هدایت شده از مصطفی
۲۰۲۰-۰۷-۲۶_۰۸'۱۲'۲۲'.mp3
7.22M
#بلاغت_کاربردی_۱؛
آیه سوم، ص ۱؛
جلسه چهارم
رشته تفسیر و علوم قرآنی
شنبه ۱۳۹۹/۵/۴
@alafzal1400
هدایت شده از ألنکت الأدبیة والٱصولیة
✳️ درس خارج اصول آیت الله #سبحانی :
چهارشنبه 85/11/18
☑️ در #اشتقاق_اكبر حروف محفوظ نيست؛ مانند: (ثلم) و (ثلب)؛ آن چيزي كه اصل بوده (ثلم) است : (اذا مات الفقيه #ثلم في الاسلام ثلمه) ولي از این ثلم ؛ (ثلب) مشتق شده است. (ثلب) هم همان معناي (ثلم) را دارد يعني «شكاف». به اين اشتقاق اكبر ميگويند ؛ چون اصلاً حروف عوض شده است.
سه نوع اشتقاق داريم:
1⃣ اشتقاق صغير
2⃣ اشتقاق کبیر
3⃣ اشتقاق اكبر
🔷 اگر هم حروف محفوظ است هم ترتيب؛ به آن ميگويند: (#اشتقاق_صغير). مثلا (نَصَرُ) مشتق از نَصر است؛ هم حروف محفوظ است و هم ترتيب محفوظ است.
اگر حروف محفوظ است و ترتيب محفوظ نيست مثل (فسّر) كه ميگويند كه اصلش (سفر) بوده است؛ به آن ميگويند: (#اشتقاق_كبير).
اما اگر تغيير بنيادي رخ داد و آمدند (ميم) را (باء) كردند ؛ به اين #اشتقاق_اكبر ميگويند.
🔶 البته اين تغيرات به خاطر قبايل مختلف عرب پيش ميآيد ؛ يكي ميگويد : ثلم ؛ ديگري ميگويد : ثلب. چون (باء) و (ميم) تقريباً هم مخرج و از #حروف_شفوی هستند.
✅ پ. ن :
#شفه به معنای «لب» است و «حروف شفوی» یا «شفهی» حروفی هستند که از محل لبها خارج میشوند.
چهار حرف (ف - م - ب - و) را چون با اتکا به لبها تلفظ میشوند «حروف شفوی» گفتهاند.
به تعبیر #نصاب_الصبیان :
«شفه» لب، «لسان» چه؟ زبان، «فم» دهان/ «ید» و «جارحه» دست و «حلقوم» نای
#ادبیات
@alnokat
هدایت شده از مصطفی
بلاغت یک.mp3
7.24M
#بلاغت_کاربردی_۱؛
عناصر مشترک مثالها، ص ۴؛
جلسه پنجم
رشته تفسیر و علوم قرآنی
شنبه ۱۳۹۹/۵/۱۱
@alafzal1400
هدایت شده از مصطفی
۲۰۲۰-۰۸-۰۲_۰۶'۴۲'۵۳'.mp3
7.14M
#بلاغت_کاربردی_۱؛
معنای ثانویه و فایده کلام، ص ۵؛
جلسه ششم
رشته تفسیر و علوم قرآنی
شنبه ۱۳۹۹/۵/۱۱
@alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
#کفایه_الاصول ۴
#خاتمه_فی_شرایط_الاصول ۶
ان قلت علی هذا، ص ۱۹۱؛
🔴 اشکال: بنابر اینکه مکلف قدرت شرعی بر اعاده نداشته باشد، پس نماز تمام به جای شکسته یا نماز جهر به جای اخفات و بالعکس، سبب تفویت واجب فعلی می شود و هر چه سبب تفویت واجب فعلی شود حرام است و حرمت در عبادت بدون شک موجب فساد عبادت می شود.
🔵 جواب: نماز تمام به جای نماز شکسته سبب تفویت واجب فعلی نیست، نهایتش آن است که نماز تمام ضد نماز شکسته باشد و در جای خودش ثابت شده است که یک ضد (نماز تمام) و عدم ضد دیگر (عدم نماز شکسته) با هم تلازم دارند و هیچ طرف نسبت به دیگری سببیت ندارد.
🔴 اشکال: بنابر اینکه نماز تمام دارای تمام مصلحت نماز شکسته باشد، پس حتی اگر عالما به جای نماز شکسته، نماز تمام بخواند باید نمازش صحیح باشد! اگر چه به خاطر مخالفت با امر واقعی عقاب می شود.
🔵 جواب:
1⃣ اگر دلیلی بفهماند که نماز تمام در همه حالات مکلف (چه در حال علم و چه در حال جهل) مشتمل بر تمام مصلحت نماز شکسته می باشد، پذیرش این دیدگاه هیچ ایرادی ندارد که بگوییم اگر عالما نماز تمام به جای نماز شکسته بخواند صحیح است.
2⃣ ولی احتمال دارد که نماز تمام فقط در حال جهل مکلف مشتمل بر همه مصلحت نماز شکسته باشد و در حال علم مکلف مشتمل بر این مصلحت نباشد.
3⃣ بعید نیست که علم و جهل مکلف در حکم این نماز تاثیر داشته باشد و اگر مکلف علم به وجوب نماز شکسته داشته باشد، نماز تمام مشتمل بر همه مصلحت نباشد و اگر مکلف جهل به وجوب نماز شکسته داشته باشد، نماز تمام مشتمل بر همه مصلحت نماز شکسته باشد.
✅ جناب کاشف الغطاء تلاش کرده که از راه ترتب، نماز تمام را مامور به و دارای مصلحت معرفی کند؛ گویا مولا فرموده است: مامور به برای مسافر نماز شکسته می باشد ولی اگر عصیان کرد و نخواست نماز شکسته بخواند پس مامور به او نماز تمام می باشد.
🔴 اشکال: در مبحث ضد ثابت کردیم که همزمان امر فعلی به دو ضد و لو به نحو ترتب ممتنع است (الضدان لا یجتمعان) زیرا شما معتقدید در حال عصیان مکلف، همزمان هم نماز شکسته امر دارد و هم نماز تمام امر دارد و هذا محال.
@alafzal1400
هدایت شده از مصطفی
بلاغت.mp3
7.55M
#بلاغت_کاربردی_۱؛
موضوع دانش بلاغت و هدف آن، ص ۷.
جلسه هفتم
شنبه ۱۳۹۹/۵/۱۸
رشته تفسیر و علوم قرآنی
@alafzal1400
هدایت شده از مصطفی
بلاغت .mp3
7.26M
#بلاغت_کاربردی_۱؛
کلیات بلاغی اسم یا فعل شدن مسند، ص ۹.
جلسه هشتم
شنبه ۱۳۹۹/۵/۱۸
رشته تفسیر و علوم قرآنی
@alafzal1400
هدایت شده از بایگانی
#کفایه_الاصول ۴
#خاتمه_فی_شرایط_الاصول ۷
ثم انه ذکر، ص ۱۹۲؛
✅ برای اصل براءت دو شرط دیگر ذکر شده است:
1⃣ اجرای براءت موجب ثبوت یک حکم شرعی از جهت دیگر نشود؛ زیرا ماهیت اصلی براءت رها سازی و آزاد سازی از حکم است نه اثبات حکم.
🔹مثال: شک داریم خوردن مایع اول حرام است یا خوردن مایع دوم؟ با اجرای براءت نسبت به خوردن مایع اول، حرام بودن مایع دوم ثابت می شود؛ پس براءت را نباید در اینجا جاری کرد، زیرا موجب ثبوت حکم دیگر شد.
2⃣ اجرای براءت موجب ضرر رساندن به دیگران نشود.
🔹مثال: اگر شخصی حیوان دیگری را حبس کند و بچه آن حیوان بمیرد، شک داریم که حبس کننده ضامن است یا نه؟ در اینجا با اجرای براءت نسبت به ضمانت، صاحب حیوان ضرر می کند.
✅ محقق خراسانی دو شرط مطرح شده را قبول نداشته و معتقد است:
1⃣ مثالی که برای شرط اول مطرح شد مربوط به علم اجمالی در شبهه محصوره می باشد و حال آنکه ما اصل براءت عقلی و نقلی را بعد از فحص در شبهه بدویه جاری می کنیم نه در علم اجمالی؛ برای نمونه به این سه مثال توجه شود:
🔹اول: عدم استحقاق عقوبت که با براءت عقلی ثابت شده و اباحه و رفع تکلیف که با براءت شرعی ثابت شده، اگر موضوع برای حکم شرعی باشند، حتما بعد از احراز موضوع بر آن حکم شرعی مترتب می شوند و براءت جاری می شود؛ مثلا شک داریم استعمال تتن حلال است یا نه؟ این عدم استحقاق عقوبت موضوع برای جواز استعمال تتن می شود.
🔹دوم: اگر این عدم استحقاق عقوبت و اباحه ملازم حکم شرعی باشند، باز هم براءت جاری می شود؛ مثلا مکلف شک دارد که آیا مسجد نجس است یا نه؟ در اینجا با اجرای براءت نسبت به وجوب ازاله نجاست، جواز نماز خواندن ثابت می شود، زیرا عدم وجوب ازاله ملازم با جواز نماز خواندن می باشد.
🔹سوم: اگر حکم شرعی مترتب بر اباحه و نفی تکلیف ظاهری نباشد، بلکه مترتب بر نفی تکلیف واقعی باشد، در اینجا براءت ظاهری جاری می شود ولی با آن نمی توان آن حکم دیگر را ثابت کرد، زیرا اصل مثبت می شود و نفی تکلیف واقعی احراز نشده است؛ مثلا اگر شک دارد که دینی بر گردن دارد یا نه؟ در اینجا براءت نسبت به وجوب ادای دین اجرا می شود ولی استطاعت و وجوب حج ثابت نمی شود، زیرا شرط استطاعت عدم دین واقعی است نه عدم دین ظاهری که با براءت ثابت شده است.
🔹همینطور که ملاحظه شد در مورد اول و دوم حتما براءت جاری می شود و حکمی ثابت می شود و در مورد سوم براءت فایده ای در ثبوت حکم دیگر ندارد، پس معنی ندارد بگوییم شرط اجرای براءت عدم ثبوت حکم دیگر است.
2⃣ همچنین قبول نداریم که شرط اجرای براءت، عدم ضرر به دیگران است، زیرا:
🔹اولا: در جایی که ضرر باشد، خود این ضرر نوعی بیان است و با وجود بیان جایی برای اجرای براءت نیست، زیرا موضوع براءت عدم البیان است؛ پس معنی ندارد فقط عدم ضرر را شرط کنیم، بلکه باید بگوییم براءت در جایی جاری می شود که هیچ دلیل اجتهادی اعم از لا ضرر و غیر لا ضرر وجود نداشته باشد.
@alafzal1400
#کفایه_الاصول ۴
#قاعده_لا_ضرر ۱
ثم انه لا باس، ص ۱۹۳.
✅ قاعده لا ضرر از قواعد بسیار مهم فقهی است که تاثیر ویژه ای در استنباط احکام و تعیین حد و مرز احکام دارد.
✅ این قاعده از جهت سند و دلالت و رابطه با ادله اولیه و رابطه با ادله ثانویه و تعارض بین دو ضرر مورد بررسی قرار می گیرد.
✅ برای اثبات قاعده لا ضرر به روایات زیادی استدلال شده است که درباره درخت خرمای سمره و شفعه و آبیاری زمین و موارد دیگر می باشند.
✅ روایات مربوط به قاعده لا ضرر زیادند و هرچند که الفاظ و مورد آنها مختلف است، ولی می توان ادعای تواتر اجمالی کرد و گفت یقین به صدور بعضی از این روایات داریم.
✅ انصاف آن است که از نظر سندی نمی توان در روایت قاعده لا ضرر اشکال وارد کرد، زیرا هم مشهور به این روایات استناد کرده اند که باعث جبران ضعف سند و کمال اطمینان انسان می شود و هم بعضی از اسناد این روایت موثقه می باشند.
✅ زراره و حذاءاز امام باقر (علیه السلام) روایت کرده اند: شخصی به نام سمره بن جندب در باغ یکی از انصار درخت خرمایی داشت و منزل آن انصاری در ورودی باغ بود. شخص انصاری گفت: هرگاه می خواهی به پیش درخت خود بروی اجازه بگیر. سمره ابا کرد و نپذیرفت. شخص انصاری نزد پیامبر اکرم شکایت کرد. پیامبر اسلام (صل الله علیه و آله و سلم) سمره را خواسته و داستان شکایت را مطرح کرده و فرمودند: هرگاه می خواهی وارد شوی اجازه بگیر. سمره ابا کرد. پس پیامبر اکرم با وی داخل گفتگو شد تا درخت را از او بخرد، و هر چه قیمت درخت را بالا برد سمره نپذیرفت، حتی پیامبر راضی شد یک درخت خرما در بهشت به وی بدهد ولی سمره نپذیرفت. در این هنگام پیامبر به سمره فرمود: تو مردی ضرر زننده ای. و به مرد انصاری فرمودند: برو و درخت را از ریشه بکن و به سوی او پرتاب کن زیرا در اسلام ضرر و ضرار نداریم.
✅ ظاهرا ضرر در اینجا در مقابل نفع است از نوع تقابل عدم و ملکه؛ و ضرر همان نقص جانی یا عضوی یا آبرویی یا مالی می باشد.
✅ درست است که ضرار از باب مفاعله است و اصل در باب مفاعله انجام کار دو طرفه است و ضرار باید به معنی ضرر دو طرفه باشد، ولی اظهر این است که ضرار در این جا به معنی همان ضرر است که از باب تاکید در ضرر به باب مفاعله رفته است و دو شاهد بر این معنی وجود دارد:
1⃣ پیامبر اکرم سمره را مضار خواندند و مضار اسم فاعل باب مفاعله است و حال آنکه در این قضیه اضرار دو طرفه نبوده، بلکه اضرار فقط از جانب سمره بوده است.
2⃣ در کتاب لغت نهایه ابن اثیر گفته شده ضرار به معنی تاکید در ضرر می آید.
✅ همچنین ضرار در اینجا به معنی جزای بر ضرر نمی باشد، زیرا چنین معنایی از باب مفاعله معهود و معروف نیست.
@alafzal1400
هدایت شده از مصطفی
۲۰۲۰-۰۸-۰۹_۲۲'۰۳'۳۳'.mp3
7.21M
#بلاغت_ کاربردی_۱؛
مفهوم شناسی چهار مصطلح، ص ۱۰.
جلسه نهم
شنبه ۱۳۹۹/۵/۲۵
رشته تفسیر و علوم قرآنی
@alafzal1400