eitaa logo
کانال اخلاق و معرفت در قرآن و روایات
1.4هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
68 ویدیو
3 فایل
@H_G_54 ارتباط با مدیر، نظرات، پیشنهادات ارتباط با ادمین @TadabboratQurani_401
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۷۰ 🌟هِجر: هِجر با تَرک متفاوت است. در تَرک، ماهیت و قالب هر دو با هم رها می شوند؛ ولی در هِجر، ماهیت رها می شود و قالب می ماند. چنانچه وقتی که مسلمانان از مکه هجرت کردند دین و ایمان شان که ماهیت بود بردند و قالب را که خانه و زمین هایشان بود در مکه رها کردند. (وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ) در آیه ای دیگر حق تعالی می فرماید: "وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ" یعنی نیکی ها را بردار و نگذار چیزی بماند؛ و هر کار خیری می بینی انجام بده و بر زمین باقی نگذار و بدی ها را رها کن. (یعنی ماهیت دنیا که جمع کردن نیکی های آن است بردار و قالب آن را رها ساز) 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
"وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ" می دانیم زناشویی از دو بخش تشکیل شده است: محبت که ماهیت است، و حضور در کنار هم که قالب است. از عبارت "فِي الْمَضَاجِعِ" مشخص است که در بستر و کنار زنان استراحت کنید و قالب و جسم تان در کنار همسرتان در تخت باشد، ولی ماهیت و روح زناشویی که محبت و نوازش است آن را هجرت دهید و در بستر تحویل شان نگیرید و چون جنازه باشید. حال به اصلی ترین آیه هدف تدبر مان به مدد الهی بر می گردیم: وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً (۳۰_فرقان) این آیه حکم قطعی خداست و در روز قیامت شکایت نبی مکرم اسلام (ص) از مسلمانان در روز قیامت است. پس قرآن یک روح و ماهیت دارد که همان تدبر و تفکر و عمل کردن به آن و خطاب آیات الهی بر آن است؛ و یک قالب دارد که آن خود کتاب قرآن و گرفتن آن در زمان سفره عقد، بدرقه مسافر، خواندن شروع مراسمات، نوشتن روی دیوارهای مسجد، صوت و لحن و تجوید و.... که به احادیثی در آخر بحث اشاره خواهیم کرد. مراد از "مَهْجُوراً" در آیه مذکور، به معنی نبودن قرآن در منازل که قالب قرآن باشد نیست، بلکه رها کردن روح و ماهیت آن در جامعه مسلمین است. تصور کنید یک خودرو از یک ماهیت به نام موتور و اسباب پیش برنده تشکیل شده است و از یک قالب مثل بدنه و صندلی و رنگ و... هرچند برای حرکت یک موتور قالب و بدنه هم لازم است، چنانچه برای قرآن صوت و لحن و صدای حزین برای اثر بخشی اش لازم است ولی اگر موتور خراب باشد این قالب ها هیچ سودی ندارند. کسی که عقل ندارد به او "مَهْجُور" گویند چون ماهیت و هویت انسان عقل اوست و کسی که مَهْجُور است قالب انسان را دارد ولی ماهیت انسان را ندارد و ممکن است با بی عقلی خود به کسی یا خودش آسیب برساند، برای همین مَهْجُور نیاز به مراقبت و کفالت یک عاقل دارد. آنچه مهم است قالب با ماهیت تکمیل می شود و بدون قالب، ماهیت نمی تواند کارکردی داشته باشد، یعنی انسان عاقل باید بدن اش سالم باشد تا بتواند کارهای عقلایی را محقق کند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
در الخصال صدوق از امام صادق علیه السَّلام آمده است: قارى‌اى كه قرآن مى‌خواند و تجوید و حروف و كلماتش را حفظ مى‌كند، اما معانيش را رها مى‌كند اين نيز از دوزخيان است. حضرت على عليه السَّلام فرمودند: إنّكُم إلى إعرابِ الأعمالِ، أحوَجُ مِنكُم إلى إعرابِ الأقوالِ شما به اِعراب‌دادن رفتارها نيازمندتريد تا به اِعراب دادن گفتارها. از حضرت علی (ع) آمده است: (روزى) بلال صحبت مى‌كرد و در كلامش لَحن و اشتباه بود و مردى به او مى‌خنديد، حضرت فرمودند: اى بندۂ خدا! مقصود از اِعراب كلام، درست و صحيح ساختن آن است براى درست و پيراسته‌كردن اعمال، چه سود كه فلان كس سخنانش با ٳعراب و درست باشد، اما اَعمالش دچار زشت‌ترين خطاها باشد؟ و بلال را چه زيان كه در گفتارش، خطا باشد، اما اعمالش كاملاً درست و پيراسته؟ در تفسیر مجمع البیان از پیامبر اکرم صَلى‌الله ‌عليه‌ وَ آله ‌وَ سَلم آمده است: ويلٌ لمن لاکها بين لحييه و لم يتدبّرها، وای بر کسی که قرآن را در بین لب‌های خود لقلقه کند و در آن تدبّر و تفکّر نکند. با توجه به حدیث امام صادق (ع) کسانی که قرآن را مهجور کرده اند اهل دوزخ هستند و چنان این امر بر نبی مکرم اسلام سنگین است که آن حضرت هرگز از کسانی که در طول عمر شریف شان بر آن حضرت به تصریح قرآن عذاب و رنج دادند چون ابوجهل، ابولهب، ولید ابن مغیره و.... شکایت نزد خدا نخواهند کرد که از مهجور کنندگان قرآن شکایت خواهند کرد و ما که قرآن را مهجور کرده ایم به دیدگاهی که اثبات شد از ابوجهل و ابوسفیان و معاویه بدتریم چون حاصل رنج های نبی مکرم اسلام (ص)، خون حضرت علی (ع) و امام حسین و.... را به باد می دهیم، هرچند این سنت و اراده الهی است و با نوشتن تدبر و تشویق مردم این سنت الهی تغییر نخواهد یافت و مسلمانان قرآن را از مهجوری خارج نخواهند ساخت و خوشا به حال کسانی که از این دسته از امت نبی مکرم اسلام (ص) نباشند. حال به سوالی اساسی می پردازیم چرا نمی توانیم اکثرا به تدبر در قرآن و عمل و تفکر در آن میل کنیم؟ برای درک پاسخ این سوال، باید به تفصیل دو لغت قرآنی بپردازیم: 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۷۱ 🌟إجتباء: به معنای انتخاب شدن است و إصطفاء هم به معنای انتخاب شدن است. دو لغتی که نیاز به فصل و تفصیل از هم در معنا دارد که مدد الهی به آن می پردازیم: ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَىٰ (۳۷_بقره) این آیه برای زمانی است که آدم ابوالبشر از عصیان و نافرمانی خدای خود پشیمان شد و توبه کرد. مراد از "اجْتَبَاهُ" در آیه فوق، یعنی بعد از خطا از سوی خدا برای توبه کردن و هدایت انتخاب شد که تقدم این عبارت در آیه بر توبه، نشان آن است کسی که از گناه پشیمان شده و توبه می کند این انتخاب خدا بر او برای هدایت اوست، چون اگر خداوند نمی خواست او هرگز قادر به برگشت به سوی خدا و توبه نمی شد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ ۚ هُوَ اجْتَبَاكُمْ (۷۸_حج) یعنی کسی که در راه خدا با مال و جان اش جهاد می کند این امر اجتباء و انتخاب خدا بر اوست. خداوند در حق قوم حضرت ابراهیم (ع) می فرماید: من آنان را برای هدایت کردن انتخاب کرده بودم. (شَاكِرًا لِأَنْعُمِهِ ۚ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ) پس اجتباء یعنی انتخاب خدا برای کسی که می خواهد هدایت اش کند، و "مجتبی" به کسی گویند که برای هدایت شدن و هدایت کردن توسط خداوند انتخاب شده است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۷۲ 🌟إصطفاء: انتخاب خداوند برای هدایت کردن دیگران است که در کلام وحی فقط در مورد انبیاء الهی ذکر شده است. وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا (۱۳۰_بقره) که اشاره به حضرت ابراهیم نبی است. قَالَ يَا مُوسَىٰ إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالَاتِي وَبِكَلَامِي (۱۴۴_أعراف) اشاره به انتخاب موسی نبی از سوی خدا برای رسالت و هدایت مردم است. وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ (۴۷_ص) این آیه در حق "وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ" آمده است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
به آیه مهم دیگری در مبحث اصطفاء می رسیم: "انَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا" پس بدرستی می توان دریافت، آدم ابوالبشر همان بود که برای پذیرش توبه اش مجتبی شد، و آدم پیامبر با او متفاوت است و از سوی خداوند برای پیامبری مردم انتخاب شده است. از سوی دیگر آدم ابوالبشر نمی تواند پیامبر و صاحب رسالت باشد چون زاد و ولد و جمعیتی بر دنیا برای ابلاغ رسالت نداشت. کوتاه سخن آن که مجتبی کسی است که خداوند برای هدایت شدن او را انتخاب کرده و از گمراهی نجات اش بخشیده است و مصطفی کسی است که از سوی خداوند برای هدایت کردن مردم انتخاب شده است. پس خداوند برای هدایت باید انسان را انتخاب کند تا بتواند قرآن کتاب هدایت را طالب تدبر و تعمق اش شود. حال انتخاب اجتباء هدایت الهی چگونه است؟ وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ (۶۹_عنکبوت) خداوند وعده داده است کسانی که با بخشش مال و جان در راه خدا تلاش می کنند آنان را هدایت فرماید. پس قاری قرآن که در راه خدا با بخشش مال و جان اش احسان نکرده باشد و فقط فکرش خواندن قرآن، آن هم برای امرار معاش یا کسب مقام در یک مسابقه باشد هرگز اجتباء الهی برای هدایت اش نمی شود، پس هرگز نمی تواند طالب تدبر و تعمق در قرآن باشد چون انسان چیزی را که در عمل کارش نیاید هرگز انگیزه ای برای یادگیری آن نشان نمی دهد. این افراد در مسیر الهی تلاش با جان و مال نمی کنند، شب و روز خود صرف نیازمندان شکم و دین نمی نمایند که نیاز خود برای قرآن در این مسیر حس کنند. برای همین استقبال کنندگان از قالب قرآن (حفظ، تجوید و روخوانی قرآن و...) بسیار بیشتر از علاقمندان به تدبرات آن هستند. کسانی که در راه خدا جهاد می کنند آنان هستند که در این مسیر مبارزه با شیطان و نفس خود را نیاز به راهنما می بینند. تصور کنید کسی که در خانه اش نشسته و دراز کشیده است و کس دیگری در بیابانی به دنبال چشمه یا رودخانه ای برای ایجاد زراعت می گردد کدام یک از این ها به نقشه راهنما نیاز خواهند داشت؟ قطعا کسی که در بیابان در تلاش و جهاد است و خداوند اولین مرحله معرفت را که طلب است در دل او وارد کرده و او را در مرحله دوم وارد عطشِ دانستن می کند و با قرآن شراب طهور درون اش را نورانی و مست می کند. پس هِجر قرآن از برای آن خاطر است که ما در مسیر خدا تلاش نمی کنیم که نیازی به تدبر و تعمق در قرآن در خود حس کنیم، و کسی که در راه خدا جهاد نکند خدا هدایت اش نمی کند و مَثَل او، مَثل کسی است که در خانه در سایه سقف دراز کشیده است؛ او را اگر نقشه بدهی هم سودی ندارد و انگیزه ای بر آن نمی بیند. کسانی که در مرحله هدایت الهی هستند و اجتباء شده اند در عطش دانستن قرآن هستند، زیرا این افراد قرآن را به عنوان نقشه راهنمای سعادت در دنیا و آخرت نیاز پیدا می کنند که جایگزینی ندارد، پس در عطش فهم آن می کوشند و طبق وعده قرآن از هر گناهی دوری می کنند که مُطَهَّرون بودن را از دست ندهند تا از درک آن محروم شوند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
: تدبر در قرآن 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
: تدبر در قرآن(ادامه فایل صوتی👆) 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
امام صادق علیه السَّلام فرمودند: نماز صبح و نماز مغرب را حتما با اذان و اقامه بخوان. در سایر نمازها رخصت داری که اذان را ترک کنی و با اقامه تنها نماز بخوانی. با وجود این در تمام نمازها اذان و اقامه بگویی بهتر است. 📚تهذیب الأحکام 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
نازنینا! به عزت و جلال ات قسم هر آنچه از نیکی ها و اعمال صالح به ما توفیق انجام اش از رحمت خویش عنایت کرده ای، ما را تا زمانی که در بستر مرگ خویش برای لقای وجود قدسی ات آرام گیریم و نفس های آخر دنیایمان برای ملاقات کریم صاحب جمال و صاحب جلالی چون تو کشیم، توفیق آن اعمال صالح از ما مگیر؛ و از معاصی مان که ما را با توفیق توبه از آن نجات مان بخشیدی، ما را از رحمت خویش با شکستن توبه مان دوباره به آن معاصی بر مگردان که تو بهترین شنونده نجوی و مناجات بندگان خویش هستی که سریع و کامل و بی نقص می شنوی هر زمان که بنده ات به تو برای همکلامی ات روی آورد. ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۳۲۵ دو برادر را از پدر تاکستانی به ارث رسید. بخشی از محصول شان را کشمش کردند تا در زمستان آن را بفروشند. برادر بزرگتر که حبه های انگورش کاملاً خشک شده بود آن ها را جمع و در گونی ریخت و در انبار برد. برادر کوچک تر که طمّاع بود حبه های انگور را کمی زودتر که هنوز زیاد خشک نشده بودند جمع کرد تا در ترازو وزن اش سنگین آید و سود بیشتری به خیال خود بر جیب زند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
چون زمستان رسید هردو برادر سراغ انبار خود رفتند تا کشمش های خود برای فروش به بازار بَرند. کشمش های برادر اول سالم و تمیز مانده بود ولی کشمش های برادر دوم کپک زده و فاسد و شیره مال شده بود طوری که مجبور شد همه آن ها را دور بریزد. برادر اول به برادر دوم گفت: ای برادر! کسی که کشمش می خرد بدان انگور از تو نمی خرد، پس آب انگور در کشمش حرام می شود و سزای کسی که حرام خدا از حلال خدا در تجارت جدا نکند تباهی تمام مال التجاره او و در فرجام این کار خواهد بود. وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ (۲۴_معارج) و كسانی كه در اموالشان حقی معلوم است. ‏لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ (۲۵_معارج) برای سائل و محروم‌. ✍حسین‌ جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۳۳۴ 📆۱۴۰۲/۰۹/۱۴ تطاول کردن چیست؟ از نبی مکرم اسلام (ص) در نهج الفصاحه آمده است: وای بر کسی که بر مؤمنی تطاول کند و حق او را بکاهد. ✍تطاول به طول دادن و درازا کشیدن پرداخت حقی و یا وعده ای را گویند. مثال؛ کسی از کشاورزی، گیلاس باغ او را خریده است و آن را نقدی فروخته و هم سود کرده و هم مبلغ خرید گیلاس را حاصل کرده است. اگر او پرداخت بدهی خود را طول دهد، مثال چهار ماه بعد پرداخت کند تا در این بازه زمان از پول کشاورز در بانک به نفع خود بهره بَرد حتی برای وام گرفتن آن را نگه دارد، این امر را تطاول گویند. برای همین در حدیث است دستمزد کارگر را تا عرق پیشانی او خشک نشده است پرداخت کنید. یا کسی که از کسی قرض گرفته در صورتی که مالی دارد ولی پرداخت قرض خود را طول دهد تطاول نموده است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
🪶 ابوحمزه ثمالی از امام صادق علیه السَّلام روایت می کند که فرمودند: از دنباله روی مردم پرهیز کن و آن، اینکه کسی را بدون برهان بپذیری و هر آنچه گفت درست پنداری. 📚اصول کافی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
✍سمانه به کوه رفته و سنگی را سفید مثل برف می بیند، در خلقت آن در شگفت می شود، و سنگ دیگری در رنگ و شکل و خلق دیگری او را مدهوش می کند. او در این حال باید چه اسمی از اسماء الهی بر زبان بیاورد؟ ⭐️ یَا بَدیٖع 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۳۳۵ همه ما به خدا اعتقاد داریم، ولی همه ما اعتماد نداریم. شیطان می گوید: «باید داشته باشی که بدهی، اما خدا می گوید: باید بدهی که داشته باشی....» خداوند دعای کسانی را اجابت می کند و جواب می دهد که به وعده صدق او اعتماد کنند، نه فقط اعتقاد داشته باشند. تمام مصائب ما در زندگی از بی اعتمادی به خداوند است نه بی اعتقادی. اعتماد به خداوند است که اعتقاد به او را در قلب تثبیت می کند، و اعتقادی که با اعتماد در قلب تثبیت نشود مُستَوْدَع و لرزان است، با کوچک ترین باد در مشکلات می پَرد، و سعادت هدیه خداوند به کسانی است که به وعده های صدق او اعتماد کرده و در آتش الهی وارد شده اند. ✍️حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۲۶ ✍️در اصول کافی از سعدبن صدقه آمده است: از امام صادق علیه السَّلام سوال شد: «چگونه است شما زناکار را کافر نمی دانید، ولی بی نماز را کافر می دانید دلیل آن چیست؟» امام فرمودند: زیرا زناکار به سبب چیرگی شهوت آن را انجام می دهد، ولی تارک نماز آن را از تنبلی سبک می شمارد. توضیح حدیث آن که، مؤمن شاید زنا کرده باشد، و یا برحسب نیاز و ضرورت و اضطرار به وسوسه دزدی تسلیم شده باشد (وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ) ولی بی نماز از روی وسوسه ای و نیازی از نفس بی نماز می شود. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
انسان شراب خوار هم همین طور است؛ چنانچه خود، خودش را در دام شراب و نیاز کاذبی انداخته است. "الغَیْبَةُ أشَدُّ مِن الزِّنا" مصداق این آیه است. چرا که زناکار را نزد خدا توجیهی برای وسوسه غریزه او که خداوند در آن قرار داده است وجود دارد، ولی غیبت کننده آن را براساس غریزه ای انجام نمی دهد برای همین غیبت از زنا شدیدتر است. پس گناهان هم به دو بخش غریزه و غیر غریزه تقسیم می شوند. آبرو بردن مؤمن، شماتت، تعیّر و بسیاری از گناهان زبان ما که دامان ما را گرفته است و قابل بخشش نیستند، گناهانی هستند که از روی نیازی از غریزه ما، از ما صادر نمی شود و بخشش آن سخت است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۷۳ 📆۱۴۰۲/۰۹/۱۸ 🌟طَعن: به کلامی نیش دار و گزنده گویند که منظوری غیرمستقیم را در بر می گیرد. مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ (۶۴_ نساء) گروهی از یهود کلمات (خدا) را از جای خود تغییر داده و گویند: (فرمان خدا را) شنیدیم و (از آن) سرپیچیم و (به جسارت گویند) بشنو که (کاش) ناشنوا باشی؛ و گویند ما را رعایت کن، و گفتار ایشان زبان‌بازی و طعنه و تمسخر به دین است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
طَعنه از طَاع است که به باب افعال رفته است. کسی، اگر از کسی در کلام بگوید: «شنیدم و چشم» ولی این اطاعت قلبی نباشد و کلامی موافق او گوید ولی منظورش ردّ باشد به این کلام طعنه گویند. مثال: کسی، یک نفر را مجاب می کند که نماز خوب است پس نماز بخوان؛ او هم در کلام آن را بدون ایمان قلبی بپذیرد، مدتی بعد ببیند زیر حرف خود زده و نماز نمی خواند پس به او بگوید: «چرا نماز نمی خوانی؟» او در جواب بگوید: باشه تو راست می گویی..... این کلام را طعنه گویند. طاعون از طَعن است، چون گزنده است و بدن را چون مارگزیدگی گزیده و سیاه می کند. طعنه به کلام نیش دار چنانچه ذکر شد گفته می شود. آن کس که به ما به طعنه ها می تازد او را چه خبر که نفس ما می سازد خون چهره زمین خوردن معیار شکست ات نیست آن کس که ز معرکه رَمد می بازد إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ (۳۰_فصلت) ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
🪶📜 در حدیث ۲۳۸۵ در تهذیب الأحکام آمده است: ابوعبدالله صادق علیه السَّلام فرمودند: از سنگینی بار قرض، چیرگی اراذل و اوباش، و کسادی بازار ازدواج به خداوند عزت پناه می برم. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۳۳۶ وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلي‏ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسينَ عاماً (۱۴_عنکبوت) همیشه می خواهی بدانی دنیا چند روز است؟ از پشت پنجره بیرون را نگاه مکن، آیینه ای بگیر و پشت سرت را بنگر..... ✍حسین‌ جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۷۴ 🌟مَزقَ: جدا شدن اجزای یک شئ از هم، طوری که قابل اتصال به هم نباشد را مَزق گویند. مثال، اگر استکانی شیشه ای بر زمین بیفتد و چند تکه شود، می شود تکه های آن را به هم وصل کرد و استکان را دوباره خلق کرد؛ ولی اگر آن استکان داخل یک دستگاه سنگ شکن بیفتد و پودر شود طوری که ارجاع آن به خلقت اولیه اش ممکن نباشد به آن حالت "مُمَزَّقٍ" گفته می شود. وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلَىٰ رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ (۷_سبأ) كافران گفتند: آيا مردی را به شما نشان دهيم كه خبر می‌دهد هنگامی كه (مرديد و خاك شديد و) سخت از هم متلاشی شديد (بار ديگر) آفرينش تازه‌ای خواهيد يافت. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۳۲۶ گویند: پارسایی را در محراب عبادت در خلوت دیدند که با خدا می گفت: خدایا! منِ زناکار، دزد لاابالی، چشم چران، شکم پرست و ابن البطن.... را بیامرز! شاگردان در شگفت شدند که چرا استاد ما خود را زناکار و دزد و.... نزد خدا می خواند؟! استاد پارسا گفت: وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَكَفَىٰ بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا (۵۸_فرقان) علم خداوند از گناهانم مرا کفایت می کند و گفتن من چیزی از خودم بر علم او از من کم یا زیاد نمی کند، پس اگر زنا و دزدی کرده ام که نمی دانم ، چون بر زبان رانده ام این گناهان به عنوان معترف و مُقِرٌّ بِالذُّنُوبِ بر من می بخشد، و اگر این گناهان نکرده باشم بر من اجر تواضع و فروتنی در برابر خود می نویسد. نبی مکرم اسلام (ص) فرمودند: خداوند بنده ای که گناه کرده و در نزد حضرت اش سر به زیر افکنده و محتاج مغفرت اش خویشتن را نشان دهد از کسی که عبادت او کرده و سرش بالا گرفته است را بیشتر دوست دارد. ✍️حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی