eitaa logo
کانال اخلاق و معرفت در قرآن و روایات
1.4هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
73 ویدیو
3 فایل
@H_G_54 ارتباط با مدیر، نظرات، پیشنهادات ارتباط با ادمین @TadabboratQurani_401
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹قَالُوا بَلَىٰ در قرآن و احادیث🌹 🔹بخش چهارم🔹 📆۱۴۰۳/۰۱/۱۱ 🌟چرا حق تعالی می فرماید: غذای انسان باید از آتش بگذرد تا طعم یابد؟ همین خمیری که آن را نان می کنیم، نان را در دهان جویده و سپس به همان خمیر اول بر می گردانیم و بلع و فرو می دهیم. پس چرا خداوند اراده فرموده غذای انسان از آتش بگذرد تا طعم یابد که این آیه هم اشاره به آن دارد و انسان را به دقت در آن امر کرده است؟ علت آن است که خداوند به ما یاد دهد ای انسان! طعم طعام در برابر ایستادن آتش بر او خارج می کنم، پس تو هم برای این که طعم و لذت زندگی را بر تو خارج کنم باید در مقابل آتش من بایستی و در این آتش است که تو را می پزم. آیه "لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ" شاهد این امر است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان ها و پندهای اخلاقی
نبی مکرم اسلام (ص) می فرمایند: خشم آتشی است که در درون انسان شعله می کشد. می گویند: فلانی حرفای پخته می زند، یعنی زمانی که انسانی با خواطر شیطانی آتش درون او را به فعالیت واداشت او در برابر آتش خشم خود با کَظم غَیظ نفس اش را می سوزاند و می پزد. پس سخنی که از دهان او بیرون می آید کلامی پخته و حساب شده است. اگر انسان در برابر آتش هوای نفس خود ایستادگی نکند و سخنی بگوید شیطان نیز از آتش است بر آتش او خواهد دمید. ای آدم! من بهشت را بدون بَلیٰ به جدت آدم بخشیدم ولی چون برای میوه ای که رایگان داده بودم رنج و سختی نکشیده بود، پس طعم این نعمت مرا نتوانست بچشد پس من او را روانه زمین کردم که به دست خویش درخت بکارد و همین میوه مرا برداشت نماید. اگر در زمان انجام هر گناهی به آنچه که از دست می دهیم در برابر آنچه از لذت به دست می آوریم فکر کنیم، هرگز قادر به معصیت او نخواهیم شد و در برابر آتش هوای نفس می ایستیم تا از رحمت اش با نورش قلب مان روشن کند. ای انسان، من غذای تو را در برابر رنجی که تو در برابر آتش می کشی بر تو می دهم و مزاج تو چنین خلق نموده ام پس یک مرحله سخت تر از دیگر حیوانات است. عذاب وجدان بعد از هر گناه آتش است اگر در درون خود اندازی و در برابر آن بایستی من تو را می بخشم. نشستن با فقراء آتش است، اگر بایستی و هم سفره شان شوی و بسوزی من تو را با وارد کردن در آتش دیگر امتحان نمی کنم. در سنین بالا گاهی انسان با یک بیماری از سوی خدا وارد آتش می شود پس سعی کن با آن بسازی و برای درمان نروی که اگر نسازی تو را زیر تیغ جراحی شاید بکشم و با آتش برزخ ابتلاء و وارد سازم. به یاد دارم چندین سال پیش با حقوق کارمندی زمینی خریدم تا با آن برای خود خانه ای مدد الهی بسازم. بعد از کلی پس انداز و وام چند سال بعد، زمین را فنداسیون و پِی ریزی کردیم. دو روز از کارمان نگذشته بود که دو نفر از قطعه زمین مجاور شاکی شدند که به مِلک آن ها هم وارد شده ایم. در این وسط نفر سوم شهرداری بود که ادعا کرد وارد کوچه شده ایم. دو روز بعد مجبور شدیم با ماشین سنگین، بنای ساخته شده را خراب کنیم. بسیار ناراحت بودم و شیطان با من می گفت: دیدی از راه حلال کسب کردی و در اداره به مردم و بیت المال نظری نداشتی و سزای تو این شد.... شیطان خواطر می زد که باید من بعد من هم مثل برخی در اداره از مردم و بیت المال سهمی بردارم... نزد پدرم رفتم و چون حالات مرا دید گفت: در این حال برای آن که شیطان تو را از راه مستقیم و ابتلای الهی دور نکند برای خود گناهی را پیدا کن که تاوانِ آن است؛ که اگر نکنی در این آتش ابتلای الهی تو را طاقت نخواهد بود و کافر خواهی شد. امام صادق علیه السَّلام می فرمایند: «دنیا محل خوشی نیست، آسایش فقط در بهشت است و کسی گمان کند و در دنیا دنبال آن بگردد خطا کرده است.» پس بسیاری از بلاهایی که بر سر ما می آید ربطی به گناه ما ندارد بلکه نوعی ابتلاء و خواسته الهی برای ورود به آتش او برای کسب نار و نور است. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
🌹اراده خدا از خلقت آتش اراده خداوند از خلقت آتش، اعطای پختگی و مقاومت و تکامل به خلایق خود است. کافی است اندکی به هر آنچه در پیرامون خود داریم بنگریم؛ از آجری که در بنای خود داریم تا خودرویی که سوار می شویم و طلایی که بر خود داریم همگی در آتش و حرارت مقاومت یافته اند و هر چیزی که بخواهد ارزش اش بیشتر باشد باید در برابر آتش، مقاومت اش چون طلا بیشتر باشد. علت این که حق تعالی شیطان را از آتش خلق کرده بر آن است که حرارت آتش می سوزاند و می پزد و مقاوم می کند. مثال، کسی که در برابر شراره آتش شیطان در زمان فقر صبر می کند و سؤال نمی کند، در همان آتش پخته می شود و چنان توقعات و تمنیات دنیوی نفسانی او کم رنگ می شود که زندگی بر او آسان تر می گردد، و کسانی که در برابر شراره شیطان در تحریک او به عصیان الهی مقاومت نمی کنند و تسلیم خواسته او می شوند، در مرحله خامی خود باقی می مانند و روزی در آتش خشم الهی پخته خواهند شد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
در آتش الهی ورود به معنی خلاص است، چون آتش می پزد و استقامت می دهد، زیاد نگه نمی دارد که کربن کند. در فقر و بیماری آتش الهی است که انسان آن را به گناهان خود نسبت می دهد و می گوید: "إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي" و در این کوره آتش است که توبه می کند و پاک می شود، و کسانی که به اختیار و از روی معرفت وارد آتش الهی برای پخته شدن و کسب حرارت و نور وارد نمی شوند سرانجام آنان هستند که در آتش الهی ماندگار در جهنم خواهند ماند. پس آتش الهی برای پخته شدن و مقاوم شدن در برابر هوای نفس برای درک معرفت الهی، و کارکرد سوزاندن آتش برای اهل جهنم است که به هیچ عنوان با اختیار وارد آتش الهی برای تربیت و پخته شدن نمی شوند. وقتی زلزله ای می آید خَوف و جُوع و نَقْص مِن الأمْوَال و الأنفُس و الثَمَرات (ترس و گرسنگی و نقص در مال و جان و ثمرات) با هم محقق می شود. در این زلزله است که انسان ها در آتش آن پخته می شوند صله ارحام ها بر می گردد و بسیاری از مردم که قطع ارحام کرده بودند به شهرهای امن به خانه ارحام خود پناه می برند و آنان را با آغوش باز می پذیرند. خانه ها ویران شده و انسان ها به آن که فقط سر پناهی حتی محقر داشته باشند که فقط نلرزد و آنان را نترساند و جان شان نگیرد شاکر می شوند. آنان اگر نانی برای خوردن داشته باشند خوشحال می شوند که زیر آوار نمرده اند. اغنیاء هم بیرون از خانه می آیند و در هوای سرد می خوابند و تواضع می گیرند و از حال فقراء باخبر می شوند، و من بعد اگر گرسنه ای یا بی خانمانی را دیدند چون در آتش آن پخته شده اند پس حال او می فهمند و بر او کمک می کنند. بعد از ویرانی زلزله، چون همه به نوعی درد مشترک دارند در گرفتن وسایل مورد نیاز و مَاعُون به هم مراجعه می کنند و صمیمیت سابق بر می گردد. روزی یکی را دیدم خودکشی کرده بود و شکر خدا زود نجات اش داده بودند، کسی در جمع بر داستان او خندید. دیگری گفت: نخند من خودکشی کرده ام و می دانم چه کشیده است... پس انسان تا در آتش نفس اش پخته نشود امکان ندارد از حال دیگری خبر داشته باشد. برای همین حق تعالی به روزه داری و کم خوری که نوعی ورود اختیاری به آتش الهی است برای کسب نور امر می کند و در حدیث است: «حکمت در شکم گرسنه است.» بعد از زلزله مصیبت دیدگان تمام لذت و نعمات زندگی را به تار مویی بسته می دانند و دنیا واقعیت پوچ پنهان اش آشکارشان می سازد. بخشش و احسان و درک یکدیگر به وقوع می پیوندد چون در زلزله همه زیر آتش الهی به بی اعتباری دنیا واقف می شوند. در وادی معرفت باید انسان در مسیر الهی جهاد کند و با حرارت و نوری که از خدا در این راه می گیرد مدد الهی پیش رود. اگر آنچه انسان می شنود یا آنچه دنبال فهم اوست متناسب با جهاد و نور تقفه عطا شده خدا بر او نباشد؛ یکی از این دو حالت است: یا انکار می کند، یا می ماند و گیج می شود. برای همین در حدیث نبوی تأکید شده است: «از متشابهات قرآن گذر کنید.» چون نور کافی از سوی خدا برای تفقه آن به شما عطاء نشده است، پس یا منکر و یا گمراه می شوید. حق تعالی موسی نبی را قبل از فرستادن به سوی فرعون در طور سینا نخست با نور خود حرارت و روشنایی بخشید و جالب آن است موسی نبی با همه نوری که در طور سینا داشت در برابر اسرار الهی در باب خضر در ظلمت بود. طبق حدیث علوی بسیاری از ابتلاء های انسان برای افراد اولیاء الله جهت رشد و تعالی و تربیت و پختن اوست و ممکن است بدون معصیت بر او وارد شده باشد برای همین باید تسلیم شد. ولی برای اهل معصیت برای پختن آن ها برای دور شدن از گناه و نافرمانی خداست. به هر حال وارد شدن به آتش برای پخته شدن، قطعاً همراه رنج و سختی است و همان است که حق تعالی می فرماید: «ما انسان را در سختی خلق کردیم.» 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۷۰۱ وَ أَنذِرْهُمْ يَوْمَ الحَسْرَةِ (۳۹_مریم) یکی از نام های روز قیامت، روز حسرت است و در دنیا هم تمام آتش حسرت ها بعد از فوت فرصت ها است. مثال، دو برادر یکی در زمان حیات مادر پیر و بیمارش از تقوی الهی وارد آتش شده و او را مراقبت می کند و دچار رنج و سختی می شود، و برادر دیگر در خانه خود در آرامش می خوابد، وقتی مادر پیر از دنیا رفت برادری که خود را در آتش خدمت مادر وارد کرده بود دیگر در آتش حسرت خدمت نکردن به او مانند برادر دیگر وارد نمی شود و نمی سوزد. پس وقتی خداوند می فرماید: همه شما وارد آتش من خواهید شد، هرچه باشد مجاورت و ورود به آتش برای پخته شدن توأم با رنج و درد است و گریزی از آن نیست و کسانی که زمان بلای الهی شکایت کرده و می گویند: خدایا من چه کرده ام که چنین عذابم می دهی؟ یا کسانی که در دنیا همیشه دنبال خوشی و سرمستی اند و باور ندارند دنیا محل سختی هاست همگی در اشتباه هستند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
چنانچه امام صادق علیه السَّلام می فرمایند: دنیا محل خوشی و راحتی نیست، هر کس دنیا را محل آسایش بداند خطا کرده است، دنیا محل تلاش و سختی ها و مرارت هاست و فقط بهشت است که محل سکون و آرامش و قرار است. در سوره مؤمنون حق تعالی در اوصاف مؤمنان می فرماید: در نماز خاشع اند و زکات می دهند و زنا نمی کنند. بر امانت و عهد خود می ایستند هرچند بر ضررشان باشد، یعنی با تقوی الهی وارد آتش من می شوند و حرارت می بینند و اذیت می شوند پس من آنان را بهشت می دهم و از آتش خود در دنیا و آخرت بی نیازشان می سازم. (فَمَنِ ابْتَغَىٰ وَرَاءَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْعَادُونَ) کسانی که در این آتش الهی وارد نمی شوند و می خواهند با زنا دنبال لذت بیشتر باشند و از حق شان تجاوز می کنند، باید منتظر آتش تربیت من باشند، چنانچه در عالم الست فرصت ورود اختیاری شان به آتش خویش در دنیا دادم. در این دنیا چنین انسان هایی را که از آتش من فرار کرده اند و به اختیار وارد آتش برای تربیت خویش نشده اند، با بلاء وارد آن خود خواهم کرد که اگر از آن هم فرار کنند بعد از مرگ دوباره وارد آتش تربیت خویش خواهم کرد. فرشتگان در حق مؤمنان دعا می کنند: "وَقِهِمُ السَّيِّئَاتِ  وَمَنْ تَقِ السَّيِّئَاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ" یعنی کسی که خداوند او را تقوی دهد تا با گناه نکردن در آتش الهی بایستد در اصل او را از آتش جهنم قِنا و نگه داشته است. (رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ) می دانیم همگان نفس شان طالب شهوت و لذت در دنیا است، پس کسی که با تقوی الهی خود را به اختیار وارد آتش خدا کرده از سوختن در آتش جهنم خود را بی نیاز می کند. نکته مهم دیگر آن که هرکس باید قٰالوُا بَلیٰ خود را خودش انجام دهد و خودش با ایمان به خدا وارد آتش الهی شود. مثال زنی که شوهرش زکات نمی دهد اگر آن زن مهریه خود را بستاند و زکات در خانواده دهد هرگز برای شوهر او زکات محسوب نمی شود و او را از ابتلای الهی نگه نمی دارد. چنین زنی تنها کاری که می تواند بکند باید بداند شوهرش ظلم در حق او و فرزندان می کند و از ظلم او در کلام و قلب برائت جوید و اگر در کلام احتمال مفسده بود در باطن و قلب با اقرار به ظلم او از او برائت جوید چون شیطان مانع ورود شوهرش به آتش الهی و ایمان به وعده های خالق در اوست برای همین در اخبار است: بسیاری از زن و فرزندان در روز قیامت از پدر خانواده که مال حرام شان داده است شکایت خواهند کرد. حق تعالی می فرماید: "يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ" پس همان طور که کسی به جای کسی نمی تواند نماز او را بخواند، پس کسی به جای کسی هم نمی تواند زکات او را بدهد. هدف از زکات، صَلّ است پس همه برای صَلّ به زکات نیاز دارند. هدف از زکات پرداخت جریمه و عوارض شهرداری نیست که هر کسی پرداخت کرد مهم نباشد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۷۰۲ الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً (۲۶۸_بقره) شیطان زمان انفاق که انسان می خواهد وارد آتش الهی و دریافت نار و نور او گردد انسان را می ترساند که وارد نشود، برای همین زمان انفاق لشکر خود را گسیل می دارد تا انسان را منصرف کند و وقتی انسان وارد آتش الهی شد در حدیث است کمر شیطان بر زمین کوبیده می شود و ضجه می زند و دور می شود. تمام وسوسه های شیطان برای انسان در زمانی است که او می خواهد با انجام فریضه ای مثل نماز، یا ترک معصیتی مثل غیبت، خود را وارد آتش هدایت الهی کند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
انسان هر اندازه عبادت خدا را نماید یا ترک معصیت اش کند به همان میزان وارد آتش الهی می شود و نار و نور هدایت الهی را می گیرد. کسی که علی رغم نیازش از مال خود برای رضای خدا برای نیازمندی انفاق کرده و می گذرد در آتشی که خود را وارد می کند هرگز اندازه آتشی نیست که یک نمازگزار وارد آن می شود؛ یا کسی که نیمه شب برای نماز شب مستحبی خواب شیرین بر خود حرام می کند تا طلوع خورشید بیدار می ماند و وارد آتش الهی می شود هرگز نور هدایت الهی را که بر خود می گیرد به اندازه کسی نیست که سحرگاهان می خوابد و نزدیک طلوع آفتاب نماز صبحی خواب آلود می خواند و دوباره می خوابد. کارگری که صبح تا غروب کار می کند و برای کسب روزی حلال برای اهل بیت اش جهاد می کند و از خستگی چشمان اش در نماز عشاء باز نمی شود ولی نمازش با آن خستگی می خواند هرچند شاید تمرکز بر کلام خود هم نداشته باشد هرگز با نماز کسی که صبح تا شب با گوشی کسب و کار او در اینترنت است و شب را بدون خستگی به نماز می ایستد برابر نیست. تاجری که سحری را خورشت قیمه خورده و افطارش کباب و میوه و دسر است آتشی که در روزه وارد شده است با آتش کارگری که سحر نان و پنیری خورده و افطارش آشی بیش نیست هرگز برابر نخواهد بود. گرفتن روزه قضا در تابستان گرم آتشی که دارد هرگز برابر با آتش روزه شب یلدا نیست. هر اندازه در آتش الهی بیشتر وارد شویم بیشتر معرفت حاصل خواهیم کرد، پس تقوی و عمل صالح مان بیشتر و وزین تر خواهد شد. حال دیدیم  برخی که گمان می کنند با خواندن نماز و روزه عبادت خود را تکمیل کرده اند و نباید در زندگی دچار مشکلات شوند سخت در خطا هستند، آنان ورود به آتش الهی را نمی دانند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۷۰۳ حق تعالی در سوره نوح می فرماید: أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِيعُونِ (یعنی اگر مرا عبادت کنید و گناه نکنید و از من اطاعت کنید) وعده می دهم برخی از گناهان شما را می بخشم. (يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ) یعنی همه گناهان در هر شرایطی بخشیده نمی شود و باید تاوان آن را داد. و در سوره صف می فرماید: تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ و در ادامه برای کسانی که با جهاد در راه خدا با مال و جان وارد شوند و آن را بر عبادت و تقوی خود بیفزایند وعده می فرماید: "يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ" یعنی همه گناهان شما را می بخشم. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
پس وعده بخشش تمام گناهان الهی بر انسان منوط به وارد شدن در آتش سنگین تر و بیشتر اوست. نبی مکرم اسلام (ص) شنیدند معاذ یکی از فرزندان اش را از دست داده و غمگین است، به او فرمودند: مبادا بی تابی ات موجب تباهی پاداش تو گردد. در حدیث قدسی است که ای بنده اگر بر مصائب و بلاهای من ناخوشی و دوام نیاوری برو و در پی خدای دیگری باش که من خدای تو نیستم. امام صادق علیه السّلام می فرمایند: هیچ مؤمنی نیست مگر این که به بلائی گرفتار است و بلای بزرگ تر و گرفتاری شدیدتری هم به دنبال او در انتظار است. اگر در همان بلا صبر و شکیبایی داشته باشد خداوند آن بلای بزرگ تر را برطرف می نماید و اگر صبر نکرده و بی تابی نماید بلای بزرگ تر که در انتظار اوست فرا می رسد و مرتب گرفتاری هایش بیش تر می گردد تا وقتی که صبر نیکو و شکیبائی را انتخاب کند. حدیث گویا است تا زمانی که آدمی در آتش الهی که با بلاء بر آن وارد نشده است سر تسلیم فرود نیاورد و نایستد خداوند با بلای بیشتر او را متوقف خواهد کرد. مثال ثروتمندی که ورشکسته شده است اگر بر بلای فقر این ورشکستگی صبر نکند و در آتش آن نایستد با کلاهبرداری و دروغ سعی در جمع سرمایه خواهد کرد پس این بار خود را در پشت میله های زندان هم خواهد یافت. در کل بنی آدم که قَالوا بَلیٰ در الست گفته است در دنیا بلی و آری برای ورود به آتش الهی را نمی پذیرد و از آن می ترسد به این امر "بی ایمانی و عدم یقین" می گویند. نبی مکرم اسلام (ص) می فرمایند، سه چیز گنجینه نیکی هاست: نهان داشتن دردها، گرفتاری ها و مصایب. هر کس مصیبت خود آشکار ساز صبر نتواند کرد. مراد از حدیث آن است کسی که مصیبت خود را آشکار می کند دیگران همیشه از مصایب او می پرسند و آن را تجزیه تحلیل از خود می کنند و قدر رفع مشکل را از او می گیرند. مثال مردی که گرفتار زنی بداخلاق است اگر مصیبت خود آشکار سازد هرکس طوری او را راهنمایی و ملامت از ظن خود خواهد کرد و شاید این مرد روزی بخواهد همسر خود را نگهدارد اما از حرف و حدیث مردم این امر را نتواند دیگر ادامه دهد. نبی مکرم اسلام (ص) می فرمایند: برخی گناهان است که نماز و روزه و حج آن را محو نمی کند و فقط گرفتاری در طلب معیشت است که آن را محو می کند. مثال، کسی که متکبر بوده است هر اندازه نماز بخواند و توبه کند باید در آتش فقر و ورشکستگی خدا او را بپزد تا اصلاح شود. گاهی حق تعالی اراده اش بر این است همین که انسان وارد آتش الهی شد آتش را بر او سرد و سلام کند. همین که ابراهیم نبی چاقو را بر گردن اسماعیل گذاشت تا سر او را ذبح کند قبل اش شیطان وسوسه می کرد چنین نکند ولی تا خواست چاقو بر گلو بکشد، چاقو کار نکرد چون وارد آتش الهی شده بود. چه بسا اتفاق افتاده کسی خواسته است برای کسی کمک کند همین که در ورود به آتش الهی مصمم شده است خداوند اجر او نوشته و از جای دیگری همان فرد را کمک نموده است. در روایت است همین که انسان بعد از گناه پشیمان شود خداوند گناه او می آمرزد، یعنی کسی که نتوانسته در زمان حرارات نفس و شیطان در برابر یک گناه مقاومت کند و وارد گناه نشود اگر وارد شد و بعدش آن حرارات را به ندامت بر جان خود خرید و وارد شد حق تعالی او را می بخشد. از نبی مکرم اسلام (ص) آمده است: چه بسیاری که برای ساعتی شهوت خود را مبتلاء به رنج طولانی کرده اند، یعنی در برابر لحظه ای حرارت هوای نفس مقاومت نکرده و تسلیم هوای نفس خود شده اند و عمری با مجازات خود را در آتش بلای بزرگ و طولانی مدت انداخته اند. این که در قرآن آمده است گناه نکنید، مثال به نامحرم نگاه نکنید و... یعنی خود را در موقعیت آتش هوای نفس و شیطان قرار ندهید. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
🌹اراده خدا بر انسان از ابتلاهای الهی چه بوده است؟ نکته مهم دیگر این که ابتلاهای الهی برای اهل عصیان برای مجازات شان است. در نهج الفصاحه از نبی مکرم اسلام (ص) آمده است: برخی گناهان هستند که نماز و روزه و حج کفاره آن نیست و باید برای محو شدن آن انسان به تنگی معیشت و کسب مبتلاء گردد. یعنی کسی که متکبر است روزه باعث پخته شدن نفس او و ترک تکبرش نمی گردد، باید در کسب معاش خود به تنگی افتد تا خوار گشته و دراین آتش ابتلاء خواری پخته شود تا تکبرش از او دور گردد، و ابتلای الهی بر اهل ایمان برای ارتقاء مقام و مراتب شان است. در اصول کافی از امام صادق علیه السّلام آمده است: ای سدیر! خداوند وقتی بنده ای را دوست داشته باشد او را با بلاء به سختی می فشارد، ما و شما با بلاء صبح و شام می کنیم. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
خداوند را بندگان خالصی است وقتی از آسمان تحفه ای بیاید از رفتن سمت آنان باز می دارد و به سوی دیگران می فرستد، با بلاء جگر بنده را خون می کند و چون به درگاه خدا دعا کند می فرماید: ای بنده من! من به شتاب در دادن آنچه تو از من می خواهی توانایم ولی برای تو ذخیره می کنم که ذخیره من بر تو بهتر است. نکته بسیار مهم این که گاهی ما بطن یک امر را مشکل در آن امر تصور می کنیم. مثال کسی که نانوا است آتش بطن کار اوست و مشکل کار او محسوب نمی شود. یعنی یک نانوا نمی تواند از حرارت تنور شکایت کند. کسی که در مسیر معرفت الهی قدم بر می دارد بلای الهی بطن کار اوست و نباید آن را مشکل بداند. چنین کسی مورد ملامت و سرزنش و حتی طبق کلام حضرت علی به دیوانگی متهم می شود که بطن کار اوست پس نباید از آن ناله کند یا برنجد یا دنبال رفع آن باشد. دوستی نقل می کرد که خیریه کوچکی داشت برای نیازمندان کمک مالی جمع می کرد. روزی یکی از همکاران وارد اتاق شد و چند سکه در دست داشت که با تمسخر گفت: دست ات باز کن قدری صدقه دارم بدهم... مثل گدا سکه در دستم گذاشت و دستم مشت کرد و گفت: ببر به زنان بیوه بده و حال کن...... دیو نفس از یک سو بر من می زد که جواب اش بدهم و شیطان با آتش خویش بر آتش نفس من بیشتر می دمید که پاسخ دهم. ولی مدد الهی سکوت کردم و او رفت. در همین سکوت بود که وارد آتش الهی شدم. سریع مرا وصل خویش ساخت چشمانم اشکی وصل بخشید تا بر جهل او و غربت خدای ام گریه کنم، و در همین ورود به آتش بود که نور هدایت اش بر من بخشید. وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ (۳۴_توبه) طلا را ذَهَب گویند، چون آن قدر باید در کوره آتش به خود بیند که تمام ناخالصی آن از او دور شود و تا ناخالصی اش نرفته است، ذهب نشود. تهذیب نفس یعنی انسان باید آن قدر نفس خود در کوره آتش بسوزاند که تمام ناخالصی ها و تمنیات دنیوی از نفس او برود تا به تهذیب برسد. استحکام هر چیز در برابر میزان آتشی است که تاب آوری آن را دارد. مثال وقتی یک پلاستیک بر میزان حرارت کم تری مقاومت کرده و ذوب می شود و آماده شکل پذیری می گردد استحکام آن به مراتب کمتر از استحکام یک آهن است که در بالای هزار درجه ذوب می شود و شکل می گیرد. پس هر اندازه شدت بلاء بیشتر باشد، شدت مقاومت انسان در برابر حوادث و سختی ها هم بیشتر خواهد شد. چنانچه تحمل یک روز زندگی یک سیاه پوست در آفریقای مرکزی برای یک انگلیسی ممکن نیست، چرا که سیاه پوست مصداق آهن در مشکلات حرارت دیده است و انگلیسی مصداق یک مشمع پلاستیکی. برای همین ما به کسی که در کوره آتش و بلاء افتاده است می گوییم انسان پخته ای است. لذت تمام غذاها هم براساس میزان تاب آوری آن ها در آتش است و غذاهای لذیذی چون گوشت نیاز به دریافت حرارت بسیار بیشتری نسبت به یک تخم مرغ نیمرو دارد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
یک انسان مقرب به خدا چون چشم دل اش با انوار هدایت الهی به جهان پس از مرگ روشن شده است، و می داند که در برابر مشکلات زندگی گویی کارگری است که سه روز به تمام شدت و سختی کار خواهد کرد ولی دستمزدش یک گونی سنگین طلاست، و هر اندازه مرارت بیشتری تحمل کند گونی های طلای بیشتری خواهد گرفت پس او در این راه از تحمل مرارت خسته نمی شود و از کلام دیگران نمی رنجد و عقب نشینی نمی کند. چنانچه در حدیث است مؤمن اگر بداند در بلای الهی چه اجری نهفته است بعد از مرگ آرزو می کرد کاش با قیچی تکه تکه می شد. چون چنین کسی در سایه انداختن به اختیار خودش در تقوی الهی از خدا نور هدایت اش گرفته است و این وعده صدق حق تعالی است که می فرماید: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ» این آیه یک باطن دیگر هم دارد، یعنی کسانی که در کلام خود تقیه کرده و اسرار الهی نزد نااهلان فاش نسازند خداوند بر آنان علم می بخشد که به این علت در احادیث بارها تأکید بر تقیه شده است که احادیث اهل بیت و خدا نزد نااهلان ذکر نشود، و در حدیثی از امام صادق (ع) است که بر مؤمن علم الهی نزد او امانت است و چنانچه پرندگان بدانند در شکم زنبور عسل شهد است او را شکار می کنند، نااهلان هم نباید بر وجود علم در مؤمن خبردار شوند. پس به یک معنی حق تعالی می فرماید: در کلام و علم خود تقیه کنید تا من به شما اسرار با نور خویش بیاموزم. اما این ورود به آتش الهی باید با اختیار صورت گیرد. چنانچه در حدیث است: «هر کسی قدرت انجام گناهی داشته باشد ولی از ترس خدا آن را انجام ندهد یعنی در آتش الهی خود را بیندازد و در برابر حرارت نفس و شیطان بایستد در مقام شهید قرار می گیرد.» یا حدیث است: «هرکس مالی را که از حرام می تواند و اختیار تحصیل آن دارد ولی برای رضای خدا و از خوف الهی از کسب آن مال حرام دوری کند خداوند چندین برابر آن از حلال به او می رساند.» و به این ورود به آتش الهی یا همان تقوی الهی که ترس او در زمان مواجهه با یک معصیت الهی است "فتنه" گفته می شود که طبق قرآن و حدیث هیچ کس از ورود به این فتنه خدا در دنیا معاف نیست. اگر انسان در این فتنه ها نتوانست خود را به اختیار وارد آتش الهی همان تقوی کند، یعنی معصیت نماید، مجازات و بلای الهی را بر خود واجب تر ساخته است. مثال کسی که مادر پیرش بیمار و نیاز به مراقبت دارد یک فتنه برای همه فرزندان است و اگر از بین فرزندان هیچ فرزندی از او مراقبت نکند، همه فرزندان خود را وارد آتش ابتلاء الهی کرده اند و باید با فرزند ناصالح عذاب شوند تا هم عذابی برای آن نافرمانی کسب کرده باشند و گناه شان با صبر محو کنند، هم در آن آتش اولاد ناصالح بفهمند که چگونه والدین شان را آزار داده اند تا از شدت این آتش الهی به خود آیند و توبه کنند. حدیث "حَاسَبُوا قَبل أن تُحَاسَبُوا" به این امر اشاره دارد. آمده است: علامه بحرالعلوم روزی به سر تعلیم بر شاگردان خود نرفتند. در پاسخ درخواست شان گفتند: شنیده ام شب را تا به سحر می خوابید و هیچ شکم گرسنه ای سیر نمی کنید پس من هرچه بگویم به شما، شما را نوری در قلب تان نیست که آن را دریافت کنید و بفهمید. (یعنی خود را به آتش الهی با عبادت شبانه و بخشش مال وارد نمی کنید) 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
پس چنانچه برای درک کامل مطالب پزشکی برای یک دانشجوی پزشکی نیاز به محیط بیمارستان برای کارآموزی است برای طالبان علوم دینی هم چنین محیط آموزشی و کار برای کسب نور الهی برای فهم مطالب قرآن و حدیث قطعاً لازم است. از سوی دیگر وجود چنین کارگاه‌هایی برای تشخیص و تمیز میزان اخلاص طالبان علوم دینی برای خودشان و اساتیدشان شاید مهم و مفید باشد. این نکته در اصل از اسفار اربعه سفر سوم، سفر من الحق الی الخلق بالحق و سفر چهارم سفر فی الخلق بالحق که باید به جای آورده شود. میزان قرابت و نزدیکی دو مؤمن بستگی به میزان ورود آنان به آتش الهی دارد که آن اندازه نور مشترک برای تبیین دریافت های خود به یکدیگر دارند. مثال استاد معرفتی که اهل نماز شب و انفاق است از شاگردان او کسانی که در عمل به او نزدیک ترند و خود را وارد آتش الهی کرده اند به این تناسب به او و کلام اش نزدیک تر و عطش خواهند یافت، پس برای هدایت کسی باید دست او را بگیریم و مدد الهی وارد آتش الهی بکنیم تا تَعمَی القُلوب او باذن الله گشوده شود تا کلام ما را درک کند. نکته مهم که اینجا لازم است گذرا اشاره شود آن است وقتی به استاد معرفتی کسی شاگردی کند باید از نور او از دور بهره برد و نباید به او نزدیک تر شود که سوختن اش حتمی است، چنانچه موسی نبی باید از علم خضر استفاده می کرد، اما وقتی به او نزدیک و از او کنجکاوی کرد سوخت و کم مانده بود گمراه گردد. مَثَل شاگرد و استاد چون شمع و پروانه است نه باید نزدیک شود که می سوزد و نه باید دور شود که محروم از نور و حرارت می شود. گاهی دلتنگی در دنیا برای مؤمنان هدیه الهی و نوعی آتش است چون در این دلتنگی هاست که نفس انسان چیزی از دنیا، جز وصال یار از او طلب نمی کند. برای همین در حدیثی از امام رضا علیه السَّلام آمده است: «صدقه های خود را به کودکان تان بدهید تا آنان به فقراء بدهند» یعنی کسب نور برای درک کلام هدایت و نصایح شما بکنند و زهی خیال باطل است بدون تشویق کسی برای قرار گرفتن اش در آتش الهی برای کسب نور اش، انتظار داشت که او کلام معنوی گوینده را بشنود و بپذیرد، تا چه رسد به آن عمل کند. در سوره حمد یک دعا بیشتر نداریم و آن درخواست هدایت الهی است، یعنی از خدا بخواهیم ما را توفیق ورود به آتش او در دنیا را به اختیار دهد تا هدایت شویم. وقتی آیت الله بهجت هرکس برای کسب علم نزدشان می رفتند می فرمودند: برو به آنچه می دانی عمل کن!!! یعنی برو در آتش الهی وارد شو و نور کسب کن، خداوند خودش یادت می دهد. برای همین از آن بزرگوار و مرد خدا فایل های سخنرانی و منبر زیاد وجود ندارد و اهل منبر زیاد نبودند. وقتی حدیث است: «هرکس به آنچه می داند عمل کند خدا آنچه نمی داند به او می آموزد» یعنی تا وارد آتش الهی نشده ایم هدایتی نمی یابیم. ادامه دارد.... 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
قالوا بلی بخش چهارم.mp3
38.91M
: قَالُوا بَلَىٰ در قرآن (بخش چهارم) 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
قالوا بلی بخش چهارم(2).mp3
33.32M
: قَالُوا بَلَىٰ در قرآن (بخش چهارم) 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
همانا خداوند حیّ ذُوالجَلال می فرماید: تمام نعمت های من برای شما ظاهر و باطنی دارد و امانتی از من برای شماست. هر نعمتی از خدا بر ما، خلق موقعیتی برای گناه در ماست؛ پس وای بر حال ما اگر با تزکیه نفس آن نعمت را پاک نکنیم..... ✍حسین جعفری خویی 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
در تهذیب الاحکام حدیث ۲۶۴۵ آمده است که ابوعبدالله صادق (ع) فرمودند: چنان روزگار سختی بر مردم در آید که هرکسی آنچه دارد به دندان گیرد و به کنجی خزیده و تنها ببلعد. با آن که خداوند عَزّوَجلّ فرموده است: «ای مردم فضل و کرم مرا فراموش نکنید»؛ در آن روزگار است که سودجویان به سراغ درماندگان می روند تا هستی آنان را به بهایی اندک از چنگ آنان بربایند و این سودجویان بدترین خلق خدا هستند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
۳۵۵ ✍در بحارالأنوار آمده است: میثم تمار که ملازم و همراه امیرالمؤمنین علیه‌ السَّلام بود، به یاد مولای خویش گاهی از حالات و برخورد‌های حضرت نقل مى‏‌کند: شبى از شب‌ها، مولایم امیرمؤمنان مرا با خود به صحراى بیرون کوفه برد ‏تا این که به مسجد «جعفى‏» رسید. روی به قبله کرد و چهار رکعت نماز خواند و پس از سلام، ‏نماز و تسبیح، دستهایش را به دعا باز کرد و گفت: ‏ إِلَهِی کَیْفَ أَدْعُوکَ وَ قَدْ عَصَیْتُکَ، وَ کَیْفَ لَا أَدْعُوکَ وَ قَدْ عَرَفْتُکَ، وَ حُبُّکَ فِی قَلْبِی مَکِینٌ، مَدَدْتُ إِلَیْکَ یَداً بِالذُّنُوبِ مَمْلُوَّةً، وَ عَیْناً بِالرَّجَاءِ مَمْدُودَة «خدایا چگونه بخوانم ات در حالى که نافرمانى ات کرده‌‏ام و چگونه نخوانم ات که تو را شناخته‌‏ام و ‏دلم خانۀ محبت تو است. دستى پر از گناه و چشمى پر از امید به سویت آورده‌‏ام.» 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
خدایا! ما را از رحمت خویش در این شب عظیم در این آخرین سحرگاه مولانا علی ابن ابی طالب که آخرین طلوع خورشید را نظاره گر بودند مردی که گفت: شبی خورشید در حسرت ماند زودتر از من از خواب برخیزد... ولی از فردا شب خورشید زودتر از علی از خواب برخواهد خواست. در این شب عظیم که ایتام کوفه و ارمله (بیوه زنان) کوفه قلب شان به شماره افتاده و برای برخاستن از بستر مولای و ولی نعمت خود دعا می کردند که صبح از زبان حسن مجتبی (ع) خبر خداحافظی ابدی مولا را شنیدند. خدایا! به عزت و کبریای ات قسم؛ ما نبی و علی را ندیدیم ولی نور هدایت تو همیشه هست و راه آنان بر ما به شرط مجاهدت مان در راهت می نمایاند.... معبودا ما را مقام اصهر برسان که خواب شب و روز از چشمان مان در عمر کوتاه مان بستانی و توشه آخرت مان با عمل صالح توام با معرفت سنگین تر کنی تا انوار هدایت تو کال تر و تمام تر برخود برگیریم. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
معبودا! باز مطلع فجر شب قدری دگر شد و هزاران مطلع فجر شب قدر اگر در ظلمت گناه خود طی کنم بر قلب من این روشنایی نور هدایت تو ساطع نخواهد شد. هزاران جوشن کبیر بخوانم و قرآن بر سرگیرم تا زمانی که ظلم در حق نفس خود کنم خود فرموده ای نوری از هدایت تو دریافت نخواهم کرد. خدایا! به عزت و جلال ات قسم این سحرگاه را بر ما سحرگاه نور و پذیرش استغفار مان و توبه از گناهان مان از رحمت ات قرار فرما... 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
🌹قَالُوا بَلَىٰ در قرآن و احادیث🌹 ۷۰۴ 🔹بخش پنجم🔹 📆۱۴۰۳/۰۱/۱۴ اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيم‌ (۳۵_نور) نبی مکرم اسلام (ص) می‌فرمایند: در شب معراج جبرئیل مرا به جایی برد که پای هیچ کس بدان نرسیده بود و در آن حق تعالی تا دل اش می‌خواست از نور عظمت خویش بر من نشان داد. خداوند در آیه نور خود را برای انسان در قالب مثالی ذکر می کند که صرفاً جنبه مثال برای درک نور الهی و کسب آن دارد. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
حق تعالی بعد از آن که نور خود را معرفی می کند منبع تغذیه این نور را روغن و زَیْت معرفی می کند. (یعنی این نور از آتش مأخوذ است) چون روغن بعد از سوختن تبدیل به آتش می شود. تَصْطَلوُن هم حرارت و هم نور برای بینایی دارد و خداوند هدایت را فقط با نور خود قرار داده است. "زَيْتُهَا يُضِيءُ" گفتیم ضیاء به نور خورشید گفته می شود که هم حرارت و هم نور دارد. "هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً" در ضَوء خورشید هم حرارت برای رشد و هم نور برای دیدن دارد؛ و برای قمر، فقط نور ذکر فرموده است، چون نور ماه فقط برای دیدن است و هیچ دانه و گیاهی در نور ماه رشد نمی کند و در این ضیاء الهی است که انسان هم در دنیا رشد می کند و از لغو آن دوری می کند و در این اجتناب است که نوری برای آخرت خود با اعمال صالح اش می گیرد. پس انسان برای کسب نور الهی که ضیاء است باید روغن کشی شود تا تمام تفاله های او از وجودش دور شود و چون طلا خالص گردد، و وقتی روغن کشی شد می سوزد و اطراف خود نورانی می کند. نبی مکرم اسلام (ص) می فرمایند: خوشا به حال بنده‌ای که گمنام باشد، خداوند فقط او را شناسد و در بین مردم معروف نباشد. چنین اشخاص چراغ راه هدایت و سرچشمه‌ی علم و حکمت‌اند، فتنه ظالمان به دست ایشان آشکار می‌شود. نه فاش‌کننده اسرارند و نه بردارنده پرده از کار، از ریا و خودنمایی مهجورند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
🌹حال این روغن کشی چگونه صورت می گیرد؟ قبل از پرداختن به این مثال قرآن باید قدری در زَیْت مادی تأمل کنیم: ۱) نخست آن که همه روغن ها در جهان به رنگ زرد هستند و رنگ زرد طبق قرآن رنگی است که دیدن اش بیننده را شاد می کند. (صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ) ۲) دوم آن که همه روغن ها قابلیت اشتعال و تبدیل شدن به آتش را دارند. پس مؤمنی که روغن کشی شود دیدارش برای اهل ایمان باعث مسرت و سرور است، چون ملاقات او ملاقات بخشی از نور الهی است. برای همین دیدار مؤمنان بر مؤمنان تأکید شده است. از سوی دیگر مؤمن وقتی روغن کشی شد سراسر وجودش شعله آتش می شود که هم وجود خودش و نفس اش را می سوزاند و هم باعث حرارت و نور در اطرافیان اش می شود که با نور او حقایق خلقت شان را می بینند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی
مرحوم رجبعلی خیاط روزی سکه ای دست کسی داد. گفت: این چیست؟ گفت: سکه. همان سکه را در آتش انداخت و به او داد و گفت: بگیر در دست ات... گفت: نمی توانم. گفت: درست است چون این دیگر سکه نیست، یک آتش است و مؤمن هر جا رود می سوزد و می سوزاند.... حال روغن کشی یا عصاره گیری در طبیعت به چه شکلی صورت می گیرد؟ هر روغن استحصالی یا از حرارت، و یا از فشردن است. روغن حیوانی از حرارت شیر حاصل می شود و روغن کنجد از فشار دانه های کنجد حاصل می شود. طبق تصریح کلام وحی برای روغن گیری، انسان باید یا چون ابراهیم نبی وارد آتش شود، و یا چون مریم سلام اللّه علیها انتباذ و فشرده شود. ابراهیم نبی در دامان طبیعت بود که جبرئیل از نام های الهی گفت و او شنید و گفت: تکرار کن تا همه گوسفندان به تو بدهم... خداوند به ابراهیم نبی وحی کرد من به سبب دو کار تو را به خلیلی خود برگزیدم: ۱) نماز شب می خواندی، ۲) شکم گرسنگان سیر می کردی.... پس ابراهیم نبی از این دو مسیر قبلاً وارد آتش الهی شده و عصاره او گرفته و روغن کشی شده بود؛ و وقتی در آتش نمرود افتاد باذن الله نسوخت چون وجود خودش آتش عشق خدا بود؛ و چگونه آتش، آتش را بسوزاند؟!!! پس کسی که داراست باید با انفاق و بخشش مال برای رضای خدا خودش را در آتش او وارد کند تا از نور هدایت او کسب کند چون بخشش مال آتش است و بر انسان سنگین. نوع دوم یا همان انتباذ که برای فقرا و زنان است که مالی برای انفاق ندارند. این گروه نیز باید با صبر و سکوت در برابر فقر، همسر بداخلاق و... خود را در عذاب الهی فشار دهند تا عصاره وجودشان روغن کشی شود. گروه نخست که خود را با بخشش در آتش الهی انداخته اند حتی معصیت کار الهی باشند در ردیف اعراف پس از مرارت فراوان از جهنم از رحمت الهی دور می شوند و وارد بهشت می گردند. گروه دوم همان کسانی هستند که زودتر از همه در قیامت وارد بهشت می شوند. 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی