eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.5هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
5هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
در ماهِ خدا نور ولا آمده است خنده به لب آل عبا آمده است بر حیدر و زهرا و محمّد صلوات میلادِ امام مجتبی آمده است 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
بالاترین شادی.mp3
8.66M
🔥گاهی برای خاموش کردن آتش‌ها، دست به کاری باید بزنی که؛ گرچه بظاهر هیچ کاری نیست، ✦ اما فقـــط از "کریمان" و "اهل سیادت" برمی‌آید! ویژه میلاد علیه‌السلام 🎤 @hedye110
6.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼🌸🌼🌺🌼🌸🌼🌺🌼🌸🌼🌺🌼 🌼 گوشه هایی از کرامت امام حسن مجتبی علیه السلام 🌸 استاد رفیعی ┏━━━━━━━━🌿🌼🍃━┓ 💠احباب الحسین علیه السلام ┗━━🌿🌼🍃━━━━━━━┛ 🌼🌸🌼🌺🌼🌸🌼🌺🌼🌸🌼🌺🌼 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
چــھ‌دعــایۍ‌کنمــت‌بهــتر‌از‌ایــن؟! ڪھ‌ڪنار‌پســر‌فاطمــھ‌🌹هنگــام‌اذان ســحــر‌جمعھ‌اۍ‌از‌ســال‌جدیــد در‌شبــســتان‌بقــیع قامتــت‌قــد‌بڪشد‌وقــت‌ ؛ بــھ‌ ۍ‌ڪھ نثار‌حرم‌وگنبد‌برپاشده‌ۍ‌حضرت‌زهرا‌🌹بڪنۍ(: عاقبت‌تون‌ختم‌بخیر 🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
🌷 به یاد داشته باش, از هر چه بدت می آید ، با آن روبرو بشو. از هر آنچه که می خواهی کنی ، هرگز دوری نکن. از هر آنچه که می ترسی، واردش شو. این راهی است که با آن کامل شوی، وگرنه همیشه همچون سایه خواهد کرد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🇮🇷                    @Aksneveshteheitaa                💠❤️💠
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
🪴 🪴 🌿﷽🌿 على(ع) وارد مسجد مى شود، قنديل هاى مسجد كم نور شده اند، كسانى كه براى اعتكاف در مسجد هستند در خوابند. على(ع) به سوى محراب مى رود و مشغول خواندن نماز مى شود و بعد از نماز با خداى خويش راز و نياز مى كند. هيچ كس نمى داند كه على(ع) چگونه سراسر شوق رفتن شده است. چند ساعت مى گذرد، اكنون ديگر وقت اذان است، على(ع) به بالاى مسجد كوفه مى رود تا اذان بگويد: "الله اكبر! الله اكبر!...". صداى على(ع) در تمام كوفه مى پيچد، همه اين صدا را مى شناسند، اين صدا مايه آرامش اهل ايمان است. مردم كم كم آماده مى شوند تا براى نماز به مسجد بيايند. تا آمدن مردم به مسجد بايد ده دقيقه اى صبر كرد، على(ع) از محل اذان ] مَأذنه [، پايين مى آيد و به سوى محراب مى رود تا نافله نماز صبح را بخواند. تو مى دانى به نماز دو ركعتى كه قبل از نماز صبح خوانده مى شود، نافله صبح مى گويند. نگاه كن! هنوز مسجد خلوت است و تاريك. * * * در نور ضعيف قنديل ها، دو نفر مواظب همه چيز هستند، ابن ملجم و شبيب منتظر آمدن اشعث هستند، قرار شده است كه آنها صبر كنند تا اشعث خودش را به آنها برساند، به راستى چرا او اين قدر دير كرده است؟ يك سياهى به اين سو مى آيد، او اَشعَث است، او مى رود و در كنار نزديك ترين ستون به محراب مى ايستد، هيچ كس به او شك نمى كند. او پدر زنِ حسن(ع)است. صداى اشعث بلند مى شود: "عجله كن! عجله كن! فرصت را از دست مده". حُجْرِ بن عَدىّ اين سخن را مى شنود، آشفته مى شود، حدس مى زند كه خطرى در كمين مولايش باشد، او به پيش مى دود تا سينه خود را سپر مولايش نمايد. ابن ملجم و شبيب نيز به سوى محراب مى دوند، على(ع) در سجده اوّل نافله صبح است، ابن ملجم شمشير زهرآلود خود را بالا مى آورد و فرياد مى زند: "لا حُكمَ إلاّ لله"، اين همان شعار خوارج است. شمشير ابن ملجم به فرق على(ع) فرود مى آيد. افسوس كه حُجْرِ بن عَدىّ فقط چند لحظه دير رسيده است! شمشير شبيب هم به سقف محراب مى خورد، يكى از ياران على(ع) به سوى شبيب مى رود و با او گلاويز مى شود و او را بر زمين مى زند، ابن ملجم ديگر فرصت را مناسب نمى بيند كه ضربه دوّم را بزند، او به سرعت فرار مى كند. خون فوران مى كند، محراب مسجد كوفه سرخ مى شود و على(ع) فرياد برمى آورد: فُزتُ وَرَبِّ الكَعبَة ! به خداى كعبه قسم كه من رستگار شدم. * * * به خداى كعبه سوگند كه تو رستگار شدى، از دنيا آسوده شدى و به شهادت كه آرزويت بود رسيدى. قلم من درمانده است كه شرح سخن تو را گويد، خون تو محراب را رنگين كرده است، امّا تو براى شيعيانت پيام مى دهى كه سرانجامِ عدالت خواهى، رستگارى است. تو با بدبينى مبارزه مى كنى، نمى خواهى كه شيعه تو، بدبين و نااميد باشد، تو مى خواهى به آنان بگويى در اوج قلّه بلا هم، زيبا ببينند و رستگارى را در آغوش كشند. درست است كه تو با مردم كوفه سخن مى گفتى و از آنان گله مى كردى، امّا همه آنها به خاطر آن بود كه مردم بپاخيزند و با تو به جهاد بيايند و اگر روزگار مهلت بيشترى داده بود، تو پيروز ميدان جنگ با معاويه بودى. تو با آن سخنان دردناك، مى خواستى مردم كوفه را از خواب غفلت بيدار كنى، سخنان تو هرگز از سر نااميدى نبود! افسوس كه ما تو را نشناختيم، تاريخ هم تو را نخواهد شناخت. كسى كه پيرو توست، هرگز نااميد نخواهد شد. ■■■□□□■■■ 🪴 🪴 🪴 🪴 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef