شوق، بی‌وقفه نگاهت کردم‌و در دلم گفتم که چشمانت دلم را پیر کرد! .‌
یا قمر بنی هاشم ع💫 (ع) @ghalbeagah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻🌻🌻🌻🌻🌻 🌻🌻🌻🌻🌻 🌻🌻🌻🌻 🌻🌻🌻 🌻🌻 مرادِ من او میان کارها و مشغله ی روزمره ام به دکتر نائینی زنگ زدم و به او از مشکلم گفتم اینکه بعد از این همه وقت هنوز سرد است.که گفت _ اگه می تونی الان بیا من کجا وقت داشتم تا برای خودم وقت بگذارم و به مشاوره بروم .اما این بار باید می رفتم تا با کمک به خودم بتوانم به ضحا کمک کنم. رفتم و از ذهن پریشانم گفتم از استرس ها و کابوسهای که هر بار به تصور رفتن ضحا ختم می شود. گفت باید حرف بزنم و این دغدغه‌هایم را برای کسی بگویم . کسی؟ هادی تنها مگر کسی داشت که درد چمبره زده بر ذهنش را و درد رخنه کرده در دلش را به او بگوید؟ هادی اگر گوش شنوا داشت که حالش این نبود. تعلل مرا که دید گفت برای شروع سعی کنم جلوی آیینه حرف بزنم .گفته بود این همه استرس و فشار نه برای مغز خوب است و نه برای قلبم.به خانه که رفتم برای تمرین جلوی آیینه ی کوچک داخل اتاقم ایستادم اما نشد که نشد. آخ هادی اگر می فهمید چه بر سر برادر مغرور و سنگش آمده؟ چندباری که حالم را و بی قراری هایم را دید می گفت _ بیا خودم سنگ صبورت میشم فکری به ذهنم رسید، دوربین گوشی ام را روشن کردم و آن را روی میز تنظیم کردم ، طوری که فقط خودم درون کادر بودم.صدایم را صاف کردم _ سلام، امروز ۲۸بهمن این اولین صحبتمه، خدای من! سختمه ✨✨✨✨✨ کپی حتی با ذکر نام نویسنده حرام است ✍ 🌻🌻 🌻🌻🌻 🌻🌻🌻🌻 🌻🌻🌻🌻🌻 🌻🌻🌻🌻🌻🌻 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
🌻🌻🌻🌻🌻🌻 🌻🌻🌻🌻🌻 🌻🌻🌻🌻 🌻🌻🌻 🌻🌻 مرادِ من او خندیدم و سرم را پایین آوردم اینگونه حرف زدن مرا معذب می کرد بعد از مکث کوتاهی سرم را بلند کردم _ مشاوری که رفتم گفته مغزم فشار زیادی رو تحمل می‌کنه باید برای کاهش این مسئله حرف بزنم. گفتم کسی نیست،میدونی چی گفت؟ برمی‌گرده میگه جلوی آیینه حرف بزن خنده ی تلخی کردم، اینکه در این دنیای بزرگ حتی یک جفت گوش برای شنیدنت نباشد خنده دار اما دردآور است. _ هادیِ نامرد میگه بیا خودم سنگ صبورت میشم ولی من ترجیح میدم تا جلوی آیینه و گوشی حرف بزنم تا پیشِ اون دهن لق این هم اولین فیلیمیه که دارم ضبط می کنم و من نمی دونم از کجا و چی بگم ؟ ضحا دوستت دارم ،فعلا همین آرام دست تکان دادم و دکمه ی پایان را که زدم همراهم زنگ خورد. _ بله مهدی جان _ سلام آقا اداره اید؟ _ نه چطور؟ _ فرمانده خواسته جمع بشیم تا در رابطه با کارخونه دشت سرخ تصمیم نهایی گرفته بشه _ چرا با خودم تماس نگرفتن ؟ _ نمی دونم آقا ، من بی تقصیرم _ نهایت نیم ساعت دیگه اونجام سریع آماده شدم و خودم را به ستاد رساندم. جلسه تشکیل شد تمام داشته و اطلاعاتی را که داشتیم باز بینی کردیم ، نتیجه این شد قبل از سال نو باید این پرونده جمع شود. ✨✨✨✨✨ کپی حتی با ذکر نام نویسنده حرام است ✍ 🌻🌻 🌻🌻🌻 🌻🌻🌻🌻 🌻🌻🌻🌻🌻 🌻🌻🌻🌻🌻🌻 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
اگرچه با غم عشقش خراب کرد مرا ... دلم خوش است که او انتخاب کرد مرا نخورده مست شدم تا شنیدم آن ساقی به نام کوچکم آن شب خطاب کرد مرا
هدایت شده از دلگویه♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«هزار سال دیگه هم غمت تموم باغچه رو یه شوره زار می‌کنه»
.‌ اگر غیر از حدیث  یار و جز دیدار او باشد چه حاصل جز ندامت، از شنیدن‌ها و دیدن‌ها؟