eitaa logo
کانال اخلاق و معرفت در قرآن و روایات
1.4هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
67 ویدیو
3 فایل
@H_G_54 ارتباط با مدیر، نظرات، پیشنهادات ارتباط با ادمین @TadabboratQurani_401
مشاهده در ایتا
دانلود
وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَى مَا أَنْفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا (۴۲_کهف) آیه اشاره دارد به کسی که مشرک به خداوند بود و گمان کرده بود با پُر کردن سرمایه خود در باغ، آن باغ او را نجات خواهد داد که با دیدن ویرانی باغ اش دو دست خود به نشان حسرت به هم می زند و می گوید: این چه بود، من (انفاق) سرمایه خود در آن پر کردم و اکنون "وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا" ویرانه ای بیش ندارم؟! سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَىٰ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ (۷_حاقه) اشاره به نابودی قوم عاد با تندباد دارد. "نَخْلٍ خَاوِيَةٍ" اشاره به درخت نخل است که برعکس درختان دیگر درون اش پُر نیست، برای همین به عنوان الوار استفاده نمی شود و چون میان تهی است زود می شکند و می افتد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
ما در انجام کار خیر حق نداریم دل مان به حال کسی بسوزد که ریشه در نفس مان دارد و ما را طلبکار از خلق و خدا می کند، بلکه باید دل مان برای خودمان بسوزد که با انجام کار خیر، آتش عذاب الهی از خود دور می کنیم. ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
در اصول کافی از امام باقر علیه السَّلام خطاب به ابوربیع آمده است: به دنبال ریاست نرو، گرگ مباش و به نام ما مردم را نخور که خداوند نیازمند ات می کند و درباره ما چیزی را نگو که خودمان آن را نمی گوییم. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۳۵۹ مباشر (وکیل) سلطان امر کرد در شهر جار زنند و برای دربار سلطان دعوت به خدمت نمایند. دو برادر در مغازۀ کوچکی در شهر جواهر سازی می‌کردند که شنیدند سلطان جواهر ساز هم نیاز دارد. پس به دربار رفتند و ثبت‌ نام نمودند. برادر بزرگ‌ تر که پخته‌ تر بود به اسم هیزم‌ شکن ثبت‌ نام کرد و برادر کوچک به نام جواهر ساز شغل خود در دربار ثبت نمود. برادر کوچک‌ تر بر بزرگ‌ تر خرده گرفت که چرا وقتی که تو را هنری نفیس است در شغلی ثبت‌ نام کردی که سنگین است و برای بی‌ هنران است؟ برادر بزرگ‌ تر گفت: صبر کن تا علت را بدانی! 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
هیزم‌ شکن هر روز صبح تا شب به جنگل می‌رفت و برای دربار و مطبخ آن هیزم جمع می‌کرد ولی برادر کوچک در حجرۀ خود در دربار سلطان از بیکاری مشغول استراحت و خوشگذرانی با کنیزکان دربار بود. یک سال به این منوال گذشت. روزی سلطان را نگین انگشترش افتاد و به مباشر داد تا به جواهر ساز قصر برای جا انداختن و محکم کردن نگین، انگشتر را بدهد. برادر جواهر ساز بعد از یک سال کاری یافت آن هم برای یک ساعت!!! ولی در همین یک ساعت بود که یک ضربه نسبتا سنگین چکش به دیوارۀ انگشتر باعث شکسته شدن نگین پادشاهی شد و همان بود که سر برادر زیر تیغ شمشیر جلاد دربار برد. هرچه تلاش کردند واسطه شوند شاه وساطت کسی را نپذیرفت. قبل از مرگ برادر هیزم شکن بر بالین برادر جواهر ساز رفت و گفت: حال دانستی که چرا من هیزم شکنی را انتخاب کردم؟! چون کار هر اندازه سنگین و سخت باشد حساب و کتاب آن راحت و خطای آن سبک و بخشودنی است، برعکس کاری که هر اندازه سبک و به مفت‌ خوری نزدیک‌تر باشد خطای آن بزرگ و مجازات آن سنگین است. بدان روزهایی که تو در دربار در حال استراحت بودی، روزهای استراحت تو قبل از مرگ ات بود و روزهایی که من هیزم می‌شکستم روزهای قبل از زندگی من بودند. ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۳۴۲ 📆۱۴۰۳/۰۱/۲۸ در تدبر قَالُوا بَلیٰ مدد الهی عرض شد کسانی که در عالم الست وارد آتش شدند از نور هدایت الهی بهره‌مند شده اند. کسب این نور به دو حالت زیر اتفاق افتاده است: الف) گروه نخست که به تعبیر نبی مکرم اسلام (ص) گروه بُله یا همان ابله اند، به معنی کسانی هستند که زیاد در چیزهای غیر مرتبط کنجکاوی و دخالت نمی کنند و اکثراً اهل بهشت از این گروه هستند. (دَخَلْتُ الجنةَ فَإذَا أکْثَر أهلِها البُله) این گروه کسانی هستند که شیطان در دنیا زیاد آزارشان نمی دهد پس خواطر شیطانی نمی زنند، عصبانی نمی شوند، صبور و آرام و متین هستند. وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ این گروه چون شیطان در آنان خواطر نمی زند اگر حکمتی به آنان ارائه شود بدون پارازیت و مزاحمت اصوات شیطان، آن را دریافت و تعقل می کنند و همیشه نیاز به همراهی برای راهنمایی دارند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
ب) گروه دوم که بسیار کم و بندرت دیده می شوند گروهی هستند که در این ورود به آتش الهی بر آنان نور زیادی بخشیده شده است که روشنایی مطلق طبق کلام وحی است. (يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ) این گروه علاوه بر این که مانند گروه بُله، شیطان از آنان به نوعی دور است (چون آنان شیطان را می شناسند و سعی در دور کردن خود با نزدیکی به خدا دارند) خداوند نورش را بر آنان تکمیل کرده و صاحب حکمت شان فرموده است. (يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا) این گروه علاوه بر این که تمام نعمات حق تعالی بر گروه اول چون آرامش، خونسردی و دوری از خشونت و عصبانیت و صبوری و... را دارند چون به سلاح حکمت از سوی حق تعالی از رحمت اش مجهز شده اند، نفی خواطر شیطان را آگاه هستند و به نوعی طبق حدیث نبوی (ص) "الْمُؤْمِنُ كَیّس" مؤمن دارای کیاست هستند حیله ها و مکرهای شیطان انس و جن را به درستی می شناسند و در برابر آن از رحمت الهی پیروزمندانه ظاهر می شوند، می دانند کجا باید تقیه کنند و کجا باید سکوت کنند و کجا باید چه بگویند؛ در حالی که گروه الف از این نعمت محروم و همواره نیازمند مرشد و راهنمایی در کنار خود هستند. برای جا افتادن موضوع مثالی می زنیم: چنانچه اگر دقت کنیم در آیه فوق حق تعالی از بین این همه پیامبران مرد یک زن را برای آیه خویش مثال زده است و او و ذریه او را از شیطان به خدا پناه داده است که این نشانگر آن است چنانچه در تدبر أطْمث ذکر شده زنان بیشتر در معرض حمله شیاطین هستند. فاطمه از گروه مؤمنان بُله، و پریا از گروه مؤمنان صاحب حکمت است. حسین قصد دارد برای پسر خود همسری را برگزیند و چون همسر حسین زنی است که به شدت دچار خواطر شیطانی است اگر فاطمه را به عنوان عروس انتخاب کند او در برابر شیاطینی که از سوی همسرش او را اذیت خواهند کرد چون علم و حکمتی ندارد، عاجز خواهد شد و چه بسا در برابر آزارهای او چون قدرت نفی خواطر و نوعی جای خالی دادن نمی داند شب و روز در خلوت خود گریه کند و این گریه او باعث ستم بیشتر در حق او شود و شوهرش او را چون ضعیف بیابد مستعد خاطر شیطانی برای طلاق اش گردد. اما اگر پریا را به عنوان عروس انتخاب کند چون دارای نعمت عطیه حکمت الهی است به راحتی مدد الهی در برابر مادر شوهر نفی خواطر کرده و کیّس خواهد بود. مثالی می زنیم: فاطمه و پریا را دو جاری در نظر می گیریم که مؤمن هستند. اگر مادر شوهرشان در خانه آنها غیبت کند فاطمه مجلس را ترک یا سکوت خواهد کرد، پس این امر باعث جری تر شدن و شدت نفرت مادر شوهر از او خواهد شد، ولی پریا در چنین موقعیتی به طور کیّس مؤدبانه بحث را عوض خواهد کرد تا هم نیازی به ترک مجلس نداشته باشد و هم معصیت شیطان را از آن مجلس با تکیه بر حکمت اش دور کرده باشد، پس پریا نه تنها منفور نخواهد شد بلکه عزیزتر خواهد گشت. مثال دیگر، اگر در یک روز مادر شوهرشان به والدین فاطمه و پریا ناسزایی گفته باشد، فاطمه و پریا هردو محزون خواهند شد و هردو شاید در خلوت شان گریه کنند ولی اگر در زمان گریه کردن شان، مادرشان با آن دو تماس بگیرند پریا برای نفی خواطر گوشی را برای لحظاتی جواب نخواهد داد، دست و صورت خود خواهد شست و مدتی بعد جواب خواهد داد تا صدای بغض آلودش باعث کشف اسرار زندگی او بر مادرش نشود و شیطان به نشان حبّ بر مادرش خواطر نزند که زندگی او را ویران کند ولی فاطمه چون مجهز به سلاح حکمت نیست همان لحظه گوشی را جواب خواهد داد و هرچند نیت اش افشای اسرار درون خانه اش نبوده ولی به علت نداشتن حکمت، اسرار منزل از جهل فاش خواهد ساخت. فاطمه گمان می کند مادر شوهرش او را آزار می دهد ولی پریا به علت داشتن حکمت از مادر شوهر متنفر نیست چون می داند این شیطان است که از طریق مادر شوهرش در قصد آزار اوست و او را گریزی از آزار شیطان نیست. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
در اصول کافی زید بن صائغ روایت می کند که به امام صادق علیه السّلام عرض کردم؛ مرا دعا کنید، ایشان فرمودند: اَللَّهُمَّ اُرْزُقْهُمْ صِدْقَ اَلْحَدِيثِ وَ أَدَاءَ اَلْأَمَانَةِ وَ اَلْمُحَافَظَةَ عَلَى اَلصَّلَوَاتِ خدایا! روزی کن بر او صدق گفتار و ادای امانت و حفظ از صلّ و صلوات الهی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
تا کوره نرفت هیچ خامی نپزد وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها (۷۱_مریم) خامی که نپخت وصل جانان نسزد الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ (۵۵_مائده)  در کوره وصل بی قراری منمای وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللَّـهِ (۱۲۷_نحل) از کوره برون شوی تو را گزندی نگزد يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً (۶۹_انبیاء) ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
۳۶۰ بابک در واحد ماده صد شهرداری مشغول به کار است. با آن که اختیارات دارد که در جریمه برخی ساخت و سازهای غیر مجاز تخفیف دهد ولی از این اختیارات خود سوء استفاده نمی کند و هر متقاضی را برای درخواست‌ اش سمت معاون اجرایی شهردار می فرستد. همکاران اش، او را به عنوان یک انسان نالایق و ترسو می شناسند که به درد نخور است.... روزی از بابک علت را می پرسم. او می گوید: من از حق النّاس بسیار می ترسم و نمی توانم برای کسی که در شهرداری آشنایی دارد و جریمه اش را می بخشاید با کسی که آشنایی ندارد و جریمه اش تخفیف زیادی نمی خورد فرق بگذارم. من همه را برای تصمیم گیری سراغ رئیس می فرستم تا بار این مسئولیت تصمیم گیری در قیامت از دوش خود برداشته باشم. بگذار مردم مرا بی عرضه بشناسند. این مردم به کسی با عرضه می گویند که به درد دنیای آنان بخورد، نه درد آخرت شان.... پس در چشم این مردم هر اندازه بی عرضه باشی بدان کمتر اسباب و اختیارات معصیت در دست داری و نزد خالق ات با عرضه ای..... ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۳۱۳ 📆۱۴۰۳/۰۲/۰۱ 🌟کَرَم: اکرام و تکریم به معنای بالا بردن جایگاه فردی است که یا فرد در آن جایگاه قرار دارد و به آن سمت بالا برده می شود. (مانند اکرام یک پزشک)، و یا آن فرد لایق آن جایگاه نیست و به علت جایگاه بالای خودش یا امر الهی، آن فرد را به آن جایگاه بالا می برند. (مانند اکرام یتیم) اکرام متضاد وَهن، و توهین به معنای پایین آوردن و پَست نمودن است که می تواند شامل احترام، قرار دادن در نعمت، گوش دادن و متابعت از کلامی گردد. برای روشن شدن موضوع به احادیث و آیات محل شاهد رجوع می کنیم: "وَ مَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُكْرِم" پس اکرام متضاد توهین است. کسی که خداوند جایگاه او را پست گرداند کسی نمی تواند با احترام و نعمت، جایگاه او را بلند گرداند. قالَ أَرَأَيْتَكَ هذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلی‌ يَوْمِ الْقِيامَةِ (۶۲_إسراء) این آیه از زبان ابلیس است که از خداوند می خواهد به او نعمت عمر طولانی بدهد که شرایط و شایستگی آن را ندارد تا خدا به این طریق او را تکریم نماید. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی