eitaa logo
چله نشین ظهورامام زمان عج الله
316 دنبال‌کننده
775 عکس
296 ویدیو
59 فایل
#تبادل_نداریم↔🚫 #شرح_نامه_های_حضرت_علی_علیه_السلام سلامتی و فرج آقا صاحب الزمان صلوات🔶️ کانالهای دیگر #سلامتکده_بانو_عضو_شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3348693003Cc0c8f29263 @namebepedar @bazybay
مشاهده در ایتا
دانلود
۹۲ 👈اين سخن را امام وقتى ايراد كرد كه مردم بعد از قتل عثمان، مى خواستند با او بيعت كنند (و او مى خواست با اين سخن هم به مردم اتمام حجّت كند و هم بى اعتنايى خود را به مقام، ثابت نمايد). 💠خطبه در يك نگاه: يكى از شارحان معروف نهج البلاغه (مرحوم علّامه خويى) مى نويسد: از روايات استفاده مى شود كه سبب ايراد اين خطبه آن بود كه خلفاى پيشين سنّت رسولخدا صلى الله عليه و آله را در تقسيم عادلانه بيت المال و رعايت مواسات بين مردم، تغيير دادند؛ عرب را بر عجم و موالى را بر بردگان و بزرگان قبيله را بر افراد عادى مقدّم داشتند. هنگامى كه عثمان به حكومت رسيد، اين معنا تشديد شد؛ او خويشاوندان خود را از بنى اميّه بر ساير مردم برترى بخشيد (مقامات و پست هاى حكومت را بين آنها تقسيم كرد و اموال عظيمى از بيت المال را در اختيار آنها گذاشت؛) سال ها اين رسم در ميان آنان رواج داشت و بسيارى از مردم به آن خو گرفته بودند و سيره رسول خدا صلى الله عليه و آله به فراموشى سپرده شده بود. هنگامى كه بعد از كشته شدن عثمان، همگان دست بيعت را به سوى على عليه السلام دراز كردند، بزرگان قبايل و افراد سرشناس از آن حضرت انتظار داشتند كه به همان شيوه خلفا عمل كند در حالى كه امام عليه السلام تنها سيره پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را ملاك مى دانست؛ ناچار با اين سخنان با آنها اتمام حجّت كرد و با صراحت اعلام داشت كه اگر رشته خلافت را به دست گيرد مطابق خواسته آنها عمل نخواهد كرد. در ضمن، بى اعتنايى خود را به خلافت و مقامات ظاهرى كاملًا نشان داد و در آغاز، دست رد به سينه طالبان بيعت زد تا هيچ كس تصوّر نكند، پذيرش بيعت مردم از سوى امام عليه السلام به خاطر علاقه او به خلافت بوده است.
🔰مرا رها کنید و به دنبال دیگرى بروید! شارحان «نهج البلاغه» بحث هاى فراوانى پیرامون این خطبه کرده اند و بیشتر به اشکالاتى که مربوط به مسئله امامت است، پرداخته اند; حتّى بسیارى از آنها شرح خطبه را رها کرده، مستقیماً به سراغ پاسخ اشکالات رفته اند; ولى بهتر این است که ما نخست به تفسیر خطبه بپردازیم و در پایان به سراغ سؤال و جوابهایى که پیرامون این خطبه مطرح شده است، برویم. امام(علیه السلام) در برابر کسانى که دست بیعت به سوى او دراز کرده اند و از هر طرف هجوم آورده اند و گمانشان این بوده که امام هم برنامه تبعیض هاى ناروا در تقسیم بیت المال و مقام ها و پست ها را انجام خواهد داد، ✅مى فرماید: «مرا رها نمائید و دیگرى را طلب کنید!» (دَعُونی وَ الْتَمِسُوا غَیْرِی). ✅سپس به بیان دلیل این مطلب پرداخته، مى فرماید: «زیرا ما به استقبال چیزى مى رویم که چهره ها و رنگ هاى گوناگونى دارد; و دلها نسبت به آن استوار و عقل ها بر آن ثابت نمى ماند!» (فَإِنَّا مُسْتَقْبِلُونَ أَمْراً لَهُ وُجُوهٌ وَ أَلْوَانٌ; لاَ تَقُومُ لَهُ الْقُلُوبُ، وَ لاَ تَثْبُتُ عَلَیْهِ الْعُقُولُ). 👈اشاره به اینکه مردم بر اثر کارهاى نارواى خلفا - مخصوصاً عثمان - اتّحاد نخستین را از دست داده اند و هر کس براى خود نظرى دارد و آن را دنبال مى کند و بسیارى از آنها همچون شکارچیان در هر جا دنبال شکارى از اموال و مقامات دنیا هستند و با این اختلاف و تشتّت، باز گرداندن مردم به وحدت عصر رسول الله کار بسیار مشکل و پیچیده اى است و انتظارات آنها حدّ و مرزى ندارد. سپس در ادامه این سخن، دور نماى تاریک آینده را با واقع بینى دقیقى ترسیم مى کند ✅و مى فرماید: «ابرهاى تیره و تار افق ها را پوشانیده و راه مستقیم حق (در این فضاى ظلمانى) ناشناخته است». (وَ إِنَّ الآفَاقَ قَدْ أَغَامَتْ، وَ الْمَحَجَّةَ قَدْ تَنَکَّرَتْ). 👈چرا که هوا و هوس هاى شیطانى و زرق و برق فریبنده دنیا چنان فضاى افکار و قضاوت جامعه را تیره و تار کرده که اجازه نمى دهد راه صحیح را از چاه بشناسد و از پرتگاههایى که در مسیر آنهاست، بپرهیزد و به گفته دانشمند مصرى محمّد عَبْدُه: «طمعهایى که در بسیارى از مردم در عهد عثمان به خاطر بخششهاى بى دریغ از بیت المال و انواع تبعیضهاى ناروا حاصل شده بود، به آسانى به آنها اجازه نمى داد که بعداً با دیگران مساوات داشته باشند و هرگاه عدل على(علیه السلام) به سراغ آنها مى آمد، از آن مى گریختند و به سراغ برپا ساختن فتنه ها مى رفتند تا به مقصود خود برسند😔 و این در اغلب رؤسا و سردمداران قوم وجود داشت و امام بر سر دو راهى قرار داشت; اگر همان امتیازات را به آنها مى داد مرتکب ظلم عظیم و مخالفت با شرع شریف مى شد (و اگر تسلیم آنها نمى شد فتنه گرى ها آغاز مى گشت) و از سوى دیگر، توده مردم که بر ضدّ مظالم عثمان به پا خاسته بودند، خواهان عدل و داد بودند😢 و مى بینیم که آنچه را على(علیه السلام) پیش بینى مى کرد، بعد از قبول بیعت مردم رخ داد (و فریاد مخالفت دنیا پرستان از هر سو بلند شد)»📛 سپس در تأکید بیشترى نسبت به این موضوع، که اگر من زمام امور را بدست گیرم روش هاى نادرست پیشین را ادامه نخواهم داد; بلکه همچون زمان پیامبر اکرم به سراغ حقّ و عدالت خواهم رفت، ✅مى افزاید: «بدانید اگر من دعوت شما را بپذیرم، مطابق آنچه خود مى دانم (از اصول حق و عدالت) با شما رفتار خواهم کرد و هرگز به سخن این و آن و سرزنش سرزنش کنندگان گوش نخواهم داد!» (وَ اعْلَمُوا أَنِّی إنْ أَجَبْتُکُمْ رَکِبْتُ بِکُمْ مَا أَعْلَمُ، وَ لَمْ أُصْغِ إِلَى قَوْلِ الْقَائِلِ وَ عَتْبِ الْعَاتِبِ). 👈اشاره به اینکه من مى دانم مصلحت اندیشان دنیا طلب، در آینده به من خواهند گفت که اجراى حق و عدالت امر حکومت را بر من مشکل مى کند و مخالفت ها را برمى انگیزد; اصول سیاست مدارى ایجاب مى کند که همان ناهنجارى هاى سابق را ادامه دهم; بیت المال را به زورمندان ببخشم و مناصب و پست ها را در اختیار گردنکشان قرار دهم هر چند به قیمت پایمال شدن حقوق توده مردم باشد; درست همان کارى که اسلام و همه ادیان آسمانى براى نفى آن آمده اند: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقوُمَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ; ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حق از باطل و قوانینى عادلانه) نازل کردیم، تا مردم قیام به عدالت کنند».👌
✅سپس براى اتمام حجّت و اثبات بى اعتنایى خود به مقام هاى ظاهرى مى افزاید: «اگر مرارها کنید همچون یکى از شما خواهم بود (و با عدم وجود یار و یاور مسئولیّتى نخواهم داشت) بلکه شاید از شما شنواتر و مطیع تر نسبت به رئیس حکومت و والیان امر (در حفظ کیان اسلام و منافع مردم) بوده باشم» (وَ إِنْ تَرَکْتُمُونِی فَأَنَا کَأَحَدِکُمْ; وَ لَعَلِّی أَسْمَعُکُمْ وَ أَطْوَعُکُمْ لِمَنْ وَلَّیْتُمُوهُ أَمْرَکُمْ). 👈این تعبیر نشان مى دهد که امام(علیه السلام) در عالمى غیر از عالم مصلحت گرایان دنیاپرست و سیاست پیشه، سیر مى کرد و هرگز حکومت را به عنوان یک طعمه شیرین و لذیذ نمى دانست; بلکه وظیفه اى سنگین و مقدّمه اى براى احیاى ارزش هاى اسلامى مى شمرد، که بدون آن، حکومت به اندازه آب بینى حیوانى هم ارزش ندارد. ✅در پایان روى سخنش را به همان گروه دنیاپرست و زیادت خواه و سیاست باز کرده، مى فرماید: «من براى شما وزیر و مشاور باشم، بهتر از آن است که امیر و رهبر باشم». (وَ أَنَا لَکُمْ وَزِیراً، خَیْرٌ لَکُمْ مِنِّی أَمِیراً).☹️ چرا که اگر امیر باشم شما هرگز نمى توانید به خود کامگى ها و غصب حقوق محرومان ادامه دهید، ولى در مشاورت با من بهره هایى از حق خواهید برد، بى آنکه مسئول اعمال شما باشم. 📚تاریخ با صراحت مى گوید تمام پیش بینى هاى امام(علیه السلام) در این کلام شریف به وقوع پیوست. 😢و بر خلاف آنچه برخى از کوته نظران مى اندیشند، امام(علیه السلام) کاملا از شرایط سخت دوران حکومت خودآگاه بود و تمام واکنش هاى مخالفان را پیش بینى مى کرد; هرگز غافلگیر نشد و چیزى بر خلاف آنچه گفته بود روى نداد; ولى او پیرو مکتبى بود که مى گفت: احیاى ارزش ها، هر چند به قیمت قربانى شدن خود انسان باشد، بر هرچیز مقدّم است; نه مکتب هاى دنیاى مادّى که مى گویند: براى حفظ حکومت مى توان ارزش ها را قربانى کرد!❌ او به گفته خود عمل کرد; حتّى حاضر نشد به برادرش «عقیل» سهم مختصرى، اضافه بر آنچه حقّ او بود، از بیت المال بدهد. 👈او بر خلاف خلیفه پیشین، کمترین چیزى براى خود نیاندوخت و روزى خطاب به مردم فرمود: «دَخَلْتُ بِلاَدَکُمْ بِأَشْمَالِی هذِهِ وَ رَحْلَتی، و رَاحِلَتى، هَاهِىَ فَإنْ أَنَا خَرَجْتُ مِنْ بِلاَدِکُمْ بِغَیْرِ مَا دَخَلْتُ فَإِنَّنِی مِنَ الْخَائِنینَ; من به سرزمین شما وارد شدم با این لباس و این اثاث مختصر و این مرکب; و اگر از سرزمین شما به غیر از این خارج شوم (و چیزى از بیت المال مسلمین را با خود ببرم); از خائنانم!»👌 👈بر خلاف آنچه معمول سیاستمداران امروز است، که به هنگام انتخابات وعده هاى فریبنده اى به مردم مى دهند و براى جلب آرا به هر کار خلافى دست مى زنند، امام(علیه السلام) اهداف واقعى خود را کاملا روشن ساخت و از مسائلى که در ذائقه بسیارى تلخ بود، خبر داد و براى اینکه کمترین شائبه اغفال در کار نباشد، مردم را از طوفان هاى آینده آگاه نمود; این کارى است که در برنامه هیچ یک از زمامداران دنیاى مادّى در طول تاریخ، سابقه نداشته است.
30.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞اجرای تلویزیونی اثر حضرت ماه، 📺در ویژه برنامه زنده شبکه اصفهان 🌼به مناسبت ولادت پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله 🌀پس از تولید نماهنگ جدید و موزیکال حضرت ماه و پخش گسترده و متعدد این اثر در شبکه های سراسری و استانی رسانه ملی،قاریان نوجوان گروه تواشیح تسنيم میهمان برنامه زنده شبکه اصفهان بودند و به اجرای اثر جدید خود پرداختند. 🔸نماهنگ حضرت ماه ششمین اثر موزیکال استودیو قرآنی تسنیم در مدح پیامبر اکرم است که در کنار آثار گذشته گروه تسنیم در ایام ولادت حضرت محمد(ص) بارها از شبکه های تلویزیونی و رادیویی پخش شد. ⚜گروه تواشیح بین المللی تسنیم، نامی معتبر و پرافتخار در عرصه نغمات دینی و آئینی⚜ https://eitaa.com/alafvalafv
۹۳(بخش۱) 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 بعد از حمد و ثناى الهى (فرمود:) اى مردم! من چشم فتنه را کور کردم - و کسى جز من بر اين کار جرأت نداشت! - بعد از آنکه ظلمتِ فتنه ها، در همه جا گسترده شد و به آخرين درجه شدّت رسيد! از من سؤال کنيد (و آنچه را مى خواهيد درباره سرنوشت خود و آينده از من بپرسيد) پيش از آنکه مرا از دست دهيد. سوگند به کسى که جانم در دست قدرت اوست! از هيچ حادثه اى که از امروز تا دامنه قيامت واقع مى شود از من سؤال نمى کنيد (مگر اينکه پاسخ آن را آماده دارم) و همچنين درباره هيچ گروهى که حتّى يک صد نفر را هدايت يا گمراه مى کند، پرسشى نمى کنيد، مگر اينکه از دعوت کننده، رهبر و کسى که آنها را به پيش مى راند، و از جايگاه خيمه و خرگاه و محلّ اجتماع آنها، و کسانى که از آنها کشته مى شوند، يا به مرگ طبيعى مى ميرند (از همه اينها شما را آگاه مى سازم و اگر مرا از دست دهيد سپس ناراحتى هاى زندگى و مشکلات بر شما فرو بارد (و براى يافتن راه حل به اين و آن متوسّل شويد) بسيارى از پرسش کنندگان سر به زير مى افکنند و در حيرت فرو مى روند (چرا که پاسخگويى براى اين سؤالات نمى يابند) و بسيارى از مسئولان (و آنها که مورد پرسش واقع مى شوند) از پاسخ فرو مى مانند، اين حوادث و بلاها هنگامى روى مى دهد که جنگ بر شما طولانى شود و (براى درهم کوبيدن شما) دامن به کمر زند و دنيا آنچنان بر شما تنگ گردد که ايّام بلا را بسيار طولانى بشمريد و سخت بى تابى کنيد (و اين وضع همچنان ادامه مى يابد) تا زمانى که خداوند، پرچم فتح و پيروزى را براى باقى مانده نيکان شما به اهتزاز درآورد!   🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
۹۳(بخش۱) 💠خطبه در يك نگاه: امام عليه السلام در اين خطبه بيش از هر چيز به فتنه هايى توجّه مى كند كه مسلمانان در پيش داشتند و راه خلاصى از آن را شرح مى دهد و به عنوان يك رهبر آگاه و صادق، هشدارهاى لازم را به مردم درباره بدترين فتنه ها كه فتنه بنى اميّه است مى دهد. در بخش كوتاه ديگرى از اين خطبه، از آگاهيهاى خويش و ارتباط و پيوند با عالم غيب و سيراب شدن از سرچشمه وحى، سخن مى گويد و جمله معروف و مشهور فَاسْأَلوُنِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي؛ پيش از آنكه مرا از دست دهيد، هر چه مى خواهيد از من بپرسيد را بيان مى كند كه به گفته ابن عبدالبرّ در كتاب استيعاب گروهى از راويان و محدّثان تصريح كرده اند كه احدى از صحابه اين جمله را نگفت (چرا كه از اين بيم داشتند مردم سؤالاتى مطرح كنند كه آنها پاسخ آن را نداشته باشند).
🔰من چشم فتنه را کور کردم! امام(علیه السلام) در نخستین بخش این خطبه - بعد از حمد و ثناى الهى - مردم را مخاطب ساخته مى فرماید: ✅«اى مردم! من چشم فتنه 👁را کور کردم و کسى جز من بر این کار جرأت نداشت، بعد از آنکه ظلمتِ فتنه ها، در همه جا گسترده شد و به آخرین درجه شدّت رسید!». (أَمَّا بَعْدَ حَمْدِ اللهِ، وَ الثَّنَاءِ عَلَیْهِ، أَیُّهَا النَّاسُ! فَإِنِّی فَقَأْتُ عَیْنَ الْفِتْنَةِ، وَ لَمْ یَکُنْ لِیَجْتَرِىءَ عَلَیْهَا أَحَدٌ غَیْرِی بَعْدَ أَنْ مَاجَ غَیْهَبُهَا، وَ اشْتَدَّ کَلَبُهَا). 👈در این که منظور از فتنه در این عبارت کدام فتنه است؟ جمعى از «شارحان نهج البلاغه» آن را اشاره به فتنه جنگ جمل دانسته اند; چرا که افراد ساده لوح و حتّى آنها که در درجه متوسّطى از علم و ایمان بودند، در آن حیران شده بودند که آیا مى شود با گروهى که ظاهراً مسلمانند - و به اصطلاح - اهل قبله اند، جنگید؟! گروهى که بعضى از صحابه معروف و مشهور مانند «طلحه» و «زبیر» در میان آنهاست و گروهى که همسر رسول خدا «عایشه» زمامدار آن است; هر چند این جنگ و پیکار، بعد از اتمام حجّت فراوان و عدم تسلیم در برابر حق بوده باشد. وانگهى، بعد از غلبه بر آنها، آیا مى توان اموال آنها را به غنیمت گرفت؟ با اسیرانشان باید چه کرد؟🙄 ولى امام که مى دانست اگر این پیمان شکنى و شقّ عصاى مسلمین ادامه یابد، فتنه و آشوب سراسر کشور اسلام را خواهد گرفت و شاید چیزى از اسلام و میراث پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) باقى نماند; نخست به اتمام حجّت برخاست و با ملاقات ها و گفتگوهاى پى در پى آنها را از عواقب این امر بر حذر داشت⚠️ و چون نپذیرفتند چاره اى جز توسّل به زور نبود; به همین دلیل، با قاطعیّت و بدون هیچ گونه شک و تردید، بر آنها تاخت و آتش جنگ جمل را خاموش نمود. 🔄بعضى دیگر، فتنه «خوارج » در «نهروان» را نیز در مفهوم جمله بالا وارد دانسته اند; چرا که «خوارج» على رغم آلودگى و انحراف باطنى و حماقتشان، ظاهرى آراسته داشتند و حتّى غالباً به واجبات و مستحبّات کوچک نیز، اهمیّت مى دادند; لذا بسیارى از ساده دلان در مبارزه با آنان، تردید به خود راه مى دادند. امام چشم این فتنه را که برخاسته از کج اندیشى ها و اعمال منافقانه خوارج بود نیز، کور کرد. 👈بعضى دیگر، فتنه «معاویه»، شامیان و جنگ صفیّن را - که از همه اینها گسترده تر بود و امام تا سر حدّ پیروزى آن را رهبرى فرمود، و اگر سستى و نادانى گروهى از فریب خوردگان پیش نیامده بود، آن هم براى همیشه پایان مى یافت - در مفهوم جمله بالا داخل مى دانند. 👈بعضى از «شارحان» نیز فتنه را، به مفهوم عامّى گرفته اند و معتقدند این فتنه ها از زمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در جنگ بدر آغاز شد و در غزوات دیگر ادامه یافت و بعد از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به صورت خطرناکتر، ظهور و بروز کرد و تا زمان «عثمان» ادامه یافت و بعد از بیعت مردم با آن حضرت به اَشکال دیگرى نمایان گشت و امام گاه با شمشیر، گاه با صبر و شکیبایى، گاه با آگاهى رسانى و گاه با فریادها و هشدارها، چشم فتنه ها را نابینا کرد. 🔰ولى تفسیر اوّل (اشاره به جنگ جمل) با تعبیرات خطبه، مناسبتر به نظر مى رسد. 👈تعبیر به «عَیْنَ الْفِتْنَةِ» نشان مى دهد که امام فتنه را به هیولاى وحشتناکى تشیبه کرده، که وقتى چشم او را کور کنند، قدرت فعّالیت از او گرفته مى شود و در ضمن اشاره به این نکته نیز مى تواند باشد که امام در مبارزه با فتنه ها، به سراغ مرکز اصلى فتنه و توطئه مى رفت، نه شاخ و برگها🍃; زیرا، هنگامى که مرکز فتنه، متلاشى شود بقیّه اعوان و انصار فتنه گران، خود به خود متلاشى خواهند شد و این، بهترین راه براى از بین بردن فتنه ها، با ضایعات کمتر است.👌 سپس امام(علیه السلام) در این زمینه به سراغ نکته بسیار مهمّى مى رود و براى بیان آن، این گونه آغاز مى کند. ✅مى فرماید: «از من سؤال کنید (و آنچه را مى خواهید درباره سرنوشت آینده از من بپرسید) پیش از آن که مرا از دست دهید». (فَاسْأَلُونی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونی). 👈همان گونه که در سابق نیز اشاره شد، به گفته محقّقان، هیچ کس را یاراى این سخن، جز على بن ابى طالب(علیه السلام) نبوده است!👌 چرا که آگاهى او بر مسائل گذشته و حال و آینده، به قدرى گسترده بود که پاسخ هر سؤالى را، از معارف و احکام و حوادث گوناگون آماده داشت و این علم و دانشى بود که از پیامبر آموخته بود و پیامبر از سرچشمه وحى فرا گرفته بود و الهامات الهیّه و تأییدات روح القدس بر قلب پاک امیرمؤمنان على(علیه السلام) نیز، آن را گسترش مى داد و برآن تأکید مى نمود.
👳‍♂جمعى از «مورّخان» از افرادى نام برده اند که به خاطر غرور آمیخته با ناآگاهى، در این میدان گام نهادند و نداى «سَلوُنِی» سر دادند; ولى به زودى رسوا و سرشکسته شدند و مدّعاى خود را پس گرفتند! ☺️از جمله «ابن جوزى» (دانشمند معروف قرن ششم) روزى بر منبر همین جمله «سَلوُنِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی» را در برابر مردم گفت، ناگهان زنى از میان جمعیت برخاست رو به سوى او کرده گفت: «در روایات آمده که على(علیه السلام) در یک شب براى مراسم کفن و دفن «سلمان فارسى» به «مدائن» آمد و بلافاصله بازگشت» ابن جوزى گفت: «آرى چنین روایتى نقل شده است». زن گفت «این را هم مى دانیم که جنازه «عثمان» که در نزدیکى امام بود سه روز در مزابل افتاده بود و على(علیه السلام) کارى نکرد;» ابن جوزى گفت: «آرى! چنین بوده است» زن گفت: «باید یکى از این دو کار اشتباه باشد» (در واقع زن مى خواست اعتقاد ابن جوزى را در مورد عثمان تخطئه کند) ابن جوزى از پاسخ فرو ماند و تنها به این قناعت کرد که به آن زن گفت: «اگر بدون اجازه همسرت از خانه بیرون آمدى لعنت خدا بر تو باد و اگر با اجازه شوهرت بود لعنت خدا بر او باد!» زن با خون سردى گفت: «بگو ببینم خارج شدن عایشه براى جنگ با على(علیه السلام) (در واقعه جمل) به اذن پیامبر بود، یا بدون آن!» (اشاره به اینکه پیامبر اکرم از قبل پیش بینى کرده بود و او را نهى فرمود.) ابن جوزى خاموش ماند و قدرت بر پاسخ نداشت.😏 شبیه این واقعه درباره بعضى دیگر نقل شده است.
✅سپس امام(علیه السلام) بعد از ذکر این مقدّمه چنین مى فرماید: «سوگند به کسى که جانم در دست قدرت اوست! از هیچ حادثه اى که از امروز تا دامنه قیامت واقع مى شود از من سؤال نمى کنید (مگر این که پاسخ آن را آماده دارم) و همچنین درباره هیچ گروهى که حتّى یک صد نفر را هدایت یا گمراه مى کنند پرسش نمى کنید، مگر اینکه از دعوت کننده و رهبر و کسى که آنها را به پیش مى راند و از جایگاه خیمه و خرگاه و محلّ اجتماع آنها و کسانى که از آنها کشته مى شوند، یا به مرگ طبیعى مى میرند، (از همه اینها) شما را آگاه مى سازم.» (فَوَ الَّذِی نَفْسِی بَیَدِهِ! لاَ تَسْأَلُونِی عَنْ شَیْء فِیمَا بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ السَّاعَةِ، وَ لاَ عَنْ فِئَة تَهْدِی مِئَةً وَ تُضِلُّ مِئَةً إِلاَّ أَنْبَأْتُکُمْ بِنَاعِقِهَا، وَ قَائِدِهَا وَ سَائِقِهَا، وَ مُنَاخِ رِکَابِهَا، وَ مَحَطِّ رِحَالِهَا، وَ مَنْ یُقْتَلُ مِنْ أَهْلِهَا قَتْلا، وَ مَنْ یَمُوتُ مِنْهُمْ مَوْتاً). 👈بسیارند کسانى که ممکن است مسائلى را به صورت مبهم و کلّى در آینده اى نزدیک پیش بینى کنند و این کارى است که سیاستمداران، در مسایل مربوط به اطراف عصر خود، همیشه دارند و ممکن است گاهى صحیح و گاهى اشتباه از آب درآید; ولى پیش بینى دقیق جزئیّات با تمام مشخصّات، آن هم در زمان هاى بسیار دور، براى هیچ کس ممکن نیست، جز آنها که با سرچشمه وحى ارتباطى دارند و از علم بى پایان پروردگار، مدد مى گیرند و جالب این است که امام(علیه السلام) در جمله هاى بالا از یک سو، تأکید بر این دارد که من تمام حوادث آینده را تا دامنه قیامت مى توانم براى شما پیش گویى کنم و از سوى دیگر اشاره به تمام جزئیّات آنها مى کند. چیزى که براى غیر پیغمبر و کسانى که از علوم خاص او بهره دارند، امکان پذیر نیست. 👈تعبیر امام در جمله هاى بالا به «وَ لاَعَنْ فِئَة تَهْدی مِئَةً...» اشاره به این است که نه تنها از گروهها و لشکرهاى انبوه، که در آینده حادثه مى آفرینند، با خبرم; بلکه حتّى از گروهک هاى کوچک که هیچ کس نمى تواند درباره آن پیش گویى داشته باشد - به برکت تعلیم الهى - با خبر هستم! سپس امام(علیه السلام) به دو نکته دیگر در این زمینه اشاره مى کند: ✨نخست، براى تشویق هر چه بیشتر آنها به سؤال کردن از مسائلى سرنوشت ساز، مى فرماید: «اگر مرا از دست دهید سپس ناراحتى هاى زندگى و مشکلات بر شما فرو بارد (و براى یافتن راه حلّ به این و آن متوسّل شوید) بسیارى از پرسش کنندگان سر به زیر مى افکنند و در حیرت فرو مى روند، (چرا که پاسخگویى نمى یابند;) و بسیارى از مسئولان (آنها که مورد پرستش واقع مى شوند،) از پاسخ فرو مى مانند».😔 (وَ لَوْ فَقَدْتُمُونی وَ نَزَلَتْ بِکُمْ کَرَائِهُ الأُمُورِ، وَ حَوَازِبُ الْخُطُوبِ، لاََطْرَقَ کَثِیرٌ مِنَ السَّائِلِینَ، وَ فَشِلَ کَثِیرٌ مِنَ المَسْؤُولِینَ). 👈اشاره به اینکه، تا من در میان شما هستم از مسائل سرنوشت ساز خود سؤال کنید; چرا که بعد از من دیگران نمى توانند پاسخ درستى به شما بدهند; لذا در کار خود فرو مى مانید و پشیمان مى شوید. 👈دیگر اینکه، یک اشاره اجمالى به طوفانها و بحرانهایى که در پیش است مى کند، تا خود را براى آن آماده سازند و در عین حال نوید فتح و پیروزى به نیکان مى دهد. ✅ مى فرماید: «این حوادث و بلاها هنگامى روى مى دهد که جنگ بر شما طولانى شود و (براى کوبیدن شما) دامن به کمر زند و دنیا آنچنان بر شما تنگ گردد که ایّام بلا را بسیار طولانى بشمرید (و سخت بى تابى کنید، و این وضع همچنان ادامه مى یابد) تا زمانى که خداوند پرچم فتح و پیروزى را براى باقیمانده نیکانِ شما، به اهتراز درآورد». (وَ ذلِکَ إِذَا قَلَّصَتْ حَرْبُکُمْ، وَ شَمَّرَتْ عَنْ سَاق، وَ ضَاقَتِ الدُّنْیَا عَلَیْکُمْ ضِیقاً، تَسْتَطِیلُونَ مَعَهُ أَیَّامَ الْبَلاءِ عَلَیْکُمْ، حَتَّى یَفْتَحَ اللهُ لِبَقِیَّةِ الأَبْرَارِ مِنْکُمْ). 👈امام در واقع پیش بینى روشنى از سیطره حکّام جنایتکار بنى امیّه بر اموال و نفوس و سرزمین هاى اسلامى مى کند که هر کس با آنها اندک مخالفتى داشت، با شدیدترین ضربات سرکوب مى شد و آمار جنایتها و اعمال غیر انسانى آنها از حد وحصر بیرون است و تعبیر «ضَاقَتِ الدُّنْیَا عَلَیْکُمْ ضِیقاً; دنیا بر شما شدیداً تنگ خواهد شد» کاملا بر این حکومت سیاه، صادق بود. 👈تعبیر به «فتح و پیروزى نیکان» ممکن است اشاره به زوال حکومت جابر بنى امیّه باشد که مسلمانان براى مدّتى نفسى آسوده کشیدند; چرا که هنوز عبّاسیان قدرت و قوّتى پیدا نکرده بودند. و نیز ممکن است اشاره به حکومت جهانى حضرت مهدى(علیه السلام) باشد، که به تمام ظلم و بى عدالتى ها و جنایات جنایتکاران پایان مى دهد.👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۹۳(بخش۲) 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 هنگامى که فتنه ها روى مى آورد به شکل حق خودنمايى مى کند و هنگامى که پشت مى کند (مردم را از ماهيّت خود) آگاه مى سازد. در حال روى آوردن ناشناخته است و به هنگام پشت کردن شناخته مى شود; مانند گرد بادها به بعضى از شهرها اصابت مى کند و از بعضى مى گذرد. آگاه باشيد! وحشتناکترين فتنه ها براى شما از نظر من، فتنه بنى اميّه است! چرا که فتنه اى است کور و تاريک; و حکومت آن فراگير است (و همه تحت فشار آن حکومت ظالم قرار مى گيرند،) ولى بلاى آن ويژه گروه خاصّى است، هر کس در آن فتنه بصير و بينا باشد (و با آن به ستيز برخيزد) بلا دامان او را مى گيرد. و هر کس در برابر آن نابينا باشد، بلائى به او نمى رسد. به خدا سوگند! بعد از من، بنى اميّه را براى خود زمامداران بدى خواهيد يافت! آنها همچون شتر شرور و بدخويى هستند که صاحب خود را گاز مى گيرد; با دست خود بر سر او مى کوبد و با پا او را دور مى سازد. و از دوشيدن شيرش او را منع مى کند. آنها به اين وضع ادامه مى دهند. (و نيکان و مجاهدان را نابود مى کنند)، مگر اينکه در مسير منافع آنها قرار گيرد، يا لااقل ضررى به آنها نرساند. بلا و ستم هاى آنها نسبت به شما نيز همچنان ادامه خواهد يافت تا آنجا که (هيچ پناهگاهى نيابيد و) استمداد شما از آنها به استمداد برده اى مى ماند که در برابر ظلم مالک خويش، از او کمک بطلبد; يا همچون دوستى که از (تعدّى و احجاف دوست خود) به او پناه برد. (آرى!) فتنه هاى آنها پشت سر يکديگر بر شما وارد مى شود; با قيافه اى زشت و ترسناک و همراه پاره اى از آداب و رسوم جاهليّت; در آن زمان نه راهنمايى در آن ميان خواهد بود و نه پرچم نجاتى! 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
۹۳(بخش۲) ⚠️فتنه خطرناک بنى اميّه! امام(عليه السلام) در بخش اوّل اين خطبه، گوشه اى از حوادث تلخ آينده و فتنه هايى که به مسلمانان روى مى دهد خبر داد و در ادامه آن، در اين بخش: اوّلا، به يک قانون کلّى درباره فتنه ها اشاره مى کند; قانونى که آگاهى بر آن مى تواند خطر فتنه ها را تا حدّ زيادى تقليل دهد و ثانياً، انگشت روى يک فتنه خاص - که در واقع مهمترين فتنه ها بوده است - مى گذارد و مردم را نسبت به آن هشدار مى دهد و آن، فتنه بنى اميّه است که امام در اين کلام کوتاه، بسيارى از ويژگى هاى آن را بر شمرده است. ✅نخست مى فرمايد: «هنگامى که فتنه ها روى آورند خود را به لباس👕 حق در مى آورند و هنگامى که پشت مى کنند (مردم را از ماهيّت خود) آگاه مى سازند». (إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ، وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ). 👈در واقع، به هنگام روى کرد، اغفال کننده است و به هنگام پشت کردن، بيدار کننده. ✅سپس به نکته اى که در حقيقت علّت اين موضوع است اشاره کرده، مى فرمايد: «آنها در حال روى آوردن ناشناخته اند و به هنگام پشت کردن شناخته مى شوند». (يُنْکَرْنَ مُقْبِلاَت، وَ يُعْرَفْنَ مُدْبِرَات). 👈اين، يک نکته بسيار مهمّ اجتماعى و سياسى است، که فتنه گران و سود جويانِ تبهکار، ماهيّت خود را در چهره ساختگى حق به جانب، پنهان مى دارند تا مردم را به دنبال خود بکشند; ولى هنگامى بر مرکب مراد سوار شدند، چهره واقعى خود را نشان مى دهند و همين امر، تدريجاً سبب نابودى آنها مى شود. هرگونه سطحى نگرى و حسن ظنّ بى دليل در اين گونه موارد، جز زيان و خسران به بار نمى آورد. در ادامه اين سخن به اين نکته اشاره مى فرمايد که فتنه ها هميشه فراگير نيستند; بلکه «مانند گردبادها🌪 به بعضى از شهرها اصابت مى کنند و از کنار بعضى مى گذرند!» (يَحُمْنَ حَوْمَ الرِّيَاحِ، يُصِبْنَ بَلَداً و يُخْطِئْنَ بَلَداً)❗️ 👈زيرا زمينه هاى ظهور و بروز فتنه ها در همه شهرها يکسان نيست; بلکه عوامل متعدّد و پيچيده اى دارد که در جايى هست و در جايى ديگر نيست. بنابراين، اگر آثارى از فتنه در شهرهايى ديده نشد، نبايد فريب خورد; اى بسا شهر خاصّى را به خاطر آمادگى هايش هدف قرار دهد. ✅در ادامه اين سخن، به سراغ فتنه بنى اميّه مى رود و مى فرمايد: «آگاه باشيد! وحشتناکترين فتنه ها از نظر من براى شما، فتنه بنى اميّه است; چرا که فتنه اى است کور و تاريک». (أَلاَ وَ إِنَّ أَخْوَفَ الْفِتَنِ عِنْدِي عَلَيْکُمْ فِتْنَةُ بَنِي اُمَيَّةَ، فإِنَّهَا فِتْنَةٌ عَمْيَاءُ مُظْلِمَةٌ). 👈فتنه هاى کور و تاريک فتنه هايى است که هيچ کس و هيچ چيز را به رسميّت نمى شناسد و همه ارزشها را پايمال مى کند و نيکان را بدون توجّه به سوابق و شخصيّت آنها درهم مى کوبد و فتنه بنى اميّه براستى چنين بود!! در عصر حکومت آنها، ارزش هاى عصر جاهليّت، ناگهان زنده شد و بازماندگان کثيف و آلوده آن زمان، پست هاى حسّاس حکومت اسلامى را اشغال کردند و نيکان و پاکان از صحنه اجتماع عقب رانده شدند و آنها که مقاومت کردند، نابود گشتند.📛 ✅سپس به يکى از ويژگى هاى اين فتنه اشاره کرده، مى فرمايد: «حکومت آن فراگير است (و همه تحت فشار آن حکومت ظالم هستند) و بلاى آن ويژه گروهى است; هر کس در آن فتنه بصير و بينا باشد (و با آن ستيزه جويى کند) بلا دامان او را مى گيرد و هر کس در برابر آن نابينا باشد، بلايى به او نمى رسد». (عَمَّتْ خُطَّتُهَا، وَ خَصَّتْ بَلِيَّتُهَا، وَ أَصَابَ الْبَلاَءُ مَنْ أَبْصَرَ فِيهَا، وَ أَخْطَأَ الْبَلاءُ مَنْ عَمِىَ عَنْهَا)❗️ 👈بديهى است آثار شوم فتنه سرانجام دامان همه اجتماع را خواهد گرفت و تعبير به «عَمَّتْ خُطَّتُهَا» ممکن است اشاره به همين معنا باشد; ولى لبه تيز آن، متوجّه آگاهان مجاهد و مبارز است. ولى ناآگاهان و آگاهان بى مسئوليّت و بى درد، از بلاهاى خاص در امان مى مانند. ✅سپس امام(عليه السلام) در بيان دومين ويژگى حکومت بنى اميّه مى افزايد: «به خدا سوگند! بعد از من بنى اميّه را براى خود زمامداران بدى خواهيد يافت; آنها همچون شتر🐪 شرور و بدخويى هستند که صاحب خود را گاز مى گيرد; با دست خود، بر سر او مى کوبد; و با پا او را دور مى سازد; و از دوشيدن شيرش او را منع مى کند». (وَايْمُ اللهَ لَتَجِدُنَّ بَنِي أُمَيَّةَ لَکُمْ أَرْبَابَ سُوْء بَعْدِي کَالنَّابِ، الضَّرُوسِ: تَعْذِمُ بِفِيهَا، وَ تَخْبِطُ بِيَدِهَا، وَ تَزْبِنُ بِرِجْلِهَا، وَ تَمنَعُ دَرَّهَا). 👈چه تشبيه جالبى! انسان انتظار دارد از شير شترش 🐪استفاده کند و بر او سوار شود و به مقصد برسد; همان گونه انسان انتظار دارد حکومت به او کمک کند و مشکلاتش را حل نمايد و در مسير پيشرفت کمکش کند ولى حکّام ظالم، نه تنها مشکلى را از جامعه حل نمى کنند، بلکه مردم را گرفتار سخت ترين مشکلات ساخته، از هر سو ضربه تازه اى بر آنان وارد مى سازند.😰
✅در ويژگى سوم مى فرمايد: «آنها به اين وضع ادامه مى دهند (و همواره با شما به سختى رفتار مى کنند). تا کسى باقى نماند مگر اينکه در مسير منافع آنها قرار گيرد; يا لااقل، ضررى به آنها نرساند». (لاَيَزَالُونَ بِکُمْ حَتَّى لاَيَتْرُکُوا مِنْکُمْ إِلاَّ نَافِعاً لَهُمْ، أَوْ غَيْرَ ضَائِر بِهِمْ). 👈همه صداهاى حق طلبان را در گلوهايشان خفه مى کنند و هر مخالفى را در هر جا باشد، از روى زمين بر مى دارند و به هيچ کس حق حيات و زندگى نمى دهند، جز کسانى که در خدمت آنها باشند، يا کمترين ضررى به منافع آنها نرسانند. براى آنها تفاوت نمى کند اين حق طلب و عدالت جو، فرزند رسول خدا باشد، يا صحابه پيامبر، يا عالم و دانشمند بزرگ دينى و يا زاهد و عابد! و به اين ترتيب، عموميت و گسترش فتنه را که امام(عليه السلام) در آغاز کلام اشاره فرمود، در عمل به طور کامل پياده مى کنند. در ويژگى چهارم به اين نکته اشاره مى فرمايد که مشکل عظيم در اين حکومت اين است که هيچ پناهگاهى براى در امان ماندن از ظلم آنها وجود نخواهد داشت و هيچ دادرسى در برابر ستم هاى آنها پيدا نمى شود و مردم ناچارند از ظلم اين ظالمان به خودشان شکايت برند و تکليف چنين شکايت و شاکيان روشن است. ✅ مى گويد: «بلا و ستم هاى آنها نسبت به شما همچنان ادامه خواهد يافت، تا آنجا که (هيچ پناهگاهى نيابيد و) استمداد شما از آنها به استمداد برده اى مانَد که در برابرِ ظلمِ مالک، از او کمک بطلبند; يا همچون دوستى که (از تعدّى و احجاف دوست خود،) به او پناه برد». (وَ لاَ يَزَالُ بَلاَؤُهُمْ عَنْکُمْ حَتَّى لاَ يَکُونَ انْتِصَارُ أَحَدِکُمْ مِنْهُمْ إِلاَّ کَانْتِصَارِ الْعَبْدِ مِنْ رَبِّهِ، وَ الصَّاحِبِ مِنْ مُسْتَصْحِبِهِ). و چنين است سرنوشت مردمى که حکومت جائر و ظالمشان تمام زبان حق گويان را قطع کند; عالمان را خانه نشين سازد; عزيزان را ذليل و خوار کند و تمام قدرت هاى مردمى را درهم بکوبد و همه را به استخدام خود درآورد.📛 ✅در پنجمين و آخرين ويژگى - که در واقع تأکيدى است بر ويژگى هاى قبل - مى فرمايد: «فتنه هاى آنها پشت سر يکديگر بر شما وارد مى شود، با قيافه اى زشت و ترسناک، و همراه پاره هايى از آداب و رسوم جاهليّت; نه راهنمايى در آن ميان خواهد بود و نه پرچم نجاتى». (تَرِدُ عَلَيْکُمْ فِتْنَتُهُمْ شَوْهَاءَ مَخْشِيَّةً، وَ قِطَعاً جَاهِلِيَّةً، لَيْسَ فِيهَا مَنَارُ هُدىً، وَ لاَ عَلَمٌ يُرَى). 👈امام(عليه السلام) با اين ويژگى ها تمام شرايط و اوضاع حکومت بنى اميّه را ترسيم کرده و پايان آن را نشان داده; گويى در اين دورانِ تاريک هشتاد ساله، مى زيسته است و همه چيز را به رأى العين ديده، حکومتى که از قانون خدا پيروى مى کرد، نه بهايى براى ارزش هاى اسلامى قائل بود و نه قوانين اسلامى را به رسميّت مى شناخت.❌ حکومتى خود کامه، ظالم، بى منطق و مملوّ از فتنه ها که نمايانگر عصر جاهليّت بود. حکومتى که حتّى به مصالح و منافع مادّى خويش نمى انديشيد و آن قدر ظلم و ستم در اين دورانِ هشتاد سال مرتکب شد، که در تاريخ بشريّت کم نظير است. 👈تعبير به «أَرْبَابَ سُوء بَعْدِي» اشاره لطيفى به اين حقيقت است که، شما که به حکومت اسلامى و انسانى عادلانه من تن نداديد و در حفظ و دفاع از آن کوتاهى کرديد، بايد در انتظار چنين زمامداران و حُکّام سوئى بوده باشيد.😏 👈بعضى از «شارحان نهج البلاغه» مطلبى نقل کرده اند که نشان مى دهد بنى اميه با گروهى از مردم واقعاً به صورت برده و غلام رفتار مى کردند، تا آنجا که در «شرح نهج البلاغه تسترى» آمده است که آنها بسيارى از مسلمين را به بردگى گرفتند و به گردن آنها مهر بردگى مى زدند و در کف دست هاى آنها علامتى مى گذاشتند.‼️
نماز جمعه امروز، سبکی از ایستادن مردم ایران کنار مقاومت 🔹این سوال برای خیلی ها مطرح است که در شرایط فعلی، برای ایستادن در کنار مردم لبنان و غزه، علاوه بر دعا کردن از دست ما مردم معمولی عملا چه کاری بر می آید؟ گفتگوی ما با حجت الاسلام جوان آراسته،مدیر مدرسه مهارت آموزی مبنا،فعال فرهنگی، فعال فضای مجازی و خلّاق عرصه نویسندگی در همین راستا و عنوان کردن کارهایی است که ما مردم معمولی می توانیم انجام دهیم. 🔹امروز حزب الله از کنش های ما دریافت پیامی مبنی بر حزب الله برو جلو من هوایت را دارم لازم دارد نه فراخوان نیروی نظامی را. 🔹صحبت های حجت الاسلام جوان آراسته که تمام می شود مطمئن تر می شود گفت نماز جمعه پشت سر دیده بان انقلاب در شرایط حساس فعلی، حقیقتا می شود گل تعیین کننده، آن هم از نوع گل کنج دروازه. گزارش کامل را از اینجا بخوانید 👇 https://farsnews.ir/R_ebrahimi/1728044244257717378
۹۳(بخش۳) 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 هنگامى که آن فتنه هاى کور و تاريک و ظلمانى روى آوَرَد، ما اهل بيت از آن برکناريم و در آن زمان دعوت به حکومت نمى کنيم; (اين فتنه ها همچنان ادامه نمى يابد) و بعد از مدّتى خداوند آنها را از شما جدا مى سازد; همچون جدا کردن پوست از گوشت! اين کار به وسيله کسانى انجام مى شود که ذلّت را بر آنها تحميل مى کنند و آنها را (به سوى مرگ و نيستى) مى رانند و جام تلخ بلا را در کامشان فرو مى ريزند; جز ضربه شمشير، چيزى به آنها نمى دهند و جز لباس ترس و وحشت بر آنها نمى پوشانند! در آن زمان، قريش دوست دارد، دنيا و آنچه را در دنياست از دست بدهد، تا يکبار ديگر مرا ببيند (و رهبرى مرا بپذيرد) هر چند زمان آن کوتاه باشد، به اندازه کشتن شترى، تا چيزى را از آنها بپذيرم که امروز کمى از آن را مى خواهم و آنها نمى دهند. 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
۹۳(بخش۳) 🔰انتقام شديد الهى از بنى اميّه: امام(عليه السلام) در قسمت پايانى اين خطبه، خبرهاى تازه اى از حوادث تلخ و شيرين آينده مى دهد و ✅نخست مى فرمايد: «هنگامى که آن فتنه هاى کور و تاريک و ظلمانى روى آورد، ما اهل بيت از آن برکناريم و در آن زمان دعوت (به حکومت) نمى کنيم». (نَحْنُ أَهْلَ الْبَيْتِ مِنْهَا بِمَنْجَاة، وَ لَسْنَا فِيهَا بِدُعَاة). 👈در تفسير اين جمله، در ميان «مفسّران نهج البلاغه» گفتگوهايى شده است; زيرا به يقين، فتنه ها از نظر عينيّت خارجى، دامان اهل بيت(عليهم السلام) را گرفت که شهادت امام حسين(عليه السلام) و يارانش يکى از نمونه هاى روشن آن بود; بنابراين، برکنارى اهل بيت از فتنه هاى آن دوران، به معناى اين است که مسئوليّت آن فتنه ها متوجّه آنان نبود👌; بلکه متوجّه مردمى بود که رهبرى اهل بيت را رها کردند و به بازماندگان دوران کفر و شرک و جاهليت پيوستند. 👈جمله «وَ لَسْنَا فِيهَا بِدُعَاة; ما در آن فتنه دعوت کننده نيستيم» نيز قرينه اى بر اين معنا است; چرا که وقتى اهل بيت، به حکم اجبار خاموش باشند و هيچ گروهى را تشويق به کارى نکنند، مسئوليّت آن را بر عهده نخواهند داشت. ✅سپس امام(عليه السلام) به آنها بشارت مى دهد که اين فتنه ها براى هميشه ادامه نمى يابد بلکه: «بعد از مدّتى خداوند آن را از شما جدا مى سازد، همچون جدا کردن پوست از گوشت!» (ثُمَّ يُفَرِّجُهَا اللهُ عَنْکُمْ کَتَفْرِيجِ الأَدِيمِ). 👈اين تشبيه اشاره به اين است که فتنه بنى اميّه در آن زمان به طور کامل خاموش مى شود و پايان مى گيرد; زيرا هنگامى که پوست را از گوشت جدا مى کنند ذرّه اى از پوست را بر گوشت رها نمى سازند و شکل و قيافه حيوان ذبح شده به طور کامل دگرگون مى شود.❗️ امّا اين کار به دست چه کسانى انجام مى شود و چگونه صورت مى گيرد؟ ✅ امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن اشاره سربسته اى به آن کرده چنين مى فرمايد: «اين کار به وسيله کسانى انجام مى شود که خوارى را بر آنها تحميل مى کنند و آنها را (به سوى مرگ و نيستى مى رانند) و جام تلخ بلا را در کامشان فرو مى ريزند; جز ضربه شمشير چيزى به آنها نمى دهند و جز لباس ترس و وحشت بر آنها نمى پوشانند!» (بِمَنْ يَسُومُهُمْ خَسْفاً، وَ يَسُوقُهُمْ عَنْفاً، وَ يَسْقِيهِمْ بِکَأْس مُصَبَّرَة لاَ يُعْطِيهِمْ إِلاَّ السَّيْفَ، وَ لاَ يُحْلِسُهُمْ إِلاَّ الْخَوْفَ). 👈تعبير به «مصبّرة» که از ريشه «صبر» گرفته شده و مى دانيم «صَبِر» (بر وزن خشن) گياهى است بسيار تلخ، اشاره به اين است که «بنى اميّه» در حکومت «بنى عبّاس» تلخ ترين و ناگوارترين زندگى ها را خواهند داشت و جمله «لاَيُعْطِيهِمْ...» تأکيدى است بر اين معنا که هر کدام از «بنى اميّه» در چنگال «بنى عبّاس» گرفتار شوند، از دم شمشير گذرانده خواهند شد و آنها که موفّق به فرار شوند، در ترس و وحشت عميقى خواهند بود!!😬 ✅در پايان اين فراز مى فرمايد: «در آن زمان قريش (اشاره به گروه بنى اميّه است) دوست دارد، دنيا و آنچه را در دنيا است از دست بدهد، تا يک بار ديگر مرا ببيند (و رهبرى مرا بپذيرد) هر چند زمان آن کوتاه باشد😭، به اندازه کشتن شترى، تا چيزى را از آن ها بپذيرم که امروز کمى از آن را مى خواهم ولى نمى دهند». 😔(فَعِنْدَ ذلِکَ تَوَدُّ قُرَيْشٌ بِالدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا - لَوْ يَرَوْنَني مَقَاماً وَاحِداً، وَ لَوْ قَدْرَ جَزْرِ جَزُور، لاَِ قَبْلَ مِنْهُمْ مَا أَطْلُبُ الْيَومَ بَعْضَهُ فَلاَ يُعْطُونِيهِ!). 👈گر چه ظاهر عبارات بالا به خوبى نشان مى دهد که پيش بينى امام(عليه السلام) مربوط به نابود شدن بنى اميّه به وسيله بنى عبّاس است، ولى بعضى از «مفسّران نهج البلاغه» اين احتمال را تقويت کرده اند که اين جمله ها ناظر به حکومت حضرت مهدى(عليه السلام) مى باشد، که با ظهورش بساط ظلم و ستم برچيده مى شود;🙏 ولى اين احتمال بسيار بعيد به نظر مى رسد; زيرا: اوّلا، بنى اميّه در آن زمان به صورت يک گروه مشخّص نخواهند بود و ثانياً، با ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) که برنامه هاى علوى را به طور کامل اجرا مى کند، ديگر جايى براى اين باقى نمى ماند که آنها آرزوى حکومت على(عليه السلام) را کنند و به تعبيرى ديگر: اين آرزو از قبيل تحصيل حاصل است.👌
👈به هر حال، تاريخ به خوبى نشان مى دهد که آنچه امام(عليه السلام) فرموده بود، به طور کامل واقع شد; از جمله حدود هشتاد سال بعد هنگامى که «مروان بن محمّد» آخرين خليفه «بنى اميّه» سالهاى پايانى حکومت خود را مى گذرانيد، باخبر شد که «عبدالله بن على» از نوادگان «ابن عبّاس» و از فرماندهان لشکر «بنى عبّاس» به سرزمين «موصل» آمده; او براى مقابله با آنها با لشکرش حرکت کرد، هنگامى که پرچم لشکر دشمن را ديد، اين جمله را بر زبان جارى ساخت: «اى کاش علىّ بن ابى طالب زير اين پرچم بود نه اين جوان عباسى!»😏 و عجب تر اين که هنگامى که «ابوالعبّاس سفّاح» نخستين خليفه عبّاسى بر تخت قدرت نشست، دستور داد آن قدر از «بنى اميّه» کشتار کنند، که به شمار در نمى آيد و حتّى دستور داد قبرهاى بنى اميّه را شکافتند و مردگان آن ها را از گور درآوردند و سوزاندند! و به اين ترتيب، هيچ کس از زندگان آنها سالم نماند مگر آنانى که به «اندلس» فرار کرده بودند. حتّى نوشته اند «سفّاح» خشونت را به آنجا رسانيد که دستور داد کُشتگان «بنى اميّه» را پيش روى سگها اندازند، تا گوشت آنها را بخورند! 👈و اساساً لقب «سفّاح» (خونريز) که به نخستين خليفه عبّاسى داده شده، به خاطر کشتار وسيع و بى حسابى است که از بنى اميّه کرد.📛 👈ناگفته پيدا است فرجى را که امام(عليه السلام) اشاره مى کند، تنها در زمان فترت بين حکومت بنى اميّه و بنى عبّاس بود; يا به تعبير ديگر; مربوط به زمانى است که بنى عبّاس قدرت چندانى پيدا نکرده بود، زيرا بعد از آن که پايه هاى قدرت آنان محکم شد، آنها نيز به ظلم و ستم پرداختند و دوران تاريک ديگرى به مسلمانان روى آورد.
۹۴(بخش۱) 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 پربرکت است خداوندى که افکار بلند، به اوج معرفت او راه نمى يابد و گمان زيرکان به مقام والايش نمى رسد، آغازى است که نهايتى ندارد تا به آن رسد، و آخرى ندارد تا پايان گيرد و سپرى شود.   🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
۹۴(بخش۱) 🔰خطبه در يك نگاه: اين خطبه عمدتاً بر چهار محور دور مى زند: 1⃣بيان بخشى از صفات خداوند متعال 2⃣ اشاره اى به آفرينش انبيا از صُلب آدم عليه السلام 3⃣ اشاره اى به پيدايش پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از نسل پاكان و نيكان 4⃣بخشى از فضايل و اوصاف برجسته آن حضرت را شرح مى دهد و عترت گرامى او را مى ستايد. واندرزهاى مؤثّر و بيدارگر در عبارت هاى كوتاهى به مخاطبان مى دهد.
🌐هيچ فکرى به اوج معرفتش نمى رسد! امام(عليه السلام) در اين بخش از خطبه - مانند بسيارى از خطبه هاى ديگر - نخست به مدح و ثناى پروردگار مى پردازد، تا بهترين آغاز براى سخن باشد و دلها را آماده براى سخنان آينده کند.👌 در اين چند جمله، چهار وصف از اوصاف الهى را بيان مى فرمايد که در حقيقت به يک وصف باز مى گردد (و شبيه آن در نخستين خطبه نهج البلاغه در آغاز جلد اوّل اين کتاب گذشت.) ✅مى فرمايد: «پربرکت است خداوندى که افکار بلند، به اوج معرفت او راه نمى يابد و گمان زيرکان به مقام والايش نمى رسد». (فَتَبَارَکَ اللهُ الَّذِي لاَ يَبْلُغُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ، وَ لاَ يَنَالُهُ حَدْسُ الْفِطَنِ). ✅«خداوندى که آغازى است که نهايت ندارد تا به آن رسد و آخرى ندارد تا پايانى براى او باشد و سپرى شود». (الأَوَّلُ الَّذِي لاَ غَايَةَ لَهُ فَيَنْتَهِىَ، وَ لاَ آخِرَ لَهُ فَيَنْقَضِيَ). 👈تمام اين اوصاف چهارگانه، اشاره به نامحدود بودن ذات او در هر جهت مى کند; ذاتى که از نظر عظمت و علم و قدرت و آغاز و انجام نامحدود است: نه در فکر محدود انسانها مى گنجد و نه با گمانه زنى هاى زيرکان درک مى شود، نه اوّلى دارد، نه آخرى، نه هدفى براى ذات او است و نه غايتى; چرا که کمال مطلق است و هستى نامحدود و بى پايان. در عين حال، اين اوصاف چهارگانه از زاويه هاى مختلفى به اين حقيقت مى نگرد: در جمله اوّل، سخن از اين است که افکار بلند انسانى و اراده هاى قوى و نيرومند 🤯هر اندازه تلاش و کوشش کند و مقدّمه چينى نمايد، به کنه معرفت او نمى رسد! ولى در جمله دوم، اشاره به حدس و گمان و انتقال هاى دفعى و سريع فکرى مى کند که در بسيارى از مسائل زندگى ممکن است راه گشا باشد; مى فرمايد: حدس زيرکان نيز در اينجا کارآيى ندارد!🙄 👈در جمله سوم، اشاره به اين مى کند که خداوند بر خلاف موجودات امکانيّه - که هدف و مقصدى براى وجود آنهاست و هنگامى که به آن رسيدند و رسالت وجود خويش را ايفا کردند، پايان مى گيرند - نيست; در واقع، چيزى در بيرون هستىِ بى پايان او وجود ندارد، تا به آن برسد. 👈و در آخرين جمله، اشاره به اين مى کند که او آخرى است که هرگز به پايان نمى رسد. به تعبير ديگر: او آغاز و انجام هستى است، امّا نه آغازى که روزى به پايان رسد و نه انجامى که روزى سپرى شود; زيرا، اين اوصاف در او به معناى نامتناهى بودن و ازليّت و ابديّت است. ممکن است معناى اخير در بدو نظر چنين نباشد; ولى با توجّه به جمله قبل و جمله اى مشابه آن در نهج البلاغه، مانند خطبه 85، آنچه گفتيم بسيار نزديک به نظر مى رسد. 👈به هر حال، افکار محدود انسانها هرگز به کنه هستى آن کمال مطلق نمى رسد و معرفت ما از ذات پاک و صفات او، تنها يک معرفت اجمالى است که هر قدر روح انسان پاکتر و انديشه، قوى تر گردد، اين معرفت اجمالى رو به کمال مى رود; هر چند هيچ گاه به معرفت تفصيلى نخواهند رسيد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای نماز شیخ ارده شیره 🎙استاد عالی @khabarnews 👈«اخبار مهم در «ایتا
۹۴(بخش۲) 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 خداوند پيامبران را در برترين جايگاه قرار داد و در بهترين مکان مستقر ساخت و پيوسته آنها را از اصلاب با ارزش (پدران) به ارحام پاک (مادران) منتقل نمود; هر زمان يکى از آنها بدرود حيات گفت، ديگرى براى پيشبرد آيين خدا به جاى او برخاست! عنايات خداوند متعال در جهت ارسال رسل همچنان ادامه يافت، تا نوبت به محمّد(صلى الله عليه وآله) رسيد; در اين هنگام گوهر دانش را از بهترين معادن استخراج نمود و نهال وجودش را از اصيل ترين و عزيزترين سرزمين ها برآورد، و شاخه هستى او را ازهمان درختى که پيامبرانش را آفريد، و امينان درگاه خود را از آن برگزيد، به وجود آورد. عترتش بهترين عترت ها، خاندانش بهترين خاندان ها، و درخت پربار وجودش بهترين درختان بود. درختى که در حرم (امن خداوند) روييد و در آسمان کرامت و فضيلت سر برکشيد، درختى با شاخه هاى بلندى و ميوه هايى (بسيار شيرين و پر ارزش) که دست (فرومايگان) هرگز بدان نمى رسد.  به همين دليل، او پيشواى پرهيزکاران و سبب بينايى، هدايت جويان است. چراغى است درخشان، و شهابى است پرفروع، و آتش زنه اى است که برقش آشکار است. راه و رسم او معتدل، سنّت و روش او صحيح و متين، سخنش روشنگر حق از باطل، و حکمش عين عدالت است. خداوند هنگامى او را به رسالت برگزيد که ميان او و پيامبران پيشين، فاصله زيادى افتاده بود و جهانيان از نيکى ها دورى گزيده، و منحرف گشته و امّت ها به جهل و نادانى گراييده بودند. 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹