eitaa logo
چله نشین ظهورامام زمان عج الله
316 دنبال‌کننده
775 عکس
297 ویدیو
59 فایل
#تبادل_نداریم↔🚫 #شرح_نامه_های_حضرت_علی_علیه_السلام سلامتی و فرج آقا صاحب الزمان صلوات🔶️ کانالهای دیگر #سلامتکده_بانو_عضو_شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3348693003Cc0c8f29263 @namebepedar @bazybay
مشاهده در ایتا
دانلود
۳(بخش۶) 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 چيزى مرا نگران نساخت جز اين که ديدم ناگهان مردم همچون يال هاى انبوه و پرپشت «کفتار» به سوى من روى آوردند و از هر سو گروه گروه به طرف من آمدند تا آن جا که (نزديک بود دو يادگار پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)) «حسن و حسين» پايمال شوند و ردايم از دو طرف پاره شد. و اينها همه در حالى بود که مردم همانند گوسفندانى (گرگ زده که دور چوپان جمع شوند) در اطراف من گرد آمدند; ولى هنگامى که قيام، به امر خلافت کردم، جمعى پيمان خود را شکستند و گروهى (به بهانه هاى واهى سر از اطاعتم پيچيدند و از دين خدا بيرون پريدند و دسته ديگرى راه ظلم و طغيان را پيش گرفتند و از اطاعت حق سربر تافتند، گويى که آنها اين سخن خدا را نشنيده بودند که مى فرمايد: «سراى آخرت را تنها براى کسانى قرار مى دهيم که نه خواهان برترى جويى و استکبار در روى زمينند و نه طلب فساد، و عاقبت (نيک) براى پرهيزگاران است»! آرى به خدا سوگند! آن را شنيده بودند و خوب آن را حفظ داشتند ولى زرق و برق دنيا چشمشان را خيره کرده و زينتش آنها را فريفته بود. 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
۳(بخش۶) امام(عليه السلام) در اين بخش از خطبه اشاره به دوران خلافت خويش ـ مخصوصاً هنگام بيعت ـ مى کند که چگونه مردم با ازدحام عجيب و بى نظيرى براى بيعت کردن به سوى آن حضرت روى مى آوردند، بيعتى پر شور که در تاريخ اسلام نظير و شبيه نداشت ✅نخست در ترسيم چگونگى هجوم مردم براى بيعت مى فرمايد: «چيزى مرا نگران نساخت جز اين که ديدم ناگهان مردم همچون يال هاى پرپشت و انبوه کفتار به سوى من روى آوردند و از هر سو گروه گروه به طرف من آمدند» (فَما راعَني اِلاّ وَالنّاسُ کَعُرْفِ الضَّبُعِ اِلَىَّ يَنثالُونَ عَلَىَّ مِنْ کُلِّ جانِب). 👈تعبير به «عُرْفِ الضَّبُعْ» (يال کفتار) اشاره به ازدحام فوق العاده مردم و پشت سر هم قرار گرفتن براى بيعت است، زيرا يال کفتار ضرب المثلى براى اين گونه موارد است.  🔄امّا اظهار نگرانى حضرت از هجوم ناگهانى مردم براى بيعت، ممکن است به خاطر اين باشد که چنين بيعت پرشورى، مسئوليّت تازه اى بر دوش حضرت گذاشت، به ويژه آن که پيش بينى پيمان شکنى دنياپرستان را مى نمود. در خطبه 92، همين معنا به وضوح ديده مى شود که امام(عليه السلام) به هنگام بيعت مردم بعد از قتل عثمان اين نکته را يادآورى فرمود. اضافه بر اين نکته، از اين نيز نگران بود که ممکن است تاريکدلان حسود رابطه اى ميان قتل عثمان و بيعت مردم با او عنوان کنند.⚠️ ✅سپس امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن و ترسيم ازدحام عمومى مردم سه جمله ديگر اضافه مى کند و مى فرمايد: «هجوم به قدرى زياد بود که (نزديک بود دو يادگار پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)) حسن و حسين پايمال شوند و ردايم از دو طرف پاره شد و اينها همه در حالى بود که مردم همانند گوسفندانى 🐑(گرگ زده که دور چوپان جمع مى شوند) در اطراف من گرد آمدند» (حَتّى لَقَدْ وُطِىءَالْحَسَنانِ، وَشُقَّ عِطْفاىَ، مُجْتَمِعينَ حَوْلى کَرَبيضَةِ الْغَنَمِ). 👈تعبير به «اَلْحَسنان» به عقيده بسيارى از «مفسّران نهج البلاغه» اشاره به امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) است. درست است که آن دو بزرگوار در آن موقع بيش از سى سال داشتند و جوانانى قوى و زورمند بودند ولى هجوم شديد مردم، آنها را در مورد حفاظت از پدر، در تنگنا قرارداد. ⚜ولى بعضى از مفسّران دو احتمال ديگر نيز ذکر کردند: نخست اين که منظور از «الحسنان» دو انگشت بزرگ پاست 👣ـ آن گونه که از سيّد مرتضى (رضوان الله عليه) نقل شده ـ که او از ارباب لغت (ابوعمر) نقل کرده، از اشعار عرب نيز شاهدى براى آن آورده است، ولى با توجّه به اين که پايمال شدن انگشت پا، مسأله ساده اى است که در کمترين هجوم نيز واقع مى شود و نمى تواند بيان گويايى براى آن هجوم عظيم باشد، اين معنا بعيد به نظر مى رسد. 👈از آن بعيدتر تفسير سوّمى است که بعضى براى آن ذکر کرده و به معناى دو استخوان دست دانسته اند، زيرا استخوانهاى دست ـ چه بازو باشد و چه ساعد معمولا پايمال نمى شود، تنها در صورتى پايمال مى شود که انسان به زمين بيفتد و زير دست و پا قرار گيرد. 👈تشبيه به «رَبيضَةِ الْغَنَم» گوسفندانى که در آغل جمع شده اند» به نادانى مردم نيست آن گونه که بعضى از شارحان پنداشته اند، بلکه اشاره به همان نکته اى است که در بالا آورديم که گوسفندان به هنگام هجوم گرگ، اطراف چوپان را مى گيرند همانند زمانى که در آغل جمع مى شوند. مسلمانانى که به خاطر گرگان عصر خليفه سوّم، هر کدام به سويى پراکنده شده بودند و رشته وحدت در ميان آنان کاملا گسسته بود، وجود امام(عليه السلام) را حلقه اتّصالى در ميان خود قرار داده، همگى با شور و اشتياق فراوان، گرد او جمع شدند و احساس آرامش مى کردند. ⚠️ولى متأسفانه اين شور و اشتياق ادامه نيافت و هنگامى که مردم در بوته آزمايش و امتحان قرار گرفتند، گروهى نتوانستند به خوبى از عهده اين امتحان برآيند، ✅لذا امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن مى فرمايد: ولى هنگامى که قيام به امر خلافت کردم جمعى پيمان خود را شکستند و گروهى (به بهانه هاى واهى سر از اطاعتم پيچيدند و) از دين خدا بيرون پريدند و دسته ديگرى راه ظلم و طغيان را پيش گرفتند و از اطاعت حقّ برتافتند» (فَلَمّا نَهَضْتُ بِالاَمْرِ نَکَثَتْ طائِفَة، وَ مَرَقَتْ اُخْرى، وَ قَسَطَ آخَرُونَ). 👈اين سه گروه ـ همان گونه که غالب شارحان نهج البلاغه يا همه آنان گفته اند ـ به ترتيب: اشاره به آتش افروزان «جنگ جمل، نهروان و صفّين» است. «ابو ايّوب» مى گويد: «رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) به ما امر فرمود که با سه گروه، در خدمت على(عليه السلام) پيکار کنيم: «ناکثين» و «قاسطين» و «مارقين». امّا «ناکثين»: با آنها پيکار کرديم، آنها ـ اهل جمل ـ «طلحه» و «زبير» بودند و امّا «قاسطين»: همين است که ما از سوى آنها باز مى گرديم يعنى «معاويه» و «عمروبن عاص» (اين سخن را هنگام بازگشت از صفّين گفت) و امّا «مارقين»: آنها «اهل نهروان» هستند، به خدا سوگند نمى دانم آنان در کجايند ول
ى به هر حال با آنها بايد پيکار کنيم. 👈اين پاسخى است دندان شکن به ناآگاهانى که گاه به جنگهاى دوران خلافت على(عليه السلام) خرده مى گيرند، آرى آنها که با شور و شوق در هنگام بيعت با على(عليه السلام) مانند پروانگان دور شمع، جمع شده بودند، همگى تحمّل عدالت او را نداشتند; آن هم عدالتى که بعد از يک دوران طولانى بى عدالتى و غارت بيت المال و خو گرفتن گروهى با آن، انجام مى شد که طبعاً قبول آن براى بسيارى مشکل بود; به همين دليل تنها، گروهى وفادار و مؤمن خالص بر سر پيمان خود باقى ماندند، ولى گروه هاى ديگر به خاطر دنياپرستى پيمان خود را با خدا و خليفه بر حقّش شکستند. اين همان چيزى است که امام(عليه السلام) در ادامه خطبه به آن اشاره کرده و دليل اين مخالفتها را در چند جمله کوتاه به روشنى بيان مى کند; ✅مى گويد: «گويى آنها اين سخن خدا را نشنيده بودند که مى فرمايد: سراى آخرت را تنها براى کسانى قرار مى دهيم که نه خواهان برترى جويى و استکبار در روى زمين باشند و نه طالب فساد; و عاقبت نيک از آن پرهيزکاران است» (کَاَنَّهُمْ لَمْ يَسْمَعُوا کَلامَ اللهِ سُبْحانَهُ يَقُولُ: تِلْکَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدُونَ عُلُوّاً فِى الاَرْضِ وَ لا فَساداً، وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ). ✅سپس مى افزايد: «آرى به خدا سوگند! آن را شنيده بودند و خوب آن را حفظ داشتند، ولى زرق و برق دنيا چشمشان را خيره کرده، زينتش آنها را فريفته بود» (بَلى! وَاللهِ لَقَدْ سَمِعُوها وَ وَعَوْها، وَلکِنَّهُمْ حَلِيَتِ الدُّنْيا فى اَعْيُنِهِمْ، وَ راقَهُمْ زِبْرِجُها). 👈نخست آنها را به ناآگاهانى تشبيه مى کند که مخالفتشان به خاطر جهلشان است ولى بعد از اين مرحله، فراتر مى رود و با صراحت مى گويد: آنها نسبت به اين حقايق، ناآگاه و بى خبر نبودند، بلکه دنياطلبى و هواپرستى شديد ـ که مخصوصاً بعد از فتوحات بزرگ اسلامى و سرازير شدن سيل غنائم گرانبها و عادت به زندگى مرفّه، به ويژه در عصر عثمان پديد آمده بود ـ سبب شد که دنيا را بر دين ترجيح دهند و حقيقت را به افسانه بفروشند و سراى آخرت را به ثمن بخس متاع دنيا از دست دهند. ⬅️اين در واقع درس عبرتى است براى همه مسلمين، در تمام طول تاريخ که هر زمان به دنياپرستى روى آورند و زرق و برق و زينت دنيا فکر آنان را به خود مشغول دارد اختلافات در ميان آنها به اوج خود مى رسد و راه هاى وصول به وحدت، به روى آنان بسته مى شود مگر آن که زهد و وارستگى پيشه کنند و به خود سازى بپردازند. امروز نيز به خوبى مى بينيم که سرچشمه تمام اختلافات ميان مسلمين همان اصل است که على(عليه السلام) در جمله هاى کوتاه فوق با استناد به آيه اى از قرآن مجيد به آن اشاره فرموده است و به تعبير روشن همان اراده «علوّ در ارض و فساد» و «تمايل به زينتهاى دنيا و فريفته شدن در برابر زرق و برق» آن است
سلامتی رهبر انقلاب صلوات🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چه بسا او در ششم تیرماه ترور شد تا در هفتم تیرماه به شهادت نرسد و محفوظ بماند برای انقلاب _ششم تیرماه ۱۳۶۰ ترور آیت الله خامنه‌ای _هفتم تیر ماه ۱۳۶۰ بمب گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت ۷۲ تن از یاران انقلاب یادشان گرامی و راهشان پررهرو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله العلی الاعلی 💠✨💠✨ ✨💠✨ 💠✨ ✨ تو همان کوثر کثيري که با حق آنقدر هم مسيري که رستگاري ما فقط با توست و تويي بهترين اميري که هل أتي شرحي از کرامت توست من همانم همان اسيري که به نگاهت پناه آورده و تو مولاي دستگيري که دست من را رها نخواهي کرد آري آنقدر سر به زيري که باور تو براي ما سخت است تو هماني همان دليري که ضربه هايش به روز بدر و حنين افضلٌ من عبادت الثقلين ✋السلام علیک یا مولی الموحدین ✨ 💠✨ ✨💠✨ 💠✨💠✨ سلام و ارادت✋ بامید خدا در این یکماه مانده تا عید بزرگ غدیر،هر روز یکی از فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام رو با هم میخونیم و منتشر میکنیم چرا که : 🌴🌹پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرمودند:🌹🌴 🌸🍃کسی که فضیلتی از علی علیه السلام را بنویسد،تا وقتی که از آن نوشته اثری باقی است، فرشتگان برای او استغفار می کنند . 🍃🌸 📝 بحارالانوار ج 38 ص 197 📜 بنام خدا و به مدد مولا بسم الله💫 🍃فضیلتی از مولاي متقيان امیرالمومنین..🍃 🌸روزی جبرئیل امین نزد رسول خدا بود . در این هنگام امیرالمؤمنین (ع)وارد شد. جبرییل به احترام ایشان از جا حركت كرد. پیغمبرفرمود : آیا به احترام این جوان از جا بر می خیزی ؟ جبرییل عرض كرد : بله چون او حق استادی به گردن من دارد، وقتی خداوند مرا آفرید از من پرسید كه من كی ام و نامم چیست؟و تو كیستی و نامت چیست؟ من متحیّر شدم ماندم كه چه بگویم.. این جوان وارد شد و به من فرمود: بگو'' أنت ربّ الجلیل و اسمك الجمیل و أنا عبدك الذلیل و اسمی جبرییل'' پیامبر اعظم (ص) فرمودند : تو چه وقت آفریده شدی؟ عرضه داشت: از زمانی كه من خلق شده ام ستاره ای بود كه هر سی هزار سال یكبار طلوع می كرد و من آن را سی هزار بار دیدم.. حضرت فرمود آیا آن ستاره را می شناسی؟ عرض كرد بله یا رسول الله، حضرت فرمود: علی جان قدری عمامه ات را بالا ببر، كه نوری از پیشانی امیرالمومنین ساطع شد كه جبرئیل عرضه داشت : به خدا قسم این همان ستاره است.🌸☺️ 📝( كتاب شریف القطره - ج 1. علامه مستنبط) ای جانم علییییییییی😍 🔰هدیه به محضر صاحب ایوان طلای نجف،صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳(بخش۷) آخر 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 آگاه باشيد! به خدايى که دانه را شکافته و انسان را آفريده، سوگند! اگر به خاطر حضور حاضران و توده هاى مشتاق بيعت کننده و اتمام حجّت بر من به خاطر وجود يار و ياور، نبود و نيز به خاطر عهد و پيمانى که خداوند از دانشمندان و علماى (هر امّت) گرفته که: «در برابر پرخورى ستمگر و گرسنگى ستمديده و مظلوم سکوت نکنند!»، مهار شتر خلافت را بر پشتش مى افکندم (و رهايش مى نمودم) و آخرينش را به همان جام اوّلينش سيراب مى کردم و در آن هنگام در مى يافتيد که ارزش اين دنياى شما (با همه زرق و برقش که براى آن سر و دست مى شکنيد) در نظر من از آب بينى يک بز کمتر است! بعضى گفته اند هنگامى که کلام اميرمؤمنان(عليه السلام) به اين جا رسيد مردى از «اهل عراق» برخاست و نامه اى به دست آن حضرت داد (گفته شده که در آن نامه سؤالاتى بود که تقاضاى جواب آنها را داشت). على(عليه السلام) مشغول مطالعه آن نامه شد و هنگامى که از خواندن آن فراغت يافت «ابن عباس» عرض کرد: «اى اميرمؤمنان چه خوب بود خطبه را از آن جا که رها فرموديد ادامه مى داديد»! امام(عليه السلام) در پاسخ او فرمود: هيهات اى ابن عباس! اين سوز درونى بود که زبانه کشيد و سپس آرام گرفت و فرو نشست (و ديگر مايل به ادامه آن نيستم). «ابن عباس» مى گويد: به خدا سوگند من هيچ گاه بر سخنى همچون اين سخن (خطبه ناتمام شقشقيّه) تأسف نخوردم که على(عليه السلام) آن را تا به آن جا که مى خواست برسد ادامه نداد. 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳(بخش۷) 🔸چرا خلافت و بيعت را پذيرفتم؟! امام(عليه السلام) در انتها، دلايل پذيرش بيعت را به وضوح بيان مى کند و اهداف خود را از اين پذيرش در جمله هاى کوتاه و بسيار پرمعنا شرح مى دهد و در ضمن روشن مى سازد که اگر اين اهداف بزرگ نبود، کمترين ارزشى براى زمامدارى بر مردم قائل نبود، ✅مى فرمايد: «آگاه باشيد! به خدايى که دانه را شکافته و انسان را آفريده سوگند! اگر به خاطر حضور حاضران (توده هاى مشتاق بيعت کننده) و اتمام حجّت بر من به خاطر وجود يار و ياور نبود و نيز به خاطر عهد و پيمانى که خداوند از دانشمندان و علماى هر امّت گرفته که: «در برابر پرخورى ستمگر و گرسنگى ستمديده و مظلوم سکوت نکنند»، مهار شتر خلافت🐪 را بر پشتش مى افکندم (و رهايش مى نمودم) و آخرينش را به همان جام اوّلينش سيراب مى کردم» (اَما والَّذى فَلَقَ الْحَبَّةَ، وبَرَءَ النَّسَمَة، لَولا حُضُورُ الْحاضِرِ وَ قيامُ الْحُجَّةِ بِوجُودِ النّاصِرِ، وَ ما اَخَذَ اللهُ عَلَى الْعُلَماءِ اَنْ لا يُقارّوا عَلى کِظَّةِ ظالِم، وَلا سَغَبِ مظلوم، لاَلْقَيْتُ حَبْلَها عَلى غارِبِها، وَلَسَقيتُ آخِرَها بِکأسِ اَوَّلِها). 👈جمله «وَالَّذى فَلَقَ الْحَبَّةَ» در حقيقت اشاره به توصيفى است که قرآن مجيد از ذات پاک خدا مى کند و مى گويد: «فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوى; خداوند، شکافنده دانه و هسته است» و اين در واقع اشاره به مهمترين آفرينش پروردگار يعنى آفرينش حيات و زندگى است 👈و جمله «بَرءَ النَّسَمَةَ» اشاره به آفرينش انسان و روح و جان اوست، همان آفرينش عظيم و بسيار مهمّى که قرآن مجيد بعد از ذکر آن «تَبارَکَ اللهُ اَحْسَنَ الْخالِقينَ» مى گويد و اين در واقع سوگند به مهمترين کار خالق در جهان هستى است و دليل بر اهميّت مطلبى است که سوگند براى آن ياد شده است. 👈جلمه «لاَلْقَيْتُ حَبْلَها عَلى غارِبِها» کنايه از صرف نظر کردن از چيزى است، زيرا هنگامى که کارى با شتر نداشته باشند مهارش را برپشتش مى افکنند و آن را به حال رها مى کنند. 👈جمله «لَسَقَيْتُ آخِرَها بِکَاْسِ اَوَّلِها; آخرينش را با جام اوّلينش سيراب مى کردم» کنايه از اين است: همان گونه که در برابر خلفاى سه گانه گذشته صبر و شکيبايى پيشه کردم، در ادامه راه نيز چنين مى کردم. ولى به دو دليل خود را ملزم به پذيرش و قيام کردم: 1⃣از يکسو با وجود آن همه ناصر و ياور، حجّت بر من تمام بود 2⃣ و از سوى ديگر خداوند از دانشمندان هر امّتى پيمان گرفته که وقتى بى عدالتى را در جامعه مشاهده مى کنند تا آن حدّ که ظالمان از پرخورى بيمار شده و مظلومان از گرسنگى، سکوت روا ندارند، برخيزند و دست ظالم را از گريبان مظلوم قطع کنند و عدل الهى را در جامعه پياده نمايند. 👈اين سخن امام(عليه السلام) هشدارى است به همه انديشمندان و علماى امّتها که وقتى امکانات تشکيل حکومت و اجراى عدل و قسط الهى فراهم گردد، سکوتشان مسئوليّت آفرين است،⛔️ بايد قيام کنند زیرا اجراى عدالت و حمايت از مظلوم و مبارزه با ظلم ظالم نيز در متن وظايف اسلامى آنان قرار دارد.
✅سرانجام امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن و در آخرين جمله اين خطبه داغ سياسى اجتماعى پرمعنا، مى فرمايد: «آرى اگر به خاطر دلايل فوق نبود هرگز تن به پذيرش اين بيعت نمى دادم و در آن هنگام (درمى يافتيد که) ارزش اين دنياى شما (با همه زرق و برقش که براى آن سر و دست مى شکنيد) در نظر من از آب بينى يک بز کمتر است» (وَلاَلْفَيْتُمْ دُنياکُمْ هذِهِ اَزْهَدَ عِنْدى مِنْ عَفْطَةِ عَنْز. 👈با توجّه به اين که «عفطة» به گفته «صحاح اللغة» همان آبى است که گوسفند🐐 (يا بز، هنگام عطسه) از بينى👃 خود پراکنده مى کند، روشن مى شود که تا چه حدّ دنياى مادّى با اين اهميّت و عظمتى که در نظر عاشقان و دلباختگانش دارد، در برابر روح بزرگ على(عليه السلام) کوچک و بى ارزش است، در واقع يک گوسفند يا بز چه اندازه ارزش دارد که آب بينى بى خاصيّت او ارزش داشته باشد; بلکه يک مايه پليد محسوب مى شود و به يقين اين گونه تعبيرات براى کسانى که به ابعاد روح بزرگ آن حضرت آشنا نيستند بسيار شگفت آور است; ولى هنگامى که به جهانى که او در آن زندگى مى کند و مقامات عرفانى و معنوى آن حضرت آشنا مى شويم، مى بينيم کمترين مبالغه اى در اين تعبيرات نيست. *** 👳«سيّد رضى» (ره) در ذيل اين خطبه چنين مى گويد: «بعضى گفته اند هنگامى که کلام اميرمؤمنان(عليه السلام) به اين جا رسيد مردى از «اهل عراق» برخاست و نامه اى به دست آن حضرت داد (گفته شده که در آن نامه سؤالاتى بود که تقاضاى جواب آنها را داشت). على(عليه السلام) مشغول مطالعه آن نامه شد و هنگامى که از خواندن آن فراغت يافت «ابن عباس» عرض کرد: «اى اميرمؤمنان چه خوب بود خطبه را از آن جا که رها فرموديد ادامه مى داديد»! ✅امام(عليه السلام) در پاسخ او فرمود: هيهات اى ابن عباس! اين سوز درونى بود که زبانه کشيد و سپس آرام گرفت و فرو نشست (و ديگر مايل به ادامه آن نيستم). 👳‍♀«ابن عباس» مى گويد: به خدا سوگند من هيچ گاه بر سخنى همچون اين سخن (خطبه ناتمام شقشقيّه) تأسف نخوردم که على(عليه السلام) آن را تا به آن جا که مى خواست برسد ادامه نداد (قالُوا وَ قامَ اِلَيْهِ رَجُل مِنْ اَهْلِ السَّوادِ عِنْدَ بُلُوغِهِ اِلى هذَا الْمَوْضِعِ مِنْ خُطْبَتِهِ فَناوَلَهُ کِتاباً ـ قيلَ اِنَّ فيهِ مَسائِلَ کانَ يُريدُ الاِجابَةَ عَنْها ـ فَاَقْبَلَ يَنْظُرُ فيهِ (فَلَمّا فَرَغَ مِنْ قَرائَتِهِ) قالَ لَهُ اِبْنُ عَبّاسِ يا اميرَ المُؤمِنينَ! لَوِ اطَّرَدَتْ خُطْبَتُکَ مِنْ حَيْثُ اَفْضَيْتَ! فَقَالَ: «هَيْهاتَ يَابنَ عَبّاسِ! تِلْکَ شِقْشِقَة هَدَرَتْ ثمَّ قَرَّتْ». قالَ ابْنُ عَبّاسِ فَوَاللهِ ما اَسَفْتُ عَلى کَلام قَطٌّ کَاَسَفى عَلى هذَا الْکَلامِ اَلاّ يَکُونَ اَميرُالْمُؤمِنينَ(عليه السلام) بَلَغَ مِنْهُ حَيْثُ اَرادَ). 👈تعبير به اهل سواد (با توجّه به اين که سواد به معناى سياهى است) اشاره به مناطق پر درخت و مزروع است که از دور به صورت سياه، در نظر، مجسم مى شود; زيرا رنگ سبز در فاصله زياد متراکم مى شود و مايل به سياهى مى گردد و از آن جا که اهل حجاز به زمينهاى خشک و خالى و به اصطلاح بياض، عادت کرده بودند هنگامى که به سوى عراق که بر اثر «دجله و فرات» بسيار خرّم و سرسبز است حرکت مى کردند و انبوه درختان و مزارع از دور نمايان مى شد، به آن جا «ارض سواد» مى گفتند و اهل آن جا را «اهل سواد» مى ناميدند. 👈جمله «تِلْکَ شِقْشِقَة هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ» با توجّه به اين که «شقشقه» در اصل به معناى قطعه پوستى بادکنک مانند است که وقتى شتر به هيجان درمى آيد از دهان خود بيرون مى فرستد و هنگامى که هيجانش فرو نشست به جاى خود باز مى گردد و با توجّه به اين که خطباى زبردست هنگامى که در اوج هيجان و شور قرار مى گيرند به آنها «ذو شقشقة» گفته مى شود، کنايه از اين است که اين سخنان، اسرار درون من بود که از سوز دل خبر مى داد، هنگامى که به هيجان آمدم ايراد خطبه کردم ولى الآن که به خاطر مطالعه نامه و سؤالات سائل، آن حال و هوا تغيير يافت ديگر آمادگى براى ادامه آن سخن را ندارم. ✴️نکته قابل توجه اين که ابن ابى الحديد از استادش (مصدّق بن شبيب) نقل مى کند: اين خطبه را براى «ابن خشّاب» خواندم هنگامى که به کلام «ابن عبّاس» رسيدم که از ناتمام ماندن اين خطبه اظهار تأسف شديد کرده، گفت: «اگر من در آن جا بودم به «ابن عباس» مى گفتم: مگر چيزى در دل امام(عليه السلام) باقى مانده بود که به آن اشاره نکند تا تو تأسف بر آن بخورى؟! به خدا سوگند آنچه درباره اوّلين و آخرين خلفا بود بيان کرد»! «مصدّق بن شبيب» مى گويد: به «ابن خشاب» که مرد شوخى بود گفتم منظورت از اين سخن اين است که اين خطبه مجعول است؟ گفت: «به خدا سوگند من به خوبى مى دانم که آن کلام امام است، همان گونه که مى دانم تو مصدّق هستى»!
به مناسبت ایام زیارت مخصوص امام رضا علیه السلام (بیست و سوم ذی القعده)؛ امام رضا علیه السلام میفرمایند: ...هرکس مرا در غربتم زیارت کند واجب میشود که روز قیامت ملاقاتش کنم. قسم بر کسی که محمد صلی الله علیه وآله را به نبوت انتخاب کرد و بر همه خلق برگزید، هرکس نزد قبرم نماز بخواند مستحق مغفرت خدا در روز قیامت می شود. قسم بر کسی که بعد از پیامبر، ما را به امامت گرامی داشت و به جانشینی مخصوص کرد، ِ إِنَّ زُوَّارَ قَبْرِي لَأَكْرَمُ الْوُفُودِ عَلَى اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ... زائران قبر من، گرامی ترین کسانی هستند که روز قیامت بر خداوند وارد میشوند... 📚 عیون اخبارالرضا علیه السلام، ج2، ص227. سلامتی زائران این روزهای مشهد، خصوصا امام عصر علیه السلام صلوات..
1_692014199.mp3
5.03M
خیلی هوای مهربونیاشو کردم دلتنگمو و بغض عجیبی تو گلومه! زانو بغل کردم کنار خاطراتم؛ عکس زیارت های قبلی رو به رومه… من عاشقم این گریه ها دست خودم نیست این گریه ها محصولِ یک عمر اشتیاقه سخته برای آدم عاشق مدارا؛ با چشم هایی که گرفتار فراقه "شعر و ملودی : پویا بیاتی با نام اشتیاق" دلتنگم برای حرم دلتنگم نمیشه نرم دلتنگم پریشون و خسته رویایی که تو سرمه شوق دیدنِ حرمه رویای من دل شکسته من حال چشمای ترم رو دوست دارم! من گریه کردن تو حرم رو دوست دارم… اشکای من ترجمه ی دلتنگی و من این اشک های محترم رو دوست دارم دلتنگم برای حرم دلتنگم نمیشه نرم دلتنگم پریشون و خسته رویایی که تو سرمه شوق دیدنِ حرمه رویای من دل شکسته
🌸 دحوالارض یعنی چی؟ ثواب هفتاد سال رو از دست ندهیم ❗️ روز بیست و پنجم ذی القعده ( سه شنبه 15 تیر )، هم زمان با دحوالارض یعنی 1⃣ گسترش یافتن زمین است. در شب این روز نیز بر اساس روایتی از امام هشتم علیه السلام 2⃣ حضرت ابراهیم و حضرت عیسی علیهما السلام به دنیا آمده اند. 3⃣همچنین این روز به عنوان روز قیام امام زمان مهدی موعود (عج) معرفی شده است. 4⃣ نیز روز دحوالارض، جزء چهار روز معروفی است که روزه آن پاداش فراوان داشته و ثواب هفتاد سال روزه گرفتن دارد. اعمال این روز چیست ❓ 1⃣روزه روز دحوالارض از چهار روزی است که در تمام سال به فضیلت روزه گرفتن، ممتاز است و در روایتی آمده است که روزه اش مثل ❌روزه هفتاد سال ❌است؛ و در روایت دیگر کفاره هفتاد سال است و هر که این روز را روزه بدارد و شبش را به عبادت بسر آورد از برای او👈 عبادت صد سال👉 نوشته شود؛ و هر چه در میان آسمان و زمین وجود دارد برای کسی که در این روز روزه دار باشد استغفار می کنند. و این روزی است که رحمت خدا در آن منتشر گردیده. 2⃣ نماز آن دو رکعت است در وقت چاشت در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره و الشمس بخواند و بعد از سلام نماز بخواند لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ پس دعا کند و بخواند یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِی عَثْرَتِی یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِی یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِی وَ ارْحَمْنِی وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَیِّئَاتِی وَ مَا عِنْدِی یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ. 3⃣ دعا کفعمی در کتاب مصباح فرموده که خواندن این دعا مستحب است: اللَّهُمَّ دَاحِیَ الْکَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ..........(مراجعه به مفاتیح) 4⃣ذکر خداوند معنای ذکر، فقط گفتن الفاظ و اوراد و نام های خداوند نیست. بهترین نوع ذکر خدا، به یاد خدا بودن و او را بر اعمال و گفتار و کردار خویش ناظردانستن است. 5⃣شب زنده داری احیا و شب زنده داری که برابر با عبادت👈 صد سال 👉است. 6⃣غسل انجام غسل مستحبی به نیت روز دحوالارض 7⃣زیارت امام رضا (ع) زیارت حضرت امام رضا(ع) که میر داماد (ره) در رساله اربعه ایام خود در بیان اعمال روز دحو الارض آن را از افضل اعمال مستحبه دانسته است. برای شریک شدن در ثواب آن فوروارد کنید التماس دعا 🙏🌹
۴(بخش۱) 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 به وسيله ما در تاريکيهاى (جهل و گمراهى) هدايت يافتيد و به کمک ما به اوج ترقّى رسيديد و در پرتو شعاع ما (خاندان پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)) صبح سعادت شما درخشيدن گرفت و تاريکيها پايان يافت. کر باد! گوشى که نداى پند و اندرز را نشنود و چگونه، کسى که صيحه و فرياد، او را «کر» کرده است مى تواند صداى ملايم (مرا) بشنود؟ (آن کس که فرمان خدا و پيامبر را زير پا گذارده، آيا فرمان مرا پذيرا مى شود؟) و مطمئن باد! قلبى که از خوف خدا جدايى نپذيرد (و آماده پذيرش حق باشد).  🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
۴(بخش۱) ⚜اين خطبه از فصيح ترين سخنان على (ع) است و در آن مردم را اندرز مى دهد و از گمراهى به سوى هدايت مى برد و گفته مى شود: «اين خطبه را بعد از (جنگ جمل و) كشته شدن طلحه و زبير ايراد فرموده است». خطبه در يك نگاه: اين خطبه چنان كه در عنوان آن آمده، احتمالا بعد از ماجراى «جنگ جمل» و قتل «طلحه و زبير» ايراد شده است و به طور طبيعى ناظر به پيامدهاى اين جنگ و درسهاى عبرتى است كه مسلمانان مى بايست از آن بياموزند.  🔸چشم و گوش خود را باز کنيد: امام(عليه السلام) در آغاز اين خطبه به نعمتهاى فراوان و چشمگيرى که در سايه اسلام نصيب مسلمانان ـ مخصوصاً مسلمانان آغاز اسلام ـ شد اشاره کرده و در سه جمله کوتاه که با تشبيهات زيبايى همراه است اين مطلب را چنين توضيح مى دهد: ✅«به وسيله ما در تاريکيهاى (جهل و گمراهى و جاهليّت) هدايت يافتيد و به کمک ما به اوج ترقّى رسيديد و در پرتو شعاع ما (خاندان پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)) صبح (سعادت) شما درخشيدن گرفت و تاريکيها پايان يافت» (بِنَا اهْتَدَيْتُمْ فِى الظَّلْماءِ، وَ تَسَنَّمْتُمْ ذُرْوَةَ الْعَلْياءِ، وَ بِنا اَفْجَرْتُمْ عَنِ السِّرارِ). 👈در جمله اوّل، امام به شرايط زمان جاهليّت که تاريکى جهل و فساد و جنايت همه جا را فرا گرفته بود اشاره مى فرمايد که در پرتو وجود پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)، مردم صراط مستقيم را پيدا کردند و با سرعت به سوى مقصد حرکت نمودند. در جمله دوّم، ترقّى و تکامل را به شترى🐪 تشبيه مى کند که داراى کوهان است (با توجّه به اين که «تسنّمتم» از ماده سنام به معناى کوهان شتر مى باشد) و مى فرمايد: شما بر بالاى آن کوهان قرار گرفتيد که اشاره به اوج ترقّى و تکاملى است که نصيب مسلمين در پرتو اسلام شد و همه مورّخان شرق و غرب در کتابهاى خود به هنگام شرح تمدّن اسلام به آن اعتراف و اذعان دارند. در جمله سوّم، وضع جامعه جاهلى را به شبهاى تاريک ماه و محاق🌒 (با توجّه به اين که سرار به معناى شبهايى است که ماه مطلقاً در آن نمى درخشد) تشبيه کرده و مى فرمايد: «به وسيله پيامبر و خاندان او پرده هاى تاريکى شکافته شد و داخل در فجر و صبح سعادت شديد». 👈در واقع اين تعبيرات از سرچشمه قرآن گرفته شده که اسلام و ايمان و وحى الهى را تشبيه به نور کرده، گاه مى فرمايد: «اَللّهُ وَلىُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النُّورِ; خداوند ولىّ و سرپرست کسانى است که ايمان آوردند و آنها را از تاريکيها به سوى نور بيرون مى برد» و در جايى ديگر مى فرمايد: «قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللهِ نُور وَ کِتاب مُبين يَهْدى بِهِ اللهُ مَنْ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النُّورِ بِاِذْنِهِ; به يقين از سوى خداوند نور و کتاب آشکارى به سوى شما آمد و خداوند به برکت آن، کسانى را که از خشنودى او پيروى کنند به راه هاى سلامت هدايت مى کند و به اذن خود از تاريکيها به سوى روشنايى مى برد» و گاه مى فرمايد: «و اِنَّهُ لَذِکْر لَکَ». ✅سپس امام(عليه السلام) به عنوان نکوهش از کسانى که گوش شنوا ندارند و تعريف و تقدير از افراد واقع بين و آگاه، مى افزايد: «کر باد! گوشى که نداى بلند پند و اندرز را درک نکند» (وُقِرَ سَمْع لَمْ يَفْقَهِ الْواعِيَةَ). 👈واژه «وقر» هم در مورد کرى به کار مى رود و هم سنگينى گوش👂; و منظور از «واعية» فريادهاى بلند است و اشاره به آيات صريح و کوبنده قرآن در مسائل مهمّ اعتقادى و عملى و اخلاقى و همچنين سنّت آشکار پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم). 👈 و تعبير به «لَمْ يَفْقَهُ» درک نکرده» به جاى «لَمْ يَسْمَعَ; نشنيده است» به خاطر اين است که تنها شنيدن اثرى ندارد مهم درک کردن است. ✅سپس مى فرمايد: «کسى که صيحه و فرياد، او را (کر) کرده است چگونه مى تواند آهنگ ملايم (مرا) بشنود» (وَکَيْفَ يُراعِى النَّبْاَةَ مَنْ اَصَمَّتهُ الصَّيْحَةُ). 👈اشاره به اين که اينها که فرمان خدا و پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم) را زير پا گذارده اند چگونه ممکن است سخنان مرا بشنوند؟! ✅از آن جا که در برابر اين گروه، گروه ديگرى وجود دارد که طرفدار حقّند، مى فرمايد: «مطمئن باد! قلبى که از خوف خدا جدايى نپذيرد (و حقيقت را درک کند و در برابر آن خاضع باشد)» (رُبِطَ جَنان لَمْ يُفارِقْهُ الْخَفَقانُ).
🔹شروع از دوشنبه ای که اول ماه باشد ⚜روز دوشنبه اول ماه ذی الحجه ۲۱ تیرماه ۱۴۰۰ برای افزایش رزق و برآورده‌شدن حاجات مهم✅ آیت‌الله بهجت رحمه‌الله برای افزایش روزی و برآورده شدن حاجات مهم، ختم سورۀ «واقعه» را به اطرافیان خود توصیه می‌کردند. دستور این ختم بدین شرح است: چون اول ماه قمری دوشنبه باشد، شروع کند به خواندن این سورۀ مبارکه، با طهارت و رو به قبله. روز اول یک مرتبه، روز دوم دو مرتبه و روز سوم سه مرتبه و همچنین تا چهاردهم، چهارده مرتبه بخواند و بعد از تلاوت سورۀ مبارکه، هر روز این دعا را بخواند : يا مُسَبِّبَ الاَسْبابِ وَ يا مُفَتِّحَ الاَبْوابِ اِفْتَحْ لَنا الْاَبْوابَ وَ يَسِّرْ عَلَيْنَا الْحِسابَ وَ سَهِّلْ عَلَيْنَا الْعِقابَ [الصِّعابَ]، اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ رِزْقِي و رِزْقُ عِیالي فِی السَّمَاءِ فَأَنْزِلْهُ وَ إِنْ كَانَ فِي الْأَرْضِ فَأَخْرِجْهُ وَ إِنْ كَانَ فِي الْأَرْضِ بَعِيداً فَقَرِّبْهُ وَ إِنْ كَانَ قَرِيباً فَيَسِّرْهُ وَ اِنْ كانَ يَسِيراً فَكَثِّرْهُ وَ اِنْ كانَ كَثِيراً فَخَلِّدْهُ وَ اِنْ كانَ مُخَلَّداً فَطَيِّبْهُ وَ اِنْ كانَ طَيِّباً فَبارِكْ لي فيهِ وَ اِنْ لَمْ يَكُنْ يا رَبِّ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ وَ وَحْدانِيَّتِكَ اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ وَ اِنْ كانَ عَلي اَيْدِي شِرارِ خَلْقِکَ فَانْزِعْهُ وَانْقُلْهُ اِلَيَّ حَيْثُ اَكونُ وَ لا تَنْقُلْنِي اِلَيهِ حَيْثُ يَكُونُ. در پنجشنبه‌های میان این چهارده روز، این دعا خوانده می‌شود: يا ماجِدُ يا واحِدُ، يا جَوادُ يا حَليمُ، يا حَنّانُ يا مَنّانُ يا كَريمُ، اَسْئَلُكَ تُحْفَةً مِنْ تُحَفاتِكَ تَلُمُّ بِها شَعْثى، وَ تَقْضى بِها دَيْنى، وَ تُصْلِحُ بِها شَأْنى بِرَحْمَتِكَ يا سَيِّدى. اَللَّهُمَّ اِنْ كانَ رِزْقى فِى السَّماءِ فَاَنْزِلْهُ، وَ اِنْ كانَ فِى الاَرْضِ فَاَخْرِجْهُ، وَ اِنْ كانَ بَعيداً فَقَرِّبْهُ، وَ اِنْ كانَ قَريباً فَيَسِّرْهُ، وَ اِنْ كانَ قَليلاً فَكَثِّرْهُ، وَ اِنْ كانَ كَثيراً فَبارِكْ لى فيهِ، وَ اَرْسِلْهُ عَلى اَيْدى خِيارِ خَلْقِكَ، وَ لا تُحْوِجْنى اِلى شِرارِ خَلْقِكَ، وَ اِنْ لَمْ يَكُنْ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ (بِكَيْنُونَتِكَ) وَ وَحْدانِيَّتِكَ. اَللًّهُمَّ انْقُلْهُ اِلَىَّ حَيْثُ اَكُونُ، وَ لا تَنْقُلْنى اِلَيْهِ حَيْثُ يَكُونُ، اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ، يا حَىُّ يا قَيُّومُ يا واحِدُ يا مَجيدُ يا بَرُّ يا كَريمُ يا رَحيمُ يا غَنِىُّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَمِّمْ عَلَيْنا نِعْمَتَكَ، وَ هَیِّنَا [هَنِّئْنا-هَيِّئْنا] كَرامَتَكَ وَ اَلْبِسْنا عافِيَتَكَ. ☄ هر چه سریعتر برای دیگران ارسال کنید تا در این ختم عظیم شرکت کنند غفلت نکنید 📚 بهجت الدعا، ص٣۶٢ـ٣۶۴
۴(بخش۲) 🔹🔹🔹 🔹🔹 🔹 من همواره منتظر عواقب پيمان شکنى شما بودم و نشانه فريب خوردگان را در شما مى ديدم ولى به خاطر استتار شما در لباس دين بود که از شما چشم پوشيدم (و راز شما را افشا نکردم) در حالى که صفاى دل، مرا از درون شما آگاهى مى داد (و از نيرنگهاى شما آگاه بودم). من در کنار جادّه هاى گمراه کننده ايستادم تا شما را به طريق حق رهنمون شوم، در آن هنگام که گرد هم جمع مى شديد و راهنمايى نداشتيد و تشنه رهبر شايسته اى بوديد و براى پيدا کردن اين آب حيات تلاش مى کرديد و به جايى نمى رسيديد. 🔹 🔹🔹 🔹🔹🔹
۴(بخش۲) 🔸پيمان شکنى شما را پيش بينى مى کردم، ولى... در اين بخش از خطبه، امام(عليه السلام) بازماندگان «جنگل جمل» را مخاطب ساخته، مى فرمايد: «من همواره منتظر عواقب پيمان شکنى شما بودم و نشانه فريب خوردگان را در شما مى ديدم!» (ما زِلْتُ اَنْتَظِرُ بِکُمْ عَواقِبَ الْغَدْرِ، وَ اَتَوَسَّمُکُمْ بِحِلْيَةِ الْمُغْتَرّين). 👈در روايات آمده است که «طلحه و زبير» مدّتى بعد از بيعت با «على»(عليه السلام) به خدمتش آمدند و براى رفتن به «عمره» از آن حضرت اجازه گرفتند. امام(عليه السلام) که آثار نفاق و پيمان شکنى را در آنان مى ديد، بار ديگر از آنها پيمان وفادارى و بيعت گرفت، ولى همان گونه که مى دانيم به پيمان خود وفادار نماندند و آتش «جنگ جمل» را روشن کردند که در آن آتش، بيش از ده هزار نفر از مسلمين سوختند و بى شک گروه زياد ديگرى در اين توطئه سهيم و شريک بودند و با اين که بيعت کرده بودند درصدد پيمان شکنى برآمدند و مخاطب «على»(عليه السلام) همين گروهند. 👳‍♀«ابن ابى الحديد» در يکى از کلمات خود نقل مى کند که: «على»(عليه السلام) در آن روزى که «زبير» با او بعيت کرد فرمود: «من از اين بيم دارم که تو پيمان خود را بشکنى و با اين بيعت مخالفت کنى!» عرض کرد: «بيم نداشته باش چنين چيزى تا ابد از من سر نمى زند!» امام(عليه السلام) فرمود: «خداوند گواه و شاهد من بر اين موضوع باشد؟» عرض کرد: «آرى» پس از چند روز «طلحه و زبير» خدمت اميرمؤمنان(عليه السلام) آمدند و عرض کردند: «تو مى دانى در زمان حکومت «عثمان» چه اندازه به ما جفا شد! و مى دانى او همواره طرفدار «بنى اميّه» بود اکنون که خداوند خلافت را به تو سپرده است، بعضى از اين فرمانداريها را در اختيار ما بگذار»❗️ امام(عليه السلام) فرمود: «به قسمت الهى راضى باشيد تا من در اين باره فکر کنم و بدانيد من کسى را در اين امانت شريک نمى کنم مگر اين که از ديانت و امانت او راضى و مطمئن باشيم...» آنها از نزد حضرت بيرون آمدند در حالى که يأس از رسيدن به مقام، آنها را فرا گرفته بود و چيزى نگذشت که اجازه براى «عمره» گرفتند. ⬅️عجيبتر اين که بنا به گفته «ابن ابى الحديد» هنگامى که نامه «على»(عليه السلام) به «معاويه» رسيد که: مردم همگى با من بيعت کرده اند و تو هم براى من بيعت بگير و بزرگان اهل شام را نزد من بفرست; «معاويه» (سخت دستپاچه شد و) نامه اى به «زبير» نوشت و او را به عنوان اميرالمؤمنين خطاب کرد و گفت از تمام مردم «شام» براى تو بيعت گرفتم با سرعت به سوى «کوفه» و «بصره» برو و اين دو شهر را تسخير کن که بعد از تسخير اين دو، هيچ مشکلى وجود ندارد و بعد از تو براى «طلحه» بيعت گرفتم، برويد و مردم را به عنوان خونخواهى «عثمان» بشورانيد.📛 ✅سپس مى افزايد: «ولى به خاطر استتار شما در لباس دين بود که از شما چشم پوشيدم (و راز شما را افشا نکردم) در حالى که صفاى دل، مرا از درون شما آگاهى مى داد (و از توطئه ها و نيرنگهاى شما به لطف الهى آگاه بودم)» (حَتّى سَتَرَنى عَنْکُمْ جِلْبابُ الدّينِ، وَ بَصَّرَنيکُمْ صِدْقُ النِّيَّةِ). 👈در حقيقت اين دو جمله امام(عليه السلام) پاسخ به دو سؤال متعدّد مى باشد: «اوّلا: اگر امام انتظار پيمان شکنى آنها را داشت و نشانه هايش را در آنها مى ديد چرا اين مطلب را آشکار نفرمود؟ و ثانياً: اين آگاهى بر درون و باطن آنها از کجا پيدا شد؟ امام در پاسخ سؤال اوّل مى فرمايد: «استتار در پرده دين بود که ايجاب مى کرد اين راز مکتوم بماند» و در پاسخ سؤال دوّم مى فرمايد: «صفاى دل، مرا آگاه ساخت». 📚بعضى از شارحان «نهج البلاغه» احتمال ديگرى در تفسير جمله اوّل داده اند و آن اين که شما مرا نشناختيد و دليل آن اين بود که پرده خيال و برداشت نادرست از دين، مانع شناخت شما از من بود و يا ديانت من مانع شناخت شما از من گرديد; ولى با توجّه به تکلّفاتى که اين تفسير دارد و تناسب چندانى با جمله هاى قبل در آن ديده نمى شود، تفسير اوّل صحيح تر به نظر مى رسد. ✅در پايان اين سخن مى فرمايد: «من در کنار جاده هاى گمراه کننده ايستادم تا شما را به طريق حق رهنمون شوم; در آن هنگام که گرد هم جمع مى شديد و راهنمايى نداشتيد و تشنه رهبر شايسته اى بوديد و براى پيدا کردن اين آب حيات، تلاش مى کرديد و به جايى نمى رسيديد» (اَقَمتُ لَکُمْ عَلى سُنَنِ الْحَقِّ فى جَوادِّ الْمَضَلَّةِ حَيْثُ تَلْتَقُونَ وَ لا دَليلَ وَ تَحْتَفِرُونَ وَ لا تُميهُونَ). 👈در حقيقت امام(عليه السلام) آنان را در عصر «عثمان» مخصوصاً سال هاى آخر عمر او، تشبيه به مسافرانى مى کند که راه را گم کرده و در بيراهه گرفتار شده و از تشنگى مى سوزند و جاى جاى زمين را براى رسيدن به آب حفر مى کنند و به آب دست نمى يابند; ولى امام(عليه السلام) به يارى آنها مى آيد، به صراط مستقيم هدايتشان مى کند و از سرچشمه هدايت سيرابشان مى سازد.👌