شناخت و آگاهی ما از تاریخ اسلام و اهل بیت(ع)، عمدتا معطوف به بخشهای خاص و غالبا هیجانانگیز آن است.
به طور خاص از تاریخ امام حسین(ع)، بیشتر ماجرای کربلا را شنیدهایم؛ درحالیکه خود این ماجرا از چند ماه قبلتر شروع شده و کربلا مرحلهی پایانیِ این بخش از تاریخ است.
ضمنا امام حسین(ع) از سالها پیش از کربلا، کنشگریِ اجتماعی دارد که فهم آن برای فهم درست سیرهی اباعبدالله الحسین(ع) ضروری است.
شناخت بخشی و محدود باعث سوء برداشتها و سوء استفادههای فراوان میشود.
آنانکه قائل به صلح به هر قیمتی هستند، به صلح امام حسن(ع) استناد میکنند و آنانکه شور و هیجان انقلابی دارند به قیام امام حسین(ع). آنانی که حوصلهی این حرفها را هم ندارند، مثلا به زهد و عبادت امام سجاد(ع) اشاره میکنند.
شناخت ناقص حتی دربارهی قرآن هم - به شهادت آیات قرآن - باعث انحراف میشود.
داعش با آیهی قرآن سر میبُرد و مدافعین حرم با آیهی قرآن با داعش میجنگند.
در دنیای پیچیدهی امروز که انفجار اطلاعات و هجوم رسانهای تمام زندگی ما را در بر گرفته، طوفان فتنهها (= درهمآمیختگیِ حق و باطل و پوشیده شدن حق) و سیل حوادث ما را با خود میبرد و این بلایای فکری و عقیدتی بالاخره گریبان همهی بشر را خواهد گرفت و در تصمیمات و اقدامات، آنها را بر سر دو راهی حق و باطل قرار خواهد داد، یافتن راه و عمل درست بسیار دشوارتر و البته حیاتیتر است.
دربارهی سرگشتگیِ انسان حقجو به روایتی از امیر مؤمنان(ع) تمسک میکنم که فرمود دین خدا با مردم شناخته نمیشود، بلکه با نشانهی حق و حقیقت شناخته میشود؛ حق را بشناس تا اهلش را بشناسی.
خداوند متعال که در قرآن کریم به عصر و زمانه سوگند میخورد و با حداقل سه تاکید، انسانها را در ضرر و زیان میداند، راه نجات را در ایمان، عمل صالح، تواصی به حق و تواصی به صبر معرفی میکند.
شناخت حق، لازمهی این نجات است.
از آنجا که «عَلِیٌّ مَعَ الحَقِّ وَ الحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ» و از آنجا که امیرالمؤمنین علی(ع) «میزان» است و از آنجا که اهل بیت(ع) «کُلُّهُم نورٌ واحِد» و از آنجا که «فَالحَقُّ ما رَضیتُمُوهُ وَ الباطِلُ ما أَسخَطتُمُوهُ» و از آنجا که مصابیح الهدی، ائمهی اطهار(ع) هستند، برای یافتن حق باید با دیدی جامعنگرانه، سیرهی اهل بیت(ع) را بشناسیم.
اما هنوز این سوال پابرجاست که علت تفاوت رفتاری ائمه(ع) چیست؟
دو جواب عمده وجود دارد:
عدهای قائل به اینند که علت تفاوت رفتاری ائمه(ع)، تفاوت ویژگیهای شخصیتی و روحی ائمه است؛ لذا مثلا امام حسن(ع) صلح کرد چون روحیه و شخصیتی اهل تساهل و تسامح داشت و امام حسین(ع) قیام کرد چون روحیهی انقلابی داشت. (ما با این نظر مخالفیم)
اما عدهای دیگر (که ما نیز با آنها همنظریم) میگویند دستگاه فکری، رویکردی و کنشگری ائمه(ع) مشترک و یکسان است؛ اما با تفاوت ورودیهای این دستگاه، خروجیها متفاوت میشود. دربارهی کنشگریهای اجتماعی اهل بیت(ع)، ورودی، عوامل اجتماعی است و خروجی، نمود رفتاری ائمه(ع). مهمترین رکن اجتماع نیز «مردم» هستند؛ ارکان دیگری چون حکومت و... نیز وجود دارد ولی رکن وجودی اجتماع، همان مردم است.
لذا با تغییر مردم، نمود رفتاری اهل بیت(ع) نیز تغییر میکرد. بنابراین ما مدعی هستیم که اگر مثلا امام حسین(ع) هم در سال چهل و یک هجری خلیفه بود، با معاویه صلح میکرد و اگر امام حسن(ع) در سال شصت و یک هجری امام بود، علیه یزید قیام میکرد.
شواهدِ این مدعا را انشاءالله در جلسهی آینده بیان خواهم کرد.
اگر این دستگاه را بشناسیم، آنگاه میتوانیم وقایع روز را نیز با جمیع جهات در این دستگاه بریزیم و نتیجهی درست را برای عملکرد خود بگیریم.
آنگاه وقتی به اختلافات بین امام خمینی و بسیاری از علمای بزرگ عادل و متقی و خیرخواه، بر سر انقلاب اسلامی میرسیم، میتوانیم تشخیص دهیم که کدام نگاه انطباق بیشتری با رویکرد ناب اسلامی دارد.
ما مدعی هستیم که نهضت امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی نیز تا حد زیادی منطبق بر این رویکرد بود؛ که اگر آن را خوب بشناسیم آنگاه متوجه میشویم که اگر زمانی امام خمینی، شاه را «اعليحضرت همایونی» خطاب میکند و زمانی «مردک سیاهرو»، نه به خاطر تفاوت رویکرد امام است، بلکه به خاطر اقتضائات اجتماعی و تفاوت عملکرد شاه است که همان رویکرد ایجاب میکند زمانی با شاه، محترمانه سخن گفت و زمانی تند و تیز.
#رضا_طبیب_زاده
#یادداشت_های_یک_طلبه_نوپا
T.me/reza_tabibzade
#احوال_حوزه
#شیراز
#عاشورا
#قیام
#صلح
#کربلا
#خیرخواه
#عدالتخواه
کانال #احوال_حوزه را دنبال کنید
https://eitaa.com/ahvaalehowze