✳️ قصیده شهدای لفور :
🔵 قسمت اول :
ســلام ای والـدين ســرفــرازان
سـلام سـازنـدگان اين شهيـدان
خوش آمـد بر شما در بـزم ياران
قـدوم پـاکتـان بر مـــژه هـامان
دلم تنگ است سخن دارم فراوان
ز #جنــگ کفــر با مـردان ايمـان
از آن روزی که جنگ آغاز گرديد
#بسيــجی همـدم #سـرباز گـرديد
#سپـاهی مـردمان را کرد دعـوت
هـوائـی با زميـن دمسـاز گرديد
ز #رهبـر نامه آمد اين جهاد است
زمــان يکــدلی و اتحــاد اسـت
سواران اسب حـق را زين نمودند
بخـون در جبـهه ها آذين نمودند
کـمــر را بستــه بـا قـلاب هـمـت
يقين زين عاشقی نيز حکمتی هست
چو اذن جنـگ را مـردم شنيدند
#شهيـدان يک ره ديگر گـزيـدنـد
گهی لبيـک گفتنـد گه دويـدند
ز خـون نقشی ز کشور را کشيدند
همه رفتنـد مرا با خـود نبـردند
نـدای رفتـن و تاختـن سـرودند
شـده چشـمان به راه رجعـتشان
ولی سرهای بی تـن بوده ديدنـد
بدل گفتم رسالت پس کدام است
به سنگرهای تک تک سر کشيدم
سـراسـر جبهه ها را من دويدم
ولـی #خشنود_انوشا را نديـدم
گمـانم پيشتر او گـشت پـرپـر
توی #سـردشت سر او را بريدند
همان #خشنود که از #پاشاکلا بود
هـم او در خط سرخ انبياء بـود
درنگ را من دگر جايـز نديـدم
به شهرخون همان #مهران رسيدم
گرفـتم من سراغی را ز #شعبـان
يکی گفت #محرابی را من نديدم
شـهيــد اولـی را مـن نـديـدم
#شعبان_محرابی را من نديدم
شـهيـــد اول #کالـيـــکـلايی
#شعبــان_محـرابی مـرد خـدائی
بـسـمت ديـگر جبـهه نشستـم
به مرز شــهـر #آبـادان رسيـدم
کمی از غم به #احمـدی نوشتـم
ز آبــادان و زيبـــائی نوشـتـم
#آبادان دگر از آن غصه پيـر شـد
#اسحاق_احمدی آماج تير شـد
بـگو #اسحـاق که او بی مـدعا بود
#شــهيــداول #گـالـشــکلا بـود
پيـام آمـد که آغــازی دگـر کن
بسـوی غرب کشور هم سفر کن
رسيدم جبهه های #حاجی_عمران
سـراسر غرق خون ديدم شهيدان
نديـدم #يــارعلی را نـزد ايشـان
نـمـودنـد پـرپرش در آن بيابـان
خـونش ديدم ولی جسمش نبوده
#نریمانی بـخـون خــود تپـيده
#جــلال_خــليــلی در يـادم آمـد
#تقی_توکلی را يــاد کـردم
نشـسـتيـم تا بيـايد بـر سر قـول
نـيـامـد او , يقيـن گرديده مقبول
#جـلال و #يـارعلی چـه بـاصفـاينـد
شـهيــد عــاشــق #کـاليـکلاينـد
#صفدرجعفری مـرد خدا بــود
غيـور و شيـرمـرد جبـهه ها بـود
هميشــه در نبــرد اشــقيـا بـود
شب هنـگام در نمـاز و در دعا بود
#غلام_ساجدی هـم يــار او بـود
نبــرد با دشمنـان در کــار او بـود
نـمـوده او اُفول در خـط #مـوسيان
بـرای حفظ مُلک و ديـن و قـرآن
#ستارتقوی جنــگاوری بـود
بـخـط جبـهه هـا نـام آوری بـود
عجب شوقی به جنگ و جبهه او داشت
کـه او سـربـاز خــط رهـبــری بــود
#غــلام و #صفـدر و #سـتــارتقـوی
شـنيـدم بـوده انـد #رئيـسـکلائی
#نادرمحمودی يـکتــای دوران
خطـوط جبـهه ها را او نگـهبـان
اگـر رفتـه #کلاشيـن بـهـر قـرآن
فدا کرد جان خود در آن بيـابـان
يقيـن تا #کــربـلا راه کـمـی بـود
به عشـق کربـلا در دل غـمی بود
کنــارش #جمعلی_اکبری بود
رفيق راه و جنـگ را مشتری بود
اگــر در #صـالـح_آبـاد داشت مأوا
ز خـون سـر نمـود حق را مهيـاء
#حیدرامینی از خـاطـرم رفـت
#شهيـدمتـقـی از خـاطـرم رفـت
سه همسنگر سه جنگی اين سه ياران
از آن #عـالـمـکـلا رفـتـنـد به ميدان
🔵 ادامه دارد....
✍ عباسعلی محرابی
#شعرقصیده_شهدای_لفور
#شاعر_عباسعلی_محرابی
#پاشاکلا_لفور
#عالمکلا_لفور #گالشکلا_لفور
#کالیکلا_لفور #رئیسکلا_لفور
🔰 به کانال اخبار #لفور بپیوندید 👇👇
@akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
📝 شعری در وصف شهدای لفور :
⭐️ قسمت اول ⭐️
السلام ای سینه چاکان السلام
از تبار و نسل پاکان السلام
السلام ای مست شبهای غرور
ای شهیدان سرافراز لفور
السلام ای رهروان کربلا
خاکتان دارد شمیم نینوا
سینه سرخان مهاجر نامتان
دانه افشان شد خدا بر دامتان
شور دشت کربلا در فکرتان
یاحسین یافاطمه در ذکرتان
با کدامین واژه ات معنا کنم
در کدامین نقطه ات پیدا کنم
خاک ایران سر به سر جای شماست
عشق تنها مثل معنای شماست
از کدامین نقطه آغازت کنم
سوز من آهنگ یک سازت کنم
از #حسین_عابدی مظلوم تر
دیدهای آیا از او معصوم تر
غربت او آتش افکندم بجان
او که جا ماند از رحیل همرهان
از دلاور #بُرزوی بی ادعا
غرق در سوز و نماز و در دعا
آنکه بود #اسفندیار سر به زیر
در میان معرکه مردی دلیر
یاد آن مظلوم یار ما بخیر
#ساجدی، باوقار مابخیر
#جعفری گمنام و مظلوم است او
از نشان و نام محروم است او
ظاهراً او بی نشان است و غریب
لیک مأوایش بود نزد حبیب
یاد آن اول شهید ما بخیر
یاد #محرابی رشید ما بخیر
شمع مستان است #شعبان شهید
او سبکبارانه تا یارش رسید
از #جلال مهربان گویم سخن
ساکت و آرام در هر انجمن
او اسیر قید دنیایی نشد
محو در القاب و زیبایی نشد
آه می سوزم ز یاد #یارعلی
سالها ماند و نیامد یاعلی
مُشتی از خاکسترش آوردهاند
لاله رفت و پرپرش آوردهاند
یادی از #ستار آمد در نظر
آن گُلِ بی خار آمد در نظر
می شنو از #نادر خونین بدن
بی هیاهو رفت و شد در خون کفن
#اکبری دیگر شهید این دیار
بی تکبر بی غرور با اقتدار
او نشد هرگز اسیر ننگ و نام
بعد سالها هم نشد در بند دام
باز آغاز سخن باید کنیم
یاد مردان وطن باید کنیم
خواب دیدم دستهایم بسته بود
پاها از فَرط رفتن خسته بود
دست من در دست یاران شهید
هر کجا می رفت من را می کشید
رفته بودم پا به پای یک شهید
دیده بودم یک پرستوی سپید
گفت :میدانی که اینان کیستند؟
با شماها سالها می زیستند
با زمین بودن بسان دام بود
آسمانی کِی به اینجا رام بود
گفتهام بَس کن بگو این کیست کیست؟
گفت او نامش #قُلی_اکبری است
مرد میدان عمل بی ادّعا
مرد کار و مرد ایثار و خدا
کاش #خشنودانوشا می شنید
نعره ای از دل به اینجا می کشید
می شنید حتی صدایش می رسد
آن صدای آشنایش می رسد
از #گُلی باید هزاران راز گفت
رازها را باید از آغاز گفت
🔵 ادامه دارد...
#شعری_در_وصف_شهدای_لفور
#شاعر_نامدارعموزاده_آرائی
🔰 به کانال اخبار #لفور بپيونديد 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید
📝 شعری در وصف شهدای لفور :
⭐️ قسمت اول ⭐️
السلام ای سینه چاکان السلام
از تبار و نسل پاکان السلام
السلام ای مست شبهای غرور
ای شهیدان سرافراز لفور
السلام ای رهروان کربلا
خاکتان دارد شمیم نینوا
سینه سرخان مهاجر نامتان
دانه افشان شد خدا بر دامتان
شور دشت کربلا در فکرتان
یاحسین یافاطمه در ذکرتان
با کدامین واژه ات معنا کنم
در کدامین نقطه ات پیدا کنم
خاک ایران سر به سر جای شماست
عشق تنها مثل معنای شماست
از کدامین نقطه آغازت کنم
سوز من آهنگ یک سازت کنم
از #حسین_عابدی مظلوم تر
دیدهای آیا از او معصوم تر
غربت او آتش افکندم بجان
او که جا ماند از رحیل همرهان
از دلاور #بُرزوی بی ادعا
غرق در سوز و نماز و در دعا
آنکه بود #اسفندیار سر به زیر
در میان معرکه مردی دلیر
یاد آن مظلوم یار ما بخیر
#ساجدی، باوقار مابخیر
#جعفری گمنام و مظلوم است او
از نشان و نام محروم است او
ظاهراً او بی نشان است و غریب
لیک مأوایش بود نزد حبیب
یاد آن اول شهید ما بخیر
یاد #محرابی رشید ما بخیر
شمع مستان است #شعبان شهید
او سبکبارانه تا یارش رسید
از #جلال مهربان گویم سخن
ساکت و آرام در هر انجمن
او اسیر قید دنیایی نشد
محو در القاب و زیبایی نشد
آه می سوزم ز یاد #یارعلی
سالها ماند و نیامد یاعلی
مُشتی از خاکسترش آوردهاند
لاله رفت و پرپرش آوردهاند
یادی از #ستار آمد در نظر
آن گُلِ بی خار آمد در نظر
می شنو از #نادر خونین بدن
بی هیاهو رفت و شد در خون کفن
#اکبری دیگر شهید این دیار
بی تکبر بی غرور با اقتدار
او نشد هرگز اسیر ننگ و نام
بعد سالها هم نشد در بند دام
باز آغاز سخن باید کنیم
یاد مردان وطن باید کنیم
خواب دیدم دستهایم بسته بود
پاها از فَرط رفتن خسته بود
دست من در دست یاران شهید
هر کجا می رفت من را می کشید
رفته بودم پا به پای یک شهید
دیده بودم یک پرستوی سپید
گفت :میدانی که اینان کیستند؟
با شماها سالها می زیستند
با زمین بودن بسان دام بود
آسمانی کِی به اینجا رام بود
گفتهام بَس کن بگو این کیست کیست؟
گفت او نامش #قُلی_اکبری است
مرد میدان عمل بی ادّعا
مرد کار و مرد ایثار و خدا
کاش #خشنودانوشا می شنید
نعره ای از دل به اینجا می کشید
می شنید حتی صدایش می رسد
آن صدای آشنایش می رسد
از #گُلی باید هزاران راز گفت
رازها را باید از آغاز گفت
🔵 ادامه دارد...
#شعری_در_وصف_شهدای_لفور
#شاعر_نامدارعموزاده_آرائی
🔰 به کانال اخبار #لفور بپيونديد 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید
✳️ قصیده شهدای لفور :
🔵 قسمت اول :
ســلام ای والـدين ســرفــرازان
سـلام سـازنـدگان اين شهيـدان
خوش آمـد بر شما در بـزم ياران
قـدوم پـاکتـان بر مـــژه هـامان
دلم تنگ است سخن دارم فراوان
ز #جنــگ کفــر با مـردان ايمـان
از آن روزی که جنگ آغاز گرديد
#بسيــجی همـدم #سـرباز گـرديد
#سپـاهی مـردمان را کرد دعـوت
هـوائـی با زميـن دمسـاز گرديد
ز #رهبـر نامه آمد اين جهاد است
زمــان يکــدلی و اتحــاد اسـت
سواران اسب حـق را زين نمودند
بخـون در جبـهه ها آذين نمودند
کـمــر را بستــه بـا قـلاب هـمـت
يقين زين عاشقی نيز حکمتی هست
چو اذن جنـگ را مـردم شنيدند
#شهيـدان يک ره ديگر گـزيـدنـد
گهی لبيـک گفتنـد گه دويـدند
ز خـون نقشی ز کشور را کشيدند
همه رفتنـد مرا با خـود نبـردند
نـدای رفتـن و تاختـن سـرودند
شـده چشـمان به راه رجعـتشان
ولی سرهای بی تـن بوده ديدنـد
بدل گفتم رسالت پس کدام است
به سنگرهای تک تک سر کشيدم
سـراسـر جبهه ها را من دويدم
ولـی #خشنود_انوشا را نديـدم
گمـانم پيشتر او گـشت پـرپـر
توی #سـردشت سر او را بريدند
همان #خشنود که از #پاشاکلا بود
هـم او در خط سرخ انبياء بـود
درنگ را من دگر جايـز نديـدم
به شهرخون همان #مهران رسيدم
گرفـتم من سراغی را ز #شعبـان
يکی گفت #محرابی را من نديدم
شـهيــد اولـی را مـن نـديـدم
#شعبان_محرابی را من نديدم
شـهيـــد اول #کالـيـــکـلايی
#شعبــان_محـرابی مـرد خـدائی
بـسـمت ديـگر جبـهه نشستـم
به مرز شــهـر #آبـادان رسيـدم
کمی از غم به #احمـدی نوشتـم
ز آبــادان و زيبـــائی نوشـتـم
#آبادان دگر از آن غصه پيـر شـد
#اسحاق_احمدی آماج تير شـد
بـگو #اسحـاق که او بی مـدعا بود
#شــهيــداول #گـالـشــکلا بـود
پيـام آمـد که آغــازی دگـر کن
بسـوی غرب کشور هم سفر کن
رسيدم جبهه های #حاجی_عمران
سـراسر غرق خون ديدم شهيدان
نديـدم #يــارعلی را نـزد ايشـان
نـمـودنـد پـرپرش در آن بيابـان
خـونش ديدم ولی جسمش نبوده
#نریمانی بـخـون خــود تپـيده
#جــلال_خــليــلی در يـادم آمـد
#تقی_توکلی را يــاد کـردم
نشـسـتيـم تا بيـايد بـر سر قـول
نـيـامـد او , يقيـن گرديده مقبول
#جـلال و #يـارعلی چـه بـاصفـاينـد
شـهيــد عــاشــق #کـاليـکلاينـد
#صفدرجعفری مـرد خدا بــود
غيـور و شيـرمـرد جبـهه ها بـود
هميشــه در نبــرد اشــقيـا بـود
شب هنـگام در نمـاز و در دعا بود
#غلام_ساجدی هـم يــار او بـود
نبــرد با دشمنـان در کــار او بـود
نـمـوده او اُفول در خـط #مـوسيان
بـرای حفظ مُلک و ديـن و قـرآن
#ستارتقوی جنــگاوری بـود
بـخـط جبـهه هـا نـام آوری بـود
عجب شوقی به جنگ و جبهه او داشت
کـه او سـربـاز خــط رهـبــری بــود
#غــلام و #صفـدر و #سـتــارتقـوی
شـنيـدم بـوده انـد #رئيـسـکلائی
#نادرمحمودی يـکتــای دوران
خطـوط جبـهه ها را او نگـهبـان
اگـر رفتـه #کلاشيـن بـهـر قـرآن
فدا کرد جان خود در آن بيـابـان
يقيـن تا #کــربـلا راه کـمـی بـود
به عشـق کربـلا در دل غـمی بود
کنــارش #جمعلی_اکبری بود
رفيق راه و جنـگ را مشتری بود
اگــر در #صـالـح_آبـاد داشت مأوا
ز خـون سـر نمـود حق را مهيـاء
#حیدرامینی از خـاطـرم رفـت
#شهيـدمتـقـی از خـاطـرم رفـت
سه همسنگر سه جنگی اين سه ياران
از آن #عـالـمـکـلا رفـتـنـد به ميدان
🔵 ادامه دارد....
✍ عباسعلی محرابی
🔷 نشر بمناسبت هفته دفاع مقدس
#شعرقصیده_شهدای_لفور
#شاعر_عباسعلی_محرابی
#پاشاکلا_لفور
#عالمکلا_لفور #گالشکلا_لفور
#کالیکلا_لفور #رئیسکلا_لفور
🔰 به کانال اخبار #لفور بپیوندید 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹