eitaa logo
امامت و امارت
201 دنبال‌کننده
90.2هزار عکس
51.7هزار ویدیو
4.6هزار فایل
گزارش شخصی امامت وامارت پردیسان
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 گونه ‌شناسی کوفیان در زمان امام حسن(ع) و جامعه امروزی ما 🖌 (کارشناس زمانه) 🔻 مردم کوفه در زمان امام حسن مجتبی (ع) را می توان به چند دسته تقسیم کرد : 1️⃣ : که به‌عنوان ستون پنجم و نفوذی دستگاه معاویه در کوفه عمل می‌کردند و از سران اینها می‌توان عمربن‌سعد و عَمروبن‌حُریث را نام برد. 2️⃣ : کسانی که فقط به درگیری با سپاه شام می‌اندیشیدند؛ البته نه از نگاه و رویکرد امام حسن(ع)؛ بلکه براساس مبانی خود در تکفیر اهل شام. اینها خود را از امام حسن(ع) هم اتقلابی‌تر می‌دانستند و شمربن‌ذی‌الجوشن و شَبَث‌بن‌رِبعی از سران این گروه بودند. اینها برای حضرت هزینه درست می‌کردند و شاید بتوان گفت که نقش این گروه در تحمیل صلح بر امام حسن(ع) زیاد بود. عجب اینکه آنها در ادامه کار به‌سمت معاویه چرخیدند! 3️⃣ : کسانی که فریب خوارج را خورده بودند؛ اما هنوز در سلک آنها درنیامده بودند. اگرچه که مخالفتی از اینها سرنمی‌زد، اما قابل اعتماد نیز نبودند. 4️⃣ : که حدود بیست‌هزار جنگجوی تازه ه‌مسلمان و غیرعرب بودند و به‌دلیل ناآشنایی با معارف حقیقی اسلام، به‌راحتی گول می خوردند. همین ها بودند که در ماجرای همراهی امام حسن(ع) و قضیه عاشورا، به‌نفع امویان حرکت کردند واز روی نا آگاهی به دشمنان ائمه(ع) پیوستند . 5️⃣ : مردمانی بابصیرت که پابه‌رکاب حضرت، آماده جنگ و مبارزه بودند ولی تعدادشان اندک بود . 🔺 حال نوبت آن است که از تاریخ درس بگیریم: اگر معاویه را نماد «دشمن خارجی» بگیریم، شاید بتوان راهبردها و راهکارهای او را بر حرکات دشمنان مختلف نظام اسلامی تطبیق کرد. برخی را از عاقبت تقابل با خود می‌ترسانند و برخی دیگر را با تطمیع و تهدید از میدان به‌در می‌کنند. ♦️نیروهای داخل جامعه هم شامل همان تقسیم‌بندی بالا هستند: 🔸«نفوذی‌ها» که دل در گرو دشمن دارند و پازل دشمن در داخل کشور را تکمیل می‌کنند. 🔹خوارج که همان انقلابی‌نماها هستند که همیشه دچار افراط و تفریط می شوند و با تند روی ها ی خود برای انقلاب هزینه‌سازی می‌کنند. 🔸شکاک‌ها که تحت تاثیر شایعات فضای مجازی و کم‌کاری نیروهای انقلاب و احیاناً خلاف کاری های انقلابی‌نماها یا نفوذی‌ها قرار می گیرند و نسبت به اصل نظام و کارآمدی آن تردید می کنند . 🔹الحمراء را شاید بتوان بر افرادی تطبیق کرد که هم شور و هیجان و قدرت‌عمل دارند ولی مطالعه کافی ندارند لذا فهمشان از مبانی انقلاب و اسلام، به‌اندازه کافی نیست. به همین دلیل باید به آنان آگاهی و بصیرت لازم را داد؛ وگرنه خدای‌ناکرده ممکن است فریب بخورند و جزء ریزش های انقلاب شوند . 🔸و نهایتا انقلابیون مؤمن و با بصیرت ، که به آرمان های انقلاب وفادارند و با فهم درست از تحولات داخلی و بین‌المللی، همواره پای کار انقلاب مانده و با همه سختی‌ها و مشقت‌ها، کار انقلاب را پیش برده‌اند. 🔺 : تاریخ چیزی جز برآیند این نیروها بر هم نیست. پس هرگاه مؤمنان انقلابی که متناظر بر شیعیان مخلص دوران امام مجتبی(ع) هستند، به وظایف خود عمل کنند و با شکست توطئه نفوذی‌های دشمن و انقلابی‌نماها، سایر طیف‌های جامعه را به خود جذب کنند و آنها را هدایت کنند، قاعدتا می‌توان آینده جامعه را آینده‌ای مطلوب و تضمین‌شده دانست؛ آنچنان‌که در دوران انقلاب اسلامی، این اتفاق رخ داده است. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻تحلیل های راهبردی را در کانال تحلیلی دنبال فرمایید 🆔 | @zamanehh 🌼 بازنشر مطالب مجاز است
📌اگر به قرآن و سنت پیامبر عمل شود،... قال الحسن علیه السلام: لو أنَّ النّاسَ سَمِعوا قَولَ اللّهِ عز و جل ورَسولِهِ؛ لَأَعطَتهُمُ السَّماءُ قَطرَها، وَالأَرضُ بَرَكَتَها، ولَمَا اختَلَفَ في هذِهِ الاُمَّةِ سَيفانِ، ولَأَكَلوها خَضراءَ خَضِرَةً إلى يَومِ القِيامَةِ. امام مجتبی(ع) در جریان سنت زدایی خطاب به معاویه و مردم کوفه فرمود: اگر مردم سخن خدا و رسولش را به گوش مى‌گرفتند، آسمانْ باران خويش را به آنان مى‌بخشيد و زمين بركتش را به ايشان عطا مى‌كرد و هيچ دو شمشيرى در اين امّت [به نزاع] ردّ و بدل نمى‌شد و تا روز رستاخيز، مردم از سرسبزى و طراوت زمين بهره مى‌بردند. 📚شیخ طوسی، الأمالی، ص٥٦٦. میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک باد. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌اگر به قرآن و سنت پیامبر عمل شود،... قال الحسن علیه السلام: لو أنَّ النّاسَ سَمِعوا قَولَ اللّهِ عز و جل ورَسولِهِ؛ لَأَعطَتهُمُ السَّماءُ قَطرَها، وَالأَرضُ بَرَكَتَها، ولَمَا اختَلَفَ في هذِهِ الاُمَّةِ سَيفانِ، ولَأَكَلوها خَضراءَ خَضِرَةً إلى يَومِ القِيامَةِ. امام مجتبی(ع) در جریان سنت زدایی خطاب به معاویه و مردم کوفه فرمود: اگر مردم سخن خدا و رسولش را به گوش مى‌گرفتند، آسمانْ باران خويش را به آنان مى‌بخشيد و زمين بركتش را به ايشان عطا مى‌كرد و هيچ دو شمشيرى در اين امّت [به نزاع] ردّ و بدل نمى‌شد و تا روز رستاخيز، مردم از سرسبزى و طراوت زمين بهره مى‌بردند. 📚شیخ طوسی، الأمالی، ص٥٦٦. میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک باد. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌اگر به قرآن و سنت پیامبر عمل شود،... قال الحسن علیه السلام: لو أنَّ النّاسَ سَمِعوا قَولَ اللّهِ عز و جل ورَسولِهِ؛ لَأَعطَتهُمُ السَّماءُ قَطرَها، وَالأَرضُ بَرَكَتَها، ولَمَا اختَلَفَ في هذِهِ الاُمَّةِ سَيفانِ، ولَأَكَلوها خَضراءَ خَضِرَةً إلى يَومِ القِيامَةِ. امام مجتبی(ع) در جریان سنت زدایی خطاب به معاویه و مردم کوفه فرمود: اگر مردم سخن خدا و رسولش را به گوش مى‌گرفتند، آسمانْ باران خويش را به آنان مى‌بخشيد و زمين بركتش را به ايشان عطا مى‌كرد و هيچ دو شمشيرى در اين امّت [به نزاع] ردّ و بدل نمى‌شد و تا روز رستاخيز، مردم از سرسبزى و طراوت زمين بهره مى‌بردند. 📚شیخ طوسی، الأمالی، ص٥٦٦. میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک باد. 👇👇 🌻 @ahlebait110
 ✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بررسی عوامل اجتماعی و سیاسی صلح امام حسن (ع) با مقایسه با شرایط فعلی (بخش دوم) 🔶درباره  (ع) و شخصیت، سیره، تاریخ و زندگى نامه وى بسیار نوشته و گفته‏اند و زوایاى مهمى از زندگى وى را به روى مردم گشوده‏ اند؛ و لیکن درباره با و و عوامل پذیرش آن، گرچه سخن‏هاى زیادى گفته شده است، ولى این مبحث هم چنان باز است و جاى بحث و بررسى بیشترى دارد. 💠دلیل اجتماعی و سیاسی صلح 🔷و اما در مورد دلیل اجتماعی و سیاسی باید عرض شود که پس از فتح مکه و شکست از پیامبر اسلام (ص) و در نهایت تسلیم شدن در برابر مسلمین، همواره در صدد بازیابی قدرت دوران جاهلیت خویش بودند. این فرصت در زمان حضرت رسول (ص) فراهم نگشت، اما پس از رحلت آن حضرت و در بیست سال حکومت خلفای دوم و سوم توانستند بواسطه حسن توجه خلفا به ایشان، قدرت سیاسی و نظامی فوق العاده ای کسب نمایند. در پناه حکومت بیست ساله خویش بر شامات در دوران خلفای دوم و سوم، با فعالیت مجدانه و گسترده (و در عین حال منفی، سیاه و در تضاد با احکام و چارچوب اسلامی) در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی توانست پایگاهی محکم و مستقر برای خویش در شامات فراهم آورد، به نحوی که آوازه وی در دیگر بلاد اسلامی با عنوان فامیل و صحابی پیامبر (ص) مشهور شد، به طوری که شهرت وی بسیار بالاتر از ابوذر و مقداد و عمار و... گشت. در زمان زمامداری خویش با نقشه ها و همواره با حفظ نسبی ظواهر اسلامی، اجرای ظاهری مقررات دینی، اجرای پاره ای از مقررات اسلامی در دربار خویش و حفظ ظاهری رنگ اسلامی جامعه، تلاش فراوانی می نمود تا هرچه بیشتر به حکومت خویش رنگ شرعی و اسلامی و در نهایت مشروعیت دینی و مقبولیت مردمی بدهد. 🔷در کنار این امر، با بهره بردن از کیاست و در حل و فصل امور و مقابله با مشکلات، سیاست فوق العاده ماهرانه و مرموزانه ای داشت و مشکلات را با استفاده از و مکرهای فراوان حل و فصل می نمود. با توجه به شرایط توصیفی فوق الذکر از کیفیت حکومت معاویه و مشروع نگریسته شدن این حکومت از سوی ، پیروزی قیام (ع) علیه و تاثیر مثبت شهادت در جنگ با معاویه، به شدت مورد تردید بود. چرا که در آن هنگام به جهت لعاب ضخیم دینی کشیده شده بر حکومت معاویه، از میزان انحراف وی از اسلام کاملا بی خبر بوده، لذا عناصر ناآگاه از شرایط سیاسی و فرهنگی، جنگ امام حسن (ع) با معاویه را، نه قیام حق علیه باطل، بلکه تفسیر به یک اختلاف سیاسی و کشمکش بر سر قدرت و حکومت می نمودند. لذا در صورت جنگ (ع) با معاویه، حضرت به شدت مورد مذمت و شماتت مردم و بزرگان اقوام مختلف قرار گرفته و قیام وی به عنوان حرکتی ضد دینی و در جهت سست نمودن پایه های حکومت دینی تفسیر می گردید. آیا در چنین شرایطی شخصی مثل (ع) که رسالت حفظ اساس اسلام را بر عهده داشت، جز این راهی داشت که با ، این خطر بزرگ را از جهان اسلام دور کند. ...   پدید آورنده: شهزاد عباس مولایی منبع: راسخون @tabyinchannel
📌پاسخی به اظهارات زشت شهاب حسینی آقای بازیگری که با حمایت مردم به یک تبدیل شده است، با نادیده گرفتن 'اغتشاشگران به حمایت از آنان پرداخت و اظهار داشت جمهوری اسلامی ایران شبیه و عباسیان است و اهل بیت هیچ گاه با مخالفان و معترضان برخورد نمی کردند. اول انکه: ظاهرا شما توی ایران نیستی و خبر از جنایات اغتشاشگران و شهادت حدود ۳۵ نفر از شهروندان نداری. ، انگلیس، سعودی و....مانند امویان دنبال عثمانی کردن سلبریتی ها هستند تا جای حق و باطل عوض بشه. دوم آنکه: شما کمی مطالعه کنید، متوجه می شوید که اهل بیت چقدر با جهل و جنایت مبارزه کرده اند. به عنوان نمونه: امیرمؤمنان (ع) اگرچه اهل گذشت، و مدار، اصلاح و ارشاد خاطیان است، اما: ◀️وقتی اهل (به سرکردگی طلحه و زبیر و عایشه) در بصره جنایت کرده و مردم را کشتند، امام علیه جنایات آنان قیام کرد. ◀️وقتی به قتل مردم پرداختند، امام با آنان به نبرد برخاست. ◀️در مواجهه با ضایع شدن حتی کسی را که میکرد یا در معامله غش میکرد، می زد؛ ◀️به فرد آزاد یا بنده، یهودی و مسیحی به سبب نوشیدن شراب، هشتاد می زد؛ ◀️ را و حد شرعی را بر آنان اجرا میکرد؛ ◀️هرگاه در قبیله و قومی مرد و شری بود، او را در زندان حبس می کرد؛ ◀️ به جامعه اسلامی را دنبال می کرد؛ ◀️اموال غارت شده را برمی گرداند؛ ◀️در مقابل زیاده خواهی (عقیل) و غریبه می ایستاد؛ 📚ابن اشعث، الجعفریات، ص44. 📚نعمان مغربى، دعائم الاسلام، ج2، ص538. 📚ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج2، ص147. 📚يعقوب بن إبراهيم، الخراج، ص162. 👇👇 🌻 @ahlebait110
جهاد با در تبیین تمام امامان، از امام سجّاد (عليه السّلام) به بعد _ يعنى امام باقر، امام صادق، امام موسى‌بن جعفر، امام جواد، امام هادى و امام عسكرى (عليهم السّلام) _ هر كدام يك‌بار، دو بار، سه بار زندان رفتند و تبعيد شدند. البتّه امام هشتم به يك صورت ديگر تحت نظر قرار گرفت. بنده سؤال ميكنم كه اگر چنانچه واقعاً امام هفتم آن‌قدر با قدرت زمانش صميمى و يگانه است كه به او ميگويد قربانت بشوم و شرّى كه به جان تو ميخواهد بخورد، به جان من بخورد، خب آيا براى دستگاه، كار عاقلانه‌اى است كه اين شخصيت موافق خود را، اين شخصيت خيرخواه خود را، اين آدم رام را بكشد يا به زندان بيندازد؟ عقلاى عالم اين كار را ميكنند؟ اگر تو جاى هارون بودى، ميكردى‌؟ فرض كنيد يك نفرى است علاقه‌مند به شما، خيلى هم دوستدار شما است، در سرّ و علن هم رفيق شما است، در علن كه به نمازت مى‌آيد و به تو اقتدا ميكند، تابع حكومتت است؛ هر روزى كه تو روزه گرفتى، او روزه ميگيرد؛ هر روزى كه تو افطار كردى، ولو روز ماه رمضان هم باشد، او افطار ميكند؛ علناً به تو ميگويد من غلام توام، ميخواهى من را بكش، ميخواهى من را آزاد كن _ كه از امام چهارم نقل است؛ از آن تحريفهاى شاخدار و واضح‌البطلان _ يك چنين آدمى كه اينقدر با تو يگانه است و از طرفى عدّه‌ى زيادى به او علاقه‌مندند، عدّه‌ى زيادى حرف او را مثل وحى مُنزَل ميدانند؛ اگر او با تو دشمن بود، آن عدّه هم با تو دشمن ميشدند؛ و چون او با تو دوست و يگانه است، آن عدّه هم با تو دوست و يگانه‌اند؛ آيا يك چنين آدمى را تو هرگز خواهى كشت‌؟ به زندان خواهى انداخت‌؟ وسائل رنجش خاطر او را فراهم خواهى كرد؟ اگر بكنى، ممكن است به تو عاقل گفته شود؟ مسلّماً نه. چطور بود كه هارون عقلش از تو كمتر بود؟ منصور عبّاسى عقلش كمتر بود؟ واقعاً تو چه جواب ميدهى‌؟ خب، موسى‌بن جعفر (عليه السّلام) كه اين همه در اقطار عالم اسلامى مريد و علاقه‌مند دارد، بنده نگاه كردم؛ شهرهايى معروف بودند به دوستى اهل‌بيت (عليهم السّلام)؛ مثل كوفه، قم، خراسان. خراسان كجا است‌؟ تقريباً آن انتهاى مرزهاى اسلامى، ميرفت تا سِند امروز يعنى تا پاكستان امروز، تا آنجا خراسان بود. اين مردمِ دور از مركز قدرت كه امكان هرگونه حركتى و تلاشى و فعّاليتى هم برايشان وجود دارد، علاقه‌مندند به موسى‌بن جعفر؛ موسى‌بن جعفر (عليه السّلام) هم علاقه‌مند به هارون است يا تابع مصالح هارون است، يا اگر هم باطناً علاقه‌مند نيست و او را سنّى ميداند يا كافر ميداند و مُبغِض اميرالمؤمنين (عليه السّلام) ميداند، عملاً تسليم او است؛ مثل يك برّه‌ى زيرِ كارد، رام او است. آيا براى هارون عاقلانه است كه اين آدم لوسِ دوستدارِ ملاحظه‌كارِ سازشكارِ ترسوى عافيت‌طلب را كه اين همه هم مريد دارد، بكشد، از بين ببرد يا به زندان بيندازد؟ اوّلاً يك حامى خوب را از دست بدهد، بعد هم اين همه مردم را از خودش ناراضى كند؟ آيا اين عاقلانه است‌؟ اگر عاقلانه نيست، هارون نميكند؛ چون هارون خيلى عاقل است. نه فقط هارون عاقل است، مأمون هم خيلى عاقل است، منصور هم خيلى عاقل است. در آن دوره‌ى تاريخى اسلام در زمان بنى‌اميه و بنى‌عبّاس، تمام خلفايى كه در رأس جامعه‌ى اسلامى بودند، همه افراد عاقلى بودند. نه عقل به معناى «ما عبد به الرّحمن»؛ نه، همين عقلِ مادّىِ شيطنت‌آميزى كه افراد دارند؛ خب، اينها خيلى عالى‌تَرَش را داشتند، اين همه رقيب را اينها ساكت ميكردند، اين همه كشور را اينها نگه ميداشتند. مثلاً فرض بفرماييد خسرو پرويز يا آن بقيه‌ى فاتحانى كه در گذشته بودند _ كوروش، داريوش، اردشير بابكان، ديگران و ديگران _ آيا اينها عاقل نبودند؟ چه كسى ميگفت عاقل نبودند؟ اگر عاقل نبودند، چگونه اين منطقه‌ى وسيع را اداره ميكردند؟ منطقه‌ى حكومت هارون‌الرشيد از همه‌ى آنها بيشتر بود. هارون‌الرشيد عاقل نبود؟ نميفهميد؟ پس يك چيز ديگرى در كار است برادر! يك مطلب ديگرى است. يا او عاقل نبوده، ديوانه بوده، آدم نفهمِ بى‌تشخيصى نسبت به مصالح خودش يا بى‌علاقه‌ى به مصالح خودش بوده، يا موسى‌بن جعفر (عليه السّلام) آن‌جور كه تو ميگويى، نيست؛ موسى‌بن جعفر سازشكار نبوده. موسى‌بن جعفر كسى بوده كه زنده ماندن او، براى هارون خطرناك‌تر بوده است از كشتن او، با اينكه كشتن او هم خيلى خطرناك بوده: خطر نارضايى مردم، خطر شورش مردم، خطر اغتشاش در ميان مردم _ همين‌طور كه اتّفاق هم افتاد _ خطر متوجّه شدن مردم پايتخت _ يعنى بغداد _ و فهميدن آنها كه اين فرزند پيغمبر (صلّى الله عليه و آله) است؛ كه بالاخره هم فهميدند. با اينكه اين خطرها وجود داشت، امّا وجود خود امام يك خطر خيلى بالاترى داشت كه اين خطرها همه در مقابل آن صفر است. همرزمان حسین ص ۴۵-۴۲
جهاد با در تبیین تمام امامان، از امام سجّاد (عليه السّلام) به بعد _ يعنى امام باقر، امام صادق، امام موسى‌بن جعفر، امام جواد، امام هادى و امام عسكرى (عليهم السّلام) _ هر كدام يك‌بار، دو بار، سه بار زندان رفتند و تبعيد شدند. البتّه امام هشتم به يك صورت ديگر تحت نظر قرار گرفت. بنده سؤال ميكنم كه اگر چنانچه واقعاً امام هفتم آن‌قدر با قدرت زمانش صميمى و يگانه است كه به او ميگويد قربانت بشوم و شرّى كه به جان تو ميخواهد بخورد، به جان من بخورد، خب آيا براى دستگاه، كار عاقلانه‌اى است كه اين شخصيت موافق خود را، اين شخصيت خيرخواه خود را، اين آدم رام را بكشد يا به زندان بيندازد؟ عقلاى عالم اين كار را ميكنند؟ اگر تو جاى هارون بودى، ميكردى‌؟ فرض كنيد يك نفرى است علاقه‌مند به شما، خيلى هم دوستدار شما است، در سرّ و علن هم رفيق شما است، در علن كه به نمازت مى‌آيد و به تو اقتدا ميكند، تابع حكومتت است؛ هر روزى كه تو روزه گرفتى، او روزه ميگيرد؛ هر روزى كه تو افطار كردى، ولو روز ماه رمضان هم باشد، او افطار ميكند؛ علناً به تو ميگويد من غلام توام، ميخواهى من را بكش، ميخواهى من را آزاد كن _ كه از امام چهارم نقل است؛ از آن تحريفهاى شاخدار و واضح‌البطلان _ يك چنين آدمى كه اينقدر با تو يگانه است و از طرفى عدّه‌ى زيادى به او علاقه‌مندند، عدّه‌ى زيادى حرف او را مثل وحى مُنزَل ميدانند؛ اگر او با تو دشمن بود، آن عدّه هم با تو دشمن ميشدند؛ و چون او با تو دوست و يگانه است، آن عدّه هم با تو دوست و يگانه‌اند؛ آيا يك چنين آدمى را تو هرگز خواهى كشت‌؟ به زندان خواهى انداخت‌؟ وسائل رنجش خاطر او را فراهم خواهى كرد؟ اگر بكنى، ممكن است به تو عاقل گفته شود؟ مسلّماً نه. چطور بود كه هارون عقلش از تو كمتر بود؟ منصور عبّاسى عقلش كمتر بود؟ واقعاً تو چه جواب ميدهى‌؟ خب، موسى‌بن جعفر (عليه السّلام) كه اين همه در اقطار عالم اسلامى مريد و علاقه‌مند دارد، بنده نگاه كردم؛ شهرهايى معروف بودند به دوستى اهل‌بيت (عليهم السّلام)؛ مثل كوفه، قم، خراسان. خراسان كجا است‌؟ تقريباً آن انتهاى مرزهاى اسلامى، ميرفت تا سِند امروز يعنى تا پاكستان امروز، تا آنجا خراسان بود. اين مردمِ دور از مركز قدرت كه امكان هرگونه حركتى و تلاشى و فعّاليتى هم برايشان وجود دارد، علاقه‌مندند به موسى‌بن جعفر؛ موسى‌بن جعفر (عليه السّلام) هم علاقه‌مند به هارون است يا تابع مصالح هارون است، يا اگر هم باطناً علاقه‌مند نيست و او را سنّى ميداند يا كافر ميداند و مُبغِض اميرالمؤمنين (عليه السّلام) ميداند، عملاً تسليم او است؛ مثل يك برّه‌ى زيرِ كارد، رام او است. آيا براى هارون عاقلانه است كه اين آدم لوسِ دوستدارِ ملاحظه‌كارِ سازشكارِ ترسوى عافيت‌طلب را كه اين همه هم مريد دارد، بكشد، از بين ببرد يا به زندان بيندازد؟ اوّلاً يك حامى خوب را از دست بدهد، بعد هم اين همه مردم را از خودش ناراضى كند؟ آيا اين عاقلانه است‌؟ اگر عاقلانه نيست، هارون نميكند؛ چون هارون خيلى عاقل است. نه فقط هارون عاقل است، مأمون هم خيلى عاقل است، منصور هم خيلى عاقل است. در آن دوره‌ى تاريخى اسلام در زمان بنى‌اميه و بنى‌عبّاس، تمام خلفايى كه در رأس جامعه‌ى اسلامى بودند، همه افراد عاقلى بودند. نه عقل به معناى «ما عبد به الرّحمن»؛ نه، همين عقلِ مادّىِ شيطنت‌آميزى كه افراد دارند؛ خب، اينها خيلى عالى‌تَرَش را داشتند، اين همه رقيب را اينها ساكت ميكردند، اين همه كشور را اينها نگه ميداشتند. مثلاً فرض بفرماييد خسرو پرويز يا آن بقيه‌ى فاتحانى كه در گذشته بودند _ ، داريوش، اردشير بابكان، ديگران و ديگران _ آيا اينها عاقل نبودند؟ چه كسى ميگفت عاقل نبودند؟ اگر عاقل نبودند، چگونه اين منطقه‌ى وسيع را اداره ميكردند؟ منطقه‌ى حكومت هارون‌الرشيد از همه‌ى آنها بيشتر بود. هارون‌الرشيد عاقل نبود؟ نميفهميد؟ پس يك چيز ديگرى در كار است برادر! يك مطلب ديگرى است. يا او عاقل نبوده، ديوانه بوده، آدم نفهمِ بى‌تشخيصى نسبت به مصالح خودش يا بى‌علاقه‌ى به مصالح خودش بوده، يا موسى‌بن جعفر (عليه السّلام) آن‌جور كه تو ميگويى، نيست؛ موسى‌بن جعفر سازشكار نبوده. موسى‌بن جعفر كسى بوده كه زنده ماندن او، براى هارون خطرناك‌تر بوده است از كشتن او، با اينكه كشتن او هم خيلى خطرناك بوده: خطر نارضايى مردم، خطر شورش مردم، خطر اغتشاش در ميان مردم _ همين‌طور كه اتّفاق هم افتاد _ خطر متوجّه شدن مردم پايتخت _ يعنى بغداد _ و فهميدن آنها كه اين فرزند پيغمبر (صلّى الله عليه و آله) است؛ كه بالاخره هم فهميدند. با اينكه اين خطرها وجود داشت، امّا وجود خود امام يك خطر خيلى بالاترى داشت كه اين خطرها همه در مقابل آن صفر است. همرزمان حسین ص ۴۵-۴۲