eitaa logo
علم سرخ
96 دنبال‌کننده
121 عکس
88 ویدیو
4 فایل
سردار شهید: « امروز جمهوری‌اسلامی حرم است...» @saeed_alef "سعید اسماعیل دخت"، یاعلی. درس خارج #حوزه ارشد علوم سیاسی #دانشگاه تربیت مدرس تهران
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰رک و صادقانه اما منهای کینه و کنایه درباره 🟧مطلب شماره 2 🖊سعید اسماعیل دخت/ دانش آموخته حوزه و دانشگاه 🟩یکی از اشتباهاتی که در باب انتخابات داشته ایم، محدود کردن بحث انتخابات به ایام انتخابات است. این نزدیکی و این تلاقی موجب شده است مباحث عملی، و کنش و واکنش های مقطعی در مباحث نظری ما اثر گذار باشد. خیلی از مباحث هستند که به حیث نظری هیچ اشکال و ایرادی به طرح آنها نیست. اما موقع عمل و اجرا بخاطر مصالح و ضرورت های مرحله اجرا باید به قاعده و قانون تمکین نمود. این تلاقی زمان عمل و طرح بحث موجب بوجود آمدن حساسیت های فراوان شده. فرقی هم نمی کند، دفاع و یا نقد. در اینجا با تعادل آزاد اندیشی، حقیقت بینی و توجه به مصلحت مواجه هستیم. 🟩آزاد اندیشی ما می گوید در مسائل و امور اجتماعی بایستی ساختار و کارکردها و فرایند های انجام امور، اشخاص و تصمیم گیران را بصورت دائم رصد کنیم، اگر حسنی بود تقویت کنیم و اگر اشکالی بود بود به دنبال راهی برای آن باشیم و درباره آن با هم گفتگو کنیم.ساختار و فرایند و افراد معصوم نیستند، و جزم بر آنها معنا ندارد. اما مصلحت اندیشی هم به ما می گوید در وضعیت عملی، برای جلوگیری از هرج و مرج، طرح مباحثی که کمکی به نظم بخشی در زمان اجرا نمی کند را کنار گذاشته و بیشتر تاکید بر قانون و قاعده پذیرفته شده پیشینی باشد. 🟩شکل و شیوه و قواعد برگزاری انتخابات یکی از مباحث بحث بر انگیز در همه دوره های انتخاباتی بوده است. بخصوص مساله نظارت استصوابی و تایید صلاحیت های شورای نگهبان، یکی از محل های مناقشه برانگیز بحث انتخابات بوده است. نحوه و یا موضوع بحث درست یا غلط بوده است و یا اینکه طرح کنندگان حسن نظر و نیت پاک یا غرض و مرضی در آن داشته اند را ما کار نداریم. بحث این است که اساس این موضوع به ترویج گفتمان انتخاب عقلانی مردم و احساس مشارکت آنها لطمه زده است و باید برای آن فکری شود. حامیان فرایند شورای نگهبان اساس نظارت استصوابی و تایید صلاحیت ها را در همه انتخابات ها امری محتوم و عقلایی می دانند، هر کسی برای بدست گرفتن پستی و مقامی باید صلاحیت آنرا داشته باشد و احراز این امر بر عهده شورای نگهبان قرار داده شده است. اما مخالفان، عده ای بر اساس نظارت و تایید صلاحیت اشکال دارند و عده ای بر چگونگی آن. خب در اینجا ما یک گروه متحد از مخالفان شورای نگهبان بر اساس نظارت استصوابی و تایید صلاحیت ها داریم، یعنی بحث نقد داشتن بر چگونگی انجام نظارت استصوابی و تایید صلاحیت ها. این یک مورد برای اجماع می تواند باشد. اینکه به ساز و کار بهتر و علمی تری برسیم از رای دادن 12 نفر و یا کمیته های اجرایی و استانی. اصلا اگر این ساز و کار بهتر است، باید در مورد اشکالات و اشتباهات آن صحبت شود، مباحث نظری نباید با تمکین و التزام عملی خلط شود. البته طرح بحث نظری هم با جار و جنجال رسانه ای متفاوت است. 🟩هر تئوری ای در هر کشوری باید از پایه های علمی آن جامعه بیرون بیاید، الان اساتید علوم سیاسی در حوزه و دانشگاه، و یا اندیشکده های مختلف باید ده طرح موازی برای انجام چگونگی نظارت و تایید صلاحیت ها داشته باشند. اما اگر گفتیم که آقا نه این بحث اصلا نباید طرح شود، بستن باب اجتهاد در مساله، یعنی جمود، یعنی ندیدن اشکالات و ابهامات و انتهای این خط شکستن است! این روال، منتقدانِ به چگونگی انجام انتخابات را تبدیل به مخالفان اصل انتخابات و مشارکت می کند، در نتیجه موجب شکست وفاق اجتماعی میشود. از طرفی طرح برخی از نقد ها دقیقا در بزنگاه هایی که در زمان اجرا و عمل هستیم، و برای حفظ انتظام جامعه نیاز به رعایت قاعده هستیم(هر چند نقد بر قاعده هم داشته باشیم)، موجب تحریک طرف مقابل و ذبح شدن اشکالات و نقدهای صحیح و نیز بر هم خوردن نظم و تقلیل فضای اعتماد می شود. در این فضا امکان بر طرف شدن اشکال احتمالی بوجود نمی آید، ضمن اینکه سیستم کلی انتخابات هم بخاطر عدم التزام به قانون و قاعده در موقع عمل تضعیف میشود. ✳https://eitaa.com/Alamesorkh
🟥یکی از مشکلات جامعه حزب الهی و انقلابی گفتگو نکردن است. 🖊سعید اسماعیل دخت/ دانش آموخته حوزه و دانشگاه وقتی که به مطالب منتشر شده توسط انقلابیون در گروه ها و بسترهای مختلف اجتماعی توجه می کنیم می بینم چیزی که شاهد آن هستیم نه گفتگو و صحبت کردن، یا تولید مطلب از سوی خود، بلکه بازنشر و اطلاع رسانی است! از طرفی امکان های شکل گیری یک گفتگوی محترمانه را می بندیم. در حالی که گفتگو کردن یکی از مسیر های افزایش عقلانیت، صبر، دانستن اشتباهات، نزدیکی افکار و تبدیل خشونت به صحبت کردن است، اما انقلابی ها هنر زیادی در این رابطه ندارند، بلکه متاسفانه عموما بسیار مبتدیانه عمل می کنند. من می بینم گاهی حتی بین خود دوستان دعوا میشود! چه برسد به مخالف و منتقد و ضد! اما برگردیم، عرض کردم که ما در بین حزب الهی ها و انقلابی ها گفتگو نداریم، بلکه خبر رسانی و باز نشر داریم. چرا چنین چیزی شکل می گیرد. من گمان می کنم این روحیه عمدتا از دو بستر شکل می گیرد: 1-ترس و انفعال 2-تکبر یا دیگر کم پنداری(هر چند نامحسوس) 🟩انقلابیون ما عموما سعی می کنند از خود چیزی نگویند، چون ترسو هستند، از خطا کردن می ترسند، می ترسند کمبودشان مشخص شود، خطاشان مشخص شود، لذا برای اینکه عیب و هنرشان پوشیده بماند عموما سعی می کنند راه سکوت را بر گزینند تا گفتگو کردن. اگر قرار باشد چیزی هم بگویند بازنشر سخن بزرگی است تا چیزی از داشته های خود. البته سکوت کردن در مقابل چیزی که شخص تخصصی در مورد آن ندارد یک حسن است، پر حرفی و نظر دادن در هر مساله ای عیب است. اما در جایی که باید چیزی بگوید و یا در جایی که نیاز به همفکری کردن هست سکوت کردن بیشتر یک نقص هست. ضمن اینکه خب سکوت تا یک جایی، اما این انقلابی مولد نمی خواهد باشد؟ یعنی در دوره ای که رهبر مملکت فریاد تبیین می زند، همه هنر انقلابیون ما این است که همان صحبت ها را بازنشر بدهند! و به جای جهاد تبیین، جهاد تکثیر شکل میگیرد! خب اینجا سکوت فقط ساتر این عیب است، اما حجت برای این نقیصه نیست! اگر عیب و نقصی در فهم ما هست که باید در آن حوزه صاحب نظر باشیم، و از ما انتظار تبیین میرود، راهش زیرآبی رفتن نیست، حداقل باید از فهم نقص به ارتقای سطح برسیم! نه همیشه سکوت. 🟩وجه دیگر شکل نگرفتن مساله گفتگو، وجود تبختر و تکبر است. گویی که خیلی از ما در شان خودمان نمی دانیم و نمی بینیم که توجهی به صحبت های کسانی در حد علمیت و تخصص و شان خودمان و یا کمی بالاتر یا پایین تر کنیم. حتما باید حضرت آیت الله العظمی و یا حضرت حجة الاسلام و المسلمین یا دکتر فلانی عضو هیات علمی فلان دانشگاه، یا مجری یا برنامه تلویزیون یا فلان آدم متصل به فلان ارگان باشد! این روند موجب برجسته شدن یک سری نخبگان! و یک توده عظیم عمومی در سطح متوسط به پایین است. اولین ثمره ی این روند شکل نگرفتن رویش ها و عدم توجه به آنها و هرز رفتنشان است. من می بنیم متاسفانه گاهی دوستان حزب الهی و انقلابی حتی مطلب خوبی اگر می بینند نام گویند یا نویسنده یا هر آدرسی که از گوینده مطلب باشد را مخدوش می کنند! و واقعا می مانم که چرا؟! یعنی تا این حد؟! شاهد گفتگو یا تولید محتوای فکری از خودمان و یا حمایت از تولیدات فکری افرادی در سطح خودمان نیستیم. نتیجه این روند به جای شکل گیری شبکه های متعدد حزب الهی، شاهد یک شبکه یک طرفه تولید کننده حداقلی و تکثیر کننده حداکثری هستیم. گویی در سطح جامعه نیز به جای گفتگو، ما بیشتر همان منبر سنتی را باز تولید کرده ایم(نافی محاسن منبر نیستم) این مطلب به معنای پر حرفی کردن یا اتلاف وقت های بی ثمر گاه و بیگاه مجازی نیست، اما خیلی جاها نیاز به شکل گیری گفتگو هستیم، نباید جزم داشت، باید انعطاف داشت، نباید جاهلانه نظر داد، اما می توان به حرف های هم دیگر فکر کرد.می توان قضاوت نکرد، اما پرسید! این ها همه شگردهای شکل گیری گفتگو است! که خیلی بلد نیستیم! سکوت راحت ترین راه هست، جایی که هیچ چالشی نیست، نه برای ما نه دیگران. خیلی از ما جامعه قبرستانی را بیشتر دوست داریم، تا گفتگو کردن با آدم های زنده! ✳https://eitaa.com/Alamesorkh
🔰رک و صادقانه اما منهای کینه و کنایه درباره 🟧مطلب شماره 3 🖊سعید اسماعیل دخت/ دانش آموخته حوزه و دانشگاه 🟩یکی از مشکلات عام ما، به عنوان فعالین اجتماعی، نخبگان و همچنین مسئولین در امور جاری کشور پرداخت به مشکل به جای مساله است. در توضیح اینکه مشکل به نوعی خودش در قریب به اتفاق مسائل جامعه معلول است، علت ها و ریشه های یک مشکل عمدتا امور متعددی هستند، که در مطالعات علمی، میدانی و تجربی قابل احصاء است. البته رابطه، رابطه خطی ریاضی نیست، رابطه علی-معلولی به نحو علوم تجربی نیست، در علوم اجتماعی ما از مجموعه عوامل دخیل صحبت می کنیم، که هر یک برای خود نقشی زمینه ای دارند. و البته در آخر هر چند انسان موجودی انتخابگر است، اما تکلیف یک نظام و ساختار، حامیان و نخبگان او، نه در مواجهه با اختیار اشخاص بلکه در همین عوامل زمینه ای است. از این جهت با وجود عوامل زمینه ای در انتخاب و اختیار افراد، تمسک به مختار بودن اشخاص، در بسیاری از مواقع ممکن است نوعی فرافکنی در توجیه اشتباهات و اغلاط این دسته باشد. 🟥همین رویکرد در بحث انتخابات نیز تسری می یابد. این اشکال و اشتباه در بحث انتخابات از قضا از سوی گروه های مختلف و متضادِ فعالین و یا نخبگانی جامعه وجود دارد. و دسته های مختلف و متضاد به جای پرداختن به ریشه ها و منشاء های مشکل عدم مشارکت بخشی از مردم در انتخابات، صرفا با دادن آمار در بحث تعداد و کثرت کاندیداها و یا تشویق دخالت آنها سعی در آوردن مردم به سوی صندوق رای دارند. و دسته ای دیگر برای مطالبه از حاکمیت برای گرفتن امتیاز بر سر انتخابات، صرفا به اشکال گیری از ساز و کار انتخابات، رد صلاحیت ها و یا شیوه اجرای انتخابات اکتفاء می کنند. 🟩همه اینها در حالی است که نقد یا توجیه ساز و کارهای انتخاباتی، تشویق و تبلیغات، نقد یا مطالبه اصلاح، همه فرع وجود امکان مشارکت و نیز فعلیت یافتن رغبت به مشارکت در مردم است. البته در برآیند کلی، در دوره ای که مشارکت پایین می آید، نتیجه به ظاهر با کلام منتقدین به ساز و کار انتخابات سازگار است. همین هم هست که آنها، عدم مشارکت مردم را به جای واکاوی مصادره می کنند. در حالی که در واکاوی ریشه ها، آنها متهم اصلی هستند. 🟩در ادبیات علوم اجتماعی، بحث مشارکت جویی مردم، با عنوان سرمایه اجتماعی در مقالات و آثار دیگر علمی طرح میشود. از این جهت، ریشه مشکل عدم مشارکت مردم در انتخابات را هم باید در بحث سرمایه اجتماعی جستجو کرد. افول سرمایه اجتماعی خود معلول عوامل متعددی است که همیشه محل نظر پژوهشگران حوزه علوم اجتماعی بوده است. که در مطالب بعدی به یمن الهی به بخشی از آنها خواهیم پرداخت. ✳https://eitaa.com/Alamesorkh
🔰رک و صادقانه اما منهای کینه و کنایه درباره 🟧مطلب شماره 4 🖊سعید اسماعیل دخت/ دانش آموخته حوزه و دانشگاه 🟥یکی از اشکالات و ایرادات اساسی در نگاه به مساله انتخابات، به شکل کمال گرایی در بحث نتیجه انتخابات و کارکردهای نهادها و نامزدها بر میگرد. عموما این ذهنیت تبلیغ شده که با روی کار آمدن مجلس یا دولتی جدید، قراره زیر و زبر بشه در کشور !. یا این نماینده یا رئیس جمهور قراره کن فیکون کنه! یا در موضع تبلیغ افراط میشه نسبت به اشخاص. این به معنای این نیست که کاندیداها نباید برنامه داشته باشند و یا مردم نباید مطالبه داشته باشند. بلکه به معنای این است که باید واقع گرا باشیم. از دو جنبه، یکی در مورد میزان اثر و دیگری در مورد قضاوت ها. 🟩در مورد میزان تاثیر... شاید بهترین مثال برای دنیای سیاست مکعب روبیک باشه. اولین بار که می خواهیم بازی کنیم، می خواهیم با چند چرخش ساده، خانه مورد نظر رو به جای دلخواه خود ببریم، غافل از اینکه با یک تغییر متغییر های زیادی تغییر می کنه! یک چرخش یعنی بر هم خوردن چند وضعیت دیگه مکعب! عموم مشکلات جامعه هم همین گونه اند، متغیرهای چند مجهولی و وابسته! و برای حل شدن برخی از اونها، بخصوص در سیستم های دموکراسی و مردم سالار نیازمند طی وقت و مراحل مختلف و بعضا پیچیده است! تعارض های کارشناسی و تزاحم های تصمیم گیری، گاهی غیر عادی و گاهی طبیعی عملا راه رسیدن به نتیجه را کند و یا قفل می کند. خیلی وقت ها تصمیمات خوب همراه با نتایج بد هم هستند، گاهی تصمیمات بد، نتایج بعضا خوب هم دارند! همه این ها به معنای این نیست که بگوییم هیچ کاری نباید کرد، خیر، بلکه می خواهم بگویم دنیای سیاست و جامعه و اقتصاد و فرهنگ هست و تغییر، تصمیم، تزاحم، تضارب! و اولین ذهنیت غلط و گمراه کننده ساده اندیشی در مورد ساختار های تصمیم گیری و به نتیجه رسیدن است. از این جهت دو قشر در اشتباه هستند، یکی آنهایی که وقتی کاندیدا میشوند، وعده های صد من یک غاز می دهند! که کن فیکون می کنیم! و دیگر کسانی که به نتیجه نرسیدن برخی امور را عاملی برای سلب همه شایستگی ها و کارکردهای یک نامزد یا یک نهاد یا کلیت انتخابات می دانند. در یک کلام، دنیای سیاست در فضای دموکراسی و جمهوریت، یعنی دنیای صبر! یعنی دنیای رسیدن به نتیجه بر اساس توافق و مشارکت. کافی است یک بار تجربه گرفتن تصمیم های مشارکتی در مسائل خانه و کاری داشته باشیم تا متوجه عمق پیچیدگی در وسعت یک کشور بشویم. با این بیان، کاندیدایی که شعار های تکروانه و دن کیشوت وار در جامعه طرح می کند، از نظر فهم سیاسی دچار اختلال است، کسی هم که گمان می کند نهادها و افراد لزوما به واسطه نرسیدن به یک سری نتایج بی فایده و بی خاصیت هستند، در فهم سیاسی دچار اختلال هستند. الا اینکه! الا اینکه آن کاندیدا و یا در بین مردم، یک خواسته تبدیل به گفتمان شود، یا آن کاندیدا و مساله ای که طرح می کند قدرت اجماع سازی در آن نهاد داشته باشد. ‼در این چارچوب بیان شده در مورد واقع گرایی در میزان تاثیر، بحث " چنین خواهم کرد" نیست، بحث " تلاش خواهم کرد" مطرح است. و قضاوتهای ما افراد جامعه هم نسبت به همین مقدار است. 🟩اما در مورد قضاوت ها... در قضاوت ها هم ما در مورد کارکردها دچار افراط و تفریط های مطلق گرایانه هستیم. یعنی گمان می کنیم هر نهادی، هر فردی یا کاندیدایی باید در عملکردهایش در همه زمینه ها بدون ایراد و نقص باشد. راه حل ها نیز باید فوری و ضربتی باشد. و الا فاقد هر گونه شایستگی است! طبیعی است از این جهت که چنین نگاهی احتمالا تنها بر معصوم منطبق است، احدی در دنیای سیاست صاحب صلاحیت نیست! چون بالاخره هر غیر معصومی یک ایرادی دارد! و ما از باب احتیاط و یا وسواسی(که ناشی از همان مطلق گرایی و کمال گرایی است) نهادها یا افراد صاحب صلاحیت و صاحب ایراد را به طور کلی کنار می زنیم! در حالی که راه حل درست، کنار گذاشتن این تفکر مطلق اندیشی و کمالگرایی در سیاست و رو آوردن به نسبی گرایی در قضاوت نسبت به کارکردهای نهادها و اشخاص و اساس انتخابات است. ‼نسبی گرایی در قضاوت نسبت به عملکردها، یعنی همه واقعیت را ببنیم، یعنی مزیت و بدی را در کنار هم ببنیم و به یک برآیند کلی از اثرات مطلوب برسیم. ذهن های ساده و فاقد پیچیدگی اغلب چه در جنبه های مثبت و چه در جنبه های منفی، فاقد یک برآیندگیری کلی عقلایی هستند، و عموما با مسائل و افراد به شیوه دیو یا دلبر برخورد می کنند! اما افراد فرهیخته با نگاه همه جانبه به مسائل، نهادها و افراد، نقاط مثبت و منفی را در کنار هم می بینند. لازمه این نوع رفتار و نگاه اهل تحقیق بودن است. اکتفا نکردن به منفی بافی ها و یا تمجید های یک سویه است. سعی در بیشتر کردن نقاط مثبت و زدودن نقاط منفی است، و نه بت سازی و نه تکفیر.https://eitaa.com/Alamesorkh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گوشواره قلبی لا لا لا لا کن از آسمونها ما رو دعا کن زائرهای کوچولوی، شهید کوچولو💓🥺 https://eitaa.com/Alamesorkh
✳بررسی وضعیت سرمایه اجتماعی و جایگاه آن در مشارکت های مردمی 🟧، مطلب شماره 5 🖊سعید اسماعیل دخت، دانش آموخته حوزه و دانشگاه 🟩در یکی از مطالب گذشته ( https://eitaa.com/Alamesorkh/454) بحث به ریشه های عدم مشارکت بخشی از مردم اشاره کردیم و عنوان کردیم برخی در مواجهه با این مشکل، به جای پرداخت و بررسی ریشه های مساله به دنبال فرافکنی و فرار از واقعیت های چرایی مشکل عدم مشارکت بخشی از مردم هستند. ما قبل از اینکه به ریشه های بحث عدم مشارکت بپردازیم خوب است که وضعیت کشور خودمان را در بحث سرمایه اجتماعی مروری کنیم. برای اطلاع از این مهم می توانیم به پیمایش های سراسری ای که تحت عنوان موج اول، دوم و سوم در سه دوره گذشته صورت گرفته است مراجعه کنیم. ابتدا به تحلیل چند تن از پژوهشگران در این باره می پردازیم و بعد خودمان هم مروری بر آمار و داده های این سه پیمایش که دخیل در مقصود ما هستند خواهیم داشت: 🟧امیر سیاهپوش در پژوهش تحلیلی خود در رابطه با وضعیت سرمایه اجتماعی با نگاه به موج اول و دوم پیمایش در مورد وضعیت اعتماد در کشور عنوان می کند که میزان اعتماد هر چه از سطح خانواده به سطوح عمومی تری می رود کاسته میشود . در کتاب وضعیت سرمایه اجتماعی در ایران نیز با بررسی مقالات و پژوهش های مختلف مورد تایید قرار گرفته است 🟧نتیجه گیری دیگر سیاهپوش منطبق بر داده های این دو پیمایش پایین بودن سطح مشارکت مردمی در انجمن ها و تشکل های صنفی است. 🟧بالاترین میزان مشارکت در این بین مربوط به گروه های مذهبی با نرخ 95 درصد است. در عرصه سیاسی هم هر چند میزان مشارکت رسمی مانند انتخابات(بجز دو انتخابات اخیر) بالاست اما نرخ مشارکت در تشکل ها و احزاب سیاسی بسیار پایین است. 🟧این نتایج توسط کتاب وضعیت سرمایه اجتماعی در ایران هم با بررسی نظرات سایر پژوهش های این حوزه، تایید و عنوان شده است که بیشتر جامعه ایران گرایش به حضور در گروه هایی با روابط نزدیک دارند. 🟧پاک سرشت در کتاب وضعیت سرمایه اجتماعی در ایران، یک نتیجه گیری در بحث سرمایه اجتماعی دارد مبنی بر اینکه مساله بحث اعتماد (مقصود در سطح خانوادگی، بین دوستان)، صداقت، امانتداری و امثال این ها به طور بالقوه در بین جامعه به عنوان یک ارزش قلمداد میشود و مورد احترام است. همچنین آموزه های دینی هم بر این مساله تاکید دارند. اما بصورت بالفعل وضعیت موارد سرمایه اجتماعی در بخش نهادی و تعمیم یافته مطلوب نیست. ایشان در تحلیل این قضیه عنوان می کنند که وجود بالقوه این منابع اخلاقی تنها یکی از لوازم کنش عقلانی است، و در کنش های جمعی و استراتژیک عوامل دیگری هم دخیل هستند، که نویسنده از آن به دشواری های تبدیل هنجار به استراتژی های کنش جمعی تعبیر می کند. 📚سیاهپوش، امیر(1387)، فراتحلیل مطالعات سرمایه اجتماعی ایران، مجله راهبرد فرهنگ، شماره 3، صفحه 109 📚پاک سرشت، سلیمان(1394)، کتاب وضعیت سرمایه اجتماعی در ایران ؛ چالش‌ها و راهبردها، انتشارات نور علم، صفحه 65 ✳https://eitaa.com/Alamesorkh
✳بررسی وضعیت سرمایه اجتماعی و جایگاه آن در مشارکت های مردمی 🟧، ادامه مطلب شماره 5 🖊سعید اسماعیل دخت، دانش آموخته حوزه و دانشگاه 🟧همانطوری که در مطلب قبلی عنوان شد سه پژوهش با عنوان موج اول، دوم و سوم در ارتباط با بحث وضعیت فرهنگ و سرمایه اجتماعی صورت گرفته است، در این مطلب به بخش هایی از این سه پیمایش و مقایسه آنها با هم خواهیم پرداخت. 🟥شاخص اعتماد در بحث اعتماد در موج اول، در بررسی اعتماد اشخاص به اعضای خانواده 88.2 افراد از زیاد تا کاملا نظر خود را بیان کرده اند. نزدیک 10 درصد افراد متوسط و کمتر از 3 درصد افراد این مقدار را ضعیف و کمتر از آن دانسته اند. این شاخص در نسبت با اقوام و خویشان 24 درصد زیاد تا کاملا، 33.5 به متوسط و 17.5 درصد هم از متوسط کمتر بوده است. در نسبت با دوستان، 43.3 افراد زیاد یا بیشتر از آن، 34.4 افراد متوسط و نزدیک 21 درصد هم کمتر از متوسط. 🟥در بحث اعتماد تعمیم یافته، یعنی اعتماد نسبت به گروه ها، اصناف و اقشار تخصص یافته جامعه، در موج اول برای مثال اساتید دانشگاه با 72.2 درصد اعتماد زیاد و بیشتر، روحانیون با 46 درصد اعتماد زیاد و بیشتر، راننده تاکسی با 25 درصد اعتماد زیاد و بیشتر، معلمان با 81 درصد اعتماد زیاد و بیشتر، ورزشکاران با 62 درصد اعتماد زیاد و بیشتر، هنرمندان با 51 درصد اعتماد زیاد و بیشتر هستند. در موج دوم در جامعه آماری اعتماد زیاد به اساتید 70.5 ، روحانیون 40.8 ، راننده تاکسی 20.9، معلمان 77.2 ، ورزشکاران 62.7 و هنرمندان 47 درصد بوده است. 🟥در شاخص قبیله گرایی، در موج دوم در پاسخ به این سوال که در درگیری بین یکی از اقوام و دیگری از چه کسی دفاع می کنید ؟ 41 درصد گفته اند از کسی که حق با او باشد، 12 درصد گفته اند که اقوام خود و مابقی هم گفته اند یا وساطت می کند یا دخالت نمی کنند. در موج اول درباره شهادت علیه اقوام خود، نزدیک 4 درصد گفته اند واقعیت را نمی گویم، 21.5 گفته اند سکوت می کنم و 74 درصد گفته اند واقع را می گویم. 🟥در شاخص وفاداری نسبت به کشور، در موج اول در سوال از اینکه در صورتی که جنگی دوباره برای کشور اتفاق بیفتد شما چه میزان حاضرید به جبهه بروید، 53.6 پاسخشان زیاد یا بیشتر از آن بوده است. 20.8 متوسط و 25.7 گفته اند کم، خیلی کم یا اصلا در سوال دیگری درباره وفاداری به مردم و کشور، در پاسخ به این سوال که در صورتی که نیاز باشد یک ماه از سال را برای کمک به مردم، به یکی از مناطق محروم بروید تا چه اندازه حاضرید اقدام به این کار کنید؟ 65 درصد از افراد پاسخ داده اند زیاد، خیلی زیاد، کاملا. 19.9 درصد متوسط و نزدیک 15 درصد کم، خیلی کم یا اصلا. در همین زمینه در موج دوم، در پاسخ به تمایل رفتن به جبهه برای دفاع از کشور، 43.5 درصد از خود تمایل زیاد نشان داده اند، 21.6 متوسط و 35 درصد هم تمایل کمی داشته اند. و در مورد رفتن به مناطق محروم برای کمک کردن، 60.5 درصد تمایل زیاد، 22 درصد تاحدودی و 17.4 درصد هم تمایل کمی از خود نشان داده اند. ✳https://eitaa.com/Alamesorkh
بسم الله الرحمن الرحیم در انتخابات قم با بررسی اجمالی بین کاندیداهایی که اتفاقی اجمالی از جانب گروه های انقلابی روی آنها بود، جناب محمد منان رئیسی به جهت اینکه ایشون دارای مبانی بومی ایرانی-اسلامی در بحث معماری دارند که می توانند ان شاءالله در بحث شهرسازی ایرانی اسلامی زبان گویایی باشند. همچنین بدون لکنت در موضع انقلابی داشته و دارند، به لحاظ تجربه هم در معاونت شهرداری تهران حضور داشته اند. نفر بعد حجةالاسلام سید رضی (کد 508) هستند، ایشون رو از مدرسه معصومیه میشناسم، انسان بسیار پاک و مطالبه گری هستند(از جمله در بحث اعتراضات هفت تپه جزو نیروهای فعال پای کار بودند)، تحصیلات ایشون اقتصاد هست، و خاصه با سویه های اقتصاد اسلامی، و به جهت اینکه بنده اعتقاد به جوان گرایی و تعویض افراد دارم. نفر سوم روانبخش
انتخابات الکترونیک خوبه ها! ولی خداییش یه استامپ نمادین بذارید، انگشت من هنوز داره آلارم رای ندادی میزنه🫤🔊 مزه میداد خب🫤 😊 https://eitaa.com/Alamesorkh
ترم گذشته افتخار داشتم از حضور دکتر عباس منوجهری در درس روش شناسی علوم سیاسی استفاده کنم، ایشان در پایان ترم از ما خواستند نظرمان را درباره کتاب فراسوی رنج و رویای ایشان بنویسیم متن پیش رو نقد کلی بنده به کتاب ایشان بود :
نقدی بر فراسوی رنج و رویا / استاد با سلام/ فرموده بودید نکاتی را به آخرین متنی که قرار داده اید اضافه کنیم ، و بطور کلی نکاتی راجع به کتاب بگیم (اگر درست فهمیده باشم) ، بنده با قدری تامل به عنوان نکته ای که برای خودم وجود داشت عرایضی رو بیان می کنم. بسم الله الرحمن الرحیم نکته قابل تامل در مورد کتاب برای بنده این است که پارادایم ها بر اساس راهبرد حکومت در نظر گرفته شده اند. این نکته البته هر چند با نگاه به پارادایم ها هم مشخص است اما در ص 15 مقدمه جلد دوم هم به آن تصریح شده است « مکاتب فکری متفاوت، علی رغم تقاوت هایی که در دلالت های تاریخی-وضعیتی و دلالت های فکری-معرفتی با یکدیگر دارند، همسانی قابل توجهی در دلالت های راهبردی با مکاتب فکری دیگر دارند...این وحدت و تفاوت را می اوان با تعبیری دلالتی-پارادایمی نشان داد». و در ادامه در صفحه 17 آورده شده است«مشابهت و تمایز میان مفاهیم و آرای سیاسی نه در متفکر، نه در نوع دستگاه نظر او، و نه در دوران تاریخ تفکرات سیاسی، بلکه در نوع ساخت و ساز و کار اقتداری که ترسیم می کنند نهفته است». می رویم به مقدمه جلد اول، در صفحه 14 مقدمه کتاب آورده شده است که در ابتدای عصر مدرن تفکر و دانش سیاسی دچار گسست گفتمانی میشود، که شاخص ترین وجه این گسست جدایی مدنی/سیاسی از اخلاق بود. در نتیجه موضوع دانش سیاسی، «نظم اجتماعی» و «تنظیم روابط قدرت» شد. در نتیجه عرصه مدنی-عمومی به عرصه سیاسی، که قلمروی اقتدار محسوب شد، تبدیل شد.در نتیجه این امر افراد هویت مدنی، یعنی شهروند صاحب اقتدار در عصر کلاسیکرااز دست دادند، و به طرفی از قرار داد تبدیل شد. در همین صفحه قبل از بیان این مطلب در توضیح وضعیت دانش سیاسی پیش از گسست، آورده شده است که پیش از دوران مدرن دانش سیاسی با دانش اخلاق وحدت معرفتی داشت. و مساله در این دو دانش «بهتر زیستن» یا همان سعادت بود. مساله برای من این است که جلد دوم کتاب فراسو که پارادایم ها را دسته بندی کرده است بر اساس دلالت های راهبردی و مشخصا راهبرد در سطح حاکمیت است، آیا می توانیم بگوییم کتاب به لحاظ دانش سیاسی در پارادایمی قرار می گیرد که مساله اش «اقتدار» است و نه «زندگی نیک»؟ البته که زندگی و سامان نیک هم هست اما عَرَضی و تبعی است و اصالت با چگونگی اقتدار است. یعنی سعادت ذیل مساله اقتدار است، «چه کسی اقتدار داشته باشد» مساله اصیل در جلد دوم است و نه چگونه سامان نیک تحقق می یابد. و بنظر می رسد که اگر اصالت با این پرسش بود پارادایم های متفاوتی را می داشتیم. همانطوری که در در مقدمه بیان شده است روش کتاب، رهیافت هنجاری است. و در رهیافت هنجاری آنچه مهم است مساله «تغییر» است. پرسش پیش روی ما این است که دقیقا چه چیز یا چیز هایی و کجا و کجاهایی به عنوان ثقل بحث «تغییر» است؟ و مشکل و معضل امر سیاسی در کجا و از کجاست؟ یا بهتر بگویم اصالت تغییر در کجاست؟ چون مطمئنا پیوستگی عوامل در یک جامعه چنین است که به تبع عوامل دیگر هم تغییراتی می یابند، اما اینکه اندیشمند سیاسی اصالت و نقطه آغاز را برای مساله «تغییر» کجا می بیند مساله است. من فکر می کنم در مساله «آنچه باید تغییر کند»، وقتی دسته بندی پارادایم ها را بر اساس دلالت های بنیادین ببینیم و نقطه اصالت را این دلالت قرار بدهیم، بیشتر این تحول را درونی و معرفتی می بینیم. آنگاه که دسته بندی پارادایم ها را بر اساس یک هنجار می بینیم نقطه اصالت برای تغییر را به اجتماع داده ایم و آنگاه که راهبرد باشد، به حاکمیت. البته باید اذعان کنم که راهبرد گفتگو یک مساله دیگری است، و اصلا نمی دانم و برایم سوال است که گفتگو را باید یک راهبرد دید یا یک برنامه؟ از این جهت که شاید بتوان گفت «گفتگو» خود به نوعی زیر مجموعه راهبرد محو حکومت است، البته شاید به جهاتی تعمیم یافته تر، چرا که مساله در راهبرد محو حکومت، محو نهاد اقتدار است، و مساله در گفتگو، محو و پیش فرض نگرفتن هیچ نهادی، و ورود به گفتگو و بعد رسیدن به یک نهاد است : «عقل انسان در زبان و کنش مشترک کنشگران نهفته است، بنابراین به جای تجویز یک اصل اخلاقی...هر کس باید اصل مورد نظر خود را بر دیگران عرضه کند تا اعتبار آن از طریق گفتگو به آزمون در آید»(جلد 1/ صفحه 261) 🖊سعید اسماعیل دخت ✳https://eitaa.com/Alamesorkh
🛑ایران محموله نفتی آمریکا را توقیف کرد 🔹 در پی شکایت حقوقی بیماران پروانه ای، ایران محموله نفتی آمریکا را توقیف کرد 😎
این مطلب رو فروردین امسال نوشتم.
این مطلب رو فروردین امسال نوشتم.
این تصویر روی جلد مجله اقتصادی تجارت فردا، خلاصه ای از درون داعشهای اقتصادی ایران است. جایی که تفکر نولیبرالی در عرصه تبلیغات و رسانه در نقش کارگردان فیلم دلقک، برای تسخیر گیشهِ توجه، کمدی وحشت را برای مردم جامعه به نمایش می‌گذارد، و از شادی آورترین نمادهای سنتی کشور(عمو نوروز) در نزدیک یکی از بزرگترین اعیاد ملی ایرانیان، برای القای وحشت استفاده میکند. حقا که فقط از یک ذهن گندیده در زیر خروارها توحش چنین ابتکاری بر می آید، البته شاید این تصور من باشد، شاید فیلم دلقک برای اصلاحات یک نمایش جذاب باشد و لذت آنها در ژانر وحشت است، شاید اصلا ژانر مهم نیست، مهم همان گیشه است، مثل همه ی لیبرال ها... آیا غربگرایان با طرح سایه ی جنگ، به دنبال دوختن کیسه ای برای خود از دو قطبی مرگ و تب هستند؟ +دقیقا همین ادبیات رو از رییس مرکز پژوهش های مجلس در مصاحبه یک ماه پیش همراه با خط دهی رسانه های اصلاح طلب شاهد بودیم. https://eitaa.com/Alamesorkh
✳تجربه نگاری رابطه پوشش بانوان و اخلاق جنسی نوجوانان 🖊سعید اسماعیل دخت دانش آموخته حوزه و دانشگاه 🟧هفته گذشته، توفیق داشتم سه روزی در مدارس مشهد با بچه های دبیرستانی گفتگوهایی رو در زمینه های مختلف داشته باشم. تقریبا برای همه افرادی که به عنوان مبلغ یا مشاور مذهبی به دبیرستان مراجعه می کنند مسلم هست که یکی از مباحث پرتکرار این نوع مواجهه ها، بحث اخلاق جنسی نوجوانان هست. برخی به تصریح و برخی به کنایه، برخی در نوشته ، برخی در شوخی و... یکی از فضاهای قابل توجه در ذهن نوجوانان پسر مباحث جنسی است. البته که ما در مواجهه با این گروه از نوجوانان از بیان صریح عموما اجتناب می کنیم و در معمول مواقع روی راه حل های مدیریت رفتار به صورت کلی بحث میشود. یکی از مسائل مورد تاکید در همین راهکار ها دوری از ابزار و فضای محرک است. و در معمول مواقع با گفتن این مورد میشنویم که حاج آقا گیرم ما عکس و فیلم نگاه نکردیم، جامعه رو چه کارش کنیم؟ این خانم هایی که با این نوع لباس ها و پوشش های محرک میان توی جامعه رو چی کارش کنیم؟ ⁉واقعا باید چه کارشون کرد؟ اصلا دنبال سیاسی کردن قضیه نیستم، صرفا می خواهم از بعد اجتماعی و اخلاقی به قضیه نگاه کنیم. 🟧به نام حمایت از آزادی پوشش زنان، جمع کثیری از نوجوانان در معرض رفتار پر خطر جنسی قرار می گیرند. بسیاری از این افراد جزو باهوش ترین پسران جامعه هستند، چون زودتر به بلوغ رسیده اند، زودتر فهمیده اند، زودتر احساساتشان رشد یافته. اما فضای آلوده عملا آنها را به انحراف اخلاقی می کشاند. 🟧نکته جالب اینکه اولین نشانه های جدی آسیب در بحث انحراف اخلاقی و جنسی نوجوانان متوجه دختران نوجوان میشود! پسران نوجوان برای ارضای امیال خود در مواجهه با محرک های گوناگون در فضای واقعی و مجازی یکی از اصلی ترین راه ها را ارتباط با دختران همسال خود می بینند، این در حالی است که دختران عموما نه نگاه جنسی بلکه نگاه عاطفی به یک رابطه دارند. ارتباطی که یک طرف از روی غرض جنسی و یک طرف برای غرضی عاطفی به آن وارد شده است، دخترانی که برای برقراری یک ارتباط عاطفی وارد رابطه میشوند عموما گمان می کنند پسرها هم با آنها وارد یک رابطه عاطفی شده اند. از این جهت نگاه سوئی به رفتارهای طرف مقابل ندارند! برای همین جهت اعتماد می کنند، لذا پیش بینی خطر نمی کنند. نتیجه در عموم موارد خیانت دیدن از جانب پسران و شکست عاطفی دختران است! 🟥نوجوانان جزو اقشار آسیب پذیر جامعه در زمینه اخلاق جنسی هستند، پسر و دختر، فرقی نمی کند. و همه این اتفاق ها در سکوت و خاموشی می افتد. آنها صدایی ندارند تا درد خود را فریاد بزنند، در آمار بیایند و یا درد و دل خود را اظهار کنند. اما در مواجهه با افرادی که از سوی آنها احساس امنیت می کنند سفره ی دل خود را که باز می کنند، تازه می فهمیم چه خبر است! ‼در لابه لای نظریات روشنفکرانه یا محافظه کارانه یا قدرت طلبانه، به فکر نوجوانان بدون صدا هم باشید! https://eitaa.com/Alamesorkh
متاسفانه عدالت‌خواه بودن در روزگار ما با واکنشی بودن، فحش دادن و حمله ور شدن با انتشار هر خبری یکی شمرده میشه و در مقابل این موج افراط و ساده اندیشی، دعوت به تعقل و بررسی اسمش محافظه کاری و توجیه گری هست . به قول یکی از دوستان عزیز، مومن باردار است، باردار به تقوا است، به عدالت است، عدالت اونقدر برایش ارزش داره، که با هر احتمالی و هر خبری اون رو در درون خود خراب نکنه. با احتیاط رفتار می‌کنه. حداقل چیزی که در سیاست روز فهمیدم این بوده که سریع به نظر نرسم و حکم ندهم، تا بازی نخورم. ما فرزندان قرآنی هستیم که می‌فرماید «فلا تشخوا الناس و اخشون» (از مردم نترسید از من بترسید!- مائده ۴۴) https://eitaa.com/Alamesorkh
، نبرد خیابان و نبرد مهمتر از خیابان! ✍️سعید اسماعیل دخت/دانش آموخته حوزه و دانشگاه 🟩مشخص است که در سالهای اخیر شاهد یک نبرد خیابانی میان ارزش حجاب و کنشِ کشف حجاب هستیم. کشف حجاب برای برخی از بانوان مکشفه تبدیل به یک نماد شده است، نماد یک مبارزه فرهنگی علیه ارزشهای حاکم بر جامعه اسلامی. از طرف دیگر کسانی هم که قائل به لزوم رعایت حجاب در جامعه هستند هم این اوضاع را بر نمی تابند، و هر جا بتوانند حرکتی اعتراضی می کنند، تذکری می دهند، علیه مسئولان ساکت و عافیت طلب که از ترس میز قدرت یا وجاهت عمومی خود مساله و پاسخ را مسکوت گذاشته اند. 🟩دسته ای از افراد تئورسین اجتماعی، یا عالمان و اندیشمندان در لباس های مختلف از آخوند گرفته تا دانشگاهی، دعوت به ملایمت و ملاطفت می کنند. در بسیاری از موارد سخنان این افراد دعوت به ملاطفت و ملایمت در رسانه های عموما غربگرا ضریب پیدا می کند و بازنشر می یابد. نتیجه این کنش، این است که در برآیند کلی، انتظار از ملایمت و ملاطفت از سوی جامعه ارزشی و دینی است، و نه از هر دو طرف!. عموما رسانه های داخلی و همچنین این خواص و اندیشمندان در بین مکشفه ها محلی از اعراب ندارند، چه برسد به اینکه بخواهند حرف شنوی ای از آنها داشته باشند. از طرفی در بین توده مکشفه ها هیچ عقل آمری به ملاطفت و ملایمت و همزیستی اجتماعی وجود ندارد، بلکه به عکس در عرصه های مختلف بر شدت بیشتر در کنش ضد ارزشی و ضد اجتماعی خود تاکید دارد. خلاصه این سیر از هشتگ "نه به گشت ارشاد" تا هشتگ "من سلیطه ام" است. 🟩 جامعه ساده دل و ساده اندیش ایمانی، قضیه را چنین می بیند که کشف حجاب ارزش این را ندارد که مادری پشت ون فریاد بزند دخترم مریض است و چهره ای که او از زن مکشفه دارد، یک خانم عادی و معمولی بیمار است که گشت ارشاد او را بازداشت کرده، یا مادری است که با فرزند شیرخوارش به درمانگاه مراجعه کرده و صرفا بخاطر عصبانیت از موقعیت بد خود، علیه یک طلبه اعمال خشونت می کند. در حالی که برند شدن هشتگ" من سلیطه ام" نه توسط مادرِ طفل شیرخوار در بغلِ در درمانگاه، بلکه توسط یک سری کنش گران، هنرمندان، افراد فعال در جامعه و بخشی از بدنه عمومی اما تهاجمی جنبش ززآ صورت گرفته است! در اتاق مطالعه، اتاق کاری، توی کافه، رستوران، کنار ساحل یا توی ویلا، یعنی در خوش ترین حالت خود هشتگ «من سلیطه ام» را ترند کرده اند. 🟩 «نه به گشت ارشاد» برای حمایت از دختر مکشفه ای که با ون گشت ارشاد دستگیر شد، «نه به گشت ارشاد»ِ به کام «سلیطه ها» تمام شده است! 🟩عموم جامعهِ ایرانی، عفیف و محجبه، با تکیه بر اصالت و روحیه خود، مدارا را برای خود بر گزیده، در حالی که عموم بدنه جنبش مکشفه ها( ززآ ) ، حالت تهاجمی خود را حفظ کرده اند. مکشفه بودن، سلاح مبارزه آنهاست، و یک قدم برای مدارا و ملاطفت عقب نشینی نکرده و نمی کنند، با گردنی افراشته در جامعه گشت و گذار دارند و بعد از تسخیر خیابان از حضور خود، به دنبال تسخیر نگاه ها و تهی کردن نگاه ایرانی از ارزش خانواده، عفت، غیرت و ناموس و پس از این تغییر، و در گام بعدی به دنبال کسب حقوق و اقتدار قانونی برای سبک زندگی برساخته خود خواهند بود. 🟥جنس جنبش ززآ و مکشفه بودن در دنیای مدرن، برای بخش وسیعی از نوجوانان و جوانان جذابیت دارد. جنس این جذابیت نه از روی فرهیختگی که صریحا بخاطر جذابیت های جنسی و تقلیدگرایی از ظواهر مدرنیته است، و این جذابیت خطر تسخیر آهسته و البته کاملا هیجانی و غیر عاقلانه را صد چندان می کند. نتیجه این روند، نه وجود مدارا در جامعه، بلکه سرعت گرفتن روند هیجانی و جنسی است. چرا که یک طرف مدارا دارد و یک طرف در حال شکستن مرزهای فرهنگی پیش روی خود است. 🟩باید دید جامعه ایرانی، در مقابل این تهاجم و طاعون جذاب، تا کی مدارا را بر خود لازم می داند. آیا خود آگاهی تازه ای خواهد داشت؟ https://eitaa.com/Alamesorkh
منطق مطالبه
ان شاء الله شاهد دست غیب حضرت ولیعصر ارواحنا له الفداء در مساله انتقام باشیم... از حضرت بخواهیم و دعا کنیم برای اون چیزی که اعز برای اسلام و اذل برای کفار هست رقم بخوره. ان شاءالله. یا مولانا ادرکنا...
یکی از بدبختی های اسلام همین عمامه به سرهایی هستند که برای « » پناهیان در یک برنامه تلویزیونی ندیده و گوش نداده، سه روز هست پشت تریبون ها فریاد می زنند، تا جایی که مجبور بشه بگه غلط کردم! اما سال گذشته چادر از سر زن مومن کشیدند، جوانان مومن را سلاخی کردند، فحاشی ای که به دین و اسلام نکردند نبود، هر فسقی بود مرتکب شدند، اما از اینها صدا در نیومد! اما حالا که جامعه به وحدت و همصدایی علیه یهود صهیونیست رسیده اینها نگران ابهت و مقام شامخ پیامبر و حضرت امیر میشوند! روزی که اسلام گرفتار فتنه بود، اینها ساکت بودند، انتظار دارند باور کنیم حجت اسلام هستند و باور کنیم دینی دارند؟ @Alamesorkh