eitaa logo
کانال اخلاق و معرفت در قرآن و روایات
1.4هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
69 ویدیو
3 فایل
@H_G_54 ارتباط با مدیر، نظرات، پیشنهادات ارتباط با ادمین @TadabboratQurani_401
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹نکاتی درباره حفظ اسرار مؤمنان در باب اسرار انسان مؤمن دو نکته حائز اهمیت است: یکی حفظ اسرار، و دیگری درک اسرار ۱) مؤمنان می توانند اسرار شما را درک کنند چون درک مشترکی از توحید دارید. مثال مردی مؤمن، زن بداخلاقی دارد و او از خدا می ترسد آن زن را طلاق دهد اگر به دوست مؤمن خود بگوید با او در این امر همفکر است و می پذیرد. ۲) در حفظ اسرار مؤمن شاید دچار خواطر شیطان شده و جایی آن را به عمد و یا به سهو بازگو کند. پس اسرار خود را به تدریج به او بگویید اگر احساس کردید رازدار است گفتگو در مورد اسرار خود را می توانید با او بیشتر کنید. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
۳) درک اسرار مهم است همین مرد مؤمن اگر این سرّ خود به غیر مؤمن بگوید او را درک نخواهد کرد و بر او تمسخر کرده و خواهد گفت: طلاق اش بده مگر چند روز عمر دارید، و ممکن است چون تقوای الهی ندارد راز او را حفظ نکند و جای دیگری فاش سازد. ۴) هدف از گفتن اسرار باید جلب راهنمایی و کمک باشد نه سبک کردن دل. پس گفتن راز با همدل و همفکر مؤمن می تواند راهنمایی گرفتن خوب را هم باذن الله به همراه خود داشته باشد. نکته پایانی این که این امر در همه موارد زندگی انسان می تواند مهم باشد. مثال دختری مؤمن که خواستگار مؤمنی دارد ولی پدرش معتاد و فقیر هست و خود دختر چند سال قبل با پسری نامزد شده و بعداً اعتیاد او فهمیده و طلاق گرفته است این ها اسرار او هستند؛ باید نخست یک پسر مؤمنی که خواستگاری او آمد نباید تمام اسرار یک جا و ابتدای کار بر زبان بیاورد چون آن پسر اگر اسرار را فاش هم نسازد طبیعی است در لحظه اول فرار می کند، باید طی چند جلسه مجالست و گفتگو اسرار خود ضمن بیان علت آن با توجیه و با یُولِج و به تدریج در افکار آن پسر فرو رود و نیز مهم است که در این مدت و در این زمان آن دختر می تواند با خصوصیات و خلقیات و شرایط مثبت و مزیت های خود آن پسر را همراه گفتن از اسرار خود آگاه سازد. معمولاً اسراری که انسان‌ها دارند اسراری هستند که غالب آن‌ها چیزها و ناگفته هایی هستند که یا شرّ اند یا انسان از گفتن آن شرم دارد، یا نیازی به فهمیدن دیگران در آن ها بر خود حس نمی کند. از نبی مکرم اسلام (ص) آمده است: در گفتن اسرار خود به دیگران و دوستان خود احتیاط کنید و همه اسرارتان به آنان نگویید چه بسا روزی دشمن تان شوند. از امام صادق علیه السَّلام آمده است: بدترین انسان ها کسی است که اسرار زمان دوستی را در زمان دشمنی فاش سازد. آنچه در باب اسرار لازم است باید بدانیم یکی از ترفندهای شیطان در نزدیکی به انسان توسط شیطان إنس، آن است که کسی بی دلیل بر ما تقرب جوید و نزدیک شود و اسرار خود بر ما فاش سازد، خواه این اسرار صدق و خواه کذب باشد. چنین کسانی که معمولاً در بین زنان زیادتر دیده می شود هدف شان از باز کردن سفره دل و گفتن اسرار شان به ما که ما نیازی به دانستن آن نداریم آن است که با این روش اسرار ما را از ما بیرون بکشند. تصور کنید زنی به ما که زن هستیم از اسرار شبانه خانواده و شوهرش می گوید، قطعاً چنین زنی با این کار قصد تقرب به آن زن و شنیدن اسرار شبانه آن زن را برای کسب لذت دارد. در حدیث است اسرار تو اسیر تو هستند با گفتن آن‌ ها خود را اسیر اسرار خود مساز. در حدیث نبوی (ص) هم چنین آمده است: خداوند زنی را که اسرار شبانه خود بین زنان گوید مورد لعنت اش قرار می دهد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
: یُولِجْ در قرآن 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
نازنینا! گذر هر عمری روزی به بن بستی به نام مرگ می خورد. خوشا به حالی کسانی که قبل از رسیدن گذر عمرشان به بن بست مرگ و بالا بردن دست تسلیم شان برای پیک مرگ در غمرات شان، در گذر عمر و قبل از بن بست مرگ دست تسلیم با اسلام شان در برابر قدرت و عظمت امر تو بالا برده اند. (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا) خوشا به حال این گروه که با تسلیم شان در برابر تو در صَلِّ تو تا روز قیامت و تا ورود به دروازه های بهشت از رحمت ات قرار گرفته اند. و بدا به حال کسانی که تسلیم نشدند و در بن بست عمر با دیدن فرشته مرگ دست ها بالا بردند و در دو دنیا در صَلِّ آتش تو قرار گرفتند. دستی که در برابر امر تو بالا رفت و تسلیم گشت کسی را قدرت رسیدن به آن بالا برای دستبند زدن او به تعلقات موقت در گذر دنیا نیست. خدایا! دست های ما را به صَلِّ خویش و اطاعت از امر پیامبر ات محمد صَلّی اللّه علیه وَ آله وَ سلّم و اهل بیت علیهم السَّلام تسلیم فرما!!! ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
امام صادق علیه السَّلام در تهذیب الأحکام می فرمایند: اذان گفتن بدون وضو اشکالی ندارد، اما روا نیست بدون وضو اقامه گفته شود. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
کسی که در دنیا با تقوی، خود را وارد آتش الهی نکند و وجود خویش زرد و نورانی و عزیز با آتش الهی نسازد خداوند با زردی آتش عذاب خویش، او را زرد و ذلیل می سازد. ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
۳۶۶ پسری از پدر پرسید: چرا گلابی را شاه میوه گویند؟ پدر چون به باغ می رفت از میوه نارس درختان چند عدد می چید و به پسر می داد تا چند روز در منزل نگه دارد. پس از مدتی میوه ها پژمرده شده و دور می انداخت. گیلاس خام پژمرده می شد، سیب نارس پژمرده می شد و.... روزی گلابی سبز و نارسی چید و تحویل پسر داد. پسر گلابی ها در طاقچه منزل نهاد. چند روز بعد دید گلابی ها زرد و شیرین شده اند..... ماجرا را بر پدر تعریف کرد. پدر گفت: گلابی تنها میوه ای است که چه سبز چیده شده باشد و چه رسیده و زرد چیده شده باشد از زمان رشد، قندش را همراه خود دارد و بعد از رسیدن قند خود را از درخت نمی گیرد. آری! آدمی نیز باید از کودکی و نوجوانی با کسب معرفت، قند وجودش را همراه خود داشته باشد تا وقتی وارد جامعه شد قندش را از جامعه و دیگران محتاج کسب اش نباشد. ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
https://eitaa.com/joinchat/1636172062C3f0608b5e5 دوستانی که تمایل برای شرکت در کلاس های تدبر در قرآن حسین جعفری خویی را دارند با لینک زیر می توانند وارد شوند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۳۲۱ 📆۱۴۰۳/۰۲/۲۲ 🌟دَرک: از دَرَکَ به معنی فرو رفتن چیزی در چیزی طوری که دیده نشود را گویند، که طبق قرآن این فرو رفتن یا در آب یا در زیر زمین را گویند. عرض کردیم به زیر زمین هم دَرَک گویند که به طبقات زیرین جهنم در زمین اطلاق می شود. برای شرح لغت به آیات مربوطه به مدد الهی می پردازیم: أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَة (۷۸_نساء) یعنی هر کجا باشید مرگ شما را پیدا کرده و در زیر زمین مدفون خواهد ساخت هرچند در برج های آهنی روی زمین باشید. به دَرَک واصل شد یعنی مُرد و زیر خاک رفت و از خطر افتاد. "ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ" سپس مرگ او را در زیر خاک برد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا ۖ حَتَّىٰ إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ (۹۰_یونس) یعنی آن گاه که به دنبال (قوم موسی) افتاد فرعون و لشکریانش با دشمنی و طغیان، تا زمانی که رود نیل آنان را به زیر آب برد و مدفون ساخت. گفتند: ایمان آوردیم که خدایی جز خدای یگانه نیست، خدایی که بنی اسرائیل به آن ایمان آورده بودند. وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَىٰ (۷۷_طه) ما به موسی امر کردیم که شبانه قوم خود حرکت دهد و با زدن (عصای خود در رود نیل) راهی خشک در میان دریا بر آنان بگشاید و از (گِل و لای نرم بودن بستر نیل) فرو رفتن در آن نترسد و خوفی به خود راه ندهد. دَرک به معنای فهم است، یعنی آمدن از تاریکی زیر زمین یا زیر آب برای دیدن و فهمیدن امری. وقتی می گوییم: «فلانی درک ندارد یعنی در زیر زمین و تاریکی آن محصور است و چیزی نمی بیند که بداند» بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ ۚ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْهَا ۖ بَلْ هُمْ مِنْهَا عَمُونَ (۶۶_نمل) یعنی از تاریکی زیر زمین بیرون نیامده اند که به آخرت علم پیدا کنند، بلکه در شک به آخرت هستند، بلکه به آن نابینا هستند، چون کسی که در درون زمین است چیزی جز تاریکی نمی بیند. لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ (۴۰_یس) یعنی خورشید را نشاید در شب طلوع کند و نور ماه را به تاریکی فرو برد و محو سازد. چون با طلوع خورشید، نور ماه به درک و تاریکی می رود. تدارک از دَرک است، یعنی وسایلی را که برای امری لازم است از جایی گم و تاریک بیرون کشید و کنار هم گذاشت. مثال وقتی قرار است صبح به شنا برویم کیف و لباس شنا و وسایل شنا را که در گوشه ای در تاریکی هستند جمع می کنیم تا مقدمات شنا را فراهم آوریم. لَوْلَا أَنْ تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ (۴۹_قلم) یعنی زمانی که یونس را از شکم تاریک ماهی بیرون کشید. حق تعالی با رویاندن درخت کدو بُنی در ساحل، نعمتی را برای او از تاریکی بیرون کشید و تدارک دید که اگر نمی دید، یونس در بیابان بی گیاه در برابر آفتاب و گرسنگی از دنیا می رفت و با آن کدو بُن هم غذا و هم سایه در برابر آفتاب یافت. لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ ۖ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ (۱۰۳_انعام) یعنی دیدگان انسان ها در زیرزمین در تاریکی هستند و نوری برای دیدن خدا ندارند در حالی که او در تاریکی نیست و همه چیز را می بیند و بر حال بندگان لطیف است. مثال کرم بسیار ریزی که در درون زمین است چون در تاریکی است نمی تواند خدا را ببیند ولی خداوند او را می بیند و بر حال او ریزبین است و از نیازهای او آگاه و آن را تأمین می کند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
آدمی هر علمی را تواند با گفتن اش به دیگری منتقل کند مگر علم توحید که کلید انتقال آن تنها به دست حضرت حق است و بس...... ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
در تهذیب الأحکام از یکی از شاگردان امام صادق علیه السَّلام آمده است: به ابوعبدالله صادق (ع) گفتم: آیا پدر می تواند از اموال فرزند صغیر خود برداشت کند و به حج برود؟ ابوعبدالله فرمودند: بلی. من گفتم: یعنی با مال فرزندش به حج فریضه اسلامی برود و برای مخارج خود برداشت کند؟ ابوعبدالله فرمودند: بلی ولی به صورت متداول و معروف (یعنی خارج از عرف نباشد و اسراف نکند) ایشان فرمودند: آری پدر می تواند با مال فرزندش به حج برود و مال او را خرج کند، مال فرزند به پدرش تعلق دارد اما فرزند حق ندارد بدون اجازه از مال پدرش برداشت کند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
۳۶۷ سی سال پیش پیرمردی در محله ما بود که اسم اش توبه بود. علت این نام گذاری برای من خیلی سؤال بود. روزی از او سؤال کردم این اسم را چرا برای تو انتخاب کرده اند؟ گفت: من ته تغاری پدر و مادرم هستم که بعد از هفت فرزند به دنیا آمده ام. والدین ام که تصمیم گرفته بودند من بچه آخرشان باشم اسم مرا از قرآن انتخاب کرده بودند. عجیب تر از اسم خودش، اسم خواهر بزرگترش بود که چون در یک روز برفی سنگین به دنیا آمده بود و ماما که در روستای دیگر بود نتوانسته بود به روستای آنان بیاید مادرش به سختی او را به دنیا آورده بود و اسم اش را عذاب گذاشته بودند که اسمی قرآنی باشد. به یاد می آورم واقعاً قرآن تا چه اندازه مهجور است و هرکس اندازه فهم اش از آن استفاده کرده است که حتی گاهی این فهم از قرآن همراه با تحقیر یک مسلمان باشد. ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
۳۲۲ 📆۱۴۰۳/۰۲/۲۵ 🌟دَرَی: به معنای دانستن غیب الهی است که در تمام قرآن به صورت نفی آمده است چون کسی جز خداوند به آن علم ندارد. وَ إِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ أَمْ بَعِيدٌ ما تُوعَدُونَ (۱۰۹_أنبیاء) من نمی‌دانم که آنچه (بدان) وعده داده شده‌اید، نزدیک است یا دور. یعنی زمان تحقق وعده های الهی غیب و پوشیده است، من حتی زمان آن را نمی دانم. ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ (۹_احقاف) خبر ندارم كه با من و با شما چه معامله می‌كنند. یعنی غیب الهی را نمی دانم که با من یا شما چه خواهد کرد؟ 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
قُلْ إِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ ما تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَداً(۲۵_جن) بگو: نمی‌دانم آنچه به شما وعده داده شده، نزدیک است، یا این‌ که پروردگارم زمانی (دور) برای (وقوع) آن قرار داده است. یعنی بگو: نمی دانم وعده تحقق جهنم الهی نزدیک است یا نه، یا به شما وقتی بر آن تمدید خواهد کرد‌. ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لا الْإِيمانُ (۵۲_شورى) تو (پیش از این وحی،) نه از (محتوای دقیقِ) کتاب (خدا) خبر داشتی و نه می‌دانستی که ایمان داشتن (به اصول و فروع اسلام) چگونه است. یعنی قرآن غیب خدا بود و تا زمانی که نازل نشده بود من نیز از محتوای آن خبر نداشتم که به شما چیزی در مورد آن بگویم. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
🌹غیب های الهی چیست که بندگان در مورد آن چیزی نمی دانند؟ در آیه اول سوره طلاق حق تعالی امر می کند زنان را در زمان عِدّه از خانه های خود بیرون نکنید مگر فحشایی آشکار مرتکب شوند و این حدود من است و به حدود من تجاوز نکنید که اگر چنین کنید. لا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ أَمْراً (۱_طلاق) تو نمی‌دانی، شايد خداوند بعد از اين، امر تازه‌ای پديد آورد. هیچ کس از آن خبر ندارد چه مجازاتی که پیش بینی می کردید بر شما مردان در آینده زندگی تان و چه زمانی و چگونه وارد خواهم کرد و چه سرنوشتی نیکی برای زنانی که چنین در حق آنان ستم کرده اید با ازدواج بهتر نصیب شان خواهم نمود. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
در قرآن موارد ذیل غیب الهی است که کسی جز او نمی داند. إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ (۳۴_لقمان) به‌راستی آگاهی از زمان قیامت فقط نزد خداست و او(ست که) باران را نازل می‌کند و (از زمان و کیفیت آن خبر دارد. و تنها او به‌طور دقیق) از آنچه در رَحِم‌ها وجود دارد، آگاه است، و هیچ‌کس نمی‌داند که فردا چه به دست می‌آورد، و هیچ‌کس نمی‌داند که در کدام سرزمین خواهد مُرد (ولی خدا از همه‌ی این امور آگاه است؛) زیرا خدا بسیار دانا و آگاه است. پس زمان وقوع قیامت، زمان نزول باران، خوشبختی و یا بدبختی انسان در شکم مادر، فردا چه بر سر هرکسی می آید آیا سود می کند یا زیان، چه زمانی و کجا می میرد، همه از غیب خداست و هرکس در مورد آن سوال بپرسد باید گفت: «لاَ أدری»، یعنی غیب خداست و هیچ کس هم نمی داند و تو هم مپرس چون هرکس هم بگوید دروغ گفته است. در آیه اول سوره طلاق ذکر شد مردی که با همسرش چنین برخوردی کند و در زمان عِدّه طلاق دربدرش کند. خداوند می فرماید: هیچ کس نمی داند چه مجازاتی او را در نظر گرفته است حتی با توبه و عمل صالح قطع یقین کسی نمی تواند ادعا کند که خداوند آن مجازات را از او دور خواهد کرد. چنانچه وقتی آدم در بهشت نافرمانی خدا را کرد هرچند خداوند به او توبه را یاد داد و توبه اش را پذیرفت ولی هبوط را از او سلب نکرد و از بهشت اخراج اش نمود که علامت آن بروز اندام های تناسلی آنان بلافاصله بعد از عصیان الهی بود. پس اگر چنین مردی نزد عالمی برای مشورت آمد آن عالم باید او را به رحمت خدا امیدوار کند و به توبه و عمل صالح تشویق نماید ولی هرگز نمی تواند به او تضمین دهد در برابر آنچه که به او گفته است عمل کند خداوند مجازاتش را از او بردارد. خداوند می فرماید: "یَغیضُ الأرحَام" یعنی برخی رحم ها نطفه را فرو برده و در خود می کشند و هیچ کس جز من نمی داند کدام رحم ها بارور خواهند شد پس کسی که او را مشاوره بارداری می دهد منعی ندارد ولی باید ماأدری بگوید، چون خداوند خودش می فرماید: «ولا یَعْلَمُ الْغَيْبَ الاَّ هُو» 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
🌹استخاره از دیدگاه قرآن: یکی دیگر از غیب های الهی که ماأدری است حق تعالی فرموده است: هیچ کس نمی داند فردا چه بر سرش می آید؟! پس کسی که سمت استخاره به قرآن می رود برای خرید یک زمین، که زمینی بخرد یا نه؛ برخلاف حکم قرآن عمل کرده است و هرکسی چیزی از قرآن به او وعده دهد دروغگویی بیش نیست. در صحیفه کاظمیه آمده است: مردی نزد امام کاظم (ع) آمد و گفت: بر من استخاره ای بگیر، می‌خواهم به فلان ناحیه بروم، می‌خواهم بدانم خوب است یا نه، امام فرمودند: دوست داری به آن منطقه بروی؟ گفت: آری! امام فرمودند: بگو خدایا! برای من رفتن ام به آنجا را نیکو گردان. از کلام امام پیداست یعنی اگر امری بر دل ات خوب افتاد انجام بده و توکل نما، پس اگر به فرض مبنا را بر آن بگیریم استخاره در هر امری روا باشد و انسان قبل از انجام هر کاری بخصوص در امور دنیا خیر و شرّ آن را بداند توکل خود بخود به کنار می رود در حالی که اراده خدا بر توکل ما بر او در هر زمان است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
در همان کتاب از عبدالرحمن بن سیابه آمده است: در مکه بودم که پارچه برای فروش آورده بودم. نزد امام کاظم علیه السَّلام رفتم و گفتم: بین مصر و یمن مانده ام که کجا قماش خود برم؟ امام فرمودند: در بین این دو ولایت به کاغذی قرعه بزن و نام خدا و توکل بر او را در هر قرعه بنویس. در یکی یمن و در یکی مصر. در یکی بنویس هیچ شهری. هر سه را بهم بزن و یکی را انتخاب کن. برخی الزاماً گمان می کنیم استخاره رجوع به قرآن و باز کردن آن برای دلالت گرفتن از قرآن بر ما در بین دو امر بر انتخاب یکی است، در حالی که هرگز طبق سیره اهل بیت علیهم السَّلام دیدیم چنین نیست. در همان کتاب از قول امام رضا (ع) از قول امام صادق علیه السَّلام آمده است: زمانی که استخاره می کنید با خدا این دعا را بخوانید که در مضمون دعا آمده است: «خدایا از تو خیر خوبی طلب می کنم در آنچه بر انجام آن تصمیم گرفته ام و فکرم مرا به آن کشانده است و از تو می خواهم اگر در این کار، خیر من است بر من آن را آسان فرما و چنانچه خیری بر من نیست مرا از آن بگردان. پس عنایت کنیم استخاره از چند مرحله تشکیل شده است: الف) یا انجام یک کاری بر دل مان افتاده (مثل خریدن خانه) که دعای طلب خیر و استخاره می کنیم و با توکل بر او جلو می رویم و به حوادث دقت می کنیم آیا خدا آن را بر ما خواسته یا نه؟! مثال، اگر در زمان خرید خانه وام مان جور نشد دلیل بر آن بگیریم خداوند خیر ما را در خرید آن خانه ننهاده است و از آن منصرف می شویم. ب) یا انتخاب یک کار از بین دو کاری را لازم داریم و در هر دو کار شرایط و سود و زیان مان یکی است. مانند دختری که دو خواستگار متعادل و معادل هم دارد اینجا دعای استخاره خوانده و از او طلب خیر می کنیم و سپس با کاغذ به شرحی که رفت قرعه می کشیم که این امر مطابق قرآن است چنانچه طبق قرآن برای سرپرستی مریم سلام اللّه، عابدان معبد بنی اسرائیل قرعه به قلم زدند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
🌹فرق مَاأدری و لَاأعلم چیست؟ پس انسان در مورد علم غیب های الهی باید "مَاأدری" بگوید ولی در مورد علم الهی اگر می داند پاسخ دهد و اگر نمی داند باید بگوید: "لَاأعلم" یعنی من پاسخ تو را نمی دانم. پس کسانی هستند که پاسخ سؤالات ما را بدانند و آنچه که می پرسیم اگر مربوط به علم غیب الهی نباشد از آنان بپرسید. چنانچه خداوند می فرماید: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (۴۳_نحل) اگر خودتان نمی‌دانيد از اهل كتاب بپرسيد. پس علم نزد برخی وجود دارد و خداوند نفرموده است "إِنْ كُنْتُمْ لا تَدرَؤن" اگر چیزی را در مقام مَاأدری هستید. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
: دَرَیَ در قرآن 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
معبودا! ای آن که نور را با ظلمت ات معنا کردی، گرما را با خلقت سردی، حبّ را با خلق غضب، ثروت را با خلقت فقر، جهل را با خلقت علم، بقاء را با خلقت فنا و.... ای برترین معلم که با اضداد، اضداد را بر ما می نمایانی که هیچ کس را قدرت چنین تعلیمی نیست. خدایا! بر ما بیاموز غیر از تو هر چیز باطل است و سخت ترین اضداد شناخت حق و باطل است که هرکس را معرفت آن بخشی به سوی سعادت رهنمون اش ساخته ای.... ای حضرت حق ما را توفیق شناخت خویش برای شناخت باطل از رحمت ات عنایت فرما. ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
در تهذیب الأحکام آمده است که یکی از یاران امام رضا علیه السَّلام می گوید: به ابوالحسن الرّضا علیه السَّلام نوشتم: قربانت شوم! یاران ما از ابوجعفر باقر و ابو عبدالله صادق علیهما السَّلام روایت کرده اند که «چون خورشید از وسط آسمان زایل شود، وقت نماز ظهر و عصر، هر دو فرا می رسد، تنها مسئله ای که وجود دارد آن است که باید قبل از نماز ظهر و قبل از نماز عصر، مقداری برای نافله وقت بگذارند. طولانی خواندن نافله ها و کوتاه خواندن آن ها بسته به میل نمازگزار است.» 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۳۶۸ سیّاحی بلاد می گشت و تاریخ می نوشت. روزی به شهری رسید که در آن هیچ کس به کسی کمکی نمی کرد، هر کسی را در آن شهر دید به فکر خود بود. مردی را در آن شهر یافت که با دیگران متفاوت بود. آن مرد به سیاح گفت: تا آذوقه تمام نکرده ای از این شهر برو که این شهر برای ماندن، تو را بسیار از مردم اش تنگ شود. سیّاح سریع از آن شهر رفت، و در تاریخچه سیاحت اش نوشت همیشه فکر می کردم اهل قبرستان به درد هم نمی خورند ولی من شهری رسیدم که از قبرستان بدتر بود... در آن شهر دلم گرفت و سریع خارج شدم چون گورستان محلی برای ماندن نیست. گورستانی بود که اسم اش آبادی بود. ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
۳۲۳ 📆۱۴۰۳/۰۲/۲۹ عِناء: به معنای شکستن و له شدن استخوان در بدن را گویند که بعد از این حالت قامت انسان دیگر توان سرپا ایستادن ندارد. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّم (۱۱۸_آل عمران) یعنی ای مومنان، دشمنان خدا را همراز خود نگیرید چرا آنان چنان بدخواه شما هستند که می خواهند شما چنان در مشکلات خرد و شکسته شوید که قامت نتوانید راست کنید. لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ (۱۲۸_توبه) یعنی بر شما پیامبری فرستادیم از نفس شما چنان بر او شما عزیز هستید که دیدن فقر فکری و دینی و مادی شما استخوان او را می شکند و خرد می کند که توان ایستادن دیگر نمی یابد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی