eitaa logo
اخبار لفور
1.6هزار دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
16.2هزار ویدیو
220 فایل
هرچیزی که درباره #لفور بایدبدانید #لفور جایی که بایدرفت ودید اخبار و مطالب ارسالی شما👇👇 @Ab_Azizi #تبلیغات پذیرفته می‌شود👆👆 کانال ایتا @akhbarelafoor گروه ایتا eitaa.com/joinchat/131203086C0505ea2121 کانال تلگرام t.me/akhbarelafoor
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 شعری در وصف شهدای لفور : ⭐️ قسمت اول ⭐️ السلام ای سینه چاکان السلام از تبار و نسل پاکان السلام السلام ای مست شبهای غرور ای شهیدان سرافراز لفور السلام ای رهروان کربلا خاکتان دارد شمیم نینوا سینه سرخان مهاجر نامتان دانه افشان شد خدا بر دامتان شور دشت کربلا در فکرتان یاحسین یافاطمه در ذکرتان با کدامین واژه ات معنا کنم در کدامین نقطه ات پیدا کنم خاک ایران سر به سر جای شماست عشق تنها مثل معنای شماست از کدامین نقطه آغازت کنم سوز من آهنگ یک سازت کنم از مظلوم تر دیده‌ای آیا از او معصوم تر غربت او آتش افکندم بجان او که جا ماند از رحیل همرهان از دلاور بی ادعا غرق در سوز و نماز و در دعا آنکه بود سر به زیر در میان معرکه مردی دلیر یاد آن مظلوم یار ما بخیر ، باوقار مابخیر گمنام و مظلوم است او از نشان و نام محروم است او ظاهراً او بی نشان است و غریب لیک مأوایش بود نزد حبیب یاد آن اول شهید ما بخیر یاد رشید ما بخیر شمع مستان است شهید او سبکبارانه تا یارش رسید از مهربان گویم سخن ساکت و آرام در هر انجمن او اسیر قید دنیایی نشد محو در القاب و زیبایی نشد آه می سوزم ز یاد سالها ماند و نیامد یاعلی مُشتی از خاکسترش آورده‌اند لاله رفت و پرپرش آورده‌اند یادی از آمد در نظر آن گُلِ بی خار آمد در نظر می شنو از خونین بدن بی هیاهو رفت و شد در خون کفن دیگر شهید این دیار بی تکبر بی غرور با اقتدار او نشد هرگز اسیر ننگ و نام بعد سالها هم نشد در بند دام باز آغاز سخن باید کنیم یاد مردان وطن باید کنیم خواب دیدم دستهایم بسته بود پاها از فَرط رفتن خسته بود دست من در دست یاران شهید هر کجا می رفت من را می کشید رفته بودم پا به پای یک شهید دیده بودم یک پرستوی سپید گفت :می‌دانی که اینان کیستند؟ با شماها سالها می زیستند با زمین بودن بسان دام بود آسمانی کِی به اینجا رام بود گفته‌ام بَس کن بگو این کیست کیست؟ گفت او نامش است مرد میدان عمل بی ادّعا مرد کار و مرد ایثار و خدا کاش می شنید نعره ای از دل به اینجا می کشید می شنید حتی صدایش می رسد آن صدای آشنایش می رسد از باید هزاران راز گفت رازها را باید از آغاز گفت 🔵 ادامه دارد... 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
📝 شعری در وصف شهدای لفور: ⭐️ قسمت دوم و پایانی ⭐️ خاطر بماند چهره زیبا و نورانی بماند راز را باید ز دل بیرون کنم خویش را دیوانه وَش مجنون کنم را تا که یاد آورده‌ام یاد آن مرد جهاد آورده‌ام خواهم از صادق بگویم یک کلام آن صدیق بی بدیل این قیام و سینه ها لبریز شد از مهرها ، ، ، ، ، ، و و سه یار آه می سوزم ز هِجرت اَی بِرار یاد آن پیر طریقت را بگو مرد حقیقت را بگو او مُراد و او مُرید و او پدر با اکبرش در این سفر گرچه هر جا پیش رو باشد پدر زین سفر او رفته در پی ، پسر ، رفیق یادمان وقت خطر امدادمان گویم از و غریب آن یار حبیب از و از باید شنید بی ریا باید شنید باز این دل بی بهانه پر کشید خویش را تا خانه دلبر کشید گفت مردان خدایی را ببین عاشقان کربلایی را ببین هر یکی از دیگری خوشنام تر در میان خاکیان گمنام تر من نمی دانم که اینان کیستند؟ یا ملائک یا فرشته چیستند؟ نیک نام نامیشان ماندگار گشته‌اند بر بام عالم یادگار ، ، چهره‌ها خندان و مست و غرق نور نام رشید و قهرمان مرد تقوی و عمل با صد نشان ، و بین آرام بین از و ها دو تن از چون بگویم من سخن مرد مظلوم دیار جبهه‌ها از عاشق بی ادّعا از چه گویم ای خدا از ، بی ریا از بیش از این باید شنید راز مردان متین باید شنید مرد آزاد از هیاهوی جهان او پرید از چوبه تن ناگهان یاد مرا آتش بجان آن سرافراز آن امیر کاروان از و رشید از شهیدان بیش از این بايد شنید از و یادی کنم از قصد امدادی کنم می ببخشیدم که اینجا آمدم با اجازت از شماها آمدم آمدم تا راز را افشا کنم از یکی مرد خدا انشا کنم یادی از سرسبدِ گُلهای باغ عاشقی او چراغ راه این مردان حق فرمانده گردان حق با همه اوصاف ماها مانده‌ایم همرهان رفتند و ما جا مانده‌ایم از میان خاک و خون کردیم گُذر مادران را بعد از آن کردیم خبر نعش های پاک یاران آمدند یک یکِ آن سربداران آمدند آمدند و ما تماشا کرده‌ایم رفته‌اند و ما تماشا کرده‌ایم مانده‌ایم ما و تماشا می کنیم ترسم از روزی که حاشا می کنیم 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
📝 شعری در وصف شهدای لفور : ⭐️ قسمت اول ⭐️ السلام ای سینه چاکان السلام از تبار و نسل پاکان السلام السلام ای مست شبهای غرور ای شهیدان سرافراز لفور السلام ای رهروان کربلا خاکتان دارد شمیم نینوا سینه سرخان مهاجر نامتان دانه افشان شد خدا بر دامتان شور دشت کربلا در فکرتان یاحسین یافاطمه در ذکرتان با کدامین واژه ات معنا کنم در کدامین نقطه ات پیدا کنم خاک ایران سر به سر جای شماست عشق تنها مثل معنای شماست از کدامین نقطه آغازت کنم سوز من آهنگ یک سازت کنم از مظلوم تر دیده‌ای آیا از او معصوم تر غربت او آتش افکندم بجان او که جا ماند از رحیل همرهان از دلاور بی ادعا غرق در سوز و نماز و در دعا آنکه بود سر به زیر در میان معرکه مردی دلیر یاد آن مظلوم یار ما بخیر ، باوقار مابخیر گمنام و مظلوم است او از نشان و نام محروم است او ظاهراً او بی نشان است و غریب لیک مأوایش بود نزد حبیب یاد آن اول شهید ما بخیر یاد رشید ما بخیر شمع مستان است شهید او سبکبارانه تا یارش رسید از مهربان گویم سخن ساکت و آرام در هر انجمن او اسیر قید دنیایی نشد محو در القاب و زیبایی نشد آه می سوزم ز یاد سالها ماند و نیامد یاعلی مُشتی از خاکسترش آورده‌اند لاله رفت و پرپرش آورده‌اند یادی از آمد در نظر آن گُلِ بی خار آمد در نظر می شنو از خونین بدن بی هیاهو رفت و شد در خون کفن دیگر شهید این دیار بی تکبر بی غرور با اقتدار او نشد هرگز اسیر ننگ و نام بعد سالها هم نشد در بند دام باز آغاز سخن باید کنیم یاد مردان وطن باید کنیم خواب دیدم دستهایم بسته بود پاها از فَرط رفتن خسته بود دست من در دست یاران شهید هر کجا می رفت من را می کشید رفته بودم پا به پای یک شهید دیده بودم یک پرستوی سپید گفت :می‌دانی که اینان کیستند؟ با شماها سالها می زیستند با زمین بودن بسان دام بود آسمانی کِی به اینجا رام بود گفته‌ام بَس کن بگو این کیست کیست؟ گفت او نامش است مرد میدان عمل بی ادّعا مرد کار و مرد ایثار و خدا کاش می شنید نعره ای از دل به اینجا می کشید می شنید حتی صدایش می رسد آن صدای آشنایش می رسد از باید هزاران راز گفت رازها را باید از آغاز گفت 🔵 ادامه دارد... 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید
📝 شعری در وصف شهدای لفور: ⭐️ قسمت دوم و پایانی ⭐️ خاطر بماند چهره زیبا و نورانی بماند راز را باید ز دل بیرون کنم خویش را دیوانه وَش مجنون کنم را تا که یاد آورده‌ام یاد آن مرد جهاد آورده‌ام خواهم از صادق بگویم یک کلام آن صدیق بی بدیل این قیام و سینه ها لبریز شد از مهرها ، ، ، ، ، ، و و سه یار آه می سوزم ز هِجرت اَی بِرار یاد آن پیر طریقت را بگو مرد حقیقت را بگو او مُراد و او مُرید و او پدر با اکبرش در این سفر گرچه هر جا پیش رو باشد پدر زین سفر او رفته در پی ، پسر ، رفیق یادمان وقت خطر امدادمان گویم از و غریب آن یار حبیب از و از باید شنید بی ریا باید شنید باز این دل بی بهانه پر کشید خویش را تا خانه دلبر کشید گفت مردان خدایی را ببین عاشقان کربلایی را ببین هر یکی از دیگری خوشنام تر در میان خاکیان گمنام تر من نمی دانم که اینان کیستند؟ یا ملائک یا فرشته چیستند؟ نیک نام نامیشان ماندگار گشته‌اند بر بام عالم یادگار ، ، چهره‌ها خندان و مست و غرق نور نام رشید و قهرمان مرد تقوی و عمل با صد نشان ، و بین آرام بین از و ها دو تن از چون بگویم من سخن مرد مظلوم دیار جبهه‌ها از عاشق بی ادّعا از چه گویم ای خدا از ، بی ریا از بیش از این باید شنید راز مردان متین باید شنید مرد آزاد از هیاهوی جهان او پرید از چوبه تن ناگهان یاد مرا آتش بجان آن سرافراز آن امیر کاروان از و رشید از شهیدان بیش از این بايد شنید از و یادی کنم از قصد امدادی کنم می ببخشیدم که اینجا آمدم با اجازت از شماها آمدم آمدم تا راز را افشا کنم از یکی مرد خدا انشا کنم یادی از سرسبدِ گُلهای باغ عاشقی او چراغ راه این مردان حق فرمانده گردان حق با همه اوصاف ماها مانده‌ایم همرهان رفتند و ما جا مانده‌ایم از میان خاک و خون کردیم گُذر مادران را بعد از آن کردیم خبر نعش های پاک یاران آمدند یک یکِ آن سربداران آمدند آمدند و ما تماشا کرده‌ایم رفته‌اند و ما تماشا کرده‌ایم مانده‌ایم ما و تماشا می کنیم ترسم از روزی که حاشا می کنیم 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید