eitaa logo
کانال اخلاق و معرفت در قرآن و روایات
1.4هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
73 ویدیو
3 فایل
@H_G_54 ارتباط با مدیر، نظرات، پیشنهادات
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۲۹۳ ✍رند دنیا طلبی در پی زاهدی دنیاگریز بود، و همیشه درصدد کشف اسرار الهی از قرآن می گشت و زاهد او را فرصت ملاقات خویش فراهم نمی ساخت. روزی رند زاهد را در خرابات دید و گفت: چرا در بیان آنچه می دانی بر من مضایقه می کنی؟! زاهد گفت: صاحب قرآن، کلام خویش شفاء قرار داده (وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاء) و شفاء برای بیمار نور چشم است و کلام اش دوایی برای این شفاست. من تو را بیمار دنیا و وصل دنیا یافتم؛ برو ترکِ نفس و دنیا کن (أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَىٰ عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَىٰ سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَىٰ بَصَرِهِ غِشَاوَةً) تا تو را بیمار خود کند. پس آن گاه شنیدن اسرار او دوایی برای شفای خود خواهی دید که دوا بر غیر بیمار روا نبود، چون که بیمار طبع اش هر چه بویی از نفس چون خوردن و خوابیدن و گشتن و سخن گفتن و... در آن باشد گریزان است و من تو را بیمار نیافتم که درمانی تو را گویم. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۰۹ 📆۱۴۰۲/۰۳/۰۶ 🌟رَوَدَة: وارد شدن کسی در خلوت کسی دیگر را گویند. قَالَ هِيَ رَاوَدَتْنِي عَنْ نَفْسِي (۲۶_یوسف) این آیه سخن کلام وحی از زبان یوسف نبی است که می فرماید: «زلیخا بر من در خلوتم وارد شد.» (یعنی من در مکانی در تنهایی بودم که او وارد آن مکان خلوت من برای نزدیک شدن به من گردید و چنین نبود زلیخا در خلوت باشد و من بر او وارد شده باشم) به چنین امری مُراوده هم می گویند. قَالُوا سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ (۶۱ _یوسف) گفتند: او را با نيرنگ از پدرش خواهيم خواست و محققا اين كار را خواهيم كرد. یعنی وقتی پدر بنیامین در خلوت و تنهایی است بر او وارد می شویم (مراوده می کنیم) تا او را برای فرستادن بنیامین با ما به مصر راضی کنیم. فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا (۱۷_طارق) پس اندکی کافران را مهلت ده و آنها را فرو گذار (تا وقت کیفرشان فرا رسد) پس به کافران مهلت بدهید و آنان را نکشید تا در میدان جنگ بر شما وارد شوند و آن گاه آنان را در خلوت شان وارد شده و به قتل برسانید. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
امروزه حتی در فضای مجازی هم کسی که در خلوت کسی پیام می فرستد در اصل با او مُراوده می کند. نکته مهم دیگر آن که در مراوده کسی که وارد خلوت کسی می شود، وقوع هرگونه خطاء و غیره متوجه راوَد است، چون کسی که در خلوت است نیت خطاء ندارد و آن کسی که بر خلوت او وارد می شود مسبب این خطاء است. مثال؛ مردی در خانه خود در خلوت در حال استراحت است، اگر زنی بر خانه او حتی برای نیت خیر (مثال، تمیز کردن خانه اش) بدون درخواست آن مرد وارد شود، هر اتفاقی ناپسندی در آن خلوت حتی از سوی مرد بیفتد مسئولیت با راوَد یا آن زن است. یا مردی در خلوت خود شراب نوشیده و مست است، اگر کسی بر او راوَد شود (یعنی در خلوت او وارد شود) عواقب احتمالی این کار متوجه خود راوَد است؛ چون آن مرد از ترس عواقب مستی اش در خلوت رفته است تا کسی را نبیند. به ویزا رَوادید گفته می شود. رَوادید هرگونه امضاء یا نوشته روی برگه ای را گویند که اجازه ورود به خلوت شاه یا هر انسان مهم اجتماعی را برای بیان مشکل در خلوت او را می دهد. مثال؛ کسی نزد استاندار ولایت اش مشکلی را مطرح می کند، استاندار دست نوشته ای بر او می دهد تا با آن بتواند به نزد شهردار شهرش در دفترش در خلوت شهردار برای بیان مشکل اش وارد شود. به این امضاء و دست نوشته "روادید" گویند. ویزا را از آن جهت روادید گویند که بعد از مُهر شدن توسط گمرک کشوری، به دارنده آن اجازه ورود به آن کشور داده می شود. رَوَدَة در اصل هم ریشه أرَاد و هم وَرَدَ را توأم دارد. (یعنی ورودی با اختیار) 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۱۸ 🌹تولّي و تبرّي: در امالی طوسی از حسن بن مصعب از امام صادق علیه السَّلام آمده است: هر کس برای خدا ما را دوست بدارد و نه دوستدار ما برای هدف دنیوی که به او می رسد (کسب دنیا از ائمه یا دوست داشتن ائمه برای حاجات دنیوی که بعد از گرفتن حاجت دور می شوند) و با دشمنان ما (که بر ضدّ ما عمل می کنند و درصدد تخریب ما هستند و ما را ناسزا می گویند) نه برای کینه یا عداوت شخصی که میان او و آن شخص است دشمنی کند، خداوند در روز قیامت اگر چه مقدارش قدر شنزار های دنیا و کف دریاها باشد، او را می بخشد. از نبی مکرم اسلام (ص) هم در همان کتاب آمده است: بهشت بر کسی که بر اهل بیت من ستم می کند (اجازه شناخت حق آنها نمی دهد) یا با آنان بجنگد یا بر حکم شان اعتراض کند و دشنام دهد، حرام است. بدانیم طبق حدیثی از امام صادق علیه السَّلام شفاعت اهل بیت (ع) در برزخ وجود ندارد و از برزخ شیعیان نگرانیم. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۱۲۹۴ ✍روزی کودکی همراه پدرش به باغ شوهر خاله‌شان رفتند. کودک در باغ بازی می‌کرد و بسیار شاد بود. شوهر خاله‌شان مریض بود و بندرت به باغ‌اش می‌رفت. کودک روی به پدرش کرد و گفت: پدر! ای‌کاش پول داشتی و تو هم برای ما باغی می‌خریدی. پدر روی به فرزند کرد و گفت: این باغ برای کسی است که از آن استفاده می‌کند و لذت می‌بَرد. وقتی شوهر خاله تو مریض است در اصل این باغ برای ماست، فقط یک برگه سند این باغ بنام اوست که آن را هم با خود نخواهد بُرد. پسرم! برخی ثروتمندان هستند که هیچ بهره‌ای از ثروتِ خود نمی‌توانند ببرند و لذت و بهره ثروت‌ شان برای میهمان‌ شان از خودشان بیشتر است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
حضرت على عليه السَّلام می فرمایند: 🌟لا يَعرِفُ قَدرَ ما بَقِيَ مِن عُمرِهِ إلاّ نَبِيٌّ أو صِدِّيقٌ ارزش باقيمانده عمر خويش را نداند، مگر پيامبر يا صدّيق 📚غررالحكم 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
در حدیث قدسی از امام صادق علیه السَّلام در امالی طوسی آمده است: ای عیسی! از چشمان ات اشک و از قلب ات خشوع بر من ببخشای و چشمان ات را با میل به حزن و اندوه در هنگامی که اهل غفلت می خندند سرمه بکش و بر قبرهای مردگان بایست و با آوایی بلند آنان را صدا بزن که اندرز خود از آنان دریافت داری و بگو همانا من از ملحق شوندگان به شما بزودی خواهم بود. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۱۲۹۵ ✍در مجلسی نشسته ایم که یکی شبهه ای از شیطان انداخته و مردم را سرگرم و در حیرت برده است. نقل قولی از صادق هدایت می گوید که چرا شراب و زن در این دنیا حرام است ولی در بهشت جزء لذات؟ با قیاسی باطل از شیطان درصدد نتیجه گیری شیطانی خویش است. داماد و دخترش هم در مجلس حضور دارند. از او می پرسم: «اگر ده سال قبل که این دامادت هنوز داماد تو نشده بود شبی با دخترت اجازه می دادی در خلوت برود؟» حال که می بینی هر روز در خلوت هستند؟ پس چرا کنون که دختر خویش به خلوت او و در اختیار لذت اش سپرده ای، چرا قبل از عقد این کار بر او حرام کرده بودی؟ لذت که لذت است چه قبل عقد باشد چه در دنیا باشد و چه در بهشت؟!!! سکوت می کند و مدتی بعد با خشم از مجلس بیرون می رود.... 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۱۰ 📆۱۴۰۲/۰۳/۰۹ 🌹أمانی: از ریشه مَنَیَ به معنای تمنا و آرزو گرفته شده است. این لغت در قرآن به معنی فهم جاهلانه و ناشی از ظنّ و گمان در دین، توسط افراد عوام و نادان ولی معتقد به دین برای گمراهی آنان توسط شیطان است. در معنی اصلی آن از اَمَنَ، یعنی امان دادن شیطان در دین با یک خرافات جاهلانه برای عوام مردم است. وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ ۗ تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ ۗ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (۱۱۱_بقره) و گفتند: هرگز به بهشت نرود جز طایفه یهود، و نصاری گفتند: جز طایفه نصاری، این تنها آرزوی باطل آنهاست، بگو: بر این دعوی برهان آورید اگر راست می‌گویید. شیطان با خرافات به پیروان یهود و مسیحیت می گوید: بهشت فقط از برای شماست، پس شما اگر گناه بکنید یا نکنید چون در زیر پرچم یهود و مسیحیت هستید بهشت برای شما واجب شده و در اصل خلقت بهشت فقط برای شما بوده است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
حق تعالی در پاسخ ایشان می فرماید: برای این ادعا، اگر راست می گویید دلیل بیاورید. در حالی که "تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ" (یعنی این فقط یک باور باطل و خرافات امان دهنده از عذاب الهی و تأمین کننده آرزوهای باطل شماست) لَيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلَا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ ۗ مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ وَلَا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا (۱۲۳_نساء) کار به آمال و آرزوی شما و آرزوی اهل کتاب (یهود و نصاری) درست نشود؛ هر آن که کار بد کند کیفر آن را خواهد دید و به جز خدا احدی را یار و یاور خود نتواند یافت. به امان دادن اهل کتاب برای گناهان تان برای شفاعت مسیح بر شما مسیحیان و تأمین آرزوهایتان در دنیا با تکیه بر این امان کذب نپردازید که من شما را اگر خطا کنید مجازات خواهم کرد و شافعان خیالی شما، باعث نجات شما از دست من نخواهند شد. (وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّىٰ جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ) خداوند در ۱۱۹ سوره مبارکه نساء می فرماید: وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ ۚ وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا و سخت گمراهشان کنم و به آرزو (های باطل و دور و دراز) درافکنم و دستور دهم تا گوش حیوانات ببرند (که اینها نصیب بتهاست) و امر کنم تا خلقت خدا را تغییر دهند، و (ای بندگان بدانید) هر کس شیطان را دوست گیرد نه خدا را، سخت زیان کرده زیانی آشکار. پس اُمنیّة همان ایجاد حاشیه امنی برای گناه توسط شیطان بر انسان است. برای فهم بیشتر و کامل لغت امانی مدد الهی به سوره بقره می رویم: وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ (۷۸_بقره) و بعضی عوام یهود که خواندن و نوشتن هم ندانند تورات را جز آمال باطل خود نپندارند و تنها پابست خیالات خام و بیهوده خویش اند. یعنی برخی پیروان دین هستند که دین مرا و کتاب مرا قبول دارند ولی امی و عوام هستند که از کتاب چیزی نمی توانند بخوانند و بدانند مگر برخی باورهای امانی که همان باورهای حاشیه امن دهنده شیطان برای تمنا و آرزوهای طولانی این عوام در دنیا است و جز با حدس و گمان چیزی از خدا و کتاب خدا نمی دانند. مثال؛ کسی که قرآن را بر اساس باورها و تمناهای خود تفسیر می کند مانند کسی که شراب را دوست دارد و چون تمنا می کند شیطان بر او حاشیه امنی می سازد و امانی می دهد و بر او می گوید: «شراب بخور ولی دزدی نکن، ناموس مردم نگاه نکن و دروغ نگو....» در حالی که نمی داند در کتاب خدا شراب نخوردن هم در کنار دزدی نکردن و... از انسان خواسته شده است و انسان شراب بخورد منعی برای بهشت او نیست. شیطان اینجا با قیاس او را گمراه می کند. یا کسی که گمان می کند چون قرآن کتاب مقدسی است اگر آیه ای از آن را بنویسد و در آب بیندازد و بخورد مشکل کار و شغل او حل می شود، حتی اگر عاق والدین باشد و ظالم و بی نماز خداوند با خوردن آب آن آیه مشکل او را حل خواهد کرد. وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (٥٢_حج) و ما پیش از تو هیچ رسول و پیمبری نفرستادیم جز آنکه چون آیاتی (برای هدایت خلق) تلاوت کرد شیطان (جن و انس) در آن آیات الهی القاء دسیسه کرد، آن گاه خدا آنچه شیطان القاء می‌کند محو و نابود می‌سازد سپس آیات خود را محکم و استوار می‌گرداند، و خدا دانا (به حقایق امور) و درستکار (در نظام عالم) است. یعنی کار شیطان در زمان ابلاغ رسالت از سوی پیامبران خدا القای امنیّة و امانی است. مثال وقتی نبی مکرم اسلام (ص) مردم را انذار می کند شیطان بر او القای امانی می کند و می گوید: خداوند أرحم الرّاحمین است و از مادر مهربان تر، گمان نکن بنده خود هر اندازه بد باشد او را در آتش بسوزاند..... أمانی به نوعی امان گرفتن از عذاب خدا بدون توجه به متن قرآن و خواسته آن از بشر برای رفع مشکل اوست. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
بهتر است بدانیم آدمی را دو نوع طبابت است: یکی طبابت جسم، و دیگری طبابت روح! طبابت بیماری های جسم به دست پزشک ممکن است، چون اثر بیماری بر جسم مشخص است و منشاء آن بر طبیب پیدا می شود و دواء و درمان در دسترس طبیب است؛ ولی طبابت بیماری روح بر هیچ طبیبی جز انسان مکشوف نیست، چون هیچ کس منشاء بیماری های روحی و روانی را که بر اثر معصیت الهی و نزدیکی یا تسلط شیطان صورت می گیرد جزء خود بیمار نمی داند و این خود بیمار است که باید بر گناهان و معاصی و تقصیرات خود نزد حق تعالی ریز شده و تمرکز کند تا منشاء بیماری روحی و گناهی را که مرتکب شده و سبب بیماری روحی اوست پیدا کند، و این امر محقق نمی شود مگر با نزدیکی به قرآن و حدیث و کسب علم برای هر فرد برای تشخیص منشاء بیماری و درمان آن!!! برخی از عوام که فرق این دو را نمی دانند با مراجعه به یک عالم دینی به او توسل می کنند که مشکلات روحی و رفتاری و روانی آنان را طبابت کند که زهی خیال و تلاشی باطل است. خداوند متعال بعد از آن که عوام و امانی بودن آنها را معرفی می کند در ادامه آیه خطاب اش به عالمانی است که از جهل این توده عوام، و امانی که به دنبال رفع مشکل شان بدون دقت به کتاب خدا و معنی و عمل به آن هستند یاد می کند و به آنان هشدار سنگینی می دهد: فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَٰذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا ۖ فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ (۷۹_بقره) پس وای بر آن کسانی که از پیش خود کتاب را نوشته و به خدای متعال نسبت دهند تا به بهای اندک بفروشند، پس وای بر آنها از آن نوشته‌ها و آنچه از آن به دست آرند. خطاب آیه به عالمانی است که مردم عوام را با دعانویسی از کتاب خدا، تشویق به جهل و غفلت از درک معانی آیات قرآن می کنند، و خداوند هشدار می دهد وای بر کسانی که آیات کتاب خدا را بر روی کاغذ یا چرم یا پارچه و... می نویسند و سپس می گویند: این نوشته از کتاب خدا و از نزد خدا و برای شفای شماست، آن را نزد خود نگه دارید یا در آب آن را انداخته و بنوشید. این عالمان، آیات خدا را که برای فهم و معرفت و بیداری و عمل کردن است به بهای ناچیزی که همان حل مشکلات جزئی و گاهی بی‌ارزش است می فروشند. حال این فروختن چه در قبال کسب دستمزدی باشد و چه دعانویس رایگان بنویسد، در هر دو حالت آیات الهی را که سنگین و وحی خداوند بوده و برای درک و عمل کردن است به بهایی اندک آن را می فروشند. (مثال، برای علاج یک سرماخوردگی دعایی می نویسند) وای بر آنان آنچه با دست خود به عنوان شفاءنامه می نویسند و وای بر آن مال دنیایی که همراه معصیت الهی از این راه کسب می کنند. اگر مال دنیایی هم کسب نکنند و رایگان هم بنویسند باز کسب معصیت شان در این امر پابرجاست. از همین راه است که آنان باعث می شوند مردم بجای پناه بردن به عمق و معانی قرآن، به نگهداشتن نوشته های قرآن نزد خود، آن هم برای رفع مشکلات دنیوی شان کفایت کنند، چون غالب کسانی که چنین مراجعاتی به دعانویس دارند بر اثر مشکلات دنیوی آنهاست و کسی دعایی برای قرار دادن در میان کفن خود نمی گیرد که برای بعد از مرگ و آخرت او باشد. اینجاست که در این نوشته ها کتاب خدا که برای سعادت آخرت است به کل خنثی و بی اثر می شود. سَرکتاب باز کردن، استخاره کردن و در کل هر چیزی که باعث شود قرآن از محتوا و هدف اش، خارج و به شکل ابزاری استفاده شود نوعی "هَٰذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا" محسوب می شود و برای کسانی از عامه مردم که امانی هستند، سوء استفاده از آنان می کنند که عواقب شدید دنیوی و اخروی طبق کلام وحی دارد. حال برخی شاید از این تدبر به حیرت بیایند که برخی دعانویس ها انسان های معنوی هستند و رایگان خدمت می کنند. برای پاسخ به این سؤال و صحت ادعا به سنت نبوی (ص) و سیره علوی علیهما السلام بر می گردیم. حتی یک نمونه از اهل بیت (ع) سراغ نداریم برای مشکل کسی دست به قلم برای دعانویسی کرده باشند. پس اگر این امر جایز بود آن بزرگواران هم انجام می دادند در حالی که عمر مبارک آنان در راه تبلیغ گفتاری و عملی دین سپری شده است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
این که انسان از یک فرد مؤمن آیه ای به عنوان تبرک نزد خود نگه دارد متفاوت از آن است که آیه ای به عنوان شفاء در نزد خود گیرد. برای همین است که نبی مکرم اسلام (ص) تأکید دارند در یک دعا یا آیه قرآن که نوشته شده است اگر کسی فُوت کند (بدمد) این کار عملی از شیطان است. (کار دعانویس به آن مانَد شرکت اپل که گوشی همراه با تکنولوژی خاص می زند کسی گوشی هایش را برای استفاده فقط چراغ قوه اش بخرد و این است فروختن به قیمت ارزان) حال به شرح یک نکته مهم می پردازیم. در برخی کتاب های دعا از معصوم آمده است که در زمان فقر این آیه را بخوانید. آیا این احادیث درست هستند؟ اگر درست هستند چگونه با قرآن تبیین می شوند؟ آنچه پرواضح است در کتب مرجع شیعه چنین احادیثی نیامده است و این احادیث در برخی کتب با درجه استناد ضعیف ذکر شده اند. آنچه مهم است به فرض هم اگر چنین احادیثی از معصومین (ع) نقل شده باشند در جواب سؤال کسانی مطرح شده اند که خودشان عرب زبان بودند و معنای آیات را می دانستند پس ما که غیرعرب زبان هستیم باید معنی دعا و آیات را بدانیم تا به آنچه از خدا می خواهیم آگاه و واقف باشیم که شرط اجابت دعاست. نکته دوم این که، در پایان این احادیث که فرض را بر صحت شان می گذاریم هرگز ننوشته اند این آیه را چند بار در زمان فقر بخوانید تا از فقر رها شوید و صرفاً به عنوان یک پیشنهاد ارائه شده اند. آنچه در این باره مهم است این که اگر کسی آیه خاصی را با علم به معنای دقیق آن مکرراً بخواند آیه بر او مدد الهی قرآن و شکافته شده (یعنی توسط فرشتگان بر او خوانده می شود) و نوری از آن در دل او جای می گیرد. به عنوان نمونه آنچه ذکر شد کسی که آیه "هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْر" را بخواند اگر رئیس شرکتی که در آن شرکت کار می کند بر او سخت بگیرد و با او متکبرانه برخورد کند، این آیه به او امید می بخشد تا بجای خشم گرفتن بر رئیس خود در واکنش در برابرش، بر حال او تأسف بخورد که در این دنیای بسیار کوتاه، آن رئیس به جای اندوختن بر آخرت اش، در حال باختن آخرت خویش است. پس این‌گونه احادیث در مورد آیات الهی از این جنبه باید مدّ نظر قرار گیرند نه از جنبه رفع مشکل؛ چون آیه بر انسان سکینه می دهد و در همان سکینه است که انسان آرام می شود و از طلب دنیای زیاد که باعث مشکل و آزارش شده بود به مدد الهی دست بر می دارد. برخی گمان می کنیم با خواندن آیه «أَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَیکشِفُ السُّوءَ» و تکرار آن، خودبخود مشکل ما حل می شود در حالی که هرگز چنین نیست؛ بلکه با خواندن همراه با درک معنی و تکرار آن، خواطر ملکی در ما وارد می شود که مثال اگر مشکلی داریم که از همه جا ناامید هستیم غصه نخوریم. ما اگر خداوند را بدون هیچ شریکی بخوانیم، او به تنهایی قادر است برای مشکل ما، از لطیفی خود فرجی حاصل نماید. در من لایحضره الفقیه از امام صادق علیه السَّلام آمده است: عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ‏، تعجب می کنم از کسی که می ترسد، چگونه می ترسد (از باور نکردن) گفتار خداوند را که فرمود: خداوند ما را کفایت می کند و او بهترین وکیل است؟! پس این حدیث بر ما نشان می دهد کسی که از امری که نباید بترسد، اگر بترسد آیه "حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ" را بخواند ترس او از رحمت الهی زایل می گردد اما نکته بسیار مهم که در این حدیث برای عموم مغفول مانده، آن است که مردم گمان می کنند با خواندن این آیه در زمان ترس در مشکلات، ترس شان از بین می رود، چرا که مشکلات ما گاهی در دیدگاه ما مشکل هستند ولی در دیدگاه خداوند یک لطف است. مثال؛ کسی قصد دارد وام بگیرد و یک دامداری تأسیس کند ولی حق تعالی که بر انسان از خود انسان آگاه تر است بهتر می داند اگر این فرد وام بگیرد و دامداری بزند ظرفیت این ثروت را ندارد و باعث تکبر و ترک آخرت در او خواهد شد، پس آنچه این فرد برای خودش مشکل تعریف کرده است در دیدگاه خداوند مشکل نیست، پس هرگز با خواندن این آیه مشکلی که در نظر او مشکل است حل نخواهد شد. وَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (۲۱۶_بقره) لکن چه بسیار شود که چیزی را مکروه شمارید ولی به حقیقت خیر و صلاح شما در آن بوده، و چه بسیار شود چیزی را دوست دارید و در واقع شرّ و فساد شما در آن است، و خدا (به مصالح امور) داناست و شما نادانید. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
از سوی دیگر این آیه در حدیث خطاب اش به کسی است که در راه خدا قدم بر می دارد و از شر شیطان انس و جن می ترسد. مثال، کسی می خواهد مؤسسه خیریه ای بزند و به یاری زنان نیازمند که در حدیث تأکید شده است بپردازد ولی از حرف و حدیث مردم می ترسد و خوف دارد؛ و این آیه برای کسی که می خواهد وام سنگین بردارد و ملکی را بخرد و ثروت اندوزی کند هرگز صدق نمی کند چون حق تعالی بندگان را در امر خیر و طاعت اش کفایت می کند نه در امر زراندوزی و دنیا. در برخی مطالب می خوانیم برای دریافت روزی فلان دعا را بخوانید، در حالی که نبی مکرم اسلام و قرآن افزایش روزی را در صدقه دادن بر ما نشان داده اند. پس قطعاً چنین احادیثی خرافاتی بیش نیست، چون اگر قرار بود هر کس با خواندن دعایی روزی اش زیاد شود همه از صدقه دادن بی نیاز شده و مردم در مشکلات خود گرفتار رها می شدند و هیچ کس، کس دیگری را کمک نمی کرد در حالی که اراده خدا برای حل مشکلات ما به دست هم است. از همه مهمتر وقتی سائلی برای رفع نیاز به اهل بیت مراجعه می کرد آنان باید به جای صدقه دادن به آنان وِرد و دعا یاد می دادند تا بخوانند و روزی شان زیاد شود. حال از این آیات که تکرارش انواری دارد به عنوان نمونه می پردازیم: 🌟دَهر: از زمان شروع خلقت آسمان ها و زمین تا روز قیامت که آنان نابود خواهند شد دَهر اطلاق می گردد. وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ (۲۴_جاثیه) و کافران گفتند که زندگی ما جز همین نشأه دنیا و مرگ و حیات طبیعت نیست و جز دهر و طبیعت کسی ما را نمی‌میراند. فرق دنیا با دَهر در آن است که دنیا به شکل مادی خلقت اشاره دارد ولی دَهر به خلقت زمانی آفرینش اشاره می کند. حِينٌ به کمترین مدت زمان در دَهر اطلاق می شود. هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا (۱_انسان) آیا بر انسان نبخشیدیم لحظه کوتاهی برای بهره مند از دنیا که قبل از آن این انسان هیچ چیزی نداشت و نبود؟ در الامالی طوسی آمده است: نبی مکرم اسلام از علی علیه السَّلام سوال کردند که نخستین نعمتی که حق تعالی تو را عنایت کرد و آزمود چه بود؟ حضرت فرمودند: این نعمت که مرا از هیچ آفرید. نبی مکرم اسلام فرمودند؛ درست گفتی. ۱) یعنی ای انسان! تو برای لحظه کوتاهی در دنیا حیات داری که سعی کن در این لحظه کوتاه عمر، نهایت بهره را ببری و بهشت مرا صاحب شوی. ۲) ای انسان اگر در دنیا کار نیکی می کنی بدان منت دار من هستی که به تو اجازه خلق شدن بخشیده ام که اگر من تو را خلقت نبخشیده بودم تو توان انجام کار نیک نداشتی حتی اگر خودت مشتاق بودی. در حدیث قدسی است که ای انسان، تو نبودی ملک من برقرار بود و تو نخواهی بود باز ملک و سرزمین من برقرار خواهد بود. بدان من خلایق را از وحشت تنهایی ام خلق نکردم که مونسی برای خود آفریده باشم بلکه خلق کردم تا من که کنز و گنج مخفی بودم بر آفریده ام از نعمات خویش بهره مندی و تمتع عنایت کنم. پس هرگز بر من و خلایق من تکبر مفروش و اگر این اصل آفرینش خویش فراموش کنی و هر عملی را از نیک انجام دهی و آن را مدیون لطف من ندانی و در دنیا با آرزوی طولانی بر خلایق من تکبر کنی من مستقیم تو را در آتش خود خواهم برد. ۳) ای انسان، اگر زرق و برق را در زندگی کسی دیدی شیفته نشو چون فقط در دهر لحظه ای او را برخوردارش نموده ام. محسن در دنیا تنها یک دختر به نام پریا دارد که هیجده سال از بهار عمرش می گذرد و تمام ثروت و دارایی و دسترنج کارهای همسرش برای پریا است. ناگهان شبی پریا زمان برگشت از کلاس زبان، موتورسیکلتی چون پاک کنی، به سرعت تمام زندگی پریا را برای ادامه اش پاک می کند. با پاک شدن پریا از صفحه دَهر، محسن و همسرش هم آرزوهایشان با دخترشان پاک می شود. محسن دیگر علاقه ای به دنیا و کار و تلاش ندارد چون می بیند که شریک زندگی او همان دنیا که به او اعتماد کرده بود چقدر نامرد است و ناگهان به زیر قول اش می زند و شریک خویش را تنها رها می کند. شریک های انسانی در صورت خیانت، شریک خویش را با کلی بدهی رها می کنند ولی عجب اعجوبه ای است این دنیا که شریک خود را با بدهی رها نمی کند، بلکه محسن را با گرفتن دخترش با کلی سرمایه بلاتکلیف و با کلی امید و آرزو هایی که داشت بلاتکلیف و رها می سازد، و این چنین است ما اعتماد می کنیم و می اندوزیم به دنیایی که بارها نامردی و بی وفایی او را در حق عزیزان خود دیده ایم. در الترغیب و الترهیب از نبی مکرم اسلام (ص) آمده است ابلیس گفت: من آنان را با گناه بر هلاکت افکندم ولی آنان مرا با استغفار هلاک کردند، پس چون چنین دیدم آنان را به واسطه هواهای نفسانی و فرقه های گوناگون و عقاید باطل به هلاکت افکندم زیرا در این صورت بود که خود را هدایت یافته می دیدند و هرگز استغفاری نداشتند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
از حضرت علی علیه السَّلام نیز در نهج البلاغه آمده است: در حقیقت نقطه آغاز فتنه ها، هوس هایی است که پیروی می شود و احکامی است که بدعت نهاده می شوند. شاید برخی گمان کنند که آیه مورد بحث، تنها مصداق اش قوم یهود بودند اما باید ذکر کنیم علت ذکر شرح حال پیروان پیامبران قبل از اسلام در قرآن آن است که شیطان دامی که برای پیروان ادیان گذاشته است مشترک است و قطعا اگر اراده خدا بر آن بود که بعد از نبی مکرم اسلام (ص) پیامبر دیگری با کتاب دیگری نازل شود، در آن کتاب به تحریفات و گمراهی و اشتباهات ما مسلمانان برای پیروان آیین پیامبر جدید قطعاً اشاره می شد. وقتی حق تعالی می فرماید: وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ۖ ذَٰلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ ۖ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ ۚ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ ۚ أَنَّىٰ يُؤْفَكُونَ (۳۰_توبه) و یهود گفتند: عُزَیر پسر خداست و نصاری گفتند: مسیح پسر خداست! این سخنی است که تنها بر زبان می‌رانند و با گفتار و کیش کافران مشرک پیشین نزدیکی و مشابهت دارند، خدا آنها را هلاک و نابود کند! آنان را (از حق) به کجا می‌گردانند؟! بعد از نبی مکرم اسلام (ص) هم برخی معاذالله علی علیه السَّلام را خدا معرفی کردند. فرقه خطابیه یکی از آن فِرق در زمان امام صادق علیه السَّلام بود که به برخی تحریفات آنان به گواه تاریخ می پردازیم: در اثبات الهداة از مرحوم حرّ عاملی آمده است: فرقۀ خطابیه در پی مآخذی بودند که به آن تکیه کنند و تفکرات خود را به آن نسبت دهند و با این حرف‌ها شیعیان ساده‌دل را فریب دهند و بر پیروان خویش بیفزایند. در این میان، ائمه (ع) برای آنان بهترین مآخذ به حساب می‌آمدند تا آن بزرگواران را سرچشمۀ افکار خود تلقی کنند. مثلاً ابوالخطاب برای این که پیغمبری خود را پذیرفتنی جلوه دهد، لفظ واژه «اللّه» در آیۀ ۴۵ سورۀ زمر را بر حضرت علی علیه السّلام تطبیق داد تا خدایی امام را به دوستداران ایشان القاء کند و راه را برای پیامبری خود هموار سازد. حبیب خثعمی می‌گوید: در محضر امام‌ صادق علیه السَّلام از گفته‌های ابوالخطاب سخن به میان آمد. امام فرمودند: «بعضی از گفته‌های او را برای من توضیح بده» گفتم: او دربارۀ آیۀ "وَ إِذا ذُکرَ اللّه وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لا یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذا ذُکرَ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ یسْتَبْشِرُون، و چون نزد مردم بی‌ایمان به آخرت، خدا را به یکتایی یاد کنند (آنها از ذکر حق) سخت ملول و دلتنگ می‌شوند و هرگاه ذکر غیر خدا (از بتها و امور مادی) کنند خرّم و دلشاد می‌گردند. می‌گوید: مقصود از «اللّه» در این آیه امیرالمؤمنین علی علیه السَّلام است و مقصود از "الَّذِینَ مِنْ دُونِهِ" فلان و فلان است. امام ‌صادق علیه السَّلام سه‌ بار فرمودند: «کسی که چنین بگوید، مشرک است» و سه‌ ‌بار فرمودند: «من از او برائت می‌جویم که خداوند از کلمۀ الله در این آیه خود را قصد کرده است» در معانی الأخبار آمده است: به امام صادق علیه السَّلام عرض کردم: ابوالخطّاب از شما نقل می‌کند که به او فرموده‌اید: هر گاه حقّ را شناختی، پس هر چه می‌خواهی بکن. فرمودند: خدا اباالخطّاب را لعنت کند، به خدا قسم من به او این‌چنین نگفته‌ام، و لکن گفتم: «هر گاه حق را شناختی، پس هر چه اعمال نیک که خواستی انجام ده که از تو پذیرفته می‌شود» زیرا خدای عزّ و جلّ فرموده است: وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِک یدْخُلُونَ الْجَنَّةَ یرْزَقُونَ فیها بِغَیرِ حِسابٍ (۴۰_غافر) همچنین می‌فرماید: مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً (۹۷_نحل) یکی از فرقه‌هایی که دچار اندیشه‌های غالیانه شدند و حدیث جعل می‌کردند، فرقۀ خطابیه به رهبری محمد بن مقلاص بن ابی زینب است، که به شدت مسئلۀ غلو دربارۀ امامان شیعه را گسترش می‌دادند و برای این کار انگیزه‌های مختلفی داشته‌اند. رسیدن به منافع مادی و برخی اهداف سیاسی و ریاست‌ طلبی از مهم‌ترین این اهداف به شمار می‌آید. عمده‌ترین بسترهای جعل حدیث نزد آنان فضایل و علم غیب ائمه (ع) و نیز حوزه‌های کلامی و فقهی بوده است. البته باورها و عملکرد این فرقه با واکنش تند امامان، بخصوص امام‌ صادق علیه السَّلام، مواجه شده و می‌توان گفت تعابیر تندی که از آن بزرگواران دربارۀ این فرقه صادر شده در کمتر جایی می‌توان سراغ گرفت. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
ابوالخطاب محمد بن مقلاص اسدی، مؤسس فرقۀ خطابیه بود که در زمان عباسیان دست به غلو زد. حال تفکر کنیم وقتی امام زنده هستند و در میان مردم حاضرند حدیث او این چنین توسط بدخواهان و دنیا طلبان جعل می شود تا جایی که در اصول کافی از امام صادق علیه السَّلام آمده است: روزی امام از جعل حدیث شان چنان به تنگ آمدند که فرمودند: «من حدیثی نقل می‌کنم به کسی که نقل کرده ام در حالی که از مدینه خارج نشده است، حدیث من جعل شده و به خود من بر می گردد»؛ حال که در زمان غیبت امام زمان عج هستیم و از آن حضرت حدود ۱۲۰۰ سال می گذرد، چه میزان حدیث در بین شیعه جعل گردیده است. در اصول کافی از نبی مکرم اسلام (ص) آمده است: «من بر پیروانم از تعصب و جعل حدیث می ترسم و هیچ چیز به اندازه این دو خطر امت مرا اهل جهنم نمی کند» یکی از هدف هایی که اخباریون در زمان غیبت ترویج می کردند این بود که نباید کسی به سمت تدبر در قرآن برود و هر تفسیری به غیر از تفسیر معصوم علیه السَّلام از قرآن را حرام می دانستند در حالی که خود تفاسیر اهل بیت (ع) از قرآن را حتی در دست نداشتند و برخی را جعل کرده بودند، برای آن بود که بازار داغ بدعت های شیطانی این افراد با تدبر در قرآن از رونق نیفتد، چون با تدبر در قرآن بود که جعل حدیث این افراد رو می شد. چنانچه از امام باقر (ع) در اصول کافی آمده است: «از من هر آنچه بر شما حدیث می گویم منبع آن را از قرآن طلب کنید.» این گروه در صورت گرایش مردم به فهم و تدبر قرآن از پاسخ گویی به شبهات عاجز می شدند و دست خالی شان در دین رو و رسوا می شدند و بازار أمانی و عوام فریبی شان که در راستای مصالح دنیایشان بود کساد و بی رونق می شد. اینان دشمنان حدیث ثقلین بودند که تدبر در قرآن را منع می کردند تا احادیث جعلی خود بر مردم بفروشند. این گروه در سه مورد امر قرآن در تدبرش و احادیث حضرت علی (ع) در نهج البلاغه را در این امر سدّ می شدند. غلو کنندگان تنها هدف شان در تیر حضرت علی علیه السَّلام بود که با این امر نادانان را دور خود جمع کنند و دانایان را از آن حضرت فراری دهند. شیطان از روز ازل دشمن اهل بیت (ع) بوده است و خواهد بود. جالب است بدانیم حتی اهل بیت (ع) هم به علت وجوب ضرورت تقیه قادر به تبیین ریز واقعیات دین نبوده اند. در زمان امام صادق علیه‏ السلام تقیّه اجتماعى نیز ابعاد گسترده‏ترى مى‏یابد و با بررسى سیره امام و اصحاب او، به موارد فراوانى از این نوع تقیّه برخورد مى‏کنیم: از جمله درباره آن حضرت داستانى بیان شده است، بدین گونه که آن حضرت هنگام شنیدن دشنام به على علیه‏السَّلام از بعضى از مخالفان، خود را در پشت ستون مخفى کرده و پس از تمام شدن دشنام، به نزد آن مخالف آمده و به وى سلام کرده و با او مصافحه می نمایند. علت این که ماجراها و سرنوشت قوم موسی نبی در قرآن بیشترین تکرار را دارد برای آن نیست که قوم موسی عزیز خدا باشد، بلکه برای آن است که آنان دارای بیشترین گمراهی بودند و حق تعالی با ذکر تفصیل سرگذشت آنها قصد هشدار به اهل اسلام را دارد. تصور کنیم اگر اراده خدا بر آن بود که پیامبری بعد از پیامبر ما و کتابی بعد از قرآن نازل شود چه اندازه از تحریفات و بدعت های مسلمانان و عالم نماهای اسلام باید سخن می گفت؟! در اصول کافی از امام صادق علیه السَّلام در نامه ای به سعدالخیر آمده است: «احبار و رهبان نماها را بشناس همانان که حقایق کتاب خود را کتمان کردند و دست به تحریف آن زدند. امثال اینان در میان این جماعت هم هست آنان را بشناس. همانانی که حروف و کلمات کتاب خدا را چسبیدند و حدود و مفاهیم و احکام آن را وارونه کردند اگر بیم آن نداشتم که دستخوش گمان های باطل و نادرست به من شوی و تو را از دست بدهم هر آیینه حقایقی برای تو آشکار می کردم که پوشیده می دارم و معارفی را به تو نشان می دادم که کتمان شان می کنم اما من درباره تو بیم دارم و تقیه می کنم و خواهان حفظ تو هستم و بردباری و دوراندیشی جامه دانشمند است پس هرگز از آن برهنه مشو!» اگر در حدیث فوق بنگریم امام حتی از بیان حقایق کتاب خدا به بهترین یار خود در ترس هستند که ظرفیت آن را نداشته باشد، پس کسانی که ادعا می کنند تفاسیر حتی در صورت جلّی نبودن کامل است ادعای درستی نیست چون در تفاسیر همه حقایق ذکر نشده و تقیه صورت گرفته است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
اخلاق و معرفت در قرآن و روایات(2).mp3
29.2M
صوتی _قرآنی : امانی در قرآن ( فایل اول ) 🆔@akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
اخلاق و معرفت در قرآن و روایات(3).mp3
28.84M
صوتی _قرآنی : امانی در قرآن ( فایل دوم ) 🆔@akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
30.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚫اخطار تماشای این فیلم برای همگان مناسب نیست. ✍ این فیلم مربوط به روستایی در سودان است که مردم آن به سحر آلوده شده و ساحری می کنند. سحر از شیاطین و براساس اختیاری از جانب خداوند است که شیاطین برای گمراهی انسان برای شرک به خدا از او گرفته اند. در این فیلم این حقایق را از کلام وحی می توانید ببینید: ۱) با شنیدن صدای قرآن اجنه و شیاطین در وجود زنان باعث آزارشان شده و قصد ترک بدن شان را چون ندارند شروع به آزارشان می کند. ۲) وقتی می گوییم برخی بیماری ها مثل دل پیچه و سردرد و... از ورود شیطان به بدن است و مربوط به نقصی در فیزیک و بدن نیست در این فیلم کاملا مشهود است. ۳) این که شیاطین چقدر از شنیدن صدای قرآن متنفر هستند و کسی را که شیطان در وجودش باشد با شنیدن صدای قرآن چقدر خشمگین می شود و حتی قصد کشت او می کند کاملا در این فیلم دیده می شود. ۴) اکثر ساحران و تسخیر شدگان اجنه، از زنان هستند چون زنان زیاد به دعانویسی و... پناه می برند و به نوعی طعمه عالی برای فریفتن شیطان هستند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۱۹ نبی مکرم اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمودند: چهار چیز اگر در خانه‌ای وارد شود برکت از آن خانه دور می‌شود: 1⃣ خیانت (زن و شوهری که از هم خوش شان نیایند و در کنار هم بمانند و مهر دیگری را در دل داشته باشند) 2⃣ دزدی (زنی از مال همسرش در خانه بدزد) 3⃣ در خانه‌ای که زنا شود. 4⃣ در خانه‌ای که در آن شراب نوشیده شود. 📕 نهج‌الفصاحه 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۱۱ 🌹قَهر: به معنای نیرویی برتر و شکست ناپذیر از خدعه و فریب و مکر است. می دانیم شکست پذیری انسان از انسان دیگر، یا از ضعف قدرت اوست، یا از ضعف در تدبیر است. خداوند مُهیمن است، یعنی هیمنه دارد و مراد هیمنه یعنی وجودی که چنان قوی است که هرگز کسی قدرت خُرد و شکسته شدن او را ندارد و هر قدرتی که بخواهد آن را بشکند خودش می شکند. شکست دیگری که بر انسان علی‌رغم قدرتمندی اش می تواند وارد شود شکست او بر اثر مکر، حیله یا خدعه است. چه پادشاهانی که از قدرت لشکر بسیار بالایی برخوردار بودند ولی با خدعه یک وزیر، پادشاهان شکست خورده و حکومت شان متلاشی گشته است. قهّار فقط صفت حق تعالی است. وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ (۶۵_ص) یعنی هیچ کس توان مکر و خدعه و نیرنگ برای شکست او را هم نمی تواند داشته باشد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۱۲۹۶ ✍رهروی معرفتی نزد استاد خویش آمد و گفت: مرا در این مسیر ابلیس با لشکر انس و جن خویش ضربه می زند و مرا حس یأس و شکست دست می دهد چه کنم با این همه شکست؟ استاد گفت: در بسیاری از میدان های نبرد، شرط شکست و پیروزی حریف آن است که بر تو ضربه ای زند و آدمی را قدرت دفع آن ضربه نباشد. مانند میدان کشتی که اگر کمر بر زمین خورد، وسط معرکه آدمی مغلوب و سرافکنده می شود، ولی میدان مبارزه با نفس معیارش چنین نیست. بارها انسان طعنه ها می خورد، شماتت می شود و تهمت ها می شنود و دفاعی نمی کند که این ها نه تنها علامت شکست نیست، بلکه علامت اصلاح نفس و پیروزی است. شکست در این میدان فقط زمانی است که میدان جنگ را ترک کنی....... إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ (۳۰_ فصلت) آن کس که به ما به طعنه ها می تازد او را چه خبر که نفس ما می سازد خون چهره زمین خوردن معیارِ شکست ات نیست آن کس که ز معرکه رَمد می بازد 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
در مسند الامام الرضا، از امام‌رضا علیه السَّلام آمده است؛ كَلامُ اللّه ِ لا تَتَجاوَزُوهُ وَلاتَطْلُبُوا الْهُدى فى غَيْرِهِ فَتَضِلُّوا قرآن كلام خداست، از آن فراتر نرويد و هدايت را در غير قرآن مجوييد كه گمراه مى شويد. 💐 ولادت با سعادت هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السَّلام را تبریک عرض می نماییم. 💐 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۲۱۲ 📆۱۴۰۲/۰۳/۱۳ 🌹رَعد و بَرق: أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكَافِرِينَ (۱۹_بقره) یا مَثَل آنان چون کسانی است که در بیابان، بارانی تند که در آن تاریکی و رعد و برق است بر آنان ببارد، و آنان انگشتانشان را از ترس مرگ در گوش نهند مبادا از شدت صدای صاعقه بمیرند، و خدا بر کافران احاطه دارد. رَعد به غرش و صدای ابر در آسمان گفته می شود که معمولا قبل از بارندگی است. برق به نوری که در درون ابرها حاصل می شود گفته می شود. صاعقه به صدای بعد از برق گفته می شود که به قدری ترسناک است که احتمال کشتن آن هم وجود دارد. حق تعالی می فرماید: "فَصَعِق فَی الصُّور" یعنی خود شنیدن صدای صور اسرافیل در صور اول سبب مرگ خواهد شد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
📜🪶 امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السَّلام فرمودند: يَا أَيُّهَا النَّاسُ طُوبى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ النَّاسِ، وَ طُوبى لِمَنْ لَزِمَ بَيْتَهُ، وَ أَکَلَ قُوتَهُ، وَاشْتَغَلَ بِطَاعَةِ رَبِّهِ، وَ بَکَى عَلَى خَطِيئَتِهِ فَکَانَ مِنْ نَفْسِهِ فِي شُغُل، وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَة اى مردم! خوشا به حال آن کس که پرداختن به حال خويش او را از توجّه به عيوب مردم باز داشته و خوشا به حال آن کس که در خانه نشسته، روزى خود را مى خورد و به طاعت پروردگارش مشغول است و بر گناه خويش مى گريد، چنين کسى به اصلاح خويش مشغول و مردم از دست او در آسايش اند. 📚 نهج البلاغه 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
✍نازنینا! ای که نخست بی قرار می کنی تا قرار بخشی، در قدم اول فقیر می کنی تا سپس غنی سازی، ضعیف می کنی تا قوی گردانی، نخست خوار می کنی و سپس عزت می بخشی. قادرا! بر من بیاموز بی قرار کنم قلب خویش در جنگ با نفس ام را تا از تو قرار و آرامش گیرم. فقیر کنم خویش را با بخشش که تو غنی ام سازی، ضعیف کنم نفس خود در برابر خواسته هایش تا تو قوی سازی نفس مرا بر من؛ خوار کنم خویش را در برابر عظمت ات تا مرا عزت بخشی.... که اگر خود را غنی کنم پناه می برم به تو از فقری که تو مرا به آن مبتلاء خواهی کرد، پناه می برم به تو از خواری که تو بر من به خاطر عزیز کردن خویش بر من تحمیل خواهی کرد. خدایا! اگر خود را با هوای نفس آرامش دهم چه خواهم کرد با تلاطمی که به اذن تو شیطان بر قلب و روح من با آن حمله خواهد کرد؟!!! 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی