📝 شعری در وصف شهدای لفور :
⭐️ قسمت اول ⭐️
السلام ای سینه چاکان السلام
از تبار و نسل پاکان السلام
السلام ای مست شبهای غرور
ای شهیدان سرافراز لفور
السلام ای رهروان کربلا
خاکتان دارد شمیم نینوا
سینه سرخان مهاجر نامتان
دانه افشان شد خدا بر دامتان
شور دشت کربلا در فکرتان
یاحسین یافاطمه در ذکرتان
با کدامین واژه ات معنا کنم
در کدامین نقطه ات پیدا کنم
خاک ایران سر به سر جای شماست
عشق تنها مثل معنای شماست
از کدامین نقطه آغازت کنم
سوز من آهنگ یک سازت کنم
از #حسین_عابدی مظلوم تر
دیدهای آیا از او معصوم تر
غربت او آتش افکندم بجان
او که جا ماند از رحیل همرهان
از دلاور #بُرزوی بی ادعا
غرق در سوز و نماز و در دعا
آنکه بود #اسفندیار سر به زیر
در میان معرکه مردی دلیر
یاد آن مظلوم یار ما بخیر
#ساجدی، باوقار مابخیر
#جعفری گمنام و مظلوم است او
از نشان و نام محروم است او
ظاهراً او بی نشان است و غریب
لیک مأوایش بود نزد حبیب
یاد آن اول شهید ما بخیر
یاد #محرابی رشید ما بخیر
شمع مستان است #شعبان شهید
او سبکبارانه تا یارش رسید
از #جلال مهربان گویم سخن
ساکت و آرام در هر انجمن
او اسیر قید دنیایی نشد
محو در القاب و زیبایی نشد
آه می سوزم ز یاد #یارعلی
سالها ماند و نیامد یاعلی
مُشتی از خاکسترش آوردهاند
لاله رفت و پرپرش آوردهاند
یادی از #ستار آمد در نظر
آن گُلِ بی خار آمد در نظر
می شنو از #نادر خونین بدن
بی هیاهو رفت و شد در خون کفن
#اکبری دیگر شهید این دیار
بی تکبر بی غرور با اقتدار
او نشد هرگز اسیر ننگ و نام
بعد سالها هم نشد در بند دام
باز آغاز سخن باید کنیم
یاد مردان وطن باید کنیم
خواب دیدم دستهایم بسته بود
پاها از فَرط رفتن خسته بود
دست من در دست یاران شهید
هر کجا می رفت من را می کشید
رفته بودم پا به پای یک شهید
دیده بودم یک پرستوی سپید
گفت :میدانی که اینان کیستند؟
با شماها سالها می زیستند
با زمین بودن بسان دام بود
آسمانی کِی به اینجا رام بود
گفتهام بَس کن بگو این کیست کیست؟
گفت او نامش #قُلی_اکبری است
مرد میدان عمل بی ادّعا
مرد کار و مرد ایثار و خدا
کاش #خشنودانوشا می شنید
نعره ای از دل به اینجا می کشید
می شنید حتی صدایش می رسد
آن صدای آشنایش می رسد
از #گُلی باید هزاران راز گفت
رازها را باید از آغاز گفت
🔵 ادامه دارد...
#شعری_در_وصف_شهدای_لفور
#شاعر_نامدارعموزاده_آرائی
🔰 به کانال اخبار #لفور بپيونديد 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید
📝 شعری در وصف شهدای لفور:
⭐️ قسمت دوم و پایانی ⭐️
خاطر #عمران_قربانی بماند
چهره زیبا و نورانی بماند
راز را باید ز دل بیرون کنم
خویش را دیوانه وَش مجنون کنم
#صادقی را تا که یاد آوردهام
یاد آن مرد جهاد آوردهام
خواهم از صادق بگویم یک کلام
آن صدیق بی بدیل این قیام
#قاسم_آرایی و #دادمهرها
سینه ها لبریز شد از مهرها
#مسلمی، #درزی، #امیری، #رستمی
#هاشمی، #درزی، #کلاگر ، #قنبری
#خبره و #افشار و #میرزائی سه یار
آه می سوزم ز هِجرت اَی بِرار
یاد آن پیر طریقت را بگو
#حاج_حسن مرد حقیقت را بگو
او مُراد و او مُرید و او پدر
#مصطفی با اکبرش در این سفر
گرچه هر جا پیش رو باشد پدر
زین سفر او رفته در پی ، پسر
#خسروی ، #درزی رفیق یادمان
#مُسلمی وقت خطر امدادمان
گویم از #مهردادگمنام و غریب
#مهرعلی_رحمانی آن یار حبیب
از #سعید و از #رضا باید شنید
#کیقباد بی ریا باید شنید
باز این دل بی بهانه پر کشید
خویش را تا خانه دلبر کشید
گفت مردان خدایی را ببین
عاشقان کربلایی را ببین
هر یکی از دیگری خوشنام تر
در میان خاکیان گمنام تر
من نمی دانم که اینان کیستند؟
یا ملائک یا فرشته چیستند؟
نیک نام نامیشان ماندگار
گشتهاند بر بام عالم یادگار
#ناصری، #عبدی، #روح_اله_پور
چهرهها خندان و مست و غرق نور
نام #ادیانی رشید و قهرمان
مرد تقوی و عمل با صد نشان
#نوذری ، #مظلومی و #آشام بین
#محسن_شعبانی آرام بین
از #عبادی و #نجفی ها دو تن
از #فرجی چون بگویم من سخن
مرد مظلوم دیار جبههها
از #امیری عاشق بی ادّعا
از #علیزاده چه گویم ای خدا
از #رضائی ، #احمدی بی ریا
از #کجوری بیش از این باید شنید
راز مردان متین باید شنید
مرد آزاد از هیاهوی جهان
او پرید از چوبه تن ناگهان
یاد #داودی مرا آتش بجان
آن سرافراز آن امیر کاروان
از #رضائی و #امینی رشید
از شهیدان بیش از این بايد شنید
از #ولیپور و #رضا یادی کنم
از #حبیبی قصد امدادی کنم
می ببخشیدم که اینجا آمدم
با اجازت از شماها آمدم
آمدم تا راز را افشا کنم
از یکی مرد خدا انشا کنم
یادی از #عبدالوهاب_قاسمی
سرسبدِ گُلهای باغ عاشقی
او چراغ راه این مردان حق
#رهنما فرمانده گردان حق
با همه اوصاف ماها ماندهایم
همرهان رفتند و ما جا ماندهایم
از میان خاک و خون کردیم گُذر
مادران را بعد از آن کردیم خبر
نعش های پاک یاران آمدند
یک یکِ آن سربداران آمدند
آمدند و ما تماشا کردهایم
رفتهاند و ما تماشا کردهایم
ماندهایم ما و تماشا می کنیم
ترسم از روزی که حاشا می کنیم
#شعری_در_وصف_شهدای_لفور
#شاعر_نامدارعموزاده_آرائی
🔰 به کانال اخبار #لفور بپيونديد 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید
📝 شعری در وصف شهدای لفور :
⭐️ قسمت اول ⭐️
السلام ای سینه چاکان السلام
از تبار و نسل پاکان السلام
السلام ای مست شبهای غرور
ای شهیدان سرافراز لفور
السلام ای رهروان کربلا
خاکتان دارد شمیم نینوا
سینه سرخان مهاجر نامتان
دانه افشان شد خدا بر دامتان
شور دشت کربلا در فکرتان
یاحسین یافاطمه در ذکرتان
با کدامین واژه ات معنا کنم
در کدامین نقطه ات پیدا کنم
خاک ایران سر به سر جای شماست
عشق تنها مثل معنای شماست
از کدامین نقطه آغازت کنم
سوز من آهنگ یک سازت کنم
از #حسین_عابدی مظلوم تر
دیدهای آیا از او معصوم تر
غربت او آتش افکندم بجان
او که جا ماند از رحیل همرهان
از دلاور #بُرزوی بی ادعا
غرق در سوز و نماز و در دعا
آنکه بود #اسفندیار سر به زیر
در میان معرکه مردی دلیر
یاد آن مظلوم یار ما بخیر
#ساجدی، باوقار مابخیر
#جعفری گمنام و مظلوم است او
از نشان و نام محروم است او
ظاهراً او بی نشان است و غریب
لیک مأوایش بود نزد حبیب
یاد آن اول شهید ما بخیر
یاد #محرابی رشید ما بخیر
شمع مستان است #شعبان شهید
او سبکبارانه تا یارش رسید
از #جلال مهربان گویم سخن
ساکت و آرام در هر انجمن
او اسیر قید دنیایی نشد
محو در القاب و زیبایی نشد
آه می سوزم ز یاد #یارعلی
سالها ماند و نیامد یاعلی
مُشتی از خاکسترش آوردهاند
لاله رفت و پرپرش آوردهاند
یادی از #ستار آمد در نظر
آن گُلِ بی خار آمد در نظر
می شنو از #نادر خونین بدن
بی هیاهو رفت و شد در خون کفن
#اکبری دیگر شهید این دیار
بی تکبر بی غرور با اقتدار
او نشد هرگز اسیر ننگ و نام
بعد سالها هم نشد در بند دام
باز آغاز سخن باید کنیم
یاد مردان وطن باید کنیم
خواب دیدم دستهایم بسته بود
پاها از فَرط رفتن خسته بود
دست من در دست یاران شهید
هر کجا می رفت من را می کشید
رفته بودم پا به پای یک شهید
دیده بودم یک پرستوی سپید
گفت :میدانی که اینان کیستند؟
با شماها سالها می زیستند
با زمین بودن بسان دام بود
آسمانی کِی به اینجا رام بود
گفتهام بَس کن بگو این کیست کیست؟
گفت او نامش #قُلی_اکبری است
مرد میدان عمل بی ادّعا
مرد کار و مرد ایثار و خدا
کاش #خشنودانوشا می شنید
نعره ای از دل به اینجا می کشید
می شنید حتی صدایش می رسد
آن صدای آشنایش می رسد
از #گُلی باید هزاران راز گفت
رازها را باید از آغاز گفت
🔵 ادامه دارد...
#شعری_در_وصف_شهدای_لفور
#شاعر_نامدارعموزاده_آرائی
🔰 به کانال اخبار #لفور بپيونديد 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید
📝 شعری در وصف شهدای لفور:
⭐️ قسمت دوم و پایانی ⭐️
خاطر #عمران_قربانی بماند
چهره زیبا و نورانی بماند
راز را باید ز دل بیرون کنم
خویش را دیوانه وَش مجنون کنم
#صادقی را تا که یاد آوردهام
یاد آن مرد جهاد آوردهام
خواهم از صادق بگویم یک کلام
آن صدیق بی بدیل این قیام
#قاسم_آرایی و #دادمهرها
سینه ها لبریز شد از مهرها
#مسلمی، #درزی، #امیری، #رستمی
#هاشمی، #درزی، #کلاگر ، #قنبری
#خبره و #افشار و #میرزائی سه یار
آه می سوزم ز هِجرت اَی بِرار
یاد آن پیر طریقت را بگو
#حاج_حسن مرد حقیقت را بگو
او مُراد و او مُرید و او پدر
#مصطفی با اکبرش در این سفر
گرچه هر جا پیش رو باشد پدر
زین سفر او رفته در پی ، پسر
#خسروی ، #درزی رفیق یادمان
#مُسلمی وقت خطر امدادمان
گویم از #مهردادگمنام و غریب
#مهرعلی_رحمانی آن یار حبیب
از #سعید و از #رضا باید شنید
#کیقباد بی ریا باید شنید
باز این دل بی بهانه پر کشید
خویش را تا خانه دلبر کشید
گفت مردان خدایی را ببین
عاشقان کربلایی را ببین
هر یکی از دیگری خوشنام تر
در میان خاکیان گمنام تر
من نمی دانم که اینان کیستند؟
یا ملائک یا فرشته چیستند؟
نیک نام نامیشان ماندگار
گشتهاند بر بام عالم یادگار
#ناصری، #عبدی، #روح_اله_پور
چهرهها خندان و مست و غرق نور
نام #ادیانی رشید و قهرمان
مرد تقوی و عمل با صد نشان
#نوذری ، #مظلومی و #آشام بین
#محسن_شعبانی آرام بین
از #عبادی و #نجفی ها دو تن
از #فرجی چون بگویم من سخن
مرد مظلوم دیار جبههها
از #امیری عاشق بی ادّعا
از #علیزاده چه گویم ای خدا
از #رضائی ، #احمدی بی ریا
از #کجوری بیش از این باید شنید
راز مردان متین باید شنید
مرد آزاد از هیاهوی جهان
او پرید از چوبه تن ناگهان
یاد #داودی مرا آتش بجان
آن سرافراز آن امیر کاروان
از #رضائی و #امینی رشید
از شهیدان بیش از این بايد شنید
از #ولیپور و #رضا یادی کنم
از #حبیبی قصد امدادی کنم
می ببخشیدم که اینجا آمدم
با اجازت از شماها آمدم
آمدم تا راز را افشا کنم
از یکی مرد خدا انشا کنم
یادی از #عبدالوهاب_قاسمی
سرسبدِ گُلهای باغ عاشقی
او چراغ راه این مردان حق
#رهنما فرمانده گردان حق
با همه اوصاف ماها ماندهایم
همرهان رفتند و ما جا ماندهایم
از میان خاک و خون کردیم گُذر
مادران را بعد از آن کردیم خبر
نعش های پاک یاران آمدند
یک یکِ آن سربداران آمدند
آمدند و ما تماشا کردهایم
رفتهاند و ما تماشا کردهایم
ماندهایم ما و تماشا می کنیم
ترسم از روزی که حاشا می کنیم
#شعری_در_وصف_شهدای_لفور
#شاعر_نامدارعموزاده_آرائی
🔰 به کانال اخبار #لفور بپيونديد 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید