🌹آتش ابتلاء و غیرمستقیم الهی برای مهتدین در دنیا🌹
این افراد با دوری از لذاید دنیا با تقوی الهی در اصل در برابر آتش هوای نفس خود مقاومت می کنند و می سوزند و سوختن به اختیار را در دنیا متقبل می شوند. نبی مکرم اسلام (ص) می فرمایند: «هر کس با نفس اش دشمنی کند نه با مردم، خداوند او را از وحشت روز قیامت ایمن می گرداند.»
پس دقت کنیم کسی که با نفس خود دشمنی می کند واقعا در برابر او می سوزد، و روزه سپر آتش جهنم است، یعنی کسی که در دنیا روزه می گیرد و بر شکم خود گرسنگی را تحمیل می کند در اصل چون ابراهیم خلیل علیه السَّلام وارد آتش می شود.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
کسی که با نفس خود دشمنی نکند و هر روز شیرینی و کباب بخورد پس باید منتظر بلای دیگر به نام بیماری قند و کبد چرب باشد و در آتش آن تحمل و مقاومت کند برای همین کم خوری و کاهش وزن را احادیث و کتاب خدا ملاک تندرستی معرفی کرده است.
برای همین هر خوراکی شیرین و نوشین و گواراست و هر دارویی تلخ و درمان دردی است. همانا قند شیرین که زیاد آدمی خورد در بدن او چربی می شود پس برای رفع چربی نمی تواند باز قند شیرین بخورد باید سرکه تند و معده سوز را سر بکشد.
مرحوم رجبعلی خیاط وقتی زن نامحرمی دید و از او دوری کرد در اصل خود را در برابر آتش و طلب هوای نفس خود سوزاند و در آن وارد شد که حق تعالی سریع بر او بَرْد و سلام هدیه داد و نور هدایت بر او گشود.
وقتی می گویند کسی که در یک موقعیت گناه تصادفی و ناخواسته قرار بگیرد (ابتلاء الهی) و از خوف خدا و برای رضای او آن گناه را نکند و بر شراره نفس در برابر شراره آتش الهی بایستد و آتش دنیا را بر خود انتخاب کند تمام گناهان او بخشیده می شود مصداق این امر است، چنین کسی بی تردید خود را از آتش ابتلای الهی در دوزخ دور ساخته است.
اینجاست که ضرورت و علت تأکید اسلام بر سودمند بودن فقر بر حال مؤمن نسبت به ثروت تبیین می گردد. کسی که نیمه شب از خوف خدا بر می خیزد و خواب نوشین بر چشم خود از خوف الهی حرام می کند در برابر نفس خواب طلب خود، ایستاده و گویی خود را در آتش دنیا قرار می دهد پس قطعاً چنین کسی را حق تعالی از آتش آخرت معاف می دارد.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#یک_آیه_یک_تدبر ۶۹۴
إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا (۷_کهف)
خداوند بر زمین لذت ها و زینت هایی پر از جاذبه نفس قرار داد تا انسان را ابتلاء به آن آتش کند تا بداند چه کسانی در این آتش وارد می شود، یعنی با ترک تجملات و زرق و برق دنیا و زینت آن، خود را در برابر آتش تمنّای نفسانی خود و در جنگ با آن قرار می دهند و می سوزند و چه کسانی از این آتش که در عالم الست فرار کرده اند باز فرار می کنند و در برابر آتش تمنیّات نفسانی حاضر به سوختن نیستند و تسلیم می شوند و خواسته نفس را اجابت می کنند.
در روایت است: «کسی که میوه یا خوراکی ببیند ولی توان خرید آن نداشته باشد و صبر کند و از راه حرام درصدد کسب آن نباشد برای او این نگاه کردن یک حسنه نزد خدا ثبت می کند» خود شاهدی بر این امر است.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
دختری که به دلایلی نمی تواند ازدواج کند و در برابر شراره های آتش نفس خود مقاومت می کند در حقیقت به این آتش به اختیار وارد می شود.
لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ (۲۵_نساء)
عَنَتَ در قرآن به فشار سخت و رنج عظیم گویند که در این آیه مراد فشار جنسی مجردی است. پس تمام نور الهی در این ورود به اختیار به آتش الهی است که همان ورود از ایمان به یقين است.
کسی که یک کیلو طلا دارد وقتی زکات و خمس آن را می دهد، یعنی با اختیار خود را وارد آتش الهی می کند، چون نفس عمل بخشش حتی اندکی از طلا خودش مبارزه با آتش نفس و شیطان است که انسان به اختیار خودش در آن وارد می کند. پس این فرد چون وارد آتش الهی شده مال خود با زکات طبق حدیث از گزند و آفت نابودی و دزدی و مفقودی و... حفظ کرده و اجری از نور الهی را برده است. اگر به اختیار وارد آتش الهی نشود تمام طلا را حق تعالی با سرقت یا مفقودی اش از او خواهد ستاند و وارد آتش قهری خویش خواهد نمود که هیچ اجر و نوری بر او عاید نمی شود و هیچ حدیث و روایتی نداریم کسی که مال اش مفقود یا سرقت یا تباه شود بر او اجری نوشته می شود مگر بر اثر صبر مزد خفیفی بر او ثبت می شود که هر کسی هم این صبر الهی را ندارد.
این همه تأکید اسلام بر کسب حلال برای آن است که انسان در برابر آتش هوای نفس خود بایستد و بسوزد ولی حرام نخورد.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#یک_آیه_یک_تدبر ۶۹۵
لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ (۱۸۶_بقره)
یعنی ای انسان در مال و جان ات آتش ابتلاء من نهفته است، جان سالم ات ممکن است شبی با آتش تب من از تو گرفته شود و مال ات به آتش کبریتی بسوزد.
پس اینجا ای انسان! دو راه داری یا در راه من ببخش و در زمان بخشیدن در برابر آتش هوای نفس خود قرار بگیر تا من چون ابراهیم نبی بر تو بَرْد و سلام کنم و جای آن پر سازم و نور معرفت خویش بخشم؛ یا آن را با بلایی دیگر از قبیل تصادف و سرقت از تو خواهم ستاند و نقص اموال ات خواهم نمود که باید بر آتش آن صبر کنی. پس تو اگر صاحب خرد باشی خود می بخشی و بر سلام من وارد می شوی.
چنانچه حضرت علی (ع) می فرمایند: :آگاه باشید در سر اموال شما یک دیو سه سر ایستاده است یا اتفاق، یا بیماری، یا مرگ که آن را از شما برباید.»
امام صادق (ع) می فرمایند: خداوند را بُقعه هایی در آسمان است برای کسی که مال مشخصی که خدا امر کرده از مال اش نبخشد آن بُقعه ها با حوادث آن مال را می بلعند.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
"وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً" ابتلاء و آتش الهی الزاماً در سختی ها نیست بلکه در خیر و خوشی ها هم هست. فقیر باید در آتش فقر بسوزد و ثروتمند در آتش فکر فقرا باید بسوزد و سعی در رفع فقر آنان کند. ثروتمند لقمه ای نان بر دهان نهد باید در آتش فقر فقراء وارد شود و بسوزد نه این که چون حیوانات بدون توجه به انسان های اطراف خود در بَطِرَتْ مَعِيشَتَها باشد.
علت تأکید کلام کثیر و صریح وحی بر نابودی شدید ثروتمندان مرفه در دنیا و مجازات شدید شان در آخرت چون آیات بَطِرَتْ مَعِيشَتَها و مُتْرَفِين و حدیث حضرت علی (ع) بر نفرت شدیدش از دوست ثروتمند ولی بی خبر از فقراء همین امر است که آنان در دنیا با تبعیت از برآورده شدن حوایج نفس شان در آتش وارد نمی شوند. حدیث امام صادق که می فرمایند: «اگر انسان بداند در مصیبت چه اجری نهفته است بعد از مرگ آرزو می کرد با قیچی تکه تکه شود» برای همین امر است. نبی مکرم اسلام (ص) نزد مردی نشسته بودند که گفت: من تاکنون بیمار نشده ام و رنجی بر من نرسیده است. ایشان فرمودند: از من دور شو که در تو خیری نیست یعنی تو در آتش ابتلاء دنیا وارد نشده ای.
حدیث امام حسین (ع) که می فرمایند: «دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است» برای آن است مؤمن خود را در دنیا با مقاومت در برابر هوای نفس اش در آتش وارد می کند و کافر با تبعیت از هوای نفس و برآوردن حاجات آن خود را از آتش ابتلای الهی در دنیا دور نگه می دارد و این آتش را بعد از مرگ دریافت می کند که شرح آن مدد الهی خواهد شد.
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ ۖ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّىٰ يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَىٰ نَصْرُ اللَّهِ ۗ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ (۲۱۴_بقره)
آیه اشاره صریح دارد که حق تعالی حتی مؤمنان و یاران پیامبر را بدون این که در آتش سختی ها و شداید دنیا وارد شوند و بسوزند، آنان را وارد بهشت خود هرگز نخواهد کرد.
در ثواب الأعمال از امام صادق علیه السَّلام آمده است که نبی مکرم اسلام (ص) فرمودند: هر چیز پیمانه و وزنی دارد مگر اشک ها، که بی تردید اشکی که در برابر عظمت خدا بر چهره ای ظاهر شود قطره ای از آن آتش جهنم را خاموش می کند و بر او آتش جهنم حرام می شود. اگر در حدیث دقت کنیم مراد حدیث آن است که خداوند چنین کسی را از ابتلاء به آتش بعد از مرگ اش بی نیاز می کند.
فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ ۚ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ (۲۴۹_بقره)
خداوند قوم طالوت را هم با تشنگی در برابر آتش عطش شان امتحان نمود و کسانی که در برابر آتش تشنگی نفس نتوانستند مقاومت کنند و آب زیادی خوردند در برابر جالوت شکست خوردند و کسانی که در برابر آتش عطش نفس خود ایستادند و مقاومت کردند وارد نور الهی شدند و خدا را ملاقات در دل کردند.
شاید تصور کنید که این ابتلاء الهی بعد از مرگ تمام می شود ولی طبق آیات الهی تا قیامت وجود دارد. قبل از وارد شدن به این بحث که مبحث اصلی و به نوعی بدیع ما را مدد الهی تشکیل می دهد باید به مقدماتی اشاره کنیم:
وَنَادَىٰ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا ۖ قَالُوا نَعَمْ (۴۴_اعراف)
پس در قرآن نَعَمْ به معنای آری و بَلی است و چنانچه در زبان عرب به این معنی است.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
🌹بَلیٰ در قرآن چیست؟
وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِينَ (۱۷۲_اعراف)
بَلیٰ از ریشه بلاء، به معنای امتحان کردن است و به معنی آری استعمال نمی شود، بلکه معنای آری در مفهوم آن مستور است و صرفاً به معنای آری نیست.
تصور کنید عده ای در مسابقه دو میدانی به اختیار برای بردن جایزه ای شرکت کرده اند. این افراد با علم به احتمالات موجود در این مسابقه مانند زمین خوردن و پا شکسته شدن و... در این مسابقه حاضر می شوند. وقتی در ابتدای خط شروع مسابقه هستند داور در حالی که سوت به دهان است می پرسد حاضرید؟ می گویند: بَلیٰ.
یعنی حاضریم برای مسابقه ای که شرایط اش مشخص کرده اید بلاء و امتحان شویم و این معنی بَلیٰ در قرآن است. بَلیٰ یعنی تسلیم در برابر امر الهی برای شرط ابتلای انسان برای رسیدن به بهشت اوست.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي (۲۶۰_بقره)
حضرت ابراهیم (ع) با این که به وعده خدا ایمان دارد برای اطمینان قلب اش می گوید: بَلیٰ. یعنی من آماده ام مرا با کشتن و زنده شدن پرندگان امتحان کنی تا قلب من نیز بر ایمان من مطمئن شود.
در آیه مورد تدبر یعنی وقتی حق تعالی نعمات بهشت و وجود قدسی و عزیز خود بر انسان نشان داد، از او عهد گرفت در صورتی که از او فرمانبری کند انسان را از نعمات بهشتی خود بهره مند سازد و اینجا بود که سؤال کرد آیا من پرورنده شما در این امر برای کسب سعادت و رسیدن به بهشت نیستم؟ گفتند: بَلیٰ، یعنی ما حاضریم براساس پیمان خود امتحان شویم.
فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَىٰ (۱۲۰_طه)
از "مُلْكٍ لَا يَبْلَىٰ" پرواضح است که آدم در عالم الست به ابتلاء الهی توجیه و آگاه بود و از آن به نوعی ترس داشته و گریزان بود که شیطان یکی از وعده های او برای خوردن از میوه ممنوعه، نجات او از آن بَلیٰ الهی بود. چنانچه ذکر شد برخی در عالم الست که مهتدین بودند در این بلاء از آتش گذشتند و در دنیا هم با نور علم هدایتی که به آنان بخشیده شد با ترک لذت دنیا در آتش دنیا در مبارزه با هوای نفس وارد شدند و این گروه بعد از مرگ مستقیم بر رحمت الهی وارد شده و از هرگونه ابتلاء به آتش مصون هستند.
"وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ" مراد سَبَق یعنی گذشته انسان است. یعنی سابقون کسانی هستند که در گذشته خود یعنی همان عالم الست با ردّ شدن از آتش ابتلاء الهی، خود را در ردیف و هم پیمانان انبیاء قرار داده اند. سابقون چون در عالم الست نور هدایت الهی را بر خود گرفته اند پس تائبین و کسانی را که در دنیا بعد از عمری گناه پیشمان شده و توبه کرده اند را شامل نمی شود.
نکته مهم دیگر آن که در عالم الست هم حق تعالی به آموزش توحید به ذریّه بنی آدم مبادرت فرموده است. گروهی در این دنیا در آتش ابتلاء به شرحی که ذکر شد وارد می شوند و صبر می کنند و بعد از مرگ بی نیاز از ورود به آتش الهی می شوند و آنان نقیصه وارد نشدن به آتش در عالم الست را جبران می کنند. در اینجاست که به فلسفه مقدمه بحث می رسیم که چرا عالم برزخ و قیامت آن هم "فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ" به آن مدت طولانی پنجاه هزار سال خداوند خلق کرده است؟
در نهج الفصاحه از نبی مکرم اسلام (ص) آمده است: خداوند بر برخی در قیامت چنان سخت می گیرد که او با این که می داند در جهنم چه خبر است از خدا می خواهد او را از عذاب قیامت رها کرده و به عذاب جهنم اش ببرد، پس عذاب قیامت کم نیست.
يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا (۶۹_فرقان)
پس علاوه بر عالم دنیا، عالم برزخ تا قیامت هم از رحمت الهی ابتلای برخی گنهکاران برای بخشش آن هاست تا از آتش جهنم الهی دور شوند. اگر در برزخ بَلیٰ نبود پس چرا اموات به خواب احیای خود می آمدند و از آنان می خواستند حق الناس و دِیْن جامانده از خود را در دنیا پرداخت کنند؟ پس قطعاً پرداختی که صورت گیرد بر حال آنان مؤثر است.
كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ (۱۸۵_آل عمران)
در این آیه تصریح می کند اعطای اجر کسانی که می میرند در روز قیامت ممکن خواهد شد.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
در ابتدا به حدیثی از امام باقر علیه السَّلام از من لایحضره الفقیه به عنوان شاهدی بر ادعا می پردازیم:
امام باقر علیه السَّلام می فرمایند: چون روز قیامت آید خداوند بر هفت گروه حجت آورد که عبارتند از: ۱) کودکان که پیش از بلوغ از دنیا رفته اند. ۲) کسانی که در فترت یعنی میان دو رسول بوده و از دنیا رفته اند. (چون دین در این زمان تحریف می شود) ۳)پیران سالخورده که پیامبران را درک کرده اند ولی عقل خود را از دست داده بودند. ۴) بی خردان یا عقب افتادگان روانی ۵) دیوانگان ۶) کران که حس شنوایی نداشته اند ۷) گنگ و لال های مادرزاد، آن گاه خداوند فرستاده ای به سوی آنان فرستد و آتشی برای بَلیٰ و امتحان آنان فراهم آورد پس هرکس در آن آتش داخل شود آن آتش بر وی بَرْد و سلامت کند و هر کس نافرمانی اش کند و وارد نشود در دوزخ اش اندازد.
حق تعالی می فرماید: وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ (۵۶_ذاریات)
پس دیوانه و کودک و مهجور و... همه برای عبادت خدا خلق شده اند. این گروه در این دنیا فرصت نشان دادن بندگی به خدا را بنا بر اراده خدا ندارند، پس به عالم برزخ موکول شان فرموده است، چرا که با منطق الهی سازگار نیست دیوانه ای که قرار است به بهشت رود خدا او را برای سپری کردن دیوانگی اش به دنیا بیاورد و هیچ حساب و کتابی بر او ننویسد و بعد از مرگ بهشت اش ببرد. (معاذالله چنین کاری یک لَعْب است)
از این حدیث دو نکته مستفاد می شود: ۱) نکته نخست آن که همه افراد این گروه که ما در دنیا آنان را جزء اهل بهشت حساب می کنیم چنین نیستند. ۲) نکته دوم آن که در روز قیامت هم ابتلاء الهی وجود دارد و چون هیچ ابتلاء بدون تعلیم نمی شود پس قطعاً در عالم برزخ هم آموزش وجود دارد. به عنوان نمونه وقتی هنوز برخی اموات بر خواب بستگان می آیند و از آن ها می خواهند برخی دیون آنها را در دنیا اداء کنند تا در برزخ از عذاب رها شوند نشان گر ابتلاء در عالم برزخ است.
در اصول کافی از امام صادق علیه السَّلام آمده است: هرکس از دوستان و شیعیان ما قرآن را خوب نداند در قبر (برزخ) به او آموزش داده می شود تا خداوند به واسطه آن درجات او را بالا برد. همچنین در ثواب الأعمال از امام صادق علیه السَّلام آمده است: اگر یکی از شیعیان ما بمیرد و قرآن را به خوبی بلد نباشد، در قبر به او می آموزند تا خداوند در قبر درجه او بالا برد.
از حدیث پرواضح است مراد از آموزش قرآن در قبر روخوانی آن نیست، بلکه آموزش مفاهیم آن است؛ و علت این که به میّت زمان دفن تلقین می کنند خود نشانِ از وجود آموزش در عالم برزخ است و لاغیر کاری عبث و باطل است و احکام اسلام بی تردید از عبث و باطل به دور است.
ادامه دارد....
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
قالوا بلی بخش یکم.mp3
27.34M
#فایل_صوتی_قرآنی
#موضوع: قَالُوا بَلَىٰ در قرآن (بخش اول)
#حسین_جعفری_خویی
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
قالوا بلی بخش یکم(2).mp3
27.23M
#فایل_صوتی_قرآنی
#موضوع: قَالُوا بَلَىٰ در قرآن (ادامه بخش اول)
#حسین_جعفری_خویی
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
🪶📜
در تهذیب الاحکام حدیث ۱۵۹۴ آمده است امام صادق علیه السَّلام فرمودند:
روزه دار در هر ساعتی که مایل باشد می تواند مسواک بزند، ولی نمی تواند با مسواک تَر، مسواک کند.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#یک_لغت_قرآنی ۳۰۷
🌟طَرَی:
سرزندگی و شادابی کوتاه مدت را گویند. "طراوت" از این ریشه است.
مثال، در فصل بهار گویند لاله های یک دشت با طراوت است، یعنی شادابی تازه و گذرا دارد و ممکن است دو روز بعد همان دشت لخت و بی طراوت شود.
وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا (۱۴_نحل)
مراد از طَرِيًّا گوشت ماهی است که در میان تمام گوشت ها ماندگاری و تازگی آن بسیار کوتاه مدت است.
فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا (۳۷_احزاب)
یعنی زید مرحله شادابی و طراوت از همسرش را گرفت و همسرش دیگر برای او شادابی و طراوت نمی بخشید.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#مناجات
نازنینا! در دنیا مرا با هرکس و هر چیزم آغازی و پایانی است. این فقط تویی که مرا آغازی با تو به قدمت هزاران سال ألَسْت من است و این آغاز را پایانی هرگز بر من نیست. در سرای خلقت، من بر هرکسی روزی آغاز و روزی پایان می شوم و هرکس روزی آغاز او و روزی دگر پایان او بر من است.
معبودا! طلب نفس مرا در دنیا از رحمت خویش و نور خویش پایانی عنایت فرما که هرکس را چنین پایانی بخشیدی، آغازی بی پایان نزد خویش از رحمت ات بر او عنایت فرمودی.....
✍حسین جعفری خویی
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#یک_داستان_یک_پند ۳۵۲
مردی خانه ای ساخت و نقاش برای رنگ کردن خانه دعوت کرد. همسرش رنگ فسفری دوست داشت. پس مرد رنگ فسفری خانه را زد که پسر زن به مرخصی سربازی آمد و گفت: آسمانی آبی باید می زدیم، من این رنگ را دوست ندارم. پدر به نقاش گفت: خانه را آسمانی آبی رنگ کرد که در عید همان سال دخترشان به شهرستان برای عید دیدنی آمد و گفت: من این خانه نمی مانم رنگ صورتی باید می زدید و نظر مرا نپرسیدید چون برای تان مهم نبود.
مرد نقاش را آورد و گفت: من خسته شدم هر رنگی که تو مناسب بود انتخاب کن و بزن که نظر هیچ یک نباشد.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
نقاش پرسید: تو چه رنگی خودت دوست داری؟ مرد گفت: من از اول زندگی خودم را به زن بچه ام تحمیل نکرده ام تا آنان نظرات مرا بخواهند، نظر من را ول کن...
نقاش رفت و رنگ سیاه خرید و مشغول سیاه رنگ کردن خانه شد.... مرد پرسید: چرا سیاه رنگ می کنی این رنگ را چه کسی بر خانه و کاشانه می زند؟
نقاش گفت: تو انتخاب رنگ بر من سپردی و من واقعاً دیدم از تو سیاه بخت تر نیست که تمام افسار مردانگی خود را دست زن و فرزند سپرده است... پس مناسب ترین رنگ برای خانه تو همان رنگ زندگی توست و من به امر تو مناسب ترین رنگ را انتخاب کردم.
✍حسین جعفری خویی
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
🌹قَالُوا بَلَىٰ در قرآن و احادیث🌹
#یک_آیه_یک_تدبر ۶۹۶
🔹بخش دوم🔹
📆۱۴۰۳/۰۱/۰۴
آیات متعددی در قرآن اشاره به عذاب بشر در روز قیامت دارد.
وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لَا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَنْ دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ (۵_احقاف)
این آیه اشاره دارد که عدم استجابت دعای کسانی که در دنیا غیر از خدا را می پرستند در عذاب برزخ شان است و در روز قیامت دعای آنها شنیده و امکان جواب اش وجود دارد.
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ أَنَّ لَهُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لِيَفْتَدُوا بِهِ مِنْ عَذَابِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَا تُقُبِّلَ مِنْهُمْ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (۳۶_مائده)
پس این عذاب در روز قیامت نشانگر وجود عذاب برای ابتلاء الهی حتی بعد از مرگ است. در ذیل به آیات ابتلاء بشر در روز قیامت می پردازیم:
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
أَعْمَىٰ به معنای نابینا است که بر دو نوع است: یا چشم اش نابینا است یا نوری برای دیدن وجود ندارد و بی چراغ است.
"فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ" یعنی نوری برای دیدن حقیقت ندارید هر چند چشم تان سالم است.
و مراد از "وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ" یعنی چشم دارند ولی چراغی برای دیدن ندارند.
به تصریح کلام وحی و احادیث در روز قیامت انسان از برخی مکان های تنگ و تاریک عبور خواهد کرد که برای آن نیاز به روشنایی برای دید خواهد داشت. (وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ) و باید این روشنایی را از این دنیا برد طبق آیات بعد با آزاد کردن برده، اکرام از یتیم خویشاوند، سیر کردن شکم گرسنگان در روز قحطی، سیر کردن شکم مسکین و...
يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ (۱۳_حدید)
مومنان از این عقبه ها با نورشان حرکت خواهند کرد ولی منافقان در این عقبه ها در تاریکی و محتاج نور خواهند شد خوب قطعاً آنان الی الابد در آن موقوفات، متوقف نخواهند شد و بعد از این که مدت زیادی با ماندن در آن تاریکی مجازات شدند خداوند آنان را با ابتلاء از آن تاریکی نجات شان خواهد داد. یعنی آتشی روشن خواهد شد و این افراد بیرون آتش که عذاب است و درون آن اگر نترسند و وارد شوند رحمت الهی است مورد ابتلاء قرار می گیرند.
يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قَالُوا بَلَىٰ وَلَٰكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّىٰ جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ (۱۴_حدید)
منافقان که در دنیا خود را برای رضای خدا در سختی برای کسب آن نور قرار نداده بودند در آن روز از سوی فرشتگان با تأدیب و تحکیم توحید آموزی می شوند. پس امر می شوند وارد آتش شوید تا نور کسب کنید مراد از "بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ" همان آتش رحمت الهی است. برخی از آنان که باز هنوز در ترس هستند وارد نمی شوند که فرشتگان خطاب شان می کنند مگر با شما نبودیم؟ آنان می گویند: "قَالُوا بَلَىٰ" ابتلاء مان کنید حاضریم امتحان شویم.
برخی که وارد آن آتش می شوند به آنان نوری داده می شود تا از آن عقبه و موقوف محشر بگذرند. فرشتگان در خطاب منافقان با چنین امتحان سخت شدن شان می گویند که بلای امروز شما نتیجه فتنه های شما در دنیا برای مومنان و انتظارتان برای نابودی آنان و "غَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ" گمراهی شما از خط امان و أمنیّه شیطان بر شما بود.
پس کسانی که وارد آتش می شوند در رحمت الهی وارد می شوند و کسانی که وارد نمی شوند در عذاب می مانند. (بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ)
در اینجا برای تدبر بیشتر این آیه باید به شرح لغاتی چند از کلام وحی مدد الهی بپردازیم.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#یک_لغت_قرآنی ۳۰۸
🌟شَکّ:
به نوعی دو دلی در باور کردن امری را گویند. مثال کسی به ما می گوید: فردا حتما باران می آید ما اگر در کلام او دو دل در باور یا ردّش باشیم این را شَکّ گویند.
قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ (۱۰۴_یونس)
کسی که در حقانیت اسلام دو دل باشد این دو دلی شَکّ نام دارد.
🌟رَیْب:
تردید در عمل کردن به امری را گویند. مثال، کسی که شک ندارد وعده خدا بر این که اگر انفاق کند حق تعالی جای آن را پُر می کند ولی در قدم برداشتن برای انفاق دو دل است و می گوید: خدا چگونه می خواهد پُر کند جای چیزی را که من کم می کنم؟
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
حق تعالی می فرماید: اگر در دو دل بودید برای غیر مسلمانی که در اضطرار وصیت می کنید که وصیت شما را بعد از مرگ تان به جای آورد، بعد از نماز آن دو شاهد را نگه می دارید و قسم می دهید....
مِنْ بَعْدِ الصَّلَاةِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لَا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَنًا (۱۰۶_مائده)
ارْتَبْتُمْ از رَیْب است، یعنی دو دل بودید از اجرای وصیت تان در عمل از سوی آنان.
گاهی شک و رَیْب در کلام وحی در تتابع یکدیگر ذکر شده اند. "إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُرِيبٍ" یعنی هم از نظر باور دو دل بودند و هم از نظر عمل.
"مراتب" از رَیْب است، یعنی هرکسی به اندازه ای که دو دلی در وعده های الهی را کنار نهد و به وعده های او عمل کند دارای رتبه و مرتبه در نزد حق تعالی می گردد.
در زیارت عاشورا می خوانیم "وَ اَزالَتکُم عَن مَراتِبِکُمُ الَّتی رَتَّبَکُمُ اللهُ فیهَا" یعنی خواستند دور کنند شما را از مراتبی که خداوند به شما رتبه بخشیده بود چرا که امام حسین (ع) بالاترین دو دلی و رَیْب ها را در وعده حق تعالی طی کرد و صاحب مرتبه شد. چنانچه طفل شش ماهه خود بی هیچ گناهی در راه خدا وارد و تقدیم کرد.
🌟تَرَبَّص:
به معنی انتظار تحقق آرزو و خیال باطل است. "قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا" کافران در آرزوی اصابت عذاب بر مؤمنان و نابودی شان تَرَبَّص کرده و منتظر بودند. کسی که توبه نمی کند و می گوید: خداوند غَفُورٌ رَحیمٌ است به او مُتَرَبِّص گویند، یا کسی که گناه می کند و عذابی از گناه متوجه اش نمی شود و می گوید: خدا همه ما را می بخشد تَرَبُّص کرده است یعنی به آرزو و خیال باطلی منتظر نشسته است.
🌟تَسویٖف:
یعنی بزودی بزودی کردن. مثال کسی که می داند باید توبه کند تا خدا او را ببخشد ولی امروز و فردا می کند تَسویٖف کرده است.
"فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ" یعنی اگر امروز، روز سختی را می گذرانید این نفس شما بود که در دنیا شما را به رحمت خدا بسیار امیدوار کرد و توبه نکردید و در آتش توبه و سپس عمل صالح برای جبران گناه وارد نشدید تا از این آتش بی نیاز شوید. وعده های صدق الهی را قبول کردید ولی در عمل دچار رَیْب شدید (وَارْتَبْتُمْ) و گمان کردید بدون وارد شدن در آتش الهی شما بخشیده خواهید شد و در دنیا چون حیوانات از لذایذ دنیوی بهره حیوانی بردید و هیچ انفاقی نکردید و زکاتی نپرداختید و از مال خود فقط برای کسب لذت های دنیا بهره بردید و با بخشش مال وارد آتش من نشدید.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#یک_آیه_یک_تدبر ۶۹۷
وَيَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَلَيْسَ هَٰذَا بِالْحَقِّ ۖ قَالُوا بَلَىٰ وَرَبِّنَا ۚ قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (۳۴_احقاف)
اگر در این آیه دقت کنیم حق تعالی عرضه آتش را به کافران در روز قیامت بیان می کند و چون از آن آتش می ترسند که وارد شوند فرشتگان به تعلیم دوباره توحید به آنان می پردازند و مصداق همان اتمام حجتی که از دیوانگان و... طبق حدیث امام باقر (ع) عرض شد با آنان اتمام حجت می کنند. (أَلَيْسَ هَٰذَا بِالْحَقِّ)
و بعد از این اتمام حجت آنان می گویند: "قَالُوا بَلَىٰ وَرَبِّنَا" آری ما را ابتلاء کنید و رَبّ و تربیت مان نمایید. بعد از آن است که به آنان گفته می شود به اختیار خود داخل آتش شوید و آن را بچشید.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
و بعد از آن که آنان گناهان خود پذیرفتند و خود وارد آتش جهنم شدند حق تعالی از رحمت اش چنین گناهان شان می سوزاند و عفو شان می نماید.
در احادیث آمده است: «روزه گناهان را می سوزاند.» علت امر آن است بر اثر تشنگی بدن انسان از بی آبی و حرارت می سوزد، پس گناهان در این ابتلاء و سوختن است که می سوزد و فقر و بیماری گاهی کفاره گناه است چون در آن آتش است و آتش خاصیت اش در خلقت سوزاندن و محو کردن است.
پس آن دسته از کافران یعنی کسانی که در آیه فوق، خود به اختیار خطای خود می پذیرند و آتش را حق خود می دانند و از تکبر دوری می کنند و خود، خود را لایق آتش به خاطر گناهان شان می بینند و وارد آن می شوند و گناهان شان می سوزانند و پاک می شوند.
از نبی مکرم اسلام (ص) در نهج الفصاحه آمده است: «مردمی که به واسطه گناهان خود در جهنم هستند می میرند و همین که زغال شدند اجازه شفاعت شان داده شده و کلام شان شنیده و قبول می شود آنان به کنار نهرهای بهشت انداخته شده و توسط بهشتیان شستشو می شوند و مانند جوانه ای از زمین دوباره برای رفتن به بهشت می رویند.»
از این حدیث استنباط می شود شفاعت در روز قیامت و جهنم الزاماً به غیر نیست خود انسان هم با درخواست خود از خدا می تواند مورد شفاعت قرار گیرد و شفاعت، یعنی پذیرفتن یک خواسته در قیامت و جهنم.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
#یک_آیه_یک_تدبر ۶۹۸
وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَىٰ جَهَنَّمَ زُمَرًا ۖ حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَٰذَا ۚ قَالُوا بَلَىٰ وَلَٰكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ (۷۱_زمر)
کافران در بیرون جهنم در حالی که درهای آن باز است می ایستند باز مأموران الهی با آنان اتمام حجت می کنند که مگر پیامبرانی برای شما نیامده بود؟ می گویند: بَلیٰ و خداوند وعده عذاب خود را بر کافران محقق می کند. (وَلَٰكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ)
در آیه بعد می فرماید: قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا ۖ فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ، یعنی ای کافران وارد شوید و تا مدتی که بر شما مقرر کرده ام در آتش آن مستمر خواهید ماند.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
مراد از "فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ" منزلگاه بد و دائمی برای متکبران است. یعنی برخی در آن شرایط هم حتی حاضر به پذیرش خطای خود نخواهند شد و چون ابلیس فرافکنی کرده و علت سوختن در آتش شان را به گمراه کردن خدا آنان را در دنیا نسبت می دهند.
حق تعالی می فرماید: هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ (۲_جمعه)
آیه تصریح می کند که حق تعالی اراده اش بر تزکیه و پاک کردن انسان در دنیا است و موارد ذکر شده شاهد این امر است. اگر آیه ۷۷ آل عمران هم دقت کنیم حق تعالی در باب انسان در روز قیامت هم بر وجود نعمت تزکیه اش اشاره کرده است.
إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَٰئِكَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (۷۷_آل عمران)
با این تفاوت در دنیا انسان با علم انبیاء و کتاب خدا خود را با رعایت حلال و حرام الهی تزکیه می کند ولی در آخرت تعلیم چون دنیا نیست، تعلیم الهی با عذاب و تزکیه اش با آتش است.
وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْرًا لَهُمْ ۖ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ ۖ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ (۱۸۰_آل عمران)
در تفسیر این آیه از امام صادق علیه السَّلام در ثواب الأعمال آمده است: کسانی که زکات طلا و نقره و شتر و گاو و گوسفند را نداده اند اژدهایی از آتش در روز قیامت پشت سر آن ها در صحرای قیامت حرکت می کند و دور گردن شان می پیچد. هرکس زکات خرما و انگور و زراعت خود را ندهد در روز قیامت از زمینی که محصول خدا را گرفته ولی زکات اش نداده است حفره ای گشوده می شود و در آن فرو می رود و زمین دور گردن اش می پیچد. پس در قیامت هم حق تعالی انسان را در عذاب قرار می دهد.
در تصور این گونه عذاب های وعده داده شده این بس که خواب های وحشتناک دنیا را به یاد بیاوریم. در همان کتاب از امام صادق علیه السَّلام آمده است: مردی نزد حضرت آمده و شکایت کرد که در خواب زنی را می بیند و می ترسد و چنان جیغ در خواب می کشد که همسایه ها از خواب بر می خیزند. حضرت فرمودند: شاید زکات مال خود نمی دهی؟ گفت: می دهم. حضرت فرمودند: حتماً به اهل و گیرنده واقعی زکات که نیازمند واقعی باشد نمی رسانی.
در همان کتاب از امام صادق (ع) نقل است کسی که زکات ندهد در روز قیامت مورد حمله وحوش و سُم پای آن ها و نیش زهر آنان قرار می گیرد و مراد از "وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَت" شاید به یک معنی همین حدیث امام باشد چون حق تعالی حیوانات وحشی را فرموده نه همه حیوانات و وجود این حیوانات وحشی نشانی از افزودن ترس بر انسان های محشور شده است.
در عیون اخبار الرضا از امام رضا علیه السَّلام آمده است: گناهکارانی که موحد و خداشناس باشند مخلّد در آتش نخواهند بود پس از مدتی از آتش خارج میشوند و شفاعت برای آن ها رواست.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی
🌹چه کسانی در آتش جاودانه خواهند ماند؟
گروهی که دائم در آتش جاودانه می مانند نخست شامل کسانی هستند که دروغ می گویند.
وَلَوْ تَرَىٰ إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ(۲۷_انعام)
بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا كَانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ ۖ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ (۲۸_انعام)
اگر دقت کنیم این گروه را که از خدا می خواهند به آنان فرصت دهد برگردند در دنیا کار نیک کنند دروغگویان معرفی می کند، چون بر خلاف منافقان که گفتند: قَالُوا بَلیٰ وَ رَبِّنَا، یعنی ما را در صحت قول مان ابتلاء کن و اینجا تربیت نما، برعکس آنان حاضر به ابتلاء به آتش نیستند بلکه بهانه برای برگشت دوباره به دنیا دارد که آن هم دروغ است.
مراد از "يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ" همان است که در روز قیامت در برابر آتش سرّ و درون انسان ها مورد ابتلاء و امتحان قرار می گیرد.
🆔 @akhlaghmarefat
داستانها و پندهای اخلاقی