به چند ادمین برای پست و ادیت نیازمندیم!@Beautiful_beauty
#لحظہاےباشهدا 🌱
گفت:باز هم شهید آوردن؟
یک مشت استخوان
شب خواب دید در یک باتلاقه!
دستی او را گرفت...✨
گفت:کی هستی؟
گفت:من همان یک مشت استخوانم..!!
↯@alahassanenajmeh
امنیت یعنی:
اسرائیل ایرانو تهدید به جنگ کرده
۷۰٪ ایران کلا متوجه نشدن
۳۰٪هم دارن با خبر جوک میسازن😁
🇮🇷¦↫ #ایران_قوی
•.' ⸤@alahassanenajmeh⸣✿⠕
❀شَـھٖـید؏ٰـݪاءحَـسَـݩنِـجـمِـہْ❀🇵🇸
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽؛ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتـ_سوم روز بعد از صبح دنبال ڪار سفر مشہد بود
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽؛
#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمتـ_چهارمـ
#گذر_ایام
یڪ لحظہ با خودمـ گفتمـ : پس جناب
عزرائیل به سراغ ما همـ آمدد.☺️
آنقدر تصادفــ شدید بود ڪه فڪر ڪردم
الان روح از بدنمـ خارج مےشود ، به ساعت مچے روی دستمـ نگاه ڪردم.
ساعتـ دقیقا ۱۲ ظهر بود . نیمه چپ بدنمـ
خیلی درد مےڪرد.😣
یڪباره یاد خواب دیشبمـ افتادمـ. با خودمـ گفتمـ: " این تعبیر خوابــ دیشبــ
من استــ. من سالمـ مےمانمـ . حضرت عزرائیل گفتــ وقت رفتنمـ نرسیده. زائران امامـ رضا (علیہ السلامـ )منتظرند. باید سریع بروم. "
از جا بلند شدمـ. راننده پیڪان گفت : شما سالمے؟؟!!🤔
گفتمـ: بله . موتور را از جلوی پیکان بلند ڪردمـ و روشنش ڪردمـ.🏍 🏍
با اینڪه خیلے درد داشتمــ به سمتـ مسجد حرکتـ ڪردمـ .......
#ادامه_دارد
ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ
『@alahassanenajmeh』
❀شَـھٖـید؏ٰـݪاءحَـسَـݩنِـجـمِـہْ❀🇵🇸
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽؛ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتـ_چهارمـ #گذر_ایام یڪ لحظہ با خودمـ گفتمـ : پ
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽؛
#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمتـ_پنجمـ
#گذر_ایام
راننده پیڪان داد زد آهای، مطمئنے سالمے؟؟🗣
بعد با ماشین دنبال من آمد، او فڪر می ڪرد هر لحظه ممڪن استــ ڪه من زمین بخورمـ . کاروان زائران مشہد حرڪت ڪردند . درد آن تصادف و ڪوفتگی عضلات من تا دو هفته ادامه داشتــ.🤕😖
بعد از آن فہمیدمـ ڪه تا در دنیا فرصتـ هستـ باید برای رضای خــدا ڪار انجامـ دهمـ و دیگر حرفے از مرگ نزنمـ هر زمان صلاح باشد خودشان به سراغمان خواهند آمد✋
اما همیشه دعا مےڪردمـ مرگ ما با شهادت باشد .
در آن ایام تلاش بسیاری ڪردمـ تا مانند برخی رفقایمـ وارد تشکیلات سپاه پاسدارن شومـ. اعتقاد داشتم ڪه لباس سبز سپاه همان لباس یاران آخرالزمانے امامــ غایب از نظر است.💚
تلاشهای من بعد از مدتے محقق شد و پس از دورههای آموزشی، در اوایل دهه هفتاد وارد مجموعه سپاه شدمــ.
این را همـ اضافه ڪنم ڪه من از نظر دوستان و همڪارانمــ، یک شخصیتــ شوخ ولی پرکار دارم . یعنی سعے مےڪنم کاری ڪه به من واگذار شده را درستــ انجامـ دهمـ اما همه رفقا مےدانند ڪه حسابے اهل شوخی و بگو بخند و سرِ ڪار گذاشتن و..... هستمــ🤪
رفقا مےگفتند ڪه هیچ ڪس از همنشینے با من خسته نمےشود .
#ادامه_دارد
ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ
『@alahassanenajmeh』
❀شَـھٖـید؏ٰـݪاءحَـسَـݩنِـجـمِـہْ❀🇵🇸
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽؛ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتـ_پنجمـ #گذر_ایام راننده پیڪان داد زد آهای، م
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽؛
#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمتـ_ششمـ
#گذر_ایام
در مانورهای عملیاتے و اردوهای آموزشے،
صدای خنده همیشه از چادر ما به گوش مےرسید. مدتے بعد ازدواج ڪردمـ 💍
و مشغول فعالیتــ روزمره شدمـ . خلاصه اینڪه روزگار ما، مثل خیلے از مردمـ دچار روزمرگے شد و طے شد.
روزها محل ڪار بودمـ و معمولا شبـ ها با خانواده. برخے شبها نیز در مسجد و یا هیئتــ محل حضور داشتیمـ.🕌
سالہا از حضور من در میان اعضای سپاه گذشتــ. یڪ روز اعلامـ شد ڪه برای یڪ مأموریتــ جنگے آماده شوید.
🗓 سال ۱۳۹۰ بود و مزدوران و تروریستـ های وابسته به آمریکا در شمال غربـ ڪشور و در حوالے پیرانشہر، مردمـ مظلومـ منطقه را به خاڪ و خون ڪشیده بودند. آنہا چند ارتفاع مہـم منطقه را تصرفـ ڪرده و از آنجا به خودروهای عبوری و نظامے حمله مےڪردند. هر بار ڪه سپاه و نیروهای نظامی برای مقابله آماده مےشدند نیروهای این گروهڪ تروریستے به شمال عراق فرار مےڪردند.
شهریور همان سال و به دنبال شہادت سردار جاننثاری و جمعی از پرسنل توپخانه سپاه، نیروهای ویژه به منطقه آمده و عملیاتــ بزرگی را برای پاڪسازی ڪل منطقه تدارڪ دیدند.
#مجروح_عملیاتــ
عملیاتـ به خوبے انجامـ شد و با شہادت چندتن از نیروهای پاسدار، ارتفاعاتــ و کل منطقه مرزی از وجود عناصر گروهک تروریستی پژاک پاڪسازی شد .💪🇮🇷🇮🇷
من در آن عملیات حضور داشتمــ. یڪ نبرد واقعی نظامے را از نزدیڪ تجربه کردمـ، حس خیلے خوبے بود.😇
آرزوی شهادت نیز مانند دیگر رفقایمــ داشتمــ ، اما با خود میگفتمـ :" ما کجا و توفیق شہادت؟؟" دیگر آن روحیات جوانی و عشق به شهادت در وجود ما ڪمرنگ شده بود.
در آن عملیاتــ، به خاطر گرد و غبار و آلودگی خاڪ منطقه و .... چشمان من عفونتــ ڪرد . آلودگی باعث سوزش چشمانمــ شده بود. این سوزش حالت عادی نداشتــ.🤒🤕
#ادامه_دارد
ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ
『@alahassanenajmeh』
❀شَـھٖـید؏ٰـݪاءحَـسَـݩنِـجـمِـہْ❀🇵🇸
گیرَم که رُخِ خوبِ تو دَر خواب تَوان دید!🍃 جایے که خیال ِ تو بُوَد، خواب که دارد...🙃♥️ #برادرشھیدم🎈
مےشود یاد تو را کرد و کمے گریہ نکرد؟🥀
بہ خدا بعد تو این دل بہ کسے تکیہ
نکرد... :)!
#برادرشھیدم🎈
#شهید_علاء_حسن_نجمه🌷🕊
#نجوا_با_شہدا
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
@alahassanenajmeh
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
❀شَـھٖـید؏ٰـݪاءحَـسَـݩنِـجـمِـہْ❀🇵🇸
💔 ܝ̣ܝܝܝܩܢ ܙܠܠّܘ ܙܠܝܟܩܝܢ̇ ܙܠܝܟܝ̤ܩܢ كُلَّ صَباحََ أتَنَفَـسُّ بِحُبِّ الحُسِين(ع)... هر صبح... ب
•♥️🌸•
گَرشَوَدفآنےدوعآلَم،عِشقبآزانراچہغَم
جِلوهےِمَعشوقوسوزِعِشقبآداپایدار...!
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#اللهمالرزقناحرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
@alahassanenajmeh
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
درایندنیانفهمیدمچہفهمیدم
همیناندازهفهمیدمکہفهمیدمنفهمیدم ...¡
❀شَـھٖـید؏ٰـݪاءحَـسَـݩنِـجـمِـہْ❀🇵🇸
سلامے از چشمان منتظر بہ زهرایےترین یوسف.. :)💚 سلامے از من کہ تنهاترینم بہ تو کہ مولاے منے و دردم را
🌸✨•°
گلنرگسزشمیمسحرٺمستشدم
عطرجانبخشطُ
ازجآنمعطـرنرود...🍃
#یاایهاالعزیز🥀✨
#السلام_علیک_یا_قائمآلمحمد🌱🌸
| #اللهـمعجـللولیـڪالفـرجـــ|
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
@alahassanenajmeh
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرگز نمےشود که تو را دید و بعد از آن...
جایے نفس کشید به جز در هوای تو! :)💔
کلیپے از #شهید_علاء_حسن_نجمه🌸💕
#رفیقانہ✨
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
@alahassanenajmeh
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استورے 📲
یــہ روز عُــمــــرو
مــیـگیـمحــســـن﴿؏﴾✋🏻
#دوشنبہهاۍامامحسنے 💚
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
@alahassanenajmeh
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
❀شَـھٖـید؏ٰـݪاءحَـسَـݩنِـجـمِـہْ❀🇵🇸
🌸✨•° گلنرگسزشمیمسحرٺمستشدم عطرجانبخشطُ ازجآنمعطـرنرود...🍃 #یاایهاالعزیز🥀✨ #السلام_علیک
اگه میخوای یه روزی دورِ تابوتت بگردن؛ امروز باید دور امام زمانت بگردی.
#حسین_یکتا
#امام_زمان
༺⃟
@alahassanenajmeh
#شهیدانه🥀
.
#به_رنگ_حجاب
.
مـےگفـت:🗣
اگر میگویـید الگویتان
حضرت زهرا"س" است باید
ڪاری ڪنید ایشان از شما
راضے باشند و حجاب
شما فاطمے باشد :)💚🌿
#شهیدابراهیمهادی
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
@alahassanenajmeh
•┈┈••✾•🇱🇧🥀🇮🇷•✾••┈┈•
❀شَـھٖـید؏ٰـݪاءحَـسَـݩنِـجـمِـہْ❀🇵🇸
:)"!
#شهیدسیدمرتضےآوینۍ:
شرط ورود در جمع شهدا
اخلاصاسٺ..
و اگر این شرط را داری
چه ٺفاوٺی میڪند
ڪِ نامت چیسٺ....
•.' ⸤@alahassanenajmeh⸣✿⠕
#آیه_گرافی🍃😌
⟮رَّبَّنَـاعَلَيْـكَتَوَكَّلْنَـا⟯
پروردگارامابرٺُوتوڪلڪردیمـ...˘◡˘𐇵!
سورهممتحنہ٤
╔═❀•✦•❀══════╗
@alahassanenajmeh
╚══════❀•✦•❀═╝
❀شَـھٖـید؏ٰـݪاءحَـسَـݩنِـجـمِـہْ❀🇵🇸
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽؛ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتـ_ششمـ #گذر_ایام در مانورهای عملیاتے و اردوها
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽؛
#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمتـ_هفتم
#مجروح_عملیاتــ
پزشڪ واحد امداد قطرهای را در چشمان من ریخت و گفتـ: تا یڪ ساعت دیگر خوب میشوی.👌
ساعتی دیگر گذشت اما همین طور درد چشمـ مرا اذیت میڪرد.😢
چند ماه از آن ماجرا گذشتــ ، عملیاتــ مؤفق رزمندگان مدافع وطن باعثــ شد که ارتفاعاتــ شمال غربے به ڪلی پاکسازی شود. نیروها به واحدهای خود برگشتند اما من هنوز درگیر چشمهایمــ بودم.
بیشتر، چشمـ چپ من اذیت مےڪرد. حدود سه سال با سختے روزگار گذراندمـ.
در این مدت صدها بار به دڪترهای مختلف مراجعه ڪردمـ اما جواب درستی نگرفتمـ.
تا اینڪه یڪروز صبح احساس ڪردمـ که انگار چشمـ چپ من از حدقه بیرون زده است! 😳
درست بود! 😱
در مقابل آینه ڪه قرار گرفتمـ، دیدم چشم من از مڪان خودش خارج شده! حالت عجیبی بود. از طرفی درد شدید داشتمــ.
همان روز به بیمارستان مراجعه ڪردمـ و التماس مےکردمـ که مرا عمل ڪنید. دیگر قابل تحمل نیست. کمیسیون پزشڪی تشڪیل شد. عکسها و آزمایشهای متعدد از من گرفتند . در نهایت تیمـ پزشکی که متشڪل از یک جراح مغز، و یڪ جراح چشمـ و چند متخصص بود اعلام ڪردند: یک غده نسبتاً بزرگ در پشت چشمـ تو ایجاد شده فشار این غده باعث جلو آمدن چشمــ گردیده استــ .🙄
به علتــ چسبیدگے این غده به مغز، کار جداسازی آن بسیار است و اگر عمل صورت بگیرد یا چشمـ بیمار از بین میرود یا مغز او آسیب خواهد دید. 🤕🤒
ڪمیسیون پزشڪی خطر عمل را بالای ۶۰درصد مےدانستــ و مؤافق عمل نبود.......
#ادامه_دارد
ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ
『@alahassanenajmeh』
❀شَـھٖـید؏ٰـݪاءحَـسَـݩنِـجـمِـہْ❀🇵🇸
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽؛ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتـ_هفتم #مجروح_عملیاتــ پزشڪ واحد امداد قطرها
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽؛
#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمتــ_هشتمــ
#مجروح_عملیاتـ
.... اما با اصرار من و حضور یڪ جراح از تہران، کمیسیون پزشڪی بار دیگر تشڪیل و تصمیمـ بر این شد ڪه قسمتی از ابروی من شڪافته و با برداشتن استخوان بالای چشمـ، به سراغ غده در پشتـ چشمـ بروند . 🛌
عمل جراحی من در اوایل اردیبهشتــ ماه ۱۳۹۴ در یڪی از بیمارستانهای اصفہان انجامــ شد . عملی که ۶ساعت به طول انجامید.🕕
تیمـ پزشڪی قبل از عمل، بار دیگر به من و همراهان اعلامـ ڪرد: به علّت نزدیڪی محل عمل به مغز و چشمـ، احتمال نابینایی و یا احتمال آسیب به مغز و مرگ وجود دارد.🧐
برای همین احتمال مؤفقیت عمل ڪم استــ. و فقط با اصرار بیمار عمل انجامــ مےشود.
با همه دوستان و آشنایان خداحافظے ڪردمـ. با همسرمـ ڪه باردار بود و همه این سالها سختے های بسیار ڪشیده بود وداع ڪردمـ.😢
از همه حلالیتــ طلبیدمـ و با توڪل به خدا راهے بیمارستان شدم.
وارد اتاق عمل شدمـ. حس خاصّے داشتمـ
احساس مےڪردم از این اتاق عمل دیگر بر نمےگردمـ . تیمـ پزشڪی با دقت بسیاری ڪار خودش را شروع ڪرد. من همان اول ڪار بیهوش شدم........
#ادامه_دارد
ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ
『@alahassanenajmeh』
❀شَـھٖـید؏ٰـݪاءحَـسَـݩنِـجـمِـہْ❀🇵🇸
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽؛ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_هشتمــ #مجروح_عملیاتـ .... اما با اصرار من و
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
؛﷽
#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمتــ_نهمـ
#پایان_عمل_جراحی
عمل جراحی طولانی شد و برداشتن غده پشت چشمـ با مشکل مواجه شد. پزشڪان تلاش خود را مضاعف ڪردند.
برداشتن غده همان طور که پیشـ بینے مےشد با مشڪل جدی همراه شد.
آنها ڪار را ادامه دادند و در آخرین مراحل عمل بود ڪه یڪباره همه چیز عوض شد.
احساس کردمـ آنها ڪار را به خوبی انجام دادند . دیڱر هیچ مشکلی نداشتم آرام و سبڪ شدم. چقدر حس زیبایی بود درد از تمامـ بدنم جدا شد.
یکباره احساس راحتے کردم. سبڪ شدم. با خودم گفتم : خدا رو شکر . از این همه درد چشم و سردرد راحت شدم. چه قدر عمل خوبی بود . با اینڪه کلی دستگاه به سرو صورتم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم و نشستم .
برای یڪ لحظه زمانے را دیدم ڪه نوزاد و در آغوش مادرمـ بودمـ. از لحظه ڪودڪی تا لحظه ای ڪه وارد بیمارستان شدم برای لحظاتے با تمام جزئیات در مقابل من قرار گرفت..
چقدر حس وحال شیرینی داشتمـ در یڪ لحظه تمام زندگی و اعمالم را دیدمــ.
در همین حال و هوا بودمـ ڪه جوانی بسیار زیبا بالباسی سفید و نورانی در سمت راست خود دیدم.
او بسیار زیبا و دوست داشتنی بود نمیدانم چرا اینقدر او را دوست داشتم.
می خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگیرم.
او کنار من ایستاده بود و به صورت من لبخند میزد......
#ادامه_دارد
ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ
『@alahassanenajmeh』
[°•❤️☁️•°]
"سَیَسألُک اللهُ عن کُل قلب کسرته"✨
خدا دربارهۍ تمام قلبهایی که شکستے از تو سوال خواهد کرد...!(:🌱
#عربیطور 🦋
○°•___☁️❤️___•°○
@alahassanenajmeh